eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● ‍ #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت پنجم)●■ ■قرآن كريم به همين دو نكته در آيه‌اي اشاره كرده
■● ‍ (قسمت ششم)●■ ■معاويه، به‌دلیل و مردم، توانست به اغراض خود دست پيدا كند و ولايتعهدي يزيد را تثبيت كند تا بعد از به درك واصل شدنش، يزيد زمام امور را به دست گيرد و آن جنايات را در طول سه سال حكومتش مرتكب شود. ■قبلاً اشاره كرده‌ام، سال اوّل، واقعه‌ی عاشورا را پديد آورد و آن جنايت عظيم را نسبت‌به فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اهل‌بيتش مرتکب شد. سال دوم هم قتل‌عام مردم مدينه را برنامه‌ريزي كرد و آن‌همه جنايتي كه در مدينه اتّفاق افتاد و جوي خوني كه از مسلمان‌ها و مؤمنين، كنار قبر پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جاري بود. و فجايع عجيب! تجاوز به عنف‌ها که حدود سه روز يا يك هفته، يزيد تمام زنان و دختران مدينه را بر لشكريان خود حلال كرد و خدا مي‌داند كه در آن فاجعه چقدر تجاوز به عنف شد! این هم سال دوم حکومت یزید. ■سال سوم حكومت يزيد هم ماجرای حمله به كعبه و ويران كردن كعبه بود؛ به بهانه‌ي آنكه عبدالله‌بن‌زبير آنجا مخفي شده يا پناه گرفته، با منجنيق كعبه را سنگباران كردند؛ كعبه را خراب كردند. يكي از دفعاتي كه كعبه در طول تاريخ ویران شد و دوباره بازسازي كردند در همين حادثه‌ی سال سوم حكومت بود. ■خب چه شد كه توانست براي چنین يزيد پليدي، يزيد شرابخوار، يزيد سگ‌باز، يزيد پليد كه خدا مي‌داند پليدي‌ او چقدر است، بیعت بگیرد؟! ■حنظله‌ی غسيل‌الملائكه را می‌شناسید. حنظله آن رادمرد صحنه‌ي جهاد بود كه در زمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به شهادت رسيد. شب عروسي ‌او بود و فردايِ آن، روز جهاد و جنگ بود. حنظله فقط اجازه گرفت که امشب را در مدينه بمانم و فردا خودم را به لشكر ملحق كنم و پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اجازه دادند. حنظله صبح حتّي اين فرصت را به خودش نداد كه برود غسل كند و بعد به لشكر پيغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ملحق شود. آمد به لشكر ملحق شد و در همان حمله‌هاي نخستين هم به شهادت رسيد. بعد پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من مي‌بينم كه ملائكه آب آوردند و دارند حنظله را غسل مي‌دهند! لذا معروف شد به حنظله‌ی غسيل‌الملائكه! حالا پسر اين حنظله در مدينه زندگي مي‌كند. فرزندان زيادي هم دارد. شايد هشت، نه تا پسر دارد؛ يعني نوه‌هاي حنظله متعدّدند. پسر حنظله با فرزندانش از مدينه راه مي‌افتند بروند شام كه ببينند ماجرا چيست. اینها را سال‌های گذشته در مباحث‌ درس‌هایی از مکتب عاشورا عرض کرده‌ام. وقتي برگشتند، عباراتي گفتند كه انسان واقعاً حيا مي‌كند بگويد. رفتند ببينند واقعاً يزيد چطور آدمي است. آمدند، گفتند: ما كسي را ديديم که شراب مي‌خورد! تار و تنبور مي‌زند! با مادران و خواهران خودش همبستر مي‌شود!! يك چنين موجود پليد و كثيفي بشود خليفه‌ي رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم ! بشود اميرالمؤمنين! چطور معاويه موفّق شد چنين كاري را به نتيجه برساند؟! ادامه دارد... ۹۷ @mohamad_hosein_tabatabaei
•|سَرِ مٰا چٰاکِــراݩ قُربٰانِ شـــٰــــاهِ عِشْقْ|• •|حَیِّ عَلَۍ الْعَزٰا فٖی مٰاتَمِ الْحُسِــــــین|• @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم5⃣ ● نقل اقوال مختلفی که در باره مراد از محکم و متشابه گفته شده و نقد و ردّ آنها يازدهم اين است كه گفته اند: محكم آن آياتى است كه هم بايد بدان ايمان داشته باشند، و هم به آن عمل كنند، و متشابه آن آياتى است كه تنها بايد به آن ايمان داشته باشند ولى عمل نكنند. اين وجه را به ابن تيميه نسبت داده اند، و شايد منظور او از دسته اول انشائات قرآن ، و از دومى اخبار قرآن باشد، همچنان كه بعضى ديگر همين احتمال را از گفتار ابن تيميه داده اند، وگرنه اين صورت ، وجه يازدهم نمى شود، چون با چند وجه از وجوه گذشته منطبق است . و اگر منظور همان باشد كه احتمال داديم اين اشكال متوجه آن است كه لازمه متشابه بودن غير آيات احكام اين است كه مردم نتوانند به هيچ يك از معارف الهى در غير احكام ، علم بهم رسانند، چون در معارف عمل نيست ، و نيز در اين آيات آيه اى محكم نباشد تا آيات متشابه را به آن برگردانند، و به وسيله آن رفع تشابه كنند، اين از يك سو، و از سوى ديگر آيات نسخ شده همه انشاآتند، با اينكه قطعا از محكمات نيستند. ولى مثل اين كه منظور صاحب اين قول از ايمان و عمل به محكم ، و ايمان بدون عمل به متشابه ، همان معنايى باشد كه لفظ آيه مورد بحث بر آن دلالت دارد، چنانكه درباره متشابهات مى فرمايد: ((فاما الذين فى قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه )). و نيز مى فرمايد: ((و الراسخون فى العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا))، چيزى كه هست از آنجايى كه ايمان و عمل داشتن نسبت به محكمات ، و تنها ايمان داشتن نسبت به متشابهات فرع اين است كه ما قبلا تشخيص داده باشيم كدام آيه محكم و كدام متشابه است ، پس وجه نامبرده و معرفى محكم به آن آياتى كه بايد مسلمانان هم به آن ايمان داشته باشند، و هم عمل كنند، و معرفى متشابه به آن آياتى كه تنها بايد به آن ايمان بياورند، هيچ دردى را دوا نمى كند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 57 دوازدهم اين است كه گفته اند: متشابهات قرآن خصوص آياتى است كه صفات خاصه اى را بيان مى كند، چه صفات خاصه خدا مانند ((عليم ))، ((قدير))،((حكيم )) و ((خبير))، و چه صفات خاصه انبيا مانند آيه : ((و كلمته القيها الى مريم و روح منه )) كه درباره اوصاف عيسى بن مريم (عليهما السلام ) است ، و آيات ديگر كه شبيه اين باشد. اين قول را نيز به ابن تيميه نسبت داده اند. اشكال ى كه متوجه اين وجه است ، اين است كه : اولا قبول نداريم كه همه آيات مربوط به صفات خاصه خدا و انبيا، از متشابهات هستند، و در ثانى به فرض هم كه آن را قبول كنيم دليلى بر چنين انحصار نداريم . و بطورى كه از سخنان طولانى ابن تيميه برمى آيد وى دو كلمه محكم و متشابه را به معناى لغويش معنا كرده ، يعنى محكم را به كلمه اى كه دلالتى محكم دارد، و متشابه را به كلمه اى كه چند معنا در آن محتمل است تعبير و تعريف كرده و گفته است ، اين دو معنا امرى نسبى است ، چه بسا مى شود كه يك آيه از نظر جمعيتى متشابه است ، چون مردمى عامى هستند، و نمى توانند با بحث و گفتگو معناى واقعى آن را بدست آوردند. در نتيجه درباره آن آيه احتمالها مى دهند، ولى همين آيه براى جمعى ديگر محكم است ، چون قدرت بحث و فحص را دارند، و اين معنا در آيات صفات روشن تر به چشم مى خورد، چون غالب مردم درباره اين گونه صفات و اين گونه آيات دچار اشتباه مى شوند، چون فهمشان قاصر از اين است كه تا بام عالم حس به پرواز درآمده و در ماوراى عالم حس جولان كند، بناچار آنچه از صفات كه خداى تعالى براى خود اثبات كرده با صفات مشابه آن كه در خودشان سراغ دارند قياس مى كنند، و دچار گمراهى مى شوند. مثلا خدا براى خود علم و قدرت و سمع و بصر و رضا و غضب و يد و عين و امثال اينها اثبات نموده ، گمان مى كنند كه اين صفات در خداى تعالى هم از مقوله صفات خودشان امورى مادى ، و يا مستلزم جسمانيت است ، و يا آنها را شوخى و غير حقيقى فرض مى كنند، و از همين راه فتنه ها بپا مى شود، و بدعت ها ظهور مى كند، و مذاهب درست مى شود!. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □پس گویا می پرسی، چگونه بگوییم؟ آقا فرموده است: «آن قدر بگ
□نفس که قطع شد، نفس از تعلّق به جسم طبیعی آزاد می شود. یعنی انصراف پیش می آید، و این لحظه از آن لحظه های شکار گاهی نفس ناطقه ی انسانی است.(۴۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □نفس که قطع شد، نفس از تعلّق به جسم طبیعی آزاد می شود. یعن
حالا من نمی گویم بروید این ها را انجام دهید، من در باره ی دعا حرف می زنم و اوّلش هم اعتذار کردم که این دعا، دعای کمّلین است، شما همین اندازه بخوان و برو، اگر موفق شدی خوب است، خدا پدر و مادرت را رحمت کند، اگر بخواهی به این لطائف دست پیدا کنی و این دقت ها را دنبال کنی به زحمت می افتی، بعد هم برای خودت و هم برای ما گرفتاری درست می کنی.(۴۷) @mohamad_hosein_tabatabaei
■●صلوات عرشی جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت زین العابدین و سید الساجدین، مولانا علی بن الحسین علیهماالسلام●■ ■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلی آدمِ أهْلِ البَیتِ ، المُنَزّهِ عن کَیْت و ما کَیت ، روحِ جَسَد الإمامةِ ، شَمسِ الشّهامة ، مَضمونِ کِتابِ الإبداعِ ، حَلٍّ تَعْمیَة الإختِراعِ ، سِرِّ اللهِ فی الوُجودِ ، إنسانِ عَیْنِ الشُّهودِ ، خازِنِ کُنُوزِ الغَیبِ ، مَطلَعِ نورِ الإیمانِ ، کاشِفِ مستورِ العِرفانِ ، الحُجَّةِ القاطِعَة ، و الدُّرَّةِ اللّامِعَة ، ثَمَرةِ شَجَرةِ طوبی القُدسیّة ، أزل الغَیبِ و أبدِ الشّهادةِ ، السِّر الکُّلِّ فی سِرِّ العبادة ، وتَدِ الأوتادِ و زَیْنِ العبادِ ، إمام العالمین و مَجمعِ البَحرَین ،زَیْن العابدینَ علیِّ بن الحسین علیهِ السلام. ■تحیات عالیات بر آن پاکیزه فطرتِ قدس٘ حقیقت باد که خود اهل بیت را اوست آدم ابوالبشر و دامن قدسش منزه است از هرگونه شر. روح جسد امامت است و آفتاب ملک شهامت، مضمون کتاب ابداع و حل معمای اختراع. طبقهٔ زجاجیهٔ دیدهٔ نشأت شهود است و سر الهی در عالم وجود، نگه‌دار کنوز غیب است و مطلع نور ایمان و کاشف رموز عرفان. برهان قاطع است و دُرِّ لامع؛ ثمرهٔ قدسیهٔ شجرهٔ طوبی است. ازل الآزال عوالم غیب و ابدالآباد عوالم شهادت و سرّ مستتر بندگی و عبادت، وتد الاوتاد و زین العباد، امام العالمین و مجمع البحرین، علی بن الحسین علیه السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei  
🏴صلی الله علیک یا زین العابدین🏴 ■●دو قدم محبوب، دو جرعه و دو قطره محبوب نزد خداوند متعال در بیان امام سجاد علیه السلام●■ ☑️امام سجاد علیه السلام: ■مَا مِنْ خُطْوَةٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ خُطْوَتَيْنِ خُطْوَةٍ يَسُدُّ بِهَا اَلْمُؤْمِنُ صَفّاً فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ خُطْوَةٍ إِلَى ذِي رَحِمٍ قَاطِعٍ وَ مَا مِنْ جُرْعَةٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جُرْعَتَيْنِ جُرْعَةِ غَيْظٍ رَدَّهَا مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةُ مُصِيبَةٍ رَدَّهَا مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ وَ مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَتَيْنِ قَطْرَةِ دَمٍ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ قَطْرَةِ دَمْعَةٍ فِي سَوَادِ اَللَّيْلِ لاَ يُرِيدُ بِهَا عَبْدٌ إِلاَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ. ■ابو حمزه ثمالی نقل می‌کند: شنيدم امام زين العابدين علیه السلام ميفرمودند: ■هيچ قدمی در نزد خداوند از دو قدم محبوبتر نيست، قدمی كه مؤمن برای صف بستن در جهاد بر می دارد و قدمی كه براي آشتی با خويشاوند و ارحامی که قطع رابطه کردند بر می دارد. ■و هيچ جرعه ای (بلعیدن کم کم آب) نزد خداوند متعال محبوبتر از دو جرعه نيست، يكی جرعه خشمی كه مومن با حلم و بردباری فرو می برد و ديگری جرعه مصيبتی كه مومن با صبر و شکیبایی بنوشد. ■و هيچ قطره ای نزد خداوند محبوبتر از دو قطره نيست، يكي قطره خونی كه در راه خدا ريخته شود و ديگری اشكی كه در تاريكی شب فقط برای خداوند متعال از چشم بنده جاری شود. ■●الخصال، ج۱، ص۵۰. شیخ صدوق رحمةالله علیه●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم5⃣ ● نقل اقوال مختلفی که در باره مراد از محکم و متشابه گفته شد
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم6⃣ پس محكم و متشابه همانطور كه گفتيم دو معناى نسبى است ، محكم كه براى بعضى محكم است براى بعضى ديگر متشابه است ، و متشابه كه براى بعضى متشابه است ، براى بعضى ديگر محكم است ، آنچه كه علم بدان براى هيچ كس ممكن نيست تأويل متشابهات ، يعنى علم بحقيقت معانى آنهاست ، كه امثال آيات صفات بر آنها دلالت دارد، درست است كه ما از عبارت : ((ان اللّه على كل شى ء قدير)) و يا عبارت ((ان اللّه بكل شى ء عليم )) و امثال آن معناهائى مى فهميم ، و ليكن حقيقت علم و قدرت و ساير صفات خدا و كيفيت افعال خاصه به خدا را نمى فهميم ، و تأويل متشابهات هم همين است كه جز خدا كسى آن را نمى داند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 58 اين بود خلاصه گفتار ابن تيميه و ما ان شاء اللّه بزودى در بحثى كه پيرامون تأويل خواهيم داشت متعرض اشكالات گفته وى خواهيم شد. سيزدهم اين است كه بعضى گفته اند: محكم آن آياتى است كه عقل در درك آن راه دارد، و متشابه آن است كه چنين نباشد. اين وجه نيز درست نيست ، براى اين كه سخنى است بدون دليل ، و آيات قرآنى هر چند به اين دو قسم تقسيم مى شوند، ولى صرف اين كه بعضى از آيات قرآن آنطور، و بعضى ديگر اين طور هستند دليل نمى شود بر اين كه محكم ، آيات قسم اول ، و متشابه آيات قسم دوم باشد، چون خصوصياتى كه در آيه مورد بحث براى محكم و متشابه ذكر شده ، با اين وجه آنطور كه بايد تطبيق نمى شود، علاوه بر اين ، وجه نامبرده بوسيله آيات احكام نقض مى شود، براى اين كه اين آيات بطور قطع جزء آيات محكم قرآن است ، در حالى كه عقل هيچ راهى به حقيقت مفاد آن ندارد، و بنابر وجه نامبرده بايد جزء متشابهات شمرده شود. چهاردهم اين است كه بعضى گفته اند: محكم عبارت است از آياتى كه ظاهرش منظور باشد، و متشابه آن است كه ظاهرش منظور نباشد. اين وجهى است كه در بين دانشمندان اخير اسلامى شيوع يافته ، و اصطلاحى هم كه همين دانشمندان در معناى ((تأويل )) دارند مبتنى بر همين معنايى است كه براى ((محكم و متشابه )) كرده اند، چون در معناى ((تأويل )) گفته اند: عبارت است از معنايى كه مخالف با ظاهر كلام باشد، و گويا مراد آن كسى هم كه گفته : محكم آيه اى است كه تأويلش تنزيلش باشد، و متشابه آيه اى است كه به جز تأويل معنايى از آن فهميده نشود، همين وجه چهاردهم است . و اين وجه هم درست نيست ، زيرا صرف اصطلاحى است ، و اوصافى كه در آيه ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 59 براى محكم و متشابه نام برده شده به هيچ وجه با آن تطبيق نمى كند، براى اين كه متشابه بدين جهت متشابه است كه مراد و مدلول آن مشخص ‍ نيست ، و منظور از تأويل آن معناى مراد از متشابه نيست ، تا متشابه به اين نشانى متميز از محكم شود، كه تأويل دارد، و محكم تأويل ندارد. بلكه همانطور كه قبلا بيان كرديم مراد از تأويل در آيه شريفه ، امرى است كه شامل تمامى آيات قرآنى مى شود، چه محكمش و چه متشابهش ‍ . علاوه بر اينكه در قرآن هيچ آيه اى نداريم كه معناى ظاهرى آن منظور نباشد، و خلاف ظاهر آن مراد باشد، و اگر هم آيه اى باشد كه معناى غير ظاهرى آن مراد باشد به خاطر آيات محكم ديگرى است كه آنرا برخلاف ظاهرش برگردانده است . چون آيات قرآن يكديگر را تفسير مى كنند، و معلوم است كه معنايى كه قرائن متصل و يا منفصل كلام ، به لفظ مى دهند، معناى خلاف ظاهر نيست ، آنهم در كلامى كه خود صاحب كلام تصريح كرده باشد به اين كه رسم من در كلام آن است كه اجزاى كلامم را به هم مربوط و متصل كنم ، به طورى كه يكى مفسر ديگرى ، و شاهد بر آن باشد، و خواننده با كمى تدبرو دقت بتواند هر اختلاف و منافاتى را كه به ظاهر به چشم مى خورد از بين ببرد، و فرموده باشد: ((افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم6⃣ پس محكم و متشابه همانطور كه گفتيم دو معناى نسبى است ، محكم
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم7⃣ پانزدهم وجهى است كه از ((اصم )) حكايت شده ، و آن اين است كه : ((محكم )) آن آياتى است كه همه در تأويلش اجماع و اتفاق داشته باشند، و ((متشابه )) آن است كه تأويلش مورد اختلاف باشد. گويا منظور ((اصم )) از اتفاق و اختلاف اين است كه مدلول آيه طورى باشد كه در اولى (محكم ) نظرها مختلف نباشد، و در دومى (متشابه ) مختلف باشد. اين وجه نيز درست نيست ، براى اينكه لازمه اش متشابه بودن تمامى قرآن است ، چون هيچ آيه اى در قرآن نيست كه از هر جهت مورد اتفاق مفسرين بوده و از هيچ جهتى در آن اختلاف نباشد، بلكه يا در لفظ آن اختلاف هست ، و يا در معنايش ، و يا اين كه ظهور دارد يا نه ، و يا در جهات ديگر حتى بعضى از مفسرين به استناد آيه ((كتابا متشابها)) گفته اند: همه قرآن متشابه است ، و غفلت كرده اند از اين كه وقتى مى تواند بگويد همه قرآن متشابه است كه آيه ((كتابا متشابها)) محكم باشد، و جمعى ديگر معتقدند كه ظاهر كتاب حجت نيست ، يعنى ظهور ندارد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 60 شانزدهم اين است كه گفته اند: متشابه از قرآن ، آن آياتى است كه تفسيرش به تفسير آيه اى ديگر مشتبه شده باشد، و فهم آن به خاطر همين اشتباه مشكل شده باشد، حال چه اين كه اشكال از جهت لفظ باشد، يا از جهت معنا اين وجه را راغب ذكر كرده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
، از شاگردان علامه: ■علامه طباطبایی از قول استادش آقای قاضی می‌فرمود: «تمام فیوضات به دست امام حسین (عليه‌السلام) می‌باشد و پیشکارش(حضرت) ابوالفضل(عليه‌السلام) است». @mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیت‌الله بهجت●■ ■«السَّلَامُ مِنَ اللَّه‌ عَلَیْکَ یَا ابَاعَبْدِالله؛ سلام خدا بر تو ‌ای اباعبدالله!» یعنی چه؟ این‌طور تعبیرات زیاد است؛ «سَلَامٌ عَلَى آلِ یَاسِین؛ سلام بر آل یاسین». محل و مَحمل این عبارات چیست؟ ■یعنی مأذون هستم به اینکه «تحیّةالله» و «سلام‌الله» را بدهم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ [یعنی] می‌دانم خداوند راضی است که من تحیات او را بدهم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ نه اینکه [تحیت و سلام خدا را] بدهم به خودم و بعد، از جانب خودم تحیت کنم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ نه‌خیر! اَظهَر(آشکارتر) در این عبارت این است که «تحیةالله» به‌منزلۀ «هبةالله» (هدیۀ الهی) و به‌منزلۀ «مواهب‌الله» است. من مأذون هستم که مواهب الهیه را به مقربین درگاه خدا بدهم. پس باید یک یکی موارد را نگاه کنیم ببینیم اظهر در محملش چیست؟ ■●رحمت واسعه، ص۲۱۹ (مجموعه فرمایشات حضرت آیت‌الله بهجت پیرامون حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و اصحاب و یاران آن حضرت)●■ @mohamad_hosein_tabatabaei