□○تفاوت دید در برابر بلا
استاد علی صفایی حائری○□
□بارها گفته ام آدمى كه رنجى میبيند، دو نگاه دارد:
يكى اينكه ديدى فلانى با من چه كرد؟ و يك موقع هم میگويد: ديدى فلانى اين بود.
وقتى ظرف تو میافتد و میشكند، يك وقت میگويى: ديدى شكست؟! يا اينكه میگويى: ديدى! شكستنى بود؟ اين نگاه دوم است كه تو را به رحمت حق گره میزند و مست و مدهوشت میكند. با اين نگاه و درك مستمر از عنايتهاى حق ديگر مگر تو میتوانى ضعف اعصاب بگيرى؟!
□ديگران هر چه میخواهند اذيت كنند؛ ولى «عِنْدَكَ مِمّا فاتَ خَلَفٌ وَ لِما فَسَدَ صَلاحٌ و فِيما انْكَرْتَ تَغْييرٌ فَامْنُنْ عَلَىَّ قَبْلَ الْبَلاءِ بِالْعافِيَةِ وَ قَبْلَ الطَّلَبِ بِالْجِدِةِ وَ قَبْل الضَّلالِ بِالرَّشادِ».
□تو بهرهمند میشوى و قبل از بلاء، عافيت را يافته اى و قبل از ضلال و سردرگمى، به رشد رسيده اى. اينها رحمت حق است كه ظهور و بروز دارد و اين مهربانى و انس اوست كه تو را رها نمیكند.
□○شرحى بر دعاهاى روزانه حضرت زهرا(س)، ص: ۱۹○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مثنوی □ ۳ □ ○سینه خواهم شرحه شرحه از فراق ○تا بگویم شرح درد اشتیاق □○«اَنَا عِندَ المُنکَ
#شرح_مثنوی □ ۴ □
○من به هر جمعیتی نالان شدم
○جفت بدحالان و خوش حالان شدم
□○این سخن جناب مولوی نشان دهنده نگاه بلند توحیدی اوست. میگوید که انسان موحد، همهی بدحالان و خوش حالان را مظاهر حق متعال میبیند منتها در این شهود، سعهی وجودی عارف موضوعیت دارد که تا چه حد میتواند جامع اضداد باشد. برخی چنان وسیع اند که میگویند عالم و مافیها را در قلب ما بگذارند آنرا حس نمیکنیم چون وسعت قلب بی منتهاست از اینرو خانه حق نام گرفته است. او میگوید دوست و دشمن در دل من حاضرند و هریک به زبان حال خود خود را مینمایانند. خوب خوبیها و بدیها را و بد بدی ها و خوبی ها را! فی المثل سعدی علیه الرحمه در گلستان سوال کرد که «ادب از که آموختی؟» و پاسخ شنید «از بیادبان!». بی ادب آئینه ادب شد و ادب آئینه بی ادب، سبحان الله! راست آمد آنکه گفت في کُلِّ شَئٍ کُلِّ شَئ.
□○یعنی در منظر و مرآی موحد، بی ادب هم مثل با ادب مجرای فیض میشود منتها به طرق خاص خودش.
○بدان را هست بر ما حق بسیار
○چو حق مردم پاکیزه کردار
□○بعضا بدان بر گردن ما حق دارند. اگر بدیِ یک شخص بد نباشد که خوبیِ یک شخص خوب آشکار نمیشود! «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق». همه مخلوقات مظاهر حق متعال هستند. او جل جلاله اسماء مذل و ضارّ نیز دارد که این اسمها هم مظهر میخواهند... مولانا میگوید درون من که صاف و زلال شده است یا همچون نی از خودی خالی شده منعکس کننده هر جمعیتی است چه خوش حال و چه بدحال. در خوش حالان خود و ایشان را به وفق سنخیت با خود مینمایانم و بدحالان را نیز آئینهام تا در و من حال بد خود را ببینند و من در بدی ایشان حال خوش خود را...
#ح_م
آیات 274-261 بقره قسمت دوم
بخش سوم
● آثار سوء و مضرات انفاق بدون قصد كسب رضاى خدا
و وقتى انفاق در راه خدا و به انگيره تحصيل رضاى او باشد، نمو و زياد شدن آن از لوازم تخلف ناپذير آن خواهد بود،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 596
چون فوائد انفاق در غير راه خدا ممكن است توأم با ضررهائى باشد كه (حتما هست ) براى اينكه وقتى رضاى خدا انگيره آدمى نباشد لابد انگيره اين هست كه من توانگر به فقير انفاق كنم تا شر او را از خود دفع نمايم ، و يا حاجت او را برآورم ، تا اعتدالى به حال جامعه ببخشم ، و فاصله طبقاتى را كم كنم (و در همه اين فرضها بطور غير مستقيم منافعى عايد خود انفاق كننده مى شود) و اين خود نوعى استخدام و استثمار فقير به نفع خويش است ، كه چه بسا در دل فقير آثار سوء بجاى گذارد، و چه بسا اين آثار سوء، در دل فقرا متراكم شود و ناآرامى و بلواها به راه بيندازد، اما اگر انفاق تنها براى رضاى خدا صورت بگيرد، و انفاق گر بجز خشنودى او هدفى و منظورى نداشته باشد، آن آثار سوء پديد نمى آيد، و در نتيجه اين عمل خير محض مى شود.
الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فى سبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذًى ...
كلمه ((اتباع )) به معناى ملحق شدن و ملحق كردن است ، اولى (ملحق شدن ) نظير اين آيه كه مى فرمايد: ((فاتبعوهم مشرقين )) و دومى (ملحق كردن ) مانند اين آيه : ((واتبعناهم فى هذه الدنيا لعنة )).
كلمه ((من )) با تشديد نون به معنى منت نهادن است ، و منت آن عملى است از صاحب احسان كه احسانش را ناگوار سازد، مثل اينكه به آن شخصى كه احسان كرده بگويد: اين من بودم كه چنين و چنان احسانى به تو كردم ، و يا عملى كند كه حاكى از همين باشد و اصل در معناى منت بطوری كه گفته شده قطع كردن است ، و در آيه : ((لهم اجر غير ممنون )) به همين معنا آمده ، و كلمه ((اذى )) به معناى ضرر فورى و يا ضرر اندك است ، و كلمه ((خوف )) به معناى انتظار ضرر است ، و كلمه ((حزن )) به معناى اندوهى است كه بر دل سنگينى كند، چه اندوه از امرى كه واقع شده ، و چه از آنكه بخواهد واقع شود.
قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيرٌ مِّن صدَقَةٍ
((قول معروف )) آن سخنى است كه مردم بر حسب عادت آن را غير معمولى ندانند، كه البته به اختلاف عادات مردم مختلف مى شود، و كلمه ((مغفرت )) در اصل به معناى پوشاندن است ، و ((غنى )) مقابل حاجت و فقر است ، و ((حلم )) به معناى سكوت در برابر سخن و يا عمل ناهنجار ديگران است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 597
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□دوستان آن حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف باید دو مطلب مهم را رعایت کنند:
#یکی اینکه در شداید، برای فرج دعا کنند، که خود همین مژدهای است برای اینکه شداید به فرج متصل است.
#دیگر اینکه دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان، همراه با عافیت باشد، و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید، ثابتقدم و استوار در دین و عامل به تکلیف باشند ...
□○در محضر بهجت، ج۳، ص۲۲۶○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●دلدادهی علامه
نجفی قدسی مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی●■
■●دکتر احمدی (که به تازگی از میان ما رخت بربسته)، خاطرات زیادی از علامه داشت، اما دلدادگی او به علامه کم نظیر بود و یادم میآید که وقتی شنید خانه مرحوم علامه را خریداری کردهایم و قصد داریم آن را دارالقرآن کنیم بسیار خوشحال شد و گفت میخواهم به آنجا بیایم، من عرض کردم فعلا در حال بازسازی هستیم و ان شاءالله بعد ازتمام شدن بناییها تشریف بیاورید که نمیتوانست صبر کند و با عجله و اشتیاق روزی به منزل علامه آمد و از بدو ورود درب آهنی را بوسید و در داخل هم با اشک ریزان بر دیوارها بوسه زد و گفت شما نمیدانید چه شخصیتی در این مکان زندگی میکرد، من در عین حال که سالهاست حضرت علامه از دنیا رفته است ولی علامه برای من همیشه زنده است و با او زندگی میکنم!
■●بنده مکرر شاهد بودم که ایشان هرگاه به ذکر خاطراتی از حضرت علامه طباطبایی(رض) میپرداخت، دستمالش را از جیبش درمیآورد و اشکهایش را پاک میکرد و نمی توانست از علامه سخن بگوید و چشمانش اشکبار نشود!
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○لزوم آمادگی برای ماه #رمضان
علّامه آیت الله حسن زاده آملی مدّظلّه العالی○□
□○...ماه مبارک رمضان ماه امساک و سحر خيزى و شب زنده دارى و قدر يافتن و قرآن شنيدن و قرآن شدن و سرمشق گرفتن در پيش است،
□○از هم اكنون كه ماه شعبان و ميقات شهر الله است غسل توبه كن و به لباس وفا و ولا از دل و جان مُحرم شو و از صميم قلب لبّيک لبّيک گو و در خويشتن سفرى كن و گرد كعبۀ عشق طواف كن كه دستى از غيب برون آيد و كارى بكند.
□●«هزار و یک کلمه» ج ۲ ص ۲۱۴●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○دستورالعمل برای ایام اخر ماه شعبان○□
#استاد_فاطمی_نيا:
□این ایام باقی مانده از ماه شعبان را خیلی غنیمت بشمارید؛ این روزها بسیار حساس است و باید قدر بدانیم ، سعی کنیم با آمادگی کامل وارد ماه رمضان، ماه مهمانی خدا، شویم!
در این ایام باقی مانده خیلی چیزها میتوان کسب کرد!
□کسی درماه شعبان از امام رضا (علیه السلام) تقاضای دستورالعملي را کرد که در ماه شعبان انجام دهد.
حضرت به آن شخص میفرمایند:" در ماه شعبان به خدا عرضه دار و بگو :
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ
خدایا اگر در این روزهای گذشته از شعبان مرا نیامرزیده ای ، در روزهای باقیمانده از آن بیامرز"
@mohamad_hosein_tabatabaei
□چرا اینقدر مشکل نویسید؟□
□استاد #امجد نقل می کند:
« روزی در یکی از کوچه های نزدیک حرم حضرت معصومه علیها السلام با ایشان را ه می رفتیم.
□[تا آن زمان] چند جلد از المیزان را ایشان نوشته بود که چاپ شده بود به ایشان گفتم: « چرا شما مشکل نویس هستید؟ » پرسید: «چطور!؟»
□گفتم: « المیزان را کمی آسان تر بنویسید تا همه متوجه آن شوند».
فرمود: « عجیب است! الحمدالله شما با مطالب من آشنا هستید؛ شما یک صفحه از المیزان را بنویسید، ببینید آسان تر از این می شود یا نه؟! »
□علامه همچنین می فرمود:
« بنده هنگامی که می خواستم از نجف باز گردم، هرچه کتاب نوشته بودم، در رودخانه انداختم و تنها یکی از آن ها را ـ بدون توجه ـ برای خود نگه داشتم. »
□آن کتاب، رسائل سبع ایشان بود. این خود نشان از تواضع علمی او و بی ادعا بودن ایشان دارد.
○بشوی اوراق اگر همدرس مایی
○که علم عشق در دفتر نباشد
@mohamad_hosein_tabatabaei
□● #انسان کاملترین #مظهر #واجب_الوجود است.
مظهر، حالت اسم مکانی دارد. یعنی محل #ظهور. تمام موجودات عالم، محل ظهور حق اند. منتها به مقدار #سعه ی وجودی خودشان او را نشان می دهند.
□●« إنّ في خلق السّموات و الأرض و اختلاف اللّیل و النّهار لآیاتٍ لِأولي الألباب »؛ تمام اینها همه آیتند. همه دارند او را نشان می دهند؛ همه، کمالات وجودی او را نشان می دهند؛ همه چیز.
□●اما آن محلی ک خداوند به نحو #تمام ظهور کرده ک دیگر مظهر اتمّ حق متعال هست، جناب انسان است. #نفس_ناطقه ی انسان است که کاملترین مظهر وجودی حق تعالی است. خودت هستی. خودت را دریاب.
□●این جدول اگر درست تصفیه و لایروبی شود مجرای #آب_حیات و مجلای #ذات و #صفات می گردد.
آب حیات، مراد، #علم است ک آدم مجرای علم قرار بگیرد. #مجرا یعنی محل جریان آب؛ آب حیات علم نفس ناطقه ی انسانی که : « عَلَّمَ آدَمَ الأسماءَ کُلَّها » و مجلای ذات و صفات می گردد.
□● #مجلا محل تجلی است. ذات و صفات و تمام اسماء الله در او #متجلی می شود. تمام صفات الهیه در نفس ناطقه ی انسانی متجلی می شوند. شایستگی جانتان را ببینید. این دفتر شایستگی #لوح_محفوظ_کلمات_نوریه را دارد.
□●شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، بیدانش را حقیقت هیچچیز نباشد، و آنکه اندوخته ای بیرون از خود جوید دراندوه بود، و آنکه بآرزوهای حیوانی نیازمند بود همیشه درویش باشد، و هر که از مرگ طبیعی بهراسد هرگز امن نیابد، پس هرگز تواند بود بدبختتر از نفس بیدانش اندوهگنِ درویش ترسان؟
□○ #ای_نفس، اگر ترا پایهٔ شکیب نمودن بودی بر سختی تایافتن کام و هوی تا بدانگه که از طبیعت جدا گشتی ترا نه بیم ماندی و نه درویشی، پس عادت کن شکیب آوردن، و بیم و درویشی با اندوه و غربت بهم میار که پس هلاک شوی.
□○ #ای_نفس، مرگ در زیر شکیبائی و ثبات #عز است، و مرگ زیر هزیمت و سستی #ذُلّ، و قتل ساعتی بود و بگذرد، و خواری کشیدن و بند و اسیری دراز مدّت بود. پس بر خود اسیری مپسند ، و بقتل طبیعت راضی شو ، که از قتل طبیعی زندگی جاوید زاید.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حديث
□حضرت اميرالمؤمنين علی عليه السّلام فرمودند: هرگاه كسى عطسه زد به او بگوييد: «يَرْحَمُكُمُ اللهُ» واو در جواب بگويد: (يَغْفِرُ اللهُ لَكُمْ وَيَرْحَمُكُمْ).
□بحار، ج ١٠، ص ١١١□
□○هر وقت عطسه کردی، دستها را رو به آسمان بلند کن و بگو: اِنّی آمَنتُ بِرَبِّکم فَاسمَعُونِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. از این ذکر تو ملکی خلق میشود که به غیب الغیوب میرود و برای تو عبادت و ذکر خدا میکند.
#یاعلی
□○کتاب مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب○□
#دستورالعملها
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●...آفت سلوک...●■
■آنجا كه آدمى عمل را با حسن و صلاح همراه كند و به نهايت اهداف و به نهايت سلوك خود مىرسد، بايد بر مشكلات و گرفتارىها صبورى كند و در برابر غنايم و فتوحات خوددارى نمايد.
■خستگى در سختىها و تجاوز در گشايشها، آفت سالكى است كه هر چه بيشتر، حاصل جمع كرده باشد، بيشتر گرفتار وسوسهها و هجومهاى شياطين گوناگون است؛
☑️كه دزد بهدنبال گوهرهاى گرانبهاتر است.
■● #نامه_هاى_بلوغ، ص۱۹۹●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●منتخبی از #اعمال_هفته
(برگرفته از کتاب شریف #اقبال_الاعمال سیدابن طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت)●□
□●از امام صادق علیهالسلام نقل شده که هر کس سه روز پایانی شعبان را روزه بدارد و آن را به ماه رمضان وصل کند، خداوند متعال، روزه دو ماه پیدرپی را برای او مینویسد.
□●اقبالالاعمال، ج۲، ص۹۴۹●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 274-261 بقره قسمت دوم
بخش چهارم
● رد كردن سائل با زبان خوش و گذشت از بدى او، از صدقه و انفاق همراه با منت و آزار بهتر است
در اين آيه شريفه خداوند متعال قول معروف و آمرزيدن و مغفرت (يعنى چشم پوشى از بدى ها كه مردم به انسان مى كنند) را بر صدقه اى كه گوشه و كنايه داشته باشد ترجيح داده ، و اين مقابله دلالت دارد بر اينكه مراد از ((قول معروف )) اين است كه وقتى مى خواهى سائل را رد كنى با زبانى خوش رد كنى ، مثلا دعايش كنى كه خدا حاجتت را برآورد.
البته اين در صورتى است كه سائل سخنى كه باعث ناراحتى تو باشد نگويد، و اگر لفظى خلاف ادب گفت بايد چنان رفتار كنى كه او خيال كند سخن زشتش را نشنيده اى و آن دعاى خير و اين چشم پوشى ات از سخن زشت او، بهتر از آنست كه به او صدقه اى بدهى و به دنبالش آزار برسانى ، چون آزار و منت نهادن انفاق گر به اين معنى خواهد بود كه مى خواهد بفهماند آن مالى كه انفاق كرده در نظرش بسيار عظيم است ، و از درخواست سائل ناراحت شده است ، و اين دو فكر غلط دو بيمارى است كه بايد انسان با ايمان ، دل خود را از آن پاك كند چون مؤمن بايد متخلق به اخلاق خدا باشد، و خداى سبحان غنى اى است كه آنچه نعمت مى دهد در نظرش بزرگ نمى نمايد، و هر بخششى مى كند آن را بزرگ جلوه نمى دهد و نيز خداى سبحان حليم است ، و در مؤاخذه جفاكاران عجله نمى كند، و در برابر جهالت خشم نمى كند، و به همين جهتى كه گفته شد آيه شريفه ، با دو نام ((غنى )) و ((حليم )) ختم شده است .
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تُبْطِلُوا صدَقَتِكُم ...
اين آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه آزار و منت بعد از صدقه اجر آن را حبط كرده و از بين مى برد، و بعضى با اين آيه استدلال كرده اند بر اينكه هر معصيت و يا حداقل هر گناه كبيره باعث از بين رفتن و بى اجر شدن اطاعت هاى قبل از آن معصيت مى شود، و ليكن ما چنين دلالتى در آيه نمى بينيم ، و دلالت آيه تنها در بى اجر شدن صدقه به وسيله خصوص منت و اذيت است ، كه گفتار مفصل اين بحث در مبحث حبط گذشت .
كالَّذِى يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ
از آنجائى كه خطاب اول آيه فقط شامل مؤمنين بود - چون افراد رياكار نمى توانند مؤمن باشند، چون به فرموده خدا، منظور اينها از اعمالشان خدا نيست - به همين جهت خداوند متعال مؤمنين را صريحا از ريا نهى نكرد، و نفرمود: ((اى مؤمنين رياكار نباشيد)) بلكه افرادى را كه صدقه مى دهند و به دنبالش منت و اذيت مى رسانند تشبيه به افراد رياكار بى ايمان كرد، كه صدقاتشان باطل و بى اجراست ، و فرمود: ((عمل چنين مؤمنى شبيه به عمل او است ))، و نفرمود: ((مثل آن است )) زيرا عمل مؤمن در ابتدا صحيح انجام مى شود، ولى بعدا پاره اى عوامل مثل ((منت )) و ((اذيت )) آن را باطل مى سازد، ولى عمل رياكار از همان اول باطل است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 598
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□○فحش و توهین نااهل نباید ما را ناراحت کند، و از راه و مقصد سست و دلسرد نماید. خانه نشستن و عمل به تکلیف کردن هیچ ناراحتی ندارد، ولی اشتهار(معروفیت) باطل و شادی، در صورت عمل بر خلاف تکلیف و وظیفه، خطرناک است و ناراحتی[و پشیمانی] دارد.
□○در محضر بهجت، ج٢، ص٢١١○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#سه_گانگی_قلوب
□●حدیث آن قدوه عالمیان امام باقر (علیه السلام ) را در اقسام قلب زینت و زیور این گرامی نامه قرار می دهیم : القلوب ثلاثة منکوس لا یعی شیئا من الخیر و هو قلب الکافر ، و قلب فیه نکتة سوداء فالخیر و الشر فیه . یعتلجان فاءیهما کانت منه غلب علیه ، و قلب مفتوح فیه مصابیح تزهر ولا یطفا نوره الی یوم القیمة و هو قلب المؤمن ؛
□●ترجمه حدیث شریف به اختصار این که : دل ها سه گونه اند : #دل_سرنگون که هیچ خیری را نگاه نمی دارد و آن دل کافر است ؛ ولی #دلی که در آن خجکی (نقطه ای ) سیاه است ، خیر و شر در آن (در حال) کشتی و کشمکش اند ، پس هر کدام از آن دو ،(غالب) شده است همان بر وی چیره خواهد شد و #دلی_که_گشوده_است ، در آن چراغ هایی می درخشند و تا روز رستاخیز خاموش نمی شوند و آن دل مؤ من است . دل بینا می باید تا درباره دل سخن بگوید ، این کوردل چه بگوید .
□●خداوند متعال توفیق تحصیل قلب سلیم مرحمت بفرماید که یوم لا ینفع مال ولا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم در پیش داریم . در خاتمه با عرض معذرت خواهش می کنم دست از دلم بردار و دل به دست صاحبدلی بسپار !
□●پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○آیه های ۹ ، ۱۰، ۱۱ ، ۱۲، ۱۳ ، ۱۴سوره #علق از تفسیر المیزان○□
□ارايت الذى ينهى
□عبدا اذا صلى
□ارايت ان كان على الهدى
□او امر بالتقوى
□ارايت ان كذب و تولى
□الم يعلم بان اللّه يرى
□○اين #شش آيه جنبه مثل دارد، و مى خواهد به عنوان نمونه چند مصداق از انسان #طاغى را ذكر كند، و نيز به منزله زمينه چينى است براى تهديد صريحى كه بعدا به عقاب نموده، عقاب كسانى كه از اطاعت او نهى مى كنند، و نيز زمينه است براى امر به عبادتش.
□○و مراد از #عبدى كه نماز مى خواند به طورى كه از آخر آيات بر مى آيد #رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، چون در آخر آيات آن جناب را از اطاعت آن شخص نهى نموده، امر به سجده اش و به نزديك شدنش مى فرمايد.
□○توضيحى راجع به #تشريع نماز قبل از شب معراج وقبل از نزول قرآن كه از آيه: (ارايت الذى ینهی عبدا اذا صلّى) استفاده مى شود و بنابر اين فرض كه سوره مورد بحث اولين سوره نازل شده از قرآن باشد، و نيز بنا بر اينكه از اول تا به آخر سوره يكباره نازل شده باشد، سياق اين آيات دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) قبل از #نزول قرآن نماز مى خوانده، و همين معنا دلالت دارد بر اينكه آن جناب قبل از رسيدنش به مقام رسالت با نزول قرآن، يعنى قبل از حادثه بعثت از انبيا بوده.
□○ولى بعضى گفته اند كه :
نماز قبل از #بعثت آن جناب نماز واجب نبوده، و به طورى كه از اخبار بر مى آيد نمازهاى واجب در شب معراج واجب شده، و در سوره اسراء فرموده : (اقم الصلوه لدلوك الشمس الى غسق الليل و قرآن الفجر). اما اين سخن درست نيست، براى اينكه آنچه از داستان شب #معراج مسلم است، و روايات معراج بر آن دلالت دارد، تنها اين است كه نمازهاى#پنجگانه يوميه در آن شب با شكل خاص خود يعنى دو ركعت دو ركعت واجب شد، و هيچ دلالتى ندارد بر اينكه قبل از آن شب به صورت ديگر #تشريع نشده بود، بلكه در بسيارى از آيات سوره هاى مكى و از آن جمله سوره هايى كه قبل از سوره اسراء نازل شده، نظير سوره #مدثر و #مزمل و غير آن دو سخن از نماز كرده، و به تعبيرهايى مختلف از آن ياد نموده، هر چند كه كيفيت آن را ذكر نكرده، اما اينقدر هست كه نمازهاى قبل از معراج مشتمل بر مقدارى تلاوت قرآن و نيز مشتمل بر سجده بوده.
□○و در بعضى از روايات هم آمده كه #رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در اوايل بعثت با خديجه و على (عليهما السلام) نماز مى خواند، در اين روايات هم نيامده كه نماز آن روز به چه صورت بوده است.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، نفس را سه پایه تواند بود، تو پایهٔ بلندتر جو: یک پایه دانش بیکار است؛ و خداوند این پایه چون سلاح داری بود که دل کارزار ندارد، و بد دل را از سلاح چه فایده رسد؟ و دؤم پایه کاری است بیدانش، و خداوند این پایه چون دلاوری بود بیسلاح، و اگر چه هم ناتمام است لکن دلیریی سلاح قادرتر بود از بد دل پر سلاح، پس کارگر بیدانش شریفتر از دانائی بیکردار؛ و پایهٔ سؤم دانش با کار است، و او چون دلیریست تمامْ سلاح، و این شریفتر پایه است.
□○ #ای_نفس، جرم ماه روشنست و فروزنده تا فروغ آفتاب بوی میرسد و چون زمین حجاب گردد میان ماه و خورشید تارک شود؛ همچنین نفس تا عقل بر وی همی تابد روشن بود، و چون تن و توابع و تولدات وی حجاب شوند میان نفس و عقل تیره گردد و پوشیده؛ و همچنانکه تا در میان آفتاب و ماه زمین بود ماه از تیرگی کسوف خالی نباشد، نفس نیز تا با طبیعت بود از رنج و تیرگی خالی نباشد. پس پیدا شد که راحت نفس در جدائی یافتنست از طبیعت، واللّهُ عندهُ الغیبُ و علمهُ.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■تمام اشیاء عالم به هم مرتبط و متصلند.
■ #رقائق، از #رقیقه و تنزل یافتن می آید.
■تمام موجودات برای خودشان حقیقتی و ظواهری دارند، اینها می شود، رقائق. اینها می شود، #رقیقه.
■این رقائق، حقیقتی دارند که همه را جمع بفرمایید می شوند #حقایق.
■این حقایق در مقام احدیت همه به همدیگر پیچیده اند که همه ی حقایق، مندرج در مقام سرّ عالم می شوند و #باطن_عالم و روح عالم، که اینها با هم و در هم پیچیده اند و آنچنان در هم می روند که همه ی حقایق می شوند یک حقیقت.
آن مقام را تعبیر می کنند به: " #شجون_حقایق_اسماء ".
■●شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei