eitaa logo
پرویزن
511 دنبال‌کننده
204 عکس
15 ویدیو
76 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
" در تمایز منبر دانشگاه با کرسی تلویزیون و بلندگوی شب شعر" این روزها، هر دقیقه و هر ثانیه منتظریم که خبری خوب و بد از دانشگاه بشنویم. در این شرایط به هم ریخته گاه همه‌چیز با هم آمیخته می‌شود و ذهن علاقه‌مندان شعر و ادبیات هم طبعا به هم می‌ریزد. در راس اتفاقات دانشگاهی مربوط به ما، این روزها ماجرای یکی از دانشکده‌های ادبیات و علوم انسانی مرکزنشین قرار گرفته که هفته‌ای نیست یا ماهی که رئیس شمشیرآخته‌ی آن جریانی نیافریند و بحثی برنیانگیزاند؛ آنطور که حواشی‌اش اغلب به دیار شعر، شیراز هم کشیده می‌شود: از قضاوت درباره‌ی رشته‌های هنر گرفته تا فرصت‌های مطالعاتی دانشجویان؛ از برکشیدن نالایقان محبوب تا ماجرای استادان فرهیخته‌ی مغضوب. آخرین خبرها، ماجرای استادان همین دانشگاه معتبر در مقطع ارشد ادبیات پایداری است که اسباب سوء تفاهم‌هایی را برای همگان بر انگیخته است؛ خاصه برای من که چند کتابی در این حوزه به داغ جگر نگاشته‌ام و گاه علم شعر پایداری برداشته‌ام. این سوء تفاهم زاییده‌ی تضاد قانون رسمی به کارگیری استادان حق‌التدریس در مقطع کارشناسی ارشد است که بر اساس آن، مدرسان علاوه بر مدرک دکترای تخصصی رشته‌ی مربوط و حداقل مرتبه‌ی استادیاری، باید سابقه‌ی تدریس در مقطع کارشناسی نیز داشته باشند. علاوه بر آن، در موارد استثنا، برای استفاده از دانش متخصصان، در دانشگاه‌ها زمینه‌ای فراهم شده که در مقاطع کارشناسی یا دروس عمومی یا به عنوان استاد مهمان، از فعالان حرفه‌ای ادبیات و صنعت و فرهنگ استفاده شود؛ اما پر واضح است که همانگونه که هر استاد زبان و ادبیات فارسی شاعر یا نویسنده نیست (که عمدتا هم شاعر یا نویسنده نیستند)، هر شاعر و نویسنده‌ای هم لایق منبر استادی نیست. البته امکان به اشتراک‌گذاری دانش نظری و تجربه‌ی عملی این دو گروه، در جامعه و دانشگاه، چیزی است که باید در بستر مناسب به آن پرداخت. حال جای شگفتی است که در دانشگاهی که بزرگان ادبیات دانشگاهی پایداری چون: دکتر محمدرضا ترکی و استادان تراز اول و متخصصی چون: دکتر محمدرضا سنگری در آن به تدریس مشغولند یا خواهند بود؛ باید نام کسانی در جایگاه استادی مطرح شود که فاصله‌ای بسیار با عوالم علم و پژوهش‌های ادبی و تخصص دانشگاهی مربوط دارند و بیشتر آنان را در قاب تلویزیون یا در قالب شب‌های شعر، به عنوان گرم‌کنندگان مجالس(که اجرشان با خداوند باد) دیده‌ایم؛ اتفاقی نامبارک که ممکن است به ادبیات دفاع مقدس و انقلاب نیز آسیب بزند که: نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند نه هرکه آینه سازد سکندری داند والسلام پ.ن: در تاریخ دانشگاه‌های ایران شاعران و نویسندگانی فاضل زیسته‌اند که همواره زینت‌بخش دانشگاه‌ها بوده‌اند و خواهند بود. مراد این نوشته، آنانند که خود می‌دانند. https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر فلسطینی و دوره‌های آن" در میان جریان‌های شعر پایداری عرب، در دهه‌های اخیر، شعر فلسطینی از همه شکوفاتر است. شعر فلسطین را در یک تقسیم‏‌بندی کلّی می‌توان به پنج دوره‌ی اصلی تقسیم کرد: 1- پیش از اعلامیه‌ی بالفور، یعنی پیش از آنکه لردبالفور وزیرخارجه‌ی بریتانیا در 1917 اعلامیه‌ی معروف خود را صادر کرد و به‏‌طور ضمنی به صهیونیست‌ها وعده‌ی تشکیل دولت یهودی را بدهد. 2- دوره‌ی پس از اعلامیه‌ی بالفور که بیشتر متفکران و شاعران عرب، خطر را احساس کردند و آن را جدی گرفتند؛ زیرا در این فترت زمانی یعنی از 1917 تا 1948 که کشور اسرائیل رسماً اعلام موجودیت کرد، لحظه‌به‌لحظه بر تعداد مهاجران یهود به فلسطین افزوده شد. 3- دوره‌ی سوم پس از تشکیل رسمی دولت اسرائیل یعنی از سال 1948 تا شکست اعراب در ژوئن 1967 است. در این دوره قوانین ظالمانه‌ی اسرائیلی‏‌ها در مورد غصب زمین‌های کشاورزی، زندانی‌کردن آنان در روستاها، کشتار دسته‌جمعی روستاییان و به‌راه‌انداختن زندا‌ن‌های مخوف با شکنجه‌های قرون وسطایی رخ می‌نماید. 4- دوره‌ی چهارم از زمانی آغاز می‌شود که اعراب در سال 1967 از اسرائیل شکست خوردند. اهمیت این دوره بدان جهت است که اعراب دانستند که مسألۀ اسرائیل تنها به فلسطین محدود نمی‌شود.(فرزاد، 41: 1383-38) 5- در کنار چهار دوره‌ی اصلی یادشده که در کتاب‌های تاریخ ادبیات فلسطینی به آن‌ها اشاره شده، برخی منتقدان، ادبیات پس از انتفاضه‌ی(1987) مردم فلسطین را شکل‌دهنده‌ی دوره‏‌ای جدید از شعر فلسطین می‏‌دانند که می‏‌توان آن را دوره‌ی پنجم این تقسیم‏‌بندی دانست. (نک. محمدی روزبهانی، 1389: 67-68) https://eitaa.com/mmparvizan
"ادبیات مقاومت فلسطینی پس از شکست ۱۹۴۸" هم‌زمان با شکست اعراب در سال 1948و صدور بیانیۀ سازمان ملل مبنی بر تقسیم فلسطین به دو بخش یهودی‌نشین و عرب‌نشین و تسلیم عملی فلسطین به قوم یهود و وقوعر کشتار و جنایات آنان، شعر وطنی فلسطین، در لباس جدید جهانی آن شکل گرفت. کشتار فلسطینیان توسط یهود و حمایت غرب از آنان و در مقابل آوارگی و تبعید قوم فلسطین به کشورهای عربی، روحیۀ مقاومت عربی را در دیگر کشورهای اسلامی برانگیخت و نهضت ادبی فلسطین ابتدا در کشورهای عربی و بعد در دیگر کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی رواج گرفت. شعر این دوره به‌سبب شکست‌های پیاپی اعراب، دیگر شعری شکوه‌مند و رجزخوانانه نیست؛ بلکه به شعری سراسر درونی و اندوه‌بار تبدیل شده است. شاعر شناخته‌شدۀ این دوره فدوی طَوقان بود که هنوز به شوق انقلاب می‌سرود. در این سال‌ها آثاری اجازۀ چاپ می‌یافتند که زمینۀ مقاومت نداشتند. «در نخستین سال‌های پیدایش اسرائیل، چیزی جز شعر عاشقانه‌ای که با هیچ‌گونه رویکردی از مردم روبه‌رو نشد و راکد ماند نشر نشد. از آغاز تلاشی در کار بود تا دیده‌ها را به این‌گونه شعر برگرداند و بیشتر آنچه نشر پیدا کرد دارای شکل و درون‌مایۀ سست‌پیوند و دون بود؛ اما فرا رسیدن سال 1952 با انقلاب ژوئن در مصر تکان پیش‏بینی شده را پدید کرد.» (کنفانی، 1362: 23) از این دوره است که رمان و داستان نیز به ادبیات مقاومت فلسطینی راه یافت و به دلیل نمایان‌شدن شعر نو و قالب‏‌های آزاد در ادبیات‌معاصر عرب، بسیاری از شاعران در آثار فلسطینی خود از قالب‌های نو استفاده کردند. «اندیشۀ بازگشت به فلسطین و مسألۀ آوارگان نیز از مسایلی است که در شعر این دوره به‌وفور دیده می‌شود. در این دوره است که کلمۀ فدایی به‌عنوان سمبل مبارزه در همه‌جا طنین می‌اندازد.» (فرزاد، 1383: 47) از شاعران این دورۀ فلسطینیات در کشورهای عربی علاوه‌بر فدوی طوقان می‌توان کسانی چون: معین بسیسو، محمودمحمد صدیق، مصطفی بهجت بدوی، احمد فهمی، بدرشاکر السیاب، کامل سلیمان و سلیمان عیسی را نام برد. از کتاب "در کوچه‌باغ‌های پرتقال و زخم"/ محمد مرادی https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر فلسطینی نیمه‌ی دوم قرن بیستم" در دهه‌های پس از میانه‌ی سده‌ی بیستم، نسل جدید شعر فلسطین با روحیه‏‌ای حماسی‌تر ظهور کرد. سرآغاز این تحول را می‌توان در انقلاب مردم مصر در ژوئیه‌ی 1952 دید که سبب گسترش روحیه‌ی اعتراض در مقابل سازش و سکوت اعراب در مساله‌ی فلسطین شد. در این سال‌ها، مردم فلسطین با برگزاری شب‌های شعر روستایی شعر مقاومت را زنده نگاه داشتند. این روحیه‌ی مقاومت‌مندانه با هجوم هم‌زمان اسرائیل، انگلیس و فرانسه در سال 1956 به مصر گسترش یافت و موجی جدید از مقاومت را در ادبیات اعراب پدید آورد. در سال 1967 رژیم صهیونیستی با زندانی‌کردن بسیاری از روشن‌فکران، نویسندگان و شاعران فلسطینی، به وسیله‌ای جدید برای خاموش‌کردن مقاومت دست زد. این اقدام، شعر وطنی فلسطین را باشکوه‌تر کرد. جنگ ژوئن این سال نیز که به شکست اعراب از اسرائیل انجامید روحیه‌ی مقاومت را فرو نریخت. هم‌زمان با این واقعه‌ها، از اواخر دهه‌ی 60 و در سراسر دهه‌ی هفتاد میلادی در اردن، لبنان و دیگر کشورهای مجاور، توده‌های رانده‌شده‌ی فلسطینی سازمان‌های چریکی و مقاوم تشکیل دادند و این نکته نیز بر گسترش جریان شعر مقاومت تأثیر نهاد. در این دوره (دورۀ چهارم شعر فلسطینی)، پیوند بین شعر فلسطین اشغالی و فلسطین وطنی بیشتر نمود دارد. در این سال‌ها، شاعران سعی کردند پیوندی بین وطن و عشق در شعرهاشان ایجاد کنند. برجسته‌ترین این شاعران محمود درویش بود. «در شعر درویش... آن آمیزه‌ی ژرف و آرام و جوشان از زن و میهن را خواهیم دید که این دو باهم مساله‌ی یگانه و گسستگی‌ناپذیر عشق را می‌سازد. ادبیات تبعید از این دست پدیده‌ها-پس آن‌گاه-به خود دید؛ اما ادب مقاومت در سرزمین اشغال‌شده آن‌ها را با سادگی ژرف‌تر و اقناعی توانمند‌تر و قرابتی بیشتر به زن و زمین بیان کرد.» (کنفانی، 25: 1362-24) این توجه دوجانبه، پیوندی عمیق بین شعر ملّی و شعر تغزلی کهن عرب ایجاد و موسیقی سنتی عربی را به‌گونه‌ای حماسی وارد شعر‌های آزاد و نو وطنی کرد؛ به‌طوری‌که در سال‌های بعد و در شعر نزار قبانی اوج این شیوه را می‌بینیم. در دهه‌‌ی شصت همچنین با روی کار آمدن روزنامه‌ی «الاتحاد» در فلسطین و اختصاص صفحه به ادبیات عربی، شعر فلسطین رونقی دیگر گرفت. همچنین در کنار آثار چاپ شده‌ی اندک، برگزاری جشنواره‌ها و شب‌شعرها در روستاها و روایت شفاهی اشعار کارآمدتر بود. در کل دو نکته‌ی بنیادین در شعر این دوره می‌توان دید: «یک: شعر در سرزمین اشغال پ‌شده، برخلاف شعر تبعید، مویه و زاری و نومیدی نیست؛ بلکه تابشی است انقلابی و پیوسته و امیدی است شگفت‌انگیز. دو: شعر عرب در سرزمین اشغال شده با شتابی حیرت‌زا و هماهنگی کامل، از رخدادهای سیاسی در جهان عرب اثر می‌پذیرد و آن را متمم مسأله و موضوع خود و پرداختن به آن‌ها را بخشی از مسئولیت‌های خویش می‌داند.» (همان، 28) در سال‌های بعد (نزدیک 1975)، هجوم اسرائیان به جنوب لبنان و تصرف بخش‌هایی از سوریه، مسأله‌ی فلسطین را کاملاً جهانی کرد. این جهانی‌شدن ادبیات فلسطینی، به قالب‌های جهانی نیاز داشت و این نکته سبب شد، قالب‌های سنتی تقریباً به کنار روند و جریان‌های نوگرایانه به‏‌وضوح در آثار شاعران این دوره به‏‌ویژه محمود سلیم درویش و سمیح‌القاسم جلوه یابند. از فلسطین‌‌سرایان عرب در این دوره شاعرانی از نسل‏‌های مختلف چون: محمود درویش، نزیه خیر، فوزی‏‌الاسمر، راشد حسین، سمیح‏‌القاسم، سالم جبران، حنّا ابوحنا، توفیق زیاد، مریدالبرغوثی، احمد دحبور، محمد القیسی، عزالدین المناصره، هارون هاشم، حسن‏‌البحیری و... در این مسیر از دیگران پیشی گرفتند که شیوه‌ای نو در شعر مقاومت در افکندند. فاجعه، آنچنان نگران‌کننده بود که شاعر زن و شراب و عشق، نزار قبانی را هم به میدان کشید و او نیز آثاری شکوهمند با موضوع فلسطین آفرید. شعر فلسطین، از این دوره در مناطق اشغالی محدود نماند. بدر شاکرالسّیاب، عبدالوهاب البیاتی، بلندالحیدری، نازک‏‌الملائکه، سعدی یوسف، جواد جمیل، احمد مطر و بسیاری از شاعران عراق هم به این جریان پیوستند؛ تاآنجا که در بیشتر کشورهای اسلامی این جریان، شکل گرفت. در طول این جریان، شاعرانی دیگر از فلسطین و کشورهای عربی چون: صلاح عبدالصبور، کمال عبدالحلیم، احمد فؤادنجم، کمال ناصر، معین شلبیه، یوسف‏‌الدیک، موسی حوامده، محمود مفلح، احمد عبدالمعطی، احمد رامی، خلیل حاوی و... با سرودن اشعاری در پیوند با پایداری ملّت فلسطین این جریان ادبی - اسلامی را گسترش دادند. در بین شاعران ایرانی نیز، اگرچه دیر، معدودی از سرایندگان دوران پهلوی، مصادف با شکست اعراب از اسرائیل و از اواخر دهه‌ی 40 شمسی، اشعاری در ستایش مقاومت فلسطین سرودند که از آن میان باید به شاعرانی چون: محمدعلی سپانلو، حمید سبزواری و حسن اجتهادی اشاره کرد. https://eitaa.com/mmparvizan
🔺️منتشر شد... 📖 امین شعر انقلاب تاملی در آفاق ادبی و شاعرانگی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی) ✍️به کوشش محمدحسین انصاری‌نژاد 📚انتشارات صریر 🌐خرید اینترنتی 👇 https://sarirpub.ir/product/امین-شعر-انقلاب https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
"اختتامیه‌ی کنگره‌ی سراسری شعر دفاع مقدس" باحضور شاعران برجسته‌ی کشور سه‌شنبه، سوم بهمن‌ماه، ساعت ۸ و ۳۰ صبح شیراز، بین‌الحرمین، تالار شورای شهر https://eitaa.com/mmparvizan
یادداشت مرا در مورد کتاب در کوچه‌باغ‌های پرتقال و زخم، در قفسه‌ی کتاب امروز جام‌جم بخوانید.
"ادبیات ضد استعماری و روز خلیج فارس" دهم اردیبهشت سالروز اخراج پرتقالی‌ها از خلیج فارس و یادگار حماسه‌ی بازپس‌گیری جزایر ایرانی، به کوشش امام‌قلی‌خان، سردار ایرانی عصر صفوی است. اهمیت این رویداد در تاریخ و ادبیات فارسی به‌اندازه‌ای بوده که در منظومه‌های حماسی و کتاب‌های تاریخی، بارها به این رویداد اشاره شده است. "جنگنامه‌ی کِشم" از شاعری ناشناس و "جرون‌نامه" سروده‌ی قدری، دو مثنوی حماسی است که به این رویداد و ماجرای فتح جزایر پرداخته است. شیوه‌ی روایت این منظومه‌ها و وزن انتخابی شبیه شاهنامه‌ی فردوسی است. این آثار از منظر ادبی و تصویرآفرینی و توصیف نبردها، فصاحت آثار دسته‌اول ادب فارسی را ندارد؛ با این‌حال بیش از همه سرآغاز ادبیات ضداستعماری در شعر فارسی است. این دو منظومه به کوشش محمدباقر وثوقی و عبدالرسول خیراندیش(استاد بخش تاریخ دانشگاه شیراز) و به همت موسسه‌ی میراث مکتوب منتشر شده است. https://eitaa.com/mmparvizan
"ادبیات دفاع مقدس/ ادبیات ایثار/ ادبیات پایداری/ ادبیات جهاد/ ادبیات جنگ" یکی از مهم‌ترین مقدمات نقد و آشنایی با آن، شناخت واژه‌ها، اصطلاحات و القای معنای درست آن‌هاست. متاسفانه، گاه برخی منتقدان عوام‌گرا و در نقدهای روزنامه‌نگارانه، بی‌توجه به اصول و مبانی این تفاوت‌ها، دچار خطاهایی در کاربست واژه‌ها و اصطلاحات و جابه‌جایی معنایی آن می‌شوند؛ خطایی که خواسته و ناخواسته، به تحریف و تخطئه‌ی نقد و ساحت علمی آن می‌انجامد. برای مثال، ممکن است در زبان نویسنده یا منتقدی، واژه‌هایی چون "جنگ، جهاد، پایداری و ایثار و دفاع مقدس" و ادبیات متصل به آن‌ها به جای یکدیگر به‌کار رود، حال آنکه هریک از این واژه‌ها محدوده و تعریف و معنایی خاص خود دارد؛ هرچند ممکن است مشترکاتی نیز در آن‌ها بتوان دید. برای مثال در هر سه گونه‌ی ادبیات "جهادی، دفاعی و جنگ" نشانه‌هایی از پایداری می‌توان دید. ادبیات پایداری مقوله‌ای گسترده است که حتی محدود به انقلاب اسلامی، دین اسلام یا حتی گرایش‌های مذهبی نمی‌شود و شیوه‌هایی از آن را در ادبیات زنانه و ملی‌گرایانه و ضد استعماری یا حتی مادی می‌توان دید. البته اگر ادبیات پایداری با صفاتی نظیر "ملی، اسلامی، انقلابی، شیعی و..." مقیّد شود، تعریفی محدود به آن خواهد داشت و از این منظر ادبیات پایداری اسلامی نیز با دیگر ادبیات‌های پایداری تفاوت دارد. در کنار اصطلاح پایداری، واژه‌ی ایثار مفهومی عمدتا اخلاقی_ انسانی و چیزی فراتر از مباحث حتی دینی است و با حسن و قبح اعمال سر و کار دارد. ادبیات مربوط به ایثار اسلامی، علاوه بر خاستگاه توحیدی‌اش که بر دیگر جنبه‌ها غلبه دارد، ساحت‌هایی بسیار گسترده از حیات بشری را در بر می‌گیرد؛ چنانکه در سنت اسلامی و بر اساس احترام به خلقت و فطرت و انسانیت، علاوه بر ایثار عام در برابر برادر مومن، روایاتی بسیار از ایثار معصومان(ع) در برابر اهل کتاب و حتی کافران نقل شده است. بسیاری از اشعار و آثار سعدی و حافظ و مولوی و نظامی و عارفان اسلامی را بر اساس این نوع نگاه از ایثار می‌توان تحلیل کرد که اگر با نگاهی محدود به آن‌ها بنگریم، باید آن‌ها را از قلمرو ادب اسلامی کنار گذاشت. ادبیات جنگ اما ساحتی محدود به نبرد و توصیفات آن دارد و حتی از این زاویه با حماسه متفاوت است. در حماسه، ابعاد اسطوره‌ای و تمدنی/ملی و کهن‌الگویانه، بیش از دیگر ساحت‌ها اهمیت دارد؛ حال آنکه ادبیات جنگ در ساحت‌های مختلف فردی/ جمعی، ملی/قومی/ مذهبی و سیاسی/اجتماعی/فرهنگی‌اش، بیشتر بیانگر شیوه‌ی مواجهه‌ی خالقان با این پدیده‌ است. متناسب با تفاوت تلقی و جهان‌بینی خالقان از جنگ نیز، تعریف و کارکرد این آثار ادبی متفاوت است و نمی‌توان، از نویسنده‌ی جنگ خواست، این مفهوم را در دایره‌ای محدود بگنجاند، مگرکه آن را به صفت‌هایی دیگر مقید کند، مثل جنگ دفاعی، جنگِ مقدس، جنگ مذهبی و ... . ادبیات دفاعی ساحتی از جنگ را مطرح می‌کند که در آن تهاجم و دعوت به خونریزی آغازین جایگاهی ندارد. در ادبیات دفاعی چنانکه در نهضت عاشورا نیز دیده می‌شود، دفاع و مقاومت دربرابر هجوم و ظلم، فضیلتی برای مدافعان است. به همین دلیل است که در اصطلاح ادبیات دفاع مقدس، برای این دفاع جنبه‌ی قدسی قائلیم. پس، ادبیات دفاع مقدس هیچگاه صفت "سیاه" نمی‌پذیرد، هرچند ادبیات جنگ می‌تواند سیاه باشد. از این زاویه، لفظ دفاع مقدس مربوط به آثاری است که بیش از هجوم، جنبه‌ی دفاعی جنگ را نشان دهد و قهرمانان آن، در مسیر حفاظت از امور مقدس دینی_ ملی گام بر می‌دارند و بر این اساس، اغلب آثار آفریده شده در چهاردهه‌ی اخیر، جزو آثار دفاع مقدس محسوب نمی‌شود. باید توجه داشت که ادبیات دفاع مقدس با ادبیات جهادی گاه مشترک و گاه متفاوت است، از آنجا که جهاد "در جایگاه یکی از فروع دین" نه هر جنگی را در بر می‌گیرد و نه صرفا دفاعی است، ادبیات جهادی نیز ساحت‌ها و مرزهایی خاص خود دارد. https://eitaa.com/mmparvizan