eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسَفینَةُ‌النَّجاه - بخش هشتم●■ ■●نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام يك قالب يا پيكر و بدن
■●مصباح‌الهدی وسَفینَةُ‌النَّجاه - بخش نهم●■ ■●وقتی امام حسين عليه‌السّلام به سمت عراق حركت كردند، همه‌ی حاجی‌ها رفتند عرفات و منا و بعد طواف كعبه و ذكر و دعا و تلاوت قرآن؛ امّا امام حسين عليه‌السّلام را رها كرده بودند. اباعبدالله عليه‌السّلام مظلومانه در كربلا به شهادت می‌رسيد؛ اين‌ها مشغول ذكر و دعا و عبادت خودشان بودند. ■●اين چلّه نشينی‌ها و خلوت‌های عبادی به چه درد می‌خورد، اگر انسان را از امام حسين عليه‌السّلام جدا كند؛ حتّی اشک و آه؛ حتّی گريستن بر اباعبدالله عليه‌السّلام! بعدازظهر عاشورا، همان موقع كه امام حسين عليه‌السّلام در صحنه‌ی كربلا يكّه و تنها مانده بود، خدا می‌داند آن لحظات آخر چقدر تكان‌دهنده است؛ هيچ‌كس برای حضرت نمانده است و دست خالیِ خالی است؛ يك يار و رزمنده‌ی همراه برای حضرت نمانده است. ■●تصوّر كنيد كسی كه در سنين بالای عمر است، از صبح تا به حال اين‌ همه داغ ديده است، آن تشنگی تصوّرناپذير همه‌ی وجودش را می‌سوزاند، اين همه تقلاّ كرده، از صبح شمشير زده، اين‌طرف و آن‌طرف رفته‌است، تصوّر كنيد حدود ساعت دو الی سه بعدازظهر چه حالی دارد؟! با اين‌همه داغ، داغ علیّ‌اکبر، داغ عبّاس بن علی، داغ برادرزاده‌ها، داغ اصحاب و ياران باوفا، هيچ‌كس نمانده است. ■●جلسات قبل اشاره كرده‌ام حضرت لحظات آخر چه حالی داشتند؛ تنهای تنها؛ سوار بر اسب؛ از يك طرف نگران خيام و از طرف ديگر درصدد مبارزه. حضرت با اسب می‌تاختند و می‌رفتند در دل دشمن؛ شمشير می‌زدند؛ می‌جنگيدند؛ يك عده از آنها را می‌ريختند روی زمين؛ بعد به تاخت بر می‌گشتند نزديك خيمه‌ها و با صدای بلند ندا می‌دادند: ■«لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ»■ ■●اين صدا كه بلند می‌شد، اهل بيت در خيمه‌ها خوشحال می‌شدند كه هنوز اباعبدالله عليه‌السّلام سرپاست. دوباره برمی‌گشتند شمشير می‌زدند، می‌جنگيدند؛ باز می‌آمدند به سمت خيمه‌ها. ■●اين تنهايی و غربت، خيلی حال عجيبی است. اباعبدالله عليه‌السّلام بايد همه جا را يک‌تنه اداره كنند؛ هم روحیه‌ی خيمه‌ها را حفظ كنند، هم ميدان جنگ را. ■●بايد يک‌تنه با سی‌هزار تن بجنگند؛ یک نفر در برابر يك لشكر؛ خيلی تكان‌دهنده است! امام حسين عليه‌السّلام آن روز در آن صحنه، در آن لحظات عجيبِ حيرت‌ انگيز چه می‌کنند؟! ■●خدا می‌داند اباعبدالله عليه‌السّلام در اين ساعات آخر كه يک‌تنه می‌جنگند، ما را مخاطب قرار می‌دهند و از ما می‌خواهند به ياری حضرت برويم: ■«هَل مِن ناصِرٍ يَنصُرُنِي؟ هَل مِن مُعينٍ يُعینُنی؟ هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ؟»■ ■●آيا كسی هست مرا ياری كند؟ آيا كسی هست از حرم پيغمبر خدا صلّی الله عليه و آله وسلّم دفاع كند؟... .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■مهم این است که ما خود را بشناسیم و بدانیم که چه گوهری هستیم، گوهری که تمام حقایق و عجائب موجود در عالم هستی را به نحو جمع در خود دارد ■و استخراج و کشف نمودن آنها محتاج به تحصیل علوم قرآنی اعنی و همراه با تزکیه و تطهیر تمام سرائر انسانی است. ■هر کس بر سر سفره خویش نشسته و به همان اندازه مرزوق است. هر چه از بیرون می خواهیم در خود داریم، فقط باید نظری به اندرون خود کنیم و از جام جهان نمای نفس ناطقۀ خود، طلب مجهولات نماییم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه 255 سوره بقره قسمت سوم بخش پنجم ● علم ، هر چه هست از خدا هست همچنان كه قوت و عزت و حيات منحصر در خدا است و جمله : ((و لا يحيطون بشى ء من علمه الا بما شاء))، بنابر اينكه مراد از ((علم )) معناى مصدرى آن (دانستن ) و يا معناى اسم مصدرى آن باشد، و مراد از آن معلوم (دانسته شده ) نباشد، دلالت دارد بر اينكه علم هر چه هست ، از خدا است ، و هر علمى هم كه نزد عالمى يافت شود آن هم از علم خدا است ، و نظير اين مطلب از كلام خدا درباره اختصاص قدرت و عزت و حيات به خداى تعالى استفاده مى شود، از آن جمله ، درباره انحصار قدرت در خدا مى فرمايد: ((و لو يرى الذين ظلموا اذ يرون العذاب ان القوة لله جميعا)). و نيز در مورد انحصار عزت در خدا مى فرمايد: ايبتغون عندهم العزة ؟ فان العزة لله جميعا)). و نيز در مورد انحصار حيات در خدا مى فرمايد : ((هو الحى لا اله الا هو)) و در خصوص انحصار علم در خداى تعالى كه مورد بحث ما بود ممكن است به دو آيه زير تمسك كرد: ((انه هو العلیم الحكيم )) ((والله يعلم و انتم لاتعلمون )) و آياتى ديگر كه اين معنا از آنها استفاده مى شود، و اگر در آيه مورد بحث علم را به احاطه تعبير كرده ، خواسته است لطفى در تعبير كرده باشد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● ؟ گزیده‌ای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●دست‌فروش عرب، با آن هیکل درشت، خوابیده بود وسط مسجد. ما دور تا دور نشسته بودیم، منتظر شروع درس. گفتیم حالا بیدار می‌شود، حالا بیدار می‌شود... ولی بیدار نشد. ■●با ورود آقا، یکی از طلبه‌ها خیز برداشت که برود بیدارش کند؛ آقا آرام گفت: «نه... کاریش نداشته باشید!» بعد گفت: «اَلَسْنٰا نٰآئِمٖینَ؟ آیا ما خواب نیستیم؟ ...» مگر ما خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند...» ■●به شیوه باران، ص ٢٨●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■●عزيزان اگر لطيف نباشيد هيچ چيز نصيبتان نميشود؛ خود را معطل نكنيد! ■●هر روز چند مرتبه در خانه يا محل كار عصبانی ميشود و پرخاش ميكند و دل ديگران را ميشكند ، از آنطرف هم ميخواهد به مقامات معنوی برسد! ■●علامه طباطبايی تماما لطافت بود به حدی كه در طول عمر خود با كسی دعوا نكرد؛ روزي جوانی با دوچرخه به مرحوم علامه برخورد كرد و ايشان آسيب ديد ، اگر ما بوديم حتما با آن جوان دعوا ميكرديم ! اما علامه بلافاصله به سمت جوان رفت و از او دلجويی كرد و پرسيد آسيب ديده ای يا خير؟ ■●اگر ميخواهيد به جايی برسيد لطيف شويد. لطيف بودن را تمرين كنيد ، از خانه و محل كار شروع كنيد و با خشم و غضب ، ديگران را آزار ندهيد. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●سعی کن همین کارهای عادی وسیله قرب تو باشد! ●■ ■سعى كن كه لذّت‌ها و خوردن‌ها و خوابيدن‌ها و شادى‌ها و رنج‌هاى تو، در برنامه تو باشد و روى حساب و نقشه باشد تا همين كارهاى عادى، با اين انگيزه و هدف، باعث حركت و وسيله قرب تو باشد... ■...و اين خيلى مهم است كه شغل ما، نقش ما باشد. خوردن، خوابيدن، دوستى، دشمنى، تحصيل و تمام شغل‌هاى اجرايى ما، نقش تربيتى و سازندگى و نقش اهداف ما و نشان خدا را با خود داشته باشند و با اسم الله و نام و نشان خدا همراه باشند. ■● ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● تو، تو، تو و این تو، فقط بذری است که می افشانی از آن به بعد اوست که باید سبزش کند. ما چه میدانیم؟ شاید به صلاح ما نباشد که این بذر الآن سبز شود و باید رویش آن عقب بیفتد. ■●اگر دستت رسید از شاخه آن درخت میوه ای بچینی، بچین. نوش جانت و اگر دستت نرسید، ناراحت نباش. ■●سرت را به پای این درخت بگذار و به پابوس این درخت برو و آن را ببوس و بر در این بارگاه باش. ■●تو فقط باش، بعد از آن چه کار داری، هر چه می شود بشود. انسان باید تسلیم باشد و بداند که همین است و بس. نباید به این که چه می دهند و چه نمی دهند کاری داشت. ■●حضور و مراقبت، ص۴۵ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■اگر کسی در مَشاهد مشرّفه غافل باشد و غافلانه رفتار کند، خیلی بدتر و ناپسندتر از غفلت در جاهای دیگر است. لذا فرمودند: زُر فَانصَرِف: زیارت کن و بازگرد. هر وقت یک ولی خدا را ملاقات کردی، او را ببین و زود برگرد. برای اینکه ممکن است بمانی و غافل شوی و طوری عمل کنی که اهانتآمیز باشد. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei