eitaa logo
مبلغان
5.1هزار دنبال‌کننده
85 عکس
39 ویدیو
567 فایل
☑ کانال تخصصی محتوایی مبلغان 🔹ارسال محتوای بین الصلاتین روزانه و مناسبتی 🔹ارسال فیش منبر روشمند مناسبتی و اقتضایی ✍️ انتقاد و پیشنهاد به محتوای کانال @Habib_shahid_hadi 🤝تبادل (فقط کانال طلاب ) و تبلیغ کانال @efefefef
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ تیر ۱۳۹۷
عَن النبيِ - صلّي الله عليه و آله - : مَن تزوّجَ امرئةً لايتزّوجُها الآ لِجمالِها لَمْ يَرَ فيها ما يُحبُ و مَنْ تزوجها لِمالها وکلهُ الله اليهِ فعليکمْ بذاتِ الدين.(1) پيامبر اکرم - صلّي الله عليه و آله - فرمود: کسي که با زني ازدواج کند و ازدواج نكرده باشد مگر براي زيبايي آن زن، آنچه را که دوست مي دارد در او نخواهد ديد و کسي که با زني به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند متعال او را به همان مال وي واگذارد، پس بر شما باد به ازدواج با زن با ايمان. الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّما المرأةُ قِلادَةٌ فانظُرْ ما تَتَقَلَّدُ ، و لَيسَ لامرأةٍ خَطَرٌ ، لا لِصالِحَتِهِنَّ و لا لِطالِحَتِهِنَّ : و أمّا صالِحَتُهُنَّ فَلَيسَ خَطَرُها الذَّهَبَ و الفِضَّةَ هِي خَيرٌ مِنَ الذَّهَبِ و الفِضَّةِ ، و أمّا طالِحَتُهُنَّ فَلَيسَ خَطَرُها التُّرابَ ، التُّرابُ خَيرٌ مِنها .(2) امام صادق عليه السلام : همانا زن طوق است ؛ پس بنگر كه چه طوقى به گردن مى افكنى . براى زن ارزش و بهايى نمى توان تعيين كرد ، نه براى خوب آنها و نه براى بدشان . زن خوب ، ارزشش طلا و نقره نيست، بلكه از طلا و نقره هم بهتر و ارزشمندتر است و زن بد ، ارزشش خاك نيست، بلكه خاك از او ارزشمندتر است . 📚 منبع : 1-«وسائل الشيعه، ج 3، ص 6» 2-معاني الأخبار : 144/1 . https://eitaa.com/moballeghan
۱۰ تیر ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ تیر ۱۳۹۷
💠 چرا دوستی های قبل از ازدواج شرعا ممنوع است ؟ دوستی های نامشروع قبل از ازدواج علاوه بر منع شرعی ، غالبا طرفین را دچار آسیب هایی میکند که سبب تلخ کامی درزندگی و طلاق عاطفی یا منجر به ثبت مهر مرگ زندگیشان میگردد . فهرست بار و مختصر اگر بخواهیم به آسیب های دوستی های نامشروع قبل از ازدواج اشاره کنیم به این شرح میباشد : 1- کور شدن در انتخاب : وقتی طرفین دچار یک رابطه عاطفی شدند دیگر به سادگی نمیتوانند عاقلانه به انتخاب خود بیاندیشند و متاسفانه کاملا احساسی انتخاب میکنند . حتی اگر طرفین متوجه مصادیق فردی عدم کفویت طرف مقابل یا نقایصش کنید ، فرد عیوب و نقایص را توجیه کرده و هیچ استدلال و منطقی نمیتواند بر او کارساز باشد . امیرالمومنین میفرمایند : «حبّ الشّیء یعمی و یصمّ، (میزان الحکمه،ج۲، ص۲۰۸، ح۳۰۶۶.) و بقول شاعر : چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد 2- مقایسه در زندگی : افرادی که قبل از ازدواج دوستی نامشروع را تجربه کرده اند غالبا محدود به حدی در ارتباط نبوده اند و وقتی این ارتباط عاطفی بین او و افرادی بسیار تجربه شده باشد قطعا فرد با خاطراتی از آنها زندگی خواهد کرد . چنین افرادی در فراز و نشیب های زندگی بارها خود آگاه و ناخودآگاه فرد شریک زندگی خود را با دوستان نامشروعی که داشته مورد مقایسه قرار میدهد و بمرور زمان سبب دلسردی در زندگی و زمینه ساز خیانت خواهد بود . 3- بدبینی در زندگی : افرادی که قبل از ازدواج رابطه نامشروع دوستی را تجربه کرده اند در زندگی به بهانه کوچک و مختلف نسبت به همسر خود دچار بدبینی میشوند . ذهن آنها همیشه با کوچکترین صحنه مشکوک دچار قضاوت تلخ خیانت میشود و سبب ساز آن هم تجربه دوستی خود آنهاست که همسر من چطور این رابطه را با من شروع کرد ؟! نکند حال که دیر به خانه میآید یا با گوشی همراه خود زیاد مانوس است یا رمز روی همراه خود گذاشته ، با کس دیگری نیز چنین رابطه را شروع نکرده باشد. حال نتیجه خوشبینانه چنین بدبینی ای تلخ کامی قهر و دعواست و نتیجه مستند به آماری تلخ آن انتقام بصورت مقابله بمثل و خیانت زناشویی است . https://eitaa.com/moballeghan
۱۰ تیر ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ تیر ۱۳۹۷
حماسه آن پنج نفر شهید حاج حسین بصیر در عملیات کربلای 5 در غرب کانال ماهی به همراه نیرو های جان بر کفش بیست و دو روز حماسه آفرید. در یکی از همین روز ها که عراق برای باز پس گیری سر پلی که ما گشوده بودیم تمامی امکانات تدافعی و تهاجمی اش را در قالب دو تیپ کماندویی وارد عمل کرده بود و فرمانده سپاه چهارم عراق،عدنان خیرالله نیز برای روحیه دادن به نیروهایش در منطقه حضور داشت،کار به جایی رسید که از نیروهای در خط ما فقط حاج حسین مانده بود و دو پاسدار و دو طلبه بسیجی. در همین گیرودار،حاجی در تماس با من فرمود : فلانی! ما پنج نفر به تعداد پنج تن آل عبا با ذکر مقدس “یا فاطمه الزهرا” جلویشان را می گیریم؛ حال یا به شهادت می رسیم یا پیروز باز می گردیم. در حالی که بغض سنگین گلویم را به هم می فشرد، آنان را به خدا سپردم. آنها با عزمی آهنین و ایمانی والا به امداد های غیبی الهی، این دو تیپ کماندویی را با جرات و جسارتی شگرف به یاری خدا به عقب راندند. بعدها از نیروهایی که در ادامه عملیات به اسارت ما درآمدند، شنیدم که می گفتند: شما پانزده گردان وارد عمل کرده بودید. [روایتی از سردار مرتضی قربانی ، کتاب ما آن شقایقیم (مجموعه خاطرات)، تقی متقی، ص 59-60 https://eitaa.com/moballeghan
۱۰ تیر ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ تیر ۱۳۹۷
✳️ سید کاظم یزدی اهل نجف را از شر بیگانگان نجات داد 💠آیه: مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا مائده/32 هر كه شخصى را از مرگ نجات دهد گويى همه مردم را زنده كرده است. 💠حکایت؛ زمانیکه که نیروهای ارتش انگلستان وارد عراق شدند، با مقاومت مردم مسلمان عراق مواجه شدند ازجمله کسانی که با آنان مقابله کردند مردم نجف اشرف بودند. زمانی که انگلیس به عراق تسلط کامل یافت در مقام انتقام‌جوئی از اهالی نجف اشرف برآمد و در این رابطه حاکم انگلیس به حضور مرحوم سید محمدکاظم یزدی قدس سره آمده و عرض کرد دولت از شما خواهش می‌کند که نجف اشرف را ترک گوئید و به کوفه بروید زیرا دولت می‌خواهد اهالی نجف را تأدیب نماید، مرحوم سید فرمودند: من به تنهائی خارج شوم یا با اهل‌بیتم؟! حاکم گفت با اهل‌بیت، آن مرحوم فرمودند: اهل نجف همه اهل‌بیت من هستند پس من خارج نمی‌شوم، بگذار آنچه به اهل‌بیت من می‌رسد به من هم برسد و به برکت این استقامت و پا برجائی مرحوم سید، اهل نجف از شر انگلیس در امان ماندند. این عالم بزرگوار قلباً مردم را دوست داشتند و متقابلاً مردم نیز او را دوست داشته و به او عشق می‌ورزیدند و مردم نجف او را پدر می‌خواندند و اعراب صحرانشین از خاک پای او برداشته و در کیسه می‌کردند و به چادر خود برده و به هنگام سوگند خوردن می‌گفتند: بحق تراب قدم السید و این حاکی از مردم خواهی و حسن سلوک ایشان با هم نوعان و پیروان خود بوده است. مرحوم سید طبع شعر نیز داشت که رباعی زیر نمونه‌ای از اشعار زیبای ایشان است: الهی دلی ده در آن دل تو باشی به راهی بدارم که منزل تو باشی بدریای فکرت فروبرده‌ام سر الهی چنان کن که ساحل تو باشی 1 📚 پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهائی از علماء https://eitaa.com/moballeghan
۱۳ تیر ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ تیر ۱۳۹۷
💠اهمیت توجه به کودک سیرۀ رسول‌خدا(ص) در محبت به کودکان به حدی بود که علاوه بر هم‌بازی شدن با آنان و نادیده گرفتن موقعیت، با فروتنی به بازی با آنها می‌پرداخت و این در حالی بود که زمان نماز فرا رسیده بود و مردم در انتظار اقامۀ نماز به امامت ایشان بودند. در یکی از روزها که رسول‌خدا(ص) به منظور خواندن نماز جماعت عازم مسجد بودند، در راه به گروهی از کودکان برخوردند که در حال بازی کردن بودند. بچه‌ها با دیدن پیامبر(ص) دست از بازی کشیدند و به سوی ایشان رفتند و به پیامبر(ص) گفتند؛ «کن جملی»! شتر من باش. رسول‌خدا(ص) درخواست کودکان را اجابت کردند و مشغول بازی با آنها شدند و این درحالی بود که مردم در مسجد در انتظار ایشان بودند. بلال که در مسجد همراه مردم منتظر ورود رسول‌خدا(ص) بود، با مشاهدۀ تاخیر پیامبر(ص) به سمت خانه ایشان حرکت کرد. او در راه به رسول‌خدا(ص) رسید و با دیدن صحنۀ بازی کردن ایشان با کودکان خواست تا بچه‌ها را از اطراف ایشان دور کند؛ اما رسول‌خدا(ص) مانع شدند و فرمودند: برای من دیر شدن زمان اقامۀ نماز از ناراحتی کودکان بهتر است. سپس از بلال خواستند تا به خانۀ ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه نماید تا به این ترتیب بچه‌ها حضرت را رها کنند. بلال رفت و از منزل پیامبر(ص) تعدادی گردو پیدا کرد و به محضر ایشان بازگشت. رسول‌خدا(ص) گردوها را از بلال گرفتند و به بچه‌ها فرمودند: آیا شتران خود را به این گردوها می‌فروشید؟ کودکان نیز با دیدن گردوها، آنها را از دست پیامبر گرفتند و ایشان را رها کردند. امروزه توجه به کودکان به اسباب مختلف دنیای مدرنیته و امکانات سرگرم کننده کاذب ، بسیار کم شده غافل از اینکه بازی یکی از ابزارهای قوی تربیتی میباشد . 📚 پی نوشت : عوفی، سدید الدین محمد ؛ جوامع الحکایات و لوامع الروایات، تهران، نشر ابن سینا 1340ه.ش چاپ اول؛ باب دوم از قسم دوم، ص30. https://eitaa.com/moballeghan
۱۳ تیر ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ تیر ۱۳۹۷
💠نیش زبان به همسر مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط (رضوان الله علیه) با عده ای به کربلا مشرف شده بودند. در میان آنان یک زن و شوهری بودند. یک روز که از حرم پس از انجام زیارت بیرون آمده و بر می گشتند، این زن و شوهر با فاصله قابل ملاحظه ای از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند... در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزار دهنده به وی می گوید. هنگامی که همه وارد منزل و آن محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد (به اصطلاح) زیارت قبولی می گوید؛ به آن خانم که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین! آن خانم می گوید: ای آقا! چطور؟! من این همه راه آمده ام کربلا؛ مگر من چکار کرده ام؟! فرمود: از حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت! یعنی همه نور معنوی و فیوضاتی که از زیارت کسب کرده بودی، با این عملت از بین بردی! https://eitaa.com/moballeghan
۱۳ تیر ۱۳۹۷