#امام_خمینی(ره):
■ #محرم را زنده نگه دارید. ما هر چه داریم از این محرم است و از این مجالس. ما باید به عمق این شهادت و تاثیر این شهادت در عالم برسیم و توجه کنیم که تاثیر او امروز هم هست. اگر این مجالس #عزاداری و اجتماعات #سوگواری نبود، کشور ما پیروز نمیشد.
■همه در تحت بیرق امام حسین- سلام الله علیه- قیام کردند. در این اجتماعاتی که در محرم و صفر میشود، مبلغین عزیز و خطبای معظّم باید #مسائل_روز را، #مسائل_سیاسی را، مسائل اجتماعی را در یک همچو زمانی که گرفتار این همه #دشمن ما هستیم، معیّن کنند.
■●صحیفه نور؛جلد ۱۷؛صفحه ۶۲
بیانات امام خمینی(ره) در جمع خطبا، گویندگان مذهبی، علما و روحانیون قم و تهران و استانهای آذربایجان شرقی و غربی
مورخ : ۱۳۶۱/۰۷/۲۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه». انسان باید خودش را بشناسد تا این معانی را درک کند. من و شما مراتبی داریم به نام روح، عقل، خیال و جسم. مرتبه ی روح فلان کس اعلی از مرتبهی جسم اوست. لذا به این توجه داشته باشید که در فقره عرشی أنا مِن حسین بحث افضلیت و مفضولیت نیست. بلکه داریم شئون وجودی انسان کامل را تعریف می کنیم؛ کلّنا نور واحد.
مرتبه ی اعلای اهل بیت علیهمالسلام که اعلی ترین مرتبهشان هست و بالاتر از آن خداست، آن نور واحد وجود است. خدا خالق ائمه علیهمالسلام است و ایشان از خودشان استقلالی ندارند. اعلی ترین مرتبهای که انسان تا آن میتواند رشد بکند، همین نور واحد است و هیچ بشری تا به حال بالاتر نرفته است. نه این که جایی باشد و بشری به آن جا راه پیدا نکرده باشد بلکه از آن بالاتر خداست. ممکن هم هیچ گاه واجب نمیشود چون انقلاب در ذات پیش می آید. مخلوق مخلوق است و خدا هم خداست. اما این چهارده معصوم به یک مرتبهای از بندگی رسیده اند که آن مرتبه بالاترین مرتبهی ممکنهی بشری است و آن مرتبه نور واحد است، مرتبه ی امر است. ایشان از عالم خلق گذشته اند.
«أَلاٰ لَهُ اَلْخَلْقُ وَ اَلْأَمْرُ» (اعراف/۵۴) از خلق گذشتهاند و مرتبهی فوق خلق را پیدا کردهاند و آن، مرتبهی امر است...
■منبر شب پنجم : ظهور امام زمان جزای کربلاست
(ارتباط امام حسين عليه السلام و امام عصر عج)■
#روز_پنجم_محرّم
■پیوستن شَبَثِ بنِ رِبعی از دعوت کنندگان امام حسین علیه السّلام به کوفه همراه با هزار نفر لشگر سواره نظام به سپاه عمر سعد■
آیات 254-253 بقره قسمت چهارم
بخش دوم1⃣
● بيان حقيقى بودن استعمال لفظ ((كلام )) و ((قول )) در غير موارد بشرى
جهت دوم : يعنى بحث از جهت كيفيت استعمال - در سابق توجه فرموديد كه بشر در آغاز مفردات لغات را در مقابل محسوسات و امور جسمانى وضع كرد، و هر وقت لغتى را به زبان مى آورد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 487
شنونده به معناى مادى و محسوس آن منتقل مى شد و خلاصه دايره استعمال لغات امور مادى و محسوس بود، سپس به تدريج منتقل به امور معنوى شد، و اين انتقال و استعمال لفظ در امور معنوى هر چند در ابتدا، استعمال مجازى بود ليكن در اثر تكرار استعمال كار به جائى رسيد كه آن امر معنوى هم معناى حقيقى كلمه شد، چون يكى از نشانی هاى حقيقت بودن استعمال ، تبادر است ، يعنى اينكه هر وقت كلمه به زبان جارى شود آن معنا به ذهن راه يابد، و استعمال لغات در امور معنوى اين طور شد.
و ترقى اجتماع و پيشرفت انسان در تمدن باعث مى شد كه وسايل زندگى دوشادوش حوائج زندگى تحول پيدا كند، و مرتب رو به دگرگونى بگذارد، در حالى كه فلان كلمه و اسم ، همان اسم روز اول باشد، مصداق و معناى فلان كلمه تغيير شكل دهد، درحالى كه غرضى كه از آن مصداق منظور بوده همان غرض سابق باشد.
مثلا روز اولى كه بشر عربى زبان ، كلمه سراج و بشر فارسى زبان كلمه چراغ ، را وضع كرد، براى آن ابزار و وسيله اى وضع كرد كه احتياجش را به نور برطرف سازد، و در روزهاى اولى كه اين كلمه وضع شده بود معنا و مصداقش يعنى آن وسيله اى كه در شبهاى تاريك پيش پايش را روشن مى كرد عبارت بود از يك پياله پايه دار سفالى ، كه مقدارى روغن خوراكى و يا هر چربى ديگر در آن قرار داشت ، و فتيله اى در آن روغن ، غوطه خورده بود،و سر فتيله در لبه پياله قرار گرفته و افروخته می شد، و شعله آن ، اطاق و مسير راه او را روشن مى كرد، و سراميك سازان آن روز هم همين پياله پايه دار را مى ساختند، و نام آن را چراغ مى گذاشتند، سپس اين وسيله استضائه و روشنائى ، به صورتهاى ديگرى در آمد، و در هر بار كه تغيير شكل مى داد، كمالى زائد بر كمال قبلى خود را واجد مى شد،
تا آخر منتهى شد به چراغ الكتريكى ، كه نه پياله دارد و نه روغن و نه فتيله ، و با اينكه هيچ يك از اجزاى روز اول را ندارد، باز لفظ چراغ را بر آن اطلاق مى كنيم ، و اين لفظ را بطور مساوى در مورد همه انحاء چراغها استعمال مى كنيم ، بدون اينكه احتياج به اعمال عنايتى داشته باشيم ، و اين نيست مگر به خاطر همين كه غرض و نتيجه اى كه روز اول بشر را واداشت تا پياله پيه سوز را بسازد، آن غرض بدون هيچ تفاوتى در تمامى اشكال چراغها حاصل است ، و آن عبارت بود از روشن شدن تاريكيها. و معلوم است كه بشر به هيچ يك از وسائل زندگى علاقه نشان نمى دهد و آن را نمى شناسد مگر به نتائجى كه براى او، و در زندگيش دارند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بيان آيات سوره #عصر□ □اين سوره تمامى #معارف قرآنى و #مقاصد مختلف آن را در #كوتاهترين بيان خلاصه كر
□بیان آیه (۱) سوره عصر□
□والعَصر(۱)
□در اين كلمه به #عصر سوگند ياد شده، و از نظر مضمونى كه #دو آيه بعد دارد #مناسبتر آن است كه منظور از عصر، #عصر_ظهور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) باشد، كه عصر #طلوع اسلام بر افق مجتمع بشرى، و #ظهور و غلبه #حق بر باطل است، چون مضمون #دو آيه بعد اين است كه #خسران عالم انسان را #فراگير است و تنها كسانى را #فرا نمى گيرد كه از حق #پيروى نموده، و در برابر آن #صبر كنند، و اين #اقليت عبارتند از كسانى كه به خدا و روز جزا #ايمان آورده و عمل #صالح كنند.
□ولى #بعضى گفته اند: مراد از #عصر، وقت عصر، يعنى #آخر_روز است، چون اين وقت #دلالت دارد بر #تدبير_ربوبى كه روز را مى برد و شب را مى آورد، و #قدرت و #سلطنت را از سلطان روز يعنى #خورشيد سلب مى كند.
□بعضى #ديگر گفته اند: مراد نماز #عصر است، كه نماز #وسطى است كه از همه نمازهاى #يوميه فضيلت بيشترى دارد.
□بعضى #ديگر گفته اند: مراد شب و روز است، كه #اصطلاحا به آنها #عصران گفته مى شود.
□بعضى #ديگر گفته اند: منظور از عصر #دهر است، كه در آن #عجائبى وجود دارد، كه بر قدرت #ربوبى دلالت دارد.
□و بعضى ديگر #وجوهى ديگر ذكر كرده اند. و در بعضى از روايات آمده كه منظور، عصر #ظهور_مهدى (عليه السلام) است كه در آن عصر #حق بر باطل به طور كامل #غلبه کند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●فضیلت #گریۀ بر سیدالشهدا علیهالسلام
اهمیت مجالس #روضه حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در سیره و بیان آیتالله بهجت قدسسره●■
■●آنهایی که بُکای(گریهی) مردم را ـ نعوذ بالله ـ امر غلطی میدانند، چه میگویند؟! این «بُکاء مِن خَشیَة الله؛ گریه از خشیت الهی» عمل انبیاء است. چه میگویند؟!
■●مسئلۀ بکاء(گریه) بر سیدالشهداء المظلومین علیهالسلام، این هم مثل بکاء از خشیة الله است. این هم همان اجر را دارد. قطرهاش چقدر [فضیلت و اجر دارد]. بعضی میگویند: گریه چه فایدهای دارد؟ فایدهاش این است که اتصال روحی انسان با خود سیدالشهدا علیهالسلام و با حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله و با خدا در ترقی است؛ با همین بکاءها.
■●رحمت واسعه، چاپ۴، ص۲۷۰●■
@mohamad_hosein_tabatabaei