eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 •|اِے اَهلِ حَرمْ میٖر وُ علَــــــــمدار نَیامَد|• @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش دوم2⃣ ●علم به تأويل كتاب مختص به خداى تعالى است وَ مَا يَعْلَمُ
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش سوم ● موضع ((راسخون در علم )) در برابر آيات متشابه ، ايمان به آنها و توقف در مقام عمل است وَ الرَّسِخُونَ فى الْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كلُّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا كلمه ((رسوخ )) به معناى ثبوت و استحكام است ، و اين كه راسخين در علم را، مقابل آنهايى قرار داده كه در دل انحراف و كژى دارند، و نيز اين كه راسخين در علم را چنين معرفى كرده كه مى گويند ((همه قرآن از ناحيه پروردگارمان است ))، دلالت مى كند بر تماميت تعريف آنان ، و مى فهماند كه راسخين در علم آنچنان علمى به خدا و آياتش دارند كه آميخته با ذره اى شك و شبهه نيست در نتيجه علمى كه به محكمات دارند هرگز دستخوش تزلزل نمى شود، و به آن محكمات ايمان دارند، و عمل هم مى كنند، و چون به آيه اى از آيات متشابه بر ميخورند، آن تشابه نيز اضطراب و تزلزلى در علم راسخشان پديد نمى آورد، بلكه به آن نيز ايمان دارند، و در عمل كردن به آن توقف و احتياط مى كنند. و در اين كه فرمود: ((مى گويند همه اش از ناحيه پروردگارمان است ))، هم دليل ، ذكر شده و هم نتيجه ، چون از ناحيه خدا بودن محكم و متشابه باعث مى شود كه به هر دو قسمت ايمان داشته باشد، و روشن بودن آيات محكم باعث مى شود كه به آن عمل هم بكنند، و روشن نبودن متشابه باعث مى شود كه تنها در مرحله عمل توقف كنند، نه اين كه آن را رد كنند، چون ايمان دارند كه آن نيز از ناحيه خدا است ، چيزى كه هست جايز نيست به آن عمل كنند براى اينكه عمل به آن مخالفت با آيات محكم است ، و اين عينا همان ارجاع متشابه به محكم است. پس جمله : ((كل من عند ربنا)) به منزله دليل براى هر دو معنا است ، هم براى ايمان آوردن به تمام قرآن ، و هم براى عمل كردن به محكم و توقف نمودن در متشابه ، و به عبارت ديگر، هم دليل است براى ايمان و عمل در محكم ، و هم دليل است بر ايمان داشتن به تنهايى نسبت به متشابه و ارجاع آن به محكم . وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلا أُولُوا الاَلْبَبِ منظور از تذكر اين است كه انسان به دليل چيزى پى ببرد، تا هر جا آن دليل را ديد آن چيز را نتيجه بگيرد، و چون جمله : ((كل من عند ربنا)) همانطور كه گفتيم استدلالى بود از راسخين در علم و انتقالى بود به آن چيزى كه عملشان بر آن دلالت مى كرد، لذا خداى تعالى آن را تذكر ناميد، و ايشان را به اين تذكر بستود. كلمه ((الباب )) جمع لب (بضمه لام و تشديد باء) است ، و لب به معناى عقل صاف و خالص از شوائب است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 45 و خداى تعالى در مواردى در كلام مجيدش ، صاحبان چنين عقلى را ستوده ، و فرموده : ((و الذين اجتنبوا الطاغوت ان يعبدوها و انابوا الى اللّه لهم البشرى فبشر عباد، الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه ، اولئك الذين هديهم اللّه و اولئك هم اولوا الالباب )). و نيز فرموده : ((ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولى الالباب ، الذين يذكرون اللّه قياما و قعودا و على جنوبهم )). كه در آيه اول ايشان را به اجتناب از پرستش طاغوت ، و برگشت بسوى خدا و شنيدن هر سخن ، و عمل كردن به بهترين آن ، ستوده و مى فرمايد اينان هستند كه خدا هدايت شان كرده ، و آنها صاحبان عقل هستند. و در آيه دوم فرمود: در خلقت آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز براى صاحبان لب نشانه هائى است ، همان كسانى كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو ياد مى كنند، و اين ياد كردن در هر حال ، و لوازم آن كه همان تذلل و خشوع باشد، همان انابه اى است كه موجب تذكر آنان به آيات خدا و انتقالشان به معارف حقه است ، همچنان كه مى بينيم يكجا فرمود: ((و ما يتذكر الا من ينيب )). و جاى ديگر مى فرمايد: ((و ما يذكر الا اولوا الالباب )). پس معلوم مى شود اولوا الالباب همان كسانى هستند كه انابه دارند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۲ ■قیامت شیعه در همین دهه‌ی محرم شروع می‌شود. چرا؟ به خاطر اینکه شِ
☑️قسمت ۳ ■قیامت یعنی انسان کامل. آن مرتبه‌ای که اینها در عرش با اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام مشغول هستند یعنی قیامت. مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِيَامَتُهُ. هرکس به موت برسد قیامتش رخ می‌دهد. به موت برسم چه اتفاقی می‌افتد که قیامتم رخ می‌دهد؟ در روایت داریم که فَمَن یَمُت یَرِنی. هرکس بمیرد، منِ علی را می‌بیند پس ملاقات امیرالمؤمنین علیه‌السلام، ملاقات اباعبدالله‌الحسین، رسیدن به محضر حضرت بقیة‌الله ‌الاعظم (عجل الله) یعنی تحقق قیامت انسان. عقل به مرتبه‌ای از رشد و فهم رسید که می‌تواند امام‌بین شود و امامش را ببیند. ■حال یک تمثل ظاهری داریم، یک تشرف ظاهری هم داریم که سایه‌ای از آن تشرف به حقیقت امام است. وگرنه صرف به تشرف ظاهری به معنی تحقق قیامت ما نیست. همین‌هایی که بودند و ائمه و پیغمبر را می‌دیدند، همین‌ها سر امام را بریدند، همین‌ها سم دادند. در عقلت، در فهمت، در فکرت به جایی برسی که امامت را حاضر ببینی، به محضر امام برسی، در محضر او باشی، زندگیت را بر اساس فرامین او تنظیم کنی، سعی کنی خودت را با او و آنچه که او می‌خواهد تطبیق دهی، علی قدر طاقته، این یعنی قیامت. وقتی انسان به این مرتبه رسید، اگر به او بگویند برو می‌گوید این در است و دگر دوم در نیست. کجا بروم؟! حکایت اصبغ بن نباته را شنیده‌اید. دیگر نرفت. گفت وقتی قیامت من ظهور کرده کجا بروم؟ هنگامی که حضرت اباعبدالله ‌الحسین (علیه السلام) آمد، حبیب بن مظاهر گفت قیامت همین است. دیگر برای چه در برزخ بمانم؟! ■عده‌ای برزخی مشرب‌اند و این خیلی بد است. چه کسانی برزخی مشرب‌اند؟ آنهایی که دوست دارند بخورند و بیاشامند و خوش باشند، با حورالعین باشند، با غلمان باشند، سیب‌های بهشتی بخورند، نورهای بهشتی ببینند، رودهای بهشتی ببینند، عسل مصفا بخورند كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا ، طعم آن هم زنجبیلی باشد، کافور و ...، در سلسبیل بروند و... .اینها مزاج برزخی است. این نیز خیلی خوب است و ما نمی‌گوییم بد است اما اینها همانی است که گفتم. ●گر از دوست چشمت بر احسان اوست ●تو در بــند خــويشے نہ در بــند دوست ■هنوز قیامتی نشده‌ای، هنوز قیامتت ظهور نکرده است. آنهایی که اهل قیامت هستند چطور؟ آنها می‌گویند ما بهشت را نمی‌خواهیم. پس چه می‌خواهید؟ می گویند ما دوست داریم اهل نار بشویم. عجب! شخصی به محضر پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد که یا رسول‌الله! در حق من دعا کنید که من اهل نار بشوم. پیغمبر فرمود جعل کردم تو را اهل نار. همه تعجب کردند. گفتند که آقا حکایت چه بود؟ این شخص که بود؟ پیغمبر فرمود این فرد از اصحاب قیامت بود. کسی بود که قیامتش ظهور کرده بود. پس چگونه کسی که قیامتش ظهور می‌کند دنبال آتش است؟! می‌فرمایند که نه، او دنبال آتش عشق الهی است که هرچه غیر را بسوزاند، نَارُ ٱللَّهِ ٱلْمُوقَدَةُ ، ٱلَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى ٱلْأَفْـئِدَةِ. (همزه/۶ و ۷) اینگونه نیز تفسیر کنیم. عیبی که ندارد. عیب دارد؟ تداعی معانی می‌شود و هیچ موردی ندارد. آتش الهی- نَارُ ٱللَّهِ - است که از جانب الله تَطَّلِعُ عَلَى ٱلْأَفْـئِدَةِ. این آتش، قلب‌های اینها را می‌سوزاند. از چه؟ از هرچه غیر دوست. ولو بهشت باشد و برزخ. برزخ را می‌خواهد چه کند؟ می‌گوید من دلخوشم به صاحب برزخ. دلخوشم به صاحب عالَم. اگر بهشت شیرین است، بهشت‌آفرین شیرین‌تر است. می‌گوید من بهشت‌آفرین را می‌خواهم. لذا اینها اینگونه‌اند دیگر... با مولای خودشان هستند. لذا در این دهه‌ی محرم، چون شیعه از اضافه‌ی اشراقی حقیقت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام خلق شده و به حقیقت وجودی اباعبدالله‌الحسین عجین شده - وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا – فرمود هرکس اباعبدالله‌ الحسین را زیارت کند، یُخالِطُه الله بِنَفْسِه. خدا نفس آن زائر را با نفس امام حسین علیه‌السلام مخلوط می‌کند. با امام حسین یکی می‌شود. اصلاً اضافه‌ی اشراقی اوست. او  با محبوبش یکی بود. منتها دنیا، کثرات، حدود، همین‌هایی که همه ما در واقعیت امر گرفتارشان هستیم. اینها غباری بین او و محبوب او انداخته بود. بین او و مولای او غبار گرفته. خاصیت اشک هم چیست؟ رفع غبار می‌کند. خاصیت اباعبدالله علیه‌السلام چیست؟ غبار‌ها را کنار می‌زند. امام حسین همین است. لذا گفتند از امام حسین عشق بخواهید. از اباعبدالله دنیا نخواهید. از او عشق بخواهید...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۳ ■قیامت یعنی انسان کامل. آن مرتبه‌ای که اینها در عرش با اباعبدال
☑️قسمت ۴ ■امام حسین علیه السلام عشق‌آفرین است. او افاضه‌ی عشق می‌کند. وقتی که علت محزون است، به تبع او معلول هم محزون است. معلول هم که شیعیانش هستند، همه‌ی اینها محزون هستند. لذا هر عملی که من و شما انجام می‌دهیم به من و شما قائم است. كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ. قیامش به من و شماست. قیام نماز من و شما به من و شماست. ما باید نماز بخوانیم تا نماز تحقق پیدا کند. شما وقتی صدقه‌ای می‌دهید، قیام این صدقه دادن به شماست. هر فعلی از اعمال الهی که انجام می دهید وابسته به نفس شماست. نفس شما مَصدر آن عمل است. آن عمل از نفس شما صادر می‌شود. گناه هم همینگونه است، الّا گریه بر اباعبدالله علیه‌السلام، الّا اقامه‌ی عزای اباعبدالله. هر عملی که تحت عنوان اقامه است، از پیراهن مشکی پوشیدن تا نوکری و همین کارهایی که انجام می‌دهید که کم هم نیست، این اعمال قائم به اباعبدالله‌الحسین است که مال شما نیست. این خیلی لطافت خاصی دارد که هر فعلی که من و شما پیرامون اقامه‌ی عزای اباعبدالله انجام می دهیم قائم به اباعبدالله علیه‌السلام است نه قائم به من و شما. معنی‌اش چیست؟ یعنی همین که اراده می‌کنی پیراهن مشکی به تنت کنی، امام حسین علیه‌السلام به تنت کرده نه خودت. قائم به اوست. اقامه‌ی عزا می‌کنی، پرچم مشکی میزنی، او این کار را کرده. مال شما نیست. گریه می‌کنی، يا عَبْرَةَ كلِّ مؤمن، ای اشک چشم مؤمن، اوست که از چشم شما جاری می‌شود. لذا خود اباعبدالله اشک است. روایتی نیز داریم که می‌فرماید وقتی گریه می‌کنید خود اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام حاضر می‌شود. ■جناب شوشتری در خصائصش وقتی که مشخصات مجلس عزای اباعبدالله را بیان می‌کند می‌فرماید یکی از خصیصه‌های مجلس عزای امام حسین علیه‌السلام این است که امام حسین می‌آید و با آن کسی که برای او عزاداری می‌کند مکالمه و مخاطبه می‌کند. با او حرف می‌زند. گریه هم می‌کند و چون او علت است، اگر گریه کند من و شما نیز گریه می‌کنیم لذا گریه من و شما قائم به گریه اباعبدالله‌ الحسین است. ببینید به همین خاطر، ائمه اطهار به این دهه عنایت ویژه دارند. در این ایام، کسی امام صادق علیه‌السلام را خندان نمی‌دیده. یا علی‌ بن ‌موسی‌ الرضا منزلش را همینگونه سیاهپوش می‌کرده. به زنان منزلش می‌گفته پشت پرده بنشینند. نوحه‌خوان دعوت می‌کرده و عزاداری می‌کردند و می‌گفته با صدای بلند بر مصائب حسین گریه کنید. حتی اگر کسی نبود خودشان نوحه می خواندند، خود حضرت علی بن موسی الرضا. لذا می‌فرمایند يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. که اگر بر هرچیزی می‌خواهی گریه کنی، بر هر چیزی،  بر حسین گریه کن. مریض شدی بر حسین گریه کن، بچه از دست دادی بر حسین گریه کن. پدرت مُرد بر حسین گریه کن. مصیبتی بر تو رسید، هر مصیبتی، إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون، بر حسین گریه کن. ■قرآن می‌فرماید وقتی مصیبتی به شما رسید آیه استرجاع را بگویید. حال ما نیز استرجاع بگوییم. وقتی مصیبت به اباعبدالله رسید، وقتی که وارد کربلا شد، آقا چه فرمود؟ فرمود إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون. وقتی که در روز عاشورا تنها ماند، بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ، فرمود إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون. لذا اباعبدالله، کسی است که این کلمه استرجاع را بیان کرده است پس هر جا مصیبتی به من و شما رسید، چون در مقابل مصیبت کربلا خُرد، کم و ضعیف است، او جلوتر از من و شما إنّا لله را گفته هست. اگر هم گفتی به یاد إنّا للهِ او باش. به یاد امام حسین باش. فرمود يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ، یا فرمود إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا، روز عاشورا، پلک‌های چشم ما اهل بیت را زخم کرده است. مگر چگونه گریه می‌کنند؟ چه جور گریه می‌کردند که پلک‌ها و مژه‌هایشان زخم می‌شد؟ إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا ، وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا، این اشک‌های ما نیز - أَسْبَلَ دُمُوعَنَا – عین باران بهاری می‌بارید. باران مدام و أَسْبَلَ دُمُوعَنَا. وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ و عزیز ما را در کربلا ذلیل کردند...
‍ ■روز تاسوعا لشکر عمر سعد قصد حمله کرد و تا نزدیکی های خیمه گاه اباعبدالله علیه السلام هم پیش آمد. حضرت پرسیدند: این همهمه چیست؟ گفتند: لشکر برای حمله به ما آماده شده است. ■اباعبدالله علیه السلام برادر بزرگوارشان ابوالفضل علیه السلام را صدا زدند و تعبیر بزرگی به کار بردند. ■فرمودند: «يا عَبّاسُ!‏ ارْكَبْ‏ بِنَفْسِي‏ اَنْتَ‏ يا اَخِي‏ حَتَّى‏ تَلْقاهُمْ‏» ای عبّاس! سوار مرکبت شو ای برادرم که جان منِ حسین فدای تو باد. ■«بِنَفْسِي‏ اَنْتَ‏ يا اَخِي». امام معصوم این حرف را می زند. ■سپس حضرت ایشان را فرستادند و فرمودند: مهلتی بگیر تا امشب را به عبادت بگذرانیم و فردا به جنگ بپردازیم.(۱) ■●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ٢٣ خرداد ٩٢ ۱. سید بن طاووس، لهوف، ص۸۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ☑️توصيه بسيار مهم يكي از بزرگان براي اين شبها و روزها: 🚩السلام علی من هو الطالب بدم المقتول بکربلاء؛ السلام علی من هو قائد جیش لثارات الحسین علیه السلام. عزاداریهایتان قبول. 🚩در این روز و شب ها قلب امام عصر ارواحنا فداه از داغ مصائب جد بزرگوارشان اباعبدالله علیه السلام به شدت در فشار است. برای سلامتی امام زمان علیه السلام و قلب شریفشان در این ایام و لیالی بسیار کنيد و بدهيد. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات شب دهم محرّم●■ ■شب دهم محرّم، شب عاشورا و شبی است که امام حسین علیه‌السّلام و یارانش آن را احیاء داشته و تا صبح به قرائت قران و دعا و مناجات پرداختند. لذا احیاء این شب فضیلت فراوان دارد. در فضيلت احياء اين شب روايت كرده‌اند: ■مانند آن است كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع ملائکه، و عبادت در آن، برابر هفتاد سال عبادت است، و اگر كسى را توفيق دست دهد در چنين شبى در كربلا باشد و امام حسين عليه السّلام را زيارت كند و نزد آن حضرت تا صبح بيتوته كند، خدا او را آغشته به خون امام حسين عليه السّلام در زمرۀ شهدا با آن حضرت محشور فرمايد. ■سيّد بن طاووس در كتاب «اقبال‌الاعمال» براى اين شب دعاها و نمازهاى بسيار، با فضيلت‌هاى فراوان روايت كرده است، از جمله: ■۱- صد ركعت نماز که در هر رکعت بخواند: ●سوره «حمد» یک مرتبه ●سوره «توحيد» سه مرتبه ■و بعد از پايان صد ركعت، هفتاد مرتبه بگويد: ●«سبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»● ■و در روايت ديگر پس از العلى العظيم استغفار هم ذكر شده است. ■۲- چهار ركعت نماز در آخر شب، كه در هر ركعت بخواند: ●سوره «حمد» یک مرتبه ●«آية الكرسى» ده مرتبه ●سوره «توحيد» ده مرتبه ●سوره «فلق» ده مرتبه ●سوره «ناس» ده مرتبه : ●صد مرتبه سوره «توحيد» را قرائت كند. ■۳- چهار ركعت نماز، که درهر ركعت بخواند: ●سوره «حمد» یک مرتبه ●سوره «توحيد» پنجاه مرتبه ■و اين نماز برابر است با نماز اميرالمؤمنين عليه السّلام كه فضيلت بسيار دارد. و پس از نماز، بسيار ذكر خدا كند و صلوات بسيار بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرستد، و هر چه می‌تواند بر دشمنان ايشان لعن كند. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات روز عاشورا●■ ■روز دهم محرّم، روز شهادت حضرت سيّدالشهدا عليه‌السّلام، و روز مصيبت و حزن ائمه طاهرين عليهم‌السّلام و شيعيان ايشان است. ■در اين روز سزاوار است شيعيان مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردند و براى خانه خود چيزى ذخيره نكنند، و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند، و عزادارى حضرت امام حسين عليه‌السّلام را بر پا كنند و اشتغال به ماتم داشته باشند به صورتى كه در ماتم عزيزترين اولاد و اقوام خود اشتغال می‌ورزند، ■شايسته است كه شيعيان در اين روز امساک كنند از خوردن و آشاميدن، بى آنكه قصد روزه كنند و در آخر روز بعد از عصر افطار كنند به غذايى كه اهل مصيبت مى‏‌خورند مثل ماست يا شير و امثال آنها، نه مثل غذاهاى لذيذه. ■جامه‏‌هاى پاكيزه بپوشند و بندها را بگشايند و آستين ‏ها را بالا كنند به هيئت صاحبان مصيبت‏. ■آن حضرت را به زيارت عاشورا زيارت كنند. ■در نفرين و لعن بر قاتلان آن حضرت سعى نمايند و هزار مرتبه بگويد : ●اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏■ ■يكديگر را در مصيبت آن وجود مقدّس به اين جملات تعزيت گويند: ●أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ● ■خداوند امر و مزدهاى ما را به خاطر سوگواری‌‌مان براى حسين که درود بر او باد، بزرگ گرداند، و قرار دهد ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیّ‌اش امام مهدى ارواحنافداه از خاندان حضرت محمّد که درود بر ايشان باد. ■و سزاوار است در اين روز مقتل [كتاب‌هايی كه پيرامون واقعه كربلا نگاشته شده است] بخوانند، و يكديگر را بگريانند. @mohamad_hosein_tabatabaei
■پیش از ظهر عاشورا امام حسین علیه السّلام و حضرت ابوالفضل به لشگر دشمن حمله کردند و دو نفری دشمن را تا دروازه‎ی کوفه، یعنی هجده فرسخ عقب راندند. امام حسین علیه السّلام در حال تعقیب دشمن می‎فرمود: أخی ابَالفَضل، حضرت ابوالفضل هم پاسخ می‎دادند: سَیِّدی وَ مَولایَ اَباعَبدِالله. به این ترتیب از هم خبردار می‎شدند. نزدیک دروازه‎ی کوفه خداوند به قلب امام حسین علیه السّلام الهام فرمود که حسین جان، در قراری که با هم گذاشتیم، هر چه وعده داده بودم از سعادت و مقامات اخروی و شفاعت امّت جدّت و، همه را خواهم داد، اگر می‎خواهی شهید نشوی هم نشو. امام حسین علیه السّلام دیدند گویا خداوند می‎فرمایند اگر تو به قرارت پایبند نباشی، من تو نمی‎زنم و خُلف وعده نمی‎کنم. این بود که حضرت علیه السّلام شمشیرشان را غلاف کردند، دشمن هم که شنیده بود وقتی امام حسین علیه السّلام شمشیرشان را غلاف کردند، کار تمام است، روحیّه‎ی از دست‌‌رفته‎ی خود را به دست آورد و جرأت یافت و حمله کرد و از آن به بعد شهادت‎ها پیش آمد. ■شما هم هر وقت دیدید کاری که می‎کنید، استفاده‎تان را کم می‎کند، غلاف کنید. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
•|سَرِ مٰا چٰاکِــراݩ قُربٰانِ شـــٰــــاهِ عِشْقْ|• •|حَیِّ عَلَۍ الْعَزٰا فٖی مٰاتَمِ الْحُسِــــــین|• @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۴ ■امام حسین علیه السلام عشق‌آفرین است. او افاضه‌ی عشق می‌کند. وق
☑️قسمت ۵ ■امام رضا علیه السلام در ادامه حدیث فرمود،  وَ أَوْرَثَتْنَا الْکَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاءِ. ما وارث کرب و بلا هستیم تا قیامت، این فقره خیلی عمیق المعنی است و من قبلا پیرامونش صحبت کرده‌ام و اگر توفیق و رزق ما باشد باز هم پیرامون این که کرب و بلا چیست و اینکه اباعبدالله علیه‌السلام می‌فرماید اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاء... که امام از کرب و بلا به خدا پناه می‌برد، و علی بن موسی الرضا اینطور می‌فرماید سخن خواهیم گفت، لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِكَ أَمْرًا... ■انکسار قلب من و شما در محرم به انکسار قلب انسان کامل بر می‌گردد. هرچقدر محزون‌تر، میزان علاقه‌ی من و شما به حضرت اباعبدالله را نشان می‌دهد. اگر می‌خواهی درجه‌ی مصیبت را بفهمی با درجه‌ی حزنت بفهم. ببین در دل چقدر محزون هستی. ببین وقتی که محرم آمده چقدر دلت شکسته است. چقدر شوق عزای اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام را داری. این میزان اتصال تو را به اباعبدالله‌ الحسین نشان می‌دهد. حال وارد بحث مورد نظرم بشوم که آیا فقط شیعیان محزون هستند یا کل هستی محزون است؟ کل عالم گریه می‌کند؟ و اگر کل عالم گریه می‌کند نحوه گریه عالَم چگونه است؟ چطور کل عالم گریه می‌کند؟ دشمنان هم گریه می کنند؟ گریه آنها چگونه است؟ ■حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله در حدیثی که بالای سردر ورودی ضریح اباعبدالله‌ هم نوشته شده می فرماید، قال سَیِّد الکونًین: حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ. این حدیث از آن احادیث عرشی و بسیار شریف پیرامون شناخت حقیقت اباعبدالله ‌الحسین است. البته حدیث شریف دیگری نیز هست که از این حدیث شریف تر است و آن این است که: أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ وَ حُسَيْنٌ مِنِّي. یعنی أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ را مقدم کرده است بر حُسَيْنٌ مِنِّي. ما حقیقتاً از عهده تفسیر این حدیث برنمی‌آییم.  این سخن چه سرّی دارد که پیغمبر اکرم که اول مخلوق حق متعال به حیث رتبه و مقام و اول حقیقت عالم، تجلی اعظم، محبوب ذات ازلی، بنده ای که خدا از او قشنگ‌تر و زیباتر ندارد، این فرد می‌گوید که من از حسینم! ■حُسَيْنٌ مِنِّي، به حیث ظاهری قابل فهم است. حسین از من است. اقل تفسیرش این است که اباعبدالله فرزند من و از صلب من است. نوه من است، فرزند من است. پیغمبر فرمود، ذریه من از صلب امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. هر پیغمبری ذریه‌اش از صلب خودش است الّا من پیغمبر که ذریه‌ام از صلب امیرالمؤمنین است. چرا؟ چون صلب پیغمبر مرتبه‌ی باطن پیغمبر است و مرتبه‌ی باطن پیغمبر و رسالت، ولایت است و ائمه اطهار علیهم‌السلام که ظهور این حقیقت ولایت هستند از صلب پیغمبرند و صلب پیغمبر، امیرالمؤمنین است. رکن رشید. ■قرآن می‌فرماید: جناب لوط گفت: ای کاش می‌شد به یک تکیه‌گاه و پشتیبانی پناه‌ می‌بردم. در روایت است که این رکن رشید، حضرت بقیه‌الله‌الاعظم ارواحنا فداه است. آن که پشتیبان همه‌ی انبیاء و مرسلین است ولایت است. ولایت جنبه‌ی باطنی و رسالت جنبه‌ی ظاهری دارد. تکیه‌گاه رسالت، تکیه‌گاه تمام مخلوقات عالم، (المتوسد بالشهود والرضا،) تکیه‌گاه هر شاهد و هرکسی که به مقام رضا رسیده و هر پیغمبری در عالم، ولایت است. یا علی، كُنْتَ ُ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و مَعی جَهراً ، تو باطن هر پیغمبری، تو تکیه‌گاه هر پیغمبری. لذا علی علیه‌السلام می فرماید: من بودم که موسی را از دریا رد کردم. من بودم که یونس را از شکم ماهی نجات دادم. من بودم که ابراهیم را از آتش نجات دادم. من بودم که به جناب حضرت خضر افاضه‌ی علم می‌کردم. یعنی چه؟ می خواهد بگوید که انبیاء و مرسلین از مشکوة باطنی ولایت کلیه مستضئ هستند. یعنی نور می‌گیرند، بهره می‌گیرند. همین الان هم اینگونه است. اگر از باطن بخوری، اگر از بالای سر بخوری، به تعبیر قرآن نه از تحت ارجل، از بالای سر بخورید یعنی از باطن عالَم بخورید، افاضه کننده‌اش ولایت است.‌ ولایت در عالَم مفیض است. جز ولایت اهل بیت علیهم السلام در عالَم کسی کاره ‌ای نیست.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۵ ■امام رضا علیه السلام در ادامه حدیث فرمود،  وَ أَوْرَثَتْنَا ال
☑️قسمت ۶ ■مؤثر علی‌الاطلاق در عالم ولایت است. لذا پیغمبر صلی الله علیه و آله هم خودش صاحب ولایت است منتها چون مظهر خارجی دارد بایستی به این شکل در عالم فعل تحقق یابد وگرنه خود پیامبر نیز صاحب ولایت به نحو اتَم است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام چون مظهر آن است و این مظهر چون تحقق عینی خارجی دارد، به همین دلیل می‌فرماید که ذریه هر پیغمبری از صلب خودش بوده اما ذریه من ِ پیغمبر از صلب امیرالمؤمنین است. چون ذریه من مظهر اتَم ولایت هستند و مظهر اولیه و تام ولایت امیرالمؤمنین است. پس همه از صلب او هستند. این باطن است. این باطن من است که الان به شکل امیرالمؤمنین ظاهر شده است. می‌خواهد كُنْتَ مَعی سِرًّاً و جَهراً را بیان کند. در عین حالی که باطن من ولایت است بالجهر [ولایت] در امیرالمؤمنین ظاهر شده است. پس می‌فرماید حُسَيْنٌ مِنِّي، تا اینجا قابل فهم است هرچند همین هم مطلب عمیقی است. ■حُسَيْنٌ مِنِّي، ذریه من است. فرزند من است. مال من است. لذا در روز عاشورا فرمود: مگر من ذریّه پیغمبر نیستم؟ گفتند: چرا، شما هستی. مگر من فرزند علی و فاطمه سلام الله علیها نیستم؟ گفتند چرا، هستی. فبِمَ تَستَحِّلُّونَ دمی؟! پس چرا خون مرا حلال می‌شمارید؟! چرا؟ چون طرف مقابل مظاهر خباثت هستند. مظاهر ظلمند. مظاهر کفرند. اینها همیشه در تقابل هم هستند. نمی‌شود! قابیل نمی‌تواند هابیل را تحمل کند. نمی‌شود! چون او طینتش سجّینی و این طینتش علّینی است. سجّین سایه علّین است. نمی‌تواند علّینی را تحمل کند. نمی‌شود و باید بکُشد. فبِمَ تَستَحِّلُّونَ دمی؟! پس چرا می‌خواهید مرا بکشید؟ یک دلیل بیشتر نداریم. چون شما علوی هستی. این جمله بسیار مهم است. چون طینت شما علّیینی و طینت ما سجّینی است نمی‌شود. باید سجّیین با علّیین بجنگند. سجّینی نمی‌تواند علّیینی را تحمل کند. آن نور است و این ظلمت. او ایمان است و این کفر. او حق است و این باطل. وقتی حق باشد، باطل نمی‌تواند حق را تحمل کند. فبِمَ تَستَحِّلُّونَ دمی؟! پس چرا می‌خواهید خون مرا حلال بشمارید؟ فرمود بخاطر اینکه فرزند علی هستی. به این دلیل که نوه‌ی پیغمبر هستی. ■سپس آقا فرمود: چون شکم‌هایتان پر از حرام است. یعنی حقیقتتان، بطونتان پر از حرام است. یعنی چه؟ همین شکم ظاهری؟ نه. باطنتان حرام است. شما طینتتان حرام است. خودتان را خراب کرده اید وگرنه هیچ مخلوقی به حیث فطرت اصلیه و اولیه اش بد نیست. كُلُّ مولود يولِدُ عَلى الفطرة، همه بر فطرت الهیه اند اما شما خراب کردید. شما خودتان را سجّینی کردید. شما دیگر جهنمی هستید. باطن شما حرام است. لقمه‌ی ظاهر شما هم حرام است. لقمه‌های باطنی شما نیز حرام است. باطنتان را حرام کردید. خیلی بد است که انسان باطنش حرام باشد. ظاهر نجس را می‌شود پاک کرد. در نهایت نیاز به آب قلیل دارد. سه بار بریزد پاک می‌شود. اما إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ. مشرکی که باطنش نجس است را می‌شود با آب دریا پاک کرد؟ نمی‌شود! اگر تمام دریاهای عالَم جمع بشوند و این دشمنان اهل‌بیت(ع) را در آنها بیاندازند، آیا باطنشان پاک می‌شود؟ نه! این چه می‌خواهد؟ یک آب باطنی می‌خواهد. یک حقیقتی می‌خواهد که از بالا بیاید. وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ این آب! که ان‌شاءالله در شب‌های بعدی پیرامون این آب صحبت خواهیم کرد که این آب چیست؟ اگر آن آب به شما بخورد این رجائس را از شما پاک می‌کند و قلب شمارا به حق متعال مرتبط می کند. این آب! چون شما باطنتان را از حرام پر کردید، باطن شما مملو از حرام است. شما باید مرا بکشید. شما که نمی‌توانید حسین علیه‌السلام را تحمل کنید! لذا آنها اینگونه‌اند دیگر... . خون انسان کامل که خون خدا و ثارالله است را حلال می‌دانند... این می‌شود حُسَيْنٌ مِنِّي. حسین از من است. ■این یک مرتبه ظاهری است. مرتبه‌ی باطنی‌تر آن چیست؟ خب انسان کامل حقیقت اول عالَم وجود است. به حیث رتبه هیچ کسی به مقام و رتبه‌ی انسان کامل نمی‌رسد. اول مخلوق حق متعال است. می‌فرماید که همه‌ی عالَم از من هستند. من مبدأ خلقت هستم. اما این أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ چیست؟ من از حسین علیه‌السلام هستم چیست که روایت دیگر أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ را مقدم کرده است؟ اینجا دیگر بحث خیلی مفصّل است. منِ پیغمبر، منی که به مرتبه‌ی اتَمّ انسانیت رسیده‌ام، من هم از حسین هستم!