توکل و تفویض اگر چه معنای نزدیکی دارند ولى به نظر می رسد بين آنها فرق است؛ توکل در مصالح امور است در حالیکه تفویض در همۀ امور ـ چه مصلحت باشد و چه مصلحت نباشد- لذا، دامنۀ تفویض وسیعتر است همچنین در توکل اصالت با موکل است که وکیل را انتخاب می کند؛ اما در تفویض، اصالت با کسی است که کار به او سپرده می شود؛ زیرا مفوّض او را متصرف حقیقی می داند و یکی دیگر اینکه توکل پس از رخداد امری حاصل می شود؛ یعنی پس از آنکه سالک ضرورتی احساس کرد و در شرایط خاص قرار گرفت بر خدا توکل می کند ولی در تفویض چنین نیست، شخص مفوّض هم قبل از وقوع فعل و رخداد بر خداوند تکیه دارد و هم بعد از وقوع امور آنها را به خدا وامی گذارد و شخص راضی نیز در هر شرایطی خشنود و فرحناک است. بنابراین توکل و تفویض از حیث دامنه، اصالت و زمان وقوع رخداد با تفاوت دارند.
سلام.
خوب است ممنون
سعی کنید حتی الامکان بین بیان هر تفاوت با سایر تفاوت ها ، تمایز روشن تری بگذارید
تعریف رجعت وچگونگی آن ازمباحث مهم دراعتقادات شیعه وسنی است وبرای آن دلایل فراوانی ذکرشده است.ولی هرکدام ازشیعه واهل سنت، رجعت رابه گونه ای تعریف کردندوتوضیح داده اند. مراد از رجعت از نظر امامیه ، بازگشتن عده ای از خالصان و پاکان در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) برای یاری ایشان و همچنین بازگشت عده ای از ناپاکان و دشمنان برای انتقام گرفتن از آنان است و از آن جایی که موضوع رجعت در مکتب امامیه حائز اهمیت است، شیخیه نیز همانند امامیه به رجعت اعتقاددارند ولی درمواردی با امامیه اختلاف نظر دارند. شیخیه در زمینه ظهور امام زمان (ع) و رجعت ایشان دچار اشتباه شده اند که قیامت و ظهور امام و رجعت ائمه (ع) در روز های متفاوتی رخ می دهد و اینکه حضرت با بدن هورقلیایی ظهور خواهد کرد. درصورتی که شیعه معتقد است رجعت و ظهور امام و ائمه (ع) و قیامت هر سه مراتب مختلف یک حقیقت هستند .
آموزش پژوهش و نگارش علمی
تعریف رجعت وچگونگی آن ازمباحث مهم دراعتقادات شیعه وسنی است وبرای آن دلایل فراوانی ذکرشده است.ولی هرک
👇👆
بند اصلاحی با توجه به راهنمایی ارایه شده:
مساله رجعت، ازمسائل اختلافی میان شیعه واهل سنت است. از منظر شیعه رجعت از عقایدمسلم به شمار می آید و مورد تأیید اهل بیت ع نیز قرار گرفته است. بر این اساس، گروهی ازمؤمنان راستین و عده ای از کافران بدسرشت، هنگام ظهور حضرت مهدی ع به این دنیا بازگردانده می شوند تا مؤمنان به ثواب یاری آن حضرت در تشکیل حکوت عدل وقسط جهانی نائل آمده، از درک و تماشای عظمت و شوکت دولت کریمه اسلام، لذت ببرند و کافران به سزای پاره ای از اعمال ننگینشان برسند. ولی اهل سنت به سبب اختلاف مبنایی که با شیعیان دارند، مسئله رجعت را از اساس انکار کرده اند واین گونه عقاید را برگرفته از عقاید غلات وساختگی می دانند. آنهامعمولا اعتقادتی که به نحوی به ولایت اهل بیت(ع) مرتبط میباشد، مورد انکارقرارداده اند. رجعت هم چون به ولایت برمیگردد،موردانکارآنهاقرارگرفته است واصلی ترین دلیلشان، غیرمقدوربودن آن است.
با سلام.
وجود اختلاف را در دو پاره از بند خودتان پشتیبانی کرده اید. ممنون 👆
گرچه کمی از روال معمول متفاوت است. ولی خوب و قابل قبول است. وجود اختلاف را پشتیبانی کردید که در دل خودش تفاوت را دارد.
میان اصول فکری خوارج و گروه های تکفیری جدید همچون داعش، طالبان و مانند آن ها شباهت هایی وجود دارد که به بیان برخی از آنها می پردازیم. به عقیده خوارج فرد مومن با ارتکاب معصیت از دایره ایمان خارج و به دایره کفر وارد می شود. این نکته در مورد تکفیری های امروزی نیز مشاهده می شود، آنان نیز دیگر مسلمانان و افراد اقرار کننده به شهادتین را که با آنان دارای اختلاف نظر در فروعات هستند قبول ندارند و آنها را تکفیر می‌کنند. همچنین خوارج به ظاهر الفاظ متون مقدس استناد می‌کردند آنان نمی‌توانستند به باطن و معنای الفاظ راه یابند. تکفیری های امروزی نیز به همین ترتیب ظاهر گرا و سطحی نگر می باشند. یکی دیگر از ویژگی های اعتقادی خوارج ضعف بصیرت و جمود فکری آنها می باشد. این ضعف باعث می‌شود آنان نتوانند صاحبان حق واقعی را شناسایی کنند و در مقابل امام علی(ع) ایستادند. همچنین تکفیری‌های امروزی نیز ضعف بینشی، شناختی و بصیرتی دارند و در زمین دشمنان اسلام به نفع رژیم صهیونیستی و آمریکا بازی می‌کنند. بنابراین خوارج و گروه‌های تکفیری در برخی از مسائل اعتقادی دیدگاه یکسانی دارند.
سلام.
ممنونم.
جمله موضوع نیاز به تتمه ندارد: (که به بیان برخی از آنها می پردازیم).
ازعبارات رابط می توانید به استفاده کنید تا تمایز بین پشتین ها واضح تر شود.