مادر مرا ببخش اگر دیر آمدم
یک مشت استخوان شُدَنَم طول میکشید
#هفته_بسیج
#بسیج
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
⭕️ خرابکاری کودکان و برخورد صحیح با آن
وقتى كودك ظرفى را شكست يا گونى برنجها را برگرداند، اورا دعوا نكنيد، داد نكشيد، به او احساس گناه ندهيد كه "من با اين خستگى بايد خرابكارى تو رو تميز كنم" "تو هم لنگه باباتي" "اي خدا منو بكش" "كشتي منو"
يا فرزندتان را نترسانيد "دست نزن" "برو عقب" "نكن بدتر ميشه" "دستت ميبره" "پاهات كثيف ميشه"
بلكه بهش بگيد برو جارو يا دستمال رو بيار تا با هم تميز كنيم و اجازه دهيد كمك كند و با اين كار به او جبران كردن، همكاري كردن، اعتماد به نفس و اعتماد كردن به خودش و شما را بياموزد.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
💫 آهنگرها يك گيره دارند و وقتي ميخواهند روي يك تكه كار كنند، آنرا در گيره ميگذارند.
💠 خدا هم همينطور است!
💯 اگر بخواهد روي كسي كار بكند،
💯 او را در گيره مشكلات ميگذارد
💯 و بعد روي او كار ميكند
🔺 گرفتاريها، نشانهي عشق خداوند است
🔹 مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_دوم
نمیدانستم در جواب گلایههایش چه بگویم که فقط گوش میکردم تا لااقل دلش قدری سبک شود و او همچنانکه نگاهش در خطوطی نامعلوم دور میزد، ادامه میداد: «تازه اونشب آقا مجید رو هم دعوت به کار میکنه! یکی نیس بهش بگه تو پسرهای خودت رو فراری نده، داماد پیش کش!»
سپس نگاهم کرد و با نگرانی پرسید: «اونشب از اینجا که رفتین، آقا مجید بهت چیزی نگفت؟ از حرف بابا ناراحت نشده بود؟»
شاید اگر مادر همچون من یک روز با مجید زندگی کرده و اوج لطافت کلام و نجابت زبانش را دیده بود، اینهمه دلواپس دلخوریاش نمیشد که لبخندی زدم و گفتم: «نه مامان! هیچی نگفت! اخلاقش اینطوری نیس که گله کنه!»
😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔
مادر سری از روی تأسف تکان داد و گفت: «بخدا هر کی دیگه بود ناراحت میشد! دیدی چطوری باهاش حرف میزد؟ هر کی نمیدونست فکر میکرد تو پالایشگاه از این بنده خدا بیگاری میکشن که بابات اینجوری به حالش دلسوزی میکنه! خُب اونم جوونه، غرور داره...»
که کسی به در حیاط زد و شکوائیه مادر را نیمه تمام گذاشت. برخاستم و از پشت در صدا بلند کردم: «کیه؟» که صدای همیشه خوشحال محمد، لبخند را بر صورتم نشاند.
#قسمت_صدـو_هفتادـوـهشت
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
موج خروشان
⭕️ خرابکاری کودکان و برخورد صحیح با آن وقتى كودك ظرفى را شكست يا گونى برنجها را برگرداند، اورا دعوا
سلام
در این موارد مثل ریختن برنج و....گاهی پیش میاد که واقعا آدم خندش میگیره
بازتاب این چطوره؟
#سوال_اعضا
موج خروشان
سلام در این موارد مثل ریختن برنج و....گاهی پیش میاد که واقعا آدم خندش میگیره بازتاب این چطوره؟ #سو
سلام خدمت حضرتعالی
عکس العمل بزرگترها مخصوصا والدین هنگام اشتباه کودک بسیار مهمه
عکس العملتون👇👇
⚠️نه تایید نه تخریب
✅فقط آگاهسازی
نباید به کارش خندید تا احساس کنه کار خوبی انجام داده
و نباید دعوا و پرخاش بشنود تا تخریب روحی شود و حتی متوجه اشتباهش نشود
تنها و تنها باید با حالتی جدی (بدون پرخاش و داد و فریاد) نتیجه کار او را به خودش نشان داد تا متوجه اشتباهش بشود و ناراحتی شما را از کارش احساس کند
مثلا به او با جدیت و آرامش بگویید «ببین چ کار کردی» و بادست به برنجهای ریخته شده اشاره کنید
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خشم اژدها
عجب دادی زد😂🤦♂
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
هدایت شده از کانال خصوصی دوره تربیت فرزند
سلام خدمت تمامی عزیزان شرکت کننده در دوره های تربیت فرزند کانون موج خروشان
به امید خدا قصد داریم مجددا دوره های تربیت فرزند رو با تغییرات و اصلاحاتی شروع کنیم
همه عزیزانی که شرکت کردید لطف بفرمایید اگر نقد و نظری نسبت به دوره داشتید (محتوای دوره، اجرا، ارائه دهنده و...) هر پیشنهاد یا انتقادی دارید برای تکمیل دوره لطفا به بنده اطلاع دهید
با تشکر🙏🌹
آیدی بنده
@ehfakh @ehfakh @ehfakh
@ehfakh @ehfakh @ehfakh
موج خروشان
سلام خدمت تمامی عزیزان شرکت کننده در دوره های تربیت فرزند کانون موج خروشان به امید خدا قصد داریم م
قابل توجه شرکت کنندگان دوره های تربیت فرزند👆👆
همچنین سایر اعضای بزرگوار کانال اگر نظری درباره دوره های تربیت فرزند دارید حتما به بنده اطلاع دهید🙏🌹
به یاری خدا قصد داریم دوره های جدید و غنی تری رو شروع کنیم انشالله✌️🤲
موج خروشان
قابل توجه شرکت کنندگان دوره های تربیت فرزند👆👆 همچنین سایر اعضای بزرگوار کانال اگر نظری درباره دوره
سلام، خدا قوت خدمت استاد محترم و تمامی اعضای محترم کانال🌷
🎆شخصا در دوره تربیت فرزند کانال موج خروشان شرکت نمودم بسیار مفید وقابل فهم وکاربردی بود
وپیشنهاد میکنم کسانی که هنوز فرزند ندارند با این مطالب آشنا بشن وآن دسته از بزرگوارانی که فرزند کوچک دارن یا والدینی که به نوعی دغدغه تربیت فرزندرا دارد در این دوره شرکت نماید
وجا دارد صمیمانه از متانت وتسلطی که استاد محترم در آموزش داشتند که قطعا
در گیرایی مطالب موثر بود ،تشکر وسپاسگزاری نماییم 🌻🌷🌻🌷🌻
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_دوم
در را گشودم و با دیدن محمد و عطیه وجودم غرق شادی شد. عطیه با شکم برآمده و دستی که به کمر گرفته بود، با گامهایی کوتاه و سنگین قدم به حیاط گذاشت و اعتراض پُر مهر و محبت مادر را برای خودش خرید: «عطیه جان! مادر تو چرا با این وضعت راه افتادی اومدی؟» صورت سبزه عطیه به خندهای مهربان باز شد و همچنانکه با مادر روبوسی میکرد، پاسخ داد: «خوبم مامان! جلو در خونه سوار ماشین شدم و اینجا هم پیاده شدم!» محمد هم به جمعمان اضافه شد و برای اینکه خیال مادر را راحت کند، توضیح داد: «مامان! غصه نخور! نمیذارم آب تو دلش تکون بخوره! این مدت بنده کلیه امور خونهداری رو به عهده گرفتم که یه وقت پسرمون ناراحت نشه!»
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
بالشت مخملی را برای تکیه عطیه آماده کردم و تعارفش کردم تا بنشیند و پرسیدم: «عطیه براش اسم انتخاب کردی؟» به سختی روی تخت نشست، تکیهاش را به بالشت داد و با لبخندی پاسخ داد: «چند تا اسم تو ذهنم هست! حالا نمیدونم کدومش رو بذاریم، ولی بیشتر دلم میخواد یوسف بذارم!» که محمد با صدای بلند خندید و گفت: «خدا رحم کنه! از وقتی این آقا تشریف اُوردن، کسی دیگه ما رو آدم حساب نمیکنه! حالا اگه یوسف هم باشه که دیگه هیچی، کلاً من به دست فراموشی سپرده میشم!» و باز صدای خندههای شاد و شیرینش فضای حیاط را پُر کرد.
#قسمت_صدـو_هفتادـوـنه
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
🔹دلایل لجبازی کودکان ونوجوانان
#بخش_اول
تثبیت استقلال: گاهی کودک دوست دارد به گونهای باشد که خودش میخواهد، نه آنگونه که شما میخواهید زیرا احساس استقلال میکند، بنابراین جایی برای نگرانی نیست.
انتقامجویی: گاهی کودک برای انتقامجویی از پدر و مادری که دائم با هم درگیری و اختلاف دارند، چنین برخورد میکند.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
عمریست به میخانه رُخِ یار ندیدیم
دل داده ولی حضرتِ دلدار ندیدیم
#امام_زمان
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹نماهنگ فوق العاده
محشر و بسیار زیبای روزهای
دشوار شعر و آوا
مجید تال
#امام_زمان_عج
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
«روی بنما و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه ی گو باد ببر
ما کـه دادیم دل و دیده بـه توفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
سینه گو شعله ي آتشکده ي پارس بکش
دیده گو آب رخ دجله ي بغداد ببر»
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_دوم
مادر مثل اینکه با دیدن محمد و عطیه روحیهاش باز شده و دردش تسکین یافته باشد، کنار عطیه نشست و گفت: «خُب مادرجون! حالت چطوره؟» و عطیه با گفتن «الحمدالله! خوبم!» پاسخ مادر را داد که من پرسیدم: «عطیه جان! زمان زایمانت مشخص شده؟»
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
عطیه کمی چادرش را از دور کمرش آزاد کرد و جواب داد: «دکتر برا ماه دیگه وقت داده!» مادر دستانش را به سمت آسمان گشود و از تهِ دل دعا کرد: «ان شاءالله به سلامتی و دل خوشی!» که محمد رو به من کرد و پرسید: «آقا مجید کجاس؟ سرِ کاره؟» همچنانکه از جا بلند میشدم تا برای مهیا کردن اسباب پذیرایی به آشپزخانه بروم، جواب دادم: «آره، معمولاً بعد اذان مغرب میاد خونه!» و خواستم وارد ساختمان شوم که سفارش محمد مرا در پاشنه در نگه داشت: «الهه جان! زحمت نکش!» سپس صدایش را آهسته کرد و با شیطنت ادامه داد: «حالا که میخوای زحمت بکشی برای من شربت بیار!» خندیدم و با گفتن «چَشم!» به آشپزخانه رفتم.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
در چهار لیوان پایهدار، شربت آلبالو ریختم و با سینی شربت به حیاط بازگشتم که دیدم موضوع بحث مادر و محمد، گلایه از تصمیم جدید پدر و شکایت از خودسریهای او شده است.
سینی شربت را روی تخت گذاشتم و تعارف کردم. محمد همچنانکه دست دراز میکرد تا لیوان شربت را بردارد، جواب گلههای مادر را هم داد: «مامان جون! دیگه غصه نخور! بابا کار خودش رو کرده! امروز هم طرف اومد انبار و قرارداد رو امضا کرد. شما هم بیخودی خودت رو حرص نده!»
چشمان مادر از غصه پُر شد و محمد با دلخوری ادامه داد: «من و ابراهیم هم خیلی باهاش بحث کردیم که آخه کی میاد با همچین مبلغ بالایی همه محصول رو پیش خرید کنه؟ هِی گفتیم نکنه ریگی به کفشش باشه، ولی به گوشش نرفت که نرفت!»
#قسمت_صدـو_هشتاد
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر