eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□● ، ماه علی علیه السّلام و ماه تخلیه است؛ کعبۀ دل را با محبّت و ولایت علوی از بتها خالی کن. □● ، ماه رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و ماه تحلیه است؛ کعبۀ دل را با اخلاق محمّدی معطّر کن و جامۀ نو بپوشان. □● ، ماه تجلیه و ماه خداست؛ حالا دل خانۀ خدا شده و خداوند در آن تجلّی میکند. □●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت شانزدهم)○□ □○وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُ
□○ (قسمت هفدهم)○□ □○أَلا وَ قَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ: هشيار باشيد! متوجه باشید كه می‌‌‌بینم شما به نوعی تنبلی و تن‌آسایی همیشگی دل سپرده‌اید. □○وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ: و آن کسی را که سزاوار به قبض و بسط بود؛ یعنی کسی که باید سررشته‌ی امور کشور به دستش باشد را از زمامداری دور کردید. □○وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ: و با راحت‌طلبی خلوت کردید. □○وَ نَجَوْتُمْ بِالضِّيقِ مِنَ السَّعَةِ: و از تنگنا و دشواری‌های زندگی سخت به رفاه‌طلبی گام نهادید. □○فَمَجَجْتُمْ مَا وَعَيْتُمْ: و آن چیزی را که در درون خودتان حفظ کرده بودید از دهان خود بیرون انداختید؛ یعنی اسلام و ایمان را از وجود خودتان بیرون انداختید. □○وَ دَسَعْتُمُ الَّذِي تَسَوَّغْتُمْ: و آن چیزی را که فرو برده بودید استفراغ کردید و بیرون ریختید؛ یعنی ایمانتان را از دست دادید. □○فَإِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ: پس بدانید که اگر شما و همه‌ی مردم روی زمین کفر بورزید خدا از همه‌ي شما بی‌نیاز است و ستوده است. □○أَلا وَ قَدْ قُلْتُ مَا قُلْتُ هَذَا عَلَى مَعْرِفَةٍ مِنِّي بِالْجِذْلَةِ الَّتِي خَامَرَتْكُمْ وَ الْغَدْرَةِ الَّتِي اسْتَشْعَرَتْهَا قُلُوبُكُمْ: بدانید! آنچه که من به شما گفتم با معرفت کامل به این بود که در اخلاق و روحیات شما نوعی رخوت و سستی به وجود آمده است و دل شما با بی‌وفایی و خیانت قرین شده است. این را با دقت می گویم؛ براساس شناختم می گویم که شما انصار امروز خیلی تغییر کردید. □○وَ لَكِنَّهَا فَيْضَةُ النَّفْسِ: ولکن این چیزی که من می‌‌گویم این جوشش دل من است؛ سوز دل من فاطمه است که به صورت واژه‌ها از دهانم خارج می‌‌شود. حضرت می گویند می دانم غیرت کمک کردن به من را ندارید. می دانم شما آدم های آلوده ای شدید. دنیاپرست شدید ولی روی سوز دلم دارم این حرفها را می زنم و ابراز می کنم و الا امیدی ندارم که شما به کمک من بیاید. □○وَ نَفْثَةُ الْغَيْظِ: و این بیرون ریختن غیظ و خشمم از وجودم است، □○وَ خَوَرُ الْقَنَاةِ: و آن چیزی است که روح و روانم نمی‌‌تواند تحمّل کند و دارم بیرون می‌ریزم. □○وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ: و این جوشش سینه‌ی من است که دارد به صورت این سخنان ظاهر می‌شود. □○وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ: و راه عذر و بهانه را از پیش بر شما بستن و حجّت و دلیل عرضه کردن بود که بر زبانم جاری شد. □○فَدُونَكُمُوهَا فَاحْتَقِبُوهَا دَبِرَةَ الظَّهْرِ: پس بیایید این خلافت را بگیرید ولی بدانید پشت این شتر خلافت زخم است؛ یعنی این شتر خلافت به شما سواری نخواهد داد؛ حال دارید آن را غصب می کنید ولی بدانید چند صباح دیگر وجود ابوبکر از این عالم به عالم دیگر برای تحمل عذابش منتقل می شود؛ عمر هم که با تیغ ابولؤلؤ، عثمان هم با تیغ کسانی که او را ترور کردند؛ درنتیجه بدانید شتر خلافت شتر راهواری برای شما نیست. پشتش زخم است. □○نَقِبَةَ الْخُفِّ: پای این شتر خلافت تاول زده و سوراخ است. سواری نمی تواند بدهد. □○بَاقِيَةَ الْعَارِ: عار و ننگ غصب این خلافت برای شما باقی خواهد ماند. □○مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ: و این شتر نشان زده شده؛ چون روی بدن شترها داغ می گذاشتند؛ نشان می گذاشتند که مشخص شود برای کدام گله است. بر این شتر خلافت نشان غضب الهی خورده است. □○وَ شَنَارِ الأَبَدِ: هرکس بر این شتر بعد از غصب از امیرالمؤمنین سوار شود، نشان ننگ ابدی بر این شتر است. □○مَوْصُولَةً بِنَارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ: و هرکس این شتر خلافت را بگیرد فردا به آتش فروزان دوزخ خواهد رسید که از درون انسانها قلب‌های آنها را به آتش می‌‌کشد. □○فَبِعَيْنِ اللَّهِ مَا تَفْعَلُونَ: آیا این کاری که انجام می‌‌دهید جلوی چشم خدا مرتکب می‌‌شوید؟ یعنی می دانید که خدا دارد می بیند؛ این بی تفاوتی و سکوت شما را در برابر ظلم دستگاه حاکمیت ابابکر و مظلومیت مرا. □○وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ: و به زودی کسانی که ستم می‌‌کنند خواهند فهمید که به کدام بازگشتگاهی باز خواهند گشت؛ سرانجامشان فردای قیامت کجاست. □○وَ أَنَا ابْنَةُ نَذِيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ: من دختر آن پیامبری هستم که به شما خبر داد که عذاب شدیدی در انتظار شماست و در آینده خواهد بود. □○فَاعْمَلُوا إِنَّا عامِلُونَ وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ: پس ای انصار هر چه می‌‌خواهید انجام دهید. ما هم به وظایف خودمان عمل می‌‌کنیم و شما منتظر باشید که ما هم منتظر خواهیم بود. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○رجب ، شروع فصل انسانی○□ □ماه رجب ماه شروع فصل انسانی است که نشئه ی طبیعت را بر اساسِ فصول چهارگانه ی سال ، یک فصل بهار است ( فروردین ، اردیبهشت ، خرداد ) □و به تعبیر اهل الله ، فصول چهارگانه ی سال ( بهار ، تابستان ، پاییز ، زمستان ) ، فصول انسانی نیستند ؛ اینها فصول طبیعی اند ؛ را باید در فصل های چهارگانه ی ماه های قمری پیدا کرد که محرم و صفر و . . . تا به ماه مبارک رجب و ماه عزیز شعبان و ماه مبارک رمضان که این سه ماه قمری ، است. □●شرح دروس معرفت نفس استادصمدی آملی حفظة اللہ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□●حضرت آیت الله بهجت قدس سره●□ □یک نگاه تند که سبب ایذای یک مؤمن و یا هتک حرمت او شود، حرام است؛ همچنین یک تبسم به اهل معصیت که موجب تشویق او بر گناه باشد، حرام است. بنابراین، کسی که می‌خواهد به درجات کمال و یقین نائل گردد، باید از این‌گونه گناهان هم پرهیز نماید. □●در محضر بهجت ج٢ ص٧●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●..شيخ سعد الدين حموى سوار بود و به رودخانه رسيد و اسب از آب نمی گذشت امر كرد كه آب را تيره ساختند و به گل آلوده كردند و اسب در حال بگذشت فرمود : تا خود ميديد از اين وادى عبور نمی توانست كرد. ■●هزار و يك نكته علامه حسن زاده آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم بخش ششم ● رواياتى از ائمه معصومين (علیهم السلام ) در باره (و اذ قال ابراهيم رب ارنى كيف تحيى الموتى ...) و داستان آن و در كتاب معانى الاخبار از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه در تفسير آيه ((واذ قال ابراهيم رب ارنى كيف تحيى الموتى ...)) در ضمن حديثى فرمود: اين آيه متشابه است ، و معنايش اين است كه ابراهيم از كيفيت پرسيد، و كيفيت فعل خداى تعالى حقيقتى است كه اگر عالمى (يا پيامبرى ) از آن آگاه نباشد برايش تعجب آور نيست ، و چنان نيست كه توحيدش ناقص باشد. مولف : بيان گذشته ما معناى اين حديث را روشن مى سازد و در تفسير عياشى از على بن اسباط روايت شده كه گفت : حضرت ابى الحسن رضا (عليه السلام ) در پاسخ كسى كه از معناى آيه : ((و لكن ليطمئن قلبى )) پرسيده بود كه مگر ابراهيم (عليه السلام ) در قدرت خدا شك داشته است ؟ فرمود: نه ، و ليكن منظورش اين بوده كه خدا ايمانش را زيادتر كند. مولف : اين معنا را مرحوم كلينى در كتاب كافى هم از امام صادق و عبد صالح امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه بيانش گذشت . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 581 مولف در تفسير قمى از پدرش از ابن ابى عميراز ابى ايوب از ابى بصير از امام صادق (علیه السلام )روايت كرده كه فرمود: ابراهيم (عليه السلام ) لاشه اى را در كنار دريا ديد كه درندگان دريائى آن را مى خوردند و سپس همان درندگان به يكديگر مى پريدند و يكى ديگرى را پاره مى كرد و مى خورد، ابراهيم (عليه السلام ) تعجب كرد و عرض كرد: پروردگارا به من بنمايان كه چگونه مردگان را زنده مى كنى ؟ خداوند پرسيد مگر ايمان ندارى ؟ ابراهيم (عليه السلام ) گفت چرا، و لكن مى خواهم قلبم مطمئن شود خداوند فرمود: پس چهار مرغ را بگير و آنها را قطعه قطعه كن و سپس بر سر هر كوهى قسمتى از آن را بگذار و آنگاه آنها را صدا بزن تا به سرعت نزدت بيايند، و بدان كه خداوند بر همه چيز توانا و به حقايق امور دانا است . ابراهيم (عليه السلام ) يك طاووس و يك خروس و يك كبوتر و يك كلاغ سياه گرفت ، كه خداى تعالى دوباره فرمود: صرهن يعنى قطعه قطعه شان كن ، و گوشتشان را مخلوط كن ، و به ده قسمت تقسيم نموده و هر قسمتى را بر سر يك كوه بگذار، و سپس يكى يكى را صدا كن و بگو: به اذن خدا زنده شو، خواهى ديد اجزاى بدنش از سر اين كوهها يكجا جمع شده و از نوك پا تاسرش به هم چسبيده و به سويت پرواز مى كند، و همينطور هم شد، در اين هنگام بودكه ابراهيم (عليه السلام ) گفت : ((ان الله عزيز حكيم )). مولف : اين معنا را عياشى هم در تفسیر خود از ابى بصير از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده ، و از طرق اهل سنت نيز از ابن عباس روايت شده است . و اينكه فرمود: ابراهيم (عليه السلام ) جيفه و لاشه اى را ديد و چنين و چنان شد، بيان شبهه اى است كه از ديدن لاشه در دلش افتاد، و وادارش كرد كه آن سؤال را بكند، براى اينكه ديد هر جزئى از بدن لاشه در شكم درنده اى رفت ، و تازه خود درندگان هم يكديگر را خوردند، فكر كرد مرده اى كه اجزاء آن اينچنين متفرق شده و هر تكه اش به جائى رفته و حالات گوناگونى به خود گرفته است ، و ديگر چيزى از اصلش نمانده ، چگونه زنده خواهد شد؟. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei