■● #یقین_و_مراتب_آن●■
■آنکه می گوید : «شنیدن کی بود مانند دیدن»، یعنی آن کسی که در مرتبۂ علم الیقین است هرگز مانند کسی که در مرتبۂ عین الیقین است نیست،
■همچنانکه می توان گفت دیدن هرگز مانند چشیدن نیست،
■یعنی آنکه در مرتبۂ عین الیقین است هرگز از مقام حق الیقین خبر ندارد
و بالاتر از آن می توان گفت چشیدن غیر از آرمیدن است،
■یعنی مقام بردالیقین که آرمیدن است فوق مقام حق الیقین است که چشیدن می باشد.
■استاد صمدی آملی■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#لطیفه
□عارف در همه چیز خدا را میبیند. المُؤمِنُ نَظَرُهُ عِبْرَة؛ یعنی نظرش به گونهی است که از هر چیز عبور میکند. به چه چیز؟ به خدا... چه خوب است که انسان به هرچه مینگرد خدا را ببیند.
□هرکس به این مطلب نرسد ناکام از دنیا رفته است نه اینکه هر کس که ازدواج نکرده باشد ناکام باشد! ای بسا کسی که ازدواج نکرده است و باکام از دنیا رفته است. ای بسا کسی که نوه و نتیجه و ندیده هم دارد ولی ناکام از این دنیا رفته است.
□کام این است که انسان یک بار این حقیقت دل آرای توحید را بچشد. ببیند که لَا مُؤثِّرَ فِي الوُجُود إِلّا الله...
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" کاغذین جامه "○□
○کاغذین جامه به خونابه بشویم که فلک
○رهنمونیم به پای عَلَمِ داد نکرد
□○در قدیم رسمی بوده است که دادخواهان برای آنکه شناخته شوند جامۀ کاغذی می پوشیدند و شِکوۀ خود را نیز بر همان کاغذ می آوردند و علَمِ داد پرچمی است که پادشاهان و امیران برپا می کردند تا شاکیان در پای آن دادخواهی کنند.
□○سخن حافظ این است که ما از دادخواهی نومید شدیم و بهتر آن دیدیم که شکایت ها را با خون دیده از لوح کاغذ بشوییم زیرا آن پرچم و ستون دادخواهی را نیافتیم و روزگارْ ما را به پای آن علَم رهنمون نشد.
□○و این شکوِه ها نیز نشان کمال اشتیاق به جهان موزون و دلخواه و تحمل جور و بیداد آن است.
□○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 252-244 بقره قسمت اول
بخش چهارم
● غلط بنى اسرائيل براى حاكم كه موجب اعتراض آنها به فرماندهى طالوت شد
و به هر حال اينكه آن جناب نام آن فرمانده را برد و فهماند كه او طالوت است باعث شد كه از دو جهت اعتراض كنند، كه اين دو جهت به نظر آنان با سلطنت طالوت منافات داشته ، و خداى تعالى يكى از آن دو جهت را از ايشان حكايت كرده كه گفتند: ((انى يكون له الملك علينا و نحن احق بالملك منه ...؟)) و معلوم است كه اين اعتراض كه به پيامبرشان كردند و در آن هيچ دليلى بر اينكه طالوت ، شايستگى سلطنت ندارد و خود آنان سزاوارترند، نياوردند، گفتارى بوده كه احتياج به استدلال نداشته يعنى دليلش امر روشنى بوده و آن امر روشن جز اين نمى تواند باشد كه بيت نبوت و بيت سلطنت دو بيت و دو دودمان بوده در بنى اسرائيل كه اهل آن دودمان همواره به آن فخر مى كرده اند و طالوت از هيچ يك از اين دو بيت دو خاندان نبود
و به عبارتى ديگر طالوت نه از خاندان سلطنت بود، و نه از خاندان نبوت ، و به همين جهت گفتند: او كجا و سلطنت كجا؟ خود ما سزاوارتر به سلطنت هستيم تا او، چون هم از دودمان نبوتيم و هم از دودمان سلطنت ، و خدائى كه ما را شايسته چنين افتخارى دانسته ، چگونه راضى مى شود آن را به ديگرى انتقال دهد.
(و اين گفتار يك ريشه اعتقادى داشته و گرنه ظاهرا اعتراضى بسيار بيجا است )، و ريشه اين گفتار اين است كه يهود معتقد بودند كه در كار خدا بداء، نسخ و تغييرى نيست ، و اين سه از خدا محال است كه قرآن از ايشان حكايت كرده ، كه گفتند: ((يد الله مغلوله غلت ايديهم - دست خدا بسته است ، دستشان بسته باد)) و پيامبرشان در پاسخ فرموده : ((ان الله اصطفيه عليكم - خدا او را بر شما ترجيح داده )) پس اين يكى از دو جهت اعتراض بنى اسرائيل بود.
جهت ديگرى كه آن نيز به نظر ايشان منافات با سلطنت طالوت داشته همان است كه در جمله : ((و لم يوت سعة من المال )) آمده ، چون طالوت مردى فقير بوده و به نظر بنى اسرائيل سلطان بايد مردى توانگر باشد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 435
پيامبر آنان به اين هم جواب داده به اينكه : ((و زاده بسطة فى العلم و الجسم ...)) يعنى سلطنت پول نمى خواهد، بلكه نيروى فكرى و جسمى مى خواهد، كه طالوت هر دو را بيش از شما دارد.
قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصطفَاهُ عَلَيْكمْ وَ زَادَهُ بَسطةً فى الْعِلْمِ وَ الْجِسمِ
كلمه ((اصطفا)) و ((واستصفاء)) به معناى اختيار و انتخاب است ، اصل آن ماده :(صاد - فاء - واو) است كه به معناى چكيده و خالص از هر چيز است ، و كلمه ((بسطه )) به معناى سعة و قدرت است ، و اين كلام ، جواب به هر دو اعتراض بنى اسرائيل است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود. این بیماری قلبی است که انسان بدان مبتلا می شود. و با وجود راههای حلال که نیازش را برآورده میکند خود را به حرام گرفتار مینماید! انسان میتواند به اختیار خویش، همنشین سلمان، و یا ابوجهل گردد.
■●در محضر بهجت، ج١، ص ٢٩●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#مسائله_۵۷۲:
□كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته است، اگر پيش از تمام كردن اعمال و خروج از احرام بميرد، نبايد او را با آب كافور غسل دهند و به جاى آن بايد با آب خالص غسلش بدهند.
#آیت_الله_جوادی_آملی
#احکام_حج
#رساله_توضیح_المسائل
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●معرفت روح انسانى كه همان علم به نفس ناطقه است از هر علمى مهمتر است. چه اين شناختن خويش است و آن آشنايى با بيگانه.
□●علاوه اين كه باب همه معارف و علوم خود انسان است؛ و آن كه خود را نشناخت از شناختن بيگانه چه بهره تواند برد؟ چنانكه ماديون از كتاب نفس خود حرفى نخوانده و ندانسته اند و در تجزيه و تحليل طبيعت رنج فراوان می برند. ولى آه اگر از پس امروز بود فردايى.
□●دروس معرفت نفس|جلد دوم
علامه حسن زاده ی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei