□○ #علامه_حسن_زاده_آملی
#فهم_حرف_بزرگان○□
□احتیاط میخواد حرف مشایخ اهل توحید، علمای خیلی بزرگ
و مردم زحمت کشیده از اونهای که از منحل ولایت، اونهای که از مشرب وحی، اونهای که در کنار کتاب الله و جهات دیگر تعلیم و تربیت که در مسیر قرب الی الله داشتند، در سیر و سلوکشون در ریاضت هایشون، اینها یه خورده حرفها اعتیاد میخواد،
حرف مردم را فهمیدن مشکله
کار میخواد
زود دست رد به سینه حرفها زدن و اشخاص زدن تأمل میخواد
تدبر میخواد
یکی از کلمات قصار شیخ الرئیس اینکه هر کس هر چه را بشنود زود بپذیرد و یا زود رد کند او از فطرت انسانیت منسلخ است.
انسان یک تصبتی داره
تأملی داره
فکر میکنه
« فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
کاوش میکنند
جستجو میکنند
پیروی میکنند
زیر و رو میکنند تا حرف خوب رو
همینطور ارتجاعا، ابداعا، بدونه تروی، این اره، اون نه، اینطور که نیست
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 1-6 آل عمران ، قسمت دوم بخش چهارم ● سعادت و شقاوت روحى و جسمى ، و اينكه افراد بى خدا در هر حا
آیات 1-6 ، آل عمران ، قسمت دوم
بخش پنجم1⃣
● سعادت و شقاوت از ديدگاه اسلام
و اما قرآن كريم انسان را موجودى مركب از روحى جاودانى ، و بدنى مادى و متغير مى داند، انسان از نظر قرآن همواره با چنين وصفى قرار دارد،تا بسوى پروردگار خود برگردد، در آن موقع است كه خلود و جاودانگى آدمى شروع مى شود و ديگر دچار زوال (و دگرگونگى ) نمى گردد.
پس ، از نعمتهاى دنيا بعضى مانند علم ، تنها مايه سعادت روح آدمى است ، و بعضى مانند مال و فرزندى كه او را از ياد خدا باز ندارد، مايه سعادت روح و جسم او خواهد بود، آن هم چه سعادت بزرگى .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 15
و همچنين بعضى از حوادث كه مايه محروميت و نقص جسم آدمى است ، ولى براى روح جاودانه او سعادت است ، مانند شهادت در راه خدا، و انفاق مال و ساير امكانات در اين راه ، كه اين نيز از سعادت آدمى است ، همچون تحمل نوشيدن دواى تلخ است كه دقايقى آدمى را ناراحت مى كند ولى مدت طولانى مزاجش را سالم مى سازد.
و اما آنچه كه خوش آيند جسم و مضر به روح آدمى است ، مايه شقاوت آدمى و عذاب او است ، و قرآن كريم اينگونه اعمال را كه تنها لذت جسمانى دارد، متاعى قليل خوانده ، كه نبايد به آن اعتنا كرد. و در اين باره فرموده است : ((لا يغرنك تقلب الذين كفروا فى البلاد، متاع قليل ثم ماويهم جهنم و بئس المهاد)).
و همچنين هر چيزى كه مضر به روح و جسم ، هر دو است ، قرآن آنرا نيز عذاب خوانده همچنان كه خود ماديين هم آنرا عذاب مى شمارند.
اما قرآن آن را از جهتى ، و ماديين از نظرى ديگر عذاب مى دانند. قرآن آنرا از اين نظر عذاب مى داند كه مايه ناراحتى روح است ، و ماديين از اين نظر عذاب مى دانند كه مايه بدبختى و ناراحتى بدن است ، نظير انواع عذابهايى كه بر امتهاى گذشته نازل شده .
و قرآن در اين باره مى فرمايد: ((الم تر كيف فعل ربك بعاد؟ ارم ذات العماد، التى لم يخلق مثلها فى البلاد، و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد، و فرعون ذى الاوتاد، الذين طغوا فى البلاد، فاكثروا فيها الفساد، فصب عليهم ربك سوط عذاب ، ان ربك لبا لمرصاد)).
سعادت و شقاوت موجودات با شعور، بستگى به شعور و اراده آنها دارد چون ما يك امرى را كه در نظر ديگران لذيذ است ولى ما لذت آن را احساس نمى كنيم ، سعادت خود نمى دانيم ، همچنان كه امرى را كه براى ديگران الم انگيز است ولى ما از آن احساس الم و ناراحتى نمى كنيم ، شقاوت نمى شماريم .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 16
از همين جا روشن مى شود، روشى كه قرآن در مسأله سعادت و شقاوت طى كرده غير از آن روشى است كه ماديين پيش گرفته اند، و انسان فرو رفته در ماديات هم اگر بخواهد زندگيش گوارا شود بايد از مكتبى پيروى كند كه سعادت حقيقى را سعادت بداند، و شقاوت حقيقى را شقاوت بداند، چون قرآن آنچه واقعا سعادت است سعادت مى داند، و آنچه براستى شقاوت است شقاوت مى خواند.
قرآن به پيروان خود تلقين مى كند كه دل ، به غير خدا نبندند، و به آنان اين باور را مى دهد كه تنها مالكى كه مالك حقيقى هر چيز است خدا است ، هيچ چيزى جز بوسيله خدا روى پاى خود نمى ايستد، (چنين كسى اگر دوا مى خورد دواى خدا را مى خورد، و اگر غذا مى خورد غذاى او را مى خورد، براى دوا و غذا و هيچ چيز استقلال در تأثير قائل نيست ((مترجم )) و نيز چنين كسى هيچ هدفى را جز براى او دنبال نمى كند.
و چنين انسانى در دنيا چيزى بجز سعادت براى خود نمى بيند، آنچه مى بيند يا سعادت روح و جسم او هر دو است ، و يا تنها سعادت روح او است ، و غير اين دو چيز را عذاب و دردسر مى داند، بخلاف انسان دل بسته به ماديات و هواى نفس كه چنين فردى چه بسا خيال كند آن اموال و ثروتى كه براى خود جمع آورى كرده مايه خير و سعادت او است ، ولى به زودى بر خبط و گمراهى خود واقف مى شود، و همان سعادت خيالى تبديل به شقاوت يقينى مى شود چنانكه خداوند فرموده : ((فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتى يلاقوا يومهم الذى يوعدون )).
و نيز فرموده : ((لقد كنت فى غفله من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد)).
و نيز فرموده : فاعرض عن من تولى عن ذكرنا، و لم يرد الا الحيوة الدنيا، ذلك مبلغهم من العلم )).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□سجده، غایت خضوع است؛ یعنی ما هیچ و در پیش تو خاک هستیم.
□آیت الله العظمی بهجت (ره)
جرعه وصال○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این معیّت حق متعال با صبر کنندگان،به این علت است، که مقام
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□این خیلی فرق میکند با یک جلسه ای که بنشینیم، چند کلمه ای به اندازه فهم خودمان، درباره ی دعا حرف بزنیم، کمی از دعا را هم بخوانیم و اشکی هم بریزیم. این دعا خواندن با آن دعا خواندن آقا که وقتی میخواهد شروع کند، تمام بدنش در لرزش است، رنگ او بر می گردد، فرق می کند، به تعبیر بعضی از روایات، درباره ی حالات آقا؛وقتی دعای آقا شروع میشد، رنگ به رنگ می شدند، ما اکنون اگر کمی رنگ به رنگ می شویم، می بینیم فشارمان پایین آمده است. اما چه قدرت بدنی می خواهد، چه حضوری می خواهد که شخص در آن مقام سنگین دهشت قرار بگیرد، چون از جنبه ی جسمی هم به انسان فشار می آید وقتی رنگ صورت انسان، قرمز می شود ،زرد می شود، تیره و سیاه می شود، اما این حالات برای آقا، همین طور ادامه پیدا می کند، و از پا نمی افتد.
حالا می بینید کسی ذکری می گیرد، چهار شب میگذرد، شب پنجم میآید و می گوید: (نفسم به شماره افتاده،دارم میمیرم.)(۲۵)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این خیلی فرق میکند با یک جلسه ای که بنشینیم، چند کلمه ای
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□چون اذکار، یکی از کارهایی که میکنند، این است که ناگهان انسان را تماشاچی نظام هستی قرار می دهند، ناگهان در مقابل چشم او مارها، عقرب ها و صورت های مهشه ی سخت، ظاهر می شوند، حال اگر شکل مدهشه ی برایش متمثّل شد، می ترسد طغیان کرده، فریاد می زند، باید به این شخص گفت: هنوز در توحید قرار نگرفتی(۲۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●هشتم شوّال سالروز تخریب بارگاه ائمۀ بقیع علیهم السّلام توسط وهابیون●■
■حادثۀ بسیار تأسف بار جنایت عظیم وهّابیّون در تخریب بقعه و بارگاه ائمّۀ بقیع علیهم السّلام در روز هشتم شوّال سال ۱۳۴۴ هجری قمری ثبت شده است.
■مرقد مطهّر امام مجتبی، امام سجّاد، امام باقر و امام صادق علیهم السّلام یک ضریح فلزّی داشت که هنرمندان اصفهانی ساخته بودند و بر مرقد مطهّر این چهار امام بزرگوار نصب شده بود و گنبد و بارگاهی داشت که عکسهایی از آن باقی مانده است.
■در چنین روزی این گنبد و بارگاه ویران شد و آن ضریح به تاراج رفت و مزار این چهار امام بزرگ، این چهار شخصیّت عظیم تاریخ خلقت، این چهار فرزند معصوم پیامبر خدا و این چهار حجّت الهی به شکل بسیار تأثّرانگیزی ویران شد و مایۀ داغ و افسوس همۀ آزادگان و مسلمانان راستین به ویژه شیعیان گشت.
#مناسبات_ماه_شوال
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○اختلاف اصلی شیعه با وهابیت در اصول است یا فروع؟○□
□شاخصۀ وهابیت فهم قشری از اسلام است. اختلاف شیعه و سنّی، در بحث امامت و خلافت است؛ اما اختلاف وهابیان با دیگر مسلمانان و از جمله شیعیان عمدتاً در بحث توحید و شرک است. وهابیان به علت اعتقاد شیعه به شفاعت و توسل به پیامبر و ائمه علیهم السّلام، بنای قبور، سجده بر مهر و... شیعه را مشرک میشمارند.
□در رابطه با توسل، شیعه معتقد است فاعلیت خدا از مجاری خاصی جریان پیدا میکند و خداوند برای عملی شدن مشیّت خود وسائلی خلق کرده است مانند ملائک که در نص قرآن به وجود آنها به عنوان وسیلهای برای اجرای مشیّت خدای متعال اشاره شده و هیچ عقل سلیمی نمیتواند آنها را شریک خدا فرض کند. از سوی دیگر وقتی بیماری با مراجعه به پزشک، بوسیله دارو معالجه میشود، پزشک و دارو وسیله برای شفای او میباشند و شفا دهنده خداوند است و مراجعه به پزشک شریک قائل شدن برای خدای شافی نیست. توسل یعنی از اولیای خدا به اعتبار قدرت و اذنی که خداوند به آنها داده است به عنوان وسیله، طلب یاری کردن.
□شفاعت نیز درخواست دعا از اولیای خدا به عنوان وسیله، برای طلب مغفرت از خداست. چنانکه خداوند در سوره توبه به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «هنگامی که آنها مرتکب گناه و ظلم به نفس شوند بیایند پیش تو و خودشان از خدا طلب مغفرت کنند، تو هم برای قبول شدن توبه آنها برایشان دعا کنی، حتماً خدا را توبه پذیر خواهند یافت.» آنچه در شیعه به عنوان استشفاع مطرح شده در واقع توسل به اهل بیت علیهم السّلام برای طلب مغفزت از خدا است.
□در بحث موعود آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم وهابیون مثل اغلب اهل تسنن مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را از نسل امام حسن مجتبی علیه السّلام دانسته و معتقدند هنوز به دنیا نیامده است، در حالیکه شیعه امام زمان ارواحنافداه را مولود نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری از امام حسن عسکری علیه السّلام و حضرت نرجس خاتون دانسته و معتقد است در زمانیکه دنیا پر از ظلم شده و هیچ گروه مدعی اصلاح جامعه انسانی باقی نمانده باشد، مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه الشریف با ندای «اناالمهدی» به اذن خدا از کنار کعبه ظهور خواهد کرد و جهان را هنگامی که از فتنه پر شده و غرق در تباهی و فساد شده است با عدالت تطهیر و حکومت علوی را برقرار خواهد کرد....
#خدای_وهابیون_خدای_مجسّم_است
□○گفتگو با استاد مهدی طیّب
«روزنامه همشهری - سال ۱۳۸۸»○□
#وهابیت
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○اختلاف اصلی شیعه با وهابیت در اصول است یا فروع؟○□ □شاخصۀ وهابیت فهم قشری از اسلام است. اختلاف شیع
□○آیا اختلاف شیعه و سنّی با وهابیت در توحید است یا ولایت؟○□
□در جنبۀ اعتقادی، عمده اختلاف شیعه و اهل سنّت بر سر مسئله امامت و ولایت است؛ اما اختلاف عقیده وهابیان با دیگر مسلمانان اعم از شیعه و سنّی، بر سر مسئله توحید است. وهابیان در حالی که به استناد کتب معتبرشان قائل به جسمانیت خدا هستند و خدا را همچون یک انسان، دارای اعضا و اندام بشری میپندارند و در قیامت قائل به رؤیت با چشم ظاهری میدانند، بقیه مسلمانان چه شیعه و چه سنّی را مشرک و مهدورالدّم میدانند.
□بطلان عقیده به جسمانیت خدا، چه به استناد ادله عقلی و چه براساس آیات و احادیث نبوی امری مسلم است و نیازی به بیان ندارد؛ اما آنچه سبب شده است وهابیان سایر مسلمانان را مشرک و کشتن آنان را موجب پاداش اخروی بدانند، عدم درک صحیح آنان از توحید و شرک است که بدفهمی آنان، یکی ریشه در توحید فاعلیت دارد و دیگری در توحید عبادت.
#توحید_در_فاعلیت_یعنی_چه؟
□یعنی تنها فاعلی که در فعل خویش نیازمند به غیر نیست و قادر است مستقلاً کاری انجام دهد، خداوند است. بنابراین اگر کسی قائل باشد که غیر از خداوند، شخص دیگری در عالم وجود دارد که بینیاز به غیر میتواند کاری خواه کوچک و معمولی و خواه عظیم و خارقالعاده انجام دهد، مشرک است؛ اما اگر قائل باشد شخصی وجود دارد که با نیرویی که خداوند به او داده و با اذن و امکانی که پروردگار به او عطا کرده است، میتواند کاری خواه معمولی و خواه خارقالعاده انجام دهد، عقیدهاش کوچکترین تعارضی با توحید ندارد.
□نکتهای که باقی میماند این است که آیا بهراستی خداوند چنان نیرو و اذنی به آن شخص داده است یا خیر؟
□اگر اثبات شود خداوند چنان نیرو و اذنی به آن شخص نداده است، عقیده مزبور باطل ولی غیرمعارض با توحید خواهد بود و اگر اثبات شود خداوند آن نیرو و اذن را به آن شخص داده است، عقیده مزبور صحیح و هماهنگ با توحید خواهد بود.
□یکی از مسائلی که درباره شیعیان مطرح میشود، توسل آنها به اهل بیت علیهم السّلام است. آیا توسل به ایشان با توحید متعارض است؟
□حال اگر اثبات شود خداوند به شخصی نیرو و اذن کاری داده است، مراجعه به وی و درخواست از او که از نیروی خدادادش بهره جسته و کاری برای ما انجام دهد، امری معقول و مشروع بوده و توسل گفته میشود.
□بنابراین توسل جستن به انبیاء و اولیاء برای اینکه با استفاده از نیرو و اذنی که خداوند به آنها داده است، مشکلی را از ما حل کنند، بههیچوجه تعارضی با توحید ندارد. اینکه خداوند نیروی خارقالعاده و اذن بهرهگیری از آنها را به انبیاء و اولیاء داده است نیز براساس آیات قرآن و احادیث نبوی، به وضوح قابل اثبات است. بنابراین، اینکه وهابیان توسل جستن به انبیاء و اولیاء را دلیل شرک دیگر مسلمانان میدانند، حاکی از این است که مفهوم توحید را درک نکردهاند.
□چرا وهابیان، سخن گفتن شیعه را با اهل بیت علیهم السّلام، کفر میدانند؟
□عقیده شیعه این است که اگر در همهجای عالم، انبیاء و اولیاء الهی را صدا بزنیم، میشنوند و این توانایی در زمان حیات ظاهری و پس از مرگشان به یکسان وجود دارد. در حالی که وهابیان، این توانایی را منحصر به خدا دانسته و عقیده به آن توانایی برای انبیاء و اولیاء را شرک میدانند. در حالی که شیعه معتقد است این قدرت شنوایی و آگاهی خارقالعاده را خداوند به آنان داده است و منهای خدا، آنها در زمان حیات ظاهریشان هم قادر نخواهند بود حتی صدای کسی را که کنار گوششان حرف میزند، بشنوند. پی میبرید که این عقیده به هیچوجه تعارضی با توحید ندارد....
#خدای_وهابیون_خدای_مجسّم_است
□○گفتگو با استاد مهدی طیّب
«روزنامه همشهری - سال ۱۳۸۸»○□
#وهابیت
@mohamad_hosein_tabatabaei
□دو راه وجود دارد که از آنها میتوانیم خودمان را در بغل پدران حقیقیمان بیندازیم، یکی راه طاعات و عبادات است و دیگری راه محبّت.
□دو نوع راه وجود دارد؛ یکی راههای شوسه و آسفالته و دیگری راههای میانبُر. در راههای شوسه و آسفالته هم گاهی اوقات اشخاص تصادف میکنند و کشته میشوند. در راههای میانبر هم خطر مردن هست. راه میانبر گرچه خطرناک است، ولی خیلی سریعتر به مقصد میرسد.
□راههای عبادات، روزه، شب زندهداری، ذکر، دعا، ریاضات و صبر که از پیغمبر و ائمّه علیهم السّلام رسیده است هم راه خداست. اینها راههای شوسه و آسفالتهاند. بعضی اصحاب به پیامبر و ائمّه علیهم السّلام اصرار زیادی کردند که چه کنیم زودتر به مقصد برسیم؟ این بود که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم راه میانبر را نشان داد و فرمود: هر کس علی و حسین علیهما السّلام را دوست بدارد، زودتر به مقصد میرسد. فرمود هر کس علی علیه السّلام را دوست بدارد، معصیت به او ضرر نمیرساند و کسی که در مصیبت حسین علیه السّلام مژهاش به اشک نمناک شود و حتّی کسی که بدون اینکه اشکش جاری شود، با ادب در مجلس عزای حسین علیه السّلام بنشیند و خودش را شبیه گریه کنندگان نماید، بهشت بر او واجب میشود. راه محبّت راه میانبر است.
□مرحوم حاج اسماعیل دولابی□
□●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●□
#مسیر_سلوک_الی_الله
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 1-6 ، آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم1⃣ ● سعادت و شقاوت از ديدگاه اسلام و اما قرآن كريم ان
آیات 1-6 ، آل عمران ، قسمت دوم
بخش پنجم2⃣
● سعادت و شقاوت از ديدگاه اسلام
علاوه بر اينكه در هيچ جاى دنيا و نزد هيچ يك از دنياپرستان مادى ، نعمتى كه لذت خالص باشد وجود ندارد، بلكه اگر از نعمتى لذتى مى برند همان لذت توأم با غم و اندوه است ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 17
غم و اندوهى كه خوشى آنان را تيره و تار مى سازد.
از اينجا روشن مى شود كه درك و طرز فكرى كه در انسانهاى موحد و مخصوصا در اهل قرآن است غير درك و طرز فكرى است كه ديگران دارند، با اينكه هر دو طايفه از يك نوع هستند، يعنى هر دو انسانند، البته بين دو نقطه نهايى اين دو طرز تفكر مراتب بسيارى هست ، كه صاحبان آن اهل ايمان هستند اما طايفه ديگر بخاطر نرسيدن به كمال تربيت و تعليم الهى ، كم و زياد و يا زيادتر گرفتار انحراف فكرى مى شوند.
اين بود آنچه ما مى توانستيم از كلام خداى تعالى درباره مسأله عذاب استفاده كنيم ، ليكن در عين اينكه گفتيم كلمه عذاب در اصطلاح قرآن به معناى عذاب روحى تنها و يا روحى و جسمى است ، چنان هم نيست كه از استعمال اين كلمه در مورد ناملايمات جسمانى فقط، امتناع بورزد، و آنرا عذاب نداند، بلكه اين كلمه را در آن مورد نيز بكار برده ، از آن جمله ، از ايوب حكايت كرده كه گفت : ((انى مسنى الشيطان بنصب و عذاب )).
و نيز فرموده : ((و اذ انجيناكم من آل فرعون يسومونكم سوء العذاب ...)) كه عذابهاى فرعون به بنى اسرائيل را از طرف خدا امتحان و از طرف فرعون و فى نفسه عذاب خوانده و نفرموده آنچه از ناحيه فرعون به شما بنى اسرائيل رسيد عذاب خدا بود
إِنَّ اللَّهَ لا يخْفَى عَلَيْهِ شىْءٌ فى الاَرْضِ وَ لا فى السمَاءِ
در آيه قبلى ، عذاب كفار و منكرين آيات خدا را، اين چنين تعليل كرد: ((زيرا خدا عزيز و داراى انتقام است )) و ليكن چون اين تعليل احتياج به ضميمه اى داشت كه به وسيله آن مطلب تمام شود زيرا ممكن است كسى عزيز و داراى انتقام باشد ليكن كفر بعضى از كفار برايش پنهان مانده باشد، و در اثر بى خبرى از آن ، كفار نامبرده را عذاب نكند به همين جهت و براى اينكه بفهماند هيچ چيزى بر خدا پوشيده نيست ، جمله مورد بحث را اضافه كرد، و فهماند كه به همان جهت كه عزيز است چيزى بر او پوشيده نيست ، نه از محسوسات و نه از معنويات غايب از حس .
ممكن هم هست مراد از جمله : ((شى ء فى الارض و لا فى السماء)) اعمال بدنى و قلبى باشد، به همان توجيهى كه در آيه شريفه : ((للّه ما فى السموات و الارض و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به اللّه گذشت .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 18
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره●□
□توی همه این سالها یکیدو بار بیشتر نگفت «من»،
یک بارش وقتی بود که امام خمینی قدسسره از دنیا رفته بود، رهبر معظم انقلاب آمد و از سنگینی بار امانتی که دستش دادهاند، حرف زد.
□آیتالله بهجت بعد از چند لحظه سکوت، سر بلند کرد و گفت: «الحمدلله شما به مبانی مستحضرید. اگر به آنچه میرسید، طبق موازین عمل کنید، «من» ملتزمم که شما را تنها نگذارند.»
□●به شیوه باران، ص۵٧●□
@mohamad_hosein_tabatabaei