eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️رويداد مباهله - بخش اوّل ▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب تح
☑️رويداد مباهله - بخش دوّم ▪️پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعوت نمود. ▪️گفتند: اباالقاسم تمام نشانی‌هايى را كه در كتاب‌هاى آسمانى درباره‌ی پيامبر بعد از عيسى عليه السّلام گفته شده، در تو يافتيم، مگر يک علامت كه بزرگترين آنهاست. ▪️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: چه نشانه‌اى؟ ▪️گفتند: در انجيل آمده است كه او مسيح را تصديق كرده و به او ايمان دارد ولى تو به او ناسزا گفته و او را دروغگو مى‌دانى و مى‌پندارى او بنده‌ی خداست. ▪️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: خير. من او را تصديق كرده و به او ايمان دارم و گواهى مى‌دهم او پيامبرى است كه از جانب پروردگارش فرستاده شده و بنده‌اى است كه سود و زيان و مرگ و زندگى و برانگيختن او بدست خودش نمى‌باشد. ▪️آنان گفتند: آيا بندگان خدا مى‌توانند كارهايى را كه او انجام مى‌داد، انجام دهند؟ و آيا پيامبران توانايى فوق‌العاده او را داشتند؟ آيا او مردگان را زنده، كورها را بينا نكرده و پيسی‌ها را شفا نداده است؟ آيا مكنونات قلبى و آنچه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند را به آنان نمى‌گفت؟ آيا كسى جز خدا يا پسر خدا توان چنين كارهايى را دارد؟ و درباره مسيح عليه السّلام خيلى غلو كردند. ▪️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: برادرم عيسى، همان‌گونه كه گفتيد، بود. مردگان را زنده، كور و پيسی را شفا داده و آنچه را كه در ذهن قوم خود بود و نيز چيزهايى را كه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند به آنان مى‌گفت. ولى تمام اين‌ها با اذن خداى عزوجل بود. او بنده خدا بود و اين مطلب براى او ننگ نيست و او نيز از آن ابايى نداشت. او داراى گوشت، خون، مو، استخوان، عصب و آميخته‌اى از اعضاى بدن بود. غذا مى‌خورد، تشنه مى‌شد و سفره مى‌گستراند. پروردگارش يگانه حقّى بود كه هيچ مثل و مانندى ندارد. ▪️گفتند: كسى را به ما نشان بده كه بدون پدر بوجود آمده باشد. ▪️فرمود: آفرينش آدم از او شگفت انگيزتر است، او بدون پدر و مادر به وجود آمد، و هيچ كارى براى خدا سخت‌تر يا آسان‌تر از كار ديگرى نيست. و هر وقت خدا بخواهد چيزى را بوجود آورد، فقط به آن مى‌گويد بوجود بيا، او نيز بوجود مى‌آيد. و اين آيه را براى آنان خواند: ▪️إنَّ مَثَلَ عيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون (آل عمران. آیه ۵۹) ▪️«خلقت عيسى نزد خدا مانند خلقت آدم است كه آن را از خاک آفريد، آنگاه به او فرمود: بوجود بيا. او نيز بوجود آمد.» ▪️سيد و عاقب گفتند: سخنان تو ما را قانع نكرده و به آنچه تو مى‌خواهى اقرار نمى‌كنيم. بنا بر اين مباهله كرده و لعنت خدا را بر دروغگو قرار مى‌دهيم. و به اين ترتيب حق به زودى آشكار مى‌گردد. ▪️در اين جا بود كه خداوند آيه مباهله را بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل فرمود: ▪️فمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين‌ (آل‌عمران. آیه ۶۱) ▪️«اگر بعد از اين كه آگاه شدى، كسى در مورد او (عيسى) با تو مجادله نمايد، بگو: بياييد هر كدام از ما و شما خودمان و زنان و فرزندانمان را گرد آورده، مباهله نموده و دروغگو را گرفتار لعنت و عذاب خدا نماييم.» ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️رويداد مباهله - بخش دوّم ▪️پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعوت
☑️رويداد مباهله - بخش سوّم ▪️پيامبر نيز اين آيه را براى آنان خواندند. سپس فرمودند: ▪️خداوند به من دستور داده است كه اگر بخواهيد و بر گفته‌ی خود استوار باشيد، به خواسته شما عمل كرده و با شما مباهله كنم. آنها گفتند: فردا با تو مباهله مى‌كنيم تا حقيقت روشن شود. آنگاه با همراهان خود از پيش پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برخاستند. ▪️هنگامى كه به منزلگاه خود در «حرّه» رسيدند يكى از آنها به ديگرى گفت: ▪️مباهله كار را يكسره خواهد كرد. بنابراين قبل از هر چيز بنگريد با چه كسانى براى مباهله مى‌آيد. آيا با تمام پيروان خود، يا با اصحاب با سوادش، يا با افراد متواضع، بى‌چيز و برگزيدگان دينى خود كه تعدادشان اندک است؟ اگر عدّه زياد و قدرتمندان را به همراه خود آورد، چنين كسى مانند پادشاهان قصد فخر فروشى دارد و شما برنده مباهله هستيد. و اگر با عده كمى از پيروان فروتن و برگزيده خود آمد - كسانى كه پيامبران با آنان به مباهله مى‌آيند - مبادا با آنان مباهله كنيد. هنگام مباهله حتماً اين مطالب را در نظر داشته باشيد تا مبادا به عذاب خدا گرفتار آييد. من آنچه را بايد بگويم، گفتم، ديگر خود دانيد. ▪️رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم دستور داد زير دو درخت را جارو كرده و فرداى آن روز امر فرمود پارچه سياه و نازكى را روى آن درخت‌ها انداختند. ▪️هنگامى كه سيد و عاقب اين منظره را ديدند، با فرزندان خود كه عبارت بودن از: صبغة المحسن، عبدالمنعم، ساره و مريم و نيز مسيحيان نجران و سواران «بنى حارث» با بهترين شكل و شمايل، براى مباهله از جايگاه خود بيرون آمدند. ▪️اهالى مدينه يعنى مهاجرين، انصار و ديگران نيز هر كدام با نشان‌ها و پرچم‌هاى خود با شكل و شمايل نيكو، به آنجا آمدند تا نظاره‌گر حوادث باشند. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم صبحگاهان، در اطاق خود درنگ نمود تا مدّتى از روز گذشت. آنگاه بيرون آمده، دست على را گرفته و در حالى كه حسن و حسين عليهماالسّلام در جلوی او و فاطمه عليهاالسّلام پشت سر او حركت مى‌كردند، بطرف آنان آمده، در ميان دو درخت و زير آن پارچه ايستادند. ▪️در اينجا نيز دست على علیه‌السّلام در دست او، حسن و حسين علیهماالسّلام جلوی او و فاطمه علیهاالسّلام پشت سر او قرار داشت. آنگاه به دنبال سيد و عاقب فرستاد و آنان را به مباهله‌اى كه خواسته بودند، فرا خواند. ▪️آنان نيز آمده و گفتند: اباالقاسم با چه كسى با ما مباهله مى‌كنى؟ ▪️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: با بهترين مردم روى زمين و گرامی‌ترين آنان نزد خداى عزوجل، با اينان - و به على عليه السّلام، فاطمه، حسن و حسين كه درود خدا بر آنان باد اشاره كرده و گفتند: براى مباهله با ما نه بزرگان را آورده، نه جمعيّت زياد، و نه افراد زيبايى را كه به تو ايمان دارند. و كسى را جز اين جوان و اين زن و دو تا بچه با تو نمى‌بينيم. با اينان مى‌خواهى با ما مباهله كنى؟ ▪️فرمود: بله. به كسى كه مرا به حق برانگيخت سوگند، دستور دارم با همينان با شما مباهله كنم. ▪️در اينجا بود كه از ترس رنگشان زرد شده و به نزد ياران خود برگشتند. ▪️وقتى همراهان آنان، قيافه‌ی رنگ پريده‌ی آنان را ديدند، پرسيدند چه اتفاقى افتاده است؟ آنان خود را كنترل كرده و گفتند: چيزى نيست. ▪️جوان برگزيده و دانشمندى در ميان آنان بود، به آنان گفت: واى بر شما، اين كار را انجام ندهيد، صفات او را كه در جامعه بود، بياد آوريد. ▪️به خدا سوگند شما به خوبى مى‌دانيد كه او راستگوست. مدّت زيادى از تبديل شدن برادرانتان به خوک و ميمون نمى‌گذرد. سخنان اين جوان بر آنان اثر گذاشت و از مباهله منصرف شدند. ▪️راوى مى‌گويد: ▪️اسقف برادر دانشمندى بنام «منذر بن علقمه» داشت و آنان او را با اين عنوان مى‌شناختند. وقتى ديد كار به اينجا رسيده و آنان در مورد كارى كه مى‌خواستند انجام دهند، به ترديد افتاده‌اند، دست «سيد» و «عاقب» را گرفته و گفت: مرا با اين دو تنها گذاريد. آنگاه رو به آنان كرده و گفت: پيشقراول قبيله كه در پى آب و علف جلوتر حركت مى‌كند، هيچگاه به قوم خود دروغ نمى‌گويد. من از روى خيرخواهى مى‌گويم به خودتان كمک كنيد و خود را نجات دهيد والّا خود و ديگران را نابود مى‌كنيد. ▪️گفتند: بگو، كه تو امين و درستكارى. ▪️گفت: به خوبى مى‌دانيد كه هيچ‌گاه قومى با پيامبرى مباهله ننموده، مگر اين كه نابود شده است. شما و تمام عاقلانى كه با شما هستند و از مطالب كتاب آسمانى اطلاع دارند مى‌دانند كه همين شخص يعنى اباالقاسم، محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم، همان كسى است كه پيامبران مژده آمدن او را داده‌اند. مطلب ديگرى نيز هست كه بايد از آن ترسيد. ▪️پرسيدند: چه چيزى؟ ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️رويداد مباهله - بخش چهارم ▪️گفت: بنگريد كه نزديک است ستاره ثريا بر زمين فرو آيد، درختان سر خم كرده و پرندگان در مقابل شما صورت بر زمين گذاشته و بال‌هاى خود را روى زمين پهن نموده و شكم آنها خالى شده است. و نشانه‌هاى ديگر نزديک شدن عذاب را در روى زمين ببينيد. به لرزش كوه‌ها و دودى كه پخش شده و ابرهاى پراكنده در وسط تابستان و گرماى شديد بنگريد. به محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم كه دستش را بلند كرده و با چهار نفر از اهل بيتش كه با او بوده و منتظر پاسخ شما هستند بنگريد. و بدانيد كه اگر دهان گشوده و كلمه‌اى براى مباهله بگويد نمى‌توانيم از نابودى خود جلوگيرى كرده و هيچگاه نزد خانواده و اموال خود بازگرديم. ▪️با شنيدن اين سخنان در فكر فرو رفته و ديدند درست مى‌گويد و يقين كردند كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم واقعا از جانب خداوند فرستاده شده است. اينجا بود كه متزلزل شده و فهميدند كه در صورت مباهله، حتماً گرفتار عذاب خواهند شد. ▪️وقتى منذر ديد كه آنان واقعاً احساس خطر كرده‌اند، گفت: اگر تسليم او شويد هم اكنون و هم در آينده سالم مى‌مانيد. و اگر اين عزت و شرافت خود را در ميان قوم‌تان مى‌خواهيد، به شما حسادت نمى‌ورزم. ولى اين شما بوديد كه از نجران به اينجا آمديد، به محمّد پيشنهاد مباهله داده و آن را تنها راه تشخيص حق دانستيد. محمد نيز به سرعت به درخواست شما پاسخ مثبت داد. و پيامبران هنگامى كه اراده كارى كنند تا انجام آن از پاى نمى‌نشينند. برادرانم بهتر است از ترس علامت‌هايى كه مى‌بينيد از مباهله خوددارى كنيد و با شتاب با محمّد مصالحه نموده و او را از خود راضى كنيد. ما اكنون در شرايطى به سر مى‌بريم كه قوم يونس اندكى پيش از نزول عذاب در آن بسر مى‌بردند. ▪️گفتند: به نمايندگى از جانب ما نزد محمّد رفته و ببين از ما چه مى‌خواهد. از او بخواه كه نزديكترين افراد به او يعنى پسر عمويش به نمايندگى از جانب او با ما مصالحه كند. در اين كار تأخير نكن تا هرچه زودتر از نتيجه كار آگاه شويم. ▪️«منذر» بطرف پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم رفته و گفت: سلام بر تو رسول خدا، گواهى مى‌دهم كه خدايى، جز خدايى كه تو را برانگيخت وجود نداشته و شما و عيسى هر دو بنده‌ی خداى عزوجل و فرستاده او هستيد. ▪️و بدين ترتيب اسلام آورده و به پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم گفت كه براى چه كارى آمده است. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم نيز براى مصالحه با آنان على عليه السّلام را فرستادند. ▪️على عليه السّلام عرض كرد: پدر و مادرم فداى تو رسول خدا بر چه چيزى با آنان مصالحه نمايم؟ ▪️حضرت فرمودند: رأى تو رأى من است، هر طور كه خواستى مصالحه كن. ▪️اميرالمؤمنين عليه السّلام بطرف آن دو رفته و ساليانه هزار لباس و هزار دينار بعنوان ماليات براى آنان تعيين كرد كه قسمتى از آن را در محرم و قسمت ديگرى را در رجب بدهند. آنگاه آن دو را در حالى كه سرافكنده و شرمسار بودند نزد پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برده و او را از مالياتى كه بر آنان بسته بود آگاه نمود. آنان نيز ماليات و سرافكندگى را پذيرفتند. ▪️رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: اين را از شما قبول مى‌كنم. ولى بدانيد كه اگر با من در زير آن عبا مباهله مى‌كرديد، خداوند شما را در بيابان دچار آتشِ سوزانى مى‌نمود كه دامنه‌ی آن در كمتر از يك چشم به هم زدن به پشت سری‌هاى شما رسيده و همه را آتش مى‌زد. ▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم با اهل‌بيتش علیهم السّلام بازگشته و به مسجد رفتند، جبرييل نازل شد و گفت: ▪️محمد! خداى عزوجل به تو سلام رسانيده و به تو مى‌فرمايد: وقتى بنده من موسى، با دشمن خود قارون، مباهله نمود، قارون، خانواده، دارايى، و يارانش در زمين فرو رفتند. به عزت و جلالم سوگند ياد مى‌نمايم كه اگر تو با افراد خانواده‌ات كه در زير آن عبا بودند، مباهله مى‌كردى، همه زمينيان و آفريدگان نابود مى‌شدند، آسمان ريز ريز شده، كوه‌ها سنگريزه شده و زمين هيچگاه آرام نمى‌گرفت، مگر اين كه آن را بخواهد. ▪️آنگاه پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به سجده افتاده و صورتشان را بر زمين گذاشتند، سپس برخاسته و دست‌هايشان را بلند كردند، به‌گونه‌اى كه سفيدى زير بغلشان آشكار شد، و سه بار گفتند: نعمت دهنده را سپاسگزارم. ▪️پرسيدند، چرا سجده نموده و خوشحال شديد؟ ▪️پاسخ فرمودند: به خاطر سپاسگزارى به درگاه خداوند و اين كه اين كرامت را به اهل‌بيت من ارزانى داشت. آنگاه آنچه را جبرئیل گفته بود، براى آنان نقل فرمودند. ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☘ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و اميرالمؤمنين علیه السّلام در آسمان و زمين☘ ☘از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است که فرمودند: ☘جبرئيل و ميكائيل در آسمان عقد ازدواج علی و فاطمه علیهما السّلام را جاری كردند. جبرئيل از طرف علی علیه السّلام وكالت داشت و ميكائيل هم از جانب من پاسخ را اجابت كرد. ☘خدای تبارک و تعالی به جبرئيل امر كرد نور را به ازدواج نور درآورد، ولیِّ اين زوجين خدای متعال بود، كسي كه خطبه می‌خواند جبرئيل بود، كسی كه ندا می‌‌داد ميكائيل بود و ملائكۀ آسمان‌ها و زمين هم شهود اين عقد بودند. ☘بعد خدای متعال به درخت طوبی امر كرد كه هر چه داری نثار كن. درخت طوبی هم دُرهای سفيد و ياقوت‌های سرخ، زبرجدهای سبز و لؤلؤهای تر و تازه را نثار كرد و حورالعين هم شروع كردند به جمع كردن آنها و برخی از حورالعين اينها را به برخی ديگر هديه می‌دادند... ۸۵/۱۰/۲۸ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شقّ‌القمر با اعجاز پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم ▪️سیزدهم ماه ذی‌الحجّه سال نهم بعثت معجزه دو نیم شدن کره ماه توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در برابر کفار مکّه ☑️تفاوت معجزه با سِحر... ◾️استاد مهدی طیّب ،۹۱/۰۸/۰۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☘بخشیدن فدک به حضرت زهرا علیهاالسّلام- ۱۴ ذی‌الحجّه سال ۷ ه.ق ☘دفاع از فدک، دفاع از کلیت حقّانیت اهل بیت علیهم‌السّلام ☘استاد مهدی طیّب @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️رويداد مباهله - بخش اوّل◾️ ▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب تحت فرمان ایشان درآمد، نمايندگان و نامه‌هايى از سوى خود به مناطق مختلف جهان فرستاده و مردم را به اسلام دعوت كردند. ▪️«عقبه بن غزوان»، «عبدالله بن ابى اميه»، «هدير بن عبدالله» و «حبيب بن سنان» نمايندگان پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم بودند كه به «نجران» اعزام شده تا مسيحيان آنجا را به اسلام دعوت نمايند و به آنان پيشنهاد كنند يا اسلام را پذيرفته و با مسلمانان برادر شوند، يا در صورت نپذيرفتن اسلام جزيه پرداخته و در صورت رد هر دو پيشنهاد آماده جنگ باشند. ▪️در نامه رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم آمده بود: ▪️بگو: اى اهل كتاب بياييد از سخن حقّى كه ما و شما آن را قبول داريم پيروى كنيم، كه به جز خداى يكتا هيچ‌كس را نپرستيده، چيزى را شريک او قرار نداده، و برخى را به جاى خدا به خدايى تعظيم نكنيم. اگر آنها از حق روى گرداندند، بگوييد شما گواه باشيد كه ما تسليم فرمان خداونديم. ▪️پس از رسيدن پيام پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم، در معبد بزرگ خود گرد آمدند. عده ديگرى نيز از «مذحج»، «عک»، «حمير»، «انمار» و خويشان و همسايگان آنها از قبايل «سبأ» - كه همگى بجهت سرنوشت مشترک خود و شرايطى كه براى آنان بوجود آمده بود خشمگين بودند - به آنان پيوستند. ▪️اسقف بزرگ آنان كه انسان موّحدى بود، علاوه بر مسيح به پيامبر عليه السّلام نيز ايمان داشت ولى اين مطلب را پنهان مى‌كرد. وقتى ديد مى‌خواهند به مدينه رفته و با پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به مشاجره برخيزند، آنان را پند و اندرز داده و به تأمل و تأنى دعوت كرد. «كرز بن سبره حارثى» - كه در آن زمان سرپرست قبيله «بنى حارث بن كعب» و فرمانده نظامى آنان و از اشراف و بزرگان آنان محسوب مى‌شد - از سخنان او خشمگين شده و به مقابله با او برخاست ولى اسقف بزرگ، «سيد» و «عاقب» كه آنان نيز از بزرگان قوم خود بودند، به مقابله با او برخاستند. ▪️و به اين ترتيب گفتگوى آنان طول كشيد تا جايى كه براى تطبيق صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم با آنچه پيامبران گذشته در مورد او گفته بودند، كتاب «جامعه» را آورده و ديدند سخنان اسقف بزرگ درست است. در اين جا بود كه «سيد» و «عاقب» مضطرب شده و تصميم گرفتند براى مشاهده‌ی صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق بشارت‌هاى پيامبران گذشته با او به مدينه بروند. ▪️«سيد» و «عاقب» به همراه چهارده نفر از بزرگان و علماى مسيحى نجران و هفتاد نفر از اشراف و بزرگان «بنى حارث بن كعب» براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به طرف مدينه حركت كردند. آنان داراى چهره‌هاى زيبا و بدنى متناسب بودند و هنگامى كه نزديک مدينه رسيدند، براى اين كه با همراهان خود به مسلمين و مردم مدينه فخر فروشى كنند، سيد و عاقب سفارش كردند كه از مركب‌هاى خود پياده شده، خود را آرايش كرده، لباس‌هاى معمولى خود را از تن در آورده، لباس‌هاى ابريشمى و زيباترين و بهترين لباس‌هاى خود را بپوشند، خود را خوشبو نموده و با شكلى زيبا و صفى منظم به سوى مدينه حركت نمايند. وقتى در مسجد رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم بر آن حضرت وارد شدند، وقت نماز آنان بود. به طرف مشرق مشغول نماز شدند. ▪️مسلمانان خواستند مانع اين عمل شوند ولى پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نگذاشتند. ▪️تا سه روز نه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را دعوت به اسلام كرد و نه آنان از پيامبر سئوالى كردند، تا بدين ترتيب آنان فرصت كافى براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق صفات او با آنچه در كتاب‌هاى خود درباره پيامبر ديده بودند، داشته باشند. ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️رويداد مباهله - بخش اوّل◾️ ▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب
◾️رويداد مباهله - بخش دوّم◾️ ▪️پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعوت نمود. ▪️گفتند: اباالقاسم تمام نشانی‌هايى را كه در كتاب‌هاى آسمانى درباره‌ی پيامبر بعد از عيسى عليه السّلام گفته شده، در تو يافتيم، مگر يک علامت كه بزرگترين آنهاست. ▪️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: چه نشانه‌اى؟ ▪️گفتند: در انجيل آمده است كه او مسيح را تصديق كرده و به او ايمان دارد ولى تو به او ناسزا گفته و او را دروغگو مى‌دانى و مى‌پندارى او بنده‌ی خداست. ▪️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: خير. من او را تصديق كرده و به او ايمان دارم و گواهى مى‌دهم او پيامبرى است كه از جانب پروردگارش فرستاده شده و بنده‌اى است كه سود و زيان و مرگ و زندگى و برانگيختن او بدست خودش نمى‌باشد. ▪️آنان گفتند: آيا بندگان خدا مى‌توانند كارهايى را كه او انجام مى‌داد، انجام دهند؟ و آيا پيامبران توانايى فوق‌العاده او را داشتند؟ آيا او مردگان را زنده، كورها را بينا نكرده و پيسی‌ها را شفا نداده است؟ آيا مكنونات قلبى و آنچه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند را به آنان نمى‌گفت؟ آيا كسى جز خدا يا پسر خدا توان چنين كارهايى را دارد؟ و درباره مسيح عليه السّلام خيلى غلو كردند. ▪️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: برادرم عيسى، همان‌گونه كه گفتيد، بود. مردگان را زنده، كور و پيسی را شفا داده و آنچه را كه در ذهن قوم خود بود و نيز چيزهايى را كه در خانه‌هايشان ذخيره كرده بودند به آنان مى‌گفت. ولى تمام اين‌ها با اذن خداى عزوجل بود. او بنده خدا بود و اين مطلب براى او ننگ نيست و او نيز از آن ابايى نداشت. او داراى گوشت، خون، مو، استخوان، عصب و آميخته‌اى از اعضاى بدن بود. غذا مى‌خورد، تشنه مى‌شد و سفره مى‌گستراند. پروردگارش يگانه حقّى بود كه هيچ مثل و مانندى ندارد. ▪️گفتند: كسى را به ما نشان بده كه بدون پدر بوجود آمده باشد. ▪️فرمود: آفرينش آدم از او شگفت انگيزتر است، او بدون پدر و مادر به وجود آمد، و هيچ كارى براى خدا سخت‌تر يا آسان‌تر از كار ديگرى نيست. و هر وقت خدا بخواهد چيزى را بوجود آورد، فقط به آن مى‌گويد بوجود بيا، او نيز بوجود مى‌آيد. و اين آيه را براى آنان خواند: ▪️إنَّ مَثَلَ عيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون (آل عمران. آیه ۵۹) ▪️«خلقت عيسى نزد خدا مانند خلقت آدم است كه آن را از خاک آفريد، آنگاه به او فرمود: بوجود بيا. او نيز بوجود آمد.» ▪️سيد و عاقب گفتند: سخنان تو ما را قانع نكرده و به آنچه تو مى‌خواهى اقرار نمى‌كنيم. بنا بر اين مباهله كرده و لعنت خدا را بر دروغگو قرار مى‌دهيم. و به اين ترتيب حق به زودى آشكار مى‌گردد. ▪️در اين جا بود كه خداوند آيه مباهله را بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل فرمود: ▪️فمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين‌ (آل‌عمران. آیه ۶۱) ▪️«اگر بعد از اين كه آگاه شدى، كسى در مورد او (عيسى) با تو مجادله نمايد، بگو: بياييد هر كدام از ما و شما خودمان و زنان و فرزندانمان را گرد آورده، مباهله نموده و دروغگو را گرفتار لعنت و عذاب خدا نماييم.» ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️رويداد مباهله - بخش دوّم◾️ ▪️پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعو
◾️رويداد مباهله - بخش سوّم◾️ ▪️پيامبر نيز اين آيه را براى آنان خواندند. سپس فرمودند: ▪️خداوند به من دستور داده است كه اگر بخواهيد و بر گفته‌ی خود استوار باشيد، به خواسته شما عمل كرده و با شما مباهله كنم. آنها گفتند: فردا با تو مباهله مى‌كنيم تا حقيقت روشن شود. آنگاه با همراهان خود از پيش پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برخاستند. ▪️هنگامى كه به منزلگاه خود در «حرّه» رسيدند يكى از آنها به ديگرى گفت: ▪️مباهله كار را يكسره خواهد كرد. بنابراين قبل از هر چيز بنگريد با چه كسانى براى مباهله مى‌آيد. آيا با تمام پيروان خود، يا با اصحاب با سوادش، يا با افراد متواضع، بى‌چيز و برگزيدگان دينى خود كه تعدادشان اندک است؟ اگر عدّه زياد و قدرتمندان را به همراه خود آورد، چنين كسى مانند پادشاهان قصد فخر فروشى دارد و شما برنده مباهله هستيد. و اگر با عده كمى از پيروان فروتن و برگزيده خود آمد - كسانى كه پيامبران با آنان به مباهله مى‌آيند - مبادا با آنان مباهله كنيد. هنگام مباهله حتماً اين مطالب را در نظر داشته باشيد تا مبادا به عذاب خدا گرفتار آييد. من آنچه را بايد بگويم، گفتم، ديگر خود دانيد. ▪️رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم دستور داد زير دو درخت را جارو كرده و فرداى آن روز امر فرمود پارچه سياه و نازكى را روى آن درخت‌ها انداختند. ▪️هنگامى كه سيد و عاقب اين منظره را ديدند، با فرزندان خود كه عبارت بودن از: صبغة المحسن، عبدالمنعم، ساره و مريم و نيز مسيحيان نجران و سواران «بنى حارث» با بهترين شكل و شمايل، براى مباهله از جايگاه خود بيرون آمدند. ▪️اهالى مدينه يعنى مهاجرين، انصار و ديگران نيز هر كدام با نشان‌ها و پرچم‌هاى خود با شكل و شمايل نيكو، به آنجا آمدند تا نظاره‌گر حوادث باشند. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم صبحگاهان، در اطاق خود درنگ نمود تا مدّتى از روز گذشت. آنگاه بيرون آمده، دست على را گرفته و در حالى كه حسن و حسين عليهماالسّلام در جلوی او و فاطمه عليهاالسّلام پشت سر او حركت مى‌كردند، بطرف آنان آمده، در ميان دو درخت و زير آن پارچه ايستادند. ▪️در اينجا نيز دست على علیه‌السّلام در دست او، حسن و حسين علیهماالسّلام جلوی او و فاطمه علیهاالسّلام پشت سر او قرار داشت. آنگاه به دنبال سيد و عاقب فرستاد و آنان را به مباهله‌اى كه خواسته بودند، فرا خواند. ▪️آنان نيز آمده و گفتند: اباالقاسم با چه كسى با ما مباهله مى‌كنى؟ ▪️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: با بهترين مردم روى زمين و گرامی‌ترين آنان نزد خداى عزوجل، با اينان - و به على عليه السّلام، فاطمه، حسن و حسين كه درود خدا بر آنان باد اشاره كرده و گفتند: براى مباهله با ما نه بزرگان را آورده، نه جمعيّت زياد، و نه افراد زيبايى را كه به تو ايمان دارند. و كسى را جز اين جوان و اين زن و دو تا بچه با تو نمى‌بينيم. با اينان مى‌خواهى با ما مباهله كنى؟ ▪️فرمود: بله. به كسى كه مرا به حق برانگيخت سوگند، دستور دارم با همينان با شما مباهله كنم. ▪️در اينجا بود كه از ترس رنگشان زرد شده و به نزد ياران خود برگشتند. ▪️وقتى همراهان آنان، قيافه‌ی رنگ پريده‌ی آنان را ديدند، پرسيدند چه اتفاقى افتاده است؟ آنان خود را كنترل كرده و گفتند: چيزى نيست. ▪️جوان برگزيده و دانشمندى در ميان آنان بود، به آنان گفت: واى بر شما، اين كار را انجام ندهيد، صفات او را كه در جامعه بود، بياد آوريد. ▪️به خدا سوگند شما به خوبى مى‌دانيد كه او راستگوست. مدّت زيادى از تبديل شدن برادرانتان به خوک و ميمون نمى‌گذرد. سخنان اين جوان بر آنان اثر گذاشت و از مباهله منصرف شدند. ▪️راوى مى‌گويد: ▪️اسقف برادر دانشمندى بنام «منذر بن علقمه» داشت و آنان او را با اين عنوان مى‌شناختند. وقتى ديد كار به اينجا رسيده و آنان در مورد كارى كه مى‌خواستند انجام دهند، به ترديد افتاده‌اند، دست «سيد» و «عاقب» را گرفته و گفت: مرا با اين دو تنها گذاريد. آنگاه رو به آنان كرده و گفت: پيشقراول قبيله كه در پى آب و علف جلوتر حركت مى‌كند، هيچگاه به قوم خود دروغ نمى‌گويد. من از روى خيرخواهى مى‌گويم به خودتان كمک كنيد و خود را نجات دهيد والّا خود و ديگران را نابود مى‌كنيد. ▪️گفتند: بگو، كه تو امين و درستكارى. ▪️گفت: به خوبى مى‌دانيد كه هيچ‌گاه قومى با پيامبرى مباهله ننموده، مگر اين كه نابود شده است. شما و تمام عاقلانى كه با شما هستند و از مطالب كتاب آسمانى اطلاع دارند مى‌دانند كه همين شخص يعنى اباالقاسم، محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم، همان كسى است كه پيامبران مژده آمدن او را داده‌اند. مطلب ديگرى نيز هست كه بايد از آن ترسيد. ▪️پرسيدند: چه چيزى؟ ادامه دارد ... ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️ماجرای صحیفه‌ی ملعونه و طرح ترور پیامبر صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلّم◾️ ▪️هنگامی که پیغمبراکرم ص
◾️رويداد مباهله - بخش چهارم◾️ ▪️گفت: بنگريد كه نزديک است ستاره ثريا بر زمين فرو آيد، درختان سر خم كرده و پرندگان در مقابل شما صورت بر زمين گذاشته و بال‌هاى خود را روى زمين پهن نموده و شكم آنها خالى شده است. و نشانه‌هاى ديگر نزديک شدن عذاب را در روى زمين ببينيد. به لرزش كوه‌ها و دودى كه پخش شده و ابرهاى پراكنده در وسط تابستان و گرماى شديد بنگريد. به محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم كه دستش را بلند كرده و با چهار نفر از اهل بيتش كه با او بوده و منتظر پاسخ شما هستند بنگريد. و بدانيد كه اگر دهان گشوده و كلمه‌اى براى مباهله بگويد نمى‌توانيم از نابودى خود جلوگيرى كرده و هيچگاه نزد خانواده و اموال خود بازگرديم. ▪️با شنيدن اين سخنان در فكر فرو رفته و ديدند درست مى‌گويد و يقين كردند كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم واقعا از جانب خداوند فرستاده شده است. اينجا بود كه متزلزل شده و فهميدند كه در صورت مباهله، حتماً گرفتار عذاب خواهند شد. ▪️وقتى منذر ديد كه آنان واقعاً احساس خطر كرده‌اند، گفت: اگر تسليم او شويد هم اكنون و هم در آينده سالم مى‌مانيد. و اگر اين عزت و شرافت خود را در ميان قوم‌تان مى‌خواهيد، به شما حسادت نمى‌ورزم. ولى اين شما بوديد كه از نجران به اينجا آمديد، به محمّد پيشنهاد مباهله داده و آن را تنها راه تشخيص حق دانستيد. محمد نيز به سرعت به درخواست شما پاسخ مثبت داد. و پيامبران هنگامى كه اراده كارى كنند تا انجام آن از پاى نمى‌نشينند. برادرانم بهتر است از ترس علامت‌هايى كه مى‌بينيد از مباهله خوددارى كنيد و با شتاب با محمّد مصالحه نموده و او را از خود راضى كنيد. ما اكنون در شرايطى به سر مى‌بريم كه قوم يونس اندكى پيش از نزول عذاب در آن بسر مى‌بردند. ▪️گفتند: به نمايندگى از جانب ما نزد محمّد رفته و ببين از ما چه مى‌خواهد. از او بخواه كه نزديكترين افراد به او يعنى پسر عمويش به نمايندگى از جانب او با ما مصالحه كند. در اين كار تأخير نكن تا هرچه زودتر از نتيجه كار آگاه شويم. ▪️«منذر» بطرف پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم رفته و گفت: سلام بر تو رسول خدا، گواهى مى‌دهم كه خدايى، جز خدايى كه تو را برانگيخت وجود نداشته و شما و عيسى هر دو بنده‌ی خداى عزوجل و فرستاده او هستيد. ▪️و بدين ترتيب اسلام آورده و به پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم گفت كه براى چه كارى آمده است. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم نيز براى مصالحه با آنان على عليه السّلام را فرستادند. ▪️على عليه السّلام عرض كرد: پدر و مادرم فداى تو رسول خدا بر چه چيزى با آنان مصالحه نمايم؟ ▪️حضرت فرمودند: رأى تو رأى من است، هر طور كه خواستى مصالحه كن. ▪️اميرالمؤمنين عليه السّلام بطرف آن دو رفته و ساليانه هزار لباس و هزار دينار بعنوان ماليات براى آنان تعيين كرد كه قسمتى از آن را در محرم و قسمت ديگرى را در رجب بدهند. آنگاه آن دو را در حالى كه سرافكنده و شرمسار بودند نزد پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برده و او را از مالياتى كه بر آنان بسته بود آگاه نمود. آنان نيز ماليات و سرافكندگى را پذيرفتند. ▪️رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: اين را از شما قبول مى‌كنم. ولى بدانيد كه اگر با من در زير آن عبا مباهله مى‌كرديد، خداوند شما را در بيابان دچار آتشِ سوزانى مى‌نمود كه دامنه‌ی آن در كمتر از يك چشم به هم زدن به پشت سری‌هاى شما رسيده و همه را آتش مى‌زد. ▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم با اهل‌بيتش علیهم السّلام بازگشته و به مسجد رفتند، جبرييل نازل شد و گفت: ▪️محمد! خداى عزوجل به تو سلام رسانيده و به تو مى‌فرمايد: وقتى بنده من موسى، با دشمن خود قارون، مباهله نمود، قارون، خانواده، دارايى، و يارانش در زمين فرو رفتند. به عزت و جلالم سوگند ياد مى‌نمايم كه اگر تو با افراد خانواده‌ات كه در زير آن عبا بودند، مباهله مى‌كردى، همه زمينيان و آفريدگان نابود مى‌شدند، آسمان ريز ريز شده، كوه‌ها سنگريزه شده و زمين هيچگاه آرام نمى‌گرفت، مگر اين كه آن را بخواهد. ▪️آنگاه پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به سجده افتاده و صورتشان را بر زمين گذاشتند، سپس برخاسته و دست‌هايشان را بلند كردند، به‌گونه‌اى كه سفيدى زير بغلشان آشكار شد، و سه بار گفتند: نعمت دهنده را سپاسگزارم. ▪️پرسيدند، چرا سجده نموده و خوشحال شديد؟ ▪️پاسخ فرمودند: به خاطر سپاسگزارى به درگاه خداوند و اين كه اين كرامت را به اهل‌بيت من ارزانى داشت. آنگاه آنچه را جبرئیل گفته بود، براى آنان نقل فرمودند. ◾️المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️۲۶ ذی‌الحجّه ضربه خوردن توسط ابولؤلؤ ▪️ابولؤلؤ غلام مغیره بن شعبه ۹۰/۱۱/۱۳ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️واقعۀ حَرّه - از جنایات برجستۀ یزید ▪️در روز بیست ‌و‌ هفتم ماه ذی‌الحجّه در سال ۶۳ هجری ‌قمری، یعنی دو سال بعد از واقعۀ عاشورا، واقعۀ حَرّه رخ داد. ▪️بعد از واقعۀ عاشورا مردم مدینه مجتمع شدند؛ با رهبری عبد‌الله‌ بن ‌حنظله، فرماندار اعزامی از شام را بیرون کردند و خودشان شهر را در اختیار گرفتند. ▪️یزید وقتی این قضیه را دید، برای سرکوب قیام و شورش مردم مدینه سپاهی را به فرماندهی مسلم ‌بن ‌عُقبه به این شهر اعزام کرد و مسلم ‌بن عقبه بر اثر خیانت گروهی که مورد ترحّم مردم مدینه قرار گرفته بودند، توانست به شهر مدینه نفوذ کند. ▪️در واقعۀ حرّه جنایتی رخ داد که تاریخ از آن شرمسار است. چه جوی خونی در مدینه به راه افتاد! چه کشتارهای وحشتناکی! چه مادرانی که فرزندان شیرخوارشان در‌ حالی ‌که از سینۀ آنها شیر می‌نوشیدند، در بغل مادرها سرشان بریده و قطع شد! چه فجایعی رخ داد! ▪️مورّخین سنّی و شیعه هر دو نوشته‌اند از کشته‌های مردم مدینه جوی خونی در داخل مسجد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم جاری بود. ▪️سپس یزید برای سه روز یا یک هفته، تمام زنان و دختران شهر مدینه را بر سربازان اعزامی خود حلال کرد. چه فجایعی رخ داد! و تا سال‌های بعد چه فرزندان نامشروعی در مدینه متولّد شدند! ▪️واقعۀ حَرّه حادثه‌ای است که به‌منزلۀ یکی از جنایات برجستۀ یزید در دوران حکومتش ثبت شده است؛ یزیدی که یکبار پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را در کربلا آن‌گونه به شهادت می‌رساند؛ بار دیگر مردم مدینه، شهر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را این‌ گونه قتل ‌عام می‌کند و بار سوّم خانۀ خدا را مورد هجوم قرار می‌دهد؛ با منجنیق آتش بر آن می‌ریزد و خانۀ خدا را به آتش می‌کشد. ▪️در دورۀ کوتاهِ نزدیک به سه سال حکومت یزید چه فجایع وحشتناکی که رخ نداد! ▪️اینها همه میوۀ انحرافی بود که بعد از رحلت رسول‌الله صلّی الله علیه و آله و سلّم از خطّ ولایت و امامت واقع شد؛ واقعۀ حَرّه استمرار کودتای سقیفه است. ▪️یک ‌بار این تعبیر را خدمتتان به کار برده‌ام که شاید بازتاب سکوت مردم مدینه در برابر ظلمی که بعد از رحلت رسول‌الله صلّی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین علیه السّلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها‌‌ شد، قتل‌عام، کشتار و فجایعی بود که بر سر این مردم آمد. ▪️آن سکوت، تماشاگر بودن، همکار بودن و تأیید کردن مظالمی که بعد از رحلت رسول ‌الله صلّی الله علیه و اله و سلّم بر خاندان ایشان شد، نمی‌توانست بدون تبعات باشد، و واقعۀ حَرّه یکی از تبعات آن برای این مردم بود. ▪️بدانیم اگر زمانی تماشاچی صحنۀ ظلم بودیم و سکوت ما مؤیّد آن ظلم شد، در همین دنیا پیامدهایی خواهد داشت؛ چون وقتی کسی سکوت می‌کند، عملاً آن ظلم را تأیید کرده است. ▪️در زیارت عاشورا در کنار جنایتکاران واقعۀ عاشورا از کسانی نام می‌بریم و آنها را نفرین می‌کنیم که با سکوتشان این جرأت را به دستگاه خلافت یزید ‌بن‌ معاویه بخشیدند که چنان جنایتی را به بار بیاورد: ▪️«لَعَنَ‏ اللهُ‏ الْمُمَهِّدِينَ‏ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتالِكُمْ» ▪️نفرین بر کسانی‌که با تمکین، سکوت و پذیرش این کشتار و جنایتی که در کربلا شد، زمینه را آماده کردند. ▪️اعتراض نکردن، بر نیاشوبیدن و به مبارزۀ با ظلم نپرداختن پیامدهایی در همین دنیا دارد؛ چه رسد به آنچه که در آخرت متوجّه شخص خواهد شد.... ◾️استاد مهدی طيّب, ۹۲/۰۸/۰۹◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei