eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️ □○آ‌نها كه اهل سير و سلوك‌اند، سال عبادی و اخلاقی خود را از اوّل ماه مبارك رمضان شروع میكنند و ماه شعبان، آخر سال آن‌هاست و تمام سعی و كوشش آ‌نها اين است كه در آخر سال همه حقوق الهی را از عهده خود خارج كنند كه با يك احرام پاك وارد ماه مبارك رمضان بشوند. □○آیة الله جوادی آملی حفظه الله○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□" کاروان امید "□ ○حافظ مبُر امّید که آن یوسفِ مصری ○باز آید و از کلبه احزان به در آیی □امیدها چون صبح صادق از پشت کوه صبر طالع می شوند و یعقوب ها را از کلبه احزان بِدَر می کنند پیش از آنکه قافله یوسف بر بلندای شهر خیمه زند و همین سخن حافظ نیز می تواند نقش طلایه کاروانِ امیدها و شادی ها باشد. □○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□این قرآنی که بین الدّفعتین ( دو دفعه ) آمده که شب و روز می خوانید، این قرآن، است. □پس ما ( ) را برانگیختیم تا ایشان خودشان را برای شما تلاوت کند: { یَتلوا علیهِم آیاتِه } □ حق چیستند؟ { إنّ في خلق السّماوات و الأرض و اختلاف الّلیل و النّهار لآیاتٍ لأولی الألباب } □ آیات حق هستند. □شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 274-261 بقره قسمت دوم بخش هفتم1⃣ كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ... ● تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق توأم با من و اذى اصل در ماده (راء - باء - واو) اين است كه به معناى ((زيادى )) استعمال شود، و كلمه ((ربوه )) به كسر و فتح و ضم ((راء)) هر سه به معناى زمين خوبى است كه گياه در آن بسيار مى شود و نمو مى كند، و كلمه ((اكل )) با ضمه همره و كاف به معناى خورده شده از هر چيز است ، كه واحدش ((اكله )) بر وزن لقمه است ، و كلمه ((طل )) به معناى باران است و فرقش با كلمه ((مطر)) اين است كه مطر به معناى باران معمولى است ، و طل به معناى بارانى خفيف تر از حد معمول و كم اثرتر از آن است . و غرض از اين مثل اين است كه بفهماند انفاقى كه صرفا لوجه الله و بخاطر خدا است هرگز بى اثر نمى ماند، و بطور قطع روزى حسن اثرش ‍ نمودار مى شود، براى اينكه مورد عنايت الهيه است ، و از آنجا كه جنبه خدائى دارد و متصل به خدا است (مانند خود خدا) باقى و محفوظ است ، هر چند كه اين عنايت بر حسب اختلاف درجات خلوص ‍ مختلف مى شود، و در نتيجه وزن و ارزش اعمال هم به همان جهت مختلف مى گردد، همچنان كه باغى كه در زمين حاصلخيز ايجاد شده ، وقتى باران مى آيد بلادرنگ خوردنى هايش را به وجهى بهتر تحويل مى دهد، هر چند كه اين تحويل دادنش و اين خوردنيهايش بخاطر اختلاف باران (كه يكى مطر است و ديگرى طل )، از نظر خوبى درجاتى پيدا مى كند. و بخاطر وجود همين اختلاف بود كه اين دنباله را به گفتار خود اضافه نمود، كه ((و الله بما تعملون بصير)) يعنى خدا به آنچه مى كنيد بينا است ، و مساله پاداش دادن به اعمال برايش مشتبه و درهم و برهم نمى شود، ثواب اين را با آن ديگر و ثواب ديگرى را به اين نمى دهد. أَ يَوَدُّ أَحَدُكمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ ... كلمه ((ود)) كه مصدر ((يود)) است به معناى حب و دوست داشتن است ، البته حب توأم با آرزو، و كلمه ((جنت )) به معناى درختانى بسيار و درهم رفته است ، كه در فارسى و عربى آنرا بستان گويند، و اگر بستان را جنت خوانده اند به اين مناسبت بوده است كه اين كلمه در اصل به معناى پوشاندن است ، و چنين درختانى زمين را از نور خورشيد مى پوشانند (همچنان كه به سپر نيز جنه (به ضم جيم ) گفته مى شود زيرا سپر نيز بدن يك سرباز را از آلت جنگى دشمن مى پوشاند)، و به اين جهت صحيح است گفته شود: ((نهرها از زير آن جارى است ))، و اگر كلمه نامبرده به معناى زمينى بود كه درخت داشته باشد، اين عبارت صحيح نبود، چون نهر باغ از زير زمين باغ جارى نيست ، در نتيجه خلاف مقصود را مى رسانيد، و به همين جهت خداى تعالى در آيه قبلى كه انفاق را به جنتى در ربوه (زمين آباد) مثل مى زد در جاى ديگر درباره ربوه فرمود:((ذات قرار و معين )) فرمود: ((آب معين در آن زمين است )) و نفرمود ((در زير آن جارى است ))، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 602 ولى وقتى سخن از زمين ندارد بلكه از جنات سخن مى گويد كه بسيار هم در قرآن تكرار شده ، مى فرمايد: نهرها از زير آن جارى است ، يعنى از زير آن درختان ، پس جنت به معناى درختان بسيار است . و كلمه ((من )) در جمله ((من نخيل و اعناب ))، براى تبيين است ، البته تبيينى توأم با غلبه نه كليت ، خلاصه مى خواهد بفرمايد: غالب درختان باغ انگور، انگور است ، و غالب درختان نخلستان ، نخل است ، نه اينكه غير از آن هيچ درختى ديگر ندارد، چون معمولا هر باغى كه از يك نوع ميوه بيشتر دارد نام آن ميوه را بر آن باغ مى گذارند، مثلا ((بادامستان ))، ((تاكستان ))، ((نخلستان )) و... هر چند كه ميوه هاى گوناگون ديگر نيز در آن باشد، پس اگر دنبال جمله مورد بحث فرموده : ((له فيها من كل الثمرات ))، منافاتى با آن ندارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 274-261 بقره قسمت دوم بخش هفتم1⃣ كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ... ● تشب
آیات 274-261 بقره قسمت دوم بخش هفتم2⃣ كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ... ● تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق توأم با من و اذى كلمه ((كبر)) به معناى پيرى و سالخوردگى است ، و كلمه ((ذرية )) به معناى اولاد است ، و كلمه ((ضعفا)) جمع ضعيف است ، خداى تعالى در اين مثل بين سالخوردگى و داشتن فرزندانى ضعيف جمع كرده ، - با اينكه معمولا سالخوردگان فرزندانشان بزرگسالند - و اين به آن جهت بوده كه شدت احتياج به باغ نامبرده را افاده كند، و بفهماند كه چنين پيرمردى غير از آن باغ هيچ ممر معيشتى و وسيله ديگرى براى حفظ سعادت خود و فرزندانش ندارد، چون اگر او را مردى جوان و نيرومند فرض مى كرد، آن شدت احتياج به باغ را نمى رساند، براى اينكه اگر باغ جوان نيرومند سوخت ، مى تواند به قوت بازويش تكيه كند، و نيز اگر سالخورده اى را بدون فرزند صغير فرض ‍ مى كرد باز آن شدت حاجت به باغ افاده نمى شد، چون چنين پيرمردى خرج زياد ندارد، و تهى دستى او به ناگوارى تهى دستى پير بچه دار نيست ، چون اگر باغ چنين كسى خشك شود فكر مى كند چند صباحى بيش زنده نيست و لذا خيلى ناراحت نمى شود. و همچنين اگر در اين مثل پيرمردى را مثل مى زد كه هر چند سالخورده است اما فرزندانى نيرومند دارد، باز آن شدت حاجت به باغ ادا نشده بود، براى اينكه اگر باغ چنين پيرمردى بسوزد، با خود مى گويد: سر فرزندان رشيدم سلامت ، كار مى كنند و خرج زندگى ام را در مى آورند، چه حاجت به باغ دارند، اما اگر هر دو جهت يعنى : زيادى سن و داشتن فرزندانى خردسال در كسى جمع شود و باغش كه تنها ممر زندگى او است از بين برود، او بسيار ناراحت مى شود، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 603 زيرا نه مى تواند نيروى جوانى خود را باز گرداند، و دوباره چنان باغى به عمل بياورد، و نه كودكان خردسالش چنين نيروئى دارند، و نه بعد از آتش گرفتن باغ اميد برگشتن سبزى و خرمى آن را مى تواند داشته باشد. اين مثلى است كه خداى تعالى آن را براى كسانى زده كه مال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، ولى با منت نهادن و اذيت كردن پاداش عمل خود را ضايع مى نمايند و ديگر راهى به بازگرداندن آن عمل باطل شده به عمل صحيح را ندارند، و انطباق مثل با ممثل بسيار روشن است ، براى اينكه اينگونه رفتارها كه اعمال آدمى را باطل مى سازد بى جهت و بى منشأ نيست ، كسانى اينطور اجر خود را ضايع مى كنند كه در دل دچار بيمارى هاى اخلاقى از قبيل ((مال دوستى ))، ((جاه دوستى ))، ((تكبر)) ((عجب ))، ((خودپسندى ))، ((بخل شديد)) و... هستند، بيمارى هائى كه نمى گذارد آدمى مالك نفس خود باشد، و مجالى براى تفكر و سنجش عمل خويش و تشخيص عمل نافع و مضر را بدهد، و اگر مجال مى داد و آدمى تفكر مى كرد هرگز به چنين اشتباه و خبطى مرتكب نمى شد. يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِن طيِّبَتِ مَا كسبْتُمْ كلمه ((تيمم )) هم به معناى ((قصد)) است ، و هم معناى ((اقدام عمدى ))، و كلمه ((خبيث )) ضد كلمه ((طيب )) را معنا مى دهد، آن به معناى ناپاك ، و اين به معناى پاك است ، و كلمه ((منه )) متعلق به كلمه خبيث است ، و جمله : ((تنفقون ))، حالى است از فاعل ((تيمموا))، و جمله : ((لستم باخذيه )) حالى است از فاعل ((تنفقون )) و عاملش همان فعل است ، و جمله : ((ان تغمضوا فيه )) به خاطر كلمه ((ان )) مبدل به مصدر مى شود، و لام بطوري كه گفته شده در تقدير است ، و تقدير كلام ((الا لاغماضكم فيه )) است ، ممكن هم هست حرف ((باء)) را در تقدير گرفت و گفت : تقدير كلام ((الا بمصاحبه الاغماض )) است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □خوشا به‌حال کسانی‌که این مطالب (و قرائت قرآن) را، همین تلفظ نباشد [بلکه آن‌را] بفهمند. کسی گفته بود [که] من، سورۀ یس را که می‌خوانم، از روی شوق و ذوق، حس می‌کنم که دارم قند می‌خورم. بهار قرآن است. [می‌گفت] دارم قند می‌خورم و لذا خیلی از مرد و زن[هایی] که مقدس هستند، دیگر «یس» را حفظ هستند [و] آن‌را ترک نمی‌کنند. □خدا توفیق دهد که قدردان باشیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
□● وصل مدام ●□ □حال گوییم که چون دانستی لا موجود سواه، سرّ و الیه یرجع الامر کله، وان الی ربک المنتهی، وان الی ربک الرجعی و هوالاول والآخر والظاهر والباطن و نظائر آنها را می یابی، و به چشم خرد می نگری که جمیع موجودات مسخر اویند، و طغرای فرمانش بر همه نافذ است و جملگی در قبضه قدرت اویند و آسمان و زمین و آب و باران هوشمندند. ●پس زمین وچرخ را دان هوشمند ●چونکه کـار هوشمـندان می کنند □و دائم بطاعت و صلوة پروردگار خودند، أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ( نور/۴۱) وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِه (اعراف/۵۴) از منوچهری دامغانی یادی شود: ●نمـــاز شام نزدیک اسـت و امشب ●مـه و خورشید را بـــینم مـقـــابل ●ولـــیکن مـــاه دارد قـــصد بــــالا ●فرو شــد آفــتــاب از کوه بـــابــل ●چنــان دو کفـــه سیمــین تـــرازو ●که این کـفه شـود زان کـفه مــائل ●من و تو غافلیم و ماه و خورشید ●بر این گردون گردان نیست غـافل □و تو نیز در طاعت و صلوتی ولی شاعر [متوجه] نیستی. □●علامه حسن زاده آملی حفظه الله تعالی نصوص الحکم بر فصوص الحکم●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■افضل عبادات صوم و صمت است: اَوَّلُ العِبادَةِ الصَّمتُ وَ الصَّومُ. اَفضَلُ العِبادَةِ الصَّبرُ وَ الصَّمتُ وَ الاِنتِظارُ الفَرَجِ. یعنی هیچ چیز نخور، دم هم نزن. مؤمن یک عمر روزه است و دم هم بر نمیآورد. ■در روایت نبوی وارد شده است که بهترین عبادت دو چیز است؛ صوم و صمت. یعنی خواسته و نظریهای از خود نداشته باشی و هر تقدیری خداوند برای تو پیش آورده و بریده، راضی باشی و گله و شکایتی هم اصلاً نداشته باشی و سکوت نمایی. ■●مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اولین فاتح صراط مستقیم کیست؟○□ □همانطور كه صراط مستقيم، ما فوق همه سبيلها است، همچنين اصحاب صراط مستقيم كه خدا آنان را در آن صراط جاى داده، ما فوق ساير مردمند، چون خداى تعالى امور آنان را خودش بعهده گرفته، و امور مردم را بعهده آنان نهاده، و امر هدايت ايشان را بانان واگذار نموده، و فرموده: (وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً، اينان بهترين رفيقند)، «نساء/۶۹» □و نيز فرموده: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، وَ الَّذِينَ آمَنُوا، الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ، وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ، وَ هُمْ راكِعُونَ، تنها ولى و سرپرست شما خدا است، و رسول او، و آنان كه ايمان آورده اند، يعنى آنان كه نماز ميگذارند، و در حال ركوع صدقه ميدهند)، «مائده/۵۵» كه بحكم آيه اول و يا بگو (صراط الذين انعم اللَّه عليهم)، را صراط انبياء و صديقين و شهداء و صالحين دانسته، بحكم آيه دوم با در نظر گرفتن روايات متواتره صراط، علیه السلام شمرده است، و آن جناب را اين صراط دانسته است. □ترجمه تفسير الميزان ؛ ج۱ ؛ ص۵۴□ @mohamad_hosein_tabatabaei
: □○ ۱- روزه عوام، که پرهیز از ۹ مورد مبطلات روزه است. □○ ۲- روزه خاص، که امساک از گناه است؛ چشم ما، زبان ما و خلاصه همه اعضا و جوارح ما باید روزه دار باشند و معصیتی با آنها صورت نگیرد. □○ ۳- روزه خاص الخاص، که امساک از ماسوی‌ الله است. شخص در این مرتبه از روزه، غیری در عالم نمی‌بیند لذا در مورد روزه مستحبی داریم که اگر به او تعارف شد، نباید رد کند و باید بخورد. اگر نخورد، آن صورت الهیه (آب یا غذای تعارف شده و...) را نفی کرده است. وقتی که شما می‌خواهی جان خود را هیولای اولای همه‌ی صُوَر الهی قرار دهی و خدا را در هیچ صورتی مقید نکنی و او را در هر صورتی، با هر صورتی، قبل از هر صورتی و بعد از هر صورتی ببینی، امساک دیگر چه معنایی دارد؟! مثلا شما روزه مستحبی گرفته‌اید و کسی به شما نان تعارف می‌کند. می‌گوید بفرمایید میل کنید و شما می‌گویی نه! این امساک از چیست؟ امساک از صورت الهیه نیست؟! پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: اَبِیْتُ عِنْدَ رَبِّیْ یُطْعِمُنِي وَ یَسْقِیْنِي. من نزد رب خودم بیتوته کرده‌ام، او به من می‌خوراند، او به من می‌نوشاند... در آن نان، خرما، شربت و آبی که به شما تعارف می‌کنند، ربوبیت حق متعال نهفته است. ربوبیت خدا، خودش را در کجا نشان می‌دهد؟! در مربوب... لذا عالم، شرح ربوبیت حق متعال است. اگر می‌خواهی رب را ببینی، او کجاست؟! رب در مربوب است... همین الآن، نفس ناطقه شما مظهر ربوبیت حق متعال است. رب را در خودت ببین... ○دیده دل باز کن که جان بینی ○آنچه نادیدنی است آن بینی □○وقتی او قائل است که لَیسَ في الدّارُ غَیرُه دَیَّار و روزه‌ی خاص الخاص، امساک از غیر اوست، و قائل است که در عالم اصلاً غیری نیست، چرا باید دست خدا و آن غذایی که مظهر ربوبیت حق متعال است را رد کند؟! وقتی رد می‌کند یعنی در روزه‌ی عوام به سر می‌برد... اکنون شاید بپرسید روزه‌ی ماه رمضان چطور؟! نه... نمی‌تواند بخورد. حتی اگر شخص، عارف بالله باشد و در مقامات عرفانی در سطح بسیار بالا باشد، باید از اذان صبح تا اذان مغرب از خوردن امساک کند و بعد از اذان مغرب بخورد؛ این تشریع الهی است. امر الهی است و چون فریضه است و قرب فریضه انسان را ارتقاء وجودی می‌دهد، روزه ماه رمضان جامع جمال و جلال الهی و جامع تنزیه و تشبیه الهی است. □○خدا، ماه رمضان و روزه‌ی ماه رمضان را مظهر تنزیه و تشبیه قرار داده است و می‌خواهد من و شما را موحد بار بیاورد. به عارف می‌گوید تو در هر چیز مرا می‌بینی، روزه خاص الخاص این است که غیر مرا نبینی. وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُم (حدید/۴). هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ، در عین حال که در هرچیزی هستم اما تَنَزَّهَ عَنْ مُجانِسَةِ مَخْلُوقاتِهِ. در عین حالی که با همه هست بی همه است. هیچ کمالی در عالم نیست الا اینکه به او باز می‌گردد، چون بَسیط الحَقِیقةُ الأَشْیاءَ کُلّها است، بسیط مطلق است و جز حق متعال چیزی در عالَم نیست که کمال داشته باشد، همه نقص اند چون مقید هستند. کلی و مطلق، کمال است؛ جزئی کمال نیست. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: إِنَّمَا یجِیءُ وَ یذْهَبُ الزَّائِلُ. زائل جزئی است. جزئی نه کاسب است و نه مکتسب، نه می‌دهد و نه می‌گیرد اما کلی، دائمی و برقرار است. □○حق متعال در ماه رمضان به عارف می‌گوید: شما به حیثی که جزئی هستید هیچ کمالی ندارید. هر کمالی هم هست مال من است. شما در هر چیزی دارید کمال را می‌بینید و این خیلی خوب است اما در عین حال باید بدانی که من از هر آنچه کمال در عالم است بالاترم. لذا در عین حالی که اشتغال به تشبیه داری و حق و کمالات حق را در همه مخلوقات و موجودات می‌بینی، باید قائل به تنزیه باشی که خدایا تو برتر از همه اینها هستی. در عین حالی که همه اینها ظهور تو و برای تو هستند و غیری در میان نیست، تو از همه اینها بالاتری. خدا مخلوقات را از بهر اظهار کمال خودش برای خودش خلق کرد. خودش خلق کرده است و خودش دارد خودش را مشاهده می‌کند به همین خاطر گفت: الصُّومُ لِي وَ أَنَا اجْزِي بِه. من روزه را مظهر اتم توحید و مایه‌ی عروج و رفعت به مقام توحید قرار دادم. روز را مقام تنزیه و جلال قرار دادم لذا همه‌اش نفی کرده‌ام، گفته‌ام نخور، این کار را انجام نده و... و در شب که مظهر کثرت و جمال است [کثرت از شئون جمال و وحدت از شئون جلال است] گفتم بخور، آب بنوش و... . لذا عارف از باب تشریع الهی در ماه رمضان، صبح نمی‌خورد اما شب می‌خورد. می‌شود نخورد و روزه را به سحر وصل کرد؟! خیر! باید افطار کنی! باید خدا را با جمیع شئونش ببینی لذا انسان موحد حواسش جمع است...
□" گنج حکمت "□ □●زندگی این جهان بلا و آزمونی است برای آدمیان تا روشن شود هر یک در چه مقام قرار دارند. زندگی یک فرصت طلایی است برای رشد و کسب کمالات و فضایل. چه گنج های حکمت و گوهرهای خدمت که می توان در نمایشگاه عالم بدست آورد. □●جهان شگفتی است که اگر خاری از پایی برآوریم و دل مجروحی را مرهم نهیم و آرزومندی را به کام دل برسانیم چنان است که گویی باغها و بوستانها خریده ایم و با حوران و پریان نشسته ایم: □●شنیده ام که بهشت آن کسی تواند یافت که آرزو برساند به آرزومندی    □●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای●□ @mohamad_hosein_tabatabaei