کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکته_ناب ○رمضان، #اسمالله (۱)○ ○رمضان از مصدر رَمَضَ یا رمیض است. رَمَضَ به معنای گرمای شدید ی
#نکته_ناب
○رمضان، #اسمالله(۲)○
○اسماءالله بدون مظهر نیستند. اسم بدون مظهر نداریم. حتی اسم مستأثره حق متعال نیز مظهر دارد منتها مظهر او نیز مستأثره است و غیب است؛ آن مرتبه کمون غیبی انسان کامل، مظهر اسم مستأثره حق متعال است: وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فِیها. حال سوال بفرمائید، مظهر اسم رمضان که امام باقر علیهالسلام فرمود اسمالله است کجاست؟ موطن تجلی اسم رمضان در عالم ظاهر در زمان است. ما اکنون داخل در اسم رمضان حق متعال هستیم منتها چون این ماهی که مظهر آن اسم است و زائل شدنی است، امام میگوید دیگر این را رمضان نگو بلکه بگو شَهْرُ رَمَضَان. کوه مظهر اسم قادر است. وقتی کوه مثلا منفجر شود و برود آیا میگوییم قادر متلاشی شد؟! کوه متلاشی شد اما قادر نه. قادر که فرو نمیریزد! اینجا نیز نباید بگوییم رمضان میآید و میرود بلکه باید بگوییم ماه رمضان میآید و میرود. این زائل است اما رمضان باقی است...
○فَالشَّهرُ المُضاف إلي الإسمِ وَ الإسمُ إسمُ الله وَ هُوَ الشَّهر الَّذی أنزَل فِیه القُرآن. به به... چه ماهی است...
○قرآن به چه حقیقتی نازل شده است؟ آیا به شهر نازل شده یا «بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ» (عنکبوت/۴۹) قرآن در شهر رمضان به قلب انسان کامل نازل شده است. اگر اهل علم هستی، در این ایام ماه مبارک رمضان منتظر تنزل قرآن بر قلبت باش... حضرت ختمی مرتبت قرآن را به نحو اتم و یکجا دریافت کرد زیرا مزاج او اعدل امزجه بود. مزاج هم نه اینکه سراغ جسم او بروی و بگویی هرکه بدنش خوب باشد و خوردن و خوابیدنش را رعایت کند مزاجش معتدل میشود، اعدل امزجه در اینجا یعنی او کاملا پیرو دستور الهی و شرع بود. مزاج تو معتدل نمیشود الا اینکه به شرع و دستورات الهی عمل کنی. رعایت خوردن و خوابیدن و... تاثیر دارد اما پیغمبر صلی الله و علیه و آله اعدل امزجه است به این دلیل که نفْسش نفس طیب و طاهر و الهی است.
○اسم شریف رمضان در دل تجلی میکند، اسماء الله در عالَم طبیعت مظاهری دارند که میآیند و میروند. اسماء الله در مخلوقات ظهور و بطون دارند، برخی اسماء ظاهر و غالب و برخی مخفی اند و اقتضای این عالَم و این مخلوقات این است که بیایند و بروند اما دل انسان چه؟ دل انسان همیشه مظهر همهی اسماء و صفات حسنای الهی است، هیچ وقت این اسماء و صفات حسنای الهی بی مظهر نیستند. اینکه میگوییم الحُجَّةُ قَبلَ الخَلقِ وَ مَعَ الخَلقِ وَ بَعدَ الخَلق یا لَولَا الحُجَّة لَسَاخَتِ الأَرضِ بِأهلِهَا یعنی اینکه اگر آن آقا نباشد، اسماء الله بدون مظهر میشوند لذا رمضان همیشه مظهر دارد. آن مظهر کیست؟! امام... او همیشه مظهر رمضان است لذا اگر شما به محضر انسان کامل راه پیدا کنید وارد شهرالله شدهاید. ممکن است این حضور در شوال باشد. ممکن است در ذیالقعده اتفاق بیفتد و تو رمضان را درک کنی
○آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
○یـا رب این تـأثیر دولـت در کـدامین کوکب است
#ح_م
#سال_عبادی‼️
□○آنها كه اهل سير و سلوكاند، سال عبادی و اخلاقی خود را از اوّل ماه مبارك رمضان شروع میكنند و ماه شعبان، آخر سال آنهاست و تمام سعی و كوشش آنها اين است كه در آخر سال همه حقوق الهی را از عهده خود خارج كنند كه با يك احرام پاك وارد ماه مبارك رمضان بشوند.
□○آیة الله جوادی آملی حفظه الله○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□" کاروان امید "□
○حافظ مبُر امّید که آن یوسفِ مصری
○باز آید و از کلبه احزان به در آیی
#حافظ
□امیدها چون صبح صادق از پشت کوه صبر طالع می شوند و یعقوب ها را از کلبه احزان بِدَر می کنند پیش از آنکه قافله یوسف بر بلندای شهر خیمه زند و همین سخن حافظ نیز می تواند نقش طلایه کاروانِ امیدها و شادی ها باشد.
□○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□این قرآنی که بین الدّفعتین ( دو دفعه ) آمده که شب و روز می خوانید، این قرآن، #شرح_کتبی_انسان_کامل است.
□پس ما #انسان_کامل ( #پیغمبر ) را برانگیختیم تا ایشان خودشان را برای شما تلاوت کند: { یَتلوا علیهِم آیاتِه }
□ #آیات حق چیستند؟
{ إنّ في خلق السّماوات و الأرض و اختلاف الّلیل و النّهار لآیاتٍ لأولی الألباب }
□ #نظام_هستی آیات حق هستند.
□شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 274-261 بقره قسمت دوم
بخش هفتم1⃣
كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ...
● تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق توأم با من و اذى
اصل در ماده (راء - باء - واو) اين است كه به معناى ((زيادى )) استعمال شود، و كلمه ((ربوه )) به كسر و فتح و ضم ((راء)) هر سه به معناى زمين خوبى است كه گياه در آن بسيار مى شود و نمو مى كند، و كلمه ((اكل )) با ضمه همره و كاف به معناى خورده شده از هر چيز است ، كه واحدش ((اكله )) بر وزن لقمه است ، و كلمه ((طل )) به معناى باران است و فرقش با كلمه ((مطر)) اين است كه مطر به معناى باران معمولى است ، و طل به معناى بارانى خفيف تر از حد معمول و كم اثرتر از آن است .
و غرض از اين مثل اين است كه بفهماند انفاقى كه صرفا لوجه الله و بخاطر خدا است هرگز بى اثر نمى ماند، و بطور قطع روزى حسن اثرش نمودار مى شود، براى اينكه مورد عنايت الهيه است ، و از آنجا كه جنبه خدائى دارد و متصل به خدا است (مانند خود خدا) باقى و محفوظ است ، هر چند كه اين عنايت بر حسب اختلاف درجات خلوص مختلف مى شود، و در نتيجه وزن و ارزش اعمال هم به همان جهت مختلف مى گردد، همچنان كه باغى كه در زمين حاصلخيز ايجاد شده ، وقتى باران مى آيد بلادرنگ خوردنى هايش را به وجهى بهتر تحويل مى دهد، هر چند كه اين تحويل دادنش و اين خوردنيهايش بخاطر اختلاف باران (كه يكى مطر است و ديگرى طل )، از نظر خوبى درجاتى پيدا مى كند.
و بخاطر وجود همين اختلاف بود كه اين دنباله را به گفتار خود اضافه نمود، كه ((و الله بما تعملون بصير)) يعنى خدا به آنچه مى كنيد بينا است ، و مساله پاداش دادن به اعمال برايش مشتبه و درهم و برهم نمى شود، ثواب اين را با آن ديگر و ثواب ديگرى را به اين نمى دهد.
أَ يَوَدُّ أَحَدُكمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ ...
كلمه ((ود)) كه مصدر ((يود)) است به معناى حب و دوست داشتن است ، البته حب توأم با آرزو، و كلمه ((جنت )) به معناى درختانى بسيار و درهم رفته است ، كه در فارسى و عربى آنرا بستان گويند، و اگر بستان را جنت خوانده اند به اين مناسبت بوده است كه اين كلمه در اصل به معناى پوشاندن است ، و چنين درختانى زمين را از نور خورشيد مى پوشانند (همچنان كه به سپر نيز جنه (به ضم جيم ) گفته مى شود زيرا سپر نيز بدن يك سرباز را از آلت جنگى دشمن مى پوشاند)، و به اين جهت صحيح است گفته شود: ((نهرها از زير آن جارى است ))، و اگر كلمه نامبرده به معناى زمينى بود كه درخت داشته باشد، اين عبارت صحيح نبود، چون نهر باغ از زير زمين باغ جارى نيست ، در نتيجه خلاف مقصود را مى رسانيد، و به همين جهت خداى تعالى در آيه قبلى كه انفاق را به جنتى در ربوه (زمين آباد) مثل مى زد در جاى ديگر درباره ربوه فرمود:((ذات قرار و معين )) فرمود: ((آب معين در آن زمين است )) و نفرمود ((در زير آن جارى است ))،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 602
ولى وقتى سخن از زمين ندارد بلكه از جنات سخن مى گويد كه بسيار هم در قرآن تكرار شده ، مى فرمايد: نهرها از زير آن جارى است ، يعنى از زير آن درختان ، پس جنت به معناى درختان بسيار است .
و كلمه ((من )) در جمله ((من نخيل و اعناب ))، براى تبيين است ، البته تبيينى توأم با غلبه نه كليت ، خلاصه مى خواهد بفرمايد: غالب درختان باغ انگور، انگور است ، و غالب درختان نخلستان ، نخل است ، نه اينكه غير از آن هيچ درختى ديگر ندارد، چون معمولا هر باغى كه از يك نوع ميوه بيشتر دارد نام آن ميوه را بر آن باغ مى گذارند، مثلا ((بادامستان ))، ((تاكستان ))، ((نخلستان )) و... هر چند كه ميوه هاى گوناگون ديگر نيز در آن باشد، پس اگر دنبال جمله مورد بحث فرموده : ((له فيها من كل الثمرات ))، منافاتى با آن ندارد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 274-261 بقره قسمت دوم بخش هفتم1⃣ كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ... ● تشب
آیات 274-261 بقره قسمت دوم
بخش هفتم2⃣
كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ...
● تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق توأم با من و اذى
كلمه ((كبر)) به معناى پيرى و سالخوردگى است ، و كلمه ((ذرية )) به معناى اولاد است ، و كلمه ((ضعفا)) جمع ضعيف است ، خداى تعالى در اين مثل بين سالخوردگى و داشتن فرزندانى ضعيف جمع كرده ، - با اينكه معمولا سالخوردگان فرزندانشان بزرگسالند - و اين به آن جهت بوده كه شدت احتياج به باغ نامبرده را افاده كند، و بفهماند كه چنين پيرمردى غير از آن باغ هيچ ممر معيشتى و وسيله ديگرى براى حفظ سعادت خود و فرزندانش ندارد، چون اگر او را مردى جوان و نيرومند فرض مى كرد، آن شدت احتياج به باغ را نمى رساند، براى اينكه اگر باغ جوان نيرومند سوخت ، مى تواند به قوت بازويش تكيه كند، و نيز اگر سالخورده اى را بدون فرزند صغير فرض مى كرد باز آن شدت حاجت به باغ افاده نمى شد، چون چنين پيرمردى خرج زياد ندارد، و تهى دستى او به ناگوارى تهى دستى پير بچه دار نيست ، چون اگر باغ چنين كسى خشك شود فكر مى كند چند صباحى بيش زنده نيست و لذا خيلى ناراحت نمى شود.
و همچنين اگر در اين مثل پيرمردى را مثل مى زد كه هر چند سالخورده است اما فرزندانى نيرومند دارد، باز آن شدت حاجت به باغ ادا نشده بود، براى اينكه اگر باغ چنين پيرمردى بسوزد، با خود مى گويد: سر فرزندان رشيدم سلامت ، كار مى كنند و خرج زندگى ام را در مى آورند، چه حاجت به باغ دارند، اما اگر هر دو جهت يعنى : زيادى سن و داشتن فرزندانى خردسال در كسى جمع شود و باغش كه تنها ممر زندگى او است از بين برود، او بسيار ناراحت مى شود،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 603
زيرا نه مى تواند نيروى جوانى خود را باز گرداند، و دوباره چنان باغى به عمل بياورد، و نه كودكان خردسالش چنين نيروئى دارند، و نه بعد از آتش گرفتن باغ اميد برگشتن سبزى و خرمى آن را مى تواند داشته باشد.
اين مثلى است كه خداى تعالى آن را براى كسانى زده كه مال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، ولى با منت نهادن و اذيت كردن پاداش عمل خود را ضايع مى نمايند و ديگر راهى به بازگرداندن آن عمل باطل شده به عمل صحيح را ندارند، و انطباق مثل با ممثل بسيار روشن است ، براى اينكه اينگونه رفتارها كه اعمال آدمى را باطل مى سازد بى جهت و بى منشأ نيست ، كسانى اينطور اجر خود را ضايع مى كنند كه در دل دچار بيمارى هاى اخلاقى از قبيل ((مال دوستى ))، ((جاه دوستى ))، ((تكبر)) ((عجب ))، ((خودپسندى ))، ((بخل شديد)) و... هستند، بيمارى هائى كه نمى گذارد آدمى مالك نفس خود باشد، و مجالى براى تفكر و سنجش عمل خويش و تشخيص عمل نافع و مضر را بدهد، و اگر مجال مى داد و آدمى تفكر مى كرد هرگز به چنين اشتباه و خبطى مرتكب نمى شد.
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِن طيِّبَتِ مَا كسبْتُمْ
كلمه ((تيمم )) هم به معناى ((قصد)) است ، و هم معناى ((اقدام عمدى ))، و كلمه ((خبيث )) ضد كلمه ((طيب )) را معنا مى دهد، آن به معناى ناپاك ، و اين به معناى پاك است ، و كلمه ((منه )) متعلق به كلمه خبيث است ، و جمله : ((تنفقون ))، حالى است از فاعل ((تيمموا))، و جمله : ((لستم باخذيه )) حالى است از فاعل ((تنفقون )) و عاملش همان فعل است ، و جمله : ((ان تغمضوا فيه )) به خاطر كلمه ((ان )) مبدل به مصدر مى شود، و لام بطوري كه گفته شده در تقدير است ، و تقدير كلام ((الا لاغماضكم فيه )) است ، ممكن هم هست حرف ((باء)) را در تقدير گرفت و گفت : تقدير كلام ((الا بمصاحبه الاغماض )) است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□خوشا بهحال کسانیکه این مطالب (و قرائت قرآن) را، همین تلفظ نباشد [بلکه آنرا] بفهمند. کسی گفته بود [که] من، سورۀ یس را که میخوانم، از روی شوق و ذوق، حس میکنم که دارم قند میخورم. بهار قرآن است. [میگفت] دارم قند میخورم و لذا خیلی از مرد و زن[هایی] که مقدس هستند، دیگر «یس» را حفظ هستند [و] آنرا ترک نمیکنند.
□خدا توفیق دهد که قدردان باشیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□● وصل مدام ●□
□حال گوییم که چون دانستی لا موجود سواه، سرّ و الیه یرجع الامر کله، وان الی ربک المنتهی، وان الی ربک الرجعی و هوالاول والآخر والظاهر والباطن و نظائر آنها را می یابی، و به چشم خرد می نگری که جمیع موجودات مسخر اویند، و طغرای فرمانش بر همه نافذ است و جملگی در قبضه قدرت اویند و آسمان و زمین و آب و باران هوشمندند.
●پس زمین وچرخ را دان هوشمند
●چونکه کـار هوشمـندان می کنند
□و دائم بطاعت و صلوة پروردگار خودند، أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ( نور/۴۱) وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِه (اعراف/۵۴) از منوچهری دامغانی یادی شود:
●نمـــاز شام نزدیک اسـت و امشب
●مـه و خورشید را بـــینم مـقـــابل
●ولـــیکن مـــاه دارد قـــصد بــــالا
●فرو شــد آفــتــاب از کوه بـــابــل
●چنــان دو کفـــه سیمــین تـــرازو
●که این کـفه شـود زان کـفه مــائل
●من و تو غافلیم و ماه و خورشید
●بر این گردون گردان نیست غـافل
□و تو نیز در طاعت و صلوتی ولی شاعر [متوجه] نیستی.
□●علامه حسن زاده آملی حفظه الله تعالی
نصوص الحکم بر فصوص الحکم●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■افضل عبادات صوم و صمت است: اَوَّلُ العِبادَةِ الصَّمتُ وَ الصَّومُ. اَفضَلُ العِبادَةِ الصَّبرُ وَ الصَّمتُ وَ الاِنتِظارُ الفَرَجِ. یعنی هیچ چیز نخور، دم هم نزن. مؤمن یک عمر روزه است و دم هم بر نمیآورد.
■در روایت نبوی وارد شده است که بهترین عبادت دو چیز است؛ صوم و صمت. یعنی خواسته و نظریهای از خود نداشته باشی و هر تقدیری خداوند برای تو پیش آورده و بریده، راضی باشی و گله و شکایتی هم اصلاً نداشته باشی و سکوت نمایی.
■●مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی
#مصباح_الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○اولین فاتح صراط مستقیم کیست؟○□
□همانطور كه صراط مستقيم، ما فوق همه سبيلها است، همچنين اصحاب صراط مستقيم كه خدا آنان را در آن صراط جاى داده، ما فوق ساير مردمند، چون خداى تعالى امور آنان را خودش بعهده گرفته، و امور مردم را بعهده آنان نهاده، و امر هدايت ايشان را بانان واگذار نموده، و فرموده: (وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً، اينان بهترين رفيقند)، «نساء/۶۹»
□و نيز فرموده: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، وَ الَّذِينَ آمَنُوا، الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ، وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ، وَ هُمْ راكِعُونَ، تنها ولى و سرپرست شما خدا است، و رسول او، و آنان كه ايمان آورده اند، يعنى آنان كه نماز ميگذارند، و در حال ركوع صدقه ميدهند)، «مائده/۵۵»
كه بحكم آيه اول #صراط_مستقيم و يا بگو (صراط الذين انعم اللَّه عليهم)، را صراط انبياء و صديقين و شهداء و صالحين دانسته، بحكم آيه دوم با در نظر گرفتن روايات متواتره صراط، #امير_المؤمنين_على_بن_ابى_طالب علیه السلام شمرده است، و آن جناب را #اولين_فاتح اين صراط دانسته است.
□ترجمه تفسير الميزان ؛ ج۱ ؛ ص۵۴□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#روزه_خاص_الخاص
#مراتب_روزه_را_چنین_گفتهاند:
□○ ۱- روزه عوام، که پرهیز از ۹ مورد مبطلات روزه است.
□○ ۲- روزه خاص، که امساک از گناه است؛ چشم ما، زبان ما و خلاصه همه اعضا و جوارح ما باید روزه دار باشند و معصیتی با آنها صورت نگیرد.
□○ ۳- روزه خاص الخاص، که امساک از ماسوی الله است. شخص در این مرتبه از روزه، غیری در عالم نمیبیند لذا در مورد روزه مستحبی داریم که اگر به او تعارف شد، نباید رد کند و باید بخورد. اگر نخورد، آن صورت الهیه (آب یا غذای تعارف شده و...) را نفی کرده است. وقتی که شما میخواهی جان خود را هیولای اولای همهی صُوَر الهی قرار دهی و خدا را در هیچ صورتی مقید نکنی و او را در هر صورتی، با هر صورتی، قبل از هر صورتی و بعد از هر صورتی ببینی، امساک دیگر چه معنایی دارد؟! مثلا شما روزه مستحبی گرفتهاید و کسی به شما نان تعارف میکند. میگوید بفرمایید میل کنید و شما میگویی نه! این امساک از چیست؟ امساک از صورت الهیه نیست؟! پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: اَبِیْتُ عِنْدَ رَبِّیْ یُطْعِمُنِي وَ یَسْقِیْنِي. من نزد رب خودم بیتوته کردهام، او به من میخوراند، او به من مینوشاند... در آن نان، خرما، شربت و آبی که به شما تعارف میکنند، ربوبیت حق متعال نهفته است. ربوبیت خدا، خودش را در کجا نشان میدهد؟! در مربوب... لذا عالم، شرح ربوبیت حق متعال است. اگر میخواهی رب را ببینی، او کجاست؟! رب در مربوب است... همین الآن، نفس ناطقه شما مظهر ربوبیت حق متعال است. رب را در خودت ببین...
○دیده دل باز کن که جان بینی
○آنچه نادیدنی است آن بینی
□○وقتی او قائل است که لَیسَ في الدّارُ غَیرُه دَیَّار و روزهی خاص الخاص، امساک از غیر اوست، و قائل است که در عالم اصلاً غیری نیست، چرا باید دست خدا و آن غذایی که مظهر ربوبیت حق متعال است را رد کند؟! وقتی رد میکند یعنی در روزهی عوام به سر میبرد... اکنون شاید بپرسید روزهی ماه رمضان چطور؟! نه... نمیتواند بخورد. حتی اگر شخص، عارف بالله باشد و در مقامات عرفانی در سطح بسیار بالا باشد، باید از اذان صبح تا اذان مغرب از خوردن امساک کند و بعد از اذان مغرب بخورد؛ این تشریع الهی است. امر الهی است و چون فریضه است و قرب فریضه انسان را ارتقاء وجودی میدهد، روزه ماه رمضان جامع جمال و جلال الهی و جامع تنزیه و تشبیه الهی است.
□○خدا، ماه رمضان و روزهی ماه رمضان را مظهر تنزیه و تشبیه قرار داده است و میخواهد من و شما را موحد بار بیاورد. به عارف میگوید تو در هر چیز مرا میبینی، روزه خاص الخاص این است که غیر مرا نبینی. وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُم (حدید/۴). هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ، در عین حال که در هرچیزی هستم اما تَنَزَّهَ عَنْ مُجانِسَةِ مَخْلُوقاتِهِ. در عین حالی که با همه هست بی همه است. هیچ کمالی در عالم نیست الا اینکه به او باز میگردد، چون بَسیط الحَقِیقةُ الأَشْیاءَ کُلّها است، بسیط مطلق است و جز حق متعال چیزی در عالَم نیست که کمال داشته باشد، همه نقص اند چون مقید هستند. کلی و مطلق، کمال است؛ جزئی کمال نیست. امام باقر علیهالسلام فرمودند: إِنَّمَا یجِیءُ وَ یذْهَبُ الزَّائِلُ. زائل جزئی است. جزئی نه کاسب است و نه مکتسب، نه میدهد و نه میگیرد اما کلی، دائمی و برقرار است.
□○حق متعال در ماه رمضان به عارف میگوید: شما به حیثی که جزئی هستید هیچ کمالی ندارید. هر کمالی هم هست مال من است. شما در هر چیزی دارید کمال را میبینید و این خیلی خوب است اما در عین حال باید بدانی که من از هر آنچه کمال در عالم است بالاترم. لذا در عین حالی که اشتغال به تشبیه داری و حق و کمالات حق را در همه مخلوقات و موجودات میبینی، باید قائل به تنزیه باشی که خدایا تو برتر از همه اینها هستی. در عین حالی که همه اینها ظهور تو و برای تو هستند و غیری در میان نیست، تو از همه اینها بالاتری. خدا مخلوقات را از بهر اظهار کمال خودش برای خودش خلق کرد. خودش خلق کرده است و خودش دارد خودش را مشاهده میکند به همین خاطر گفت: الصُّومُ لِي وَ أَنَا اجْزِي بِه. من روزه را مظهر اتم توحید و مایهی عروج و رفعت به مقام توحید قرار دادم. روز را مقام تنزیه و جلال قرار دادم لذا همهاش نفی کردهام، گفتهام نخور، این کار را انجام نده و... و در شب که مظهر کثرت و جمال است [کثرت از شئون جمال و وحدت از شئون جلال است] گفتم بخور، آب بنوش و... . لذا عارف از باب تشریع الهی در ماه رمضان، صبح نمیخورد اما شب میخورد. میشود نخورد و روزه را به سحر وصل کرد؟! خیر! باید افطار کنی! باید خدا را با جمیع شئونش ببینی لذا انسان موحد حواسش جمع است...
#ح_م
□" گنج حکمت "□
□●زندگی این جهان بلا و آزمونی است برای آدمیان تا روشن شود هر یک در چه مقام قرار دارند. زندگی یک فرصت طلایی است برای رشد و کسب کمالات و فضایل. چه گنج های حکمت و گوهرهای خدمت که می توان در نمایشگاه عالم بدست آورد.
□●جهان شگفتی است که اگر خاری از پایی برآوریم و دل مجروحی را مرهم نهیم و آرزومندی را به کام دل برسانیم چنان است که گویی باغها و بوستانها خریده ایم و با حوران و پریان نشسته ایم:
□●شنیده ام که بهشت آن کسی تواند یافت
که آرزو برساند به آرزومندی
#شهید_بلخی
#یاعلی
□●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن "
به قلم حسین الهی قمشه ای●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکته_ناب ○رمضان، #اسمالله(۲)○ ○اسماءالله بدون مظهر نیستند. اسم بدون مظهر نداریم. حتی اسم مستأث
#نکته_ناب
○رمضان، اسمالله(۳)○
○رمضان همیشه هست چون اسماء باقی و دائمی اند و امام مظهر اتم این اسم است. در مفاتیح دیدهاید، اول ماه رمضان چه دستوری داریم؟ زیارت الحسین... نیمه ماه رمضان؟! زیارت الحسین... لیالی قدر؟ زیارت الحسین... شب آخر؟ زیارت الحسین...شب اول شعبان؟ سوم شعبان؟ نیمهی شعبان؟! آخر شعبان؟ رجب چطور؟! عرفه؟! دیگر ماهها چطور؟! در همهی این ایام و لیالی، #زیارت_الحسین... نَحنُ ایّام الله. پس رمضان اسم الله است و محل تجلی این اسم که غافر و ذوب کردن گناهان است، قلب انسان است.
○این اسم، از اسماء رحیمیه حق متعال است و گناه را میبخشد و فقط انسان است که گناه میکند. شما بگو چقدر بد است که انسان گناه میکند، در و دیوار و گاو و گوسفند که گناه نمیکنند، نه از قضا! خیلی خوب است که تو گناه میکنی! اگر این گناه تو نبود که تو به کمال نمیرسیدی! این حرفم به معنی تایید گناه نیست، بالاخره ما عصمت نداریم اما همین که گناه میکنی و بعد میفهمی که گناه کردی و پشیمان میشوی و آه میکشی، بالا میروی، تو میفهمی که گناه بد است و میگویی یا غفار و...
○رمضان اسمالله است، اسمی است که اثرش در عالم عین خارجی، تطهیر باطن و قلوب و ذوب کردن گناهان است همانگونه که گرمای آفتاب برف را ذوب میکند، رمضان نیز گناه را ذوب میکند. همانگونه که باران آخر تابستان، گرمای تابستان را میگیرد، او هم گرمای نفسانیت و هوا و هوس را از تو میگیرد. جلوهاش را ببین... میگوید اگر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر را جلوی نفس سر ببری تسلیم نمیشود مگر به جوع و گرسنگی! پس ببین این چه اسم شریفی است و چه اسراری دارد که مولا علی بن ابیطالب علیهماالسلام میفرماید که لَا تَقُولُوا رَمَضان وَلكِن قُولُوا شَهرُ رَمَضان فَإنَّكُم لا تَدرُونَ مَا رَمَضان... نگویید رمضان بلکه بگویید ماه رمضان، چرا؟ چون شما اصلا نمیدانید رمضان چیست!! درک نمیکنید کما اینکه قلب ماه رمضان که لیلةالقدر است را درک نمیکنید! ما که قدرت درک اسمالله را نداریم! آیا میتوانیم مثلا اسم رحیم یا قادر یا ودود و... را درک کنیم؟! ما چه میدانیم که کنه این اسماء چیست؟!!
○محل تجلی رمضان، قلب شماست و این شهر رمضان، تجلی آن اسم در موطن خارج است وگرنه در باطن او باقی و برقرار است، نه میآید و نه میرود. متصل به رمضان شو و با او باش. اگر آن رمضان در دل تو تجلی کند، چون معنایش غفاریت و مبدل السیئات بالحسنات بودن و ماحی السیئات بودن است، لذا شیاطین در غل و زنجیر هستند... شیطان چطور میخواهد به حریم اسم خدا وارد شود؟!! اگر تجلی این رمضان را در دیوار و کوچه و خیابان و مکان بدانی، هیچ هم در غل و زنجیر نیستند! از قضا خیلی هم فعال هستند، در این ماه بالاتر از گناه که تجرّی به گناه است بیشترانجام میشود! شیاطین در غل و زنجیر هستند فقط برای کسانی که اسم مبارک رمضان در دل و جان آنها جلوه کرده باشد... خدایا شکرت که این ماه رمضان را نیز درک کردیم و دیدیم... خدایا شکرت... رمضان آمدنی و رفتنی نیست بلکه همه هستی را از خودش پر کرده است و در قلب انسان کامل حضور دارد و قائم به اوست.
○امام سجاد علیهالسلام میفرماید که السَّلامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ. چرا روز آخر بخوانیم؟! الان بخوانیم... سلام بر آن شهری که چقدر برای دوستانش شیرین بود و زود گذشت اما برای کسانی که دوست خدا نبودند دیر و سخت گذشت... سلام بر آن شهری که اوقاتش بهترین اوقاتاند...
○الصّومُ لي. روزه برای من است... شب برای دنیاست. در شب بخورید و بیاشامید و با زنانتان باشید اما وقتی که اذان صبح گفته شد و آفتاب توحید که طلوع کرد، خدا میگوید که تو دیگر باید مشابهت به من داشته باشی. باید شبیه من باشی. چطور؟ من عبادتی قرار داده ام که در او عمل نیست، صیام... همهاش عمل نکردن است؛ نخور، ننوش، این فعل را انجام نده... این ماه مظهر يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَم شدن است. چرا میگویند افطار دادن خوب است؟ اگر افطار ندهی ناقصی، مظهر لَا يُطْعَم هستی ولی يُطْعِمُ نیستی. حالا که نخوردی افطار هم بده تا تشبه به اله پیدا کنی... چون تشبه به من پیدا کردی؛ كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إِلّا الصِّيَامَ فَإِنَّهُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ. روزه برای من است. دیگر اعمال برای شماست اما الصِّيَامَ فَإِنَّهُ لِي. من خودم جزای روزه هستم....
○اگر میخواهیم در این ماه، با اسم رمضان مرتبط باشیم، فقط باید به یاد #امام باشیم و به او توجه کنیم. هر چقدر اتصال و ارتباط باطنیمان را با امام بیشتر کنیم، هم رمضانی هستیم، هم لیلةالقدری و شعبانی و رجبی... هم حاجی و نمازخوان حقیقی هستیم و هم صائم حقیقی...
#ح_م
□●حاج میرزا اسماعیل دولابی (علیه الرحمه)●□
□●در روایات هست که حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف که ظاهر می شوند، اشخاص میبینند که قبلا ایشان را بسیار دیده اند. مثلا میبینی ایشان همان همسایه شما، پسر مشهدی علی است. امام زمان همه خلق است اما همه خلق امام زمان نیستند. آنکه میبینی دیگر پسر مشهدی علی که تو می شناسی نیست. حضرت چون او را قبول کرد، عوضش کرد. تبدیلش کرد و از ابدال، یعنی تبدیل شدگان، شد. حالا پسر مشهدی علی، یعنی پسر علی امیرالمؤمنین. وقتی حضرت تشریف آوردند همه شمایل حضرت را نشان می دهند و هرکس به آنها نگاه کند حواسش پیش حضرت می رود. مربّا را که ببینند، مربّی را یاد می کنند. در رجعت هم همه ی خلق محمد نما و علی نما سلام الله علیهما می شوند. امروز هم اگر خدا بیدارمان کند هرکه را نگاه کنیم رب را می بینیم و از او یاد میکنیم و از او حرف میزنیم.
□●این که در روایت آمده است که هرکس که ادعای مشاهده امام زمان را کرد تکذیبش کنید، به این معناست که آنچه دیده است فقط پرتو مختصری از امام زمان است و مطلب خیلی بالاتر از این است. از طرف دیگر، کسی که چیزی را دید، نباید به دیگران بگوید. لذا ما وظیفه ی تکذیب داریم، گرچه ممکن است راست بگوید.
□●مصباح الهدی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□امام صادق علیهالسلام فرمود: هنگامی که نوح از کشتی فرود آمد شیطان بنزدش آمده و گفت: در روی زمین بزرگترین منّت را تو بر من داری زیرا این بد کرداران را نفرین کردی و مرا از زحمت گمراه ساختنشان راحت کردی میخواهی دو نکته بیاموزمت؟:
❗️□زنهار از حسد، که آن با من کرد آنچه کرد، و
❗️□زنهار از حرص، که آن با آدم کرد آنچه کرد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○ #وجود است که #مشهود ماست.
ما موجودیم و جز ما، همه #موجودند.
ما جز وجود نداریم و جز وجود نمی یابیم و جز #وجود را نمی بینیم.
□هرکس از راه #حواس_خمسه اش اولین چیزی را که می یابد، می بیند، می شنود، می چشد، موجود است.
در عالمِ وجودیم؛ و با وجودیم و در وجود غرقیم.
□اولین #ادراک انسان، ادراک وجود است. اولین مرتبه ی #شهود و #ادراک انسانی در متن وجود قرار می گیرد که می بیند خودش هست؛ دیگران هستند و می فهمد که دیگران هستند.
□و این سه رکن اساسی #علم برای هر عالِمی در همان مرحله ی اول مورد ادراک است.
□شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی□(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات274-261 بقره قسمت سوم
بخش اول
● كيفيت مالى كه بايد انفاق بشود
و معناى آيه روشن است ، نكته اى كه بايد به آن توجه كرد اين است كه خداى تعالى در اين آيه كيفيت مالى را كه انفاق مى شود بيان نموده و مى فرمايد: بايد از اموال طيب باشد، نه خبيث ، يعنى مالى باشد كه فقير به رغبت آن را بگيرد نه به كراهت و اغماض ، براى اينكه كسى كه نخواهد با بذل مال طيب ، خويشتن را به صفت بخشنده متصف سازد، و بخواهد مال خبيث خود را از سر باز كند، و زندگى خود را از چنين آلودگيها رها سازد، چنين كسى دوستدار كار نيك نمى شود، و چنين انفاقى نفس او را به كمالى نمى رساند،
و به همين جهت است كه مى بينيم آيه شريفه با جمله : ((و اعلموا ان الله غنى حميد)) شروع شده است چون اين جمله به ما مى فهماند كه بايد در انفاق خود بى نيازى و حمد خداى را در نظر بگيريم ، كه خدا در عين اينكه احتياجى به انفاق ما ندارد، مع ذلك انفاق طيب ما را مى ستايد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 604
پس از مال طيب خود انفاق كنيد. و نيز ممكن است جمله را چنين معنا كنيم : كه چون خدا غنى و محمود است نبايد با او طورى سودا كرد كه لايق به جلال او (جل جلاله ) نبوده باشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○فرمایشات حضرت آیتالله بهجت:
«خواندن ختم سوره واقعه؛○□
□ #سؤال: [دستورالعملی برای] ازدیاد روزی [بفرمایید]، مسبب ازدیاد [روزی چیست]؟
□آقا: بله! گفتهاند، تجربه کردهاند همین ختم واقعه را در غیر دوشنبه اول ماه به جا آوردهاند، دیدهاند همان آثار را دارد.
□ #سؤال:[منظورتان از] واقعه همان[ختم] شب شنبه است؟ ختم واقعهای که شب شنبه میخوانند؟
□آقا:[خیر!]ختم دوشنبه[منظور است]!
[بهطوریکه چنین استکه] اگر اول ماه قمری[مصادف با روز] دوشنبه شد، درآنجا وارد شده است؛ اما تجربه کردهاند که نهخیر![چنین شرایطی ضروری نیست]، اصلاً ۱۴ روز هم لازم نیست، عوض دوشنبه، شنبه خواندن هم لازم نیست! [حتی]در یک مجلس جمع شدهاند و این عدد (یعنی تعداد مجموع سورهها در چهارده روز) را خواندهاند و دیدهاند مؤثر است.
□ #سؤال: آقا عددش چه تعداد است؟
آقا: [مجموع] عدد تا چهارده[روز] چقدر میشود؟[جمع] اعداد از یک تا چهارده روز [یعنی ١٠۵ سوره واقعه].
□○درس خارج فقه، کتاب حج، ٢۶ آذر ١٣٨۶○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●تیترهایی از سخنرانی آیت الله دکتر احمد عابدی●□
□اگر کسی به من بگوید بعد از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه کسی را بیشتر دوست دارید می گویم علامه طباطبایی.
□علامه طباطبایی هر روز یک ساعت به مغرب به حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) مشرف می شد و من معمولا همراه ایشان بودم؛ ایشان دو مسیر را طی می کرد چون در روایت داریم که شایسته است مومن از یک مسیر برود و از یک مسیر برگردد و ثانیا به دلیل تعریض خیابان بهار در زمان پهلوی، علامه احتمال غصبی بودن خیابان بهار را می داد و لذا از وسط خیابان که قبل از تعریض، کوچه بود، عبور می کرد.
□علامه طباطبایی ماه مبارک رمضان به گونه ای به حرم می آمد که اول اذان ماه مبارک بوسه ای به ضریح کریمه اهل بیت(علیهم السلام) می زد و سپس به خانه بر می گشت.
□همانطور که می دانید آن مرحوم رعشه داشت با این همه نشد کودک بالای ۷ سال کنار ایشان بیاید و ایشان تمام قد بلند نشوند؛ به همین دلیل بود که در اواخر عمر ایشان، به خاطر اینکه به زحمت نیفتند، کمتر به دیدار ایشان می رفتند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #وجود است که #مشهود ماست. ما موجودیم و جز ما، همه #موجودند. ما جز وجود نداریم و جز وجود نمی یابی
□خیلی مشکل است که انسان به #حقیقت_وجود برسد. معلوم است که هر چه می بینید همه، او می بینید؛ یعنی وقتی که می گویید من وجودم؛ یعنی همان او هستم. و جز من و غیر از من همه وجودند؛ یعنی همه همان او هستند. و من جز وجود را نمی یابم؛ یعنی فقط او را می یابم و من جز وجود را نمی بینم؛ یعنی فقط او را می بینم.
□گر بشکافند سراپای من
□جز تو نیابند در اعضای من
□از این امر در قرآن به #مقام_خُلّت تعبیر می فرمایند.
مقام خلّت چیست ک حضرت ابراهیم سلام الله علیه اسمشان هست #خلیل_الرحمن.
□خلیل الرحمن، #خلیل_الله.
می فرمایی ابراهیم خلیل، #خلیل، کیست؟ آنکه حق، وجود، #حقیقت، #واقعیت در سراسر وجودش تخلّل پیدا کرده؛ در متن وجود او قرار گرفته است.
اگر فرمودند ابراهیم، خلیل الله است، یعنی یکی از مقامات انسانی که مقام خلّت است، در ایشان #متجلی است.
□جنابعالی هم می توانی خلیل الله شوی.
□شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی□(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei