eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■● ●■ ■●پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله)، رُهبانيت را منع كرده و فرموده است در جَلْوت عبادت كنيد و ميان خلق خدا و تسليم خدا باشيد. خدا خودش درست مى‌كند. حتى كسى رهبانيت اختيار كرده بود پيغمبرمان دنبالش فرستادند و فرمودند من زن دارم، گوشت مى‌خورم و امثال اين كارها و از اين كار نهى فرمودند. لذا رهبانيت در اين مذهب نيست. ■●نماز و عبادت را خيلى طول نده، خيلى هم تعقيبات نخوان. لازم نيست زياد به خودت فشار بياورى. استقامت داشته باش. همان وضو را كه مى‌گيرى منتظر باش كه خداوند در شب نصف‌شب، لطف و عنايتش را نصيب شما كند. ■فَانْتَظِروا اِنّى مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ .*■ ■●اين به همه چيز مى‌خورد؛ به فَرَج‌هاى نيمه‌شب مى‌خورد، به حضور قلبتان با خداى خود مى‌خورد، به بهجت و سرورى كه در شما ايجاد مى‌كند تا غم‌هاى دنيا را نابود كند مى‌خورد، به رفع همّ و غمّ دنيا مى‌خورد. اينها همه فَرَج است. تشريف آوردن امام زمان(عليه السّلام) هم، فَرَج است. اگر عالِمى به ناحيه شما بيايد و نطقش روى خدا و پيغمبر و ائمه بيفتد، اينها همه فَرَج خدايى است. ■*پس شما منتظر باشيد، من هم با شما انتظار مى كشم. سوره ى اعراف، آيه ى ٧١■ ■● مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب يك، مجلس پانزدهم صفحه ى ١٧٣●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #انتظار_فرج●■ ■●پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله)، رُهبانيت را منع كرده و فرموده است در جَلْوت عب
■● ●■ ■●روحيه شما غمناك است، يك مرتبه شاد مى‌شود. وقتى خوشحال شديم گويا همه روى زمين خوشحالند. وقتى پكر شديم انگار همه روى زمين پكرند. مگر من چقدر بزرگم؟! شما را بزرگى آفريده است، بزرگى كه اندازه ندارد و ديگر اينكه شما را هم بزرگ آفريده است. ■●ضعيف‌تر از ما كسى نيست ولى يك مقدار كه دقت كنى، مى‌بينى ما را بزرگ آفريده است. كارهاى شما همه بزرگ است. هر كه را بخواهى مى‌بخشى، گذشت مى‌كنى، مى‌دهى، براى همه مؤمنان دعا مى‌كنى. اينها همه نشانه بزرگى تو است. ■●وقتى بر پيغمبر خدا(صلی الله عليه و آله) صلوات مى‌فرستى؛ بر همه انبيا صلوات فرستاده‌اى. يك مقدار كه وسيع شويم و در دستگاه خدا فرد شويم، ابتدا مى‌ترسيم با خداى خود تماس بگيريم، با خلق خدا هم همين‌طور. ■●خداوند نهى كرده است كه در دنيا خودت را بفروشى. فرمود چشم‌هايتان را از ديگران بپوشانيد و به آنچه به خودتان داده است بسازيد. خداوند كم‌كم قوايتان را حفظ مى‌كند تا از گردنه رد شويد، وقتى در جاده افتاديد مى‌بينيد كه خدا مرتب شما را حفظ مى‌كند و آزادتر مى‌شويد؛ گويا خدا فقط شما يك نفر را آفريده است! ■● مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب يك، مجلس پانزدهم صفحه ى ١٧٤-١٧٣●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○پيغمبرما، اسرار را فاش كرد. على(عليه السّلام) فرمود أوَّلُنا مُحَمَّدٌ؛ آدم و قبل از او همه محمّد بودند. أوسَطُنا مُحَمَّدٌ؛ يعنى ميانه ها هم كه آفريده شدند، همه محمّدند. و اٰخِرُنا مُحَمَّدٌ*؛ يعنى ماسواى خدا، همه اش مُحمّد است. □○يعنى هر ذى روحى از بنى آدم كه منسوب به ماست، محمّد است. چون ايمان به او دارند، همه محمّدند. □○خودت را پيدا كن! ببين كه از خانم زهرا(عليها السّلام) جدا نيستى. از پيغمبر خدا جدا نيستى. ان شاءالله شب نصف شب، خودت را پيدا كن. خودت را هنوز خوب نشناخته اى، درست بشناس. باز نگاه كن؛ عجله نكن. مطلب از اين بالاتر است. □*بحارالانوار، ج٢٦،ص٦□ □○ مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب يك، مجلس پانزدهم صفحه ى ١٧٤○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■جمال محمّد و آل محمّد(صلى الله عليه و آله) وقتى ظاهر مى شود، چيزى روى زمين باقى نمى گذارد. خواهر و برادرت همه ظهور آنها هستند. نمايش آنها خيلى وسيع است. وقتى حضرت على(عليه السّلام) مى آيد، روى زمين تمام على است. هركه را نگاه مى كنى على است. اگر بتواند خودش را نگاه كند مى بيند على است. غير از على چيزى نيست. آن وقت على را مى شناسى، اين سلطنت على(عليه السّلام) است؛ سلطنت اين طورش خوب است. ■حضرت ولى عصر( عجّل الله فرجه) هم كه مى آيند همين طور است. همه عزيز خدا و حبيب خدا مى شوند. شمائلشان، راه رفتنشان و بيانشان همه عوض مى شود. ■بشر معناى ظهور را نمى داند. او دارد رشد مى كند. در آن وقت بشر آن قدر آماده شده كه وقتى حضرت تشريف بياورند جاى خودش را خالى مى كند و ايشان را جاى خود مى گذارد. ■● مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب يك، مجلس پانزدهم صفحه ى ١٧٥●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ راه‌ها را باز می‌کند، نیّتها را مستقیم میکند، همهجا همراه انسان است. امیدوارم به هرجا که میروید به اسم خدا حرکت کرده باشید. اسم حضرت زهرا(سلام الله عليها) هم‌ اسم خداست. اسامی ائمه (عليهم السّلام)، اسم خداست. مگر نمیگوییم □یا فاطِرَ السَّمٰواتِ وَ الْاَرْضِ بِحَقِّ فاطِمَة؛ یعنی آن کاری را که از او برمی‌آید، نسبت می‌دهیم به اسم فاطمة، □یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یا قَدیمَ الْاِحْسانِ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ ، □ای کسی که احسان و ریزش‌هایت قدیمی است به حق حسین. □یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمّدٍ یا عالیُ بِحَقِّ عَلی. □دیدید افعال خدا با این پنج اسم مبارک برده شد، والّا خدا اسم ندارد، رسم ندارد، غفّار نیست، ستّار نیست، عَفُوّ نیست. کسی نبود تا او عَفُوّ باشد. عَفُوّ کسی را می‌گویند که از قدیم قدیم عفو کرده باشد. کسی نبود که او را عفو کند. پس صفت ندارد. □ثانیا" اگر ذهنمان مشغول صفتش شود، از موصوف میمانیم. تا کی به غفّاریت و ستّاریت؟ مگر چقدر گناه داریم که دائم بگوییم یا غفّار یا غفّار! گفت: من کی غفّار بودم؟! من خیلی بالاتر از غفّارم. آیا حتما" باید یک گناهکاری را بیامرزم تا بشناسید که من غفّارم! اگر گناهکاری نبود چه؟ در آن صورت لابد غفّار نبودم؟ اگر گناهکاری نبود چه کسی غفّار بود؟ پیدا نبود. پس خدا اسم ندارد، رسم ندارد، صفت هم ندارد. □○ مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب دوم، مجلس اول صفحه ى ١٧و١٨○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ●■ ■اِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ ثُمَّ اِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ* يعنى حساب شيعيان با ماست. حساب و كتاب شما با ائمّه(عليهم السّلام) است. آنها هم خيلى زود حسابرسى مى‌كنند. اصلا در همان مسيرى كه به سوى آنها مى‌رويم به حساب‌ها رسيدگى مى‌شود. وقتى به آنها رسيديم اصلا حساب نيست. ■شما هم اگر با كسى حساب داريد، دلتان مى‌خواهد در راه كه مى‌آيد با وجدان خودش حسابرسى كند تا وقتى جلو آمد از او مطالبه نكنيد. خداوند وجدان شما را اين‌طورى آفريده است. بنابراين چون شما دوست ائمه(عليهم السّلام) هستيد و آثار آنها در شماست، هرچه نزديك‌تر بشويد حساب‌ها كم مى‌شود. بخشوده و آزاد مى‌شويد. گفت بنده من! آمده‌اى حساب پس بدهى؟ چه دارى؟ گفت هيچ. گفت : خوب كارى كردى آمدى! خوب شد دست خالى آمدى، دستِ پر عيب بود! آيا نشنيده‌اى كه اميرالمؤمنين(عليه السّلام) به كفن سلمان چه نوشت؟ نوشت : ■وَ فَدْتُ عَلَى‌الْكَريم بِغَيْرِ زادٍ ■مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّليمِ؛ ■با دست خالى ـ هم در ظاهر و هم در باطن ـ بر كريم وارد شدم. بعد فرمود : ■وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ كُلَّ شَىْءٍ ■اِذاكانَ الْوُفُودُ عَلَى‌الْكَريمِ؛ ■براى كسى كه مى‌خواهد بر كريم وارد شود، حمل زاد قبيح است. اين اهانت به شخص بزرگ است. دست خالى عيب نيست، دست پر عيب است! تبختر و تعيّن و امثال اينها نبايد باشد. با دست خالى وارد شدن مال جوانمردان عالم است! ■اميدوارم قلبت را براى اهل بيت(عليهم السّلام) بگذارى. بقيه ى اعضا و جوارح آزاد است. با آنها محشور مى‌شوى. الان هم محشور هستى، اميدوارم حشر را همين الان ببينى. هر وقت آن محبّت را كه در قلبت هست، قشنگ ببينى، حشرت با على(عليه السّلام) است؛ حشرت با پيامبر(صلى الله عليه و اله) است، حشرت با خداست. خدا به بركت شما كه طالب هستيد به من هم نشان بدهد؛ من ذكر كنم و شما هم تماشا كنيد! ■*به يقين بازگشت آنان به سوى ماست و مسلماً حسابشان با مااست. سوره ى غاشيه، آيه ى ٢٥ و ٢٦■ ■● مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب يك، مجلس پانزدهم صفحه ى ١٧٦-١٧٥●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○چه چيزى خلاص مى كند؟ موت. موت انسان را خلاص مى كند. خلاص كننده ى گرفتارى هاى خلقت همان چيزى است كه همه ى مردم از آن بدشان مى آيد، يعنى موت. □○ملائك داد مى زنند لِدوا لِلمَوتِ وَابنُوا لِلخَرابِ*. بزاييد براى مردن و بسازيد براى خراب شدن. مَلَكى هست در اسمانها كه صدايش خيلى رساست، خلقش كرده اند كه فقط اين را بگويد. پرسيد صدايش از كجا مى آيد؟ گفت صدايش خيلى بلند است. صدايش همه جا هست و شنيده مى شود. □○انسان از همان موقع كه زاييده مى شود، رو به موت قدم بر مى دارد. يعنى مى رود به طرف آن موتى كه قرار است به آن برسد. هر لحظه به موت نزديكتر مى شود. نوزاد تا تولد يافت به طرف موت مى رود، چون دنيا جاى خوبى نيست، جاى ماندن نيست. *نهج البلاغه، حكمت١٣٢ □○ مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب دوم، چاپ هشتم، مجلس اول صفحه ى ٢٣-٢٢○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □○از شنيدن تا ديدن چقدر راه است؟ ممكن است راهش خيلى طولانى نباشد و در عرض چند روز فهم و عقلتان بزرگ شود. امّا چقدر از شنيدن تا ديدن، راه طى شده است؟ اوّل شنيد، بعد عبادت كرد، بعد سالها به فكر فرو رفت، اگر درويش بود چقدر توى عرفان رفت، اگر هم اهل تعقّل و علم بود چه بحث‌ها، چه جدال‌ها، همينطور پيش آمد تا چشم دلش باز شد و به مرحله‌ى ديدن رسيد. □○حال كه به ديدن رسيد بهره‌ى تمام آنها را برده است، منتهى ديگر آنها را لازم ندارد. گوش را مرخص كرد، ديدِ ظاهر را مرخص كرد، خلاصه دستگاه را كم‌كم جمع كرد. اوّل پهن كرده بود، امّا كم‌كم جمع كرد. زيراخدا آنقدر به او نزديك بود كه راه گفتن و شنيدن را بست. اين او بود كه اين درها را به‌واسطــه‌ى نزديكى بسـت. كم‌كم فقط ديدن ماند. ديدن هم دوام نداشت، به هم چسبيدند و ديگر خبرى نيامد، يُحِبُّهُم و يُحِبُّونَهُ . تنها خبرى كه آمده اين جمله قرآنى است كه آنها خدا را دوست داشتند، خدا هم آنها را دوست داشت، همين. چشم محبّت كه باز شد، خدا را ديدند. خدا هم آنها را ديد، اين انتهاى كمال انسان است و كمال انسان به اين است. □○سه نفر قصد داشتند بروند مشهد، يكى از آنان گفت، اينجا بايستيد تا من بروم كمى ميوه بخرم بيايم، وقتى برگشت ديد فقط يك نفر آنجا ايستاده است، پرسيد دوستمان كو؟ گفت نمى‌دانم! يك نفر از اينجا رد مى‌شد، به رفيق ما سلام كرد، او هم جواب سلام داد، بعد رفتند كه رفتند. يُحِبُّهُم و يُحِبّونَه. اين او را دوست داشت، او هم اين را، با هم قاطى شدند و رفتند. □○آنهايى هم كه مى‌ميرند همين‌طور مى‌شوند. با يكى سلام و عليك مى‌كنند، يُحِبُّهُم و يُحِبّونَه. خداحافظ! آن وقت شما مى‌گوييد، خدا رحمتش كند، رفت. □○ مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب دوم، چاپ هشتم، مجلس دوم صفحه ى٣٥-٣٤○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ●■ ■انسان در طول مسير دورو است، يكى اوّل راه و يكى هم آخر راه يك‌روست. والّا در بين مسير دوروست، اين دورويى خوب هم نيست، انسان خوب است يك‌رو باشد، ساده باشد، تا مى‌گويند بگو ■اَشْهَدُاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ، اَشْهَدُاَنَّ عَلِيّاً وَلِىُّ اللهِ ■بگويد. آدم يك رو زود به خدا جواب مى‌دهد. امّا آدم دورو، هم مى‌خواهد اهل دنيا را جواب بدهد، هم اهل آخرت را. هم مى‌خواهد با اهل آخرت رفيق باشد و رو به آخرت برود، هم مى‌خواهد دنبال سور و سات دنيا و مال و تجارت باشد. دو كار دارد. ■به آن جَلدى هم‌عارف نيست كه بيايد بدنش را دست شما بياندازد و روحش برود با انبياء و اولياء بنشيند، به آن بزرگى نيست. هنوز كوچك هستيم. وقتى رو به دنيا مى‌رويم سرگرم دنياييم و رو به آخرت كه مى‌رويم سرگرم آخرتيم. دنيا و آخرت با هم جمع نمى‌شوند. ■هُما بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ * ■مثل مشرق و مغرب مى‌مانند، مغرب با مشرق به هيچ وجه جمع نمى‌شود، يعنى اين دو هوو هستند. مانند اينكه دو دكان باشد و هر دو چينى بفروشند، مشترى كه مى‌آيد، يكى از اين طرف مى‌گويدبفرماييد. آن ديگرى از آن طرف مى‌گويدبفرماييد. مشترى به سمت هر كدام كه برود آن ديگرى ناراحت مى‌شود. يكى گفت اين هفت سيب را بين ما قسمت كن، سه سيب اين طرف گذاشت، سه سيب هم آن طرف. سيب هفتم را گفت اگر من بردارم تو پكر مى‌شوى، اگر تو بردارى من پكر مى‌شوم، پس هر هفت سيب مال من و هر هفت تا را برداشت. اين قسمت كردن اهل دنياست. ولى آخرت اينطور نيست. آنجا همه قاطى‌اند و در قرب خدا. ●*نهج البلاغه،حكمت ١٠٣● ■● مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب دوم، چاپ هشتم، مجلس دوم صفحه ى٣٨-٣٧●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □اين درسى است كه در دانشگاه و حوزه نيست. شما كه نصيب‌تــان شــده اســت آن را بگيريــد. مبــادا خيــال كنــى حــرف كوچكــى است. در دانشگاههاى دنيا نيست، درس طلبگى نيست. درسى است براى نجات انسان. درس انبياء و اولياء اســت كــه نصيــب من و شما شده است. □اين جور نيست كه مثل بچّه بياييم و برويم و تا دو كلمه علم به دست آورديم، ورم كنيم. يا اگر به كسى گفتند تو شاگردى بلد نيستى سرش پايين بيافتد. آن تعليم و تعلّمها خيلى كوچك است، در حالى كه اين با كوچــك بــودن نمى‌ســازد وگرنــه خداوند در قرآن نمى‌فرمود لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى مافاتَكُمْ وَلاتَفْرَحُوا بِما اتاكُمْ* اگر چيزى از شمــا گرفتــه شــد، ناراحــت و مأيــوس نشويد. اگر درى را به رويتان گشوديم خوشحال نشويد. □به نظر مى‌رسد عقلايى نباشد وقتى خداوند درى را به روى انسان محتاج مى‌گشايد، خوشحال نشود و يا اگر درى به روى انسان محتــاج بسته مى‌شود پكر نشود. آيا اين زور نيست؟ خداوند مى‌گويد بنده‌هاى من، اگر از ناحيه‌ى خيرخواهى، خيرى به شما مى‌رسد، آن را من برايتان بريده‌ام و آن خير از طرف خداست. براى همين انسان در پاسخ كسى كه به او خوبى مى‌كند مى‌گويدمتشكرم، چون منطق بلد است. ○*سوره ى حديد، آيه ٢٣○ □○ مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب دوم، چاپ هشتم، مجلس سوم صفحه ى٤٩-٤٨○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □○ائمّه(عليهم السّلام)هرگاه بخواهند چيزى را تعريف كنند، طوبا مى گويند. طوبا درختى است در خانه ى زهرا(سلام الله عليها) كه هر شاخه اش در خانه ى يك مؤمن است و او از آن شاخه هرچه اشتها دارد بهره مى برد. □○اين روايت اهل بيت(عليهم السّلام) است. به عقل خود مراجعه كنيد، شايد آن محبّتى كه داريد طوبا است. اين را مى گويم تا در باره ى آن فكر كنيد. من بايد حديث بخوانم و شما هم فكر كنيد. آيا آن محبّتى كه به خوبان دارى، طوبا نيست؟ □○اگر خدا را دوست داريد مال اين شجره است. هرچه ميل داريد از آن مى گيريد. هر وقت يادش مى كنى از هر غمى راحت مى شوى. آيا اين حلّال مشكلات، اين قاضى الحاجات و اين منجى الهلكات طوبا نيست؟ بله، طوبا است و خوب طوبايى است ؛ طوبٰى لَهُم و حُسنُ مَأبٍ*. □○يعنى محبّت خوبان و اهل بهشت، هم طوبا است و هم حُسن مأب. يعنى هر كس بر آنها وارد شود به زيبايى وارد مى شود. *سوره ى رعد، آيه ٢٩ □○ مجالس حاج محمّد اسماعيل كتاب يك، مجلس پانزدهم صفحه ى ١٦٦○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️خيلى نگو من گناهكارم. اين را ادامه نده تا به يقين برسد. روى صفات خوب و كارهاى خوب كار كن تا به يقين برسند. معصيت را به يقين نرسان. ايمان را به شك تبديل نكن. اينكه به شما روزى داده، خلق كرده، اينجا نشانيده، هيچ كدام دست ما نبوده است، همه را خدا كرده است. در اين يقين ها شك نكنيد. از آن طرف پشت بام نيفتيد! بعضى ها احتياط مى كنند عقب عقب مى روند، از آن طرف پشت بام مى افتند. جماعت زيادى از آن طرف افتادند. اصلا من نديده ام كسى از جلو بيفتد؛ همه از پشت سر مى افتند. پشت رو هم افتاده اند. حالا چطور مى شود بياوريشان بالا وقتى كه از پشت سر افتاده اند؟ رفتى علم را بفهمى خراب كردى. رفتى بچه را تربيت كنى فاسدش كردى؛ بچه را دشمن خدا كردى. هر كارى كردى از پشت سر افتادى! ☑️وقتى بسم الله را بفهميد ديگر نه از جلو مى افتيد نه از پشت سر. ◾️مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب دوم، چاپ دهم، مجلس اول صفحه ى ٢٤-٢٣◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei