eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○افطاری ۴○□ ○لصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّ
□○افطاری ۵○□ □○ماه مبارک‌ رمضان جلوه و تجلی اسم شریف است کما اینکه در روایت آمده «...فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّه...». این اسم مبارک رمضان دو سدنه و خدمه دارد که به تعاون آن دو اسم شریف احکامش را ساری می‌کند و آن دو عبارت است از اسم «المُمْسِک» و اسم «الفٰاطِر». اسم الممسک حاکم بر صائم است و اسم الفاطر حاکم بر مریض و مسافر و... □○آغاز دولت اسم ممسک حق تعالی از است تا و دولت اسم فاطر برای صائم از خیط اسود است تا خیط ابیض؛ «وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْر» (بقره/۱۸۷) □○خیط ابیض را مظهر بدان که عقل، سفید است و خیط اسود را مظهر بگیر که جسم، ظلمت و سیاهی است و برزخ این دو سرخ است که مرتبه نفسانی است و شیخ شهید از آن به تعبیر کرده است. حضرت خاتم صلوات الله علیه و علی آله نیز چنین فرمود که «سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ بَيَاضِي و آمَنَ بِکَ فُؤَادِی». □○پس مناسبت امساک از مادیات با عقل است و خوردن و آشامیدن با جسم و آدمی برزخ بین این دو است پس کمالش به جمع این دو امر آمد، نه مثل ملائکه است و نه مثل جماد. بر بیمار و مسافر اسم ممسک‌ حکومت ندارد چون امساک مقام و است و بیماری که نقص دارد و مسافری که در سیر و انتقال از حدی به حد دیگر است با ویژگی این اسم سازگاری ندارند. البته صائم به سبب اینکه مظهر اسم ممسک است و امساک از اسماء تنزیهی است لذا در وقت صوم، طعام و شراب مادی و مباشرت جسمانی بر او حرام شده است چون روزه‌دار توجه به طعام و شراب روحانی و مباشرت با موجودات مجرد عقلی دارد و این دو مقابل هم هستند، تا این دهان بسته نشود آن دهان باز نمی‌شود. ○اندرون از طعام خالی کن ○تا در او نور معرفت بینی □○ملائکةالله بر اساس روایات وارده طعامشان و شرابشان است و تقدیس، تنزیه الهی است از همه نقائص و کمالات موجودات امکانی. و حال اینکه خوردن و آشامیدن و مباشرت با زنان وصف و کمال موجود مادی است و مجرد از ماده مبرا از این امور است؛ «وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً...» (هود/ ۶۹-۷۰) □○پس صائم به صومش در عداد در می‌آید و این دهان را می‌بندد و دهان دیگر می‌گشاید که دهان است و طعامش تسبیح و شرابش تقدیس است و مباشرتش با و موجودات مجرد عقلی است از اینرو حق تبارک و تعالی به اقتضای این مرتبه فرمود و روزه دار نیز است.      
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●کیفیت نزول قرآن در شب قدر الی الابد برای ماها در ابهام است #امام_خمینی●□ □●در ماه مبارک رمضان قض
□●اعراض از دنیا، شرط ورود در ضیافت الهی امام خمینی●□ □●ضیافت پیامبر (صلی الله علیه وآله) در شب قدر به نزول قرآن‌ و این دعوتی که خدای تبارک و تعالی به حسب آن چیزی که از رسول اکرم منقول است که دُعیتُمْ الی‌ ضِیافَهِ الله ضیافت چی هست و کی پذیرفته است این ضیافت را، و برای مقدمات پذیرش، این زیارت، این ضیافت چی هست و خود ضیافت چی هست . باید عرض کنم که غیر از خود رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) کسی به این ضیافتی که خدای تبارک و تعالی دعوت کرده است، آن طور که او اجابت کرده است کسی اجابت نکرده است . دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبه اعلاء اجابت آنی است که پس از حصول مقدمات و ریاضاتی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) کشیده‌اند منتهی شد به اینکه خدای تبارک و تعالی از او ضیافت کرد به نزول قرآن . قرآن آن نعمتی است که در ضیافتی که از رسول خدا شده است، آن نعمتی است که در آن سفره‌ای که از ازل تا ابد پهن است پیغمبر اکرم برخوردار از آن بوده، و مقدمات، آن مقدماتی است که سالهای طولانی ریاضات معنوی کشیده است تا رسیده است به آنجایی که لایق این ضیافت شده است؛ و مهم قضیه اعراض از دنیاست. □●آن چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می‌دهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد و این برای هر کس میسور نیست؛ برای افراد انگشت شماری که در راس آنها رسول الله است میسور بوده. آن توجه قلبی به مبدا نور و اعراض از ماورای او، او را لایق‌ کرد به ضیافه الله و لایق کرد برای اینکه، قرآن یکمرتبه به طور بسیط در قلب او وارد بشود. لیله مبارکه یکی از احتمالاتش بنیه خود رسول اکرم است که مشکات نور الله است و احتمالات دیگر هم هست. مهم ادراک این معناست که مراتب کمالات انسان برای ورود در ضیافت خدا زیاد است، و باید از مقدمات شروع بشود. مقدمات هم همانی است که توجه به غیر نداشتن و غیری را ندیدن و جز خدا ندیدن و توجه به هیچ چیز غیر از او نداشتن. در اینجا باید عرض کنم که از همه مردم این معنا مطلوب است، و اگر بخواهند در ضیافت خدا وارد بشوند به اندازه وُسع خودشان باید از دنیا اعراض کنند و قلبشان را از دنیا برگردانند. □●بخواهید دعوت خدا را به ضیافت اجابت کنید و وارد بشوید در ضیافه الله بدون اینکه قلبهای خودتان را از این دنیا منسلخ کنید امکان ندارد. اولیای خدا آن چیزی که پیششان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیر خدا و توجه به خدا. تمام مفاسدی که در عالم واقع می‌شود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام کمالاتی که برای اولیای خدا و انبیای خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و بستن به اوست؛ و علامات این مسائل در اعمال ماها ظاهر می‌شود. □●بیانات ۶۲.۰۳.۲۱ ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تبارک و تعالی و بحمده و صلی الله علی محمد و اله و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین □یا علی؛ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ...□ □شهادت كلمة الله التي بها تمِت الاُمور و دهرت الدهور، صاحب الأزليه الأوليه، معشوق ذات اقدس الهی، خطيب خطبة ألست بربكم، عزيزي كه بإسمه تكونت الكائنات و الأشياء، و هستی بخش با نام مقدس او هستی بخشی می‌كند، عزيزی كه قيوميت الهی مرتبه‌ای از مراتب وجود اوست، او كه لايشغله شأن عن شأنٍ خداوند تعالی به او و در او معنا پيدا می‌كند و خطبه البيان و افتخار و تطنجيه و... هر آنچه فرمودند بيان مراتب و شئونات نازله خود به اندازه فهم مخاطبين بود. □مولا و امیر مظلوم ماسوی، یعسوب الدین، رمح الله الأطول، نفس الله القائمة فیه بالسنن...، عین الله الناظرة، قلب الله الواعی، اُذن الله، ید الله الباسطة بالرحمة علی خلقه، لسان الله الناطقة، صراط المستقیم؛ الذی قال الله: «إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ». □و قال الله تعالی لنبیه: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» □و قوله تعالی لرسوله: «يس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» و قوله تعالی: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»، «النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ» سیّد الأنبیاء والمرسلین الذی بُعث الأنبیاء والمرسلین علی ولایته و ولایت ابن عمه محمد المصطفی. الذی ولایته رزق الله؛ لقوله تعالی «يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ» رحمت الله التی قال الله تعالی: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ» □ابوالیتامی، زوج الأرامل؛ ابو کل مؤمن و مؤمنة. صلوة المؤمن، حیّ علی الصلاة، تأویل الصلاة فی قوله تعالی: لَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا و... أخو رسول الله و ابن عمه و سیف نقمته و عماد نصرته و بأسه و شدته؛ رحی جهنم الدائرة؛ و اضراسها الطاحنة، موتم البنین و البنات، قابض الأرواح، بأس الذی لا یردّه عن القوم المجرمین، مجدّل الأبطال و قاتل الفرسان و مبیر من کفر بالرحمن و صهر خیر الأنام؛ سیّد الأوصیاء و وصی خیر الأنبیاء، باب مدینة العلم و خازن علم رسول الله و وارثه، الیا؛ بربی، أریّ، کبکر؛ بطریسا، جبتر، بثیر، حیتر، بوییء، بثریک، حیدرة، فریق، ظهیر، علی، صادق یقول الله عزوجل: ان الله مع الصادقین، موذن فی الدنیا و الأخرة قوله تعالی: «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ»، أذان لقوله تعالی: «وَ أَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ»، محسن لقوله تعالی: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا وَالَّذينَ هُم مُحسِنونَ»، ذوالقلب لقوله تعالی: «إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ»، ذاکر لقوله تعالی: الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قیاما و قعودا و علی جنوبهم اصحاب الأعراف لقوله تعالی: وعلی الأعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم  صهر لقوله تعالی: وهو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا وصهرا  الاُذن الواعیه لقوله تعالی: و تعیها اُذن واعیة شجرة طوبی و سدرة المنتهی  اسم الله الرحمن الرحیم فی بسم الله الرحمن الرحیم  ذلک الکتاب الذی لاریب فیه و.............. علم الله؛ ذات الذوات، وجه الله، اسماء الله الحسنی، و کلمةالله العلیا؛ ابوالحسنین، زوج البتول، نفس الرسول؛ امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه؛  □بر يگانه وارث او، ولی دوران، كهف امان، خاتم الاوصياء، كلمة الله التامّة، عين‌الله الناظرة، يد الله الباسطة، لسان الله الناطقة، قلب الله الواعی، سفينة النجاة، عين الحياة، علم الهدي، نور ابصار الوري، صاحب الازلية الاولية، نور الله الذی یهتدی به المهتدون، وجه الله الذی الیه یتوجه الأولیاء ، امير و فرمانروای هستی، عزيزی از اولاد فاطمه سلام الله عليها كه مُلك، ملكوت، عظموت، جبروت، لاهوت، عالَم خلق و امر و كلمات و عقول و عالَم اسماء و صفات و معانی واله و حيران خال گونه اويند و با تسبيح و حمد الهی به گرد خال گونه او می‌چرخند، بقية الله الأعظم، حجة بن الحسن المهدی، تسليت باد. □یا مرتضی علی مددی، ۱۰۰۱ اللهم عجل لولیک الفرج□ □اللهم العن الجبت و الطاغوت و اللات و العزی وا بنتیهما و محبیهما بعدد ما احاط به علمک و بعدد فضائل امیر المؤمنین علیه السلام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□○دستورالعملی از آیت الله سیّد علی قاضی طباطبائی برای شب بيست‌وسوّم ماه مبارک رمضان○□ □مَن قال لَیله ثلاث و عشرین مِن شَهر رَمضان ساجّداً ماتین و خَمسه عشرین مّره یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهار نَزلت عَلیه الملائکه و طهرته تَطهیرا □شب بيست‌وسوّم ماه مبارک رمضان نیمی از شب که گذشت، در حالی که شخص نه گرسنه و نه از زیاد خوردن سنگین باشد، با وضو رو به قبله، سر بر سجده گذاشته و این ذکر را «۲۲۵» بار تکرار نماید: □«یا طُهرُ، یا طاهِرُ، یا طَهورُ، یا طَیهورُ، یا طَیهار»□ □وقتی این ذکر گفته می‌شود ملائکه نازل می‌شوند و در همان حالی که ذاکر سر بر سجده دارد، با آب رحمتِ الهی، جان و وجودش را از غبار معاصی و کدورتِ توجّه به عالم کثرت می‌شویند و به طهارت باطنی و درونی راه پیدا می‌کند، ان‌شاءالله □○« استاد مهدی طیّب »○□ : □۱ - علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی- مطلع انوار –جلد ۲- صفحه ۱۱۴ □۲ - علامه حسن زاده آملی - هزار و یک نکته - نکته ۷۹۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اعمال شب بيست‌ و سوّم ماه مبارک رمضان○□ □اين شب از دو شب قدر گذشته افضل است و از احاديث بسيار استفاده می‌شود كه شب قدر همين شب است. دعاها در آن اجابت می‌شود و تمام كارها بر پايه حكمت الهى مقدّر می‌گردد. □براى اين شب، غير از اعمال مشترک شب‌های قدر و دعاهای دهه آخر ماه مبارک رمضان، چند عمل ديگر است: □۱- خواندن سوره «عنكبوت» و «روم» □در روایات آمده که امام صادق علیه السّلام فرمودند، خواننده اين دو سوره در اين شب از اهل بهشت خواهد بود. □۲- خواندن سوره «حم دخان» □۳- هزار مرتبه خواندن سوره «قدر» □۴- محمّد بن عيسى از امامان صالح عليهم السّلام روايت كرده كه فرمودند: □در شب بيست و سوّم ماه رمضان اين دعا را به دفعات بخوان، در حال سجود و قيام و قعود. و بر هر حالى كه هستى در تمام ماه، و در طول حياتت تا جايى كه ممكن باشد، و هر زمانى كه به يادت آيد. □بعد از ستايش پروردگار به بزرگوارى، و فرستادن صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله می‌گويى: □اللهمَّ کُن لولیَّک فُلانِ بن فُلان و به جاى فلان بن فلان بگو: الحُجةِ بنِ الحَسَن صَلَواتک عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّاً و حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً. □و نیز دست‌های خود را به سوى آسمان بردارد و بخوان: □یا مُدَبّرَ الاُموُرِ، یا باعِثَ مَن فی القُبور، یا مُجری البُحُور، یا مُلَیَّن الحَدیدِ لِداوُد، صَل عَلی مُحَّمد وَافعَل بی کَذا وَ کَذا اللَّیلَةَ اللَّیلَةَ (به جاى «كذا و كذا» حاجات خود را بخواهد) □اين دعا را در حال ركوع و سجود و ايستاده و نشسته بخوان، و آن را تكرار كن، و در شب آخر ماه رمضان هم بخوان. □۵- بخواند: □اللَّهمَّ امدُد لی فی عُمری وَ أَوسِع لی فی رِزقی وَ أَصِحَّ لی جِسمی وَ بَلِّغنی أَمَلی وَ إِن كُنتُ مِنَ الْأَشقِياءِ فَامحُني مِنَ الْأَشقِيَاءِ وَ اكتُبني مِنَ السُّعَداءِ فَانَّكَ قُلتَ في كِتابِكَ المُنزَلِ عَلَى نَبِيّكَ المُرسَلِ صَلَواتُكَ عَليهِ وَ آلِهِ يَمحُواللّهُ مَا يَشاءُ وَ يُثبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الكتاب. □۶- بخواند: □اللَّهُمَّ اجعل فِيما تَقضی وَ فيما تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمرِ الْمَحتُومِ وَ فيمَا تَفرُقُ مِنَ الْأَمرِ الْحَكيمِ فی لَيلَةِ الْقَدرِ مِنَ الْقَضاءِ الَّذِی لايُرَدُّ وَ لايُبَدَّلُ أَنْ تَكتُبَنِی مِن حُجّاجِ بَيتِکَ الْحَرامِ فِي عامِی هذا المَبرُورِ حَجُّهُم الْمَشكُورِ سَعيُهُمْ الْمَغفُورِ ذُنُوبُهُم الْمُكَفَّر عَنهُمْ سَيِّئَاتُهُم وَ اجعَلْ فِيمَا تَقضِی وَ تُقَدِّرُ أَن تُطيلَ عُمری وَ تُوَسِّعَ لِی فی رِزقی □۷- بخواند: □يَا بَاطِناً فِي ظُهُورِهِ وَ يَا ظَاهِراً فِي بُطُونِهِ وَ يَا بَاطِناً لَيْسَ يَخْفَى وَ يَا ظَاهِراً لَيْسَ يُرَى يَا مَوْصُوفا لا يَبْلُغُ بِكَيْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ وَ لا حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ يَا غَائِبا [غَائِبُ ] غَيْرَ مَفْقُودٍ وَ يَا شَاهِدا غَيْرَ مَشْهُودٍ يُطْلَبُ فَيُصَابُ وَ لا يَخْلُو [لَمْ يَخْلُ ] مِنْهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَيْنَهُمَا طُرْفَةَ [طَرْفَةَ] عَيْنٍ لا يُدْرَكُ بِكَيْفٍ [بِكَيْفَ ] وَ لا يُؤَيَّنُ بِأَيْنٍ [بِأَيْنَ ] وَ لا بِحَيْثٍ [بِحَيْثُ ] أَنْتَ نُورُ النُّورِ وَ رَبُّ الْأَرْبَابِ أَحَطْتَ بِجَمِيعِ الْأُمُورِ سُبْحَانَ مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا وَ لا هَكَذَا غَيْرُهُ □۸- بخواند: □یَا رَبَّ لَیلَةِ القَدرِ وَ جَاعِلَها خَیرا مِن أَلفِ شَهرٍ وَ رَبَّ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ الجِبالِ وَ البِحارِ وَ الظُّلَمِ وَ الْأَنوَارِ وَ الْأَرضِ وَ السَّماءِ یا بارِئُ یا مُصَوِّرُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا اللّهُ یا رَحمانُ یا اللّهُ یا قَیُّومُ یا اللّهُ یا بَدیعُ یا اللّهُ یا اللّهُ یا اللّهُ لَکَ الْأَسماءُ الحُسنى وَ الْأَمثالُ الْعُلیا وَ الْکِبرِیاءُ وَ الْآلاءُ أَسأَلُکَ أَن تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجعَلَ اسمی فِی هَذِهِ اللَّیلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَداءِ وَ إِحسانی فِی عِلِّیِّینَ وَ إِسَاءَتی مَغفُورَةً وَ أَن تَهَبَ لی یَقِینا تُباشِرُ بِهِ قَلبِی وَ إیمانا یُذهِبُ الشَّکَّ عَنِّی وَ تُرْضِیَنی بِمَا قَسَمتَ لِی وَ آتِنَا فِی الدُّنیَا حَسَنَةً وَ فی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ وَ ارزُقنِی فِیهَا ذِکرَکَ وَ شُکرَکَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَیکَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوبَةَ وَ التَّوفِیقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحمَّدٍ عَلَیهِمُ السّلامُ □۹- غير از غسل اوّل شب، غسلى هم در آخر شب انجام دهد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●□ □ما وظیفه داریم که در تعلیم، تعلّم، تلاوت و عمل به قرآن کوشش کنیم، ما شب‌های احیا قرآن بر سر می‌گذاریم، ولی در مقام عمل آیه‌های حجاب، غیبت، کذب، و آیاتِ «وَیلٌ لِلْمُطَفِفِینَ؛ وای بر کم‌فروشان!»( مطفّفین: ۱) و نیز «فَلاَ تَقُل لهُمَآ أُف؛ پس به پدر و مادر اُف نگو»،( اسراء: ۲۳) همچنین «وَ لاَ تَمْشِ فِی الأرْضِ مَرَحًا؛ و با ناز و تکبر در روی زمین راه مرو»( لقمان: ۱۸) و… را زیر پا می‌گذاریم و پامال می‌کنیم! □●در محضر بهجت، ج۲، ص۲۹۸●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●چرا بعضی از دعاهای ما مستجاب نیست؟!●■ ■اینکه می‌بینید بعضی از ادعیه ما مستجاب نیست برای اینکه یک مقدار توجه ما نزد قدرت‌های خود ما یا وابستگی‌های ماست و بخشی از توجه ما به طرف الله است. ■کسی که هم به طبیب چشم دوخت، هم به دارو، هم به قدرت تحصیل دارو چشم دوخت، هم به قدرت پرستار، چنین انسانی وقتی می‌گوید «اللهم اشفنی» او با خدا بصورت نیم‌رخ سخن می‌گوید برای اینکه بخشی از توجه‌اش متوجه خداست و بخشی از توجه‌اش متوجه امکانات خودش می‌باشد لذا چنین دعایی، دعای خالص نیست. ■وقتی از وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) سؤال می‌کنند چرا دعای ما مستجاب نیست فرمود: «لأنّکم تدعون مَن لا تَعرفون» زیرا شما کسی را می‌خوانید که نمی‌شناسید. بنابراین ما باید با تمام چهره و هویّت چیزی را از خدا بخواهیم؛ ■اگر در نیایش و دعا می‌خواهیم با تمام چهره و هویّت بخواهیم و اگر در عبادت می‌گوییم ﴿إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ باید با تمام ‌چهره به خدا عرض کنیم ﴿إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾. @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 274-261 بقره قسمت سوم بخش پنجم يُؤْتى الْحِكمَةَ مَن يَشاءُ ● معناى ((حكمت )) كلمه ((ايتاء)) كه مصدر ((يوتى )) است به معناى عطا كردن است ، و كلمه ((حكمت )) به كسره ((حاء)) بر وزن ((فعلة )) است ، كه وزنى است مخصوص افاده نوع ، يعنى دلالت بر نوع معنائى مى كند كه در اين قالب در آمده پس حكمت به معناى نوعى احكام و اتقان و يا نوعى از امر محكم و متقن است ، آن چنانكه هيچ رخنه و يا سستى در آن نباشد، و اين كلمه بيشتر در معلومات عقلى و حق و صادق استعمال مى شود، و معنايش در اين موارد اين است كه بطلان و كذب به هيچ وجه در آن معنا راه ندارد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 607 و اين جمله دلالت دارد بر اينكه بيانى كه خدا در آن بيان حال انفاق و وضع همه علل و اسباب آن را و آثار صالح آن در زندگى حقيقى بشر را شرح داده ، خود يكى از مصاديق حكمت است . پس حكمت عبارت است از قضاياى حقه اى كه مطابق با واقع باشد، يعنى به نحوى مشتمل بر سعادت بشر باشد، مثلا معارف حقه الهيه درباره مبدأ و معاد باشد، و يا اگر مشتمل بر معارفى از حقايق عالم طبيعى است معارفى باشد كه باز با سعادت انسان سروكار داشته باشد، مانند حقائق فطرى كه اساس تشريعات دينى را تشكيل مى دهد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●پس از آن همه اصرار[آیت‌الله بهجت]، قبول کرد برود حج؛ ولی به این شرط که کسی خبردار نشود. از من پرسید: «خانواده‌ات راضی می‌شوند که با من بیایی؟» گفته بودم: «از خدای‌شان است!» موسم حج که رسید، تمام مقدمات کار آماده بود. □●عده‌ای از سفر حج ایشان با خبر شدند. حتماً سایر حجاج ایرانی نیز مطلع می‌شدند و کار دشوار می‌شد؛ آقا وقتی دیدند همه باخبرند، از سفر منصرف شدند و خواستند از میزبانان عذرخواهی کنم! □●چند روز که گذشت، همسرم پرسید: «مگر نمی‌خواهید به حج بروید؟! همه که رفتند!!» تعجب کردم! پرسیدم: «از چه حرف می‌زنی؟!» گفت: یک روز آقا مرا صدا زدند و پرسیدند: «با این بنده‌زاده بخواهم بروم به‌حج، شما راضی هستی؟» من هاج‌وواج مانده بودم که چه جوابی بدهم؟! گفتم: «یعنی چه؟!» فرمودند: «آخر ایشان نباشد، ادارۀ بچه‌ها برای شما زحمت نیست؟» با خود گفتم: «تا حالا اذن شوهر شرط بوده، آن وقت آقا اجازۀ مرا از همسرم گرفته است.» □●(بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت) ، ، ص٢٨●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○آیت الله فاطمی نیا از قول یکی از فرزانگان اهل علم می گوید: «یک وقت، مرحوم استاد طباطبایی، با آن پایگاه رفیع علمی و فلسفی، با مشکلی فلسفی رو به رو شدند و کسی هم نبود که پاسخ ایشان را بداند. همان روزها، همراه خانواده، به یکی از آبادی‌های کوچک اطراف تهران مسافرت می‌ کنند. □○در آن جا فرزندان خردسال استاد، از پدر درخواست توت می ‌کنند؛ استاد هم با کمال سادگی و تواضع، کاسه ‌ای به دست گرفته و برای خرید توت از خانه خارج می ‌شوند. به وسط روستا که می ‌رسند، جوانی در لباس اهل همان ده، ایشان را می ‌بیند و بی مقدمه به علامه می ‌گوید: آن مشکل فلسفی شما راه حلی دارد؛ بیایید به شما بگویم. و همان جا با چند جمله، اشکال علامه را حل می ‌کند، اما استاد طباطبائی در آن لحظه غافل از این بودند که این جوان از کجا می ‌داند؟ ایشان درگیر این سؤال است و اصلاً او کیست؟! و ... □○به هر حال، جوان خداحافظی می ‌کند و می ‌رود. فردای آن روز، علامه به همان جا رفته و از بقالی می ‌پرسند: «شما جوان با سوادی با این شکل و سیما دارید؛ او کجاست؟» بقال می ‌گوید: «چنین کسی در این روستا نیست و اصلاً یک نفر هم در این جا الفبا نمی ‌داند!!» باری، روشن نشد که آن جوان که بود و از کجا بود و ...، اما آن عالم ادامه داد: «این از تواضع استاد بود که مشکلشان این گونه حل شد.» @mohamad_hosein_tabatabaei
■● لیله القدر واقعی کدام شب است؟●■ ■بيش از يك سال در روايات ليلة القدر زحمت كشيدم و آنها را از جوامع روايى فريقين جمع آورى كرده ام، و در فهم آنها بسيار فكر نموده ام، ولى آن نكته كه اصل بود ناگفته بماند و مشكل حل نشده بود؛ مثلا با خود مى انديشيدم كه شبى در هند كه مشرقى ايران است، شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان و شب قدر بوده باشد و شب قبل آن در تهران، پس ليلة القدر واقعى كدام شب است كه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ؟ ■به حضور استاد آية اللّه حاج شيخ محمّد تقى آملى رسيدم و كارم را درباره ليلة القدر بديشان ارائه دادم، و در فهم ليلة القدر ابراز حاجت نمودم و از ايشان مدد خواستم. در جوابم فرمودند: در آن روايتى كه امام صادق، جدّه اش فاطمه زهراء را ليلة القدر خوانده است دقّت كنيد. من اين حديث را در جوامع روايى نديده بودم، از اشارت استاد آملى حالت هيمانى شگفت به من روى آورد. نخستين بار همين معنى كه تازگى به عرض رسانده ام به ذهنم آمد، تا حديث را در تفسير فرات كوفى يافتم و از تدبّر در آن فيض فيّاض على الإطلاق فائض شده است ففاض ثم فاض. ■هزار و يك كلمه، ج ۶ علامه حسن زاده آملی■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□از حضرت امیرالمؤمنین پرسیدند که: وجود چیست؟ آقا فرمودند: غیر از #وجود چیست؟ □و در جای دیگر از ایشا
..... □● همتا ندارد؛ وجود، همسنگ دیگری ندارد که بیاید در عرض وجود قرار بگیرد. و وجود و حقیقت و واقعیت همه یک واقعیت اند. پس من این وسط کی هستم؟ □●ما در مشهوداتمان وقتی تحقیق می کنیم، می بینیم که همه در یک رتبه، از حقیقت وجود برخوردار نیستند. گرچه همه وجودند، همه هستند، اما هستی و وجودشان به یک منوال نیست. بلکه از آثار موجودات پی می بریم که وجودی آنها چه اندازه است که در حقیقت این تحقیقی که الآن می خواهیم شروع کنیم، چون و پنجگانه به موجودات است، لذا از ناحیه ی آثارشان پی به ظرفیت وجودی شان می بریم؛ برخلاف که خود متن وجود به ادراک در می آید. □●اینک گوییم که در خود کاوش می کنیم تا ببینیم کدامیک از آنها بیشتر است؟ □●الآن این علم ما از ناحیه ی آثار موجودات به خود موجودات می رود که در حقیقت، از اثر پی به بردن است که از آن تعبیر به می شود. یعنی ما در این مسیر علمی خود هرگز به حقیقت موجودات شناخت علمی نمی یابیم. فقط داریم آثارشان را بررسی می کنیم و به اندازه آثارشان آنها را احساس و ادراک می کنیم که ظرفیت وجودشان چی هست که این مقدار اثر از این شیء منتشر می شود و می یابد. □●شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○دستور خاص علامه طباطبایی به آیت الله بهاءالدینی○□ □آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: در عالم رویا، اهل حالی مرا گفت : بعد از هر نماز، ده مرتبه این ذکر را بگو : « اللّه الواحد ُ الفردُ الصَمَد ». ذکر را بر عارف کامل، راهبر مردان خدایی، علامه طباطبایی (ره) عرضه کردم، مرا فرمود تا بر آن مداومت کنم و به طور تأکید، دستور پانصد تا ششصد بار تکرار آن را فرمود. □○سیری در آفاق، ص۱۸۰ و ۱۷۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عوامل واژگون شدن و بسته شدن ما چيست‌؟ استاد علی صفایی حائری●■ ■كفر ، وَقر ، اقفال و أغلال ، مانع‌هاى بزرگى هستند كه ما را محروم مى‌كنند و نمى‌گذارند در كاسۀ ما چيزى قرار بگيرد و در مشك و انبان ما چيزى جمع بشود. كفر، شرك، نفاق و عُجب ، عواملى هستند كه از جمع شدن نعمت جلوگيرى مى‌كنند و نمى‌گذارند كه ما حاصل‌جمعى داشته باشيم، هيچ چيزى را در ظرف ما باقى نخواهند گذاشت. مى‌بينيم عمرى است كه كوشيده‌ايم ولى حاصلى نبرده‌ايم! ماه رمضان، ماهى است كه فضل و عنايت حق فراگير است. بايد ببينيم كه آيا در وجود ما كفر و شرك و نفاق نيست‌؟ ■يكى ديگر از عواملى كه باعث محروميت ماست، «غِلّ‌» و كينه‌هاست. آيا در دل ما كينه‌اى وجود ندارد؟ بايد تأملى كنيم كه ظرف ما واژگون نباشد. با وجود اين همه بارش، انسان مى‌بيند هيچ چيز در ظرف او جمع نشده كه بماند، حتى ظرفش هم آلوده مانده است. ■كفر، شرك، نفاق، غِلّ‌ و... باعث مى‌شوند كه دل ما مختوم و ممهور شود؛ يعنى قفل و بسته شود. حالا هر چه هم كه ببارد، اين دل چيزى به دست نمى‌آورد. كفر هم علائمى دارد، لزومى ندارد كه ما در همۀ امور كافر باشيم. انسان همين كه يكى از بيّنات و نشانه‌هاى خدا را ببيند و بفهمد و زير بار نرود كافر است. كفرِ يك ثروتمند به اين است كه ربا را منكر شود، كفر يك زن به اين است كه از يك غيرتش برآشفته شود ، كفر يك مرد به اين است كه به فسادهاى ديگر رو بياورد. ■منشاء هر كدام از اين كفرها هم متفاوت است: منشاء كفرِ شيطان كبر بود كه محرومش كرد، يكى منشاء كفرش حرص و ديگرى بخل است. آن وقت ببينيم كه آيا ما جامعيت نداريم‌؟ و آيا اين همه را با هم نداريم‌؟ ■● (مروری بر دعاهای ورود و وداع ماه رمضان)، صفحه ۳۱●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○امیرمومنان حضرت علی (علیه السلام) در یکی از نامه‌هایی که برای معاویه مرقوم فرمودند، مقداری از فضایل اهل بیت را تشریح کرده، می‌فرماید: □○اگر خداوند در قرآن از خودستایی و بر شمردن فضایل خود نهی نفرموده بود، (فلا تزکوا انفسکم) (۶) من گوشه‌ای از فضایل خانوادگی خود را برمی‌شمردم، "و لولا مانهی الله عنه من تزکیة المرء نفسه، لذکر ذاکر فضائل جمه". □○این کار شمارش نعمت‌های خدا در کمال خضوع و بندگی است. □○سپس می‌فرماید: "فانا صنائع ربنا ولناس بعد صنائع لنا" (۷) ما ساخته شده و دست پرورده خدای خویش هستیم، ما ساخته ربوبیت حقیم و دیگران دست پرورده ما هستند. □○ما علوم الهی را از مکتب "الله" آموختیم و دیگران از ما فرا گرفتند. □○ما در کنار سفره وحی نشسته‌ایم و سایرین در کنار سفره ارشاد ما. □○ما در آموختن علوم و معارف نیازی به غیر خدا نداریم، ولی دیگران نیازمند ما هستند که مجرای فیض خداوندیم. □○این جمله بلند در یکی از توقیعات حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) نیز آمده است: "نحن صنائع ربنا و الناس بعد صنائعنا". (۸) □○شاگرد مستقیم خدای عزیز حکیم خود نیز حکیم است. رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) که قرآن حکیم را از نزد خدای حکیم آموخت، حکیم است و علی ابن ابی طالب (علیه السلام) نیز که طبق آیه مباهله (آل عمران، ۶۱) به منزله جان رسول اکرم (صلی الله علیه واله) و مانند نفس مطهر او محسوب شده، از همین مکتب و علم لدنی برخوردار است، و چشمه‌های حکمت از جان او می‌جوشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□راههای عبادات، روزه، شب زنده داری، ذکر، دعا، ریاضات و صبر که از پیغمبر و ائمّه علیهم السّلام رسیده است هم راه خداست. اینها راههای شوسه و آسفالته اند. بعضی اصحاب به پیامبر و ائمّه علیهم السّلام اصرار زیادی کردند که چه کنیم زودتر به مقصد برسیم؟ این بود که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم راه میانبر را نشان داد و فرمود: هر کس علی و حسین علیهما السّلام را دوست بدارد، زودتر به مقصد میرسد. فرمود هر کس علی علیه السّلام را دوست بدارد، معصیت به او ضرر نمیرساند و کسی که در مصیبت حسین علیه السّلام مژه اش به اشک نمناک شود و حتّی کسی که بدون اینکه اشکش جاری شود، با ادب در مجلس عزای حسین علیه السّلام بنشیند و خودش را شبیه گریه کنندگان نماید، بهشت بر او واجب میشود. راه محبّت راه میانبر است. □مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی□ □○مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
بِہ ٺو از دور سَلام بِہ سُلِیمان جَهان از طَرف مـور سَلام بِہ حُسِین‌اِبن‌علی اَز طَرف وَصلِہ ناجور سَلام
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○افطاری ۵○□ □○ماه مبارک‌ رمضان جلوه و تجلی اسم شریف #رمضان است کما اینکه در روایت آمده «...فَإِنّ
□○افطاری ۶○□ □○با غروب آفتاب دولت اسم در ماه مبارک رمضان آغاز می‌شود لذا صائم از مغرب که خیط اسود است تا طلوع که خیط ابیض است صائم نیست ولو چیزی نخورد و نیاشامد. امر به خوردن از باب رعایت احکام اسم حاکم بر شبهای ماه مبارک است. یعنی به وفق اسم الفاطر باید صائم افطار کند و مراعات اقتضائات حاکم بر اسم فاطر را بنماید. این امر چنان اهمیت دارد که تاکید شده است بلافاصله نزد مغرب افطار شود و اگر قصد کند نماز را جلو بیندازد و عده‌ای سر سفره افطار منتظر بودند، افطار را بر نماز مقدم کند و اگر انتظاری نبود نماز مغرب را بخواند که نماز حق خداست و افطار حق نفس اما مستحبات را بگذارد و افطار کند و سپس بدان بپردازد. □○جناب در ، فرح افطار را از مقامات محمدی می‌داند و آن را خروج از به و از به و از به معرفی می‌کند چون خداوند آن حضرت را فرستاده و رحمت فراگیر است و فراگیری و فراخ تحمل قید و تنگی را ندارد. از اینرو صلوات الله علیه و آله فرمود؛ «رَحِمَ اللّهُ أخي يُوسُفَ، لَو أنا أتاني الرَّسولُ بعدَ طُولِ الحَبسِ لأسرَعتُ الإجابَةَ»، چون فرستاده ملک نزد یوسف آمد و او را نوید رهایی داد، یوسف گفت من نزد پادشاه و عزیز مصر نمی‌آیم تا داستان بریدن دستان زنان مصری آشکار شود. این بدان خاطر بود که او را از روی پذیرفت؛ «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ» (یوسف/۳۳). البته این محبت به سبب دوری از گناه بود لذا تعجیل در آزادی از زندان نکرد اما پیامبر ما به سبب غلبه رحمت فراگیر فرمود اگر من جای برادرم یوسف بودم، همان اول فرستاده عزیز مصر را اجابت می‌کردم. □○پس چون در طول روز از اذان صبح تا اذان مغرب نفس را از خوردن و آشامیدن و مباشرت با حلال بازداشتی و آنچه از مبطلات روزه را که شرع فرموده مراعات نمودی و ترک کردی، حال به غروب آفتاب نفس را به افطار از این تنگنا به فراخی ببر که در فراخ فرح است. □○در روز اقتضاء اسم الممسک، امساک از خوردن و آشامیدن و مباشرت با زنان است. در طول روز غلبه با احکام روح است و روح مجرد است و او را خوردن و آشامیدن مادی و مباشرت با زنان نیست بلکه آسمان روح طعام و شرابش و و مباشرتش اتحاد با است؛ «وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ». به مقتضای اسم الممسک، آسمان روح بر روی زمین ماده واقع نمی‌شود که احکام این دو غیر هم است؛ «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا»... □○پس حق تبارک و تعالی به این اسم شریف مانع از انحراف آسمان و زمین از جایشان است وگرنه احکام آن دو بهم می‌ریزد و این خلاف است. آسمان روح اقتضائاتی دارد که غیر از آثار و احکام زمین جسم است....  
□دعاهای دوران غیبت□ □دو دعایی که خواندن آنها در دوران غیبت به شیعیان سفارش شده است‌: □ائمه علیهم السّلام به شیعیان تأکید فرموده‌اند در دوران غیبت این دعا را بعد از نمازهای واجب خود ترک نکنید: □يٰا اللّٰهُ يٰا رَحْمنُ يٰا رَحِيمُ يٰا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلىٰ دِينِك□َ ای خدا‌وند، ای بخشنده‌، ای مهربان‌ و ای گردانندۀ قلب‌ها‌‌! قلب مرا بر دين خود ثابت گردان. □مداومت بر خواندن این دعا در دوران غیبت به شیعیان سفارش شده است: □الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيّكَ، □الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَك فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ، □الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِی □بار‌الها! خود را به من بشناسان‌؛ زيرا اگر تو خود را به من نشناسانى‌، پیامبرت را نخواهم شناخت. □بار‌الها! رسولت را به من بشناسان‌؛ زيرا اگر رسولت را به من نشناسانى‌، حجّت تو را نخواهم شناخت. □بار‌خدايا! حجّت خود را به من بشناسان‌؛ زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى‌، از دين خود گمراه می‌شوم. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" فرود فرشتگان "●■ ■چه خوش است که فرشتگان تنها بر انبیا و اولیا فرود نمی آیند بلکه بر هر کسی فرود می آیند که الله، آن ذات مستجمعِ جمیعِ کمالات را که حقِّ مطلق است، به پروردگاری و پیروی و پادشاهی برگزیند و در راه آن پروردگار و پیرویِ فرمانهای او استقامت ورزد و هیچ از صراط مستقیمِ حق منحرف نشود. ■بر چنین مردمی از هر دیانتی که باشند فرشتگان نازل می شوند و ایشان را دلداری می دهند که در حوادث عالم از چیزی نهراسند و بر از دست دادن چیزی نیز محزون و غمگین نباشند، زیرا بر آن کس که در راه خداوند قدم برمی دارد هیچ حادثه نامطلوبی رخ نخواهد داد که از آن ترسان باشد و بر هیچ چیزی از گذشته نیز محزون نخواهد بود زیرا اگر خداوند نعمتی را از ایشان بازگیرد و قبای کهنه ای از ایشان برکند هزار خلعت جمیل بر قامت ایشان می افکند. ■●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□وداعِ جمعۀ آخر ماه مبارک رمضان□ □سيّد بن طاووس و شيخ صدوق از جابر بن عبدالله انصارى روايت كرده‌اند كه در جمعۀ آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم رسيدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: اى جابر اين آخرين جمعه از ماه رمضان است، پس آن را وداع كن و بگو: □اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما□ □خدايا! اين ماه را آخرين دورۀ روزه‌داری ما قرار مده، و اگر قرار دادى، پس مرا رحمت شده قرار بده و محروم از رحمت قرار مده. □هر كه اين دعا را در اين روز بخواند به يكى از این دو خصلت نيكو ظفر مى‌يابد: □رسيدن به ماه رمضان آينده □آمرزش خدا و رحمت بى‌انتها. @mohamad_hosein_tabatabaei