eitaa logo
مسیر مؤمنانه
1.9هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
69 فایل
🍃نگاه ڪن به جان من،در انتظار #جمعه اے ستـــ 🍂ڪه روز وعده باشد و طلوع آن ظـهـور توستـــ 🌷اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای شادی روح مدیر عزیز مسیر مؤمنانه به امیدطلوع فجر ظهور منجی
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز یک صفحه با کلام حق
﷽ 🥀 دوری از شیطان با محافظت از نماز 🥀 💧 صلی الله علیه وآله فرموده‌اند: لَا يَزَالُ الشَّيْطَانُ ذَعِراً مِنَ الْمُؤْمِنِ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ فَإِذَا ضَيَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَيْهِ فَأَدْخَلَهُ فِی الْعَظَائِمِ 📚 کافی، ج3، ص269 💧 تا وقتى كه آدمى نمازهاى پنج گانه خويش را به وقت خود بگزارد و از آن محافظت کند، از او ترسان و گريزان است و چون نمازها را تباه كند، شيطان بر او دست می‌یابد و او را در گناهان بزرگ می‌کشاند.
​۲. يافتن خداوند «مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟». امام حسين (ع) فرمود: «پروردگارا! آن كه تو را نيافت، چه يافت و آن كه تو را يافت، چه از دست داد؟». (بحار الانوار، ج ۹۵ ص ۲۲۶ ح۳
علیه السلام 3⃣ 🔺 🔻در ادامه خواهید دید... 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
مسیر مؤمنانه
✅ #قسمت_سوم_یاران_امام_حسین علیه السلام 3⃣ #سلیمان_بن_رزین 🔺 #هفتاد_و_دو_تن 🔻در ادامه خواهید دید.
✅ سفير امام، زمينه‌ساز قيام 🔻 3⃣ 🔹«سليمان بن رزين» ✳️ از حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام بوده است. ايشان نيز از سفيران امام عليه‌السلام به سوي رؤساي پنج‌گانه بصره بوده است. امام هنگامي كه در مكه اقامت داشت، سليمان را به بصره فرستاد.(۱) اين نامه را امام به رؤساي پنج‌گانه و اشراف بصره نوشتند. آنها عبارت بودند از: ▪️«مالك بن مسمع بكري»، ▪️«احنف بن قيس تميمي»، ▪️«منذر بن جارود عبدي»، ▪️«مسعود بن عمرو ازدي»، ▪️«قيس بن هيثم» و «عمرو بن عبيدالله بن معمر» امام عليه‌السلام براي همه آنها تنها به يك نسخه، نامه نوشته‌اند كه متن آن چنين است:(۲ ) 🔸«اما بعد، پس البته خداوند محمد را بر خلقش برگزيد و او را به نبوت خويش مكرم داشت و براي رسالتش او را اختيار فرمود. سپس خداوند (روح مبارك) او را گرفت در حالي كه خيرخواه بندگانش بود؛ و آن چه به ايشان فرستاده شده بود تبليغ كرد (و به مردم رسانيد)؛ و ما اهل و اولاد و جانشينان او هستيم؛ و از همه مردم به مقام آن بزرگوار نسبت به مردم سزاوارتريم، پس قوم ما براي رسيدن به آن (حكومت) بر ما سبقت گرفتند. پس ما رضايت را دوست و از تفرقه نفرت نشان داديم؛ و بر ما سبقت گرفتند. پس ما رضايت را دوست و از تفرقه نفرت نشان داديم؛ و بر شما عافيت و سلامت را دوست داشتيم. ما خود را مي‌دانيم كه ما بر (حكومت) از كساني كه اين ولايت را در دست گرفته‌اند، سزاوارتريم؛ و بنابراين، من فرستاده خود را با اين نامه به سوي شما فرستاده‌ام. من به كتاب خدا و سنت پيامبر شما را دعوت مي‌كنم، چرا كه به درستي سنت مرده و بدعت زنده شده است. پس اگر گفتارم را بشنويد امرم را اطاعت كنيد شما را به راه رشد هدايت مي‌كنم .»( ۳ ) 🔹در پاسخ نامه امام عليه‌السلام مردم به چندگونه برخورد كردند :  🔻 ۱ . گروهي نامه را از ديگران پنهان داشتند؛  🔻 ۲. برخي در پاسخ عذرخواهي كردند؛  🔻 ۳ . عده‌اي قول به اطاعت و پيروي دادند و به وعده، كار را پايان بخشيدند . 🔸اما «منذر بن جارود» پنداشت كه اين نامه دسيسه عبيدالله بن زياد است. او كه پدر زن ابن‌زياد بود و دخترش «بحريه» را به عقد او در آورده بود نامه را گرفت و نامه‌رسان را دستگير كرد و هر دو را نزد عبيدالله بن زياد فرستاد . ابن‌زياد در بصره بود، فرداي آن روز قصد سفر به كوفه كرد. او چون نامه را خواند دستور داد كه سليمان را گردن زنند و پس از آن در همان صبحدمان بر فراز منبر رفت و مردم را ترسانيد؛ سپس به سمت كوفه رهسپار شد تا قبل از حسين عليه‌السلام خود را به كوفه برساند.(۴ ) ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۹۴ . ( ۲ ) «اما بعد فان الله اصطفي محمدا علي خلقه و اكرمه بنبوته، و اختاره لرسالته، ثم قبضه الله اليه و قد نصح لعباده، و بلغ ما ارسل فيه، و كنا اهله و اوليائه و اوصيائه و ورثته و احق الناس بمقامه في الناس، فاستأثر علينا قومنا بذلك، فرضينا و كرهنا الفرقة، و نحن نعلم انا احق بذلك الحق المستحق علينا ممن تولاه، و قد بعثت اليكم رسولي بهذا الكتاب، و انا ادعوكم الي كتاب الله و سنة نبيه، فان السنة قد ميتت و ان البدعة قد احييت. فان تسمعوا قولي و تطيعوا امري اهدكم سبيل الرشاد». ابصار العين، ص ۹۵ . ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۷ . ( ۴ ) ابصار العين، ص ۹۵ .
کی شود شوم ...
🔹دو منزل مانده به کوفه امام با لشکر حر مواجه شد 🔸فرمود به یاری ما آمده ای یا به جنگ ما؟ 🔹حر گفت : یا اباعبدالله! برای جنگ با شما آمده ام! 🔸در این سرزمین نامه ای از سوی ابن زیاد به حر رسید که در آن حر را سرزنش کرده بود و دستور داده بود کار را بر حسین علیه السلام سخت بگیرد. 🔹وقتی لشکر حر از حرکت کاروان حسینی جلوگیری کرد امام برخواست و خطبه ای خواند... 🔸... آیا نمی نگرید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل نهی نمیکند؟! 🔸واجب است که مومن (در چنین شرایطی) با جان و دل مشتاق دیدار پروردگارش باشد. 🔸همانا که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ملامت و ذلت نمیدانم. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🔹حر آنها را واداشت که در سرزمینی که نه آبادی بود و آبی بود منزل کنند. 🔸امام فرمود وای بر تو! بگذار در این ده نینوا یا غاضریه یا در این ده شفیه منزل کنیم... 🔹حر گفت : به خدا نمیتوانم ، این مرد بازرس من است. 🔸زهیر گفت : یابن رسول الله آنچه پس از این باشد بدتر از این است که میبینیم ، جنگ با این عده حاضر برای ما آسان تر است از جنگ با آنها که بعد از این آیند ، به جان خودم پس از این آنقدر لشکر آید که تاب آنها را نداریم... ✳️امام فرمود : من به آنها حمله نمیکنم... و در همانجا منزل کرد. 🔹آنروز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بود. -------------------------------------------------- 📘   علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️