eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه 255 سوره بقره قسمت سوم بخش سوم ● احاطه خداى تعالى بر آنچه كه با شفيعان حاضر است و آنچه از آنها غايب است اين را به آن جهت گفتيم كه نتيجه بگيريم ظاهر عبارت مور بحث اين است كه ضمير جمع ((بين ايديهم و ما خلفهم )) به شفيعانى بر مى گردد كه آيه قبلى اشاره به آنان داشت ، پس علم خدا به پشت و روى امر شفيعان ، كنايه است از نهايت درجه احاطه او به ايشان ، پس ايشان نمى توانند در ضمن شفاعتى كه به اذن خدا مى كنند كارى كه خدا نخواسته و راضى نيست در ملك او صورت بگيرد، انجام دهند، ديگران هم نمى توانند از شفاعت آنان سوء استفاده نموده ، در ملك خداى تعالى مداخله كنند و كارى صورت دهند كه خدا آن را مقدر نكرده است . آيات كريمه زير هم به همين معنا اشاره مى كند كه مى فرمايد: ((و ما نتنزل الا بامر ربك له ما بين ايدينا و ما خلفنا و ما بين ذلك و ما كان ربك نسيا)) ((عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم ، و احاط بما لديهم و احصى كل شى ء عددا)). براى اينكه اين احاطه خدا به ملائكه و انبياء را بيان مى كند تا از انبياء عملى كه او نخواسته سر نزند و ملائكه جز به امر او نازل نشوند و انبياء جز آنچه را كه او خواسته ابلاغ نكنند، و بنابراين بيان ، مراد از ((جمله ما بين ايديهم )) آن رفتارى است كه از ملائكه و انبياء مشهود و محسوس است ، و مراد از جمله ((و ما خلفهم )) چيزهائى است كه از انبيا غايب و بعيد است ، و حوادثى است كه پس از ايشان رخ مى دهد، پس برگشت معناى اين دو جمله به همان غيب و شهادت است . و سخن كوتاه اينكه : جمله ((يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم )) كنايه است از احاطه خداى تعالى به آنچه كه با شفيعان حاضر و نزد ايشان موجود است و به آنچه از ايشان غايب است و بعد از ايشان رخ مى دهد، و لذا دنبال جمله مورد بحث اضافه كرد: ((و لا يحيطون بشى ء من علمه الا بما شاء))، تا احاطه كامل و تام و تمام خداى تعالى و سلطنت الهيه اش را تبيين كند و بفهماند كه خداى تعالى محيط به ايشان و به علم ايشان است و ايشان احاطه اى به علم خدا ندارند مگر به آن مقدارى كه خود او خواسته باشد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 511 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●لزوم استفاده از ذخایر باقی‌مانده از ائمه علیهم‌السلام●■ ■●این همه ودایع، کتب، مخازن علم، روایات و ادعیه در اختیار ما گذاشته‌اند، به‌گونه‌ای‌که اگر کسی بخواهد امامی را حاضر بیابد و یا صدایش را از نوار گوش دهد، و یا در خدمتشان باشد تا مطالب آنها را استماع کند ـ نه اینکه خود در محضر آنها صحبت کند ـ بهتر از اینها پیدا نمی‌کند. ■●همه چیز در دسترس ماست، ولی حالمان مانند حال کسانی است که هیچ ندارند؛ نه به قرآن قائلند، نه به عترت و نه روایات آنها را قبول دارند! اگر ائمه اطهار علیهم‌السلام حاضر بودند، باز باید به همین روایاتشان عمل کنیم. ■●لابد عذرمان این است که در صورت حضور آنها هم مجبور نبودیم از آنها پیروی کنیم و به حرف‌هایشان گوش کنیم، چنانچه در طول تاریخ امتحان داده‌ایم که در زمان حضورشان قدردان آنها نبوده‌ایم! ■●در محضر بهجت، ج۱، ص۷۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●علامه حسن زاده آملی در صفحه ۲۴۳ فص فاطمیه می فرمایند●■ ■نفس انسانی خواه مرد وخواه زن همین که از کدورات مادی بدر آمد و بذرهای معارف در آن پرورده شده‌است و محاسبت را تاکید و مراقبت را تشدید کرده است، صور ملکی و ملکوتی درآن تمثل می‌یابد و با موجودات آنسویی همدهن و همسخن می‌شود ●ای دل به کوی دوست گذاری نمیکنی ●اسباب جمع داری و کاری نمیکنی @mohamad_hosein_tabatabaei
■آیا هیچ می دانید که یک حرکت رو به کمال از روی آزادی و اختیار اگر چه آن حرکت کوچک باشد، چیست؟ ■بدانید که همین حرکت است که آدم و فرزندان او را شایسته خلافت خداوند در روی زمین خواهد کرد. آن حرکت که با اشباع، و با به وجود می آید، جزئی از آهنگ اعلای هستی است که به مقتضای فیض ربّانی خداوند به وجود آمده است. ■●استاد ، تفسیر نهج البلاغه، ج۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●روز سوم ماه صفر یکی از دو احتمالِ شهادت رقیه ی بنت الحسین سلام الله علیها است. حضرت رقیه سلام الله علیها یا در روز سوم، یا در روز پنجم صفر از دنیا رفتند. ■●ماجرای دردناک جانبازی این عاشق خردسال را همه ی عزیزان شنیدند که چگونه در فراق پدر میسوخت! و وقتی که گریه های او آرامش مرگبار کاخ یزیدی را نیمه شب به هم زد؛ یزید با عصبانیت سر خدمتکارانش داد زد که این سر و صدا چیست؟ گفتند دختر حسین بهانه ی پدر را می گیرد. گفت: برای اینکه آرامش کنید، سر پدرش را بِبَرید. او بچّه است نمیفهمد. سر را داخل طَبَقی گذاشتند و روپوشی روی آن انداختند؛ ■●در همان تاریکیهای دلِ شب سر مطهّر اباعبدالله علیه السلام را به مسجد خرابه ای که امروز مدفن این دختر بزرگوار اباعبدالله است، وارد کردند. ■●خیلی تعجّب آور بود؛ نیمه های شب طَبَقی که ظاهراً طبق غذاست، و پارچه ای بر روی آن انداخته شده است. رقیه سلام الله علیها به عمّه ی بزرگوارشان، حضرت زینب علیهاالسّلام عرضه داشت:عمّه جان من غذا نخواستم که اینها برای من غذا آوردند! حضرت زینب میدانستند چه فاجعه ای در پیش است؛ چیزی نگفتند؛ سکوت کردند ■●روپوش را در برابر این دختر سه ساله ی ابا عبدالله از روی آن طَبَق برداشتند و سرِ خون آلود، لبهای خشکیده و ترکیده، و دندانهای خرد شده ی با چوبِ خِیزَران یزید از زیر آن سرپوش آشکار شد. و آنوقت معاشقه ی این بلبل اباعبدالله با سر مطهّر پدر بزرگوارش آغاز شد. ■●ماجرای سفر اسارت را گام به گام برای پدر تعریف کرد؛ تازیانه خوردنهای عمّه، از مرکب افتادن بین راه، زخم زبانها و مسخره کردن های مردم شام،لقمه های صدقه تعارف کردن به اهل بیت و بالأخره در حالی که سر پدر بزرگوار را در آغوش گرفته بود و لب بر لبِ مطهّر اباعبدالله علیه السلام گذاشته بود، یکباره عمّه دیدند سر یک سو افتاد و رقیه به سوی دیگر افتاد. ■●روز سوم یا روز پنجم ماه صفر، روز مُلحَق شدن این دختر سه ساله به پدر بزرگوارش اباعبدالله الحسین علیه السّلام است. ■●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ۱۶ بهمن ۸۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● شبهه آکل و مأکول●■ ■●شبهه آکل و مأکول شبهه ای معروف و دیرینه در باب معاد جسمانی است که بسیاری از متکلمان درباره آن سخن گفته اند. معاد و زندگی پس از مرگ، یکی از اصول اعتقادی مسلمانان است که بحث درباره آن کمتر از گفتگو درباره توحید نیست؛ زیرا افزون بر اینکه منکران مبدأ، معاد را انکار کرده اند، برخی از معتقدان به مبدأ نیز درباره روز رستاخیز، به ویژه معاد جسمانی، اظهار تردید کرده، در این باب به القای شبهه پرداخته اند. اگر پیچیدگی و بغرنج بودن، عاملی برای طرح و بحث شبهه درباره مسأله معاد به شمار آید، عواملی دیگر نیز هست که نباید آنها را نادیده انگاشت. ■●یکی از این عوامل که در قرآن مجید نیز به آن اشاره شده، به این صورت قابل تقریر است: اعتقاد به روز واپسین و دیدن پاداش و کیفر، مایه پیدایش تعهد و پذیرش مسئولیت است و انسان را از هوسرانی و تبهکاری باز می دارد. از این رو، کسانی که هوسران و متمایل به پیروی از شهوات خویشند، انکار معاد را، به قصد توجیه تبهکاری‌ها و پیروی از شهوات خویش، عاملی عمده می شناسند. این معنی را از این آیات می توان دریافت: { أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ (۳) بَلَىٰ قَادِرِینَ عَلَىٰ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ (۴) بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ} ■●آیا انسان می پندارد که ما استخوانهای او را گرد نمی آوریم؟ آری، ما تواناییم بر اینکه حتی سر انگشتان او را بسازیم، ولی انسان می خواهد آنچه را پیش روی اوست از انگیختن و رستاخیز دروغ شمارد. بر این پایه، می توان گفت انگیزه کسان برای انکار معاد، تنها شبهه علمی نیست، بلکه فرار از پذیرش مسئولیت و پیروی از خواسته های نفسانی نیز عامل بزرگی در این مورد به شمار می آید. @mohamad_hosein_tabatabaei
■اینکه هنگام ورود به حرم ائمّه علیهم السّلام میگویی: رَبِّ اَدخِلنى مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنى مُخرَجَ صِدقٍ، یعنی خدایا کاری کن با صدق پیش این آقا بروم و از پیش ایشان هم با صدق پیش شما بیایم. ■وقتی به حرم ائمّه علیهم السّلام مشرف میشوید، زود داخل نشوید. دم در توقّف کنید و اذن دخول بخوانید تا رغبتتان طلوع کند و قطره‌ی اشکی بر چشمتان بنشیند. اوّل دل را جلو بفرستید. اشک نشانهی این است که اجازهی ورود دادهاند. بعد وارد شوید و همانطور که افرادی که در زمان حیات ظاهری امام علیه السّلام خدمت ایشان میرسیدند، سلام میکردند، به ایشان سلام کنید. زیارت‌نامههای طولانی گاهی اوقات انسان را از امامی که در محضرش ایستاده است، غافل میکند. در داخل صحن و حرم ائمّه علیهم السّلام هم احترام زائران و خدّام را نگه دارید، هر کس چیزی به شما گفت، آن را از جانب امام بدانید و ادب کنید و بپذیرید. صدای همهمهای که بالای صدای تک تک زائران به گوش میرسد، صدای ملائکه را همراه دارد. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴عاشورای سال ۶۱ هجری، به تاریخ شمسی، در روز ۲۱ مهر ماه واقع شد... ■قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ (شوری/۲۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها ■میلاد امام باقر علیه السّلام
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت دهم)●■ ■●گفتیم کُلُّ یَوْمٍ عاشُوراءُ و کُلُّ اَرْضٍ کَرْ
■● (قسمت آخر)●■ ■●البتّه این را هم بگویم که روایاتی که درباره‌ی شرايط قبل از ظهور هست، اين خبرها را داده كه شيعه‌كشی وحشتناك زياد می‌شود. هيچ نقطه‌ی امنی جز قلّه‌های كوه برای شيعه باقی نمی‌ماند. روایت‌ها را بخوانید! البتّه نمی‌خواهم دلتان را خالی کنم؛ ولی بدانید! خودتان را آماده كنيد! ■● يعني كسی كه برای دفاع از مولای خودش و مكتب و مذهب خودش جان بر كف است. شيعه فقط اين نيست كه بنشینیم يك سخنرانی گوش كنيم و بعد هم با شيرينی و چای پذيرايی شويم و بعد هم تشريف ببريم! بايد خودمان را آماده كنيم. روايت‌ها عجيب و غريب است که خود بحث دیگری است و نمی‌خواهم وارد شوم؛ ولی روايات‌ صحنه‌ی بسيار مخوفی را قبل از ظهور امام زمان‌ارواحنافداه برای شيعه نشان ميیدهند. ■●در همان حديث هست كه: تُتَهادىٰ رُؤُوسُهُمْ كَما تُتَهادىٰ رُؤُوسُ التُّرْكِ وَ الدَّيْلَمِ؛ همان‌طوركه سران ترك و ديلم را در گذشته‌ی تاريخ، وقتی آنها كافر بودند، می‌بريدند و برای هم هديه ميیفرستادند، قبل از ظهور شرايط طوری مي‌شود كه سر شيعیان را می‌برند و اين سرهای بريده را برای همديگر كادو ميیفرستند. روايت داریم كه زن نسبت‌به شوهرش اعتماد نمی‌كند بگويد من شيعه‌ام! شوهر نسبت‌به زنش اعتماد نمی‌كند بگويد من شيعه‌ام! مي‌رود او را لو می‌دهد و میكشند. پدر نسبت‌به فرزند و فرزند نسبت‌به پدر... شرايط اين‌طور خواهد شد و بدانيم كه جهانی مقدّمات اين قضيّه را دارد فراهم ميكند. به‌شدّت بسيج كرده‌اند. الان که ماجرای سر بريدن شيعيان عراق به‌صورت جدّی مطرح است. عين گوسفند سر می‌برند! فیلم‌های این صحنه‌ها را دیده‌ام؛ به‌شدّت تکان‌دهنده است! شیعه‌های مظلوم را با فتوايی كه علمای سنّی مي‌دهند، می‌کشند. خصوصاً علمای وهّابی، این علمای كثيف و وابسته به كفر جهانی! سی‌وهشت نفرشان جمع شدند و بيانيّه‌ای دادند كه كشتن شيعيان واجب است. ⁉️به‌هرحال اینها را برای چه عرض می‌کنم؟ ■●برای اینکه بگویم، آقا جان! ! ! روی خودمان كار كنيم! شيعه‌ی امام زمان علیه السلام، علیه السلام، سرباز آماده‌ي رزم است؛ زن و مردش فرق نمی‌كند. روی خودمان كار كنيم و راه ايجاد شهامت این است که ايمانمان را قوی کنیم؛ دلبستگيمان را از کم کنیم. کسی كه دلبسته است به رفاه و ثروت، دل بسته است به قدرت، دل بسته است به لذّت، به زنده ماندن، اين انسان بزدلی است و با يك تهديد عقب می‌نشيند. درهرصورت آنچه عرض کردم، از این جهت بود که تابه‌حال جلسات فراوانی در جنبه‌های مثبت زيبايي‌های صحنه‌ی عاشورا در جبهه‌ی امام حسين عليه السلام و يارانشان صحبت كرده بوديم؛ امروز کمی آمديم اين طرف جبهه و عبرت‌هايی را كه مي‌شود از اين فاجعه‌ی عظيم گرفت، مورد تأمّل قرار داديم. ■●اميدواریم خدای متعال به همه‌ی ما توفيق دهد كه هم عميق دينی و عميق، و هم ايمان مستحكم و راسخ، روزی ما شود و يك سرباز بابصيرت و باشجاعت باشیم. همان تعبيری كه اميرالمؤمنين علیه السلام به كار بردند و فرمودند: ياران راستين پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم، شمشيرهای خود را روی بصيرت‌های خود حمل می‌كردند! يعنی هر دو لازم است؛ هم و شجاعت و شهامت ناشی از ايمان، هم بصيرت و شناخت و فهم عميق. ■●اميدواريم خدای متعال اين دو گوهر بزرگ را نصيب همه‌ی ما بفرماید و ما را از جاذبه‌ی محبّت و دلبستگی دنيا و از و مصون بدارد تا بتوانيم سربازان شايسته‌ای برای امام عصرارواحنافداه باشيم. ■● ۹۷●■
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه 255 سوره بقره قسمت سوم بخش چهارم ● طرح يك سؤال و پاسخ به آن در اينجا سؤالى باقى مى ماند و آن اين است كه شما قبلا مساله شفاعت را عموميت داده و شفاعت زبانى و سببيت تكوينى و تشريعى ، همه را شفاعت دانستيد، در حالى كه درآيه مورد بحث هر چه ضمير به ((شفعاء)) برگردانيده ضمير مخصوص به عقلا است يعنى ضمير هم كه سه بار آمده ، يكى در ((ما بين ايديهم ))، و يكى در ((ما خلفهم ))، و ديگر در ((يحيطون ))، و حال آنكه مطلق اسباب و علل تكوينى عقلا نيستند؟. جواب اين سؤال اين است كه چون معهود از كلمات شفاعت ، وساطت ، ((تسبيح )) و ((تحميد)) اين است كه اينگونه كارها از عقلا و صاحبان شعور سر مى زند، و تعبير به اين كلمات بيشتر در مورد صاحبان عقل شايع است ، لذا قرآن كريم اينگونه اعمال را هر چند از علل تكوينى و فاقد شعور هم سر بزند، با تعبير خاص به عقلا تعبير مى كند، و اين عرف و عادت قرآن است ، همچنان كه مى بينيم درباره تسبيح تمامى كائنات همين تعبير را آورده و مى فرمايد: ((و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم )). و نيز مى فرمايد: ((ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين )) كه ترجمه اش در چند صفحه قبل گذشت و همچنين آياتى ديگر از اين قبيل . گفتيم كه جمله : ((و لا يحيطون بشى ء من علمه الا بما شاء))، معناى تماميت تدبير خدا و كمال آن را مى رساند، زيرا يكى از نشانى هاى كمال تدبير، اين است كه موجود تدبير شده ، خودش نفهمد كه تدبير كننده او چه منظورى از او و از تدبير او دارد، و چه آينده اى برايش در نظر گرفته تا براى خلاصى از آن آينده (اگر ناگوار است ) دست و پا نكند و نقشه مدبر را خنثى نسازد، و تدبير شدگان ، مانند قافله چشم و گوش بسته اى باشند كه بر خلاف ميل به طرفى سوقشان مى دهند، و آن قافله هم مى رود صاحب قافله كمال جديت را به خرج مى دهد تا از هيچ ناحيه اى به افراد قافله آگهى نرسد و افراد ندانند به كجا مى روند و كجا منزل مى كنند و مقصد نهائى شأن كجا است . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 512 خداى سبحان با اين جمله ، اين معنا را بيان مى كند كه تدبير عالم خاص او است براى اينكه تنها او است كه به روابط بين موجودات آگاه است ، چون او موجودات و روابط آنها را آفريده ، و اما بقيه اسباب و علل و مخصوصا علل و اسبابى كه از صاحبان عقل هستند هر چند كه دخل و تصرفى ، و علمى دارند و ليكن هرچه دارند آن را مورد استفاده قرار مى دهند، خود مرتبه اى است از شئون علم الهى ، و هر چه تصرف دارند، خود شانى است از شئون تصرفات الهى و نحوه اى است از انحاى تدابير او پس ديگر كسى نمى تواند به خود اجازه دهد كه بر خلاف اراده خداى سبحان و تدبير جارى در مملكتش قدمى بردارد، و اگر برداشت ، آن نيز از تدبير خداوند است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●هرگز معصیت خدا نکرده‌ام! به‌مناسبت شهادت حضرت زید علیه‌السلام●■ : ■●از حضرت زید رحمه‌اللّه (فرزند امام سجاد علیه‌السلام) نقل شده که فرمود: «ما عَصَیتُ اللّه مُنْذُ عَرَفْتُ یمینی مِنْ شِمالی؛ از آن زمان، که دست راست و چپ را تشخیص دادم، معصیت خدا نکرده‌ام». ائمه علیهم‌السلام از حال ما غافل نیستند، اگرچه ما از آنها غافل باشیم، هُمْ یعْلَموُنَ کلَّ ما نَعْلَمُ وَ لا نَعْلَمُ کلَّ ما یعْلَمُونَ (آنان تمام آنچه را که ما می‌دانیم، می‌دانند و ما تمام آنچه را که آنان می‌دانند نمی‌دانیم). امام سجاد علیه‌السلام به زید رحمه‌اللّه فرمود: «إِنّی أُعیذُک أَنْ تَکوُنَ الْمَصْلوُبَ فِی الْکناسَةِ؛ به خدا پناه می‌برم از اینکه تو را در محله‌ی کناسه [کوفه] به دار آویزند». ■●در محضر بهجت، ج١، ص٢٠٨●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری●■ تنهایى براى آنهایى وحشت زاست که در راه نیستند. آنها که بر روى مرز راه رفته اند و با قانون هاى حاکم بر هستى هماهنگ اند از تنهایى نمى ترسند. آنها که در راهند و در مسیر اطاعت هستند، با اللَّه همراهند(۱) و از حمایت او برخوردار. و کسى که با او شد و او را یافت، چیزى از دست نداده و کم ندارد.(۲) (۱)- انَّ اللَّه مَعَ الَّذینَ اتَقَوا.( نحل، ۱۲۸) مَنْ کانَ للَّه کانَ اللَّهُ لَه ...(بحار، ج ۸۲، ص ۳۱۹) (۲)- ماذا فَقَدَ مَنْ وَجَدَک وَ ماذا وَجَد مَنْ فَقَدَک...(مفاتیح الجنان، دعاى ) ■●مسئولیت و سازندگى، ص ۳۲۳●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #دکتر_دینانی شبهه آکل و مأکول●■ ■●شبهه آکل و مأکول شبهه ای معروف و دیرینه در باب معاد جسمانی است
■●در ادامه بخوانید:  عقل و استدلال در تفکر ابن جوزی●■ ■●تاریخچه شبهه آکل و ماکول و اندیشه‌ورانی که آن را مطرح کردند در میان شبهه «آکل و مأکول» از همه معروف تر است. ■●تاریخ دقیق پیدایش این شبهه و نام نخستین کسی که آن را مطرح ساخته، به روشنی معلوم نیست، ولی در قدمت آن نمی توان تردید کرد. این شبهه از اوایل پیدایش بحثهای کلامی و فلسفی در میان اندیشه وران مسلمان مطرح شده است. ■●نخست به صورت مجمل در آثار ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق بن ابی سهل نوبختی (سده ۴ ق) و ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا (۴۲۸ ق) مطرح شده و سپس در کتابهای دانشمندانی چون محمد بن حسن طوسی (۴۶۰ ق)، محمد بن محمد غزالی (۵۰۵ ق)، فخرالدین رازی (۶۰۶ ق)، نصیرالدین طوسی (د. ۶۷۲ ق)، حسن بن یوسف چلی (۷۲۶ ق)، قاضی عضدالدین ایجی (۷۵۶ ق) و سعدالدین تفتازانی (۷۹۸ ق)، نحوه طرح و راه حلهای پیشنهادی و دلایل ارائه شده گسترش یافته و سرانجام در آثار متأخرانی مانند مقداد بن عبدالله حلی (۸۲۶ ق)، صدرالدین شیرازی (۱۰۵۰ ق)، اسماعیل طبری نوری و جز ایشان بحث مستوفی درباره آن انجام گرفته است(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شبهه_آکل_و_مأکول ■●در ادامه بخوانید:  عقل و استدلال در تفکر ابن جوزی●■ ■●تاریخچه شبهه آکل و ماکو
■●تقریر اجمالی شبهه آکل و مأکول●■ ■●تقریر شبهه به طور فشرده چنین است: اگر انسانی معین غذای انسان دیگر شود، اجزای ماکول در روز واپسین یا در بدن آکل باز می گردد و یا در بدن مأکول. به هر صورت که فرض شود، بدن یکی از آن دو به صورت کامل در روز رستاخیز محشور نخواهد شد. ■●اکنون اگر فرض شود که آکل کافر است و مأکول مؤمن، شبهه قوی تر و اشکال بیشتر می شود؛ زیرا لازمه این فرض این است که یا مؤمن مطیع معذب باشد و یا کافر عاصی متنعم. ■●حاج ملاهادی سبزواری به هنگام طرح معاد جسمانی، شبهه أکل و مأکول را شبهه‌ای دشوار به شمار آورده است. وی می گوید: «اگر انسان غذای انسانی شود، اجزای مأکول یا در بدن آکل باز می گردد یا در بدن مأکول. هرکدام باشد، یکی از آن دو عود نکند بالتمام. نیز اگر کافر مؤمنی را بخورد، تعذیب مؤمن مطیع یا تنعیم کافر لازم آید»(۳) ■●غلامحسین ابراهیمی دینانی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●در حرم ائمّه علیهم السّلام سرت را پایین بینداز و خوب گوش بده. خواهی دید که ملائکه و انبیا و اولیا و زائرین، همه سلام سلام میگویند: اِلاّ قیلاً سَلاماً سَلاماً؛ در آنجا هیچ سخنی جز گفتن سلام سلام نمیشنوند. ■●جمله هایی را که در حرم ائمّه علیهم السّلام گیرت میآید، حفظ کن و روی آنها کار کن. ■●در حرم ائمّه علیهم السّلام به زائران خدمت کن. دو سه قلم خدمت، ممکن است کار هفتاد سال عبادت را بکند. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei