■●استاد علی صفایی حائری
#رمز_انتخاب_شهداء●■
■●در هر راهى رنج و گرفتارى هست و براى تمامى مردم تحول و گردش هست.
و با همين رنج و تحول مؤمن عاشق مشخص مىشود و غفلت زدهى موقعيتها و غايب و گرفتار در نعمتها كه بر خود ستم كردهاند و حركت خود را در گرو شرايط و امكانات گذاشتهاند كنار مىروند و شهدا كه حضور مستمر داشتهاند انتخاب مىشوند و گواهان اتخاذ مىشوند، مؤمن غربال مىشود و كافر به هلاك مىرسد.
■●بهشت بدون جهاد و صبر به دست نمىآيد و با همين جهاد و شهادت است كه تمناى كسانى كه آرزوى مرگ را داشتند، ولى با ديدار آن،به آن خيره شدند و ايستادند، محك مىخورد.
■●و همينطور صبر و استقامت آنهايى كه همراه محمد و پس از محمد صلى الله عليه و آله از راه او باز نمىگردند و پشت نمىكنند، مشخص مىشود، كه خدا صابر را مشخص مىكند و به شاكرها پاداش مىدهد.
■●وارثان عاشورا، صفحه ۶۴●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■در راه دریافت حقیقت باید علم فکری را مقدمه ی علم شهودی قرار دهی و برای ادراک کنه این مطلب باید شهود را اصل قرار دهی و علم حصولی را فرع، اما نه بدان معنی که از فرع بی نیاز باشی.
■این فرعی است که تو را به جانب اصل رهنمون می سازد. پس فرع را برای نیل به اصل در آغوش بگیر و همواره به خاطر داشته باش که این علم فکری پلی است برای رسیدن به آنچه تو بدان مقصود به آفرینش در آمده ای
■مبادا گمان کنی که هر چه خیر است در دامن معرفت حصولی است پس همت بلند گیر و معرفت شهودی را غایت حرکتت قرار ده که از تو حرکت و از خدا برکت.
■از خدایت توفیق این حرکت را بخواه و به راه بیفت که بی منتها در بی منتهای خیر و کمال و سرور انسانی در انتظار تو نشسته انچنان که هر چه در ذهن خود از انها در نظر بگیری باز قطره در مقابل دریایی بی نهایت است
● #پس_همّت_را_جزم_کن
● #و_فرصت_را_از_دست_نده
● #و_به_راه_بیفت
● #که_راه_دراز
● #اما_خوشی_را_در_پیش_داری.
■●رساله رابطه علم و دین
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش اوّل●■
■ايّام بسيار بزرگ، گرانقدر و درس آموزی است. خدای متعال توفيق داد يکبار ديگر ماه محرّم را با همهی جلالت و عظمتش و با تمام زيبايیها و جمالش و با همهی داغها و سوگهايش تجربه كنيم.
■عاشورا يك مكتب است؛ عاشورا تنها یک فاجعهی جانخراش برای گريستن، سوگوار بودن و بر سر و سينه زدن نيست.
■در مكتب عاشورا بايد انسان عاشورايی شويم ؛ والّا ساليان سال هم اشک بريزيم و بر سر و سينه بزنيم، امّا حال و هوای عاشورايی در جان ما ايجاد نشود، از عاشورا بهرهی چندانی نبردهايم.
■امام حسين عليهالسّلام امام است و امام كسی است كه اَمام و پيشاروی يک گروه حركت میكند و آنها را راهبری میکند؛ و شيعه يعنی كسی كه امام خود را مشايعت میکند؛ در پیِ امام خويش راه میپويد؛ گام بر جای گام امام خويش مینهد.
■تشيّع يعنی پيروی؛ يعنی در پیِ امام راه سپردن. اگر امام ما اباعبدالله الحسين عليهالسّلام است، و اگر طالب تشيّع آن بزرگواريم، لازمهاش اين است كه راهی را كه امام حسين عليهالسّلام طی كردند، طی كنيم.
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#مصباحالهدی_و_سفینهالنجاه●■
■●منظور از اولی و دومی و سومی و چهارم در زیارت عاشورا چه کسانی هستند●■
■●مرحوم آیت الله العظمی حبیب الله شریف کاشانی از علمای بزرگ شیعه می نویسد:
■«و المراد بالأوّل و الثانی و الثالث الثلاثة الذين غصبوا حقّ وصيّ الرسول و تقدّموا عليه. و بالرابع معاوية.»■
■مراد از اولی و دومی و سومی سه نفری هستند که حق وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله را غصب کردند و بر او تقدم جستند. و مراد از چهارمی معاویه است.
■●شرح زیارة عاشوراء، صفحه ۱۰۵●■
■اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ■
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت اول )●■
■●مردم #كوفه دو مشكل جدّی دارند:
1⃣یکی اینکه #معرفت عميقی نسبتبه حجّت خدا ندارند. البتّه این بحثی است که نمیرسم باز کنم؛ اینکه حتّی روزی كه عثمان كشته شد و مردم درِ خانهی حضرت علی علیه السلام ريختند، [اصلاً این مردم حضرت را بهعنوان امام قبول نداشتند!] در خطبهی شقشقيّه، اميرالمؤمنين علیه السلام میفرمايند: ازدحام جمعیّت طوری بود كه حسنين داشتند زير دست و پا خفه میشدند و لباس من به تنم پاره شد؛ درِ خانهی من هجوم آوردند كه بياييد با شما بيعت كنيم.
■●آيا واقعاً مردمی که ریختند درِ خانهی حضرت امیر علیه السلام ، آمدند با اميرالمؤمنين علیه السلام بهعنوان حجّت معصوم خدا كه امام است و خلافت و حكومت ایشان را خدا مقرّر داشته و پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بارها اعلام كرده و در غدير خمّ نسبتبه اين فرمان الهی از مردم بيعت گرفته، بیعت کنند؟ آیا این مردمی که برای بیعت درِ خانهی حضرت علی علیه السلام ریختند، به اين عنوان آمدند؟ يعنی بهعنوان یک شيعهی امامشناسِ پذيرای امام؟!
قطعاً اينگونه نبود! یقیناً اينطور نبود!! يعنی فكر نكنيم مردم بعد از قتل عثمان همه شیعه شدند! این جمعیّتی که آمدند با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت کردند، شیعه نشدند؛ در واقع اینها ابوبكر و عمر و عثمان را تجربه كردند و تلخی رفتارهای بیرويّهی آنها را با همهی وجود لمس كردند، ظلم و ستم و تبعيض و غارت بيتالمال و فساد و فحشايی كه دستگاه خلافت مستقيم و غيرمستقيم ترويج كرد، اينها را لمس كردند و با همهی وجود به تنگ آمده بودند؛ دنبال يكی ديگر ميیگشتند كه او اين ظلمها را به آنها نكند؛ اين تعدّیها، این تبعيضها، اين فاميلبازیهايی كه عثمان كرد، اين كارها را نكند؛ و ديدند علی علیه السلام اينگونه است.
■●علی علیه السلام انسان عادلی است؛ علی علیه السلام انسان زاهدی است؛ انسان پاكی است. آمدند با علی علیه السلام بهعنوان يك انسان معمولی بيعت كنند؛ نه بهعنوان حجّت معصوم خدا. همهی مردم زمانب كه آمدند با علی علیه السلام بيعت كردند شيعه نشدند. بهعنوان یک خلیفه، چهارمين خليفه، با ایشان بيعت كردند. لذا خودشان هم میگویند خلفای راشدین چهار نفرند؛ چهارمی علی علیه السلام است. اکثریّت مردم به این عنوان آمدند بیعت کردند.
■●شيعيان نابِ خالصی كه حضرت را بهعنوان حجّت معصوم خدا و امام مفترضالطّاعهای میشناختند كه از جانب خدای متعال ولايت او مقرّر شده و مردم ملزم به پذيرش و تمكين از ولايت او هستند، بسيار نادر بودند. در زمانی هم كه اميرالمؤمنين علیه السلام در كوفه حكومت میكنند، ماجرا همين است. يعنی وقتی از مدينه آمدند و مقرّ حكومتشان را به كوفه منتقل كردند، [مردم کوفه شیعه نبودند.] حالا علل و عوامل این انتقال چه بود، بحث مفصّلی ميیبرد و یک كار پژوهشی جدّی میطلبد كه چه شد اصلاً اميرالمؤمنين علیه السلام مقرّ حكومت را از شهر مدينه كه شهر رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بود به شهر كوفه منتقل كردند. علیایّحال بعد از اين انتقال مقرّ حكومت، بسياری از مردم كوفه هم اميرالمؤمنين علیه السلام را بهعنوان يك زمامدار سياسی، يك خليفه و يك حاكم ميیشناختند. اینها باور ناب شيعی بهعنوان حجّت معصوم خدا راجعبه حضرت علی علیه السلام نداشتند.
■●لذا آن معرفتي كه در زيارت عاشورا از خدا درخواست ميكنيم، فَاَسْأَلُ اللهَ الَّذِي اَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِيائِكُمْ، اين معرفت حجّت خدا، معرفۀالحجّۀ، حسابش جداست از اينكه بگوييم اين شخص، انسان خوبی است. بسياری از اهلسنّت كه امروز در دنيا زندگی میكنند راجعبه حضرت علی علیه السلام میگويند: بله، حضرت علی علیه السلام انسان خوبي بود؛ خليفهي چهارم بود؛ قبولش داریم. پسرعموی پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هم بود؛ داماد پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هم بود؛ جزو کبار صحابهی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم هم بود و دوستش داريم. اين ادّعا را دارند و بسياری از آنها هم ممکن است واقعاً راست بگویند و واقعاً از ته دل دوست داشته باشند. برخی از اهلسنّت اينطورند؛ مثل شافعیها كه واقعاً هم يك محبّت قلبی به اهلبیت علیهم السلام دارند و ابراز ارادت هم میكنند. امّا اين ابراز ارادت و ابراز محبّت بهعنوان فاميل پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و اینكه انسان خوبی بود و جزو صحابهی فاضل و باسواد پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود، غير از این است که ما اميرالمؤمنين علیه السلام را به عنوان حجّت معصوم خدا و امام مفترضالطّاعه و ولیاللهالاعظم باور داشته باشيم.
#ادامه_دارد...
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۹۷
آیات 254-253 بقره قسمت پنجم
بخش چهارم
● وجه تسميه علم كلام و اشاره با اختلاف اشاعره و معتزله درباره تقديم يا حادث بودن كلام خدا
اين را هم بايد دانست كه بحث كلام از قديمى ترين بحث هائى است كه علماى اسلام را به خود مشغول داشته ، و اصلا علم كلام را به همين مناسبت علم كلام ناميدند كه چون از اينجا شروع شد كه آيا كلام خدا قديم است يا حادث ؟
اشاعره قائل بودند به اينكه كلام خدا قديم است ، و گفتار خود را چنين تفسير كردند كه منظور از كلام ، معانى ذهنى است كه كلام لفظى بر آنها دلالت مى كند، و اين معانى همان علوم خداى سبحان است كه قائم به ذات او است ، و چون ذات او قديم است صفات ذاتى او هم قديم است ، و اما كلام لفظى خدا كه از مقوله صوت و نغمه است ، حادث است ، چون زائد بر ذات ، و از صفات فعل او است .
در مقابل ، معتزله قائل شدند به اينكه كلام خدا حادث است چيزى كه هست گفته خود را تفسير كرده اند به اينكه منظور ما از كلام ، الفاظى است كه طبق قرارداد لغت دلالت بر معانى مى كند، و كلام عرفى هم همين است ، و اما معانى نفسانى كه اشاعره آن را كلام ناميده اند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 499
كلام نيست ، بلكه صورتهاى علمى است ، كه جايش در نفس است .
و به عبارتى ديگر وقتى ما سخن مى گوئيم در درون دل و در نفس خود چيزى به جز مفاهيم ذهنى كه همان صورتهاى علمى است نمى يابيم ، اگر منظور اشاعره از كلام نفسى ، همين مفاهيم باشد، كه مفاهيم كلام نيست ، بلكه علم است ، و اگر چيز ديگرى غير صور علمى را كلام ناميده اند، مادر نفس خود چنين چيزى سراغ نداريم .
مى توان به معتزله اشكال كرد، و پرسيد چرا جايز نباشد كه يك چيز به دو اعتبار، مصداق دو صفت و يا بيشتر بشود؟ و چرا صور ذهنى به آن جهت كه انكشاف واقعيات و درك آن است ، مصداق علم ، و به آن جهت كه مى توان آن را به ديگران القا كرد، كلام نباشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●میزان معرفت و اعتقاد به امام معصوم علیهالسلام
منزلت اهلبیت علیهمالسلام در نگاه آیتالله بهجت قدسسره●■
■●درباره معرفت و اعتقاد به امام[معصوم] علیهالسلام أَدْنَیالْمَعْرِفَة(پایینترین درجۀ شناخت) کافی است و آن این است که فقط معتقد باشیم که او امام مُفْتَرَضُالطاعَة (اطاعت او واجب) و وصی پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است، ولو اسم او و اینکه مثلاً او همان کسی است که با معاویه و یا با مروان و طلحه جنگید را ندانیم.
■●همچنین دانستن ترتیب آنها و اینکه امام چندم است، لازم نیست. خدا کند آنچه را که از ما میخواهند انجام دهیم، و آنچه را که نمیخواهند انجام ندهیم.
■●در محضر بهجت، ج۱، ص۶۲●■
@mohamad_hosein_tabatabaei