🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●کربلا وادی عطش
عطش در ظاهر و باطن●■
■●صحنۀ عاشورا صحنۀ عطش است. وادی کربلا وادی عطش است و در این وادی، هم قحط آب است، هم قحط محبّت؛ هم قحط عطوفت است، هم قحط فضیلت و انسانیّت. از آن سوی میدان کربلا که نگاه کنی، بویی از اینها نیست و این سوی میدان را که نگاه کنی، هم عطش آب است، هم عطش عشق است! عشق الهی! هم عطش فضیلت و کمال...
■●گرچه عطش در کربلا یک جنبۀ ظاهری هم دارد... امّا یک عطش باطنی هم هست؛ عطش معنوی، عطش عشق و عطش وصال به حضرت حقّ که آن هم فوق تصوّر ماست.
■●اگر میزبانان کربلا میهمانان کربلا را از آب ظاهری محروم کردند، امّا عطش بزرگتری در جان اباعبدالله و اهلبیت علیهم السّلام و اصحاب باوفای آن حضرت بود که عطش ظاهری در برابر آن رنگ میباخت. آن عطش باطنی که جز با شهادت، جز با لقاء و وصال حضرت حقّ، با هیچ آبی سیرابشدنی نبود....
■●استاد مهدی طیب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●استاد علی صفایی حائری●■
■اسارتها را بايد شناخت. وقتى كه من به تجارت، به صنعت، به علم و طبابت و يا فقه و اصول خودم مشغول باشم و در كنار اين شغلها به تربيت مردم و تلقى جديد تودهها فكر نكنم و در كنار شغلها به تربيت مهرههاى كارساز و به جايگزينى آنها فكر نكنم، فقط و فقط خودم را بخواهم و پفك، شيرينى و لباس رنگارنگ و هوسهاى بچههايم را، خوب معلوم است كه ولىّ محصور مىشود و تنها مىماند و معلوم است كه وتر موتور مىگردد.
■مشكل در همين اسارتهاست كه ما را از حسين عليه السلام جدا مى كند. معيّت حسين عليه السلام و همراهى او در دنيا و آخرت، رزق معرفت و رزق برائت مىخواهد.
■●وارثان عاشورا، ص ۲۷۱●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #روز_ششم_محرّم ■رسیدن لشگر عمر سعد به سی هزار نفر ■مذاکره امام حسین علیه ا
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#روز_هفتم_محرّم
■رسیدن نامۀ ابن زیاد
■گماردن لشگر پانصد نفره برای حفاظت از شریعۀ فرات توسط عمر سعد
■روز بستن آب به اهل بیت علیهم السّلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #استادصمدیآملی #یادداشتهاییازکتابمعراجاشک(۲) #آدابعزاداری ■ای جوان عزی
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#استادصمدیآملی
#یادداشتهاییازکتابمعراجاشک(۳)
#بهترینسلاموصلواتبراباعبدالله
■وقتی راوی از امام در هنگام یادآوری اباعبدالله علیه السلام دستور خواست، حضرت فرمود:
« بگو: { صلّی الله علیک یا أبا عبدالله }»
و سه بار تکرار کن.
■گاهی انسان مستقیماً به حضرت خطاب می کند که: « ألسلام علیک یا أبا عبدالله »؛ یعنی من به شما سلام می کنم.
و گاهی اینگونه می گوید: « أللهم صلّ علی أبی عبدالله » یا « صلّ علی محمد و آل محمد » یعنی من از شما ( خداوند متعال ) خواهانم که بر ابی عبدالله یا بر پیغمبر و آل او درود بفرستید. و گاهی می گوید: « صلّی الله علیک » خداوند بر تو ( یا أبا عبدالله ) درود فرستاد.
■این نحوه سلام و صلوات دادن بهتر از « ألسلام علیک » و « أللهم صلّ » است. هرچند اینگونه سلام دادن نیز نیکوست.
■« صلّی الله علیک یا أبا عبدالله » گویا که در محضر حضرت هستیم و آقا مقابل چشمان ما قرار دارد و بر ما شاهد است و در این حال می خواهیم به آقا خبر دهیم که آقا جان! خداوند متعال بر تو صلوات فرستاد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■اَعظَمَ اللّهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلیهِ السّلامُ ، وَ جَعَلَنا وَ ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیّهِ الاِمامِ المَهدِیِّ مِن الِ مُحَمَّدِِ عَلَیهِمُ السّلامُ■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم بخش سوم1⃣ بحث علمى ● بحث علمى (تحليل علمى ربا و مفاسد اجتماعى و اخ
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم
بخش سوم2⃣
بحث علمى
● بحث علمى (تحليل علمى ربا و مفاسد اجتماعی و اختصادی آن با اشاره ای به : تاریخچه ملکیت ، قیمت گذاری ، پول ، معاملات ...)
ليكن كار به اينجا خاتمه نمى يافت ، براى اينكه لازم بود مقياسهاى مختلفى براى هر كالائى نيز معين كنند، مثلا واحدى براى طول از قبيل ذرع و متر و امثال آن ، و واحدى براى حجم چون كيلو ليتر و امثال آن ، و واحدى براى سنگينى چون من و كيلو و تن و خروار و نخود و امثال آن ، درست كند، در اين هنگام است كه تمامى نسبت ها معلوم مى شود، و اشتباهى باقى نمى ماند و معلوم شد كه مثلا يك قيراط از الماس برابر چهار دينار از طلا و فلان مقدار از آرد گندم يا ميوه يا چيز ديگر است ، و يك من گندم برابر مثلا ده دينار پول يا فلان مقدار شكر و فلان مقدار از چيز ديگر است ، و روشن شد كه قيراطى از الماس برابر است با چهل من آرد، و همچنين معلوم شد كه هر چيزى برابر چه مقدار از چيز ديگر است .
بشر بعد از اين مراحل علاوه بر طلا و نقره پولهائى ديگر از مس و برنز و اسكناس و تمبر درست كرد، كه شرح مفصل آنرا كتابهاى اقتصاد شرح داده ، و بعد از اين مرحله كار ديگرى صورت گرفت ، و آن اين بود كه (چون مردم نمى توانستند كالاى خود را به راه دور برده ، و آنچه را كه مى خواهند، از راهى دور تهيه كنند) به ناچار راههائى براى كسب و تجارت باز شد، و هر كاسب يا تاجرى مخصوص تهيه كالائى شد، تا آنرا با نوعى ديگر مبادله و معاوضه كند، و از اين راه سودى به دست آورد، و اين سود نوعى زيادى است كه در قبال آنچه مى دهد مى گيرد. اين اعمال و رفتارى بود كه انسان براى رفع حوائج زندگى خود پيش گرفته ، و در آخر، مساله به اينجا منجر شد كه به دست آوردن نيازهاى زندگى دائر مدار پول باشد، و به نظر چنين رسيد كه هر كس پول چيزى را دارد گويا، خود آن را دارد (و خلاصه هدف و وسيله به يكديگر مشتبه شد) و مردم چنين پنداشتند كه پول همه چيز است ، چون وقتى پول باشد همه چيز هست ، و اگر آدمى به پول دست يابد به همه چيز دست يافته ، و هر چيزى را كه مورد حاجت و يا لذت باشد مى تواند تهيه كند، و چه بسا كه پول را هم كالا حساب كردند و پول دادن و پول گرفتن را نوعى كاسبى به حساب آوردند، و دارنده اين شغل را صراف ناميدند.
ازآنچه گذشت روشن شد كه اصل معامله و معاوضه نخست بر اين قرار گرفته بود كه متاعى را كه مورد حاجت نيست با متاعى ديگر كه مورد حاجت است معاوضه كنند، و سپس به اينجا كشيده شد كه متاعى را با پول معاوضه كنند نه به ملاك احتياج ، بلكه به ملاك كاسبى و بهره گيرى ، و اين مغايرت و اختلاف ميان آنچه مى دهند با آنچه مى گيرند، اصلى است كه حيات جامعه بر آن استوار است .
و اما دادن يك جنس و عينا همان را گرفتن ، اگر بدون زيادى باشد چه بسا عقلا آن را در پاره اى موارد كه احتياج به اين كار هست امضا بكنند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 659
چون ممكن است من امروز به گندم احتياج نداشته باشم ، و وسيله نگهداريش را هم نداشته باشم ، گندم خود را به ديگرى بفروشم و بهمين مقدار، دو ماه ديگر تحويل بگيرم ، و يا اغراض ديگرى در زندگى برايم پيش بيايد كه براى تأمين آن جنسى را به عين همان جنس و به همان مقدار بفروشم ، و اما اگر با زياده از عين جنس صورت بگيرد، كه همان ربا و ربح باشد، بايد ببينيم كه چه نتايجى به بار مى آورد (و با در نظر گرفتن آن نتايج ببينيم عقل چنين معامله اى را تجويز مى كند يا خير((مترجم )).
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●منتخبی از #اعمال_هفته
(برگرفته از کتاب شریف #اقبال_الاعمال سیدابن طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت)●■
■شب عاشورا، شبی است که احیاء آن مستحب و نمازهای بسیاری برای آن ذکر شده است (اقبالالاعمال، ج٢، ص٥٥٤تا ٥٦١). اگر کسی در این شب تا صبح در کنار قبر اباعبدالله الحسین علیهالسلام بیتوته کند، خداوند متعال او را آغشته به خون امام حسین علیهالسلام و جزء یاران شهید آن حضرت محشور میگرداند (ج٢، ص٥٦١). شایسته است که در روز عاشورا عزاداری شود و مصائب اهلبیت ذکر گردد و کتابهای مقتل، مانند کتاب «لهوف» خوانده شود (ج٢، ص٥٦٩). اگر کسی در این روز، امام حسین علیهالسلام را زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود (ج٢، ص٥٧٩). سید برای این روز، زیارات گوناگونی ذکر فرموده است (ج٢، ص٥٨١تا٦٠١).
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت (۷) ■حقیقت عشق مطلق، به خدا و به جلوهی اتمّ او برمیگرد
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۸)
■وقتی که این نور بر ظلمت تابید و به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام در آن حدیث شریفِ حقیقت، نورٌ یَشرُقُ مِن صُبحِ الازلِ فَیَلوحُ علی هَیاکِلِ الماهیات، این نوری است که از صبح ازل همینطور بر هیاکل ماهیات و مخلوقات میتابد و به هر چیزی #بود میدهد. اگر در همین مکان، لامپ این منزل خاموش شود، من و شما همدیگر را نمیبینیم. ما به چه واسطهای همدیگر را میبینیم؟ به واسطهی نور. اگر نور نباشد و ظلمت محض باشد، تو هستی اما دیده نمیشوی. آنچه که ما را آشکار کرده است و میبینیم و همدیگر را میشناسیم نور است لذا به نور امام و انسان کامل، تمام موجودات و مخلوقات آشکار شدهاند و همهی موجودات دیده میشوند.
■اگر دیدهی عارف حقیقت بین باشد، به محض اینکه چشم خودش را به هستی باز کند، خواهد گفت: ما رأيت إلا جَمیلا... در عالَم فقط نور است و از ظلمت بودی نیست... نور ظلمت را از بین برده است. حضرت زینب سلام الله علیها در آن مقام اتم توحید بود و دید که هستی را فقط نور گرفته است و اصلا از ظلمت خبری نیست، ظلمت که بر امام حسین علیه السلام غلبه نکرد، اصلا نمیتواند غلبه کند! آنجا نیز که بالاخره یک ظهوری از جلال و قهر الهی بود، آنجا نیز دید که دست خود نور و خود امام حسین علیه السلام در کار است. اصلا در کربلا دست خود اباعبدالله الحسین در کار بود... او خودش صحنهی کربلا را اداره میکرد و در این زمینه حرفها هست...
■حضرت زینبی که فرمود ما رأيت إلا جَمیلا خودش نیز جمیل است، جمیل است که جمیل میبیند. او خودش جمیل مطلق بود. زشتی که نمیتواند جمال ببیند لذا حضرت زینب سلام الله علیها در کربلا خودش را دید. او جمیل مطلق بود و خودش را دید. فلم انظر بعینی غیر عینی، یا به تعبیر دیگر بفرمائید او امام حسین و امام زمان علیهما السلام را دید. امام حسین و امام زمان در کربلا یکی هستند. عجب مطلبی است که در سال ۶۱ هجری امام زمان ارواحنا فداه در کربلا دیده شد!
●معشوق و عشق و عاشق هرسه یک است اینجا
●چون وصل در نگنجد هجران چه کار دارد
■امام حسین علیه السلام خود در عشق مطلق بود، ولی اینجا آمد و آن را عیان کرد.
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●توصیۀ علّامه حسینی طهرانی قدّس سرّه به مقاتل معتبر●■
■معمولًا به طلّابى كه از شاگردانشان بودند و به تبليغ میرفتند سفارش ميكردندبيشتر از لهوف و نفس المهموم و مقتل مرحوم مقرّم استفاده كنند و از روضه هائى كه در افواه مشهور است و سند ندارد يا در كتب معتبره نيامده اجتناب ورزند.
■●«نور مجرّد» ج ۲ ص ۴۶۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei