"از آزادی تا قانون در اشعار فرخی یزدی"
در پایان دوران مظفری و در زمان استبداد محمد علیشاه، مفاهیمی چون: آزادی، قانون و عدالتطلبی و استبدادستیزی در شعر فارسی فراوانی قابلتوجهی یافت. از این میان، مفهوم آزادی با تلقیای اجتماعی و متفاوت با نگرش فردی کهن مهمترین خواستۀ مدنی شاعران فارسی است که در اشعار عصر مشروطه تجلی یافته است. از شاعران شاخص این زمان، فرخی یزدی بیش از دیگران به آزادی توجه داشته تا آنجا که حتّی در ردیف غزلهای سیاسیاش چندبار از این مفهوم بهره برده است:
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
میدوم به پای سر در قفای آزادی
در محیط طوفانزای، ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد، با خدای آزادی
دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین
میتوان تو را گفتن پیشوای آزادی
فرخی ز جان و دل میکند در این محفل
دل نثار استقلال، جان فدای آزادی
(دیوان فرخی)
البته در دیوان فرخی، نقطهی ایجاد اعتدال در نقش اجتماعی "آزادی"، توجه به "قانون" است. او از شاعرانی است که بیش از دیگر سخنوران مشروطه به لزوم پیروی از قانون در اشاره کرده است:
گر ز روی معدلت آغشته در خون میشویم
هرچه بادا باد ما تسلیم قانون میشویم
(همان)
او در رباعیاتش نیز به ضرورت قانونمحوری توجه کرده و آن را مسیر رسیدن به آزادی دانسته است:
چون موجد آزادی ما قانون است
ما محو نمیشویم تا قانون است
محکوم زوال کی شود آن ملّت
در مملکتی که حکم با قانون است
(همان)
او قانون و عدالت را مکمل هم میداند. جامعۀ آرمانی او بر اساس همین دو مفهوم شکل گرفته است:
خوش، آنکه در طریق عدالت قدم زنیم
با این مرام در همه عالم، علم زنیم
قانون عادلانهتر از این کنیم وضع
آنگاه بر تمام قوانین قلم زنیم
دست صفا دهیم به معمار عدل و داد
پا بر سرِ عوالم جور و ستم زنیم
(همان)
"دو کوچه تا نیما/ محمد مرادی"
#فرخی_یزدی
#شعر_مشروطه
https://eitaa.com/mmparvizan
"چکامهی ننگ"
سمفونی بمبها و موشکها نواخته شد
طبل رسوایی به زمین افتاد
خاک بر جهانی که در آن زندگی میکنیم
بیمارستانی در غزه منهدم شد
هزاران نفر در توحّش قوم برتر جان دادند
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم
پدری قطعههای فرزندش را در کیسه به هم میپیوندد
برادری کودک، در بیمارستان
شهادتین را به برادرش تلقین میکند
جناب صدر اعظم خمیازه میکشد
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم
مادری در سرزمین مادری، قبری برای فرزند ندارد
خانههای عمودی،
در لحظهای افقی میشود
کدخدا، رعایایش را ذبح میکند
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم
در جدال موشکها
در توازن دموکراسی رسانه و دلار
چراغها خاموش میشود
لبها در تشنگی می سوزد
پرزیدنت، عقبعقب به ساعتش نگاه میکند
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم
حضرت شاهزاده، در حال ورزش صبحگاهی است
بیبیسی دلواپس یوزپلنگ ایرانی؛
و هیات داوران "گرمی"
مبهوت از ترانهی "زن و زندگی"؛
و اسرائیل "آزادانه" به کودکان فلسطین درخشش فسفری هدیه میکند
چشمان "خاخام"های خام از ذوق میدرخشد
وای بر جهانی که در آن نفس میکشیم
تراژدی اسلحه، به پردهی آخر میرسد
در بازی ننگ و جنگ، پرده پایین میآید
صدای جیغ کودکان در دوردست نمایش گم میشود
مجمع عمومی سازمان ملل، بازیگران را بهشدت تشویق میکند
وای بر جهانی که در آن نفس میکشیم
قاتلان سرخپوستها
جانیان ویتنام و هیروشیما
در یکسو
وارثان هالوی هولوکاست
متجاوزان الجزایر و لیبی
در دیگرسو
نظم جهانی را مدیریت میکنند.
حقّ تو
وتو میشود
جایزهی صلح نوبل
به "سوچی" میرسد
به پاس مبارزه با خشونت:
منهای مسلمانان میانمار
به اسحاق رابین و شیمون پرز
به شکرانهی کشتار صبرا و شتیلا
و به یاسر عرفات
به پاس "خفهخون"
تف بر جهانی که بر آن راه میرویم
...
و در انبوه این خاک
بر این خاک
از خاک
به خاک
...
تنها اندوه یک خاک است که رویای جهان مدرن را غبارآلود کرده است
"فلسطین"
و بغض جاودانهی او
در سکوت و صدا
بیقرار
بیقرار
که تلکَ شقشقه هدرت
و ما قرّت
#محمد_مرادی
#فلسطین
#حقوق_بشر
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از محمدهادی خالقزاده
⭕️ فراخوان جشنواره ملی شعر مهدوی اقوام🇹🇯
از سری برنامههای سومین جشنواره علمی، فرهنگی و هنری امامت و مهدویت.
🔹دانشگاه آزاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد 🔹
پذیرای اشعار مرتبط با فرهنگ انتظار و مهدویت از تمامی قومیتها و گویشهای ایرانزمین هستیم.
شرکت در جشنواره برای عموم آزاد است.
✅ مهلت ارسال آثار:
۵ بهمن ۱۴۰۲
✅ تاریخ اختتامیه جشنواره:
۸ اسفند ۱۴۰۲
✳️ سامانه همایش و ارسال اشعار:
https://emamat.iau.ir/fa/form/303
🔹شماره هماهنگی:
۰۹۳۶۷۱۴۹۹۷۹
🔹🔹🔹
⭕️ مزایای شرکت در جشنواره:
۱. دریافت گواهینامه معتبر.
۲. چاپ اشعار در مجموعه اشعار برگزیده جشنواره.
۳. کسب جوایز.
🏆 جوایز جشنواره:
به ۵ شعر برگزیده اول هر نفر:
تندیس جشنواره + ۳۰ میلیون ریال.
به ۵ شعر برگزیده دوم هر نفر:
تندیس جشنواره + ۲۰ میلیون ریال.
به ۵ شعر برگزیده سوم هر نفر:
تندیس جشنواره + ۱۰ میلیون ریال.
♦️نشانی دبیرخانه:
یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، معاونت فرهنگی و دانشجویی.
🔹🔹🔹
"شعر فلسطینی نیمهی دوم قرن بیستم"
در دهههای پس از میانهی سدهی بیستم، نسل جدید شعر فلسطین با روحیهای حماسیتر ظهور کرد. سرآغاز این تحول را میتوان در انقلاب مردم مصر در ژوئیهی 1952 دید که سبب گسترش روحیهی اعتراض در مقابل سازش و سکوت اعراب در مسالهی فلسطین شد. در این سالها، مردم فلسطین با برگزاری شبهای شعر روستایی شعر مقاومت را زنده نگاه داشتند. این روحیهی مقاومتمندانه با هجوم همزمان اسرائیل، انگلیس و فرانسه در سال 1956 به مصر گسترش یافت و موجی جدید از مقاومت را در ادبیات اعراب پدید آورد.
در سال 1967 رژیم صهیونیستی با زندانیکردن بسیاری از روشنفکران، نویسندگان و شاعران فلسطینی، به وسیلهای جدید برای خاموشکردن مقاومت دست زد. این اقدام، شعر وطنی فلسطین را باشکوهتر کرد. جنگ ژوئن این سال نیز که به شکست اعراب از اسرائیل انجامید روحیهی مقاومت را فرو نریخت. همزمان با این واقعهها، از اواخر دههی 60 و در سراسر دههی هفتاد میلادی در اردن، لبنان و دیگر کشورهای مجاور، تودههای راندهشدهی فلسطینی سازمانهای چریکی و مقاوم تشکیل دادند و این نکته نیز بر گسترش جریان شعر مقاومت تأثیر نهاد.
در این دوره (دورۀ چهارم شعر فلسطینی)، پیوند بین شعر فلسطین اشغالی و فلسطین وطنی بیشتر نمود دارد. در این سالها، شاعران سعی کردند پیوندی بین وطن و عشق در شعرهاشان ایجاد کنند. برجستهترین این شاعران محمود درویش بود. «در شعر درویش... آن آمیزهی ژرف و آرام و جوشان از زن و میهن را خواهیم دید که این دو باهم مسالهی یگانه و گسستگیناپذیر عشق را میسازد. ادبیات تبعید از این دست پدیدهها-پس آنگاه-به خود دید؛ اما ادب مقاومت در سرزمین اشغالشده آنها را با سادگی ژرفتر و اقناعی توانمندتر و قرابتی بیشتر به زن و زمین بیان کرد.» (کنفانی، 25: 1362-24)
این توجه دوجانبه، پیوندی عمیق بین شعر ملّی و شعر تغزلی کهن عرب ایجاد و موسیقی سنتی عربی را بهگونهای حماسی وارد شعرهای آزاد و نو وطنی کرد؛ بهطوریکه در سالهای بعد و در شعر نزار قبانی اوج این شیوه را میبینیم. در دههی شصت همچنین با روی کار آمدن روزنامهی «الاتحاد» در فلسطین و اختصاص صفحه به ادبیات عربی، شعر فلسطین رونقی دیگر گرفت. همچنین در کنار آثار چاپ شدهی اندک، برگزاری جشنوارهها و شبشعرها در روستاها و روایت شفاهی اشعار کارآمدتر بود. در کل دو نکتهی بنیادین در شعر این دوره میتوان دید:
«یک: شعر در سرزمین اشغال پشده، برخلاف شعر تبعید، مویه و زاری و نومیدی نیست؛ بلکه تابشی است انقلابی و پیوسته و امیدی است شگفتانگیز.
دو: شعر عرب در سرزمین اشغال شده با شتابی حیرتزا و هماهنگی کامل، از رخدادهای سیاسی در جهان عرب اثر میپذیرد و آن را متمم مسأله و موضوع خود و پرداختن به آنها را بخشی از مسئولیتهای خویش میداند.» (همان، 28)
در سالهای بعد (نزدیک 1975)، هجوم اسرائیان به جنوب لبنان و تصرف بخشهایی از سوریه، مسألهی فلسطین را کاملاً جهانی کرد. این جهانیشدن ادبیات فلسطینی، به قالبهای جهانی نیاز داشت و این نکته سبب شد، قالبهای سنتی تقریباً به کنار روند و جریانهای نوگرایانه بهوضوح در آثار شاعران این دوره بهویژه محمود سلیم درویش و سمیحالقاسم جلوه یابند.
از فلسطینسرایان عرب در این دوره شاعرانی از نسلهای مختلف چون: محمود درویش، نزیه خیر، فوزیالاسمر، راشد حسین، سمیحالقاسم، سالم جبران، حنّا ابوحنا، توفیق زیاد، مریدالبرغوثی، احمد دحبور، محمد القیسی، عزالدین المناصره، هارون هاشم، حسنالبحیری و... در این مسیر از دیگران پیشی گرفتند که شیوهای نو در شعر مقاومت در افکندند. فاجعه، آنچنان نگرانکننده بود که شاعر زن و شراب و عشق، نزار قبانی را هم به میدان کشید و او نیز آثاری شکوهمند با موضوع فلسطین آفرید.
شعر فلسطین، از این دوره در مناطق اشغالی محدود نماند. بدر شاکرالسّیاب، عبدالوهاب البیاتی، بلندالحیدری، نازکالملائکه، سعدی یوسف، جواد جمیل، احمد مطر و بسیاری از شاعران عراق هم به این جریان پیوستند؛ تاآنجا که در بیشتر کشورهای اسلامی این جریان، شکل گرفت.
در طول این جریان، شاعرانی دیگر از فلسطین و کشورهای عربی چون: صلاح عبدالصبور، کمال عبدالحلیم، احمد فؤادنجم، کمال ناصر، معین شلبیه، یوسفالدیک، موسی حوامده، محمود مفلح، احمد عبدالمعطی، احمد رامی، خلیل حاوی و... با سرودن اشعاری در پیوند با پایداری ملّت فلسطین این جریان ادبی - اسلامی را گسترش دادند.
در بین شاعران ایرانی نیز، اگرچه دیر، معدودی از سرایندگان دوران پهلوی، مصادف با شکست اعراب از اسرائیل و از اواخر دههی 40 شمسی، اشعاری در ستایش مقاومت فلسطین سرودند که از آن میان باید به شاعرانی چون: محمدعلی سپانلو، حمید سبزواری و حسن اجتهادی اشاره کرد.
#شعر_فلسطینی
#ادبیات_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
20171128091507-9966-22.pdf
591.6K
مقالهی مفاهیم، نمادها و تلمیحات مشترک در اشعار شاعران انقلاب اسلامی با موضوع #فلسطین
مجلهی #نامهی_فرهنگستان
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
«فلسطین در شعر شاعران فارسی/ بخش اول»
در خلال سرودههای شاعران عرب، توصیفهای موجود از فلسطین سرشار از سرزندگی، جلوههای بومی و در بردارندۀ مفاهیمی چون: تبعید، آوارگی و حتّی عشق است. (نک: محمدی روزبهانی، 1389: 80و91)
خلاف شاعران فارسی که عینیت وطن فلسطینی در سرودههاشان چندان انعکاسی نیافته و بیشتر به توصیف حسّ خود از فلسطین پرداختهاند. این نوع نگاه حماسی و انقلابی را از سرودههای نخستین فارسی با موضوع فلسطین و در اشعار شاعرانی چون: مهرداد اوستا بهخوبی میتوان دید:
ای هرکجا دام / وی هر زمین کین / بشکوهای خاک "فلسطین" /ای سرزمین چشم بر هر سو گشاده... /ای خانۀ متروک غمگین / آه ای "فلسطین"؛ ای"فلسطین"
(صداقتگوی کیاسری، 13-1372: 15)
از شاعران دهۀ 60 فارسی، در فلسطینیات آرش بارانپور جلوههایی حماسی و درونی از توصیف و ستایش فلسطین نمود دارد. او از معدود شاعران نسل اوّل و دوم است که در توصیف فلسطین، گاه لحنی شبیه شاعران عرب انتخاب کرده و به گونهای بومی و عینی، از ویرانیهای فلسطین سخن میگوید:
بر آوازهای روستایی من / فلسطین جای دیگری دارد / نه سرزمینی است / که بتوان در نقشۀ جهان انگشت بر آن نهاد و گفت / - اینجاست -
(همان: 36)
در شعر دهۀ 60، فلسطین نه میهن شاعر که نمادی از مقاومت و مظلومیت جهان اسلام است. این نوع نگاه را در اشعار شاعرانی چون: ضیاءالدین ترابی و در کارکردی نمادین بهوضوح میتوان دید. از دیگر ویژگیهای نخستین فلسطینیات فارسی، استفاده از واژۀ فلسطین در جایگاه ردیف است.
حسن اجتهادی در شعر چریکی خود که به سال 1349 سروده از این ردیف بهرهبرده است:
چریک غم از سرزمین فلسطین
عقاب حضور حزین فلسطین
(اجتهادی، 1381: 98)
از دیگر شاعران نسل اوّل انقلاب، محمدعلی مردانی هم، «فلسطین» را در جایگاه ردیف به کاربرده است.
(نک: صداقتگوی کیاسری، 1372: 137)
در توصیفهای شاعران انقلاب، همچنین فلسطین بهعنوان مهبط پیغمبران و قبلۀ نخست بارها ستوده شده است. مفاهیمی که ویژۀ شاعران دهۀ 60 نیست و در اشعار شاعران جوان پس از جنگ هم بهفراوانی دیده میشود؛ چون توصیف زیر از بابک عارفی:
ای هقهق شکسته به حجم صدای من
ای قبلۀ قبیلۀ دردآشنای من ...
ای مهبط مطهر پیغمبران پاک
ای تکیهگاه قامت دردآشنای خاک
(محمدی، 1377: 100)
انعکاس مفاهیم مربوط به فلسطین در شعر فارسی در سالهای پس از جنگ و بهویژه در شعر شاعران نوسرا، تحتتأثیر ترجمۀ اشعار عربی، تاحدودی دگرگون شده؛ بهطوری که در آثار محمدمهدی محمدی، تیمور آقامحمدی، هاشم کرونی و علیمحمد مودب و از شاعران نسل قبل، علیرضا قزوه، توصیفها و تصاویری تازه در ستایش فلسطین میتوان دید:
فلسطین شکوفه میکند درباران خونونمک / عروس میشود در طوفان نیزه و خنجر / خیمه میزند چون سایه در شب
(قزوه، 1384: 149-150)
#فلسطین
#شعر_پایداری
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
« ماه آخر » رونمایی شد.
🔹#ماه_آخر چهارمین مجموعه شعر شاعر اهلبیت #مجتبی_خرسندی توسط انتشارات عصر صادق قم به زیور طبع آراسته شد. این مجموعه که شامل چهلغزل مهدوی از این شاعر است، در تیراژ هزارنسخه چاپ و در پنجمین نشست شاعرانه مدح امیر رونمایی شد.
🔹در این مراسم که باحضور حضرت آیتاللهالعظمی میلانی، استاد محمدعلی مجاهدی، استاد جوادمحدثی، استاد بندانینیشابوریوحجتالاسلام میرزامحمدی در محل موسسه امامت قم برگزار شد، از این اثر تازه منتشر شده رونمایی شد.
🔹برای سفارش کتاب و دریافت آن با #ارسال_رایگان در سراسر کشور با آیدی زیر در تماس باشید؛
@Mahe_Akhar1
🔹کانال اشعار مجتبی خرسندی؛
@Mojtaba_khorsandi
"نسیم غدیر: دهمین کنگرهی ملی شعر غدیر"
در دو بخش شعر سنتی و قالبهای نو
مهلت ارسال آثار دهم دیماه ۱۴۰۲
نفرات اول: تندیس جشنواره و ۸۰ میلیون ریال.
نفرات دوم: تندیس جشنواره و ۶۰ میلیون ریال.
نفرات سوم: تندیس جشنواره و پنجاه میلیون ریال.
نفرات چهارم و پنجم و تقدیری: ۴۰ تا ۲۰ میلیون ریال.
آثار خود را از طریق شمارهی واتساپ یا ایمیل فراخوان به دبیرخانه ارسال کنید:
ghadirfars395@gmail.com
۰۹۳۹۷۶۲۱۲۵۵
*فراخوان را به نام امیرمومنان(ع) به اشتراک بگذارید.
#بنیاد_بینالمللی_غدیر
https://eitaa.com/mmparvizan
"امید به پیروزی آینده"
در شعر شاعران فارسی، امید به پیروزی مردم فلسطین و آزادی قدس یکی از مفاهیم اصلی سرودههاست. در شعر تمام دورههای پسازانقلاب، بارها و به شیوههای مختلف به پیروزی نهایی نهضت فلسطین اشاره شده است. این مفهوم را در شعر شاعران دوران جنگ چون: عباس براتیپور، محمدرضا سهرابینژاد و فرامرز محمدیپور آشکارا میتوان دید. شیوۀ پرداخت این امید، در شعر شاعران نسل اوّل انقلاب معمولاً با استفاده از واژههای نمادین است.
(نک: صداقتگوی کیاسری، 1372: 28، 85، 132و148)
هرچند برخی شاعران چون تیمور ترنج تحتتأثیر ترجمۀ شعر شاعران عرب، تاحدودی متمایز و غیرمستقیم به این مفهوم اشاره کردهاند:
این صدا / صدای مردمانی است / که در هزارتوی دهلیزهای تیرگی / خانه دارند /...اما، امید / همچون ستارهای / در اعماق قلبهایشان / میدرخشد.
(ترنج، 1379: 12)
در اشعار سنتی شاعران نسل سوم انقلاب چون: علی سلیمانی، مهران رنجبر و...، شهرهای فلسطین تولدی تازه را در سالهایی نهچندان دور تجربه خواهند کرد. (نک: سیب و زیتون، 1388: 50 و54 و قزوه، 1385: 24)
آنچنان که در ابیات زیر از علی سعادت شایسه میتوان دید، فردای قدس فردایی امیدبخش خواهد بود که از دل نمادهای فلسطین: «سنگ و زیتون» خواهد رویید:
...فردا حقیقتی است در آغوش چنگ تو
فردا جوانه میزند از پای سنگ تو
فردا پراست از گل زیتون دستهات
فردا نشسته در رگ و در خون دستهات
(اسرافیلی، 96: 1384-97):
امید به آینده و پیروزی، در شعر فارسیزبانان، تاحدودی با شعر عربی متفاوت است. در شعر عربی، پیروزی آینده، زیر سایۀ وحدت و مقاومت قومی - ملّی شکل میگیرد؛ درحالیکه از منظر شاعران فارسی، این پیروزی که قطعاً جنبهای دینی دارد، بیشتر با ظهور منجی و مفهوم انتظار همراه است.(نک: انصارینژاد، 1386: 57و59، عمرانی، 1382: 17 و سیب و زیتون، 1388: 28، 48و52)
البته ارتباط منجی و فلسطین حتّی در اشعار دهۀ 60 فارسی نمود داشته، چنانکه در سطرهای زیر از سلمان هراتی دیده میشود:
باور کنید اگر او یک روز / خودش را از ما دریغ کند / تاریک میشویم / در اردوگاههای فلسطین حضور دارد / و خیمهها را مینگرد.
(هراتی، 107: 1383-106)
"در کوچهباغهای پرتقال و زخم: محمد مرادی"
#شعر_پایداری
#فلسطین
https://eitaa.com/mmparvizan
"قصیدهای تقدیم به آستان امام یازدهم علیهالسلام"
اگر در شاعری، انگشتهای جوهری دارم؛
تو همراه منی، با تو سرِ شعر دری دارم
لبانت واشده در دفترم، ای یوسف مصری!
اگر در وصف نامت واژههای شکّری دارم
قوافی را به بادِ شرم باید داد در مدحات
که من چندیاست ننگی بیامان از شاعری دارم
شبیهِ ساحرانِ بزم فرعونم که بیمهرت
عذابی بیکران از معجزاتِ ساحری دارم
تو موسای درونم را به "طور"ت، سامرایی کن
که بیتو تکیه بر گوسالههای سامری دارم
*
سلام ای خاکیِ عرشی! سلام ای قدسیِ فرشی!
که با عشق تو بر خیل ملایک سروری دارم
سلام ای وزنِ جاری در رگِ خونبستهی تاریخ!
که با شور تو روز و شب سرِ شعرآوری دارم
درود! ای شعر گیسویت پر از منظومهی شمسی
که در وصفت هزاران ماه و صدها مشتری دارم
درود! ای عزم بازویت همه فتح و جهانداری
که با یاد تو ننگ از لشکر اسکندری دارم
تویی بابِ م_ح_مّ_د آن ظهور غیبی ممتد
که در دوران فرزندت، سرِ پیغمبری دارم
به یاد تیغ ابرویت، به نام سورهی رویت
تبار از هلاتی جویم، نژاد حیدری دارم
به افسون نگاهی رخنه کن در قلعهی جانم
که با تو چشم و دل بر لافتای خیبری دارم
لبت را تر کن ای زهرانسب از جام توحیدی
که در میخانهی نامت شراب کوثری دارم
به قربانگاه آغوشت، حسینی میشوم در شعر
حسنسیرت به سویت، جام تلخ صابری دارم
به مهر توست تا سجاد و باقر را هواخواهم
به شوق توست تا باور به دین جعفری دارم
تو آن ابنالرضایی که طواف بارگاهت را
خراسان در خراسان افتخار زائری دارم
تو آن کاظمورع، عباسدل، هادیمناجاتی
که از دریای جودت گوهرِ جانپروری دارم
*
منم آن شاعرِ سائل که با سِحر ولای تو
مضامینی گران از تحفهی انگشتری دارم
ضریح انورت را تاکه دیدم با خودم گفتم:
پس از این در دلم صدچامه شعر انوری دارم
منم آن شاعر یمگانی در خویش پیچیده
که بیتو نالهها از چرخهی نیلوفری دارم
ستاره در ستاره، اشکهایم کهکشانِ توست
اگر در وقتِ شِکوه، حسرتِ نیکاختری دارم
منم زیر کسایت، آن کساییخو که با چشمت
گریز از غمزههای نرگسان عبهری دارم
به میدانِ ثنایت، آن سناییدردِ مسکینم
که افغان از تبار ظالمان سنجری دارم
بهسانِ رودکی من از نژادِ "سرخرویانم"
که بر منشور مدحت مُهر "مِهر حیدری" دارم
به شوق کوی تو، ای مولیانی میر و ماهِ من!
خروش از بادغیس و داد از انگورِ هری دارم
تو گنجِ شایگانم باش و با خود بینیازم کن
که من در انتخابِ شایگان، صنعتگری دارم
من آن مسعودِ سلمانم که در زندان گیسویت
فراغ از "نای" و "سوی" و زحمتِ "چالندری" دارم
منم آن حاضرِ غائب، به یاد تو که چون سعدی
خودمدر جمعم و دل در هوای دیگری دارم
"طفیل هستی عشق تو ام" شاید که چون حافظ
نسب از آدمی و سوز، از جنّ و پری دارم
غبارآلودهی این خاک غمخیزم که دور از تو
شکایت از زمان و این زمینِ اغبری دارم
*
تو نوح روزگارم شو در این دریای موجاموج
کنار تو چه باک از غصهی بیلنگری دارم؟
تو بر جانم بتاب ای شمس نورانی! که با مهرت
چه حاجت بعد از این دیگر به مهر خاوری دارم؟
تو در جسمم بدَم روحی که با احیای تاثیرت
به جان، لیلیوشانه درد قیس عامری دارم
تو با دارالشفای خندهات درمان دردم شو
که رنجی بیشمار از دستِ جانِ بستری دارم
اگر در چشمهایم جویبارِ لعل یاقوتی است
نگاهم کن! که آتشها به قلب اخگری دارم
به مژگان، نفثهالمصدورها از دوریات جاری است
شباهتها به نثر پیچپیچِ زیدری دارم
*
منم بونصر مشکان، بیهقیّ صاحبِ دیوان
که در ایوان الطاف تو شغل دفتری دارم
شبیه مالکِ دینار در هنگامهی زهدت
چکاچاکِ دعا چون مالکان اشتری دارم
من آن عزلتنشینم که شکسته اعتزالش را
اگرچه اهل شعرم، نقدها بر اشعری دارم
نه سامِ پهلوانم لیک در رزم وصال تو
در آتش میتپم، گویی تبِ سامندری دارم
جدا از جذبهی فردوس دستانت، چو فردوسی
غم ضحاکی و اندوهِ جان نوذری دارم
سیاوش_آتشم، سهراب_سوگم، تهمتن_داغم
به خونِ درد، رنگین جامهی نوشاذری دارم
تمام خویش را کُشتم به قربانگاه چشمانت
کنون در کعبهی کویت، مقامِ "وَانحر"ی دارم
از انگور نگاهت، جامها در سینهام جوشید
چنان مستم که پروا از شراب خلّری دارم
زبانی سرخ: پیشِ دشمنانت، نزدِ یارانت؛
رخی شرمنده چون انگورهای عسکری دارم
تو سعی مروهام را با صفای خویش کامل کن
که در حجّ ولای تو مقام هاجری دارم
به عشق خود بسوزانم که گِرد شمع رخسارت
منم پروانهای که جامهی خاکستری دارم
شبیه ماه در سِیرت لباس نقرهگون بر تن
شبیه مهر در اوجات، قبای زرزری دارم
به آتشگاه مدحات گرم کن این جان عاشق را
که در دل برفِ دیماهی و سوز آذری دارم
#امام_یازدهم
#محمد_مرادی
👇👇👇
https://eitaa.com/mmparvizan
☝️☝️☝️
تو با اخلاق محمودت نگاهم کن که دور از تو
ملال از فرخی و عسجدی و عنصری دارم
به میلادت گُل لبخند بر لبهام میروید
به سوگت در دو چشمم لالههای احمری دارم
ربیعالاول از داغت لباس شب به تن دوزم
ربیعالثانی از شوقت، سرِ خنیاگری دارم
پر از وزنِ تو ام همچون قلم وقت غزل گفتن
اگرچه در خیال و وهم، عزم لاغری دارم
*
بگو فضل بن شاذان یک روایت از تو بنویسد
که در دینِ نگاهت منصبِ پامنبری دارم
دعایم کن به آهنگِ حدیثی، آیهای، حرفی
که من هم آرزوها مثلِ اِبنِ حمیَری دارم
سرم را پر کن از اسرار افکارت که چل سال است
سری سرریز، از، اندیشههای سرسری دارم
تو دستم را بگیر از خاک نومیدی بلندم کن
که در غمها فقط از تو امید یاوری دارم
به روز رستخیز ای آیهی رحمت! شفیعم باش
به دامان تو، دست عجز، روز داوری دارم
قبولم کن در این ایام پر عسرت، بگو تا کی
بدون تو، پر از غم روز و شب را اِسپری دارم؟
دلم را زنده کن با نورت ای روح مسیحایی
که وحشت از هجوم مردگان عاذری دارم
*
کمیلی_مسلکم در ربّنای اشکهای تو
میان شاعرانت، آرزوی قنبری دارم
به وصفات میثم تمّارِ نخل شروه و شورم
به مدحات، ذوق سلمانی و شوق بوذری دارم
تو شاهِ کشورِ جانم شدی، ای گل! که بعد از آن
هراس از حاکمان کسروی و قیصری دارم
تو با پروانهی لطفت به من سوزِ سخن دادی
که در تعبیر تو انگشتهای جوهری دارم
به عرض عشق تو، طول جهان را پابهپا گشتم
اگر امروز در وصف تو طبع گوهری دارم
میان خیلِ این میناگران کور، با یادت
من از میناگریها نیّت بیناگری دارم
تو رازِ سوزیانم بودهای ای شعلهی سوزان!
ببخشایم اگر با تو سرِ سوداگری دارم
تورا در دیگران میجویم از حیرت، مکن منعام
اگر گاهی دلی با تو سری با دیگری دارم
زبان بیتهایم پارسی شد در ثنای تو
که من با پارسایان، وعدهی شعر دری دارم
اسیر جذبهی آن لهجهی مکّی شدم، یکروز
اگر در نظمِ تازی دعوی طبعآوری دارم
تو دنیای من و عقبای من شو، بیتولایت
نه میل هشت خلد و نه هوای ایدری دارم
تمام بابها بر روی من بستهاست، کاری کن
کلیدی دِه که ترس از این جهان ششدری دارم
بیا و دیدهام را رو به شهر علم بیناکن
که در بازار علمت، حسرتِ دانشوری دارم
تو راه آسمانم باش ای دروازهی افلاک!
که در هفتآسمانت آرزوی شهپری دارم
بزرگِ شاعرانم بیشک و بیشبهه وقتیکه
میان دستگاهت جایگاه کمتری دارم
تو بتهای درونم را شکستی ای خلیلآیین!
که دیدی در دلم بتخانههای آزری دارم
تو در قلب من ای عشق خروشان، موجی افکندی
که دریاسان به سویت دعوی پهناوری دارم
تو عطر گیسوانت را به جان شعر باریدی
که بین بیتبیتم واژههای عنبری دارم
کتابت میکنم تا نسخهی خال سیاهت را
شبیه کاتبان در ختم، لفظ احقری دارم
اگر آن یازده نور مجسم قسمت ما نیست
پس از تو انتظارِ آن امیدِ آخری دارم
تو ای جانِ جهان! جانی بدم در من که بعد از این
اگر جانی است در تن از امام عسکری دارم
پ.ن. آغاز این قصیده هدیهی چشم گشودن از بستر بیماری در شب میلاد امام یازدهم(ع) و نذری پس از حیاتی دوباره بوده است.
#محمد_مرادی
#امام_حسن_عسکری
https://eitaa.com/mmparvizan