eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش هفتم1⃣ ● حق ، مرگ و تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقائى ندارد هر چند صباحى امر بر افرادى مشتبه شود و نيز هر فعل باطلى كه به وجهى از وجوه باطل بوده ولى در ظاهر شبيه حق باشد، مثلا در باطن خيانت و در ظاهر امانت ، يا در باطن بدى و دشمنى و در ظاهر احسان باشد، يا در باطن نيرنگ و در ظاهر خيرخواهى باشد، يا در باطن دروغ و در ظاهر صداقت باشد، اثر واقعى تمامى اينها روزى نه خيلى دور ظاهر مى شود هر چند كه چند صباحى امرش مشتبه و به لباس صدق و حق ملبس باشد (چون دروغ و خيانت و باطل و خلاف واقع را با زنجير هم نمى توان بست ، عاقبت زنجير را پاره مى كند و خود را نشان مى دهد) اين سنتى است كه خداى تعالى در خلائق خود جارى ساخته ، ((فلن تجد لسنه الله تبديلا و لن تجد لسنة الله تحويلا)). پس حق نه مرگ دارد و نه اثرش متزلزل مى گردد، هر چند كه صاحبان ادراك چند لحظه اى آن اثر را نبينند، باطل هم به كرسى نمى نشيند، و اثرش باقى نمى ماند، هر چند كه امرش و وبالش بر افرادى مشتبه باشد. به آيات زير توجه فرمائيد: ((ليحق الحق و يبطل الباطل )) و يكى از مصاديق به كرسى نشاندن حق همين است كه اثر حق را تثبيت كند، و يكى از مصاديق ابطال باطل همين است كه فسادش را بر ملا سازد، و آن لباسى كه از حق بر تن پوشيده و امر را بر مردم مشتبه ساخته ، از تنش بيرون آورد ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 547 أَ لَمْ تَرَ كَيْف ضرَب اللَّهُ مَثَلاً كلِمَةً طيِّبَةً كَشجَرَةٍ طيِّبَةٍ أَصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فى السمَاءِ تُؤْتى أُكلَهَا كلَّ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضرِب اللَّهُ الاَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكرُونَ وَ مَثَلُ كلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّت مِن فَوْقِ الاَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ يُثَبِّت اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فى الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ فى الاَخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظلِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشاءُ بطوريكه ملاحظه مى كنيد در اين آيه ظالمين را مطلق آورده ، پس خدا هر ظالمى را كه بخواهد از راه باطل اثر حق را به دست آورد، بدون اينكه راه حق را طى كند، گمراه مى داند، همچنان كه در سوره يوسف از خود آن جناب حكايت كرده كه گفت : ((معاذ الله انه ربى ، احسن مثواى انه لايفلح الظالمون )) پس ظالم نه خودش رستگار مى شود، و نه ظلمش او را به هدفى كه احسان محسن محسن را و تقواى متقى ، متقى را به آن هدايت مى كند، راه مى نمايد، به دو آيه زير كه يكى نيكوكاران و ديگرى مردم با تقوا را توصيف مى كند، توجه فرمائيد: ((والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا وان الله لمع المحسنين )) و العاقبة للتقوى )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش هفتم1⃣ ● حق ، مرگ و تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقائى ندارد هر چ
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش هفتم2⃣ ● حق ، مرگ و تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقائى ندارد هر چند صباحى امر بر افرادى مشتبه شود آيات قرآنى در اين معانى بسيار زياد است ، و مضامين گوناگون دارند، ولى آيه اى كه از همه جامع تر و بيانش كامل تر است ، آيه زير مى باشد كه مى فرمايد: أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَسالَت أَوْدِيَةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السيْلُ زَبَداً رَّابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فى النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِك يَضرِب اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَب جُفَاءً وَ أَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاس فیمْكُث فى الاَرْضِ كَذَلِك يَضرِب اللَّهُ الاَمْثَالَ ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 548 در سابق هم اشاره كرديم كه عقل هم مؤ يد اين حقيقت است ، براى اينكه اين حقيقت لازمه قانون كلى عليت و معلوليت است كه در بين اجزاى عالم جريان دارد، و تجربه قطعى هم كه از تكرار امور حسى حاصل شده ، شاهد بر آن است ، و احدى در دنيا نخواهى يافت كه در اين باره يعنى عاقبت بد امر ستمكاران (و دروغگويان و خائنان و امثال ايشان ) خاطره اى به خاطر نداشته باشد. أَوْ كالَّذِى مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِىَ خَاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِهَا كلمه ((خاوية )) به معناى خالى و تهى شده است ، وقتى گفته مى شود: ((خوت الدار)) معنايش اين است كه خانه خالى شد، و كلمه ((عروش )) جمع ((عرش )) است ، كه به معناى داربست و آلاچيق است ، يعنى سقفى كه بر روى پايه هائى زده مى شود، تا بوته هاى مو را روى آن بخوابانند. باز در قرآن آمده : ((جنات معروشات و غير معروشات )) سقف خانه را هم كه عرش مى نامند از اين باب است چيزى كه هست بين سقف و عرش اين فرق هست كه سقف تنها به طاق خانه اطلاق مى شود، ولى عرش به معناى مجموع طاق و پايه هاى آن است ، چون گفتيم كه عرش به معناى داربست مو است ، و به همين جهت است كه به ديارى كه از سكنه خالى شده است گفته مى شود. ((خاليه على عروشها))، ولى گفته نمى شود: ((خاليه على سقفها)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● گزیده‌ای از خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی بهجت به‌مناسبت سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها●■ ■●[حضرت آیت‌الله بهجت] از همان اوایل سکونت در قم، هر روز به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام می‌رفت و برای رفتن به زیارت، راه‌های پنهان و خلوت را انتخاب می‌کرد و از حاشیه خیابان نمی‌رفت. حتی برای پرهیز از روبه‌رو شدن با کسبه و عابرین، اگر مغازه‌ها باز بود و در خیابان‌ها رفت‌وآمد بود، راه را دورتر می‌کرد. از کوچه‌پس‌کوچه‌هایی که الآن داخل شبستان حرم قرار گرفته است، می‌گذشت و از دری که در کوچه شش متری (خیابان موزه) قرار داشت و خیلی پرت و خلوت بود به حرم می‌رفت و از همان راه هم برمی‌گشت. فقط در اوقاتی که مغازه‌ها تعطیل و خیابان خلوت بود، از پیاده‌رو حرکت می‌کرد. ایشان حتی از اینکه صاحبان مغازه‌ها سلام و احترام کنند هم اجتناب می‌کرد. ■●می‌فرموند: بسپرید که در حرم فریاد نزنند. صدا بلند نکنند. ملائکه در حال طواف هستند و از صدای بلند اذیت می‌شوند. مقصودشان همین فریادهایی بود که برخی بلند می‌کردند؛ مثلاً همین که برخی فریاد می‌کشند: «صلوات بلند ختم کن». می‌خواستند هر کسی در حال خودش باشد. می‌گفتند: برخی در همین‌جا متوجه می‌شوند که حاجاتشان برآورده می‌شود. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●مساله اسما و صفات و نسبت آنه
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  فکر فلسفی فعال است ●■ ■●دوری جستن از روزمرگی و ترک عادت های عامیانه و بالاخره آن چه در اصطلاح برخی از ارباب ادب آشنایی زدایی خوانده می شود برای درک حقایق مربوط به زبان لازم و ضروری شناخته می شود. شاعر عارف حافظ شیرین سخن به همین مساله اشاره دارد آن جا که می گوید: ●از خلاف آمد عادت بطلب کام   ●که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم ■●ترک عادت های عامیانه و آشنایی زدایی های ساده اندیشانه در بالا بردن میزان دقت و افزایش سطح آگاهی انسان موثر واقع می شود و بسیاری از آنچه در زیر پرده آشنایی مستور مانده ظاهر و آشکار می شود. سقراط با روش ویژه خویش طرح پرسش می کرد و به گونه ای با اشخاص سخن می گفت که پرده آشنایی های روز مره و عادت های عامیانه به کنار می رفت و آنچه در زیر این پرده پنهان گشته بود آشکار می گشت؛ در خطابه دفاعی سقراط گفته می شود: «معنی همیشه آنجاست که معلوم باشد آن چه هست چرا هست» بنابراین می توان گفت حقیقت آن جاست که بشر هر چیزی را از چشم خود و برای خود نبیند بلکه به آن چیز از جهت این که خود آن چیز است توجه داشته باشد. ■●برخی از اندیشمندان از روزگار باستان تا به امروز به این مساله اشاره کرده و روی نقش آشنایی زدایی تاکید گذاشته اند. کسانی که در ساحل دریا مسکن می گزینند، آن چنان با صدای امواج آن آشنایی پیدا می کنند که تو گویی این صدا در گوش آنان طنین افکن نمی گردد. ■●وقتی انسان براساس خواهش های نفسانی و آرزوهای شهوانی به اشیا می نگرد، زندگی او همانند یک حیوان است که نمی داند چرا زنده است و معنی زندگی اش چیست اما به مجرد اینکه توجه انسان به خود اشیا از جهت خود آنها معطوف می گردد، زندگی او معنی پیدا می کند و می داند چرا و برای چه چیزی به زندگی ادامه می دهد. جوهر زندگی جز ادراک آن چیز دیگری نیست. کسانی که برای زندگی جز تامین معاش و خوردن و خوابیدن منظور و هدف دیگری نمی شناسند، در حدود طبیعی باقی می مانند و از راه یافتن به عالم معانی بی نصیب خواهند بود. ■●رسیدن به عالم معانی با طریق تفکر صحیح ارتباط وثیق و محکم دارد و همه راههای تفکر به گونه ای نمی توان آن را مورد انکار قرار داد از زبان میگذرد.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□●شرح احوال مفسر کبیر قران، صاحب کتاب شریف المیزان●□ □●مسلک عرفانی استاد، مسلک استاد بی عدیلشان مرحوم ایه الحق سید العارفین حاج میرزا علی اقا قاضی؛ و ایشان در روش تربیت، مسلک استادشان اقای اقا سید احمد کربلائی طهرانی؛ و ایشان نیز مسلک استاد خود مرحوم ایه الحق اخوند ملاحسینقلی درجزینی همدانی رضوان الله علیهم اجمعین را داشته اند که همان معرفت نفس بوده است، که ملازم با معرفت رب بوده، و بر این اصل روایات بسیاری دلالت دارد و ان بعد از عبور از عالم مثال و صورت، و بعد از عبور از عالم نفس خواهد بود که(عند الفناء عن النفس بمرلتبها یحصل البقاء بالترب)و تجلی سلطان معرفت وقتی خواهد بود که از اثار نفسانیه در سلک هیچ باقی نمانده باشد. □●و از شرایط مهم حصول این معنی مراقبه است که در هر مرحله از مراحل، و در هر منزله باید بتمام معنی الکلمه حفظ اداب و شرائط ان مرحله و منزل را نمود، و الا بجای اوردن عبادات و اعمال لازم بدون مراقبه، حکم دوا خوردن مریض با عدم پرهیز و استعمال غذاها مضر است که مفید فائده نخواهد شد. □●و کلیات مراقبه که بر حسب منازل مختلف، جزئیات ان متفاوت است، در پنج چیز خلاصه می شود: □صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری بدوام □نا تمامان جهان را کند این پنج تمام □●مهر تابان ص۸۴ علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  فکر فلسفی ف
■●یاد داشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  ادراک اسمای حق تعالی ■●برخی از اندیشمندان روزگار ما روی این مساله اصرار ورزیده اند و می گویند ما فقط می توانیم از چیزی سخن بگوییم که در مورد آن می اندیشیم، این اشخاص مساله دیگری را نیز بنیادی دانسته و میگویند معنای زبان همان چیزی است که محکی آن به شمار می آید و در اینجا قید دیگری به عنوان محکی افزوده گشته و گفته شده است. معنای محکی زبان نیز باید معین بوده باشد . ■●کسانی که روی معین و مشخص بودن معنای هر یک از واژه ها اصرار می ورزند برای اثبات ادعای خود استدلال کرده و میگویند اگر معنای یک واژه معین نباشد تفاوت قائل شدن میان سخن معنی دار و سخن بی معنی از جهت منطقی محال و ممتنع خواهد بود . ■●کسانی که با موازین منطقی آشنایی دارند به خوبی می دانند که این استدلال براساس نوعی نوعی مصادره به مطلوب شکل گرفته و به همین جهت یک استدلال معتبر به شمار نمی اید . زیرا اگر بپذیریم که معنای یک واژه جز محکی آن چیز دیگری نیست و محکی نیز همواره معین و مشخص است ناچار باید بپذیریم که معین نبودن همان معنی نداشتن است . ولی این مساله که آیا معنی داشتن با معین و مشخص بودن یکسان است . می تواند مورد بحث و گفت و گو قرار گیرد. ■●معنی همیشه آنجاست که معلوم باشد آن چه هست چرا هست ■●در هر صورت قول به اتحاد و یگانگی معنی و محکی و معین بودن معنی در زبان، مستلزم این است که جهان واقع و نفس الامر در وسین تحلیل از اشیای بسیط و تقسیم ناپذیر تشکیل شده باشد و این اشیای بسیط نیز فقط از طریق نامیده شدن قابل بیان بوده باشند. البته معلوم است که نامیده شدن یک شیء با آنچه وصف کردن آن خوانده می شود، تفاوت بنیادی دارد.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○..ملاصدرا ، هنگامی که در کهک زندگی می‌کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می‌شد. : □○هرگاه در زمینه مسائل علمی، مشکلی برایم پیش می‌آمد که از حلّ آن عاجز می‌ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می‌رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه معصومه - سلام اللّه علیها - رفته، از آن حضرت استمداد می‌نمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل می‌شد و سپس به روستای کهک باز می‌گشتم ؛ در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد. او خود در این زمینه می‌گوید: □○مساله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تاکنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود ؛ دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. □○«کنت حین تسوید هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم.از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر سلام الله علیها مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مساله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید. □○اتحاد عاقل و معقول علامه حسن زاده آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□ □خداوند فرمود: جَعَلَ لَکُمُ الاَرضَ مَهداً: زمین را برای شما گاهواره قرار داد. عبد در گهواره است و گهواره گاهی به راست میرود و گاهی به چپ، یعنی گاهی فقر است و گاهی غنا، گاهی مرض است و گاهی صحّت، گاهی خواب است و گاهی بیداری و ... بچّه را اوّل بار که در گهواره میگذارند، تا گهواره تکان میخورد، میترسد و گریه میکند؛ امّا وقتی با گهواره آشنا شد، هر وقت گهواره از حرکت میایستد، گریه سر میدهد و درخواست میکند که گهواره را تکان بدهند و آن‌وقت به خواب راحت فرو میرود. عبد هم اگر بداند در گهواره است، همین حال را خواهد داشت. □وقتی مأنوس آدم همراهش است، پس چرا دیگر جوش میزند؟ مأنوست خالقت است، مگر میشود تو از او جدا باشی؟ □هنگام بلا، حیله نزن که بدتر میشود. □در آتش سختیها، خوب تحمّل داشته باشید تا درست پخته شوید. □کثرت، غمآور است و توحید، قاتل غم. □●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□○به تعبیر مرحوم دولابی، این دنیا همان شب یلدا است. □○عالَم طبیعت تاریکیِ محض است. از اینجا دیگر تاریکتر نیست. این عالم، طولانی ترین شب است و نام دیگر آن هم جهنم است. دنیا یعنی پایین ترین مرتبه عوالِم. وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا (مریم/۷۱) همه به این دنیا وارد می‌شوند. □○باید چه کنیم که این شب یلدا که طولانی ترین شب است بگذرد؟ باید چیزی بخوریم. چه چیزی بخوریم؟ باید با علم و معارف این شب را سر کنیم و به صبح برسانیم. ما که در شب عبور می‌کنیم نیاز به نور داریم و علم نیز نور است. در قرآن نیز داریم که يَسْعَىٰ نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِم (حدید/۱۲) و این نور نیز همان علم و معارف است وگرنه شب یلدا بسیار سخت می‌گذرد. در ظاهر هم بندگان خدا جمع می‌شوند و چیزی می‌خورند و در کنار آن شعر حافظ هم می‌خوانند که خیلی هم خوب است... @mohamad_hosein_tabatabaei
□●قلب خاشع، حامل ولایت●□ □● قلبی است که حامل و متصل بدان باشد. در برهان و مبنای قرآنی چنین کسی عالِم حقیقی است؛ «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء» (فاطر/۲۸) لذا عالِم کسی است که برق منزل ولایت الهی، خرمن وجودی او را بسوزاند و او را به نور عزّ ابهج ذات احدی که ولایت علوی است لاحق سازد و از هرچه غیر او منحرف نماید. چون میوه خشیت است لذا در قرآن، حضرت حق ﷻ فرمود که اگر این ولایت را بر جبال اعم از یا که رجال الهی‌اند نازل کنم همه‌ی آنها را خاشع خواهید یافت؛ « لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّه» (حشر/۲۱). هر صاحب دلی که خاشع است لاجرم پرتوی از بر قلب او نازل گردیده است. □●خشوع فوق ایمان و نشانه‌ی مؤمن با است. کما قال الله الحکیم فی کتابه: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» (حدید/۱۶). □●ولایت، ذکرالله و ما نزل من الحق است که قلب اسلام بدان تنزل استکانت یافت و خاشع‌ترین قلب هستی شد. ☑️مظهر اتمّ این حقیقت حضرت ابا عبدالله‌ الحسین علیه السلام است که با یاد او قلوب خاشع و روان می‌شود و چون این تنزل ولایت اعنی « ما نزل من الحق »، ساری در جمیع اشیاء هست لذا تمام خلایق از تا شاهد بر ولایت و ذاکر به ذکر نام اویند و جملگی و بر حضرت سیدالشهداء و رزایای آن حضرت می‌باشند. □●کتاب ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش هشتم ● وجوه مختلفى كه مفسرين در باره عطف موجود در اين آيه گفته اند آيه مورد بحث با كلمه او عطف به ما قبل شده و مفسرين در توجيه اين عطف وجوهى ذكر كرده اند. بعضى گفته اند بر جمله : ((الذى حاج ابراهيم )) كه در آيه قبلى بود، عطف شده و حرف كاف اسميه است ، و معناى آيه با ارتباط به آيه قبل چنين مى شود: ((الم تر الى الذى حاج ابراهيم ، و الم تر مثل الذى مر على قرية ))، يعنى آيا نديدى آن كسى را كه با ابراهيم جدل نمود و آيا نديدى آن كسى را كه به قريه اى چنين و چنان عبور كرد؟ ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 549 خواهى پرسيد: بنابراين چه حاجتى به آوردن كاف تشبيه و يا كلمه مثل بود؟ مى گوئيم كلمه ((مثل )) اين نكته را مى فهماند كه شاهد اين گفتار يكى دو تا نيست ، بلكه شواهدى متعدد دارد، يكى از آنها همين شخص است . بعضى ديگر گفته اند: آيه مورد بحث عطف بر همان ((الم تر...)) است ، ليكن عطف است به معنائى كه اين جمله به آن جمله قبلى مى دهد، و آن را در معنا به صورت ((الم تر كالذى حاج ابراهيم ...)) مى آورد، و آن وقت معناى مجموع دو آيه ، چنين مى شود: آيا نظير آن كس را كه با ابراهيم بر سر پروردگارش محاجه و مشاجره مى كردند نديده اى ؟ و يا به مثل آن كس كه به قريه اى مى گذشت كه ويران شده بود برنخوردى ؟ بعضى ديگر گفته اند: اين آيه جزء سخنان ابراهيم (عليه السلام ) است ، كه در پاسخ خصم خود كه ادعا مى كرد او هم زنده مى كند و مى ميراند گفته است ، و تقدير كلام چنين است : اى نمرود كه ادعا مى كنى من مرده را زنده مى كنم اگر راست مى گوئى مثل آن كسى را زنده كن كه از قريه اى چنين و چنان مى گذشت ...، اين بود چند وجهى كه در توجيه حرف ((او)) ذكر كرده اند، و بطوري كه ملاحظه مى كنيد هيچ يك چنگى به دل نمى زند. من گمان مى كنم - خدا داناتر است - كه عطف بر معنا است ، همانطور كه در احتمال سوم گذشت ، اما تقدير و بيان واقع آيه غير از آن تقديرى است كه آنجا بيان شده بود. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●دوَل آمریکا و انگلیس از اخبثِ خبائث روی زمین‌اند! حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●و الا در همین دنیا پشیمان می‌شویم. و الا همین دنیایمان از دستمان گرفته می‌شود، کما اینکه گرفته شد! دست برداشتند از قرآن و عترت، رضاخان وطن و مملکت شیعه را فروخت. مصطفی کمال هم مملکت عثمانی اسلامی را فروخت. ابن‌سعود هم حجاز را فروخت و تسلیم همین‌هایی که آلان هستند [کرد]. ■●باید بدانند به اینکه گم کرده بودیم راه را که این‌طور گرفتار شدیم. الآن ما دوَل اسلامیه شدیم ذلیل [دوَل] آمریکا و انگلیس و اینها، که از اخبث خبائث روی زمین‌اند! بلکه از متوحش‌ترین کسانی‌اند که اسم انسانیت گذاشته‌اند روی خودشان! ■●بیانات آیت‌الله بهجت قدس‌سره در دیدار با یکی از علمای اصفهان●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○چه کسانی ضربات اصلی را به انقلاب وارد میکنند؟!○□ □تذکر این نکته لازم است که در تمام نوشته ها و صحبت ها هر وقت نام روحانیت را به میان آورده ام و از آنان قدردانی نموده ام، مقصودم علماء پاک و متعهد و مبارز است، که در هر قشری ناپاک و غیر متعهد وجود دارد و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است، و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بوده اند و ضربات اصلی را به این انقلاب، و مقدس ماب و دین فروش زده اند و می زنند و روحانیون متعهد ما همواره از این بی فرهنگ ها متنفر و گریزان بوده اند. □○صحیفه نور، جلد ۲۰، صفحه ۲۴۲ پیام امام خمینی(ره) به مناسبت سالگرد کشتار خونین در مکه و قبول قطعنامه۵۹۸ مورخ: ۱۳۶۷/۰۴/۲۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□یکی از چیزهایی که آن اژدرها و بتهای دورنی ما را برایمان منکشف می سازد، خلوت کردن و سکوت در گوشه ای از شب است □در شب میشودبا قرآن حشر خاص پیدا شود تااین حقیقت غیر متناهی، مطابق با شأنیت هرخواننده ای خود رابه او نشان دهدو بر اومتجلی گردد.  □●شرح دفتردل استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■حضرت عیسی علیه السّلام فرمود: ■کسی که دوبار متولّد نشده است هرگز به ملکوت آسمانها داخل نمیشود؛ یک تولّد از رحم مادر و یک تولّد از رحم طبیعت. ■پیامبر ما صلّی الله علیه و آله و سلّم هم فرمود: ■قبل از اینکه با فرا رسیدن فوت، اضطراراً به موت نائل شوید، به اختیار خود تن به موت بدهید. ■هر دو سخن اشاره به یک حقیقت است. ■●مصباح الهدی ص٩۴●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■●باید بیغرض و با قلب پاک نگریست تا همه ی دنیا را زیبا دید. در عالمِ فنا قشنگترین چیزها زشتیهاست؛ مثل خال سیاه در صورت سپید یار. نقایص زندگی دنیایتان را به منزله ی خال سیاه حساب کنید که زیبایی صورت را صدچندان میکند. انسان اگر بداند که این مصائب و گرفتاریهای دنیوی به مانند خال سیاهی در صورت زیبایی است که باعث زیبایی بیشتر میشود، چقدر راحت میشود و زندگی برایش شیرین میگردد. ■●مؤمن در این عالم مثل سیاح است؛ بیغرض تماشا میکند، دل نمیبندد، نه قصد مالکیت میکند و نه در دعواها دخالت میکند، اعتراض ندارد، نگاه میکند و عبور میکند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: سِیاحَةُ اُمَّتى فِی الصَّوم: سیاحت امّت من در روزه است. ■●اهل‌‌الله سیاح عالم خلقتند؛ در زمین، در آسمان، با ملائکه، با انبیا و با اولیا میگردند و تماشا میکنند. چون ذینفع نیستند، بیغرض تماشا میکنند، قشنگ تماشا میکنند. دندان طمع دنیا را که کندی، سیاح میشوی. ■●بچّه ی بزرگ‌تر بهلول کوزه را شکسته بود، بهلول بچّه ی کوچکش را کتک میزد، گفتند: چرا او را میزنی؟ گفت: اگر این را نزنم، از آن بچّه ی بزرگ‌ترم بدتر خواهد بود. ■●امیدوارم در دنیا هیچ خسارتی نبینید و اگر هم خدا خواست جیبتان را بزند، قشنگهای خود را برای این کار بفرستد. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei