💠 مثل سوزن!
شما اول انگشت خود را در استمپ ميگذاري و آن را جوهري ميكني و بعد پاي يك قرارداد انگشت زده و آن را جوهري ميكني. يعني تا اين انگشت خود جوهري نشود نمي تواند برگ كاغذي را جوهري كند.
هندسه ي عالم هم همين است. ما تا خود يك ويژگي و صفتي پيدا نكنيم، نمي توانيم ديگران را دعوت كنيم تا آن ويژگي و صفت را پيدا كنند.
اين است كه قرآن كريم گلايه ميكند از كساني كه حرفهايي ميزنند و مردم را به خصوصياتي دعوت ميكنند، در حالي كه در خودشان از آن ويژگيها خبري نيست.
چرا يك حرفهايي ميزنيد كه خود انجام نمي دهيد.
درست مثل سوزن كه براي همه لباس ميدوزد، اما خود برهنه است.
يا مثل شمعي كه اطرافِ خود را روشن ميكند، اما پاي خودش تاريك است.
📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر
#منبرک
#تمثیلات
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
💠 مثل درخت انگور!
درخت انگور اگر بخواهد بيشتر رشد كند و بار و محصول بيشتري داشته باشد، بايد تكيه كند، آن هم بر تكيه گاهي محكم و رفيع و بلند.
ما هم اگر بخواهيم در اين عالَم رشد كرده و بار و حاصل بيشتري داشته باشيم، بايد تكيه كنيم، آن هم بر تكيه گاهي كه قادر باشد و بالا و بلند.
و از خدا قادرتر و رفيع تر كيست؟ و كجاست؟
اين است كه خود در قرآن كريم ميفرمايد:
جز من هيچ كس را تكيه گاه خود قرار ندهيد.
📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر
#منبرک
#تمثیلات
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
💠 مثل بازار!
كاسبها هرگز دل به مشتريهاي عبوري و گذري نمي بندند بلكه هواي مشتريهاي ثابت را دارند و در ميان جنسها هر چه خوب تر باشد براي مشتريهاي ثابت خود ميگذارند.
و خدا مشتري ثابت و دائم است.
و دنيا همان بازار است.
الدُنيا سُوقٌ...
و ما هم قرار است در اين بازار به كسب فضيلتها پرداخته و طهارت و پاكي بخريم؛ پس چه بهتر كه هواي مشتري ثابت خود را كه خداست داشته باشيم و فضيلتها را براي او انجام دهيم و نه خوش آمد ديگران.
درست همان كاري كه حافظ ميكرد و تنها هواي همان مشتري دائم خود را داشت.
«بنده ي پير مغانم كه لطفش دائم است
ورنه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست»
و بالاتر از حافظ، يوسف بود.
يوسف چرا يوسف شد؟ چون هواي مشتري ثابت خود را داشت، نه زليخا را، چون او مشتري موقت بود.
📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر
#منبرک
#تمثیلات
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
«امام جواد ـ علیه السّلام ـ پیشوای نهم شیعیان در سال 203 ه .ق پس از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا ـ علیه السّلام ـ در سن هشت سالگی، به تصریح پیشوایان گذشته و با تعیین امام رضا ـ علیه السّلام ـ عهده دار امامت شد.
بیشتر عمر 25 ساله حضرت یعنی 17 سال دوران امامت او با زمامداری مأمون (218- 203) و معتصم (220- 218) مصادف بود».
از آنجا که امام جواد ـ علیه السّلام ـ در سن کودکی به امامت رسید بعضی از شیعیان، در امامت آن جناب تأملی داشتند تا آنکه علماء و افاضل و اشراف شیعه از اطراف عالم متوجه حج گردیدند و بعد از مناسک حج به خدمت آن حضرت شرفیاب شده و از مشاهده فضائل و معجزات و کرامات ایشان اقرار به امامت آن منبع سعادات نمودند و رنگ شبهه از آیینه خاطرات خود زدودند، در اینجا به برخی از فضائل و کرامات آن حضرت اشاره می کنیم.
فضائل امام جواد ـ علیه السّلام ـ را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1. فضائل علمی
2. فضائل اخلاقی
1. فضائل علمی امام ـ علیه السّلام ـ :
امام جواد ـ علیه السّلام ـ از دو جهت به مناظرات علمی کشانده می شد.
نخست: از طرف شیعیان خود که با توجه به سن کم آن حضرت می خواستند علم الهی را دریابند.
دوم: از طرف حکومت، به ویژه مأمون و معتصم، دو خلیفه معاصر آن حضرت. خلفا می کوشیدند با تشکیل مناظره، شیعیان را رو در روی برخی از دانشمندان بنام زمان قرار دهند تا شاید در پاسخ برخی از پرسشها درمانده شوند و شیعیان از این رهگذر، در اعتقاد خود (وجود علم الهی نزد ائمه اهل بیت علیهم السلام) دچار مشکل شده و از پیروی آنها دست بردارند ولی در همه این بحثها و مناظرات علمی، حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ با پاسخهای قاطع و روشنگر، اعتقاد و اطمینان کامل شیعیان به امامت آن حضرت را تثبیت کرد و ابرهای تیره ابهام و شبهه را از فضای فکر و ذهن آنان کنار زد و خورشید حقیقت را آشکار ساخت.
از جمله مناظرات آن حضرت به مناظره با یحیی بن اکثم[1] اشاره می کنیم:
«با حضور عباسیان و مأمون، یحیی بن اکثم از حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ پرسید: مُحرِمی که حیوانی را کشته، وظیفه اش چیست؟ امام در جواب از وی پرسید: آیا فرد مُحرِم، صید را در حرم کشته یا بیرون از آن؟ آیا مُحرِم جاهل به حکم بوده یا عالم به حکم؟ آیا عمداً آن را کشته یا به خطا؟ آیا مُحرِم آزاد بوده یا برده؟ آیا بالغ بوده یا نابالغ؟ هنگام رفتن به مکه آن را کشته یا در موقع بازگشت؟ صید از پرندگان بوده یا غیر از آن؟ صید کوچک بوده یا بزرگ؟ مُحرِم اصرار بر عمل خود دارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب صید را کشته یا در روز؟ مُحرِم در حال عمره بوده یا حج؟»[2]
با این فروضی که امام جواد ـ علیه السّلام ـ برای مسأله طرح کرد، یحیی حیرت زده و درمانده شد تا جایی که همه حضار از رنگ باختن چهره اش شکست او را به وضوح دریافتند. آنگاه امام از یحیی بن اکثم پرسید: مرا از مردی خبر بده که زنی در اوایل صبح بر او حرام بود، روز که بالا آمد آن زن بر وی حلال شد و در هنگام ظهر دوباره بر او حرام گردید و در موقع عصر حلال شد و در موقع عشاء حلال و در نیمه شب باز بر او حرام و در هنگام طلوع آفتاب حلال شد؛ مسأله این زن چیست؟ و چگونه بر او حلال و حرام می شود؟ - یحیی گفت: به خدا سوگند که من جواب این مسأله را نمی دانم شما بفرمایید تا یاد بگیرم.
حضرت فرمود: این زن کنیز شخص دیگری بوده که بر این مرد حرام بود، روز که بالا آمد کنیز را از صاحبش خریداری کرد و حلال شد. ظهر او را آزاد کرد و بدین جهت بر او حرام شد. عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. هنگام غروب او را ظهار[3] کرد و در نتیجه بر او حرام شد و در وقت عشاء کفاره ظهار داد و دوباره بر وی حلال شد، نیمه شب او را طلاق داد و به این علت حرام شد؛ صبح رجوع کرد و دوباره بر او حلال شد.
مأمون بار دیگر در مقابل دانش امام اظهار شگفتی کرد و گفت: کمی سن مانع از کمال عقل برای این خاندان نمی شود».[4]
علم امام جواد ـ علیه السّلام ـ به قصد و نیت اشخاص
«محمد بن حمزه از محمد بن علی هاشمی نقل کرده که او گفت: صبح روز ازدواج امام جواد ـ علیه السّلام ـ با ام الفضل بر او وارد شدم و به علت دارویی که شب قبل خورده بودم عطش مرا فرا گرفته بود ولی از حضرت خجالت کشیدم آب طلب کنم، امام به صورتم نگاهی کرد و فرمود: خیلی تشنه ای درست است؟ گفتم: بله حضرت به غلامش فرمود آب بیاور من با خودم فکر کردم الان برایم آب زهرآلود می آورد، غلام آب را آورد حضرت لبخندی زد پس آب را از غلام گرفت و مقداری نوشید سپس به من داد و من نوشیدم، مدت زیادی نزد حضرت ماندم، دوباره تشنه ام شد حضرت بار دیگر آب طلبید و همان کاری را که دفعه اول انجام داده بود انجام داد. محمد بن حمزه گفت که محمد بن علی هاشمی به من گفت: به خدا سوگند ابو جعفر ـ علیه السّلام ـ آنچه را در دلها باشد می داند همچنانکه شیعیان می گویند».[5]
===============================
فضائل اخلاقی امام جوا
د ـ علیه السّلام ـ:
برخورد با مردم:
از میان القاب امام جواد علیه اسلام دو لقب «التقی و الجواد» مشهورترین القاب است که خود دلیل بر این است که آن حضرت در دوران نوجوانی و دوران پذیرش مسئولیت امامت و جوان بودن در هنگام شهادت، به صفت پارسایی آراسته بوده و خدمت رسانی و سخاوتمندی نسبت به مردم و اطرافیان کار همیشگی او بوده است.
کارنامه امام در سه سال حاضر نبودن پدر در مدینه و ارجاع امور دینی و اجتماعی و خانوادگی توسط امام هشتم به وی، گواه کاردانی و جامعیت و فضیلت امام نهم می باشد.
«امام هشتم به آن حضرت توصیه کرد ورود و خروج تو از درب بزرگ باشد، به همراه خود طلا و نقره داشته باش و کمتر از پنجاه دینار به عموهای خود عطا نکن، انفاق کن و از فقر هراسناک مباش که قدرت الهی با تو است و امام جواد ـ علیه السّلام ـ طبق توصیه پدر بزرگوارش عمل می کرد».[6]
مشکل گشایی:
بهرهگیری از فرصت برای رفع مشکلات مردم و گره گشایی ازکار آنان از مسلمات سیره امام جواد ـ علیه السّلام ـ است؛ چنان که «مردی از اهالی سجستان خراسان در سفر حج به محضر امام رسید و از بدهی خود در دیوان والی شهر خود صحبت کرد و اعلام داشت که والی سرزمین ما، شما خاندان پیامبر را دوست دارد، با نامه ای از وی بخواهید در خراج (مالیات) به من احسان نماید حضرت کاغذی گرفت و مکتوب نمود «رساننده نامه مدعی است شما عقیده شایسته ای دارید، پس به وی احساننما» با ورود به سجستان، والی به دلیل اطلاع از نامه امام به استقبال وی آمد و پس از پرسش از مشکل او، مالیات را بخشید و کمک مناسبی نیز به او کرد».[7]
پی نوشتها:
[1] . یحیی یکی از دانشمندان نامدار زمان مأمون، خلیفه عباسی، بود که شهرت علمی او در رشته های گوناگون علوم آن زمان زبانزد خاص و عام بود.
[2] . شیخ مفید، الارشاد، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق، ج2، ص283.
[3] . ظهار عبارت از این است که مردی به زن خود بگوید: پشت تو برای من مانند پشت مادرم یا خواهرم یا دخترم است، در این صورت باید کفاره ظهار بدهد تا همسرش مجدداً بر او حلال گردد.
[4] . فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ص353.
[5] . شیخ مفید، الارشاد، چاپ کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق، ج2، ص291.
[6] . محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365ش، ج4، ص43.
[7] . همان، ج5، ص111.
#اهل_بیت
#امام_جواد
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
روضه شهادت امام جواد(ع).mp3
4.21M
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا اباجَعْفَرَ یا مُحمّد بْنَ عَلی ایُّها التّقی
🔹️ روضه امام جواد علیه السلام
🎤 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
.
@huddath_al_hussain_ir
شهادت امام جواد ۹۷.mp3
8.46M
#روضه_امام_جواد_علیه_السلام
🎤 حجت الاسلام #استادمیرزامحمدی
.
🔸شب شهادت امام جواد (علیه السلام)
🔹شنبه ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۷
.
تهران-هیات ریحانه الحسین سلام الله
@huddath_al_hussain_ir
May 11
🌷﷽؛
☄ تفاوت صحت نماز و قبولى نماز ☄
🍀 دو واژه براى بسيارى از مردم درست روشن نشده است و آن واژه صحت و قبولى است. صحت آنجا به كار مى رود كه عمل شرايط لازم را دارا باشد و واژه قبول در آن جا به كار مىرود كه از كمال آداب لازم برخوردار باشد. بنابراين آن جا كه واژه قبول نشدن یک عمل مطرح مى شود، نه اين است كه نبايد انجام داد و يا بعداً بايد آن عمل را قضا نمود.
🍀 مثلًا در روايت آمده است: كسى كه شراب بخورد نمازش تا چهل روز قبول نمىشود، بعضى از مردم از روايت فوق چنين برداشت كرده اند كه چهل روز اعمالشان باطل است، پس بهتر آن است كه در اين مدت نماز نخوانند، در حالى كه نمازشان در اين مدت از كمال لازم برخوردار نيست نه اين كه صحيح نيست.
🍀 به عبارت ديگر: صحت عمل غير از قبولى عمل است، چه بسا عملى صحيح است لكن مقبول نيست.
احكام دو دقيقه اى، ص: 76
#احکام_نماز
#نماز
#منبرک
#کوتاه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
☄ مرکز تخصصی نماز ☄
@namazmt
﷽؛
🌸 از اهمیت دادن معصومین به نماز اول وقت بگویید تا انگیزه نماز اول وقت پیدا کنم؟ 🌸
به چند نمونه اشاره مي نمائيم:
1. حضرت علی عليه السلام فرمودند : «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هيچ چيز را نه شام و نه غير آن را، بر نماز مقدم نمي داشت؛ هرگاه وقت نماز فرا مي رسيد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ديگر نه خانواده را مي شناخت و نه دوست صمیمی.» 1
2. امیرالمؤمنین در جنگ صفين، مشغول نبرد بود و ميان دو جناح درگير، مرتب به خورشيد نگاه مي كرد. ابن عباس عرضه داشت: يا على چرا ايستاده اى (و نمى جنگى)؟ فرمود: منتظر دخول وقتم تا نماز بخوانيم؟! «ابن عباس» گفت: آيا اكنون وقت اين حرفها است، در حالى كه ما به كار جنگ مشغوليم؟ امام فرمود: « براى چه چيز مى جنگيم؟ مگر نه جنگ ما براى نماز است.» 2
1 - (مجموعه ورام ؛ ج2 ؛ ص78)
2 - (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص 217)
#پرسمان_نماز
#نماز
#کوتاه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
🌻 مرکز تخصصی نماز 🌻
@namazmt
🌹 ﷽؛
🌸🌼 آيا در زمان رسول خدا، عبارت (اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله) در اذان ذکر می شد؟
🍃 1. ابتدا باید گفت که شهادت بر ولایت و امامت امیرالمؤمنین در اذان شیعه مستحب است و بنابر اتفاق همه مراجع بزرگوار تقلید شیعه، جزء اذان نیست.
🍃 امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر كس «لااله الا الله محمد رسول الله» مي گويد، علي اميرالمومنين نيز بگويد . اين روايت دلالت بر استحباب شهادت به ولايت پس از شهادت به توحيد و رسالت در همه مواضع دارد چه در اذان باشد چه در غير اذان.
🍃 2. همچنین شیعه دلایلی در دست دارد که نشان می دهد، اقرار به ولایت علی (علیه السلام) در اذان و اقامه، بین اصحاب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) موجود بوده و ایشان نیز آن را تایید نموده اند.
🍃 سلمان فارسی در اذان و اقامه به ولایت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) شهادت می داد. روزی يكى از اصحاب به محضر حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) رسيد و عرض كرد: يا رسول اللّه! امروز موضوعى را شنيدم كه پيشتر نشنيده بودم. پيامبر فرمود: آن موضوع چيست؟ علی (علیه السلام) نيز شهادت داد و مى گفت: (اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله). حضرت در پاسخ فرمود: خبر خوبى شنيدى!
(توجّه: این ماجرا بعد از حجة الوداع و پس از ماجرای غدیر رخ داده است)
🍃 یكی از اصحاب نزد پیامبر آمده و عرض كرد: ای رسول خدا! ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت، به ولایت علی نیز شهادت می دهد و می گوید: اشهد ان علیا ولی الله. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: همین گونه است. مگر سخن مرا در غدیر خم فراموش كرده اید كه گفتم هر كس من مولای او هستم پس علی (علیه السلام ) مولای او است؟ هر كس پیمان را بشكند قطعا به خودش آسیب رسانده است.
🍃 3. شهادت به ولایت امیرالمؤمنین مطابق آیات قرآن است. چرا که قرآن ایشان را ولیّ مؤمنین معرفی نموده است: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون» ؛ «تنها سرپرست شما خدا و رسول او و كساني هستند كه ايمان آورده اند. كساني كه نماز را به پای مي دارند و در حال ركوع زكات مي دهند»، كه به تصريح شيعه و سني بر امام علی (علیه السلام ) تطبيق شده است.
#پرسمان_نماز
#نماز
#منبرک
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
❇ مرکز تخصصی نماز ❇
@namazmt
آموزههای تربیتی فرزند پروری
1. برخورد کریمانه با کودک و نوجوان
در هندسه معرفتی قرآن، اصل کرامت وجودی انسان، که ناشی از مقام خلیفهاللهی اوست، زیرساختیترین اصل تربیتی است. و لقد کرمنا بنیآدم...(اسرا/70). بنابراین تمامی هنجارها و رفتارهای تربیتساز کودک و نوجوان، میبایست مبتنی بر این نگاه صورت پذیرد. قرآن، آنجا که از فرزندخواندگی سخن به میان میآورد، سفارش میکند که آنها را به نام و نسبشان، بخوانید تا کرامتشان حفظ شود.
ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیکمْ...(آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانهتر است؛ و اگر پدرانشان را نمیشناسید، آنها برادران دینی و موالی شما هستند.) احزاب/7
2. آموزش حیا و تربیت جنسی کودک
اگرچه غریزه جنسی در کودک، ضعیف است اما حریم باز و اتاق خواب بدون قانون والدین، زمینه بیداری زودهنگام این قوه حیوانی را در کودک نابالغ و نوجوان در آستانه بلوغ فراهم میسازد. خداوند در آیه 58 سوره نور، بهمنظور پیشگیری از بلوغ زودرس و بروز انحرافات جنسی بر آموزش حریمنگهداری و تقویت حس حیامندی در کودک تأکید دارد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، باید کسانی که برده ملکی شمایند و کسانی از شما که به حد بلوغ نرسیدهاند (هنگام ورود به مسکن شخصی شما) سه بار (در سه وقت) اجازه بگیرند (و سرزده وارد نشوند)، قبل از نماز صبح و هنگام ظهر که لباسهای خود را وامینهید و پس از نماز عشا که (این اوقات) سه وقت خلوت شماست، گذشته از این (سه وقت) بر شما و بر آنها گناهی نیست (که بدون اجازه وارد شوند، زیرا) آنها پیوسته (بر حسب ضرورت معاشرت) به دور شما میچرخند (یا شما با یکدیگر کار و رفت و آمد دارید و طلبیدن اذن مشکل است). این گونه خداوند آیات (احکام) را برای شما بیان میکند و خداوند دانا و مصلحتدان است.
3. آشناسازی کودک و نوجوان با اصول دینداری
قرآن در یک خطاب کلی به اهل ایمان میفرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (تحریم/6) [ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند نگه دارید].
تقوی از مصدر وقایه به معنای خویشتنداری و خودنگهداری است. عرب به سپر میگوید: وقایه. ترجمانی چون پرهیزکاری، برحذرداشتن، خداترسی و...همه از لوازم و فروعات مفهوم تقوا هستند نه اصل مفهوم.
بر مبنای این آیه، پدر ومادر مومن نمیتواند و نباید نسبت به تعلیم معارف دین به فرزندان، کوتاهی بورزند. پیامبران و اولیای الهی در منشها و گویشهای خود با فرزندان، همواره ایشان را به اصول عقاید دینی همچون مبدأ و معاد توجه دادهاند. در این باب، تنها به دو آیه اشاره میکنیم:
آیه اول) وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان/13) [(به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش -در حالی که او را موعظه میکرد- گفت: «پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.»]
آیه دوم) وَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (بقرة/132) [و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند؛ (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام [= تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید!»]
4. آموزش احکام و فروعات شریعت به فرزندان
والدین در کنار تعلیم اصول دین، میبایست دستورات و احکام شرایع آسمانی را نیز به فرزندان خود آموزش دهند. صرف آموزش هم به تنهایی کافی نیست بلکه طبق آیه زیر، پافشاری، تأکید، مراقبت و صبر و حوصله بر اجرای تکالیف الهی اعضای خانواده نیز لازم است: وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا (طه/132) [خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش!]
5. مشورت و احترام به رأی و نظر فرزندان
یکی از پیامهای غیرمستقیم ماجرای ذبح حضرت اسماعیل (ع)، مشورتخواهی و تکریم فرزند است: هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟» گفت: «پدرم! هرچه دستور داری اجراکن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!»(صافات 102/-103)
6. تقویت حس مسئولیتپذیری، شهامت و درایت در فرزندان
ماجرای به آب افکندن حضرت موسی (ع)، توسط مادرش صفورا، از نقطهنظر تربیتی، دربردارنده پیامهای متعدی است از جمله: تقویت حس مسئولیتپذیری فرزند، ایجاد روحیه اعتماد به نفس در فرزند، مهرورزی نسبت به برادر، شجاعت، هوشمندی و درایت در انجام مسئولیت.
مادر به
دخترش، «عائده» مأموریت میدهد که وقتی من صندوقچه برادرت را به آب افکندم، آن را تعقیب کن و از دور مراقبش باش!: وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ (القصص/11) و (مادر موسی) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیری کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالی که آنان (فرعونیان) بیخبر بودند.
دختر، از پی صندوقچه رفت و دید فرعون و همسرش، موسی را از آب برگرفتند.
این تفحص و تلاش تا آنجا ادامه یافت که خواهر دریافت فرعونیان در جستجوی دایهای برای کودک شیرخوار هستند. این دختر فکور و شجاع، با هوشمندی ستودنی، جلو میرود و آنها را به دایه ای که همان مادر است، رهنمون میشود.
إِذْ تَمْشِی أُخْتُک فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکمْ عَلَی مَنْ یکفُلُهُ (طه/40) در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکی کاخ فرعون) راه میرفت و میگفت: «آیا کسی را به شما نشان دهم که این نوزاد را کفالت میکند (و دایه خوبی برای او خواهد بود)!»
داستان حضرت یوسف (ع)، به تنهایی حاوی پیامها و رهنمودهای نکته آموز تربیتی است. ما در اینجا در ضمن چند عنوان، به تبیین آنها میپردازیم.
7. توجه به بازی و تفریح کودک
بازی و سرگرمی، حق طبیعی کودک است که دست حکیمانه خلقت، در نهاد وی به ودیعت نهاده است. والدین نباید به بهانه کثرت مشغله، ترس از اتفاقات حین بازی و...کودک را از این حق غزیزی محروم کنند. از طریق همبازی شدن با کودک، میتوان کنترل خشم، مهرورزی، همکاری و تعاون، مهارت آموزی، رعایت حقوق دیگران (همبازی) و... را به کودک آموخت. در این خصوص تنها به دو آیه از قرآن اشاره میکنیم:
در داستان یوسف (ع)، برادر حسود، برای پیادهسازی نقشه شوم خود، می بایت یوسف (ع) را از پدر دور میکردند. و پدر که نسبت به حس حسادت ایشان به یوسف (ع)، واقف بود، مخالف میکرد. اما تنها سلاح منطقی فرزندان که حضرت یعقوب (ع) را تسلیم خواسته آنها کرد، تأکید برادران بر نیاز کودک به تفریح و بازی است از این رو با این استدلال، خطاب به پدر بیان داشتند:
أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یرْتَعْ وَیلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (یوسف/12) فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند؛ و ما نگهبان او هستیم!»
از این آیه نکته دیگری هم مستفاد است و آن اینکه بهتر است تفریح و ورزش ترجیحاً در فضای آزاد و سبز صورت گیرد، که بر جنبههای روانی شادابی و سلامت جسمانی فرزندان بیافزاید.
8. پرهیز از هر گونه تبعیض میان فرزندان
ریشه بسیاری از بزههای اخلاقی فرزندان در بزرگسالی ناشی از تبعیض و عدم رعایت عدالت در محبت ورزی بدانهاست. در آسیب شناسی رفتار حضرت یعقوب نبی (ع) نسبت به یوسف (ع) و سایر فرزندان، باید گفت دوست داشتن افراطی پدر نسبت به فرزند، و اظهار عملی آن در پیش چشم دیگر اعضای خانواده، آتش حسادت، حقد و کینه را در آنها شعله ور ساخت سرانجام کردند آنچه کردند.
9. بدآموزی مطلقاً ممنوع!
در داستان پیش گفته، برادران یوسف (ع) وقتی او را به چاه افکندند، با خود اندیشیدند که در پاسخ پدر، دلیلی باورپذیر بیابند. ناگهان این سخن پدر که گفت: «اگر او را ببرید، غمگین میشوم و میترسم که از او غافل شوید وگرگ او را بخورد»(یوسف/13)، فرایادشان آمد و اتفاقاً همین گفته پدر را توجیهی مناسب برای سرپوش نهادن بر توطئه شومشان، انگاشتند.
10. گذشت و چشم پوشی یک راهبرد تربیتی
قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (یوسف/ 98 و 97)
گفتند: پدر، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم. گفت به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم که او غفور و رحیم است.
حضرت یعقوب (ع) به هنگامی که آنها نزد او اعتراف به گناه و اظهار ندامت کردند و تقاضای استغفار نمودند، میگوید: بعداً برای شما استغفار خواهم کرد و ظاهراً همانگونه که در روایات وارد شده هدفش این بوده است که انجام این تقاضا را به سحرگاهان شب جمعه که وقت مناسبتری برای اجابت دعا و پذیرش توبه است، به تأخیر اندازد. (6)
این راهبرد در زمانی کارایی دارد که کودک خود قبل از هر چیز، از رفتار اشتباهش اظهار ندامت کند در غیر این صورت، ممکن است به عصیان بیشتر وی بینجامد.
منابع:
1. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی
1. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی.
2. التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی.
3. تربیت کودک در جهان امروز، احمد بهشتی
#قرآن
#سبک_زندگی
#تربیت
#تربیت_فرزند
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قال الباقر(علیه السلام)
لا فَضيلَةَ كالجِهادِ ، ولا جِهادَ كمُجاهَدَةِ اَلهَوي .
فضيلتي چون جهاد نيست ، و جهادي چون مبارزه با هواي نفس نيست.
تحف العقول ص 286
پیامبر اکرم(ص) وقتی رزمندگان از جنگ بازمیگشتند.حضرت به استقبال رفتند و فرمودند:مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا اَلْجِهَادَ اَلْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ اَلْجِهَادُ اَلْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَا اَلْجِهَادُ اَلْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ اَلنَّفْسِ .فروع کافی،ج۵،ص۳۸
آفرين بر گروهى كه جهاد كوچكتر را انجام دادند؛ و حال آنكه جهاد بزرگتر باقى مانده است.
گفته شد: اى رسول خدا! جهاد بزرگتر چيست؟
فرمود: جهاد و مبارزه با نفس (خويشتن).
💠اما جهاد با نفس یعنی چه؟
قبل از آن نقدمه ای عرض کنم.نا عادت داریم گناهان بزرگ را میبینیم ولی گناهان کوچکتر را نمیبینیم.تا میگویند گناه نکن سریع میگوییم مگر از دیوار مردم بالا رفته ام.
می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن
می گوییم حق الناس گردنت نباشد و اصلا قبول نداریم غیبت و فحش و توهین و تهمت و... هم گناه است.
در جهاد با نفس هم همینطور است.
تا می گویند جهاد با نفس ما سریع یاد مرحوم رجبعلی خیاط یک نامحرم یکجا ما را دعوت به گناه کند و ما فرار کنیم فقط و فقط همین جهاد با نفس است.ولی همه ی قضیه این نیست.
ما همه ی زندگی عرصه ی جهاد با نفس است.
♦️چند تا مثال بزنیم.
۱)کسانی که وسواس دارند مطیع هوای نفسند.خدا گفته اینطور آب بکش ولی اینها ده بیست بار آب می کشند.
۲)مردسالاری و زن سالاری پیروی از هوای نفس است.
مرد دوست دارد که همیشه غذای گرم و خانه مرتب و خانم لباسهایش رو بشوید و سر این قضیه گاهی زن را کتک میزمد و مجبور میکند این کار را بکند در صورتی که اسلام گفته مرد حق ندارد این کار را بکند.مرد اگر تحمل کرد و این کار را نکرد می شود جهاد با نفس
آقایان معتقدند که اصلا مرد دست به سیاه و سفید نزند در خانه.اگر به همسرش کمک کرد با نفس خود جهاد کرده است.
خانم هم اگر در خانه کار کند و غذا بپزد و خانه را مرتب کند و ... می شود جهاد با نفس.
زن دوست دارد برود سر کار و گردش و تفریح و...
چون تا شوهر غر میزند نفس میگوید ول کن وظیفه ی شرعی تو که نیست پر رو شده.برو سر کار،برو خانه ی فامیلهات اما زن پا روی نفس بگذارد و این کارها را بکند.
علامه طباطبایی(ره) وقتی همسرش مرد به پهنای صورت اشک میریخت این پیرمرد ۷۰ ساله.
گفتند آقا شما عالمید و مجتهد و سنی از شما گذشته برای شما زشت است.علامه در جواب فرمود:نمیدانید که چه شخصیتی بود.اگر او نبود من نمیتواتستم المیزان را بنویسم.در طدل زندگی کاری نکرد که من بگویم ای کاش این کار را نمیکرد.من مدام در اتاق مشغول کتابت بودم.بدون این که مزاحم شود میدانست من چای زیاد میخورم.مرتب به من سر میزد و بدون سر و صدا به من رسیدگی میکرد.
این زن هوای نفس را کشته بود.
بعضی ها ایراد نگیرند آقا اسلام چرا گفته زن کار نکند و ... این برنامه ی حداست تا ما را ببرد در عرصه ی جهاد با نفس.
۲)این که من شغلی دارم حتما باید پسرم شغل من را پیشه کند.طوری که من روست دارم لباس بپوشد.دختر و پسرم با کسی که من دوست دارم ازدواج کند.
یک موقع فرد مشکل اخلاقی و ... دارد این بحثش جداست ولی اینکه بگوید باید با فلانی ازدواج کنی چون من میگویم این هوای نفس است.
اگر فرزندمان در عرصه ی انتخاب شغل،همسر،سبک زندگی و...اگر راه خلاف شرع نمیرود ما تحمیل سلیقه نباید بکنیم
این مشکلات بعد از ازدواج هم ادامه دارد.مادر زن ها و پدر زن های عزیز چه مشکلاتی که برای داماد به وجود نمی آورند چون مطیع نفس هستند.فکر میکنند باید دخترشان از دخترخاله کم نیاورد.باید باز مطیع مادر باشد و این هوا پرستی زندگی دختر را به باد می دهد.
همینطور مادر شوهر ها و پدر شوهر های عزیز فکر می کنند مالک پسر هستند.هی دخالت هی دخالت.می کویند پسر بزرگ کردیم خیرش برسد به دختر مردم.انگار پسر گوسفند است بزرگ کردم چاق شود و گوشتش را بخورم.
۳)چقدر با هوا پرستی سهم ارث همدیگر را خوردند.به هم ظلم کرده اند و زندگی هم را خراب کرده اند.
هوای نفس گاهی در امور دینی در ما رخنه می کند و در اجرای دین و مراسمات هم خدا را مد نظر نداریم.بلکه سلیقه ی شخصی خودمان را اعمال می کنیم.و اصلا خدا را نمیبینیم.
گویا خدا در این آیه با غصه و بغض کرده و حزن به ما می گوید:
أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهای
افکنده است؟! با این حال چه کسی میتواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمیشوید؟! جاثیه/۳۵
بعد می گوییم من نماز میخوانم،روزه میگیرم،خمس میدهم و مسجد می آیم ولی باز زندگیم لذت بخش نیست.
این یعنی مطیع هوای نفس هستیم
#اهل_بیت
#امام_باقر
#جهاد_با_نفس
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ،و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً،حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
*شب شهادتِ امام محمد باقر همه حاجیایی هم که رفتن الان مکه هستن،اصلا کسی نیست تو مدینه،همه رفتن آماده بشن برا عرفات...ماها بریم بقیع شلوغ کنیم،هئیت بگیرم اونجا*
منم که زنده نمودم خدا پرستی را
منم که شیخ و مرادم تمام هستی را
منم که زنده نمودم علوم قرآن را
کشانده ام به تماشا بهشتِ ایمان را
منم که زنده نمودم قیام جدّم را
منم که زنده نگه داشتم مُحرّم را
در اوج عرش مقامی رفیع دارم من
و غربتی چو غروب بقیع دارم من
منم که سنگ مزارم پَرِ کبوترهاست
منم که زائرِ تنهایِ هر شبم زهراست
منم که در نَفَسَم عِطرِ کربلا جاری است
شمیم غربت من در دل منا جاری است
هزار حرف نگفته میانِ دل دارم
هزار درد نهفته میانِ دل دارم
هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین
چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین
هزار حرف نگفته ز ظهرِ روز عطش
ز ماجرای رباب و ز داغِ سوز عطش
سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست
سری که رفت روی نیزه ها که یادم هست
همین که رفت عمو، قامت حسین خمید
همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید
میان سلسله ها یک به یک قطار شدند
به روی ناقه ی عریان همه سوار شدند
چه زلف ها که در این ماجرا سپیده شدند
چه حرف ها که در این کوچه ها شنیده شدند
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
هنوز بر کفِ پا زخم آبله است هنوز
هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست
هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست
چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند
چه موی ها که سَرِ هر گذر کشیده شدند
صدای دخترکی بی قرار یادم هست
هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست
هنوز در دل ما بُغض حرمله است هنوز
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین
شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین
سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود
سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود
#اهل_بیت
#امام_باقر
#روضه
#شعر
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
May 11
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفه از معرفت می آید.امروز باید کسب معرفت کنیم.
در جلد پنجم غرر الحکم از امیرالمومنین(علیه السلام)نقل شده است:مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه» هرکس خودش را شناخت خدا را شناخته است.
دَوَاؤُكَ فِيكَ وَ مَا تَشْعُرُ
وَ دَاؤُكَ مِنْكَ وَ مَا تَنْظُرُ
وَ تَحْسَبُ [تزعم] أَنَّكَ جِرْمٌ صَغِيرٌ
وَ فِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَرُ
وَ أَنْتَ الْكِتَابُ الْمُبِينُ الَّذِي
بِأَحْرُفِهِ يَظْهَرُ الْمُضْمرِ
اى انسان، داروى تو در درونت وجود دارد در حالیکه تو نمیدانى و دردت هم از خودت میباشد اما نمیبينى.
آيا گمان میكنى كه تو موجود كوچكى هستى در حالىكه دنیای بزرگی در تو نهفته است؟!
اى انسان، تو كتاب روشنى هستى كه با حروفش هر پنهانى آشکار میشود.
♦️میبدی، حسین بن معینالدین، دیوان أمیر المؤمنین(ع)، محقق، مصحح، زمانی، مصطفی، ص 175، قم، دار نداء الإسلام للنشر، چاپ اول، 1411ق.
لذا میبینیم مرحوم نراقی کناب معراج السعاده را که آیت الله بهجت فرمکد روزی یک صفحه از این کتاب بخوانید و بعد از یکسال میبینید مثل دارو در شما اثر کرده است با این حدیث کتاب را شروع کرده است.حضرت علامه حسن زاده آملی کتابی دارد دروس معرفت النفس و علمای اخلاق به این امر زیاد توجه کرده اند.
معرفت نفس یعنی چه؟
از همین کتاب معراج السعاده میگوید انسان اولین مرحله این است که بدانیم چهار قوه در وجود ماست که هرکدام میخواهد امپراطور کشور وجود ما شود.
عقل،غضب،شهوت،وهم
یه قوه ی غضب و شهوت و وهم با هم نژاعی ندارند ولی هرسه در نبرد با عقل متحد هستند.پا باید سعی کنیم عقل را ملکه ی وجود کنیم چون اگر عقل حاکم شود شهوت تلدیل به عفت می شودفغضب تبدیل به شجاعت و وهم تبدیل به هوش و درایت.
ولی هرکدام از سه قوه حاکم شوند انسان را به تباهی می کشانند.
برخی اسیر اوهام هستند و برخی اسیر غضب در زندگی و برخی اسیر شهوت پول و مقام و زیبایی و علم و...
💠اینجاست که ما می بینیم کتاب کافی با باب عقل شروع می شود.
💠امام کاظم(علیه السلام) فرمودند:
يا هشام! ان لله على الناس حجتين حجة ظاهرة و حجة باطنة فاما الظاهرة فالرسل و الانبياء و الائمة و اما الباطنة فالعقول
ای هشام خدا دو حجت برای مردم فرستاده است.حجت ظاهری و حجت باطنی،انبیا و ائمه حجت ظاهری و عقل حجت باطنی است.
⬅️پس ما یک امام و پیغمبر در درون خود داریم و عقل پیغمبر درونی و امام درونی ماست
💠 پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:َ لاَ دِينَ لِمَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ.
کسی که عقل ندارد دین ندارد
کنز الفوائد , جلد 2 , صفحه ۳۱
💠امام على عليه السلام :
لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ
هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل نيست
(نهج البلاغه،ص478)
💠امام علي عليه السّلام فرمودند:
مَا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ امْرَأً عَقْلًا إِلَّا لِيَسْتَنْقِذَهُ بِهِ يَوْماً مَا؛
عقل وديعه الهي در انسان است تا او را از مهالك برهانَد.
نهج البلاغه، حکمت 399
💠در مورد هدف قیام امام حسین(علیه السلام) در زیارت اربعین میخوانیم:
«و بذل مهجته فیک
لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة ...
خون قلبت را در راه خدا دادی تا مردم را از جهالت برهانی
💠ْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلاَثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اِثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا اَلثَّلاَثُ فَقَالَ اَلْعَقْلُ وَ اَلْحَيَاءُ وَ اَلدِّينُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّي قَدِ اِخْتَرْتُ اَلْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ اَلدِّينِ اِنْصَرِفَا وَ دَعَاهُ - فَقَالاَ يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ اَلْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ .
جبرئیل(س) نزد حضرت آدم(علی نبینا و آله و علیه السلام)آمد. گفت ای آدم از بین دین و عق و حیا یکی را انتخاب کن.آدم گفت من عقل را انتخاب کردم. جبرئیل به دین و حیا گفت برویم.دین و حیا گفتند ما ماموریم هرکجا عقل
باشد ما هم آنجا باشیم.
💠الکافی،ج۱،ص۱۰
💠قال ابوعبداَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : مَنْ كَانَ عَاقِلاً كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ اَلْجَنَّةَ
امام صادق(علیه السلام):هرکس عاقل باشد دین دارد و هر کس دین دارد داخل بهشت می شود
همان،ص۱۱
💠ما در روایات داریم که خداوند پاداش را به اندازه ی عقول میدهد و در سیره ی معصومین داریم وقتی از زهد و عبادت و نماز و اخلاق شخصی نزد حضرات معصومین تعریف می کردند حضرت می پرسید عقل او چگونه است؟
♦️♦️عقل چیست؟♦️♦️
أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا اَلْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ قَالَ قُ