📝 سوال: خانه ای را اجاره کرده ایم که حیاط آن دارای درخت میوه است، آیا میوه های این درخت برای صاحب خانه است یا برای ماست ؟
✍ پاسخ: اگر خانه را در بست اجاره کرده اید و صاحب خانه شرط نکرده است که میوه درخت مال خودش باشد و عرف اجاره هم چنین باشد که خانه ای که در بست اجاره می شود مستاجر از میوه درخت داخل خانه استفاده می کند، میوه درخت مال مستاجر است.
ولی اگر صاحب خانه شرط کرده باشد که میوه درخت مال خودش باشد، در این صورت میوه درخت مال صاحب خانه می باشد.
📚استفتا از سایت مراجع عظام
#احکام
https://eitaa.com/moballeghan
💠 امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: بِئْسَ العَبدُ عَبدٌ یَکونُ ذا وَجْهَینِ و ذا لِسانَینِ، یُطْری اَخاهُ شاهِداً و یأکُلُهُ غائِباً، إن اُعطِیَ حَسَدَهُ و اِن ابْتُلِیَ خانَهُ؛ بنده ی بدی است آن که دو رو و دو زبان باشد. در مقابل، از برادرش تعریف کند و پشت سر، او را بخورد. اگر برادرش بهره مند باشد به او حسد ورزد و اگر گرفتار شود، به او خیانت کند. (1)
شرح حدیث:
صداقت و راستی، مهمترین آموزه ی دین است.
پیشوایان ما، پیروان را به راستگویی، امانتداری، دوری از تزویر و خیرخواهی نسبت به برادران دینی فراخوانده اند.
در این حدیث شریف هم امام عسکری علیه السلام از دورویی و نفاق در برخورد با دیگران نکوهش می کند و آن را صفت ناپسندی می شمرد. (2) آن که برخورد رویارو و پشت سرش متفاوت است، منافق است.
آن که در برابر، زبانی چرب و نرم و همراه با تعریف و ستایش دارد، اما پشت سر، غیبت و بدگویی و توهین و نیش زدن کار اوست، نمی تواند دوست مناسبی باشد.
به هر حال، فرومایگانی که نه چشم دیدن نعمت تو را دارند، نه رفتارشان با تو صادقانه است، نه در گرفتاریها یار و غمخوار تواند، نه ظاهر و باطنشان با تو یکی است، برای معاشرت مناسب نیستند.
📚 پی نوشت:
1. تحف العقول، ص 488
2.بخشی از این حدیث، در سخنان امام کاظم علیه السلام هم روایت شده است. (ر.ک: حکمتهای کاظمی، حدیث 9).
#شرح_حدیث
#روایت
https://eitaa.com/moballeghan
✳️طلب توفیق می کنم که حتی در عالم تصوّر و رویا هم به او نیندیشم!
بانک ملی از میان قبول شدگان در دانشگاه تهران، همه ساله 200 نفر را به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و در مرحله بعد از میان آنها 7 نفر را از طریق آزمون اختصاصی انتخاب و برای طی دوره بانکداری به کشور انگلستان اعزام می کرد. محمد جواد به عنوان نفر سوم سهمیه انتخابی جهت اعزام به انگلستان انتخاب شد. آخرین مرحله مصاحبه بود ... مصاحبه کننده از او پرسید: اگر در خیابانها و یا پارکهای لندن با یک دختر خانم عریان رو به رو شوی و یا در یکی از محافل تهران با یک دختر خانم نیمه عریان رو به رو شوی چه عکسالعملی از خود نشان میدهی؟ محمد جواد پاسخ داده بود: در صورتی که با چنین وضعی رو به روشوم، چون قادر نیستم مانع رواج منکرات شوم ابتدا سعی میکنم خودم را از مسیر دور کنم و به او نگاه نکنم و بعد از خداوند درخواست میکنم مرا یاری دهد که بر نفس امّارهام مسلط شوم و طلب توفیق میکنم که حتی در عالم تصوّر و رویا هم به او نیندیشم. به این ترتیب محمد جواد در برابر نگاه تمسخرآمیز داوران، در گزینش بانک ملی مردود شناخته شد. زیر ورقه آزمون او این عبارت به چشم میخورد : « نامبرده به علت تعصّبات مذهبی صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد .»
[ خاطره ای از شهید محمد جواد تندگویان وزیر نفت کابینه شهید رجایی، باشگاه خبرنگاران]
#زندگی_به_سبک_شهدا
https://eitaa.com/moballeghan
✳️درخواست سید هاشم خطاب از نادر شاه چه بود؟
💠آیه: وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ طلاق
هر کس بر خدا اعتماد کند، خداوند برای او بس است
💠حکایت؛ یکی دیگر از علمای معروف در علم، زهد و تقوا مرحوم سید هشام حطاب است و او را با نادرشاه افشار حکایتی شنیدنی دارد که بر شدت زهد او دلالت میکند.
وقتی که نادرشاه به قصد زیارت حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) وارد نجف اشرف شد، پس از زیارت مرقد شریف آن حضرت، به قصد زیارت علمای مشهور نجف به خانه آنان میرفت و چون به خانه سید هاشم حطاب آمد، دید سید بر روی حصیری نشسته و زندگی بسیار ساده و بی آلایشی دارد. شاه وقتی خواست از خدمت سید مرخص شود، عرض کرد: من نادرشاهم و قدرت در دست من است، هر نیازی دارید امر کنید تا انجام دهم و به این خدمت مرجوعه افتخار کنم، سید در جواب گفت: بلی، من از شاه میخواهم که جلو این پشهها را بگیرد که مرا اذیت نکنند، چون اینها نمیگذارند من راحت بخوابم. شاه گفت: من به دفع آنها قادر نیستم چیزی از من بخواهید که من قادر به آن باشم، مانند مال دنیا و پول که برای شما نفعی داشته باشد، سید در جواب فرمود: من آنها را از کسی میخواهم که بر همه چیز قدرت دارد نه آنکه فقط بر اموال فانی دنیا تسلط دارد، پس شاه حرکت کرد و رفت. (۱)
ای برادر کن توکل بر خدا
کو نباشد هرگز از بنده جدا (۲)
📚 پی نوشت :
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل
2. فتحالله آقاجانی
(خبرگزاری حوزه)
#کلام_وحی
https://eitaa.com/moballeghan
💠 تناقض در آيات قرآن؟!
اسحاق كِنْدي از فيلسوفان و دانشمندان بزرگ عراق بود او قرآن را مطالعه كرد، ديد كه بعضي از آيات قرآن با بعضي ديگر، در ظاهر سازگار نيست، بلكه ضدّ هم هستند، تصميم گرفت كتابي در تناقض قرآن بنويسد، اين كار را شروع كرد.
يكي از شاگردان او به محضر امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ رسيد، امام به او فرمود: آيا در ميان شما مرد با شهامتي نيست كه با استدلال، استاد كندي را از اين كار باز دارد؟!
شاگرد گفت: ما شاگرد او هستيم، چگونه او را از اين كار باز داريم؟
امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ فرمود: سخني را به تو ميآموزم، نزد او برو و همين سخن را به او بگو، به اين ترتيب كه: نزد او برو و چند روز او را در اين كاري كه شروع كرده كمك كن وقتي كه با او دوست و مأنوس شدي، به او بگو، سؤالي به نظرم آمده ميخواهم از تو بپرسم، او ميگويد بپرس، به او بگو: «اگر گويندة قرآن (خدا) نزد تو آيد، آيا ممكن است كه مراد او از آيات قرآن، غير از آن معنائي باشد كه تو گمان كردهاي و آن را معنا آن گرفتهاي؟
استاد كندي ميگويد: آري چنين امكاني دارد. در اين هنگام به او بگو تو چه ميداني، شايد مراد خدا از آيات قرآن غير از آن معاني باشد كه تو فهميدهاي.
شاگرد نزد استاد اسحاق رفت و مدّتي او را در كار تأليف آن كتاب كمك كرد، تا اينكه طبق دستور امام حسن ـ عليه السّلام ـ به او گفت:
آيا ممكن است كه خدا غير از اين معني را كه تو از آيات قرآن فهميدهاي، اراده كرده باشد؟
استاد فكري كرد و سپس گفت: سؤال خود را دوباره بيان كن، شاگرد بار ديگر سؤال خود را مطرح كرد.
استاد گفت: «آري ممكن است كه خدا ارادة معاني ديگر غير از معاني ظاهري كرده باشد» سپس به شاگرد گفت: اين سخن را چه كسي به تو ياد داده است؟
شاگرد گفت: به دلم افتاد، و از تو پرسيدم.
استاد گفت: اين كلام، بسيار بلندپايه است، كه از مانند تو بعيد است سرزند، تو هنوز به چنين مقام عالي علمي نرسيدهاي.
شاگرد گفت: اين سخن را از امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ شنيدهام.
استاد گفت: اينك حقيقت را گفتي، و چنين مسائلي جز از اين خاندان شنيده نميشود.
آنگاه استاد، درخواست آتش كرد، و تمام آنچه را دربارة تناقض گوئي قرآن تأليف كرده بود سوزانيد و نابود كرد.[1]
📚 پی نوشت :
[1] ـ انوار البهيّه، ص 286، نشر منشورات ديني مشهد.
ابن شهر آشوب، «المناقب»جلد4، ص 424
#در_محضر_اهلبیت
https://eitaa.com/moballeghan
💠 رعایت حال خانواده
میرزا جواد آقا تهرانی در یکی از شبها، دیروقت به منزل می آیند، در منزل که می رسند، متوجه می شوند کلید منزل همراهشان نیست، به خاطر رعایت حال خانواده شان که در خواب هستند، از در زدن خودداری کرده و با توجه به این که هوا هم قدری سرد بوده است، در کوچه می مانند و تا اذان صبح همانجا قدم می زنند.
هنگام اذان که اهل خانه می باید برای نماز صبح بیدار شوند، آقا در می زنند و وارد خانه می شوند، یکی از فرزندان ایشان که از این قضیه خبردار می شود، سؤال می کند چرا زنگ نزدید؟
ایشان می گویند: شما خواب بودید، زنگ من موجب اذیت و آزار شما می شد!
نقل دیگری را هم فرزند ایشان شنیده است که گویا همسر ایشان در رؤیا می بینند که مرحوم آقا پشت در منزل نشسته اند، لذا بیدار شده و هنگامی که در را باز می کنند می بینند که آقا آنجا منتظرند.
کسیکه مؤمنی را اذیت کند خدا او را اذیت نماید، و کسیکه مؤمنی را اندوهگین کند خدا او را اندوهگین نماید.
( رسول خدا «ص»)
#قطره_از_دریا_علما
https://eitaa.com/moballeghan