□●شعر سعدی که علامه زیاد زمزمه می کرد●□
□دکتر حجت الاسلام و المسلمین احمد احمدی□
□●«استاد ما، مرحوم علامه طباطبایی(ره)، یکی از اشعار سعدی را بسیار دوست می داشت و پیوسته آن را زمزمه می کردند. آن شعر این است که می گوید:
ره عقل جز پیچ در پیچ نیست
برِ عارفان جز خدا هیچ نیست
توان گفتن این با حقایق شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس
که پس آسمان و زمین چیستند؟
بنی آدم و دیو و دد کیستند؟
پسندیده پرسیدی ای هوشمند
جوابت بگویم درایت پسند
که خورشید و دریا و کوه و فلک
پری و آدمی زاد و دیو و مَلَک
همه هرچه هستند ازآن کمترند
که با هستیش نام هستی برند
عظیم است پیش تو دریا به موج
بلندست خورشید تابان به اوج
ولی اهل صورت کجا پی برند
که ارباب معنی به ملکی درند
که گر آفتاب است یک ذره نیست
وگر هفت دریاست یک قطره نیست
چو سلطان عزت علم بر کشد
جهان سر به جیب عدم درکشد»
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●چرا چشم ما امام (عجل الله) را نمی بیند؟●■
■در دعای بعد از زیارت آل یس در مورد امام زمان (عجل الله) تعبیر «نور چشمهای آفریدگان» به کار برده شده است. از نور چشم به چشم نزدیک تر چیست؟ پس هم معلوم شد امام زمان (عجل الله) چقدر به ما نزدیکند و هم معلوم شد که چرا چشم ما امام زمان (عجل الله) را نمیبیند. چشم که نمیتواند نور چشم را ببیند، چشمت را ببند و بیرون را نَگرد.
#یاعلی
□حاج میرزا اسماعیل دولابی (ره)□
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکته_ناب ○رمضان، #اسمالله (۱)○ ○رمضان از مصدر رَمَضَ یا رمیض است. رَمَضَ به معنای گرمای شدید ی
#نکته_ناب
○رمضان، #اسمالله(۲)○
○اسماءالله بدون مظهر نیستند. اسم بدون مظهر نداریم. حتی اسم مستأثره حق متعال نیز مظهر دارد منتها مظهر او نیز مستأثره است و غیب است؛ آن مرتبه کمون غیبی انسان کامل، مظهر اسم مستأثره حق متعال است: وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فِیها. حال سوال بفرمائید، مظهر اسم رمضان که امام باقر علیهالسلام فرمود اسمالله است کجاست؟ موطن تجلی اسم رمضان در عالم ظاهر در زمان است. ما اکنون داخل در اسم رمضان حق متعال هستیم منتها چون این ماهی که مظهر آن اسم است و زائل شدنی است، امام میگوید دیگر این را رمضان نگو بلکه بگو شَهْرُ رَمَضَان. کوه مظهر اسم قادر است. وقتی کوه مثلا منفجر شود و برود آیا میگوییم قادر متلاشی شد؟! کوه متلاشی شد اما قادر نه. قادر که فرو نمیریزد! اینجا نیز نباید بگوییم رمضان میآید و میرود بلکه باید بگوییم ماه رمضان میآید و میرود. این زائل است اما رمضان باقی است...
○فَالشَّهرُ المُضاف إلي الإسمِ وَ الإسمُ إسمُ الله وَ هُوَ الشَّهر الَّذی أنزَل فِیه القُرآن. به به... چه ماهی است...
○قرآن به چه حقیقتی نازل شده است؟ آیا به شهر نازل شده یا «بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ» (عنکبوت/۴۹) قرآن در شهر رمضان به قلب انسان کامل نازل شده است. اگر اهل علم هستی، در این ایام ماه مبارک رمضان منتظر تنزل قرآن بر قلبت باش... حضرت ختمی مرتبت قرآن را به نحو اتم و یکجا دریافت کرد زیرا مزاج او اعدل امزجه بود. مزاج هم نه اینکه سراغ جسم او بروی و بگویی هرکه بدنش خوب باشد و خوردن و خوابیدنش را رعایت کند مزاجش معتدل میشود، اعدل امزجه در اینجا یعنی او کاملا پیرو دستور الهی و شرع بود. مزاج تو معتدل نمیشود الا اینکه به شرع و دستورات الهی عمل کنی. رعایت خوردن و خوابیدن و... تاثیر دارد اما پیغمبر صلی الله و علیه و آله اعدل امزجه است به این دلیل که نفْسش نفس طیب و طاهر و الهی است.
○اسم شریف رمضان در دل تجلی میکند، اسماء الله در عالَم طبیعت مظاهری دارند که میآیند و میروند. اسماء الله در مخلوقات ظهور و بطون دارند، برخی اسماء ظاهر و غالب و برخی مخفی اند و اقتضای این عالَم و این مخلوقات این است که بیایند و بروند اما دل انسان چه؟ دل انسان همیشه مظهر همهی اسماء و صفات حسنای الهی است، هیچ وقت این اسماء و صفات حسنای الهی بی مظهر نیستند. اینکه میگوییم الحُجَّةُ قَبلَ الخَلقِ وَ مَعَ الخَلقِ وَ بَعدَ الخَلق یا لَولَا الحُجَّة لَسَاخَتِ الأَرضِ بِأهلِهَا یعنی اینکه اگر آن آقا نباشد، اسماء الله بدون مظهر میشوند لذا رمضان همیشه مظهر دارد. آن مظهر کیست؟! امام... او همیشه مظهر رمضان است لذا اگر شما به محضر انسان کامل راه پیدا کنید وارد شهرالله شدهاید. ممکن است این حضور در شوال باشد. ممکن است در ذیالقعده اتفاق بیفتد و تو رمضان را درک کنی
○آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
○یـا رب این تـأثیر دولـت در کـدامین کوکب است
#ح_م
#سال_عبادی‼️
□○آنها كه اهل سير و سلوكاند، سال عبادی و اخلاقی خود را از اوّل ماه مبارك رمضان شروع میكنند و ماه شعبان، آخر سال آنهاست و تمام سعی و كوشش آنها اين است كه در آخر سال همه حقوق الهی را از عهده خود خارج كنند كه با يك احرام پاك وارد ماه مبارك رمضان بشوند.
□○آیة الله جوادی آملی حفظه الله○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□" کاروان امید "□
○حافظ مبُر امّید که آن یوسفِ مصری
○باز آید و از کلبه احزان به در آیی
#حافظ
□امیدها چون صبح صادق از پشت کوه صبر طالع می شوند و یعقوب ها را از کلبه احزان بِدَر می کنند پیش از آنکه قافله یوسف بر بلندای شهر خیمه زند و همین سخن حافظ نیز می تواند نقش طلایه کاروانِ امیدها و شادی ها باشد.
□○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□این قرآنی که بین الدّفعتین ( دو دفعه ) آمده که شب و روز می خوانید، این قرآن، #شرح_کتبی_انسان_کامل است.
□پس ما #انسان_کامل ( #پیغمبر ) را برانگیختیم تا ایشان خودشان را برای شما تلاوت کند: { یَتلوا علیهِم آیاتِه }
□ #آیات حق چیستند؟
{ إنّ في خلق السّماوات و الأرض و اختلاف الّلیل و النّهار لآیاتٍ لأولی الألباب }
□ #نظام_هستی آیات حق هستند.
□شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 274-261 بقره قسمت دوم
بخش هفتم1⃣
كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ...
● تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق توأم با من و اذى
اصل در ماده (راء - باء - واو) اين است كه به معناى ((زيادى )) استعمال شود، و كلمه ((ربوه )) به كسر و فتح و ضم ((راء)) هر سه به معناى زمين خوبى است كه گياه در آن بسيار مى شود و نمو مى كند، و كلمه ((اكل )) با ضمه همره و كاف به معناى خورده شده از هر چيز است ، كه واحدش ((اكله )) بر وزن لقمه است ، و كلمه ((طل )) به معناى باران است و فرقش با كلمه ((مطر)) اين است كه مطر به معناى باران معمولى است ، و طل به معناى بارانى خفيف تر از حد معمول و كم اثرتر از آن است .
و غرض از اين مثل اين است كه بفهماند انفاقى كه صرفا لوجه الله و بخاطر خدا است هرگز بى اثر نمى ماند، و بطور قطع روزى حسن اثرش نمودار مى شود، براى اينكه مورد عنايت الهيه است ، و از آنجا كه جنبه خدائى دارد و متصل به خدا است (مانند خود خدا) باقى و محفوظ است ، هر چند كه اين عنايت بر حسب اختلاف درجات خلوص مختلف مى شود، و در نتيجه وزن و ارزش اعمال هم به همان جهت مختلف مى گردد، همچنان كه باغى كه در زمين حاصلخيز ايجاد شده ، وقتى باران مى آيد بلادرنگ خوردنى هايش را به وجهى بهتر تحويل مى دهد، هر چند كه اين تحويل دادنش و اين خوردنيهايش بخاطر اختلاف باران (كه يكى مطر است و ديگرى طل )، از نظر خوبى درجاتى پيدا مى كند.
و بخاطر وجود همين اختلاف بود كه اين دنباله را به گفتار خود اضافه نمود، كه ((و الله بما تعملون بصير)) يعنى خدا به آنچه مى كنيد بينا است ، و مساله پاداش دادن به اعمال برايش مشتبه و درهم و برهم نمى شود، ثواب اين را با آن ديگر و ثواب ديگرى را به اين نمى دهد.
أَ يَوَدُّ أَحَدُكمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ ...
كلمه ((ود)) كه مصدر ((يود)) است به معناى حب و دوست داشتن است ، البته حب توأم با آرزو، و كلمه ((جنت )) به معناى درختانى بسيار و درهم رفته است ، كه در فارسى و عربى آنرا بستان گويند، و اگر بستان را جنت خوانده اند به اين مناسبت بوده است كه اين كلمه در اصل به معناى پوشاندن است ، و چنين درختانى زمين را از نور خورشيد مى پوشانند (همچنان كه به سپر نيز جنه (به ضم جيم ) گفته مى شود زيرا سپر نيز بدن يك سرباز را از آلت جنگى دشمن مى پوشاند)، و به اين جهت صحيح است گفته شود: ((نهرها از زير آن جارى است ))، و اگر كلمه نامبرده به معناى زمينى بود كه درخت داشته باشد، اين عبارت صحيح نبود، چون نهر باغ از زير زمين باغ جارى نيست ، در نتيجه خلاف مقصود را مى رسانيد، و به همين جهت خداى تعالى در آيه قبلى كه انفاق را به جنتى در ربوه (زمين آباد) مثل مى زد در جاى ديگر درباره ربوه فرمود:((ذات قرار و معين )) فرمود: ((آب معين در آن زمين است )) و نفرمود ((در زير آن جارى است ))،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 602
ولى وقتى سخن از زمين ندارد بلكه از جنات سخن مى گويد كه بسيار هم در قرآن تكرار شده ، مى فرمايد: نهرها از زير آن جارى است ، يعنى از زير آن درختان ، پس جنت به معناى درختان بسيار است .
و كلمه ((من )) در جمله ((من نخيل و اعناب ))، براى تبيين است ، البته تبيينى توأم با غلبه نه كليت ، خلاصه مى خواهد بفرمايد: غالب درختان باغ انگور، انگور است ، و غالب درختان نخلستان ، نخل است ، نه اينكه غير از آن هيچ درختى ديگر ندارد، چون معمولا هر باغى كه از يك نوع ميوه بيشتر دارد نام آن ميوه را بر آن باغ مى گذارند، مثلا ((بادامستان ))، ((تاكستان ))، ((نخلستان )) و... هر چند كه ميوه هاى گوناگون ديگر نيز در آن باشد، پس اگر دنبال جمله مورد بحث فرموده : ((له فيها من كل الثمرات ))، منافاتى با آن ندارد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 274-261 بقره قسمت دوم بخش هفتم1⃣ كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ... ● تشب
آیات 274-261 بقره قسمت دوم
بخش هفتم2⃣
كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ...
● تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق توأم با من و اذى
كلمه ((كبر)) به معناى پيرى و سالخوردگى است ، و كلمه ((ذرية )) به معناى اولاد است ، و كلمه ((ضعفا)) جمع ضعيف است ، خداى تعالى در اين مثل بين سالخوردگى و داشتن فرزندانى ضعيف جمع كرده ، - با اينكه معمولا سالخوردگان فرزندانشان بزرگسالند - و اين به آن جهت بوده كه شدت احتياج به باغ نامبرده را افاده كند، و بفهماند كه چنين پيرمردى غير از آن باغ هيچ ممر معيشتى و وسيله ديگرى براى حفظ سعادت خود و فرزندانش ندارد، چون اگر او را مردى جوان و نيرومند فرض مى كرد، آن شدت احتياج به باغ را نمى رساند، براى اينكه اگر باغ جوان نيرومند سوخت ، مى تواند به قوت بازويش تكيه كند، و نيز اگر سالخورده اى را بدون فرزند صغير فرض مى كرد باز آن شدت حاجت به باغ افاده نمى شد، چون چنين پيرمردى خرج زياد ندارد، و تهى دستى او به ناگوارى تهى دستى پير بچه دار نيست ، چون اگر باغ چنين كسى خشك شود فكر مى كند چند صباحى بيش زنده نيست و لذا خيلى ناراحت نمى شود.
و همچنين اگر در اين مثل پيرمردى را مثل مى زد كه هر چند سالخورده است اما فرزندانى نيرومند دارد، باز آن شدت حاجت به باغ ادا نشده بود، براى اينكه اگر باغ چنين پيرمردى بسوزد، با خود مى گويد: سر فرزندان رشيدم سلامت ، كار مى كنند و خرج زندگى ام را در مى آورند، چه حاجت به باغ دارند، اما اگر هر دو جهت يعنى : زيادى سن و داشتن فرزندانى خردسال در كسى جمع شود و باغش كه تنها ممر زندگى او است از بين برود، او بسيار ناراحت مى شود،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 603
زيرا نه مى تواند نيروى جوانى خود را باز گرداند، و دوباره چنان باغى به عمل بياورد، و نه كودكان خردسالش چنين نيروئى دارند، و نه بعد از آتش گرفتن باغ اميد برگشتن سبزى و خرمى آن را مى تواند داشته باشد.
اين مثلى است كه خداى تعالى آن را براى كسانى زده كه مال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، ولى با منت نهادن و اذيت كردن پاداش عمل خود را ضايع مى نمايند و ديگر راهى به بازگرداندن آن عمل باطل شده به عمل صحيح را ندارند، و انطباق مثل با ممثل بسيار روشن است ، براى اينكه اينگونه رفتارها كه اعمال آدمى را باطل مى سازد بى جهت و بى منشأ نيست ، كسانى اينطور اجر خود را ضايع مى كنند كه در دل دچار بيمارى هاى اخلاقى از قبيل ((مال دوستى ))، ((جاه دوستى ))، ((تكبر)) ((عجب ))، ((خودپسندى ))، ((بخل شديد)) و... هستند، بيمارى هائى كه نمى گذارد آدمى مالك نفس خود باشد، و مجالى براى تفكر و سنجش عمل خويش و تشخيص عمل نافع و مضر را بدهد، و اگر مجال مى داد و آدمى تفكر مى كرد هرگز به چنين اشتباه و خبطى مرتكب نمى شد.
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِن طيِّبَتِ مَا كسبْتُمْ
كلمه ((تيمم )) هم به معناى ((قصد)) است ، و هم معناى ((اقدام عمدى ))، و كلمه ((خبيث )) ضد كلمه ((طيب )) را معنا مى دهد، آن به معناى ناپاك ، و اين به معناى پاك است ، و كلمه ((منه )) متعلق به كلمه خبيث است ، و جمله : ((تنفقون ))، حالى است از فاعل ((تيمموا))، و جمله : ((لستم باخذيه )) حالى است از فاعل ((تنفقون )) و عاملش همان فعل است ، و جمله : ((ان تغمضوا فيه )) به خاطر كلمه ((ان )) مبدل به مصدر مى شود، و لام بطوري كه گفته شده در تقدير است ، و تقدير كلام ((الا لاغماضكم فيه )) است ، ممكن هم هست حرف ((باء)) را در تقدير گرفت و گفت : تقدير كلام ((الا بمصاحبه الاغماض )) است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei