■●پیامبر ما صلّی الله علیه و آله و سلّم همه را همراه خود برداشت و پیش خدا برد. تنها اشقیا به اصرار، خود را بیرون کشیدند و در بین راه افتادند و تلف شدند، و الاّ ما بقی همه رفتند نزد خدا.
■●تا شفاعت را نچشی و در آن قدم بر نداری، خواندن کتاب و نماز و روزه و عبادات فایدهای ندارد و کاری از پیش نمیبرد. احدی جز به شفاعت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم امکان نجات ندارد. پیغمبر اسلام که دست به کار میشود، مفت و مجّانی، دسته دسته اقوام و اشخاص را میگوید مال من هستند و آنها را به بهشت میبرد. به هر کس هم که مورد شفاعت قرار گرفت، اذن میدهند که لااقل چهل نفر را شفاعت کند. سعی کن همینجا شفاعت را بچشی.
#یاعلی
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند ■●روزهاي پاياني زندگي پيامبر صلي الله (۲) #بِسْمِ_اللهِ_الر
■●بیماری پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم تب و سردرد شدید آغاز شد. دوران بیماری پیامبرصلّي الله عليه وآله وسلّم تا رحلتشان تقریباً یک هفته طول کشید؛ جبرئیل در طول این یک هفته مکرّر از جانب خدا به عیادت رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم می آمد و پیام محبّت و لطف الهی را برای پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم می آورد و از جانب خدا از پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم احوالپرسی میکرد؛ عرضه میداشت در عین اینکه خدا بر همه چیز آگاه است؛ امّا به خاطر لطف و محبّتش نسبتبه شما، به من مأموریت داده است که بیایم و احوال شما را بپرسم. پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم هم حالشان را بیان میکردند. بعضی اوقات درد و تب به شدّت حضرت را می آزرد و حضرت صلّي الله عليه وآله وسلّم میفرمودند مثلاً چنین درد و ناراحتی در من است.
■●پنج روز قبل از رحلت رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم؛ یعنی روز پنجشنبه پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم روز دوشنبه از دنیا رفتند. پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم درحالیکه دستمالی را به علّت سردرد بسیار شدید، به سر بسته بودند، با دست راست به دوش امیرالمؤمنین عليه السّلام بنا به قولی با دست چپ به دوش فضلبنعبّاس، عموزاده ي دیگرشان تکیه کرده بودند، به سختی وارد مسجد شدند؛ حتّی نقل شده است حال پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم آنقدر وخیم و بیماری حضرت بهقدری شدید بود که در بعضی از اوقات، پای رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم به زمین کشیده میشد؛ با این حال پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم دستور دادند که مرا به مسجد ببرید.
■●رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم با این حال بین اصحاب در مسجد حاضر شدند و فرمودند: مرا روی منبر بگذارید؛ حضرت به سختی بالای منبر رفتند و بعد خطبه اي را خطاببه مسلمین ایراد کردند که نسبتاً جملات طولانی دارد. حضرت نکته هاي فراوانی را در آن خطبه بیان کردند؛ نزدیک بودنِ مرگ خودشان را به آگاهی مردم رساندند و فرمودند: باید برای مواجه شدن با واقعه ي مرگ و رحلت من، آماده شوید؛ بعد هم سفارش #ثقلین را به اصحاب فرمودند. فرمودند: من شما را ترک میکنم؛ امّا دو چیز بسیار گرانبها و گرانسنگ را در بین شما میگذارم؛ کتاب خدا و عترت و اهلبیتم. بعد در مورد قرآنکریم و اهلبیت بزرگوارشان به اصحاب سفارش کردند و در پایان فرمایشاتشان فرمودند: اگر هریک از شما از من طلبی دارد یا من وعده و قولی به او دادهام که هنوز عمل نکرده ام، اعلام کند که من آن طلب را به او بدهم یا حقّ او را ادا کنم یا وعده ي خودم را در حقّ او به جا بیاورم. کسی چیزی نگفت؛ پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم را با همان حالت از منبر پایین آوردند و رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم به خانهی اُمِّ سَلَمه رفتند. در پی او عایشه مشغول فعّالیّت شد و با تکتک همسران پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم صحبت کرد و به هر نحو بود، رضایت آنها را گرفت که حاضر شوند رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم به خانه ي عایشه بیایند؛ به هرحال پیامبرصلّي الله عليه وآله وسلّم را به حجره ي عایشه بردند.
#ادامه_دارد...
روزهاي پاياني زندگي پيامبر صلي الله علیه و آله و سلم (۳)
■●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●■
■●از سخنان اميرالمومنين عليه السلام هنگامي که پيامبر ( صلی الله علیه وآله ) راغسل می داد و او را برای دفن مهيا می ساخت:
#خطبه_شماره_٢٣٥_نهج_البلاغه:
و من کلام له عليه السلام قاله و هو يلي غسل رسول الله ، صلي الله عليه و آله ، و تجهيزه :
■●بِأَبِي أَنْتَ وأُمِّي، لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ
يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِْنْبَاءِ وأَخْبَارِ السَّماءِ،
خَصَصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّياً عَمَّنْ
سِوَاكَ،
وَعَمَمْتَ حَتّى صَارَ النَّاسُ فِيكَ سَواءً،
وَلَوْ لاَ أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ،
لاََنْفَدْنَا عَلَيْكَ مَاءَ الشُّؤُونِ، وَلَكَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلاً،
وَالْكَمَدُ مُحَالِفاً، وَقَلاَّ لَكَ! وَلكِنَّهُ مَا لاَ يُمْلَكُ رَدُّهُ،
وَلاَ يُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ!بِأَبِي أَنْتَ وَأُمّي! اذْكُرْنَا عِنْدَ
رَبِّكَ، وَاجْعَلْنَا مِنْ بَالِكَ!
#ترجمه:
■●پدر و مادرم فدايت ای پيامبر خدا با مرگ تو چيزی قطع شد که با مرگ ديگری قطع نگشت و آن نبوت و اخبار و آگاهی از آسمان بود .
■●مصيبت تو اين امتياز را دارد که از ناحيه ای تسلی دهنده است يعنی پس از مصيبت تو ديگر مرگها اهميتی نداردو از سوی ديگر اين يک مصيبت همگانی است که عموم مردم به خاطر تو در سوگند.
■●اگر نبود که امر به صبر و شکيبائی فرموده ای و از بيتابی نهی نموده اي آنقدر گريه مي کردم که اشکهايم تمام شود و اين درد جانکاه هميشه براي من باقي بود و حزن و اندوهم دائمي و تازه اينها در مصيبت تو کم بود اما حيف نمي توان مرگ را بازگرداند و آن را دفع نمود.
■●پدر و مادرم فدايت باد ما را در پيشگاه پروردگارت ياد کن و ما را هرگز فراموش منما!
#نهج_البلاغه #پیامبر_اکرم #اميرالمومنين
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 257-256 بقره قسمت دوم
بخش چهارم
● حق مطلب در مراد از خارج شدن از ظلمات به نور و بلعكس در آية الكرسى
حق مطلب اين است كه اينگونه امورى كه خدا از آنها خبر داده كه بندگان هنگام اطاعت و معصيت آنها را ايجاد مى كنند، امورى حقيقى و واقعى هستند، مثلا اگر مى فرمايد كه بنده مطيع را از ظلمت به سوى نور، و گناهكار را از نور به سوى ظلمت مى بريم ، نخواسته است مجازگوئى كند، الا اينكه اين نور و ظلمت چيزى جاى از اطاعت و معصيت نيست ، بلكه همواره با آنها است ، و در باطن اعمال ما قرار دارد و ما قبلا در اين باره سخن گفتيم .
و اين معنا با دو جمله مورد بحث ، كنايه از هدايت خدا و اضلال طاغوت باشد، منافات ندارد، چون در بحث مربوط به كلام و سخن گفتن خدا گفتيم : صحبت در مساله مورد بحث در دو مقام است :
در مقام اول در اين زمينه بحث مى كنيم كه آيا نور و ظلمت و كلماتى شبيه اينها كه در كلام خداى تعالى آمده ، در معانى مجازى استعمال شده و صرفا تشبيهى است كه در اين عالم هيچ حقيقت ندارد؟ و يا آنكه استعمال حقيقى است ؟ چون در اين عالم معناى حقيقى دارند.
و در مقام دوم سؤال مى شود از اينكه به فرض آنكه قبول كنيم معانى حقيقى دارند، آيا استعمال اين كلمات در آن معانى ، مثلا استعمال كلمه نور در آن حقيقتى كه منظور است يعنى در حقيقت هدايت ، استعمال لفظ در معناى حقيقى است و يا استعمال در معناى مجازى است ؟
و به هر حال پس دو جمله مورد بحث يعنى جمله ((يخرجهم من الظلمات الى النور)) و جمله ((يخرجونهم من النور الى الظلمات )) كنايه از هدايت و ضلالت مى باشند، وگرنه لازم مى آيد كه هر مؤ من و كافرى ، هم در نور باشد و هم در ظلمت ، مؤمن قبل از آنكه به فضاى نور برسد در ظلمت باشد، و كافر قبل از رسيدن به فضاى ظلمانى كفر، در نور باشد، و قبل از رسيدن به اين دو فضا، يعنى دوران كودكى ، هم در نور باشد و هم در ظلمت ، و وقتى به حد تكليف مى رسد اگر ايمان بياور به سوى نور در آيد، و اگر كافر شود به سوى ظلمت در آيد و معلوم است كه چنين سخنى صحيح نيست .
ليكن ممكن است اين گفتار را تصحيح كرد و چنين گفت كه : انسان از همان آغاز خلقت ، داراى نورى فطرى است كه نورى است اجمالى ، اگر مراقب او باشند ترقى مى كند، و تفصيل مى پذيرد، چون در همان اوان خلقت نسبت به معارف حقه و اعمال صالح به تفصيل نور ندارد، بلكه در ظلمت است ، چون تفصيل اين معارف براى او روشن نشده ، پس نور و ظلمت به اين معنا با هم جمع مى شوند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 529
و اشكالى هم ندارد، مؤمن فطرى كه داراى نور فطرى و ظلمت دينى است ، وقتى در هنگام بلوغ ايمان مى آورد، به تدريج از ظلمت دينى به سوى نور معارف و اطاعتهاى تفصيلى خارج مى شود و اگر كافر شود از نور فطريش به سوى ظلمت تفصيلى كفر و معصيت بيرون مى شود. و اگر در آيه شريفه كلمه نور را مفرد و كلمه ظلمت را جمع آورده ، و فرموده : ((يخرجهم من الظلمات الى النور و يخرجهم من النور الى الظلمات )) اشاره به اين است كه حق هميشه يكى است ، و در آن اختلاف نيست ، همچنان كه باطل متشتت و مختلف است و هيچ وقت وحدت ندارد. همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((و ان هذا صراطى مستقيما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فنفرق بكم )).
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■●مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او میباشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛
■●لذا حضرت امیر علیهالسلام در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله میپرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».
■●در محضر بهجت، ج۲، ص١٠١●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●از خاطرات زيارت امام #رضا علیهالسلام
#مشهور_آسمان(خاطراتی از استاد علی صفایی حائری)●■
■●بخش زيبايى از حيات طيبه او به سفرهاى #مشهد تعلق دارد. چرا كه پايان ماه و اول ماه بعد خود را به مشهد مىرساند.
■●مىگفت: اگر جسم با دو روز حمام نرفتن بو مىگيرد، روح با يك نيت بد سياه و كدر مىشود. به همين خاطر به امام رضا(علیه السلام) پناه مىبرد. كه در زيارت يكشنبه حضرت زهرا(علیه السلام) آمده است: «انا قد طهرنا بولايتهم»؛ ما با ولايت آنان تطهير مىشويم.
■●مىگفت: زيارت امام رضا(علیه السلام) مثل حمام است. و با اين نياز به درگاه امام(علیه السلام) مىشتافت.
روزى يكى از مريدان مشهدى گفته بود: بياييد منزل ما خالى است. ايشان از آدرس خانه آن جوان پرسيد و پاسخ شنيد كه مثلا: نخ ريسى! فرمود: دور است. من جايى دور و بر حرم مىخواهم. پرسيدند: چرا اينقدر نزديك؟ فرمود: آخر آلودهها لب حوض مىنشينند!
■●آن قدر يقين به رافت و دست گشايشگر آقا داشت كه وقتى گدايى در نزديكى حرم امام رضا(علیه السلام) از او چيزى خواست، با آن همه دست و دلبازى محل نگذاشت و اعتنايى به او نكرد.. و وقتى اصرار فقير را ديد، فرمود: بىسليقهاى! آدم در كنار دريا از يك پيت حلبى آب نمىخواهد!
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●چیزی بالاتر از نشستن در محضر اهل بیت علیهم السّلام ، در بهشت و قرب و در هیچ جای دیگر وجود ندارد.
□●علی و فرزندانش علیهم السّلام معلّم فطرتند؛ معلّم همان موادّی هستند که خدا ما را از آن آفریده است.
□●بدن مال طبیعت است و دل مال محمّد و آل محمّد علیهم السّلام است. دوستان اهل بیت علیهم السّلام دلشان از طینت محمّد و آل محمّد است. طین غیر از تراب و خاک معمولی است؛ خاک بسیار پاک و طیبی است. محمّد و آل محمّد علیهم السّلام معلّم طینت و فطرتند. فطرت که یک حقیقت مخفی در سِرّ شماست، چنین معلّمی هم که در سِرّ شماست لازم دارد.
#یاعلی
□عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی□
□●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei