سلام علیکم
تشکر میکنم از دوستان گرداننده کانال استاد طیب، از بابت ارسال گفتگوهای بایگانی کانال خوبتون ،
ان شاءالله توفیق روزافزون برای همه دوستانی که در اشاعه فرهنگ ناب شیعه گام برمیدارند. عزاداریهاتون مقبول درگاه حق
و بندگی خدا روزیتون✋
■اَعظَمَ اللّهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلیهِ السّلامُ ، وَ جَعَلَنا وَ ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیّهِ الاِمامِ المَهدِیِّ مِن الِ مُحَمَّدِِ عَلَیهِمُ السّلامُ■
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم
بخش سوم1⃣
بحث علمى
● بحث علمى (تحليل علمى ربا و مفاسد اجتماعى و اختصادى آن با اشاره اى به : تاريخچه ملكيت ، قيمت گذارى ، پول ، معاملات ...)
در مباحث قبلى مكرر خاطرنشان ساختيم كه انسان در زندگيش همى و هدفى جز اين ندارد كه آنچه مى كند به نحوى باشد كه كمالات وجوديش را به دست آورد، و به عبارتى ديگر حوائج ماديش را برآورده سازد، پس انسان عملى را كه انجام مى دهد به وجهى ارتباط و تعلق به ماده دارد، ماده اى كه حاجت زندگيش را بر مى آورد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 657
پس انسان مالك عمل خويش است ، قهرا آن ماده اى را هم كه روى آن عمل كرده ،مالك است ، حال چه اينكه عمل او فعل باشد يا انفعال ، چون در نظر يك انسان اجتماعى ، عمل او عبارت است از رابطه اى كه او با ماده دارد، و بر آن رابطه اثر، بار مى شود، ساده تر بگويم : وقتى انسان در ماده اى عمل مى كند، آن ماده را به خود اختصاص مى دهد، و اين همان ملكيت اعتبارى يعنى جواز تصرف است ، اين عقيده اى است كه يك انسان اجتماعى به آن پايبند است و عقلا هم همين را جايز مى دانند، و انسان را در اين اعتقادش تخطئه نمى كنند.
ليكن از آنجائى كه يك فرد از انسان نمى تواند با عملكرد خودش تمامى حوائج زندگى خود را برآورد، همين معنا او را واداركرده تا اجتماعى تعاونى تشكيل دهد و در نتيجه هر انسانى از دستاورد عمل خود استفاده كند، و مازاد آنرا در اختيار ديگران قرار داده ، در مقابل ، از دستاورد ديگران ، ساير حوائج خود را برآورد، در نتيجه ناگزير شد تا با همنوعان خود مبادله و معاوضه را آغاز كند، و سرانجام ، قرار بر اين شد كه ، هر فرد از انسان در يك و يا چند رشته عمل كند، و از اين راه و يا راهها چيرهائى را مالك شود، و از آنهاآنچه خودش احتياج دارد مصرف كند، و بقيه را با مازاد از دستاوردهاى ديگران معاوضه نمايد، و نياز خود را از آنها تامين نمايد، و اصل و ريشه معاملات و معاوضات همين است .
ليكن چند چيز باعث شد تا در مساله معاملات اشكال پديد آيد، يكى اينكه كالاهائى كه در اثر عملكرد انسانها به دست مى آيد يك جور نيست ، و به تمام معنا با هم تفاوت دارند، دوم اينكه احتياج انسانها به همه آنها يكسان نيست نسبت به بعضى احتياج شديد و نسبت به بعضى ديگر كم است ، سوم اينكه همه آن كالاها هميشه به يك اندازه موجود نيست ، بعضى از آنها كمتر يافت مى شود، مثلا انسان ميوه را مى خواهد براى خوردن ، و الاغ را براى بار بردن ، و آب را براى نوشيدن و طلا و جواهرات را براى زينت دادن و به گردن انداختن و يا انگشتر نمودن و آن را در انگشت كردن و... و اينها هر كدام براى خود ارزش و قيمتى جداگانه دارد، و نسبتشان به يكديگر مختلف است .
اين اشكال بشر را وادار كرد تا براى هر چيزى قيمتى معين كند، و معيار قيمت را پول قرار داد، يعنى درهم و دينارى درست كرد، و بهاى هر چيزى را با آن سنجيد، و اين عمل را در اصل با فلزات كمياب مانند طلا و نقره انجام داد، آن را اصل و معيار همه ارزش ها كرد، و بقيه كالاها و اجناس را با آن سنجيد، همچنان كه همه وزن ها (مثل گرم و مثقال و غيره ) با يك معيار كلى (كيلو) سنجيده مى شود، در نتيجه يك واحد از پول طلا معيارى شد كه بهاى تمامى كالاها را با آن معين و نسبت اشياء به يكديگر را نيز باهمان معيار معلوم كنند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 658
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■حضرت آیتالله بهجت قدسسره■
■لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر علیهالسلام تشرف حاصل کند، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسل به ائمه علیهمالسلام بهتر از تشرّف باشد.
■●در محضر بهجت، ج١، ص١٨٧●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۶) ■«وَ قَالَتْ يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْنِ صَفِيِّكَ و
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت (۷)
■حقیقت عشق مطلق، به خدا و به جلوهی اتمّ او برمیگردد. خدا عالَم را مبتنی بر عشق خلق کرده است؛ «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف»، من گنج مخفی بودم، دوست داشتم شناخته شوم لذا خلق کردم. دوست داشتن همان عشق است. اولین عاشق در عالم خود حق متعال است. هم عاشق است، هم معشوق است و هم عشق است. خودش عاشق خودش است. چون کمال مطلق بود و خودش را دوست داشت، ظهور کرد و آشکار کرد تا خودش را ببیند. مادامی که این ظهور تحقق پیدا نکند و خلقت خودش را نشان ندهد، عشق نمیتواند خودش را آشکار کند.
●زلف آشفتهی تو موجب جمعیت ماست
●چون چنین است پس آشفته ترش باید کرد
■گفتیم که مظهر اتم این عشق کربلا است. کربلا مظهر اتم ظهور عشق و حُسن ازلی است. مظهر اتم ظهور جمال مطلق است لذا حضرت زینب سلام الله علیها در توصیف کربلا، آن جملهی عرشی را بیان فرمود که ما رأيت إلا جَمیلا... من جز جمیل ندیدم.
■هم ظلمت مطلق در کربلا هست و هم نور مطلق. امام صادق علیه السلام در روایتی میفرماید: «خلق الظلمة في يوم الأربعاء يوم عاشوراء». خدا ظلمت را در روز چهارشنبه در روز عاشورا خلق کرد. یکی از مخلوقات خدا ظلمت است. در قرآن نیز میفرماید که «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّور» (انعام/۱). خدا ظلمت را جعل کرده است، نور را هم جعل کرده است. ظلمت را مَثَل سوء و نور را مَثَل اعلا قرار داد. ظلمت را کلمهی سفلی و نور را کلمهی علیا قرار داد. خدا هم کلمهی سفلی دارد و هم کلمهی علیا؛ «وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَىٰ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا» (توبه/۴۰). قبلهی اهل کفر کلمهی سُفلی شد که به سمت آن ظلمت در حرکت هستند و به اصطلاح نگون بخت هستند؛ «لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ» (نحل/۶۰). این مَثَل سوء در عالَم مصداق دارد که همان یزید و آن چند نفر هستند. مَثَل اعلی نیز در این سو اهلبیت علیهم السلام هستند. ظلمت مطلق در کربلا بود و نور مطلق نیز آنجا بود ولی خاصیت نور مطلق این است که ظلمت مطلق را از بین میبرد. هیچ گاه ظلمت مطلق ظهور و بروز ندارد و به تعبیر قرآن، کف روی آب است؛ «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» (اسراء/۸۱). وقتی نور مطلق تابیدن میکند، همهی ظلمت را از بین میبرد و جایی که نور مطلق قدم بگذارد، ظلمت مطلق جایی ندارد. وقتی که در کربلا، نور مطلق که همان نور اباعبدالله الحسین علیه السلام یا همان نور امام زمان ارواحنا فداه است آشکار شد، دیگر برای همیشه ظلمت رخت بربست. امام حسین علیه السلام ظلمت را برای همیشه در کربلا نابود کرد. ظاهر قضیه این است که امام حسین علیه السلام شهید شد ولی در واقع و در اصل، این نور بود که بر ظلمت غلبه کرد؛ «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا» (زمر/۶۹). این نور از صبح ازل دارد میدمد و بر ظلمات میتابد و ظلمت را از بین میبرد و حقیقت را آشکار میکند. روایت را ببینید، میفرماید که «انّ الله خلق الخلق في الظلمة، ثم رشّ عليهم من نوره». اصل خلقت ظلمانی است، خلقت حد و نقص است. مخلوقات را ببینید، مخلوقات کمالاتی دارند و بی منتها کمالات دیگری هست که ندارند. در روایت میفرماید که خلقت در ظلمت است و مادامی که آن نور جمال مطلق بر آن نتابد، خودش را نشان نمیدهد لذا گفتهاند که ذاتیِ مخلوق، لَیسَ است. وصف ذاتی من و شما نیستی است. ما هیچیم... اگر خدا و جلوهی اتمّ خدا که نور اهلبیت علیهم السلام هستند بر ما نتابد، من و شما آشکار نمیشویم.
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●کربلا وادی عطش
عطش در ظاهر و باطن●■
■●صحنۀ عاشورا صحنۀ عطش است. وادی کربلا وادی عطش است و در این وادی، هم قحط آب است، هم قحط محبّت؛ هم قحط عطوفت است، هم قحط فضیلت و انسانیّت. از آن سوی میدان کربلا که نگاه کنی، بویی از اینها نیست و این سوی میدان را که نگاه کنی، هم عطش آب است، هم عطش عشق است! عشق الهی! هم عطش فضیلت و کمال...
■●گرچه عطش در کربلا یک جنبۀ ظاهری هم دارد... امّا یک عطش باطنی هم هست؛ عطش معنوی، عطش عشق و عطش وصال به حضرت حقّ که آن هم فوق تصوّر ماست.
■●اگر میزبانان کربلا میهمانان کربلا را از آب ظاهری محروم کردند، امّا عطش بزرگتری در جان اباعبدالله و اهلبیت علیهم السّلام و اصحاب باوفای آن حضرت بود که عطش ظاهری در برابر آن رنگ میباخت. آن عطش باطنی که جز با شهادت، جز با لقاء و وصال حضرت حقّ، با هیچ آبی سیرابشدنی نبود....
■●استاد مهدی طیب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●استاد علی صفایی حائری●■
■اسارتها را بايد شناخت. وقتى كه من به تجارت، به صنعت، به علم و طبابت و يا فقه و اصول خودم مشغول باشم و در كنار اين شغلها به تربيت مردم و تلقى جديد تودهها فكر نكنم و در كنار شغلها به تربيت مهرههاى كارساز و به جايگزينى آنها فكر نكنم، فقط و فقط خودم را بخواهم و پفك، شيرينى و لباس رنگارنگ و هوسهاى بچههايم را، خوب معلوم است كه ولىّ محصور مىشود و تنها مىماند و معلوم است كه وتر موتور مىگردد.
■مشكل در همين اسارتهاست كه ما را از حسين عليه السلام جدا مى كند. معيّت حسين عليه السلام و همراهى او در دنيا و آخرت، رزق معرفت و رزق برائت مىخواهد.
■●وارثان عاشورا، ص ۲۷۱●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #روز_ششم_محرّم ■رسیدن لشگر عمر سعد به سی هزار نفر ■مذاکره امام حسین علیه ا
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#روز_هفتم_محرّم
■رسیدن نامۀ ابن زیاد
■گماردن لشگر پانصد نفره برای حفاظت از شریعۀ فرات توسط عمر سعد
■روز بستن آب به اهل بیت علیهم السّلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #استادصمدیآملی #یادداشتهاییازکتابمعراجاشک(۲) #آدابعزاداری ■ای جوان عزی
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#استادصمدیآملی
#یادداشتهاییازکتابمعراجاشک(۳)
#بهترینسلاموصلواتبراباعبدالله
■وقتی راوی از امام در هنگام یادآوری اباعبدالله علیه السلام دستور خواست، حضرت فرمود:
« بگو: { صلّی الله علیک یا أبا عبدالله }»
و سه بار تکرار کن.
■گاهی انسان مستقیماً به حضرت خطاب می کند که: « ألسلام علیک یا أبا عبدالله »؛ یعنی من به شما سلام می کنم.
و گاهی اینگونه می گوید: « أللهم صلّ علی أبی عبدالله » یا « صلّ علی محمد و آل محمد » یعنی من از شما ( خداوند متعال ) خواهانم که بر ابی عبدالله یا بر پیغمبر و آل او درود بفرستید. و گاهی می گوید: « صلّی الله علیک » خداوند بر تو ( یا أبا عبدالله ) درود فرستاد.
■این نحوه سلام و صلوات دادن بهتر از « ألسلام علیک » و « أللهم صلّ » است. هرچند اینگونه سلام دادن نیز نیکوست.
■« صلّی الله علیک یا أبا عبدالله » گویا که در محضر حضرت هستیم و آقا مقابل چشمان ما قرار دارد و بر ما شاهد است و در این حال می خواهیم به آقا خبر دهیم که آقا جان! خداوند متعال بر تو صلوات فرستاد.
@mohamad_hosein_tabatabaei