■●به آنچه دارید بسازید●■
■بر دولت ها و دست اندرکاران است،چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده، که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمک های مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالا های مصرف ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند. تا خود همه چیز بسازند.
■●صحیفه نور،جلد ۲۱،صفحه ۱۸۴
وصیت نامه سیاسی - الهی امام خمینی (ره)
مورخ:۱۳۶۳/۰۳/۱۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●..درقرآن کریم آمده است که:(یس* وَ القُرآنِ الحَکِیمِ)
یعنی قرآن حکیم است
و از طرف دیگر پیغمبر اکرم فرمود «انا مدینة الحکمة و هی الجنّة و انت یا علی بابها»
یعنی من شهر حکمتم و حکمت بهشت است و تو ای علی باب ورود آنی
□●پس قرآن که حکیم است، عین وجود حضرت خاتم است که فرمود: من شهر حکمتم و چون قرآن عین دین است، پس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عین دین است و از آنجا که طبق فرمایش حضرت امیر مدارج وجودی انسان که همان درجات بهشت است به عدد آیات قرآن است پس حقیقت علم نیز بیرون از جان مبارک پیامبر اکرم نیست بلکه عین آن است.
□●ولذا حضرت امیر علیه السلام به فرزندشان جناب حنفیه می فرمایند: اگر می خواهی درجات بهشت انسانی و معارج قرآنی را طی کنی می بایست خود را تحویل شهر حکمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم دهی و من باب ورود این مدینه هستم.
□●پس در حقیقت نه تنها بین علم ودین اتحاد است بلکه نتیجه ی #اتحاد این دو حقیقت #وجود_مبارک_حضرت_خاتم و #نقش_مقام_ولایت در کسب این حقیقت، اتحاد حقیقت علم ودین و نبوّت و امامت است. و آدمی با #علم_و_دین می خواهد به مقام نبوت جناب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ولایت حضرت وصی امیرالمؤمنین علی علیه السلام دست یابد.
□●شرح رساله رابطه ی علم و دین
استاد داود صمدی آملی حفظه الله●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #واقعهی_حَرّه - از جنایات برجستهی یزید●■
■در روز بیست و هفتم ماه ذیالحجّه در سال ۶۳ هجری قمری، یعنی دو سال بعد از واقعهی عاشورا، واقعهی حَرّه رخ داد.
■بعد از واقعهی عاشورا مردم مدینه مجتمع شدند؛ با رهبری عبدالله بن حنظله، فرماندار اعزامی از شام را بیرون کردند و خودشان شهر را در اختیار گرفتند.
■یزید وقتی این قضیه را دید، برای سرکوب قیام و شورش مردم مدینه سپاهی را به فرماندهی مسلم بن عُقبه به این شهر اعزام کرد و مسلم بن عقبه براثر خیانت گروهی که مورد ترحّم مردم مدینه قرار گرفته بودند، توانست به شهر مدینه نفوذ کند.
■در واقعهی حرّه جنایتی رخ داد که تاریخ از آن شرمسار است. چه جوی خونی در مدینه به راه افتاد! چه کشتارهای وحشتناکی! چه مادرانی که فرزندان شیرخوارشان در حالی که از سینهی آنها شیر مینوشیدند، در بغل مادرها سرشان بریده و قطع شد! چه فجایعی رخ داد!
■مورّخین سنّی و شیعه هر دو نوشتهاند از کشتههای مردم مدینه جوی خونی در داخل مسجد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم جاری بود.
■سپس یزید برای سه روز یا یک هفته، تمام زنان و دختران شهر مدینه را بر سربازان اعزامی خود حلال کرد. چه فجایعی رخ داد! و تا سالهای بعد چه فرزندان نامشروعی در مدینه متولّد شدند!
■واقعهی حَرّه حادثهای است که بهمنزلهی یکی از جنایات برجستهی یزید در دوران حکومتش ثبت شده است؛ یزیدی که یکبار پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را در کربلا آنگونه به شهادت میرساند؛ بار دیگر مردم مدینه، شهر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را این گونه قتل عام میکند و بار سوم خانهی خدا را مورد هجوم قرار میدهد؛ با منجنیق آتش بر آن میریزد و خانهی خدا را به آتش میکشد.
■در دورهی کوتاهِ نزدیک به سه سال حکومت یزید چه فجایع وحشتناکی که رخ نداد!
■اینها همه میوی انحرافی بود که بعد از رحلت رسولالله صلّی الله علیه و آله و سلّم از خطّ ولایت و امامت واقع شد؛ واقعهی حَرّه استمرار کودتای سقیفه است.
■یک بار این تعبیر را خدمتتان به کار بردهام که شاید بازتاب سکوت مردم مدینه در برابر ظلمی که بعد از رحلت رسولالله صلّی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین علیه السّلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها شد، قتلعام، کشتار و فجایعی بود که بر سر این مردم آمد.
■آن سکوت، تماشاگر بودن، همکار بودن و تأیید کردن مظالمی که بعد از رحلت رسول الله صلّی الله علیه و اله و سلّم بر خاندان ایشان شد، نمیتوانست بدون تبعات باشد، و واقعهی حَرّه یکی از تبعات آن برای این مردم بود.
■بدانیم اگر زمانی تماشاچی صحنهی ظلم بودیم و سکوت ما مؤیّد آن ظلم شد، در همین دنیا پیامدهایی خواهد داشت؛ چون وقتی کسی سکوت میکند، عملاً آن ظلم را تأیید کرده است.
■در زیارت عاشورا در کنار جنایتکاران واقعهی عاشورا از کسانی نام میبریم و آنها را نفرین میکنیم که با سکوتشان این جرأت را به دستگاه خلافت یزید بن معاویه بخشیدند که چنان جنایتی را به بار بیاورد:
■«لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتالِكُمْ»
■نفرین بر کسانیکه با تمکین، سکوت و پذیرش این کشتار و جنایتی که در کربلا شد، زمینه را آماده کردند.
■اعتراض نکردن، بر نیاشوبیدن و به مبارزهی با ظلم نپرداختن پیامدهایی در همین دنیا دارد؛ چه رسد به آنچه که در آخرت متوجّه شخص خواهد شد....
■●استاد مهدی طيّب۹۲/۰۸/۰۹●■
#مناسبات_ماه_ذیالحجه
@mohamad_hosein_tabatabaei
#اولین_منزل_آخرت
□○چه چيزى خلاص مى كند؟ موت. موت انسان را خلاص مى كند.
خلاص كننده ى گرفتارى هاى خلقت همان چيزى است كه همه ى مردم از آن بدشان مى آيد، يعنى موت.
□○ملائك داد مى زنند لِدوا لِلمَوتِ وَابنُوا لِلخَرابِ*. بزاييد براى مردن و بسازيد براى خراب شدن. مَلَكى هست در اسمانها كه صدايش خيلى رساست، خلقش كرده اند كه فقط اين را بگويد. پرسيد صدايش از كجا مى آيد؟ گفت صدايش خيلى بلند است. صدايش همه جا هست و شنيده مى شود.
□○انسان از همان موقع كه زاييده مى شود، رو به موت قدم بر مى دارد. يعنى مى رود به طرف آن موتى كه قرار است به آن برسد. هر لحظه به موت نزديكتر مى شود. نوزاد تا تولد يافت به طرف موت مى رود، چون دنيا جاى خوبى نيست، جاى ماندن نيست.
#یاعلی
*نهج البلاغه، حكمت١٣٢
□○ #طوباى_محبت
مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى
كتاب دوم، چاپ هشتم، مجلس اول
صفحه ى ٢٣-٢٢○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
○دلخوشم زآنکه حسینی زاده ام
○مادرم شیر ولایت داده ام
○شیراو در سینه غوغا کرده است
○آشنایم با تو آقا کرده است
آیات254-253 بقره قسمت سوم
بخش اول
● حقيقت ((كلام )) و تعريف آن در عرف بنى آدم
حال ببينيم حقيقت كلام و تعريف آن در عرف ما بنى آدم چيست ؟ آدمى به خاطر احتياج خود به تشكيل اجتماع و تاسيس مدنيت به حكم فطرت ، به هر چيزى كه اجتماع بدان نيازمند است ، (كه يكى از آنها سخن گفتن است )، تا به وسيله آن مقاصد خود را به يكديگر بفهمانند، و فطرتش او را در رسيدن به اين هدف هدايت كرده ، به اينكه از راه صدائى كه از حلقومش بيرون مى آيد، اين حاجت خود را تأمين كند،
يعنى صداى مزبور را در فضاى دهانش جزء جزء نموده و از تركيب آن جزءها علامت هائى به نام كلمه درست كند، كه هر يك از آنها، (علامت ها) معنائى كه دارد ادا شود، چون به جز اين علامت هاى قرار دادى ، هيچ راه ديگرى نداشت تا به طرف مقابل خود بفهماند در دل چه دارد، و چه مى خواهد.
پس انسان از اين جهت به تكلم نيازمند است كه براى تفهيم ديگران و فهميدن خود، راه ديگرى به جز اين نداشت كه آواز خود را پاره پاره كند، و از تركيب آنها علامت هائى به نام كلمه بسازد، كه هر يك از آن كلمه ها نشان دهنده معنايى باشد، و به همين جهت است كه مى بينيم واژه ها، در زبانه اى مختلف ، با همه وسعتش دائر مدار احتياجات موجود بشر است ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 479
يعنى احتياجاتى كه بشر در طول زندگى و در زندگى عصر حاضر خود به آنها بر مى خورد.
و باز به همين جهت است كه مى بينيم روز به روز دامنه لغت ها گسترش مى يابد، هر قدر تمدن و پيشرفت جامعه در راه زندگيش بيشتر مى شود لغت ها هم زيادتر مى شود.
از اينجا روشن مى شود كه كلام (يعنى تفهيم آنچه در ضمير است به وسيله صداهاى تركيب شده و قراردادى )، وقتى تحقق مى يابد كه انسان در ميان اجتماع قرار گيرد، حتى اگر حيوانى هم اجتماعى زندگى كند، گمان نمى كنم كه زبان و علامتهائى نداشته باشد، قطعا دارد، و اما انسان در غير ظرف اجتماع ، محتاج به كلام نيست ، به اين معنا كه اگر فرض كنيم انسانى بتواند به تنهائى زندگى كند و هيچ تماسى با انسانهاى ديگر نداشته حتى اجتماع خانوادگى هم نداشته باشد چنين فردى قطعا احتياج به كلام پيدا نمى كند، براى اينكه نيازمند به فهميدن كلام غير نبوده ، و احتياج به فهماندن كلام به غير را ندارد.
و همچنين هر موجود ديگر كه در وجودش احتياج به زندگى اجتماعى و تعاونى ندارد فاقد زبان است ، مانند فرشته و شيطان .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei