eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●سيری در حوادث ٦٣ سال عمر پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله)●■ بخش اول ■●پیامبر اکرم (صلی الله عل
■●سيری در حوادث ٦٣ سال عمر پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) _ بخش دوم●■ ■●سال های عمر پیامبر در کنار و فاطمه، بنت اسد طی می شد تا حضرت به سنین جوانی رسیدند. در این فاصله ی زمانی، حادثه های بسیاری رخ داد: ■●یکی از این حوادث، پیوستن ایشان به حلف الفضول، یعنی پیمان جوانمردان بود؛ پیمانی که جوانمردان برای دفاع از افراد ضعیف، ناتوان و غریب بسته بودند. پیوستن رسولالله به این پیمان، خود نشان دهنده ی روحیه ی آن حضرت بود؛ در روزگاری که دفاع از مظلوم اصل نبود؛ مظلوم کشی، لگدکوب کردن افراد ناتوان، ضعیف کشی و غریب کشی هنر بود. ■●در همین دوران، پیامبر به پیشنهاد عموی بزرگوارشان، کارگزاری کاروانی تجاری که متعلق به خدیجه سلام الله علیها بود را پذیرفت. بانوی متموّلی بود و ثروت فراوانی داشت و در جامعه ی آن روز بسیار متشخص و والا مقام بود. این سفر به گونه ای طی شد که پیامبر به شدت مورد توجه قرار گرفتند، به خاطر صداقت، امانت داری، پاکدامنی و سجایای بلند روحی که داشتند. لذا بعدها بر اثر همین تصویری که از شخصیت پیامبر در ذهن و دل خدیجه جا گرفت، خدیجه که 15 سال از پیامبر اکرم مسنتر بود، پیشنهاد کرد که به ازدواج حضرت در آید. ■●ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در اوج جوانی (در ۲۵ سالگی) و در اوج زیبایی و تشخص خانوادگی با خانمی که پانزده سال از ایشان بزرگ تر بود، خوب نشان می دهد که هدف ایشان از این ازدواج و ازدواج هایی که بعد از خدیجه سلام الله علیها داشتند لذت جویی نبود! ■●مقارن همین ایام، خشکسالی عجیبی مکه را دربر گرفت. که بزرگ قریش بود، بسیار عائله مند بود و آن شرایط سخت اقتصادی، بار ادارۀ خانواده را بر او بسیار دشوار می کرد. لذا عباس، برادر ابوطالب و پیغمبر اکرم برای اینکه به نحو محترمانه ای به کمک کنند، پیشنهاد کردند که دو تن از فرزندانش را نزد خود نگاه دارند. در همین ماجرا است که علیه السلام که آن زمان هشت تا ده سال بیشتر سن نداشتند، نزد می آیند و مثل پسری برای پیامبر اکرم و خدیجه سلام الله علیها با آنها زندگی می کنند و در دامان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم رشد می کنند. در این هنگام پیامبر حدودا ٣٧ یا ٣٨ ساله هستند. ... ■●استاد مهدی طيب _ جلسه ٧ ديماه ٨٩●■
■●مقالات دکتر دینانی کلیات زندگی ●■ ■ابوبکر محمد بن عبد الملک بن محمد بن طفیل قیسی (معروف به ابن طفیل) در اوائل قرن ششم هجری در وادی آش نزدیک غرناطه به دنیا آمد و بیشتر ایام زندگی خود را به تدریس و طبابت سپری کرد در اوائل سال ۵۴۹ هـ. (۱۱۵۴ م)به دستگاه حکومت موحدان در افریقا راه یافت و نزد ابوسعید بن عبدالمومن مقام و منزلتی والا به دست آورد. هنگامی که ابویعقوب یوسف به تخت حکومت نشست ابن طفیل پزشک مخصوص وی شد و از کار طبابت برای عموم دست برداشت. در سال ۵۸۰ هـ.(۱۱۸۴ م) ابویعقوب یوسف در جنگ کشته شد و فرزندش ابویوسف یعقوب منصور بجای وی حکومت را به دست گرفت. درپی این حادثه به هیچ وجه از مقام و منزلت ابن طفیل کاسته نشد و در دربار ابویوسف نیز همچنان از احترام خاص برخوردار بود ولی این ایام زودگذر بود و ابن طفیل بیش از یک سال زنده نماند و بسال ۵۸۱ هـ.ق./۱۱۸۵ م. در مراکش درگذشت.(عمر فروخ، تاریخ الفکر العربی/۶۲۳) ■●بیشتر کسانی که درباره اسم و نسب ابن طفیل به تحقیق و بررسی پرداخته اند عنوان قیسی را در پایان اسم وی آورده اند زیرا این اشخاص بر این عقیده اند که ابن طفیل به قبیله عربی قیس منسوب است و در اصل، نژاد و تبار عربی دارد. دکتر عمر فروخ محقق معاصر از جمله کسانی است که در این مسأله تردید کرده و عربی تبار بودن ابن طفیل را محل شک دانسته است. حسن محمود عباس در کتاب خود تحت عنوان حی ابن یقطان و روبینسون کروزو این مسأله را مطرح ساخته و قول عمر فروخ را در این باب نقل کرده است(حسن محمود عباس،۱۸). البته خود دکتر عمر فروخ در کتاب «تاریخ الفکر العربی الی ایام ابن خلدون»(۱)
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مقالات دکتر دینانی کلیات زندگی #ابن_طفیل●■ ■ابوبکر محمد بن عبد الملک بن محمد بن طفیل قیسی (معروف
■●مقالات دکتر دینانی کلیات زندگی ●■ ■●استادان و شاگردان ابن طفیل●■ درباره استادان ابن طفیل اطلاع دقیق و استواری در دست نیست. این مسأله نیز روشن نیست که وی علم و فلسفه را در کجا و در چه مدت آموخته است آنچه معلوم و مسلم است این است که در زمان ابن طفیل قرطبه و اشبیلیه از مراکز مهم علم و فلسفه بشمار می آمده است. عبد الواحد مراکشی در کتاب «المعجب فی تلخیص اخبار المغرب» که یکی از مهمترین منابع تحقیق در این باب است با صراحت ابوبکر بن صائغ ،معروف به ابن باجه را از جمله استادان ابن طفیل بشمار آورده است. عین عبارت وی در این باب چنین است:«…ابوبکر محمد ابزن طفیل احد فلاسفه المسلمین کان متحققا بجمیع اجزا الفلسفه قرأ علی جماعه من المتحققین بعلم الفلسفه ممنهم ابوبکر ابن الصائغ المعروف عندنا بابن باجه…» (عبد الواحد مراکشی، ۲۴۰) همان سان که در این عبارت مشاهده می شود عبدالواحد مراکشی با صراحت تمام ابن باجه را در زمره استادان ابن طفیل دانسته و از ذکر نام اشخاص دیگر خودداری کرده است. اما آنچه خود ابن طفیل در رساله حی ابن یقطان ابراز داشته با سخن عبدالواحد مراکشی هم آهنگ و سازگار نیست، زیرا وی ضمن انتقاد از کارهای ابن باجه گفته است. من هرگز شخص او را ملاقات نکرده ام(حی ابن یقطان).باتوجه به آنچه خود ابن طفیل در این باب ابراز داشته است بسیار مشکل بنظر می رسد که بتوان سخن عبدالواحد مراکشی را درست و استوار بشمار آورد(۲)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 257-256 بقره قسمت دوم بخش سوم اللَّهُ وَلىُّ الَّذِينَ ءَامَنُوا يُخْرِجُهُم ... ● چند قول درباره مراد از ظلمت و نور و اخراج از ظلمت به نور و بعكس در سابق پاره اى مطالب در معناى ((اخراج از نور به ظلمت )) گذشت ، و در آنجا گفتيم كه اين اخراج و معانى ديگرى نظير آن ، امورى است حقيقى و واقعى ، و بر خلاف توهم بسيارى از مفسرين و دانشمندان از باب مجازگوئى نيست ، و قرآن نمى خواهد اعمال ظاهرى را كه عبارت است از عده اى حركات و سكنات بدنى ، و نيز نتايج خوب و بد آن را تشبيه به نور و ظلمت بكند. اين عده گفته اند: اعتقاد درست و حق ، از اين نظر نور خوانده شده كه باعث از بين رفتن ظلمت جهل و حيرت شك و اضطراب قلب مى شود، عمل صالح هم از اين جهت نور است كه رشد آن روشن ، و اثرش در سعادت آدمى واضح است ، همچنان كه نور حقيقى هم همينطور است و ظلمت هم عبارت است از جهل و شك و ترديد و عمل زشت و همه اينها از باب مجاز است . و اين اخراج از ظلمات به نور، كه در آيه شريفه به خداى تعالى نسبت داده ، مثل اخراج از نور به ظلمت است كه به طاغوت نسبت داده ، خود اين عقايد و اعمال است ، نه اينكه خداى تعالى ماوراى اين عقائد و اعمال ، كارى ديگر داشته باشد، مثلا دست كسى را بگيرد و از ظلمت بيرون آورد، براى اينكه ما به غير از اين اعمال ، نه فعلى و نه غير فعلى از خدا به نام اخراج ، و اثر فعلى از خدا به نام نور و ظلمت و غير آن دو سراغ نداريم ، اين بود نظريه دسته اى از مفسرين و دانشمندان . جمعى ديگر گفته اند: خدا كارهائى از قبيل اخراج از ظلمات به نور و دادن حيات و وسعت و رحمت و امثال آن دارد كه آثارى از قبيل نور و ظلمت و روح و رحمت و نزول ملائكه ، بر فعل او مترتب مى شود، و ليكن فهم و مشاعر ما نمى تواند فعل خدا را درك كند، ولى چون خدا از چنين افعالى خبر داده ، به آن ايمان داريم ، و چون خدا هر چه مى گويد حق است بدين جهت به وجود اين امور معتقديم ، و آنها را فعل خدا مى دانيم ، هر چند كه احاطه و آگاهى به آن نداشته باشيم . لازمه اين گفتار هم مانند گفتار سابق ، اين است كه الفاظ نامبرده ، يعنى امثال نور و ظلمت و اخراج ، بطور استعاره و مجاز استعمال شده باشد، فرقى كه بين اين دو قول هست اين است كه بنابر قول اول ، مصداق نور و ظلمت و امثال آن ، خود اعمال و عقائد هستند، ولى بنابر قول دوم ، امورى خارج از اعمال و عقائدند، كه فهم ما قادر بر درك آن ها نيست ، و نمى تواند بفهمد چيست . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 528 و اين دو قول (هر دو) از راه راست منحرف هستند، يكى به سوى افراط منحرف شده و ديگرى به سوى تفريط. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●خلق الانسان هلوعا گزیده‌ای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●یک روزی در مسیر خانه در خدمت آقا بودیم. در این مسیر طولانی که همراه ایشان قدم‌زنان می‌آمدیم ایشان یک‌دفعه ایستادند و رو کردند به من و فرمودند: «نمی‌شود آقا، هم دنیا و هم آخرت نمی‌شود!». من هم همین‌طور فی‌البداهه به آقا عرض کردم: خوب حاج‌آقا «خلق الانسان هلوعاً»؛ ازآنجاکه انسان حریص آفریده شده، شاید به‌خاطر حرصش است که هم دنیا و هم آخرت را با هم می‌خواهد. ■●یک نگاهی کردند و یک لبخند خیلی کوتاهی زدند و فرمودند: «آقا، حرص هم حساب دارد». @mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفائی حائری پر کردن فاصله بین خودمان و نسل بعد●■ ■●اگر این دغدغه مرحوم آل کبه و این وحشت را داشته باشیم که در زمان ما علم بمیرد و این خط معرفتی به نسل بعد منتقل نشود، باید چه کار کنیم؟ ■●باید فاصله بین خود و نسل‌های بعد را به شکلی پر کنیم. این چیزی نیست که بگوییم نیست و نمی‌شود تأمین کرد؛ که اگر بنا شد این فاصله را پر کنیم، باید یاد بگیریم از کجا و به چه صورتی دستانمان را پر کنیم... تا برخوردمان را با تجربه‌های عملی با نسل‌هایی که با آنها فاصله داریم شروع کنیم. ■●ببینیم که آیا می‌توانیم آنها را سرشار کنیم؟ نیست که عمل کنند، مهم این است که یا ابوذر شوند یا ابوجهل. لااقل بفهمند و حجت برایشان تمام شود. ■●این نکته مهمی است. این بصیرت و این مرحله از ایمان و کفر، اساسی‌ترین مسأله‌ای است که انسان باید آن را به کسانی که با آنها معاشر است منتقل کند. ■●خط انتقال معارف، ص ۲۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●روزهای پايانی زندگی پيامبر صلی الله●■ ■●روزهای پایانی ماه صفر را می گذرانيم و در آستانه ی بیست و هشت و بیست و نهمين روز از ماه صفر قرار داریم؛ روز بیست وهشتم ماه ‌صفر یادآور خاطره ی رحلت جانسوز رَحمَةُ‌لِلعالمین، خاتَم‌النَّبِیین، پیامبر بزرگوار اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم و شهادت مظلومانه ی سِبط اکبر آن حضرت، امام مجتبی عليه السّلام است و آخرین روز ماه صفر هم خاطره ی شهادت غریبانه ی علی ابن موسی الرّضا عليه السّلام را در دل و ذهن ها زنده می كند. ماه‌صفر، ماه مصیبت است و در پایان خودش مصائب عظیمی را یک‌جا جمع کرده است. ■●رحلت پیغمبراکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم حادثه ی بی نظيری در تاریخ هستی است. گل سرسبد گلستان آفرینش، اشرف مخلوقات خدای عالم، در چنین ایّامی به‌سوی جهان باقی و رفیق اعلی سفر فرمود. پیغمبراکرم صلّی الله عليه وآله وسلّم تقریباً در یک‌سال آخر عمر شریفشان، بارها مسأله‌ی نزدیک ‌بودن رحلت خود را اعلام فرمودند. در حَجَّةُالوِداع که حدوداً دوماه‌ونیم، سه‌ماه قبل از رحلت آن بزرگوار انجام شد؛ صریحاً مسأله ی نزدیک بودن ارتحالشان را به آگاهی مردم رساندند. یک ماه به رحلت آن بزرگوار مانده بود که حضرت، اصحاب را در خانه جمع کردند و نگاهی به اصحاب انداختند؛ بعد چشمان پيامبراكرم صلّي الله عليه و آله وسلّم غرق در اشک شد و در حقّ اصحاب دعا کردند و فرمودند: «مَرْحَباً بِکُم» خدا به شما زندگی ببخشد؛ خدا شما را بیامرزد؛ خدا شما را در پناه خودش قرار دهد و حفظ کند؛ خدا به شما توفیق عطا کند؛ خدا به شما رزق و روزی عنایت کند و خدا شما را یاری دهد، نصرت کند و هدایت فرماید. ■●بعد از دعاهای خیری که در حقّ اصحاب فرمودند؛ فرمودند: من شما را به تقوی و پرهیزکاری توصیه میکنم و همه ی شما را به خدا میسپارم؛ جمله ی آخر خبر سنگینی را همراه داشت. پیامبر صلّی الله عليه وآله وسلّم از اصحاب خداحافظی میکنند؛ اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! مگر قرار است رحلت شما، چه زمانی اتّفاق بیفتد؟ چه‌زمانی این حادثه واقع خواهد شد؟ پیامبرکرم صلّی الله عليه وآله وسلّم فرمودند: فراق و بازگشت به سوی خداوند بسیار نزدیک است. همینطور نقل شده است زمانیکه آیه ی «اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُم مَّيِّتُونَ» به پیغمبر اكرم صلّی الله عليه وآله وسلّم نازل شد؛ که می‌فرماید: ای‌پیامبر! تو میمیری؛ آنها هم خواهند مرد؛ پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: ای کاش میدانستم که مرگ من، چه موقع خواهد بود. تا اینکه سوره ی نصر بر پیغمبر صلّی الله عليه وآله وسلّم نازل شد. .. ■●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●حاج محمد اسماعیل دولابی●■ ■انشاءالله محمّد و آل محمّد علیهم السّلام به دل ما پا بگذارند و خانه را صاحبخانه تصرّف کند. وقتی آنها بیایند، ما بر جا نمیمانیم. #یاعلی ■● #مصباح_الهدی ص ۲۸۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei