eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آيات ۱ - ۵، سوره فيل□ □سوره فيل مكى است و پنج آيه دارد. بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
□بیان آیات□ □در اين سوره به داستان اصحاب فيل اشاره مى كند، كه از ديار خود به قصد كعبه معظمه حركت كردند، و خداى تعالى با فرستادن و آن مرغان با باريدن سنگى بر سر آنان هلاكشان كردند، و به صورت گوشت جويده شان كردند. و اين قصه از آيات و معجزات بزرگ الهى است ، كه كسى نمى تواند انكارش كند، براى اينكه تاريخ نويسان آن را مسلم دانسته ، و شعراى دوران جاهليت در اشعار خود از آن ياد كرده اند □اين سوره از سوره هاى مكى است.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○سعی کن هر روز صبح بعد از نماز يا آن هنگام از شب که می خواهی بخوابی، صفحه ای قرآن بخوانی. اين موجب می شود که خواب انسان با قرآن تنظيم شود. □○متأسفانه سالها بر ما می گذرد و چهار تا خواب خوش نمی بينم. آيا اين انسانيت است؟! □○بهترين راه شناسايی هر کسی خودش را، خواب اوست. ببينيد که آيا در خواب مار و عقرب و کوچه های پر از جنجال می بينيد، يا ملکوت عالم را می بينيد که از آنجا حقائقی برايتان مکشوف ساخته اند. □○حضرت آقا می فرمودند: «روزی در کنار درختی نشسته بودم و چشم دوخته بودم تا ببينم چه درسی می توانم از اين درخت بگيرم. در همين حين حيوانی را ديدم که بين من و درخت حائل شد. □○متوجه شدم اکنون سه موجود متفاوت کنار هم قرار گرفته اند. درخت که نبات بود، حيوان که حيوان بود و من هم که انسان بودم. در ذهنم خطور کرد که اصل و ريشة درخت که سر آن است در زمين فرو رفته و از اين طريق غذا می گيرد. بعد ديدم حيوانی که بين من و درخت حائل شده، افقی است، يعنی سرش نه آسمانی بود و نه زمينی و بين اين دو غذا ميگيرد. □○پس به خودم گفتم تو که انسان هستی و سرت به بالا است غذايت را نيز بايد از آسمانها بگيری. □○شرح مراتب طهارت (علامه حسنزاده) شارح:استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●از مهمترین اعمال این ماه، عمل به روایت زیر است:●■ ■شیخ مفید از امام ابو جعفر (علیه السلام) نقل کرده اند که فرمودند: خداوند توسط جبرئیل پنج هدیه در ده روز اول این ماه برای عیسی بن مریم (علیه السلام) فرستاده و فرموده: عیسی! با این پنج دعا، دعا کن زیرا در روزهای ده گانه یعنی ده روز ذی حجه عبادتی محبوبتر از آن نزد خداوند نیست. ۱- : اشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد بیده الخیر و هو علی کل شی ء قدیر. ۲- : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، أحداً صمداً لم یتخذ صاحبة و لا ولداً. ۳- : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، احدا صمدا لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احدا. ۴- : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شیی ء قدیر. ۵- : حسبی الله و کفی سمع الله لمن دعا لیس وراء الله منتهی أشهد لله بما دعا و أنه بری ء ممن تبرء و ان لله الاخره و الاولی. ■حواریون از عیسی (علیه السلام) پرسیدند: ای روح الله کسی که این کلمات را بگوید چه پاداشی دارد؟ ■فرمود: کسی که صد بار، اولی را بگوید زمینیان عملی بهتر از عمل او در آن روز ندارند و در روز قیامت خوبیهای او از همه بندگان بیشتر خواهد بود ■وکسی که دومی را صد بار بگوید گویا تورات و انجیل را دوازده بار خوانده و پاداش آن را بدست آورده باشد. عیسی (علیه السلام) پرسید: ای جبرییل ثواب آن چیست؟ گفت: هیچ فرشته ای در آسمانهای هفتگانه قدرت حمل یک حرف از تورات و انجیل را ندارد مگر این که من و اسرافیل برانگیخته شویم زیرا او اولین بنده ای است که لا حول و لا قوه الا بالله گفت. ■و کسی که صد بار، سومی را بگوید، خداوند بخاطر آن برای او ده هزار نیکی نوشته، ده هزار گناه او را پاک کرده، ده هزار درجه او را بالاتر برده و هفتاد هزار فرشته را که دستهای خود را بلند کرده و بر کسی که آن را گفته است صلوات می فرستند، فرود می آورد. عیسی گفت: جبرییل! ملائکه جز بر پیامبران بر کسی دیگر صلوات می فرستند؟ جبرییل گفت: کسی که به آنچه از سوی خدا توسط پیامبران آمده است ایمان آورده و تعبیر نکند، پاداش پیامبران به او داده می شود. ■و کسی که صدبار، چهارمی را بگوید فرشته ای که با خدا ارتباط دارد او را می یابد آنگاه خداوند به گوینده آن با نگاه رحمت می نگرد و کسی که خدا با نگاه رحمت به او بنگرد، بدبخت نخواهد شد. ■عیسی گفت: جبرئیل! ثواب پنجمی چیست؟ او گفت: این دعای من است و من اجازه ندارم آن را برای تو توضیح بدهم." ■●برگرفته از كتاب ميرزا جواد اقا ملكی تبريزی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□استاد علی صفایی حائری□ □...آنها كه روز را با خلق خدا به سر میبرند بايد شب را با خدا باشند و از قرب او رزق بگيرند و از چشمه شب سيراب شوند، تا بتوانند بار برخوردهاى سنگين و درگيری هاى مستمر روزشان را به دوش بگيرند. □●درسهايى از انقلاب (انتظار)، ص: ۹۸●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○آب زمزم را سه جرعه بنوش؛ یکی برای صحّت بدن (از بیماری)، یکی برای صحّت روح (از اخلاق زشت) و یکی هم برای علم و معرفت. □○مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله علیک یا اباعبدالله #سلطان قلب من سلامی از راه دور #قربه_الی_الله @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 252-244 بقره قسمت چهارم بخش سوم1⃣ بحث علمى و اجتماعى ● بحث علمى و اجتماعى (بررسى سه اصل تنازع بقا، انتخاب و تبعيت محيط در طبيعت و اجتماع و نظر اسلام در اين مورد) زيست شناسان مى گويند تجربه هاى علمى كه بر روى موجودات عالم طبيعت از اين نظر صورت گرفته كه چگونه با قواى فعاله خود كارهائى را انجام مى دهند كه مقتضاى آن قوا و مناسب با آن است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 455 و به اين وسيله وجود و بقاى خود را حفظ مى كنند؟ اين نتيجه را دست داده كه اولا آنچه مى كنند به سرشت و فطرت خود مى كنند، و ثانيا كارهائى كه هر يك به اين منظور انجام مى پذيرد با منافع و بقاى موجوداتى ديگر منافات دارد، و در نتيجه تنازعى در همه آنها بر سر بقاء به چشم مى خورد، و چون اين تنازع از اينجا ناشى مى شود كه موجود طبيعى مى خواهد تأثر خود را در ديگرى گسترش دهد و اين باعث مى شود كه قهرا از ديگرى متاثر هم بشود، در نتيجه همواره در ميدان كشمكش بين دو موجود طبيعى ، غلبه نصيب آن موجودى است كه از ديگرى قوى تر و داراى وجودى كامل تر باشد. از اين جريان ، اين نتيجه را مى گيريم كه طبيعت ، هميشه و پيوسته از بين افراد يك نوع و يا دو نوع ، كامل تر آن دو را انتخاب مى كند، و فرد عقب افتاده به حكم طبيعت محكوم به فنا است و به تدريج از بين مى رود، پس در عالم همواره دو قاعده كلى حاكم است ، يكى تنازع در بقا، و دوم انتخاب طبيعى اشرف و كامل تر براى بقا. از سوى ديگر از آنجائى كه اجتماع بشرى در وجود خود متكى به طبيعت است ، نظير آن قانون در اجتماع نيز حاكم است ، يعنى اجتماعات بشرى هم در بقاى خود همواره در تنازع هستند، و در نهايت آن اجتماعى باقى مى ماند و از خطر انقراض دورتر است كه كامل تر باشد. پس اجتماع كامل كه بر اساس اتحادى كامل و محكم تشكيل شده و حقوق فردى و اجتماعى افراد در آن به كامل ترين وجهش رعايت گرديده سزاوارتر به بقا است ، و آن اجتماعى كه چنين تشكلى و چنان قوانين و حقوقى ندارد سزاوارتر به نابودى و انقراض است . تجربه هاى مكرر نيز حكم مى كند به اينكه هر امت زنده اى كه مراقب وظايف اجتماعى خويش است و هر فردى كه سعى مى كند به وظائف اجتماعى خود عمل كند باقى مى ماند، و هر امتى كه دلهاى افرادش متفرق و نفاق و ظلم و فساد در آن شايع است و ثروتمندان آن در پى عياشى بوده و كارگرانش از كار و كوشش گريزانند، چنين اجتماعى نابود مى شود. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□● : به نظر جنابعالی در چه شرایطی دعا مستجاب است؟●□ : □●شرط استجابت دعا ترک معصیت است؛ [خداوند متعال می‌فرماید:‌] «أوفوا بعهدی أُوف بعهدکم؛ وفا کنید به عهد من تا من نیز به عهد با شما وفا کنم»، «فاذکرونی أذکرکم؛ یاد کنید مرا تا یاد کنم شما را» و «أدعونی أستجب لکم؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» گاهی مصلحت در غیر تعجیل است و گاهی مصلحت در تبدیل به احسن(بهتر از حاجت درخواست‌شده) است؛ [هرچند] داعی(دعاکننده) خیال می‌کند مستجاب نشده است ولی اهل یقین می‌فهمند [به اجابت رسیده است]. □●به‌سوی محبوب، ص٨٢●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□آيات ۱ - ۵، سوره فيل□ □أَ لَمْ تَرَ كَيْف فَعَلَ رَبُّك بِأَصحَبِ الْفِيلِ(۱) □منظور از ((رؤيت )) معناى لغوى آن يعنى ديدن به چشم نيست ، بلكه علمى است كه به مانند احساس با حواس ظاهرى ظاهر و روشن است . و استفهام در آيه انكارى است ، و معنايش اين است كه مگر پيدا نكردى كه چگونه پروردگارت با اصحاب فيل رفتار كرد، و اين قصه در سال رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) واقع شد.(۱) □أَ لَمْ يجْعَلْ كَيْدَهُمْ فى تَضلِيل(۲)ٍ □مراد از آنان سوء قصدى است كه در باره مكه داشتند و مى خواستند بيت الحرام را كنند، و كلمه ((تضليل )) و ((اضلال )) هر دو به يك معنا است ، و كيد آنان را در قرار دادن ، به معناى آن است كه نقشه آنان را نقش بر آب ساخته ، زحماتشان را بى نتيجه سازد، آنها راه افتادند تا كعبه را ويران كنند، ولى در نتيجه تضليل الهى ، خودشان هلاك شدند.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آيات ۱ - ۵، سوره فيل□ □أَ لَمْ تَرَ كَيْف فَعَلَ رَبُّك بِأَصحَبِ الْفِيلِ(۱) □منظور از ((
□آيات ۱ - ۵، سوره فيل□ □وَ أَرْسلَ عَلَيهِمْ طيراً أَبَابِيل(۳)َ □كلمه ((ابابيل ))- به طورى كه گفته اند - به معناى هايى متفرق و دسته دسته است ، و معناى آيه اين است كه : خداى تعالى جماعت هاى متفرقى از را بر بالاى سر آنان فرستاد. و اين آيه ، و آيه بعديش عطف تفسير است بر آيه ((الم يجعل كيدهم فى تضليل )). □تَرْمِيهِم بحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ(۴) □يعنى آن ابابيل مرغان اصحاب فيل را با سنگ هايى هدف گرفتند. و معناى كلمه ((سجيل )) در قصص قوم لوط گذشت. □فجَعَلَهُمْ كَعَصفٍ مَّأْكول(۵)ِ □كلمه ((عصف )) به معناى برگ زراعت است ، و عصف ماكول به معناى برگ زراعتى - مثلا گندم - است كه دانه هايش را خورده باشند، و نيز به معناى پوست زراعتى است مانند غلاف نخود و لوبيا، كه دانه اش را خورده باشند، و منظور آيه اين است كه اصحاب فيل بعد از هدف گيرى مرغان ابابيل به صورت بى روح در آمدند، و يا اين است كه (به درون دل اصحاب فيل فرو رفته ) اندرونشان را . بعضى هم گفته اند: مراد از عصف ماكول ، برگ زراعتى است كه آكال در آن افتاده باشد، يعنى شته و كرم آن را خورده و فاسدش كرده باشد. و آيه شريفه به وجوه ديگرى نيز معنا شده كه مناسب با ادب قرآن نيست. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●یکی از بیانات نورانی (سلام الله علیه) این است که «مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ كانَ النّاطِقُ ینْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ»؛ ؛ این به همه ما می‌گوید که مواظب این باشید! ■●بارها به عرضتان رسید که این فضا، فضای است و فضای نیست، چون سیم حقیقت نیست که بی‌سیم بشود مجاز، یا چهره تلویزیون و شیشه حقیقت نیست تا بی‌شیشه بشود مجاز. هر جا اندیشه نقل و انتقال می‌شود فضا، فضای حقیقی است. این فضا، فضای حقیقی است. ■●فرمود آدم وقتی، یک کتابی را می‌خواند، صحنه‌ای را می‌بیند، فیلمی را می‌بیند، حرف کسی را گوش می‌دهد، دارد او را عبادت می‌کند! اگر آن کتاب یا فیلم از خدا و پیغمبر بگوید مخاطب در حقیقت خدا و پیغمبر را عبادت کرده، اگر آن کتاب یا فیلم از هوا، زمین، آسمان و مطالب بیهوده سخن بگوید، مخاطب دارد آنها را عبادت می‌کند. ■●وجود مبارک حضرت امیر در جریان تبعید اباذر به ربذه فرمود، اباذر ربذه جایی است که نه آب دارد و نه هوای خوبی برای زندگی، ولی بدان! اگر تمام سطح زمین مثل مس بشود که چیزی از روی زمین نروید و قطره بارانی هم از آسمان نبارد، باز هم خدا می‌تواند بنده‌اش را اداره کند. ■●این چه توحیدی است؟ با این اعتقاد، انسان راحتِ راحت است. اباذر عرض کرد من می‌دانم و مطمئن هستم! مشابه این بیان نورانی حضرت امیر را وجود مبارک امام جواد(سلام الله علیه) هم دارد، ■●این توحید آدم را از ، ، از خدایی ناکرده ، از ، از زیرمیزی، رومیزی، و ، نجات می‌دهد. فرمود تمام روزی‌های حلال را ذات اقدس الهی در اختیار دارد. ■●هر چه ما عالم‌تر باشیم و خلوص ما بیشتر ‌شود، اثر حرف ما بیشتر می‌شود و جامعه بیشتر مراعات می‌کند. جامعه تفاوت احتمالی حرف و عمل ما را می‌فهمد، هرگز نسبت به دین بدگمان نمی‌شود، بلکه می‌گوید اینها بد عمل کردند، این به وسیله شما بزرگان باید حل بشود، شما بزرگواران پیشوایان دین هستید، سعی کنید إن‌شاءالله مسجدها را همیشه با حرف‌های عالمانه از قرآن یا از روایات اداره کنید، آن وقت اثر سخن شما بیشتر است، هم در خود انسان اثرگذار است و هم در جامعه. ■●درس اخلاق ۱۳۹۷/۰۵/۱۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●..نامه ايست كه به دل شكسته اى رحمة الله عليه نوشته ايم: ○يار مفروش به دنيا كه بسى سود نكرد ○آنكه يوسف به زر ناسره بفروخته بود □ندانم خواجه در چه حال و منوال است آيا به همان شيوه پيشين و رسم ديرين خود شاد است و يا از خود سفرى كرد و خبرى يافت. جسارة عرض میشود هنوز ملكزاده است يا عبد الله است؟ □دردمندان بسيار ديدم و از آنان ناله هاى زار زار شنيدم كه آن نيكبختان از روزگار به غفلت گذشته خود میسوختند، و از التهاب جريان میجوشيدند، و از درد هجران میخروشيدند، و از سوز و گداز آه آتشين از كوره دل برمیكشيدند. □خواجه به انتظار كى نشسته و به اميد چه كسى دل بسته است؟ روزگار كه بگذشت و ايام جوانى و كامرانى و باليدن به زخارف دنيوى و مقامات اعتبارى به سر آمد، و اگر تقسيم هم بشود به آقا و بنده بيش از اين بلكه تا اين اندازه هم نمیرسد. □آقا بايد آگاه باشد كه اگر آب در يكجا بماند بو میگيرد مگر دريا شود و يا به دريا پيوندد □و به قول عارف معروف مجدود بن آدم سنائى غزنوى: ○چو ماكيان به در خانه چند بينى جور ○چرا سفر نكنى چون كبوتر طيّار □خالصانه دست بدعا برآور و با دل شكسته بگو الهى: ○گر من از باغ تو يك ميوه بچينم چه شود؟ ○پيش پايى به چراغ تو ببينم چه شود؟ □و دست توسّل به دامن حجت حق ولى عصر امام زمان دراز كن و صميمانه بگو: ○به روى ما زن از ساغر گلابى ○كه خواب آلوده ايم اى بخت بيدار □●هزار و یک کلمه|جلد دوم_کلمه ی۲۵۷ علامه حسن زاده ی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●بسم الله الرحمن الرحيم●■ ■از حضرت رسالت‌پناه روايت است كه: امّت مرا روز قيامت در موقف حساب بدارند و عمل‌های ايشان را در ترازوی عمل نهند حسنات ايشان بر سيئات بيفزايند امتان پيغمبران گذشته گويند امّت محمد را با وجود كمی عمل چرا كفه حسنات ايشان افزون شد؟ ■پيغمبران ايشان گويند به جهت آنكه ابتدای كلام ايشان سه نام بود از نام‌های الهی كه اگر همان سه نام در كفه نهند و همه حسنات و سيئات همه فرزندان آدم را در كفه ديگر نهند آن بر همه بچربد [برتری دارد و آن]، «بسم الله الرحمن الرحيم» است. ■●شرح دفتر دل جلد اول●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 252-244 بقره قسمت چهارم بخش سوم1⃣ بحث علمى و اجتماعى ● بحث علمى و اجتماعى (بررسى سه اصل تن
آیات 252-244 بقره قسمت چهارم بخش سوم2⃣ بحث علمى و اجتماعى ● بحث علمى و اجتماعى (بررسى سه اصل تنازع بقا ، انتخاب و تبعیت محیط در طبیعت و اجتماع و نظر اسلام در این مورد) آرى ، به قول بعضى ها اجتماع هم به نوبه خود از همان ناموس طبيعى تنازع در بقا و انتخاب اشرف حكايت مى كند، زيست شناسان هم از راه شناسائى فسيل ها و آثار باستانى ، به وجود حيواناتى در ما قبل تاريخ پى برده اند كه امروز اثرى از آنها بطور كلى در تمام روى زمين ديده نمى شود، مانند حيوانى كه نامش را ((برونتوساروس )) گذاشته اند، و نيز به حيواناتى از قبيل تمساح و قورباغه برخورد كرده اند كه به جز از نمونه هائى از آن در اين اعصار نمانده ، و دانشمندان مزبور گفته اند براى انقراض آنها هيچ عاملى به جز همان تنازع در بقا و انتخاب اشرف در كار نبوده ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 456 و همچنين انواع حيواناتى كه در اين عصر موجودند، هميشه در تحت عوامل تنازع بقا و انتخاب اشرف در حال تغيير شكل هستند و از ميان آنها، حيوانى قابل بقا و دوام است كه وجودش اشرف و اقوى باشد، چنين موجود ى به حكم وراثت كه آن هم خود عاملى ديگر است ، نسلش باقى مى ماند. و بر همين قياس ، ساير موجودات تكون يافته است ، به اين معنا كه اصل و منشأ تمامى موجودات طبيعت اجزاى ماده اى بود كه در فضا پراكنده و سرگردان بودند، و در تحت همين دو ناموس طبيعى به هم چسبيده ، نخست كرات آسمانى را تشكيل دادند و سپس ، باز به حكم اين دو اصل ، انواع موجودات در آن پديد آمدند و آنچه صلاحيت بقا را داشت ، باقى ماند، و عامل وراثت ، نسل آن را نيز حفظ كرد و آنچه صلاحيت بقا را نداشت به خاطر ناموس تنازع و به دست موجودات قسم اول فاسد و منقرض شد، اين بود نظريه طبيعى دانان و جامعه شناسان قديم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei