#رمان
جان شیعه
#فصل_اول
مادر خسته و کلافه از مجادلهای که با ابراهیم کرده بود، روی کاناپه دراز کشید و در حالی که سر شکمش را فشار میداد، ناله زد: «نمیدونم چرا یه دفعه انقدر دلم درد گرفت!»
پ
در بیتوجه به شِکوه مادر، تلویزیون را روشن کرد و به تماشای اخبار ساعت چهار بعدازظهر نشست، اما من نگران حالش، کنار کاناپه روی زمین نشستم و گفتم: «حتماً از حرفهای ابراهیم عصبی شدی.»
و عبدالله به سمتمان آمد و گفت: «ابراهیم همینجوریه! کلاً دوست داره ایراد بگیره و غُر بزنه!»
سپس به صورت مادر خندید و ادامه داد: «مامان! غصه نخور! اگه خدا امری رو مقدر کنه، احدی نمیتونه مانعش بشه!»
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
از فرصت استفاده کردم و تا عبدالله با حرفهایش مادر را آرام میکرد، به آشپزخانه رفتم تا برای مادر شربت عرق نعنا درست کنم، بلکه دردش آرام بگیرد. لیوان را که به دستش دادم، هنوز داشت گِله حرفهای نامربوط ابراهیم را به عبدالله میکرد. از یادآوری حرفهای تلخ و تند ابراهیم، دلم گرفت و ساکت در خودم فرو رفتم که عبدالله صدایم زد: «الهه جان! میخوام برای شاگرد اول کلاس جایزه بخرم. تو خوش سلیقهای، میای با هم بریم کمکم کنی؟»
💫💫💫💫💫💫💫💫
بحثهای طولانی و ناخوشایند بعدازظهر، حسابی رمقم را کشیده بود، با این حال دلم نیامد درخواستش را رَد کنم. نگاهی به مادر انداختم که نگرانیام را فهمید و با لبخندی پُر محبت گفت: «حالم خوبه! خیالت راحت باشه، برو!» با شنیدن پاسخ مادر، از جا برخاسته و آماده رفتن شدم.
#قسمت_صدـو_سیـوـچهار
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ (رحمة الله عليه) :
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.
#محرم
#امام_حسین
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
🅾راهکار مقابله با ناسزاگویی فرزندان
⭕️ناسزاگويي در كودكان معمولا ب
دليل جلب توجه ديگران، لجبازي
يا اعتراض به روش سختگيرانه
والدين است.
✳️بنابراين والدين بهتر است فقط
يكبار تذكر كوتاه بدهند و بعد به كارفرزندشان بي اعتنايي كنند.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#حضرت_رقیه
رقیه یعنی:
سه ساله باشی و...
پدر برای دیدنت...
با سر به خرابه بیاید!
روضه خوان گفت دخترها پدرى ترند؛ راست میگفت.
و اگر دخترى داغ پدر ديد بايد نازش را بيشتر خريد….
بايد تسليت گفت و آرامَش كرد….
دیگر چه برسد که دختر، ستارهی قلب حسین باشد…
اما چرا براى تو فرق میكرد؟
آخر كجا براى تسليت از گوش دختر گوشواره میبرند…؟!
#روزسوم
#محرم
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
🔳هر نهضتی، و هر انقلابی، پس از آنکه موفق و پیروز شد، خطر خاصی آن را تهدید می کند. افرادی که قبل از موفقیتِ این نهضت با آن مبارزه می کردند، همین که از مبارزه ی رو در رو مأیوس می شوند،چهره ی خود را در ماسکِ همان نهضت مخفی می کنند با حفظِ ظاهر و پوسته ی آن نهضت.
اینجاست که «چشمِ بسیار بینا، و اراده ی بسیار توانا»لازم است که باطن رفتارها را تشخیص بدهد، و تأثیر امام حسین علیه السّلام و نهضت حسینی در تحولات تاریخی اسلام، چنین تأثیری بود، یعنی ادامه ی کار امام علی علیه السَّلام بود.
گرچه به ظاهر،اسلام خیلی توسعه یافته، ولی، مانند:جسم متورّم است،از درونش دارد فاسد می شود. و نهضت حسین ابن علی علیه السَّلام، نهضتی است برای اصلاحِ درون جامعه اسلامی.
📚کتاب نهضت حسینی، صفحه ٣٣/٣۴
#محرم
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
AUD-20200823-WA0053.mp3
14.95M
🔷نوحه قدیمی و بسیار قشنگ و سنگین با صدای سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی (عقاب تیز پرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران)
#یا_حسین
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
🖤 «مداح بی سر»
هم مداح بود هم شاعر اهل بیت
می گفت: « شرمنده ام که با سر وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود؟»
بعد شهادت وصیت نامه اش رو آوردند. نوشته بود قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم.
سراغ قبر که رفتند دیدند که براي هیکلش کوچیکه. وقتی جنازه ش اومد قبر اندازه اندازه بود، اندازه تن بی سرش.
◾️ راوی: مداح اهل بیت حاج کاظم محمدی
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تربیت بدون فریاد
داد زدن به اندازه کتک زدن اثرات مخربی روی رفتار بچه ها دارد.
مواردی که مطلقا در تربیت ممنوع است👇👇
دادزدن-سرزنش کردن-توبیخ -تهدید-توهین-تبعیض-تحقیر-تنبیه بدنی
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
با گفتن جملاتي همچون👇
"نترس، شجاع باش، ديگه بزرگ
شدي، براي تو زشته و..."
نه تنها مشكل حل نميشود.
بلكه خطر پاك كردن صورت
مسئله را هم به جان مي خريد.
پذيرش، بخش بزرگي از حل
مسئله است.
ترس كودك را اعم از اينكه
"درست و بجا" باشد و يا
"نادرست و نابجا" بپذيريد.
و در پی راه حلی برای درمان
آن باشید...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
هر كه آيد بر سر اين سفره
و خوان حسين
مـےشود همواره و پيوسته
مهمان حسين
حـرّ شبی آمد بہ مهمانیِ
سلطانِ عطش
شد بہ قصرِ ڪربلا پيوستہ
دربانِ حسين
#روزچهارمبهنامحرریاحی
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞|نماهنگ بسیار زیبا ویژه محرم
⚜نِعمَ الاَمیر⚜
🏴هدیه به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا
🌀کاری از:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
⭕️با حضور:
🔅نوجوانان و نوگلان حسینی
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_اول
به سرِ خیابان که رسیدیم، راهش را به سمت مسیرِ منتهی به ساحل کج کرد. با تعجب پرسیدم: «مگه نمیخوای هدیه بخری؟» سرش را به نشانه تأیید تکان داد و با لبخندی مهربان گفت: «چرا! ولی حالا عجلهای نیس! راستش اینجوری گفتم که با هم بیایم بیرون، باهات حرف بزنم! حالا موقع برگشت میریم یه چیزی میخریم.» میدانستم که میخواهد در مورد آقای عادلی و تصمیمی که باید در موردش بگیرم، صحبت کند، اما در سکوت قدم میزد و هیچ نمیگفت. شاید نمیدانست از کجا شروع کند و من هم نمیخواستم شروع کنم تا مبادا از آهنگ صدایم به تعلق خاطری که در دلم شکوفه زده بود، پی ببرد.
در انتهای مسیر، آبی مایل به سبزِ خلیج فارس نمایان شد و با بلند شدن بوی آشنای دریا، عبدالله هم شروع کرد: «الهه! فکراتو کردی؟» و چون سکوتم را دید، خندید و گفت: «دیگه واسه من ناز نکن! ما که با هم رودرواسی نداریم! با من راحت حرف بزن!» از حرفش من هم خندیدم ولی باز هم چیزی نگفتم. با نگاه عمیقش به روبرو، جایی که دریا خودش را روی ساحل میکشید، خیره شد و ادامه داد: «الهه جان! مجید پسر خیلی خوبیه! من خودم قبولش دارم! تو این چند ماهه جز خوبی و نجابت چیزی ازش ندیدم! مردِ آروم و صبوریه! اهل کار و زندگیه!»
هر چه عبدالله بر زبان میآورد، برای من حقیقتی بود که با تمام وجود احساس کرده بودم، هرچند شنیدن دوباره این نغمه گوشنواز، برایم لذت بخش بود. ساکت سر به زیر انداخته بودم تا باز هم برایم بگوید: «الهه! وقتی اون روز تو خواستگاری داشت با بابا حرف میزد، من از چشماش میخوندم که مرد و مردونه پای تو میمونه!» از شنیدن کلام آخرش، غروری شیرین در دلم دوید و صورتم را به لبخندی فاتحانه باز کرد که با دست اشاره کرد تا روی نیمکتِ کنار ساحل بنشینم.
#قسمت_صدـو_سیـوـپنج
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (رحمة الله عليه) :
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه السلام ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ، «این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند، ما را شفاعت می کنند».
#محرم
#امام_حسین
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
🔴 در فرزندانتان باید بذر تفکر و
احساس همکاری، صمیمیت،
دوستی و رفاقت کاشته شود
⬅️ تا در بزرگسالی انسان هایی همراه، همدل و صمیمی باشند.
میوه نهال "خشم و نفرت" کودکی در بزرگسالی «عناد» است.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#بُرَیر بن خُضَیر هَمْدانی (قاری
سرشناسی که فدای قرآن ناطق شد)
📌 برَیر بن خُضَیر هَمْدانی مِشْرَقی (شهادت ۶۱ق)، از شهیدان واقعه کربلا و قاری سرشناس کوفه بود که در مسجد کوفه به تدریس قرآن اشتغال داشت. وی از شیعیان و ارادتمندان خاص اهل بیت پیامبر (ص) و ازتابعین و یاران
🚩 امیرالمؤمنین و از یاران امام حسین (ع) بود. مجادلۀ او قبل از جنگ، با عمر سعد، ابوحرب، یزید بن معقل و کوفیان، نشان از شجاعت او در کلام و در دفاع از خاندان پیامبر (ص) دارد.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_اول
کنار هم نشستیم و او با لحنی برادرانه ادامه داد: «اینا رو گفتم که بدونی من به مجید ایمان دارم! ولی اینا هیچ کدوم دلیل نمیشه که تو یه سِری از مسائل رو نادیده بگیری!»
و در برابر نگاه پرسشگرم، با حالتی منطقی آغاز کرد: «الهه! منم قبول دارم که اونم مثل ما مسلمونه! منم میدونم خیلی از مصیبتهایی که الان داره کشورهای اسلامی رو تضعیف میکنه، از تفرقه ریشه میگیره! منم میدونم که رمز عزت امت اسلامی، اتحاده! اما دلم میخواد تو هم یه چیزایی رو خوب بدونی! تو باید بدونی که اون مثل تو نماز نمیخونه! مثل تو وضو نمیگیره! شاید یه روز به یه مناسبتی لباس مشکی بپوشه و بخواد عزاداری کنه، یه روز هم جشن بگیره! شاید یه روز بخواد کلی هزینه کنه تا بره زیارت و بخواد تو هم باهاش بری و هزار تا مسئله ریز و درشت دیگه که اگه از قبل خودتو آماده نکرده باشی، خیلی اذیت میشی!»
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
همچنانکه با نوک پایم ماسههای لطیف ساحل را به بازی گرفته بودم، گوشم به حرفهای عبدالله بود که مثل طعم تلخ و گسی در مذاق جانم نقش میبست که سکوت غمگینم، دلش را به درد آورد و گفت: «الهه جان! من اینا رو نگفتم که دلِ تو رو از مجید سرد کنم! گفتم که بدونی داری چه مسیر سختی رو شروع میکنی! من اطمینان دارم که اگه بتونی با این مسائل کنار بیای، دیگه هیچ مشکلی بین شما وجود نداره و کنار هم خوشبخت میشید! این حرفا رو به تو میزنم، چون خیالم از مجید راحته! چون اون روز وقتی به بابا قول داد که هیچ وقت بخاطر اختلافات مذهبی تو رو ناراحت نکنه، حرفش رو باور کردم. چون معلوم بود که نه شعار میده، نه میخواد ما رو گول بزنه! ولی میخوام تو هم حداقل به خودت قول بدی که هیچ وقت اجازه ندی تفاوتهای مذهبی، اختلافِ زندگی تون بشه!»
#قسمت_صدـو_سیـوـشش
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر