هدایت شده از ره توشه مبلغین
روضه و توسلِ جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه _حاج حسین سازور.mp3
3.41M
صوت روضه رسول خدا(صل الله علیه و آله وسلم)
#پیامبر_اکرم
#صوت
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin 20
منبر و روضه به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و شهدای همراهشان
💠شهدا را با صلوات یاد کنید💠
#شهادت
#شهدا
#شهید_سلیمانی
#شهید_ابومهدی_المهندس
#روضه
#فاطمیه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
منبر به مناسبت شهادت سرباز ولایت حاج قاسم سلیمانی(ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
صبح جمعه برای ما ایرانی ها متفاوت است.عده ای این روز را برای استراحت انتخاب کرده و یک هفته سحرخیزی و کار سخت را با خواب روز جمعه می خواهند جبران کنند،برای یک عده جمعه روز تفریح و با خانواده بودن است.
اما صبح جمعه ۱۳ دی ماه خبری رسید که خواب از سر خیلی ها پرید و روز شادی آنها که نه شادی یک ملت به غم تبدیل شد.
سپهبد عزیز سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید.
خب دیدیم همه ی جهان از غم حاج قاسم غمگین شدند.گریه مردم،گریه مقام معظم رهبری،تشییع جنازه با شکوه و...
این همه عزت و بزرگی....
اما عزیزان حاج قاسم هم بشری بود مثل من و شما ولی فهمید از عمرش چطور استفاده بکند و راه را پیدا کرد و خوب هم این را رفت.
در یک کلام حاج قاسم سلیمانی را عشق اهل بیت و مکتب اهل بیت حاج قاسم کرد.
ایام فاطمیه هست.
هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت. بیشتر کارها با خودش بود، از جارو کشیدن تا چای دادن به منبری و روضه خوان.. سفارش میکرد شب اول و آخر روضه حضرت عباس (ع) باشد. مداح رسیده بود به اوج روضه.. به جایی که امام حسین(ع) آمده بود بالای سر حضرت عباس.. بدن پر از تیر ، بدون دست و فرق شکاف خورده برادر را دیده بود. با سوز میخواند...
تا اینکه گفت: وقتی ابیعبدالله برگشت خیمه ، اولین کسی که اومد جلو سکینه خاتون بود. گفت:《بابا این عمی العباس..》ناله حاجی بلند شد !《آقا تو رو خدا دیگه نخون》دل نازک روضه بود.. بی تاب میشد و بلند بلند گریه میکرد. خیلی وقت ها کار به جایی میرسید که بچه ها بلند میشدند و میکروفن را از مداح میگرفتند.. میترسیدند حاجی از دست برود با ناله ها و هق هقی که میکرد ...
بله....
هر کسی رو به توآورد جهان آرا شد
مورد مرحمت انسیه الحورا شد
کودکی بودم و بااسم تو مأنوس شدم
پایِ عشقت به سُویدایٍ دل من وا شد
هر که نوکر به کسی گشت همان نوکر ماند
هر کسی نوکردربار تو شد آقا شد
حاج قاسم سال 1397 در توصیه به عزاداران فاطمی در بیت الزهرا(س) کرمان این گونه گفت: مجلس حضرت زهرا(س) جای عمه چطوره؟ عمو چطوره؟ همسایه چکار کرده؟ چی چی خریدی؟ نیست.
مجلس حضرت زهرا(س) است.
باید به آن دقت کرد، باید احترام کرد، باید توجه کرد؛ همان جا که نشستی.
همه اصرار من در برگزاری این مجلس این است که مجلس عبادت و عبودیت باشد.
به همین دلیل باید به نماز اول وقت در این جلسات توجه شود، به همه موضوعاتی که در آن گفته می شود توجه شود.
من حریصم.
من آنجا می نشینم و گوش می دهم.
اینجا نشستید ذکری بگویید، همان طور که نشستید و آرام آرام گوش می دهید ذکری را نذر کنید؛ برای یک چیزی، برای گرفتاری خودتان.
اما حرف هایی که مربوط به جلسه عزادار حضرت زهرا(س) نیست، مربوط به مجلس و جلسه عبادت نیست، نباید در این جلسه گفته شود. بگذارید برای وقت دیگری.
از این جلسه که بیرون رفتید وقت فراوان است، تماس بگیرید با همدیگر صحبت کنید، حرف بزنید، احوال پرسی کنید. هم مستحب است هم لازم و ضروری.
اما نه در این جلسه.
این جلسه، جلسه گوش دادن است.
این جلسه، جلسه توجه کردن، تفکر کردن و ذکر گفتن است.
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
اهل مجالس اهل بیت اهل انس با اهل بیت باشیم
هر که نوکر به کسی گشت همان نوکر ماند
هر کسی نوکردربار تو شد آقا شد
در زدم بر در هرخانه دری باز نشد
جز درِ خانه ی تو٬ در نزده در وا شد
کدام در؟همان در نیم سوخته
حاج قاسم عاشق حضرت زهرا بود.برای همین چقدر شبیه مادر بود.
مثل مادر درد کشیده بود.
از بس بدن پر ترکش بود خانواده اش تعریف میکردن قرآن خواندن برایش مشکل بود از بس درد داشت گردن رو زیاد نمی توانست بالا نگه دارد
اما حاج قاسم را هم مثل مادر بی هوا زدند.
بدن حاج قاسم مثل مادر سوخت.
اما حاج قاسم راحت شد ولی مادر سادات با بدن سوخته و پهلوی شکسته بعضی شب ها از بس درد داشت حتی نمی توانست در بستر پهلو به پهلو بچرخد.
چند روزی شده که مادر ما بیمار است
بین بستر بدن بی رمقش تب دار است
خواب در پلک ترش نیست، خودم دیدم که
سر شب تا سحر از درد کمر بیدار است
اما عرض آخرم
امیرالمؤمنین (علیه السلام) سفارش کرده بود بچه ها آرام گریه کنند اما خود آقا به جایی رسید که دست به دیوار گذاشت شروع کرد بلند بلند گریه کردن
آقا چرا گریه میکنید؟خودتون فرموده بودین آرام گریه کنید
آخر کار، در آن غسل علی می فهمد
به روی بازوی او هم اثر آزار است
فرمود دستم به بازوی ورم کرده رسید
#اهل_بیت
#حضرت_زهرا
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
#مرد_میدان
#شهید_سلیمانی
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
منبر و روضه ی وفات حضرت ام البنین(سلام الله علیها)
#اهل_بیت
#حضرت_ام_البنین
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
منبر و روضه ارتحال حضرت زینب(سلام الله علیها)
#اهل_بیت
#حضرت_زینب
#رجب
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
منبر و روضه ی شهادت امام کاظم(علیه السلام )
#اهل_بیت
#امام_کاظم
#رجب
#روضه
#صوت
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
روضه حضرت مسلم بن عقیل(علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
✅شیخ صدوق روایت می کند؛
روزی امیرالمؤمنین(ع)، به حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت :
📋《یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! إنَّکَ لَتُحِبُّ عَقِیلَاً؟》
♦️ای رسول خدا(ص)! آیا شما عقیل را دوست دارید؟
حضرت(ص) فرمودند :
📋《اِی وَاللهِ!》
♦️به خدا قسم، عقیل را دوست دارم.
سپس فرمود:
📋《إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّینِ، حُبَّاً لَهُ وَ حُبَّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبِِ(ع) لَهُ》
♦️من عقیل را از دو جهت دوست دارم!
یکی این که؛ عقیل را به خاطر خودش دوست دارم و یکی هم این که؛ عقیل محبوب پدرش ابوطالب(ع) بود و به خاطر اینکه ابوطالب(ع) عقیل را دوست داشت، دوستش دارم.
📋《وَ إنَّ وَلَدَهُ لَمَقتُولٌ فِی مَحَبَّةِ وَلَدِکَ》
♦️و همانا فرزند عقیل در راه عشق و محبت فرزند تو حسین(ع)، شهید می شود.
📋《فَتَدمَعُ عَلَیهِ عُیُونُ المُؤمِنِینَ》
♦️و بر او ،چشم همه ی اهل ایمان اشک می ریزد.
📋《وَ تُصَلَّی عَلَیهِ المَلائِکَةُ المُقَرَّبُونَ》
♦️و فرشتگان مقرب پروردگار، بر فرزند عقیل، مسلم، صلوات و درود می فرستند.
📋《ثُمَّ بَکَی النَّبِیُّ(ص) حَتَّی جَرَت دُمُوعُهُ عَلَی صَدرِهِ》
♦️با نام بردن از حضرت مسلم(ع)، پیغمبر اکرم(ص) گریه کردند تا جایی که اشک های مبارک پیغمبر(ص) برای مصیبت مسلم بر صورتشان جاری شد و سپس فرمود :
📋《إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو مَا تَلْقَى عِتْرَتِي مِنْ بَعْدِي》
♦️به خداوند شكايت مىكنم از آنچه بر سر خاندانم مىآورند.(۱)
📚منبع:
۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۲۸
اما از کجای مصیبت مسلم بگوئیم
✅وقتی دیدند که مسلم را نمی توانند مهار کنند، چاره را در این دیدند که از راه خدعه وارد شوند و به او امان دهند.
پس محمد بن اشعث به مسلم امان داد و از این طریق او را دستگیر و سوار بر استری کردند و او را به سمت دارالعماره کوفه بردند.
در طول مسیر، مسلم همواره آیه استرجاع می خواند و می گریست.
عبیدالله سُلَمی با کنایه به او گفت :
کسی که در طلب چیزی مثل آنچه تو به دنبال آن بودی باشد، چنین اتفاقی که بر تو افتاد اگر برایش بیفتد، نباید بگرید!
از جان خویش می ترسی؟
مسلم جواب داد :
📋《وَ اللهِ إنِّي مَا لِنَفْسِي بَكَيْتُ وَ لَا لَهَا مِنَ القَتْلِ أرْثِي وَ إنْ كُنْتُ لَمْ أُحِبُّ لَهَا طَرْفَةَ عَيْنٍ تَلَفاً》
♦️به خدا قسم برای خود نمی گریم و برای جان خودم سوگوار نیستم اگر چه به اندازه چشم به هم زدنی دوست ندارم جانم تلف شود!
📋《وَ لَكِنِّي أبْكِي لِأَهْلِيَ الْمُقْبِلِينَ، إنِّي أبْكِي لِلْحُسَيْنِ(ع) وَ آلِ الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️ولی برای خاندانم می گریم که به این سو می آیند.
من برای حسین(علیه السلام) و برای بچّه های حسین(ع) گریه میکنم.(۱)
سپس خطاب به محمد بن اشعث گفت :
آیا می توانی مردی را بفرستی که از زبانم پیامی برای حسین علیه السلام ببرد و بگوید :
📋《اِرْجِعْ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي بِأَهْلِ بَيْتِكَ وَ لَا يَغُرُّكَ أَهْلُ الْكُوفَةِ فَإِنَّهُمْ أَصْحَابُ أَبِيكَ الَّذِي كَانَ يَتَمَنَّى فِرَاقَهُمْ بِالْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ قَدْ كَذَبُوكَ وَ لَيْسَ لِمَكْذُوبٍ رَأْيٌ》
♦️با اهل بیت خود برگرد!
اهل کوفه تو را نفریبند که آنها همان اصحاب پدر تو هستند که آرزوی مرگ یا شهادت می کرد تا از دست آنها راحت شود.
بدان که اهل کوفه به تو و من دروغ گفتند و کسی که به او دروغ گفته شده رائی ندارد.(۲)
مسلم به دارالعماره رسید و او را در بیرونی دارالعماره نگه داشتند تا اذن دخول دهند.
در این حین، مسلم احساس عطش کرد و با دیدن کوزه آبی طلب آب نمود.
مسلم بن عمرو از دادن آب به مسلم امتناع کرد و به او آب نداد، تا اینکه عمرو بن حریث به غلامش دستور داد تا جرعه آبی به او بنوشاند.
مسلم جام را گرفت و همین که خواست بنوشد، خون دهان مبارکش، جام را پر کرد، او دو بار نیز این کار را کرد، که هر بار این عمل تکرار شد و بار سوم که خواست بنوشد دندانهای پیشین او، در جام افتاد.
و در این هنگام مسلم گفت :
📋《الحَمدُلِله! لَو كَانَ لِي مِن اَلرِّزقِ المَقسُومِ شَرِبتُهُ》
♦️خدا را سپاسگزارم! اگر از این آب، رزق مقسوم من بود، حتما از آن سیراب می شدم.(۳)
📚منابع :
۱)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۳۳
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۶۰_۵۹
۳)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۳۴
اینجا مسلم نتوانست از آن آب بخورد
روز عاشورا سرباز دشمن وقتی صدای العطش امام حسین را شنید وقتی با آب برگشت دید شمر ملعون سر مبارک را در چنگال منحوس خود گرفته و گفت دیگر زحمت نکش من حسین را با خون گلویش سیراب کردم
یاحسین....😭😭😭
#اهل_بیت
#امام_حسین
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
#محرم
#روضه
#فیش_روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@AsnadolMasaeb
منبر و روضه ی امام سجاد(علیه السلام)
#اهل_بیت
#امام_سجاد
#محرم
#صوت
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
آن مظلومه آرام نمي گرفت و همچنان نوحه مي كرد، تا اینکه ؛
📋《فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا》
♦️غش كرد و نفس او قطع شد.
در این هنگام، ويرانه از ناله ی اسيران يك پارچه گريه شد و مخدّرات بر سر می زدند و به سينه می كوبيدند.
در این هنگام امام سجاد(ع) خطاب به زینب کبری(س) فرمود :
📋《عَمَّتِی! اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاةَ》
♦️عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن، که [هر لحظه ممکن است] روح از بدنش درآید.
📋《فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ(س) فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ فَغَسَّلَتهَا وَ کَفَّنَتهَا وَ دَفَنَت فِی دِمَشقَ》
♦️پس زینب کبری(س) رقیه را گرفت، در حالی او جان داده بود.
پس زینب او را غسل داد و کفن کرد، رقیه(س) در دمشق (خرابه شام) دفن شد.(۹)
در نقلی دیگر آمده است که ؛
《فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا》
♦️رقیه(س) آنقدر گریست که بیهوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود.(۱۰)
طبری در کامل بهایی نقل می کند :
📋《فَفَزَعَت الصَبیَّةُ وَ صاحَت فَمَرَضَت و تُوَفَّیَت فِی أیامِها بِالشَامِ》
♦️آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۱۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
به خواب دیده ام امشب قرار می آید
خزان عمر مرا هم بهار می آید
شنیده ام به تلافیِ بوسه ی گودال
برای دلخوشی ام بیقرار می آید
بیا بساط پذیرایی ام همه جور است
همیشه شَه به سراغ ندار می آید
اگرچه یک یک انگشت ها ز کار افتاد
برای شانه زدن که به کار می آید
چنان ز ترس زمین خورده ام که در گوشم
هنوز نعره ی آن نیزه دار می آید
چه حرف ها که در اینجا به دخترت نزدند
صدای بی کسی از این دیار می آید
سرت به نیزه که چرخید؛ قلب من هم ریخت
دوباره دور تو چندین سوار می آید
👤محسنی فر
📚منابع :
۱)الايقاد شاه عبدالعظیمی، ص۱۷۹
۲)مع الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۸
۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۴)مع الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۹
۵)شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱
۶)نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص۴۱۵
۷)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴
۸)المنتخب طریحی، صص۱۳۶_۱۳۷
۹)تسلیه المجالس حائری، ج۲، ص۹۳
۱۰)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴
۱۱)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
#اهل_بیت
#حضرت_رقیه
#محرم
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@AsnadolMasaeb
روضه و توسل بسیار جانسوز _ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام سال 94_گریز روضه سیدالشهدا علیه السلام_استاد حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
2.44M
◾️روضه امام عسکری(علیه السلام)◾️
🔊استاد میرزا محمدی
#اهل_بیت
#امام_عسکری
#روضه
#صوت
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
ُ بِالْکَأْسِالْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ.(۱)
اما دلها بسوزد…
راوى گوید: بعد از آن ، سر نازنین امام حسین علیه السّلام را با زنان و کودکان آن امام مبین ، به مجلس یزید بى دین بردند به هیئتى که همه ایشان را به یک ریسمان بسته بودند… در این بین یزید لعین چوب خیزران طلبید مکرر با آن چوب به دندان مبارک فرزند رسول الله صلى الله علیه و آله مى زد.
متن عربی:
قَالَ الرّاوى : ثُمَّ اءُدْخِلَ ثَقَلُ الْحُسَیْنِ ع وَ نِساؤُهُ وَ مَنْ تَخَلَّفَ مِنْ اءَهْلِهِ عَلى یَزیدَ، وَ هُمْ مُقَرَّنُونَ فى الْحِبالِ… قالَ: ثُمَّ دَعا یَزیدُ بِقَضیبِ خَیْزُرانَ، فَجَعَلَ یَنْکُتْ بِهِ ثَنَایَا الْحُسَیْنِ ع(۲) .
منبع:
۱٫ مروج الذهب مسعودی-کنز الفوائد-بحارالأنوار ج : ۵۰ ص : ۲۱۳
۲٫ لهوف ابن طاووس- المسلک الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَهِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ.
#اهل_بیت
#امام_هادی
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
منبر و روضه شهادت امام کاظم(علیه السلام)
#اهل_بیت
#امام_کاظم
#روضه
#صوت
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
حجه الاسلام والمسلمین میرزا محمدی_روضه امام کاظم سال۱۳۹۴-1546946836.mp3
3.94M
روضه امام موسی بن جعفر(ع)
💠استاد میرزا محمدی
#اهل_بیت
#امام_کاظم
#روضه
#صوت
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
999700.mp3
7.76M
روضه حضرت مسلم
💠استاد میرزا محمدی
#روز_عرفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
منبر و روضه ی دهه ی آخر صفر
#اهل_بیت
#پیامبر_اکرم
#امام_حسن
#امام_حسین
#امام_رضا
#صفر
#روضه
#صوت
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
shahadat_emam-hasan-asgari_Mirzamohamadi.mp3
9.81M
🎙تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن
🔻روضه #امام_حسن_عسکری(ع)
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه |
👤استاد #میرزامحمدی
#اهل_بیت #امام_عسکری #صوت #روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
حجه الاسلام والمسلمین میرزا محمدی_روضه شب وفات حضرت معصومه-1546947476.mp3
7.54M
روضه حضرت معصومه(علیها سلام)
🎤 استاد میرزا محمدی
#اهل_بیت
#حضرت_معصومه
#میرزا_محمدی
#روضه #صوت
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
حجه الاسلام والمسلمین میرزا محمدی_روضه وفات حضرت ام البنین-1548867324.mp3
1.16M
روضه حضرت ام البنین(س)
با نوای استاد #میرزا_محمدی
#اهل_بیت
#حضرت_ام_البنین
#صوت
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
روضه امام کاظم(ع)
دستی رسید بال و پرم را كشید و رفت
از بال من شكسته ترین آفرید و رفت
خون گلوی زیر فشارم كه تازه بود
با یك اشاره روی لباسم چكید و رفت
قربون غریبیت برم آقاجان؛
بدكاره ای…
الله اكبر، الله اكبر، چقدر جسارت رو برد بالا، زن بدكاره فرستاد تو زندان برا موسی بن جعفر، اُف بر تو روزگار
بدكاره ای به خاك مناجات سر گذاشت
وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت
از روزنه در نگاه كردن، دیدن زن بدكاره صورت رو خاك گذاشته، هی میگه خدایا غلط كردم، این كی بود من اومدم سراغش، چرا اینقدر صداش دل رو زیر رو می كنه
بدكاره ای به خاك مناجات سر گذاشت
وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت
شاید مرا ندیده در آن ظلمتی كه بود
الله اكبر اصلاً نمی تونم این بیتها رو وا كنم، می دونم بدون اینكه توضیح بدم، ناله شو می زنی
شاید مرا ندیده در آن ظلمتی كه بود
با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت
راضی نشد به بالش سختی كه داشتم
زنجیر های زیر سرم را كشید و رفت
بچه سیدا نشون بدن غیرتی ناله می زنن، تو این یه بیت
وقتی كه…
خاك تو دهنم، ان شاءالله این تكه تاریخ دروغ باشه
وقتی كه نام فاطمه را از لبم شنید
یك حرفی از كنار دهانش پرید و رفت
هرچی می خوای منو بزنی بزن، اسم مادرم رو درست ببر، تو رو خدا دو بیت می خونم و می شینم با تو گریه می كنم، حواست با منه
از چند جا ضریح تنم متصل نبود
پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت
اما چه خوب شد كفنم را كسی نبرد
تا زیر نیزه ها بدنم را كسی نبردمی خوام روضه رو از زبون حضرت معصومه بخونم، وقتی مثل فردا شب، امام رضا یه لحظه از مدینه رفت، از نظرها غایب شد، حضرت معصومه دیگه برادر رو ندید، مدتی زیادی انتظاره برادر رو كشید، بعد از دقایقی برگشت بی بی یه نگاهی به داداش انداخت، دید سر رو آشفته است، موها پریشونه، لباس ها همه غرق خاكه، كجا بودی داداش، چرا منو تنها گذاشتی رفتی، یه نگاه به خواهرش كرد،
گفت خواهر فقط یه جمله بگم، دیگه منتظر نباش، دیگه انتظار بابامونو نكش، خودم رفتم بدن غرق خونش رو داخل خاك گذاشتم، یه جایی ببرمت هر كی تاحالا ناله نزده، عقده دلش وا بشه، می خوام بگم دختر منتظر بابا بوده، همتون اهل روضه اید،
دختری كه چهارده سال هی اومدن خواستگاری گفت: نه، قبول نمی كنم بابام زندانه، باید بابام آزاد بشه، اینقدر صبر كرد، آخرش خبر باباشو براش آوردند، می خوام یه جمله بگم، كاشكی تو خرابه هم خبر بابا رو می آوردند، كجای دنیا دیدید،برای دختر منتظر، سر بریده باباشو ببرند، حسین…
#اهل_بیت
#امام_کاظم
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
banifateme_shahadat_emam_javad_97-03.mp3
8.09M
روضه استاد میرزا محمدی به مناسبت شهادت امام جواد(ع)
#اهل_بیت #امام_جواد #روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
999700.mp3
7.76M
روضه حضرت مسلم
💠استاد میرزا محمدی
#روز_عرفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
منبر و روضه ی دهه ی آخر صفر
#اهل_بیت
#پیامبر_اکرم
#امام_حسن
#امام_حسین
#امام_رضا
#صفر
#روضه
#صوت
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
999700.mp3
7.76M
روضه حضرت مسلم
💠استاد میرزا محمدی
#روز_عرفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
#روضه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
متن روضه حضرت معصومه(سلام الله علیها)
السلام علیک یا بنت رسول الله
قم شهر مدینه تو بتولش
صحنین تو مسجد الرسولش
گر فاطمه دفن شد شبانه
نبود ز حریم او نشانه
کی گفته نهان زما ست آن قبر
من یافته ام کجاست آن قبر
آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم
روزی که به قم قدم نهادی
قم را شرف مدینه دادی
تابید چو موکبت زصحرا
شهر از تو شنید بوی زهرا
مردم دسته دسته اومدن
با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بردن به ناقه ات توسل
چی جوری اومدن؟ هر کی تونست خودشو به مرکبت رسوند، تبرک کرد، اجازه نمیدان، کسی حتی مزاحم مرکبش بشه.
آخ؛ لایوم کیومک یا اباعبدالله، من میخوام روضه رو یه جای دیگری ببرم، میخوام بگم بی بی جان، از مدینه که حرکت کردین، پنجاه و چهار منزل چهارصد نفر مراقبت بودن؛ اجازه ندادن حتی سایه ت رو نامحرما ببینن، حتی تو ساوه ام اجازه ندادن نامحرما بهت تعرض کنن، چی می خوام بگم؟! دختر علی ام آمد کنار گودال؛ می خواد ناقه سواری کنه، الله اکبر.
سنان ابن انس بعدها به فرزندش داره نقل میکنه، سواری زینب رو داره گزارش می کنه، یاصاحب الزمان، میگه همین که دختر علی آمد کنار قتلگاه عمرسعد به من گفت سنان سربازاتو دستور بده،همه دور این زن و بچه حلقه بزنن.
دونه دونه رو سوار کرد، سنان میگه اول یه نگاه به سمت من کرد، فرمود حیا نمی کنی؟ نحن بنات الرسول؛ با این سخن زینب من بدنم به لرزه افتاد، محاصره رو شکستم،اما از دور داشتم می دیدم، دونه دونه رو به چه سختی سوار کرد، آخ نوبت رسید به امام زمانش.
یاللعجب، فرمود عمه جان شما سوار بشید، دیدم زینب کبری زیر بغل زین العابدین رو گرفت، امام اجازه نداد، فرمود عمه جان شما سوار بشید، با همون حال نزار دیدم امام زین العابدین(ع) زانو زد، دختر علی قدمشو رو زانوی امام زین العابدین گذاشت، بگم و رد شم، هنوز زینب سوار نشده نقش زمین شد؛ حسین.
#روضه #اهل بیت #حضرت_معصومه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20