eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●حضرت وصی امام اميرالمؤمنین علی علیه السلام●■ ■مخالفان حق [خلفای غاصب] بذر نافرمانى و انحراف پاشيدند ، و آب فريب پاى آن ريختند ، و بدبختى و سقوط درو كردند. با آل محمد -درود خدا بر او و آل او باد- احدى از اين امت را نمى‌توان مقايسه كرد ، و هيچ گاه آنان را كه نعمت آل محمد به طور دائم بر آنان جارى است نمى‌ شود همپايه آنان دانست. ■آنان پايه دين و ستون يقين‌ اند. افراط گرايان به آنان باز گردند ، و عقب مانده‌ ها به ايشان رسند [تا هدايت شوند] ، ويژگی‌ هاى حق ولايت مخصوص آنان ، و وصيت و ارث پيامبر خاص ايشان است. اكنون [با قبول ولايت من] حق به حق‌دار رسيده ، و خلافت به جايگاه خودش باز گشته است. ■●منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه جلد ۲ صفحه ۳۲۳ میرزا حبیب الله هاشمی خویی شارح استاد علامه حسن زاده آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
ح‌ســـــیݩ‌جــ‌آݩ🚩 ○بی‌خود از خویشم و دور از تو کسی نیست مرا ○به تو ای عشق از این فاصلۀ دور سلام 🚩صلی‌الله‌علیڪ‌یااباعبدالله‌🚩 @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□○‍خداوند بالاترین معلم است؛عالم فعلِ حقّ است که به بهترین نحوه پیاده شده است چونکه نبی شاگرد خداوند است؛ پس درحرف زدن؛ معاشرت کردن؛ زن وفرزند داشتن؛ حتی درخندیدن باید از او یاد بگیریم. انسان باید تمام کارها و افعال و اعمال خودش را سؤال کند تا مؤدّب شود. □○ادب مع الله استادصمدی آملی حفظه الله○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●فقره شریف ●□ □● مظهر خداست. او مظهر حضرت است اما همه به دنبال جبرئیل شبحی هستند. این شبح ها و چیزهایی که در ذهن داری را بیرون بریز! اینکه عرفای ما را حجت نمی‌دانند به این دلیل است که اینها بدجوری هستند و انسان را می‌کنند، مضافاً اینکه خواب تعبیر و تأویل می‌خواهد که فن پیچیده‌ای است و کار اوحدی از افراد است. عرفا گفته‌اند وقتی خداوند نمی‌خواهد کسی در سلوک رشد کند، او را مشغول به خواب و تمثل می‌کند. آن شخص مثل می‌شود. چنین شخصی همانند بلعم باعور که در مقابل حضرت موسی ایستاد، در مقابل موسای عقل می‌ایستد، بدجوری هم می‌ایستد! غرض اینکه تا جبرئیل گفته شد او را فقط در صورت و خلاصه نکن بلکه او مظهر تعلیم است و افاضه علم الهی از مجرای اوست.(۱)  
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_زیارت_جامعه_کبیره □●فقره شریف #وَ_خُزَّانَ_الْعِلْمِ●□ #شرافت_علم □● #معلم مظهر خداست. او م
□●فقره شریف ●□ □●مثال دیگر، زنان یا به اصطلاح امروزی‌تر، هستند که مظهر جناب عزرائیل هستند. اینان می‌میرانند، را از عالمی می‌میرانند و به عالمی دیگر می‌برند لذا مظهر حضرت هستند. جبرائیل و عزرائیل را اینگونه ببین! اینقدر به دنبال شبح نباش! اینها قوای عالَم هستند و در عالَم حضور دارند. من و شما دم به دم در حال و هستیم. دم به دم در حال مردنیم. به تعبیر جناب مولوی، از جــمــادی مـــردم و نــامی شدم وز نمــا مـــردم به حــیــوان برزدم(۲)  
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_زیارت_جامعه_کبیره □●فقره شریف #وَ_خُزَّانَ_الْعِلْمِ●□ #شرافت_علم □●مثال دیگر، زنان #قابله
□●فقره شریف ●□ □●دم به دم عزرائیل دارد جان تو را می‌گیرد اما همواره منتظریم که در یک بُعد زمانی، یک موجودی بیاید و با یک قیچی و مقراضی جان تو را بگیرد!! اینها خودت است! هر طوری زندگی کرده باشی آنگونه نیز جان می‌دهی. آیت‌الله می‌فرمود که گویا خودشان بر سر مزار در قبرستان وادی‌السلام رفته بود و آنجا ایستاده بود. ناگهان از قبر صدایی شنید که عاشَ سَعیداً وَ ماتَ سَعیداً... زندگی کرد و سعید مرد... زندگی کنی شقی هم از این دنیا می‌روی... در این تمثلات وقوف نکن بلکه نگاهت را بالاتر ببر و ببین عزرائیل عالَم وجود دارد آن به آن جانت را می‌گیرد و تو از او خبر نداری!....(۳)
آیات 274-261 بقره قسمت پنجم بخش پنجم ● بهتر است واجبات ، علنى ، و مستحبات ، پنهانى انجام گيرند و در كافى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه در تفسير جمله : ((و ان تخفوها و توتوها الفقراء فهو خير لكم )) فرموده : اين آيه راجع به صدقات غير زكات است ، چون دادن زكات بايد علنى و غير سرى انجام شود. و در همان كتاب از آن جناب روايت آورده كه فرمود: هر چيزى را كه خداى عزوجل بر تو واجب ساخته علنى آوردنش بهتر از آنست كه سرى و پنهانى بياورى ، و آنچه كه مستحب كرده ، پنهانى آوردنش بهتر از علنى آوردنش مى باشد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 622 مؤلف : در معناى اين دو حديث ، احاديث ديگرى نيز هست ، و بيانى كه معناى آنها را روشن سازد، گذشت . و در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه : ((للفقراء الذين احصروا فى سبيل الله ...)) گفته است : كه امام ابو جعفر (عليه السلام ) فرموده : اين آيه درباره اصحاب صفه نازل شد، سپس اضافه كرده است كه اين روايت را كلبى هم از ابن عباس نقل كرده ، و اصحاب صفه نزديك به چهار صد نفر بودند، كه در مدينه نه خانه اى داشتند و نه خويشاوندى كه به خانه آنان بروند، ناگزير در مسجد زندگى مى كردند، و بنا گذاشتند در هر سريه و لشگرى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به جنگ مى فرستد شركت كنند، و به همين سبب بود كه خداى تعالى در اين آيه شريفه به مسلمانان سفارش كرد تا مراقب وضع آنان باشند، و لذا آنان آنچه كه از غذايشان زياد مى آمد هنگام عصر براى اصحاب صفه مى آوردند. و در تفسير عياشى از امام ابى جعفر(عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: خداى تعالى گداى سمج را دوست نمى دارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●□ □دشمنان اسلام درگیری بین اهل اسلام را غنیمت می‌شمارند، جنگ بین اخَوین [راه] می‌اندازند تا بر هر دو غالب شوند؛ بین شیعه و سنی جنگ می‌اندازند، تا بر هر دو غلبه کنند! بعضی را معذور نمی‌دانیم که عالماً و عامداً علیه دین و متدینان اقدام می‌کنند، به خدا پناه می‌بریم از شُرُورِ أَنْفُسِنا وَ شُرُورِ الناس (شر خودمان و شرور مردم) و [به خدا پناه می‌بریم] از امحا و نابودی و پاگذاشتن بر روی حق! □●در محضر بهجت، ج۲، ص۴۳●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عتاب برزخی استادِ علامه به شاگرد ِعلامه○□ (حفظه‌الله): □○آمل در مسجدی مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم. روز دوم که پس از نماز به منزل آمدم، پس از خوردن ناهار آماده استراحت شدم ولی بچه ها با سر و صدا و بازی نگذاشتند و من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم در حالی که نباید دعوا می کردم، در محیط خانه پدر باید با عطوفت رفتار کند، لذا پس از لحظاتی ناراحت شدم به حدی که اشکم جاری شد. □○از خانه بیرون رفتم و مقداری میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید دلشان را به دست آورم و از ناراحتی ام کاسته شود ولی رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: «دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگی شکست با لحیم اصلاح نمی شود.» زمین و آسمان بر من تنگ شد واحساس کردم که نمی توانم در آمل بمانم. از آمل بیرون آمده و به قصد عزیمت به تبریز و محضر آقای الهی به تهران آمدم. پاسی از شب گذشته بود، به خیابان باب همایون رفتم وپس از تهیه بلیط عازم تبریز شدم. هنگام اذان صبح به تبریز رسیدم و به مدرسه طالبیه رفتم. □○وقتی در زدم خانمی پشت درآمد. خودم را معرفی کردم و پرسیدم: آقا تشریف دارند؟ پس از چند لحظه آقا خودشان آمدند و پس از خوشامد گویی مرا به منزل بردند. پس از احوالپرسی اظهار داشتند من نمی دانستم شما قم هستید یا آمل، لذا می خواستم نامه ای به اخوی (علامه طباطبایی) بنویسم تا آن را به شما برسانند. □○با تعجب پرسیدم: آقا چه اتفاق افتاده که می خواستید مرا درجریان بگذارید؟ فرمودند: من خدمت آقای قاضی مشرف شدم و سفارش شما را به ایشان کردم ولی آقای آملی، ایشان از شما راضی نبودند! با شنیدن این جمله تا لاله گوش سرخ شدم. عرض کردم: آقا، چطور؟ چرا راضی نبودند؟ فرمود: ایشان به من گفتند: آقای آملی چطور هوس این راه را دارد، درحالی که با عائله اش این طور رفتار می کند؟! □○بعد فرمود: حاج آقای آملی، داستان رفتار با عائله چیست؟ زبانم بند آمد و اشکم جاری شد و بالاخره ماجرا را به ایشان عرض کردم، فرمود: «آقا! چرا؟ این ها امانت خدا در دست ما هستند؟» به قم بازگشتم و ماجرا را خدمت علامه طباطبایی عرض کردم، ایشان هم تعجب کرد و پس از سکوت زیادی فرمود: « آقای قاضی بزرگ مردی بود!» □○جمع پراکنده، ص ۸۷○□ @mohamad_hosein_tabatabaei