eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
برای حرکت فقط منتظر یک اسم رمز بودیم و یک فرمان یا زهرا فرمانده آمدگفت: سریع به سمت خاکریز دشمن حرکت کنید و صدای تکبیر و را یک آن قطع نکنید. ما هم حرکت کردیم اما دشمن خیلی سریع ما را یافت و و بود که بر سر ما می‌ریخت. بچه‌ها سینه خیز حرکت کردند هرچند لحظه به سوی بچه‌ها می‌آمد و رزمنده‌ای را هدف قرار می‌داد نمی‌دانستیم که این گلوله‌ها از کجا می‌آید! حدود ۵۰ متر با خاکریز دشمن فاصله داشتیم. به گودال بزرگی رسیدیم که دیدم یک داخل آن است و با این اسلحه بچه‌ها را زمینی نشانه می‌رود. مقابلش ایستادم و اسلحه‌ام را به طرفش گرفتم یک از پشت ضد هوایی بیرون آمد و در حالی که پارچه سفیدی به دست داشت مرتب التماس می‌کرد که او را نکشم. تا به خودم بیایم حدود ۲۰ رزمنده داخل گودال جمع شده و به طرف او نشانه رفته بودند. در همین حال رسید و گفت بچه‌ها دست نگه دارید. من خیلی ناراحت بودم گفتم: او بچه‌های ما را قتل عام کرده و باید به سزای اعمالش برسد. اما هر کاری کردیم اجازه نداد و گفت: چون تسلیم شده باید او را به عقب بفرستیم و همین کار را هم کردیم. من داشتم داخل گودال را می‌دیدم که پر از پوکه بود. یک آن به یاد افتادم دور و برم را نگاه کردم اما او را ندیدم سریع دنبالش رفتم. شاید ۳۰ یا ۴۰ متری بیشتر نرفته بودم که را دیدم که بالای سر نشسته. یکی از گلوله‌های آن اسیر عراقی درست خورده بود به پهلوی قاسم رفتم جلو قمقمه‌اش خشک خشک بود و بیاد حرفش افتادم: که من به آب خوردن نمی‌رسم. :حسن ستاری