eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□سیزده عدد اسم شریف «احد» در جُمل ابجدی است و ولادت باهرالنور حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در سیزده ماه رجب المرجب در درون کعبه به حسب ظهور در عالم جسمانی و در صورت دل آرای شخصی علوی از مادر بزرگوارشان جناب فاطمه بنت اسد واقع شده است. این تطابق عددی بیان روح ولایت مطلقه و کلیه‌ی حضرت مولاست، اعنی آن یعسوب دین و امام العارفین، واصل به مقام احدیت است. ذات اش ثبوت قل هو الله احد است و هوی هویت غیبیه را مظهر بی حد!! ○هـوی هـو الله احــد هـــوی تـــسـت ○جــــلــــوه الله الصــمد روی تــسـت ○هوی همین است و دگر هوی نیسـت ○روی همـین است و دگـر روی نیست   □هر نیکبختی که رو به ولایت آن دُردانه و یگانه ادوار و اکوار کند، مبارک است و هر نگونبختی که از این مدار هستی و قطب آسیاب وجود روی گرداند، نحس!! او طبیعت کلی است و آن کس که بخواهد از قید و زندان شهر و خانه محدود دنیوی و وهمیِ خود، برهد باید به این طبیعت کلی، که صادر اول است، پناه ببرد و به سیاحت و سباحت در دشت و دمن و انهار و بحور او بپردازد. هر چند به قله وجودش کس را راه نیست و طرق مسدود است و طلب مردود، اما درِ این سیزده وجود، به روی مشتاقان و عاشقان درگه اش باز است و ندای لاهوتی و دعوت داعی در اسماع عاقلان طنین افکن، که «تَعَالوا إلی کَلِمَة»، تا از نزهتگاه جبروتی و مینوی ملکوتی اش بهره های وافی و کافی ببرند و جان و دلشان در این باغ و راغ ولوی فسحت و وسعت یابد، «طُوبی لَهُمْ وَ حسن مَآب». □این سیزده از همه عوالم و اماکن برتر و بالاتر است و محدود به هیچ حدی ولو حد اسمائی نیست، سیزدهی است که از هر چه جز ذات غیبی بدر است. چه زیبا سید والا مقام، شهریار شهیر شعر و ادب سروده است که: ○سيـزده را همه عـالم بـه در امروز از شهر ○من خود آن سيزدهم کز همه عالم به درم □نفس انسانی را این قابلیت است که سیزدهی باشد که از هر چه جز دیار یار بدر شود. فاغتنم!
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □خداوند به آدم علیه السّلام فرمود: همه‎ی خیر را برای تو در چهار کلمه جمع کرده‌ام، اوّل آنچه مال خداست، اینکه کسی جز او را ربّ و معبود نگیری. دوم آنچه مال خود انسان است که اعمالش است و نتایجش به خودش می‎رسد. سوم آنچه مال عبد و خداست، اینکه بنده دعا کند و خدا اجابت نماید. چهارم آنچه مال عبد و سایر عباد است، اینکه آنچه بر خود می‎پسندد، بر دیگران هم بپسندد . □از حضرت علی علیه السّلام در علم کیمیاست که فرمود: آهن (جامد) را با فرّار بساز یعنی جسم را با روح که فرّار است و در قفس تن گرفتار، هماهنگ و همراه کن. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
از مشایخ و زهاد اهل کوفه است، و این دعا را از محضر حضرت امام زین العابدین علیه السلام تلقی فرمود و ادراک کرد و این دعای امام زین العابدین علیه اسلام در شب های ماه رمضان، در حوالی وقت سحر بوده است، که بر طبق نقل شیخ در کتاب شریف 《مصباح》خود، حضرت، بیش تر شب را در نماز به سر می بردند، سپس در پایان نمازشان در هنگامه ی سحر این دعا را قرائت می فرمود(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □ #جناب_ابو_حمزه_ی_ثمالی از مشایخ و زهاد اهل کوفه است، و ا
□این گونه از دعاها و نمازهایی که از سرشب ها اغاز و تا به سحر منتهی می شود، که شخص تقریبا کل شب را در مقام ذکر به سر میبرد، معمولا از دستور های سنگینی است که مربوط به کملین از اولیاءالله است، آنهایی که در مسیر کمل به سر میبرند، این دستور های سنگین را در مقام عمل پیاده می فرمایند.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این گونه از دعاها و نمازهایی که از سرشب ها اغاز و تا به س
□پس اگرمثل جناب اویس قرن، شب های عزیزش را به ان صورت میگذراند که بعضی از شب ها را از اول شب تا به سحردر قیام، و بعضی از شب ها را در سجود بود، معلوم می شود در مسیر کملین از اولیاء الله قدم نهاده است، و نیز از این حالات معلوم میشود که گاهی بعضی از اذکار در حال قیام اند، مثل این که نماز هم اذکارش در هیات خاص، ذکر است و الا اگر در بدن، هیات خاص حاکم نباشد، ان ذکر، ذکر نیست.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 286-285 ، بقره قسمت دوم بخش دوم ● تكليف نكردن به آنچه كه در قدر و اختيار انسان نيست سنت خداو
آیات 286-285 ، بقره قسمت دوم بخش سوم1⃣ ● خطا و نسيان از اختيار آدمى خارج است ولى مقدمات خطا و نسيان اختيارى است و اما نسبت به جمله هاى بعدى براى اينكه جملات بعدى اين معنا را مى رساند كه درخواست رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و مؤمنين كه خدا بر خطا و نسيان آنها را مؤاخذه نكند، و چيزى را كه طاقتش را ندارند بر آنان تحميل نفرمايد، هر چند درخواست بخشش از امورى بيرون از توان انسان است ، ليكن از باب تكليف به امورى نيست كه در وسع آدمى نباشد، چون قبلا هم گفتيم منظور عذابهائى است كه ممكن است در برابر تمرد و نافرمانى بر آنان تحميل كند، خواهيد گفت خطا و نسيان ، تمرد نيست ، چون از اختيار آدمى خارج است ، در پاسخ مى گوئيم درست است ، و ليكن مقدمات خطا و نسيان اختيارى است ، و ممكن است با جلوگيرى از مقدمات آن و يا تحفظ از آن از پيش آمد آن جلوگيرى نمود، پس خطا و نسيان به اين ملاحظه امرى اختيارى است ، مخصوصا در مواردى كه ابتلاى آدمى به آنها به خاطر سوء اختيار خود آدمى باشد. اين مطلب عينا در مورد ((اصر)) هم مى آيد، چون ((اصر)) يعنى اينكه خداوند مردمى را كه از تكاليف آسان او تمرد و سرپيچى كرده اند به عنوان كيفر تكاليفى دشوار بر ايشان وضع كند. و اين كار بر خلاف حكمت نيست تا انجام آن از خداوند قبيح باشد، زيرا مقدمات آن را خود انسان ها، با اختيار خود انجام داده اند. پس در نسبت دادن آن به خدا هيچ محذورى ندارد. رَبَّنَا لا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطأْنَا بعد از آنكه در مقام اجابت دعوت خداى تعالى بطور مطلق و بدون هيچ قيدى گفتند: ((سمعنا و اطعنا)) و سپس از يك سو متوجه ضعف و فتور و سستى خود شدند، و از سوى ديگر متوجه سرنوشت اقوام و امتهائى شدند كه قبل از ايشان مى زيستند، ناچار از خداى تعالى خواستند تا به ايشان رحم كند، و با ايشان آن معامله را نكند كه با امتهاى گذشته كرد، يعنى آن مؤاخذه ها و حمل و تحميل ها را نفرمايد، چون مؤمنين با تعليم الهى اين معنا را آموخته بودند كه هيچ حول و قوتى جز به كمك خدا وجود ندارد، و هيچ چيز جز رحمت او آدمى را از خطا و نسيان و تمرد حفظ نمى كند. بااين بيان پاسخ از سؤالى كه ممكن است بشود روشن مى گردد، و آن اين است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با اينكه معصوم است ، چطور درخواست مصونيت از خطا و نسيان مى كند؟ جوابش اين شد كه اگر آن جناب معصوم است ، به عصمت او معصوم است ، نه از ناحيه خودش ، پس صحيح است كه از خدا مصونيتى درخواست كند، كه از ناحيه خود ضمانتى نسبت به آن ندارد، و خود را د ر اين درخواست هم آواز مؤمنين سازد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 686 رَبَّنَا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا كلمه ((اصر)) بطوريكه گفته اند به معناى ثقل و سنگينى است ، بعضى هم گفته اند: به معناى آن است كه چيزى را به قهر و غلبه حبس ‍ كنى ، و برگشت آن نيز به همان معناى اول است ، چون حبس شدن نيز نوعى سنگينى است ، و بر موجود حبس شده گران است . و مراد از ((الذين من قبلنا)) اهل كتاب و مخصوصا يهود است ، چون در اين سوره به بسيارى از داستانهاى ايشان اشاره شده است ، و مخصوصا در سوره اعراف آيه 157 ((اصر)) و ((اغلال )) را به ايشان نسبت داده ، مى فرمايد: ((و يضع عنهم اصرهم ، و الاغلال التى كانت عليهم )) 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●نماز روزهای پنج‌شنبه ماه شعبان●□ □در هر پنج‌شنبۀ ماه شعبان دو ركعت نماز بجا آورد، در هر ركعت: ●سوره «حمد» یک مرتبه ●سوره «توحید» صد مرتبه : □صد مرتبه صلوات بفرستد □تا حق تعالى هر حاجتى‏ كه در امر دين و دنيا دارد، روا كند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □پس اگرمثل جناب اویس قرن، شب های عزیزش را به ان صورت میگذر
□اگر کسی که صحیح و سالم است و قدرت قیام دارد، ولی بخواهد حمد و سوره را نشسته قرائت کند، ذکر فاتحه الکتاب و سوره اش در نماز، ذکر نیست و همچنین اگر کسی که صحیح و سالم است، و می تواند ذکر رکوع را به اندازه ای که دستش به ساق پایش برسد و سرش را خم کند، بگوید، اما بدنش به این اندازه حالت و هیات نگیرد و ذکر《سبحان ربی العظیم...》را بیان کند، ذکر، ذکر نیست. لذا بعضی از اذکار به صرف زبان متکی است. بعضی از اذکار با هیات بدن همراه است، یعتی حتما بدن باید در یک شکل و وضع خاصی باشد تا آن ذکر، خودش را نشان دهد. □به عنوان مثال، در حمد و سوره باید شخص به صورت قیام بایستد و در صورتی که بدن سالم است، حکم اولی این ذکر، با هیات قیام است، چه اینکه اگر بخواهیم در مسائل شرعیه ی رساله ی علمیه هم توجه کنیم، می بینیم که اصل قیام در صلات، ذکر است یعنی از اجزای صلاتیه است، خصوصا از اجزا و هیات رئیسه ی نماز نیز هست، و لذا بعضی از اذکار زبانی با قیام همراه اند، بعضی از اذکار زبانی با رکوع و بعضی از اذکار دیگر با سجود همراه اند، و بعضی با قعود همراه است، به عنوان مثال، ذکر تشهد در صورت سلامتی شخص، حتما باید در حالت قعود گفته شود، حال اگر کسی آن را در حالت ایستاده بگوید، از موطن و جایگاه خودش خارج شود.(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □اگر کسی که صحیح و سالم است و قدرت قیام دارد، ولی بخواهد ح
□پس احوال جناب اویس قرن، گویای این است که او در مسیر کملین از اولیاء الله قدم گذاشت. چون سالک الی الله باید قلمرو سلوک خود را روشن کند که در کدام مسیر می خواهد حرکت کند؟(۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □پس احوال جناب اویس قرن، گویای این است که او در مسیر کملین
□اگر واقعا می خواهد سیر و سلوکی کند و به سوی مقام اولیای حقیقی حق متعال و درجه مقربین الهی و در درجات کملین از اولیاء الله، مثل ائمه و انبیاء قدم بردارد، باید در مقام سیر و سلوک علمی و اذکار در حال سیر، برنامه های کملین را در پیش بگیرید، اما برنامه های کمل، برنامه های سنگینی است، و لذا می بینید، ذهن، نسبت به بعضی از این احوال استیحاش پیدا می کند.(۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: اُوصیکُم بخَمسٍ لَو ضَرَبتُم اِلَیهَا آباطُ الاِبِلِ لَکانَت لِذَلِکَ اَهلاً: لا یَرجُوَنَّ اَحَدٌ مِنکُم اِلاّ رَبَّهُ وَ لا یَخَافَنَّ اِلاّ ذَنبَهُ وَ لا یَستَحیِیَنَّ اَحَدٌ مِنکُم اِذَا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقُولَ لا اَعلَمُ، وَ لا یَستَحیِیَنَّ اَحَدٌ اِذَا لَم یَعلَم الشَّیءَ اَن یَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَیکُم بِالصَّبرِ، فَاِنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ کَالرَّأسِ مِن الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فى جَسَدٍ لا رَأسَ مَعَهُ وَ لا فى ایمانٍ لا صَبرَ مَعَهُ: شما را به پنج نکته توصیه می‎کنم که اگر برای دست یافتن به آن شتران را هر چه پرشتاب‎تر برانید، سزاوار است. (یعنی همه‎ی رغبتت را به آن بده) هیچ یک از شما جز به پروردگارش امید مبندد، و جز از گناه خویش نترسد، و هیچ یک از شما هنگامی‎ که در مورد چیزی که نمی‎داند و مورد پرسش قرار می‎گیرد، از گفتن نمی‎دانم شرم نکند، و هیچ یک هنگامی‎ که چیزی را نمی‎داند از آموختن آن حیا نکند، و بر شما باد به صبر که جایگاه صبر در ایمان به منزله‎ی جایگاه سر در بدن است، و بدنی که سر به همراه ندارد بی‌‎فایده است، و ایمانی هم که صبر به همراهش نباشد، بی‌‎خاصیت است. □ان‎شاء‎الله حس‌های ما رو به خدا برود و درباره‌‎ی خدا حسّاسیت پیدا کنیم و حسّاس شویم. این حسّاسیت، علم و همه‎ی کمالات را در انسان ایجاد می‎کند. چرا نسبت به دنیا حسّاسیت داریم و مثلاً به خاطر گرانی، یا خطر اجانب خودمان را می‎بازیم؛ امّا نسبت به آخرت حسّاسیت نداریم و خودمان را نمی‎بازیم؟ □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 286-285 ، بقره قسمت دوم بخش سوم1⃣ ● خطا و نسيان از اختيار آدمى خارج است ولى مقدمات خطا و نس
آیات 286-285 ، بقره قسمت دوم بخش سوم2⃣ ● خطا و نسيان از اختيار آدمى خارج است ولى مقدمات خطا و نسيان اختيارى است رَبَّنَا وَ لا تُحَمِّلْنَا مَا لا طاقَةَ لَنَا بِهِ مراد از ((مالا طاقه لنابه ))، تكليف هاى ابتدائى طاقت فرسا نيست ، چون توجه نمودى كه خداى تعالى هرگز چنين تكاليفى به بندگان خود نمى كند، چون هم عقل آن را تجويز نمى كند، و هم كلام خود خداى تعالى ، كه در مقام حكايت گفتار مؤمنين فرموده : ((سمعنا و اطعنا))، بر خلاف آن دلالت دارد، بلكه مراد از آن جزا و كيفر بدى هائى است كه ممكن است به ايشان برسد، حال يا به صورت تكاليف دشوار (نظير آنچه در بنى اسرائيل واقع شد) باشد، و يا به صورت عذاب هائى كه ممكن است نازل شود، و يا به صورت مسخ شدن و امثال آن باشد. وَ اعْف عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا كلمه ((عفو)) به معناى محو اثر است ، و كلمه ((مغفرت )) به معناى پوشاندن است و كلمه رحمت معنايش معروف است ، اين معناى كلى اين كلمات بود، و اما به حسب مصداق و با در نظر داشتن معناى لغوى آنها بايد بگوئيم : اين سه جمله و ترتيب آنها به اين صورت از قبيل پرداختن تدريجى از فرع به اصل است ، و به عبارتى ديگر منتقل شدن از چيزى كه فائده اش خصوصى است به سوى چيزى كه فائده اش ‍ عمومى تر است و بنابراين عفو خدا عبارت است از محو و از بين بردن اثر گناه ، كه همان عقابى است كه براى هر گناهى معين فرموده ، و مغفرت عبارت است از پوشاندن و محو اثرى كه گناه در نفس به جاى گذاشته ، و رحمت عبارت است از عطيه اى الهى كه گناه و اثر حاصل آن ، نفس را مى پوشاند. و عطف اين سه جمله ، يعنى و ((اعف عنا)) و ((اغفرلنا)) و((و ارحمنا)) بر جمله ((ربنا لا تواخذنا ان نسينا او اخطانا))، با در نظر گرفتن سياق و نظمى كه در همه آنها است ، اشعار دارد بر اينكه مراد از عفو و مغفرت و رحمت ، امورى است مربوط به گناهان بندگان از جهت خطا و نسيان و امثال آن ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 687 و از اين معنا روشن مى شود كه مراد از اين مغفرت كه در اينجا در خواست شده ، غير مغفرت در جمله : ((غفرانك ربنا)) است ، مغفرت در آنجا مغفرت مطلقه در مقابل اجابت مطلقه است ، كه بيانش ‍ گذشت ، ولى اين مغفرت ، مغفرت خاصه است ، در مقابل گناه ناشى از فراموشى و خطا، پس سؤال مغفرت در آيه شريفه تكرار نشده است . در اين چهار دعا، لفظ ((رب )) چهار بار تكرار شده ، تا از راه اشاره به صفت عبوديت خود، صفت رحمت خداى تعالى را برانگيزاند، چون نام ربوبيت بردن ، صفت عبوديت و مذلت بندگى را بياد مى آورد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei