eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️رويداد مباهله - بخش اوّل◾️ ▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب تحت فرمان ایشان درآمد، نمايندگان و نامه‌هايى از سوى خود به مناطق مختلف جهان فرستاده و مردم را به اسلام دعوت كردند. ▪️«عقبه بن غزوان»، «عبدالله بن ابى اميه»، «هدير بن عبدالله» و «حبيب بن سنان» نمايندگان پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم بودند كه به «نجران» اعزام شده تا مسيحيان آنجا را به اسلام دعوت نمايند و به آنان پيشنهاد كنند يا اسلام را پذيرفته و با مسلمانان برادر شوند، يا در صورت نپذيرفتن اسلام جزيه پرداخته و در صورت رد هر دو پيشنهاد آماده جنگ باشند. ▪️در نامه رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم آمده بود: ▪️بگو: اى اهل كتاب بياييد از سخن حقّى كه ما و شما آن را قبول داريم پيروى كنيم، كه به جز خداى يكتا هيچ‌كس را نپرستيده، چيزى را شريک او قرار نداده، و برخى را به جاى خدا به خدايى تعظيم نكنيم. اگر آنها از حق روى گرداندند، بگوييد شما گواه باشيد كه ما تسليم فرمان خداونديم. ▪️پس از رسيدن پيام پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم، در معبد بزرگ خود گرد آمدند. عده ديگرى نيز از «مذحج»، «عک»، «حمير»، «انمار» و خويشان و همسايگان آنها از قبايل «سبأ» - كه همگى بجهت سرنوشت مشترک خود و شرايطى كه براى آنان بوجود آمده بود خشمگين بودند - به آنان پيوستند. ▪️اسقف بزرگ آنان كه انسان موّحدى بود، علاوه بر مسيح به پيامبر عليه السّلام نيز ايمان داشت ولى اين مطلب را پنهان مى‌كرد. وقتى ديد مى‌خواهند به مدينه رفته و با پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به مشاجره برخيزند، آنان را پند و اندرز داده و به تأمل و تأنى دعوت كرد. «كرز بن سبره حارثى» - كه در آن زمان سرپرست قبيله «بنى حارث بن كعب» و فرمانده نظامى آنان و از اشراف و بزرگان آنان محسوب مى‌شد - از سخنان او خشمگين شده و به مقابله با او برخاست ولى اسقف بزرگ، «سيد» و «عاقب» كه آنان نيز از بزرگان قوم خود بودند، به مقابله با او برخاستند. ▪️و به اين ترتيب گفتگوى آنان طول كشيد تا جايى كه براى تطبيق صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم با آنچه پيامبران گذشته در مورد او گفته بودند، كتاب «جامعه» را آورده و ديدند سخنان اسقف بزرگ درست است. در اين جا بود كه «سيد» و «عاقب» مضطرب شده و تصميم گرفتند براى مشاهده‌ی صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق بشارت‌هاى پيامبران گذشته با او به مدينه بروند. ▪️«سيد» و «عاقب» به همراه چهارده نفر از بزرگان و علماى مسيحى نجران و هفتاد نفر از اشراف و بزرگان «بنى حارث بن كعب» براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به طرف مدينه حركت كردند. آنان داراى چهره‌هاى زيبا و بدنى متناسب بودند و هنگامى كه نزديک مدينه رسيدند، براى اين كه با همراهان خود به مسلمين و مردم مدينه فخر فروشى كنند، سيد و عاقب سفارش كردند كه از مركب‌هاى خود پياده شده، خود را آرايش كرده، لباس‌هاى معمولى خود را از تن در آورده، لباس‌هاى ابريشمى و زيباترين و بهترين لباس‌هاى خود را بپوشند، خود را خوشبو نموده و با شكلى زيبا و صفى منظم به سوى مدينه حركت نمايند. وقتى در مسجد رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم بر آن حضرت وارد شدند، وقت نماز آنان بود. به طرف مشرق مشغول نماز شدند. ▪️مسلمانان خواستند مانع اين عمل شوند ولى پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نگذاشتند. ▪️تا سه روز نه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را دعوت به اسلام كرد و نه آنان از پيامبر سئوالى كردند، تا بدين ترتيب آنان فرصت كافى براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق صفات او با آنچه در كتاب‌هاى خود درباره پيامبر ديده بودند، داشته باشند. ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️سیر زمانی و تاریخی غدیر و نصب امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام به خلافت - ۱◾️ ▪️هجدهم ذی‌الحجّۀ سال دهم هجری‌ قمری روز برپایی جمع عظیم غدیر‌خم و بیعت مردم با امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام است. ▪️امّا دقیقاً بیست‌ و‌ پنج سال پس از آن، هجدهم ذی‌الحجّۀ سال سی‌ و پنج، عثمان به‌دست معترضین کشته می‌شود و مردم مجدّداً با امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام بیعت می‌کنند و آن حضرت امر خلافت امّت اسلامی را عهده‌دار می‌شوند. ▪️مطابق تقویم شمسی ما ایرانیان، واقعۀ غدیر‌خم در آستانۀ عید نوروز، یعنی روز دوشنبه بیست‌ و‌ هشتم اسفند ماه بوده است. ▪️زمینه‌های پیش آمدن واقعۀ عظیم غدیر‌خم را از حدود بیست‌ و‌ چند روز قبل از آن مرور می‌کنیم. روز به روز جلو می‌آییم تا ببینیم از نظر تاریخی چه اتّفاقاتی افتاده است. : ▪️حدوداً بیست‌ و‌ سه روز قبل از عید غدیر‌خم پیغمبر‌اکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله وسلّم اعلان کردند که در‌صدد هستند سفر حجّی را که آخرین حج در عمر مبارکشان است، برگزار کنند و تمام احکام حج را به‌دقّت به امّت‌ اسلامی بیاموزند. (پیامبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله در سال آخر عمرشان بارها نزدیک بودن رحلتشان را اعلام کردند.) ▪️این خبر در شهر مدینه پیچید و به مناطق مجاور منتقل شد و همۀ مردم جز بیمارها، معلولین، بچّه‌های خردسال و افراد خیلی کهنسالی که امکان سفر نداشتند، حرکت کردند. : ▪️روز دوشنبه، بیست‌ و‌ ششم ذی‌القعده، جمعیت همراه با پیامبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله مدینه را ترک کردند. : ▪️دو روز بعد، یعنی روز چهارشنبه، کاروان حج به محلّی به نام "عَرج" رسید و به مسیر خود ادامه داد. : ▪️در این روز کاروان حج به محلّی به نام "سُقیا" رسید. : ▪️کاروان حجّ همراه پیامبر اکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله با عبور از منطقه‌ای که "جُحفه" نام دارد و غدیر‌خم در نزدیکی آن است، به محلّی به نام "قُدَید" رسید. کاروان در قُدَید توقّف می‌کند. : ▪️کاروان در قُدَید مکث می‌کند. در این روز امیرالمؤمنین علیه‌السّلام که در سفر دیگری در مأموریّت بودند، به‌سمت مکّه حرکت کردند. ▪️قبل از اعلام حجّة‌الوداع در مدینه، پیغمبر‌اکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم هیأت‌هایی را به مناطق مختلف برای جمع‌آوری مالیات‌ها و جزیه‌ها اعزام کرده بودند. ▪️از جمله امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام در رأس یک گروه دوازده نفره برای دو مأموریّت به منطقۀ یمن اعزام شدند. یک مأموریّت حل اختلاف بین دو طایفۀ اهل ‌یمن بود، و دیگری دریافت جزیه یا مالیات از نصارای نجران. ▪️بعد از انجام هر دو مأموریت، خبر رسید که پیغمبر‌اکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم به قصد حج و به‌سمت مکّه در حرکتند. امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام و افراد تحت امر ایشان همه مشتاق بودند که در آخرین حجّ پیامبر‌ حضور داشته باشند. ▪️لذا حضرت یک نفر را به سرپرستی گروه منصوب فرمودند و خود به تاخت به‌‌سمت مکّه آمدند، تا از پیامبر اجازه بگیرند که برای تحویل مالیات به مدینه نروند و مستقیم به مکّه بیایند. ▪️امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام در روز دوّم ماه ذی‌الحجّه برای رسیدن به پیامبراکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و کسب اجازه عازم می‌شوند. ادامه دارد.... ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️رويداد مباهله - بخش اوّل◾️ ▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب
◾️رويداد مباهله - بخش دوّم◾️ ▪️پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعوت نمود. ▪️گفتند: اباالقاسم تمام نشانی‌هايى را كه در كتاب‌هاى آسمانى درباره‌ی پيامبر بعد از عيسى عليه السّلام گفته شده، در تو يافتيم، مگر يک علامت كه بزرگترين آنهاست. ▪️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: چه نشانه‌اى؟ ▪️گفتند: در انجيل آمده است كه او مسيح را تصديق كرده و به او ايمان دارد ولى تو به او ناسزا گفته و او را دروغگو مى‌دانى و مى‌پندارى او بنده‌ی خداست. ▪️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: خير. من او را تصديق كرده و به او ايمان دارم و گواهى مى‌دهم او پيامبرى است كه از جانب پروردگارش فرستاده شده و بنده‌اى است كه سود و زيان و مرگ و زندگى و برانگيختن او بدست خودش نمى‌باشد. ▪️آنان گفتند: آيا بندگان خدا مى‌توانند كارهايى را كه او انجام مى‌داد، انجام دهند؟ و آيا پيامبران توانايى فوق‌العاده او را داشتند؟ آيا او مردگان را زنده، كورها را بينا نكرده و پيسی‌ها را شفا نداده است؟ آيا مكنونات قلبى و آنچه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند را به آنان نمى‌گفت؟ آيا كسى جز خدا يا پسر خدا توان چنين كارهايى را دارد؟ و درباره مسيح عليه السّلام خيلى غلو كردند. ▪️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: برادرم عيسى، همان‌گونه كه گفتيد، بود. مردگان را زنده، كور و پيسی را شفا داده و آنچه را كه در ذهن قوم خود بود و نيز چيزهايى را كه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند به آنان مى‌گفت. ولى تمام اين‌ها با اذن خداى عزوجل بود. او بنده خدا بود و اين مطلب براى او ننگ نيست و او نيز از آن ابايى نداشت. او داراى گوشت، خون، مو، استخوان، عصب و آميخته‌اى از اعضاى بدن بود. غذا مى‌خورد، تشنه مى‌شد و سفره مى‌گستراند. پروردگارش يگانه حقّى بود كه هيچ مثل و مانندى ندارد. ▪️گفتند: كسى را به ما نشان بده كه بدون پدر بوجود آمده باشد. ▪️فرمود: آفرينش آدم از او شگفت انگيزتر است، او بدون پدر و مادر به وجود آمد، و هيچ كارى براى خدا سخت‌تر يا آسان‌تر از كار ديگرى نيست. و هر وقت خدا بخواهد چيزى را بوجود آورد، فقط به آن مى‌گويد بوجود بيا، او نيز بوجود مى‌آيد. و اين آيه را براى آنان خواند: ▪️إنَّ مَثَلَ عيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون (آل عمران. آیه ۵۹) ▪️«خلقت عيسى نزد خدا مانند خلقت آدم است كه آن را از خاک آفريد، آنگاه به او فرمود: بوجود بيا. او نيز بوجود آمد.» ▪️سيد و عاقب گفتند: سخنان تو ما را قانع نكرده و به آنچه تو مى‌خواهى اقرار نمى‌كنيم. بنا بر اين مباهله كرده و لعنت خدا را بر دروغگو قرار مى‌دهيم. و به اين ترتيب حق به زودى آشكار مى‌گردد. ▪️در اين جا بود كه خداوند آيه مباهله را بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل فرمود: ▪️فمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين‌ (آل‌عمران. آیه ۶۱) ▪️«اگر بعد از اين كه آگاه شدى، كسى در مورد او (عيسى) با تو مجادله نمايد، بگو: بياييد هر كدام از ما و شما خودمان و زنان و فرزندانمان را گرد آورده، مباهله نموده و دروغگو را گرفتار لعنت و عذاب خدا نماييم.» ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#خطبه_غدیر - حمد و ثنای الهی ( #بخش_سوم) ‍ ☘١١) أَحْمَدُهُ کَثیرا وَأَشْکُرُهُ دائِما عَلَی السَّرّ
: فرمان الهی برای مطلبی مهم ☘وَأُقِرُّلَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، وَأُؤَدّی ما أَوْحی بِهِ إِلَی حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ - لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ - لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی (فی حَقِّ عَلِی) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَالله الْکافِی الْکَریمُ. ☘و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی می دهم. و وظیفه خود را در آن چه وحی شده انجام می دهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی یاری دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسیار و دوستی اش (با من) خالص باشد.- معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است. ☘فَأَوْحی إِلَی: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ). ☘مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ. ☘وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَی بِذالِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ (هِی): (إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ. ☘پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. ای فرستادی ما! آن چه از سوی پروردگارت درباری علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.» ☘هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛ ☘و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأملی در #زیارت_امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش دوم)☘ ☘گفتیم برای عید غدیر، آداب
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش سوم)☘ ☘گفتیم زیارتنامه‌های ما با سلام شروع می‌شوند. یعنی کسی زائر است که به مقام حضور راه پیدا کرده باشد. اینکه خودِ سلام یعنی چه، خدا می‌داند. آن هم خیلی وسیع است. وقتی می‌گوییم: السّلامُ عَلَیْکَ این الف و لامِ اوّل، معانی زیادی به سلام می‌دهد. الف و لام در زبان عربی، به یک اعتبار حرف تعریف است؛ یعنی نه هر سلامی. آن سلام ویژه؛ سلامی که خدا می‌کند. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أمینَ اللهِ فی أَرْضِهِ: سلامی که خدا می‌کند بر تو ای امین‌الله در روی زمین! ☘معنای دیگر سلام، تسلیم کردن است. مثلاً می‌گویند فلان مدرک را ببرید به فلان جا تسلیم کنید؛ تحویل دهید. این سلام به‌معنای تسلیم است. این یعنی چه؟ یعنی خدا همه‌ی هستی را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام تسلیم کرده است. همه‌ی دستگاه قلمرو حکومت خود را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام تسلیم کرده است. شاید یک معنای اَلسّلامُ عَلَیْکَ، این باشد. ☘سلام صلح است؛ صفاست. اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرالمؤمنین یعنی یا امیرالمؤمنین! من با شما از درِ صلح وارد شدم. از درِ سِلم و صفا وارد شدم. وجود من با شما در صلح است. هم اندیشه و افکارم، هم روحیّاتم، هم خلقیّاتم، هم رفتارهایم، با شما در سلم است. ببینید اینجا چه معنای عظیمی دارد! اینکه انسان با امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در سلم باشد. ان‌شاءالله که باشیم. سلام دادن به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام یعنی اخلاق، افکار، روحیّات، عملکرد و رفتارهای من با اخلاق، افکار، روحیّات، عملکرد و رفتارهای شما هیچ تعارضی ندارد. مقام سلام این است؛ مقام سلم است. ☘به یک تعبیر دیگر، مقام سلام مقام تسلیم است. مقام تبعیّت مطلق است. اَلسّلام عَلَیکَ یا امیرالمؤمنین یعنی من آمدم تسلیم شما باشم. خودم را به شما تحویل دادم. تسلیم شما شدم. نه خواسته‌ای غیر از خواسته‌ی شما دارم، و نه سلیقه‌ای غیر از سلیقه‌ی شما. هیچ‌‌چیز از خودم ندارم. قَلْبی لِقَلبِکُم سِلْم: قلب من با قلب شما در سلم است. در زیارت جامعه‌ی کبیره می‌خوانیم: و أَمْری لِأمْرِکُم مُتَّبَع. این مقام سلام است. این هم یک معناست. ْ@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش سوم)☘ ☘گفتیم زیارتنامه‌های ما با س
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش چهارم)☘ ☘در زیارت امین‌الله می‌گوییم: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ الله: سلام بر تو ای امین خدا. خدا چه امانتی را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سپرد؟ البتّه زیارت امین‌الله به یک تعبیر زیارت جامعه است. نسبت به هر امامی از دوازده امام، قابل خواندن است. لذا شما در حرم علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌السّلام هم که مشرّف می‌شوید همین زیارت را خطاب به علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌السّلام می‌خوانید. امّا اصل این زیارت در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام صادر شده است. امام علیه‌السّلام در مقام زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام این زیارت را خوانده‌اند. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ الله. ☘خدا چه چیزی به علیّ‌بن‌ابیطالب علیه‌السّلام سپرده است که او را امین خود قرار داد و این امانت را به او داد. ببینید امانت یک چیز است؛ امانت سپارنده یک چیز است؛ امانتدار هم چیز دیگری است. سه چیز داریم. شخصی چیزی را به کسی امانت می‌دهد. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، امین‌الله است. امانت‌دهنده، خداست. امانتدار یا امانت‌گیرنده کیست؟ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام. آن امانتی که به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سپرده شده، چیست؟ همه‌ی خلقت است! همه‌ی خلقت! از عالم امر گرفته تا عالم خلق! یعنی از فوق خلقت هم بالاتر بروید؛ یعنی از ناسوت و ملکوت و جبروت هم پر بکشید و بالاتر از عالم لاهوت بروید. چون مقام ولایت، اعظم از مقام لاهوت است. ☘مقام ولایت اعظم از مقام اسماء و صفات و اعیان ثابته است. ولیّ‌الله، آن حقیقتی است که با حقیقت ولایت حقّ متعال یکی شده است. در او مُندک شده است. چیزی جز او نیست. یکی است. شخصیّت علی‌حده‌ای ندارد. دو تا نیستند. یکی است. این فانی در آن حقیقت است. او عین ولایت حقّ متعال است. او امانتدار است. کلّ مراتب مادون او امانتی است که به او سپرده شده است. یعنی همه‌ی اسماء و صفات حقّ متعال، همه‌ی اعیان ثابته، و همه‌ی مخلوقات در همه‌ی مراتب جهان خلقت به او سپرده شده‌اند.  @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش چهارم)☘ ☘در زیارت امین‌الله می‌گوی
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش پنجم)☘ ☘در حال مرور فرازهای زیارت امین‌الله بودیم. أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ. در تعبیر فِی أَرْضِهِ هم این به ذهن ما نیاید که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در واقع حاکم کره‌ی زمین است؛ از طرف خدا بر روی زمین خلیفه است. این‌گونه نیست! کما اینکه راجع به حضرت آدم علیه‌السّلام قرآن فرمود: به ملائکه گفتیم: إِنّی جاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلیفَةً: من می‌خواهم در روی زمین خلیفه‌ای قرار دهم. این به این معنا نیست که قلمرو خلافت حضرت آدم علیه‌السّلام کره‌ی زمین بود. خیر!کره‌ی زمین، پایتخت حکومت حضرت آدم علیه‌السّلام بود، نه قلمرو آن! ☘برای مثال فردی الان حاکم ایران است، ولی پایتختش تهران است. لذا مقصود از أَرْضِ در أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ ، پایتخت خلافت علوی است، نه قلمرو حکومت علی علیه‌السّلام. قلمرو حکومت علی علیه‌السّلام هم عالم خلق است، هم عالم امر. هم جبروت و ملکوت و ناسوت زیر نگین فرمانروایی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است، و هم عالم امر، و عالم اسماء و صفات حقّ متعال! نه فقط موجودات عالم طبیعت، نه فقط موجودات عالم ملکوت، نه‌ فقط ملائکه‌ی مقرّب حقّ متعال. ☘امیرالمؤمنین علیه‌السّلام هم برای اینکه این مطلب را به بقیّه بفهمانند، از رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله سؤال کردند: یا رسول‌الله! ما برتریم یا ملائکه‌ی مقرّب خدا؟ رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: ملائکه‌ی مقرّب خدا خُدّامُ شِیعَتِنا: اینها خادمان شیعیان ما هستند! کجا با ما قابل مقایسه‌اند. درباره‌ی جبرئیل، با همه‌ی عظمتش فرمودند: وَ رُوحُ الْقُدُسِ فِی جِنانِ الصّاقُورَةِ ذاقَ مِنْ حَدائِقِنَا الْباكُورَةِ: روح القدس، جبرئیل، در آن باغ و بهشت کوچک ما، یک دانه‌ غوره‌ی نرسیده را خورد و شد جبرئیل! ائمّه علیهم‌السّلام فرمودند ما این هستیم. گفت: تو به تاریکی علی را دیده‌ای زان سبب غیری بر او بُگزیده‌ای ☘در عالم نور راه پیدا نکرده‌ای؛ به عالم نورانیّت راه پیدا نکرده‌ای؛ لذا علی علیه‌السّلام را با غیر مقایسه کردی. لذا به بیراهه رفتی و غیر را بر علی علیه‌السّلام ترجیح دادی. غیری هم که اینجا مطرح است، فقط ابوبکر، عمر، و عثمان نیستند. غیر، در باطن ما هم هست. یعنی خودمان را بر علی علیه‌السّلام ترجیح دهیم؛ سلیقه‌ی خودمان را بر علی علیه‌السّلام ترجیح دهیم؛ ابوبکر، عمر و عثمان در باطن ماست. اوّلی، وهم است؛ دومی غضب است؛ سومی هم شهوت است. این چهار تا در باطن ما هستند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام عقل است. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️قال بعض العلماء: علم الحروف من معجزات ابراهیم علیه السلام ثم الامام علی رضی الله عنه ورث علم الحروف من سیدنا رسول الله صلی الله علیه و سلم...◾️ ▪️برخی دانشمندان علم حروف می‌گویند: علم حروف از معجزات حضرت ابراهیم (علیه السلام) است و امام علی (علیه السلام) آن‌را از سرورمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) به ارث برد و این سخنِ پیامبر که فرمود: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است، اشاره به این مطلب دارد. پس هرکس علم می‌خواهد باید به سمت درب برود. ▪️علی (علیه السلام) آخرینِ خلفاء است همچنان‌که محمد (صلی الله علیه وآله) آخرینِ پیامبران می‌باشد. او وارث علم اولین و آخرین است و من در بین کسانی‌که با آنها همنشین بوده‌ام هیچ‌کس را که از او دانا‌تر باشد ندیده‌ام. ▪️او اول کسی است که مربع صد در صد را در اسلام وضع نمود و کتاب جفر جامع را تصنیف فرمود که در آن کتاب هر آن‌چه بر پیشینیان گذشته و بر آیندگان خواهد گذشت وجود دارد و در آن، اسم اعظم خداوند و تاج حضرت آدم و خاتم سلیمان و حجابِ حضرت آصف است. ▪️پیوسته اهل تحقیق از گذشتگان از دریای اسرارِ علی (علیه السلام) می‌نوشیده‌اند و صاحبان تحقیق از عارفان، هم‌چون ذوالنون مصری و عبدالله تستری از چراغ انوارِ علی (علیه السلام) نور می‌گرفته‌اند. امامان از اولاد علی (علیه السلام) نیز آگاه‌ترین مردم از اسرار آن کتاب هستند. ◾️ (الدر المکنون و السر المصون)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️سالک باید فکر [خیالات مزاحم] را به‌گونه کامل از خویشتن بزداید؛ زیرا همتش را پراکنده می‌سازد. ▪️باید بر درگاه پروردگارش به مراقبهٔ قلبش به اعتکاف بنشیند تا اینکه خداوند در را به روی او باز کند و آن‌چه از آموزش‌های انبیا و اهل‌الله نمی‌توانست دریابد، دریابد؛ یعنی همان اموری که عقل نمی‌توانست مستقلا آن‌ها را ادراک نماید بل‌که [گاه] آن‌ها را محال می‌شمارد. ◾️ (فتوحات مکیه، ج۲، ص۳۷۵)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 ▪️ میثم تمّار عاشق راستین امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ▪️شهادت میثم تمّار به دستور عبیدالله بن زیاد به جرم دفاع و سخن گفتن از حقّانیت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ◾️استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش پنجم)☘ ☘در حال مرور فرازهای زیار
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش ششم)☘ ☘در زیارت امین‌الله تأمّلاتی داشتیم. گفتیم ابوبکر، عمر، عثمان و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در باطن ما نماینده دارند. قوه‌ی وهم، نماینده‌ی اوّلی، قوّه‌ی غضب نماینده‌ی دومی، قوّه‌ی شهوت نماینده‌ی سومی، و قوّه‌ی عقل نماینده‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در باطن ما هستند. همه‌ی خصوصیّات انسان زائیده‌ی همین چهار قوّه است. ☘همانطور که در ماجرای خلافت، سرکردگان فتنه، صحیفه‌ی ملعونه نوشتند و آن را با خون خود امضا کردند که نگذارند علی علیه‌السّلام به خلافت برسند و آن را در کنار کعبه دفن کردند، در قلمرو وجود انسان نیز، وهم، غضب و شهوت، دست به هم می‌دهند، صحیفه‌ی ملعونه را می‌نویسند و امضا می‌کنند، و آن را کنار کعبه‌ی دل دفن می‌کنند که نگذاریم عقل بر ما حاکم شود. لذا اینکه گفتیم: تو به تاریکی علی را دیده‌ای زین سبب غیری بر او بُگزیده‌ای برای همین است. مقام عقل را تو نشناخته‌ای! ☘فرمودند: أَوَّلَ ما خَلَقَ اللهُ اَلْعَقْلَ. عقل، امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. تازه این مقام خلقت امیرالمؤمنین عليه‌السّلام است. مقام امیرالمؤمنین عليه‌السّلام فوقِ مقام خلقت است. مقام ولایت، فوق مقام اسماء و صفات است، چه رسد به عالم خلقت. یعنی فوق مقام امر است؛ امیر است! ☘قبل از اینکه پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله از مکّه به‌سمت غدیر خم حرکت کنند، در خود مکّه از جانب خدا امر آمد که یا رسول‌الله! به مردم بگو به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنند. یعنی قبل از بازگشت از اعمال حج به‌سمت مدینه، و قبل از توقّف در غدیر خم در روز هجدهم ذی‌الحجّه، این بحث مطرح بوده است. ☘علی‌ایّ‌ّحال این را عرض می‌کردم که امانت الهی، کلّ عالم امر و عالم خلق است. مگر راجع‌به امام زمان ارواحنافداه نمی‌گوییم صاحِبُ الأمر؟ او صاحب امر است! صاحب خلق که چیزی نیست. او صاحب عالم امر است. او ولیّ امر است. در عالم امر ولایت دارد. امر او در عالم امر بُرده و اطاعت می‌شود. اسماء و صفات حقّ متعال مطیع امیرالمؤمنین علیه‌السّلام هستند. او ولیّ امر است، چه برسد به ولیّ خلق. ادامه دارد…. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️رويداد مباهله - بخش دوّم◾️ ▪️پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعو
◾️رويداد مباهله - بخش سوّم◾️ ▪️پيامبر نيز اين آيه را براى آنان خواندند. سپس فرمودند: ▪️خداوند به من دستور داده است كه اگر بخواهيد و بر گفته‌ی خود استوار باشيد، به خواسته شما عمل كرده و با شما مباهله كنم. آنها گفتند: فردا با تو مباهله مى‌كنيم تا حقيقت روشن شود. آنگاه با همراهان خود از پيش پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برخاستند. ▪️هنگامى كه به منزلگاه خود در «حرّه» رسيدند يكى از آنها به ديگرى گفت: ▪️مباهله كار را يكسره خواهد كرد. بنابراين قبل از هر چيز بنگريد با چه كسانى براى مباهله مى‌آيد. آيا با تمام پيروان خود، يا با اصحاب با سوادش، يا با افراد متواضع، بى‌چيز و برگزيدگان دينى خود كه تعدادشان اندک است؟ اگر عدّه زياد و قدرتمندان را به همراه خود آورد، چنين كسى مانند پادشاهان قصد فخر فروشى دارد و شما برنده مباهله هستيد. و اگر با عده كمى از پيروان فروتن و برگزيده خود آمد - كسانى كه پيامبران با آنان به مباهله مى‌آيند - مبادا با آنان مباهله كنيد. هنگام مباهله حتماً اين مطالب را در نظر داشته باشيد تا مبادا به عذاب خدا گرفتار آييد. من آنچه را بايد بگويم، گفتم، ديگر خود دانيد. ▪️رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم دستور داد زير دو درخت را جارو كرده و فرداى آن روز امر فرمود پارچه سياه و نازكى را روى آن درخت‌ها انداختند. ▪️هنگامى كه سيد و عاقب اين منظره را ديدند، با فرزندان خود كه عبارت بودن از: صبغة المحسن، عبدالمنعم، ساره و مريم و نيز مسيحيان نجران و سواران «بنى حارث» با بهترين شكل و شمايل، براى مباهله از جايگاه خود بيرون آمدند. ▪️اهالى مدينه يعنى مهاجرين، انصار و ديگران نيز هر كدام با نشان‌ها و پرچم‌هاى خود با شكل و شمايل نيكو، به آنجا آمدند تا نظاره‌گر حوادث باشند. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم صبحگاهان، در اطاق خود درنگ نمود تا مدّتى از روز گذشت. آنگاه بيرون آمده، دست على را گرفته و در حالى كه حسن و حسين عليهماالسّلام در جلوی او و فاطمه عليهاالسّلام پشت سر او حركت مى‌كردند، بطرف آنان آمده، در ميان دو درخت و زير آن پارچه ايستادند. ▪️در اينجا نيز دست على علیه‌السّلام در دست او، حسن و حسين علیهماالسّلام جلوی او و فاطمه علیهاالسّلام پشت سر او قرار داشت. آنگاه به دنبال سيد و عاقب فرستاد و آنان را به مباهله‌اى كه خواسته بودند، فرا خواند. ▪️آنان نيز آمده و گفتند: اباالقاسم با چه كسى با ما مباهله مى‌كنى؟ ▪️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: با بهترين مردم روى زمين و گرامی‌ترين آنان نزد خداى عزوجل، با اينان - و به على عليه السّلام، فاطمه، حسن و حسين كه درود خدا بر آنان باد اشاره كرده و گفتند: براى مباهله با ما نه بزرگان را آورده، نه جمعيّت زياد، و نه افراد زيبايى را كه به تو ايمان دارند. و كسى را جز اين جوان و اين زن و دو تا بچه با تو نمى‌بينيم. با اينان مى‌خواهى با ما مباهله كنى؟ ▪️فرمود: بله. به كسى كه مرا به حق برانگيخت سوگند، دستور دارم با همينان با شما مباهله كنم. ▪️در اينجا بود كه از ترس رنگشان زرد شده و به نزد ياران خود برگشتند. ▪️وقتى همراهان آنان، قيافه‌ی رنگ پريده‌ی آنان را ديدند، پرسيدند چه اتفاقى افتاده است؟ آنان خود را كنترل كرده و گفتند: چيزى نيست. ▪️جوان برگزيده و دانشمندى در ميان آنان بود، به آنان گفت: واى بر شما، اين كار را انجام ندهيد، صفات او را كه در جامعه بود، بياد آوريد. ▪️به خدا سوگند شما به خوبى مى‌دانيد كه او راستگوست. مدّت زيادى از تبديل شدن برادرانتان به خوک و ميمون نمى‌گذرد. سخنان اين جوان بر آنان اثر گذاشت و از مباهله منصرف شدند. ▪️راوى مى‌گويد: ▪️اسقف برادر دانشمندى بنام «منذر بن علقمه» داشت و آنان او را با اين عنوان مى‌شناختند. وقتى ديد كار به اينجا رسيده و آنان در مورد كارى كه مى‌خواستند انجام دهند، به ترديد افتاده‌اند، دست «سيد» و «عاقب» را گرفته و گفت: مرا با اين دو تنها گذاريد. آنگاه رو به آنان كرده و گفت: پيشقراول قبيله كه در پى آب و علف جلوتر حركت مى‌كند، هيچگاه به قوم خود دروغ نمى‌گويد. من از روى خيرخواهى مى‌گويم به خودتان كمک كنيد و خود را نجات دهيد والّا خود و ديگران را نابود مى‌كنيد. ▪️گفتند: بگو، كه تو امين و درستكارى. ▪️گفت: به خوبى مى‌دانيد كه هيچ‌گاه قومى با پيامبرى مباهله ننموده، مگر اين كه نابود شده است. شما و تمام عاقلانى كه با شما هستند و از مطالب كتاب آسمانى اطلاع دارند مى‌دانند كه همين شخص يعنى اباالقاسم، محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم، همان كسى است كه پيامبران مژده آمدن او را داده‌اند. مطلب ديگرى نيز هست كه بايد از آن ترسيد. ▪️پرسيدند: چه چيزى؟ ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei