eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □پس گویا می پرسی، چگونه بگوییم؟ آقا فرموده است: «آن قدر بگ
□نفس که قطع شد، نفس از تعلّق به جسم طبیعی آزاد می شود. یعنی انصراف پیش می آید، و این لحظه از آن لحظه های شکار گاهی نفس ناطقه ی انسانی است.(۴۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □نفس که قطع شد، نفس از تعلّق به جسم طبیعی آزاد می شود. یعن
حالا من نمی گویم بروید این ها را انجام دهید، من در باره ی دعا حرف می زنم و اوّلش هم اعتذار کردم که این دعا، دعای کمّلین است، شما همین اندازه بخوان و برو، اگر موفق شدی خوب است، خدا پدر و مادرت را رحمت کند، اگر بخواهی به این لطائف دست پیدا کنی و این دقت ها را دنبال کنی به زحمت می افتی، بعد هم برای خودت و هم برای ما گرفتاری درست می کنی.(۴۷) @mohamad_hosein_tabatabaei
■●صلوات عرشی جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت زین العابدین و سید الساجدین، مولانا علی بن الحسین علیهماالسلام●■ ■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلی آدمِ أهْلِ البَیتِ ، المُنَزّهِ عن کَیْت و ما کَیت ، روحِ جَسَد الإمامةِ ، شَمسِ الشّهامة ، مَضمونِ کِتابِ الإبداعِ ، حَلٍّ تَعْمیَة الإختِراعِ ، سِرِّ اللهِ فی الوُجودِ ، إنسانِ عَیْنِ الشُّهودِ ، خازِنِ کُنُوزِ الغَیبِ ، مَطلَعِ نورِ الإیمانِ ، کاشِفِ مستورِ العِرفانِ ، الحُجَّةِ القاطِعَة ، و الدُّرَّةِ اللّامِعَة ، ثَمَرةِ شَجَرةِ طوبی القُدسیّة ، أزل الغَیبِ و أبدِ الشّهادةِ ، السِّر الکُّلِّ فی سِرِّ العبادة ، وتَدِ الأوتادِ و زَیْنِ العبادِ ، إمام العالمین و مَجمعِ البَحرَین ،زَیْن العابدینَ علیِّ بن الحسین علیهِ السلام. ■تحیات عالیات بر آن پاکیزه فطرتِ قدس٘ حقیقت باد که خود اهل بیت را اوست آدم ابوالبشر و دامن قدسش منزه است از هرگونه شر. روح جسد امامت است و آفتاب ملک شهامت، مضمون کتاب ابداع و حل معمای اختراع. طبقهٔ زجاجیهٔ دیدهٔ نشأت شهود است و سر الهی در عالم وجود، نگه‌دار کنوز غیب است و مطلع نور ایمان و کاشف رموز عرفان. برهان قاطع است و دُرِّ لامع؛ ثمرهٔ قدسیهٔ شجرهٔ طوبی است. ازل الآزال عوالم غیب و ابدالآباد عوالم شهادت و سرّ مستتر بندگی و عبادت، وتد الاوتاد و زین العباد، امام العالمین و مجمع البحرین، علی بن الحسین علیه السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei  
🏴صلی الله علیک یا زین العابدین🏴 ■●دو قدم محبوب، دو جرعه و دو قطره محبوب نزد خداوند متعال در بیان امام سجاد علیه السلام●■ ☑️امام سجاد علیه السلام: ■مَا مِنْ خُطْوَةٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ خُطْوَتَيْنِ خُطْوَةٍ يَسُدُّ بِهَا اَلْمُؤْمِنُ صَفّاً فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ خُطْوَةٍ إِلَى ذِي رَحِمٍ قَاطِعٍ وَ مَا مِنْ جُرْعَةٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جُرْعَتَيْنِ جُرْعَةِ غَيْظٍ رَدَّهَا مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةُ مُصِيبَةٍ رَدَّهَا مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ وَ مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَتَيْنِ قَطْرَةِ دَمٍ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ قَطْرَةِ دَمْعَةٍ فِي سَوَادِ اَللَّيْلِ لاَ يُرِيدُ بِهَا عَبْدٌ إِلاَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ. ■ابو حمزه ثمالی نقل می‌کند: شنيدم امام زين العابدين علیه السلام ميفرمودند: ■هيچ قدمی در نزد خداوند از دو قدم محبوبتر نيست، قدمی كه مؤمن برای صف بستن در جهاد بر می دارد و قدمی كه براي آشتی با خويشاوند و ارحامی که قطع رابطه کردند بر می دارد. ■و هيچ جرعه ای (بلعیدن کم کم آب) نزد خداوند متعال محبوبتر از دو جرعه نيست، يكی جرعه خشمی كه مومن با حلم و بردباری فرو می برد و ديگری جرعه مصيبتی كه مومن با صبر و شکیبایی بنوشد. ■و هيچ قطره ای نزد خداوند محبوبتر از دو قطره نيست، يكي قطره خونی كه در راه خدا ريخته شود و ديگری اشكی كه در تاريكی شب فقط برای خداوند متعال از چشم بنده جاری شود. ■●الخصال، ج۱، ص۵۰. شیخ صدوق رحمةالله علیه●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم5⃣ ● نقل اقوال مختلفی که در باره مراد از محکم و متشابه گفته شد
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم6⃣ پس محكم و متشابه همانطور كه گفتيم دو معناى نسبى است ، محكم كه براى بعضى محكم است براى بعضى ديگر متشابه است ، و متشابه كه براى بعضى متشابه است ، براى بعضى ديگر محكم است ، آنچه كه علم بدان براى هيچ كس ممكن نيست تأويل متشابهات ، يعنى علم بحقيقت معانى آنهاست ، كه امثال آيات صفات بر آنها دلالت دارد، درست است كه ما از عبارت : ((ان اللّه على كل شى ء قدير)) و يا عبارت ((ان اللّه بكل شى ء عليم )) و امثال آن معناهائى مى فهميم ، و ليكن حقيقت علم و قدرت و ساير صفات خدا و كيفيت افعال خاصه به خدا را نمى فهميم ، و تأويل متشابهات هم همين است كه جز خدا كسى آن را نمى داند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 58 اين بود خلاصه گفتار ابن تيميه و ما ان شاء اللّه بزودى در بحثى كه پيرامون تأويل خواهيم داشت متعرض اشكالات گفته وى خواهيم شد. سيزدهم اين است كه بعضى گفته اند: محكم آن آياتى است كه عقل در درك آن راه دارد، و متشابه آن است كه چنين نباشد. اين وجه نيز درست نيست ، براى اين كه سخنى است بدون دليل ، و آيات قرآنى هر چند به اين دو قسم تقسيم مى شوند، ولى صرف اين كه بعضى از آيات قرآن آنطور، و بعضى ديگر اين طور هستند دليل نمى شود بر اين كه محكم ، آيات قسم اول ، و متشابه آيات قسم دوم باشد، چون خصوصياتى كه در آيه مورد بحث براى محكم و متشابه ذكر شده ، با اين وجه آنطور كه بايد تطبيق نمى شود، علاوه بر اين ، وجه نامبرده بوسيله آيات احكام نقض مى شود، براى اين كه اين آيات بطور قطع جزء آيات محكم قرآن است ، در حالى كه عقل هيچ راهى به حقيقت مفاد آن ندارد، و بنابر وجه نامبرده بايد جزء متشابهات شمرده شود. چهاردهم اين است كه بعضى گفته اند: محكم عبارت است از آياتى كه ظاهرش منظور باشد، و متشابه آن است كه ظاهرش منظور نباشد. اين وجهى است كه در بين دانشمندان اخير اسلامى شيوع يافته ، و اصطلاحى هم كه همين دانشمندان در معناى ((تأويل )) دارند مبتنى بر همين معنايى است كه براى ((محكم و متشابه )) كرده اند، چون در معناى ((تأويل )) گفته اند: عبارت است از معنايى كه مخالف با ظاهر كلام باشد، و گويا مراد آن كسى هم كه گفته : محكم آيه اى است كه تأويلش تنزيلش باشد، و متشابه آيه اى است كه به جز تأويل معنايى از آن فهميده نشود، همين وجه چهاردهم است . و اين وجه هم درست نيست ، زيرا صرف اصطلاحى است ، و اوصافى كه در آيه ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 59 براى محكم و متشابه نام برده شده به هيچ وجه با آن تطبيق نمى كند، براى اين كه متشابه بدين جهت متشابه است كه مراد و مدلول آن مشخص ‍ نيست ، و منظور از تأويل آن معناى مراد از متشابه نيست ، تا متشابه به اين نشانى متميز از محكم شود، كه تأويل دارد، و محكم تأويل ندارد. بلكه همانطور كه قبلا بيان كرديم مراد از تأويل در آيه شريفه ، امرى است كه شامل تمامى آيات قرآنى مى شود، چه محكمش و چه متشابهش ‍ . علاوه بر اينكه در قرآن هيچ آيه اى نداريم كه معناى ظاهرى آن منظور نباشد، و خلاف ظاهر آن مراد باشد، و اگر هم آيه اى باشد كه معناى غير ظاهرى آن مراد باشد به خاطر آيات محكم ديگرى است كه آنرا برخلاف ظاهرش برگردانده است . چون آيات قرآن يكديگر را تفسير مى كنند، و معلوم است كه معنايى كه قرائن متصل و يا منفصل كلام ، به لفظ مى دهند، معناى خلاف ظاهر نيست ، آنهم در كلامى كه خود صاحب كلام تصريح كرده باشد به اين كه رسم من در كلام آن است كه اجزاى كلامم را به هم مربوط و متصل كنم ، به طورى كه يكى مفسر ديگرى ، و شاهد بر آن باشد، و خواننده با كمى تدبرو دقت بتواند هر اختلاف و منافاتى را كه به ظاهر به چشم مى خورد از بين ببرد، و فرموده باشد: ((افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم6⃣ پس محكم و متشابه همانطور كه گفتيم دو معناى نسبى است ، محكم
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم7⃣ پانزدهم وجهى است كه از ((اصم )) حكايت شده ، و آن اين است كه : ((محكم )) آن آياتى است كه همه در تأويلش اجماع و اتفاق داشته باشند، و ((متشابه )) آن است كه تأويلش مورد اختلاف باشد. گويا منظور ((اصم )) از اتفاق و اختلاف اين است كه مدلول آيه طورى باشد كه در اولى (محكم ) نظرها مختلف نباشد، و در دومى (متشابه ) مختلف باشد. اين وجه نيز درست نيست ، براى اينكه لازمه اش متشابه بودن تمامى قرآن است ، چون هيچ آيه اى در قرآن نيست كه از هر جهت مورد اتفاق مفسرين بوده و از هيچ جهتى در آن اختلاف نباشد، بلكه يا در لفظ آن اختلاف هست ، و يا در معنايش ، و يا اين كه ظهور دارد يا نه ، و يا در جهات ديگر حتى بعضى از مفسرين به استناد آيه ((كتابا متشابها)) گفته اند: همه قرآن متشابه است ، و غفلت كرده اند از اين كه وقتى مى تواند بگويد همه قرآن متشابه است كه آيه ((كتابا متشابها)) محكم باشد، و جمعى ديگر معتقدند كه ظاهر كتاب حجت نيست ، يعنى ظهور ندارد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 60 شانزدهم اين است كه گفته اند: متشابه از قرآن ، آن آياتى است كه تفسيرش به تفسير آيه اى ديگر مشتبه شده باشد، و فهم آن به خاطر همين اشتباه مشكل شده باشد، حال چه اين كه اشكال از جهت لفظ باشد، يا از جهت معنا اين وجه را راغب ذكر كرده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
، از شاگردان علامه: ■علامه طباطبایی از قول استادش آقای قاضی می‌فرمود: «تمام فیوضات به دست امام حسین (عليه‌السلام) می‌باشد و پیشکارش(حضرت) ابوالفضل(عليه‌السلام) است». @mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیت‌الله بهجت●■ ■«السَّلَامُ مِنَ اللَّه‌ عَلَیْکَ یَا ابَاعَبْدِالله؛ سلام خدا بر تو ‌ای اباعبدالله!» یعنی چه؟ این‌طور تعبیرات زیاد است؛ «سَلَامٌ عَلَى آلِ یَاسِین؛ سلام بر آل یاسین». محل و مَحمل این عبارات چیست؟ ■یعنی مأذون هستم به اینکه «تحیّةالله» و «سلام‌الله» را بدهم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ [یعنی] می‌دانم خداوند راضی است که من تحیات او را بدهم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ نه اینکه [تحیت و سلام خدا را] بدهم به خودم و بعد، از جانب خودم تحیت کنم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ نه‌خیر! اَظهَر(آشکارتر) در این عبارت این است که «تحیةالله» به‌منزلۀ «هبةالله» (هدیۀ الهی) و به‌منزلۀ «مواهب‌الله» است. من مأذون هستم که مواهب الهیه را به مقربین درگاه خدا بدهم. پس باید یک یکی موارد را نگاه کنیم ببینیم اظهر در محملش چیست؟ ■●رحمت واسعه، ص۲۱۹ (مجموعه فرمایشات حضرت آیت‌الله بهجت پیرامون حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و اصحاب و یاران آن حضرت)●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■ایشان(علامه طباطبایی) در مجلس روضه‌ای که سیدی در محله گذر خان قم تشکیل می‌داد شرکت می‌نمود، یک بار قسمتی از منزل آن سید، نوسازی شده بود و علامه در همان قسمت نشسته بودند. در آن هنگام می‌پرسند: چه مدت است که در این جا مجلس عزاداری برپاست؟ گفته بودند: بیش از چهل سال. مرحوم علامه از آن قسمت نوسازی شده برخاستند و به قسمت قدیمی خانه رفتند و فرمودند: «این آجرهایی که چهل سال شاهد گریه بر امام حسین(علیه السلام) بودند، قداستی دارند که انسان به این‌ها هم تبرک می‌جوید.» ■●به نقل از پایگاه حوزه●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی حالا من نمی گویم بروید این ها را انجام دهید، من در باره ی
□یکی از لطائفی که درباره ی دعای شریف حضرت هست، این است که چون نماز مبارک شان از شب تا سحر مقّدمه ی این دعا را تشکیل می داد. آن دوری بین عبد و ربّ و آن فاصله ی بین منادی و منادا را برداشت، چون مقام ابتدایی دعا معمولاً یا با کلمه ی «اللّهمّ» که در حقیقت «یا اللّه» است، شروع می شود، یا با مثل، «یا الهی» شروع می شود، که به صورت نداست و حق متعال در مقام منادا قرار میگیرد.(۴۸) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □یکی از لطائفی که درباره ی دعای شریف حضرت هست، این است که
□لذا حضرت کانّه بلافاصله به عنوان تعقیب نمازشان از سر شب تا سحر، فرمود:«الهی لاتودّبنی...» با «یا» همراه نیست، در این مقام به صورت ندا نیست، ندا یا باید با «یا» همراه باشد یا با«ایا» یا با «هیا» یا با دیگر الفاظ ندایی که در ادبیات مطرح شده است. لذا در حقیقت روح این دعا به نجوا بر می گردد نه به منادات، معمولاّ در ادعیه اول «منادات» است بعد اهسته، تبدیل به «مناجات» می شود، «منادات» از دور ندا کردن است، اماّ «مناجات» از نردیک و در گوشی نجوا کردن است.(۴۹) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● ‍ #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت ششم)●■ ■معاويه، به‌دلیل #ضعف_معرفت و #ضعف_ایمان مردم، ت
■●‍ (قسمت هفتم)●■ ■نكته‌اي بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يك‌بار كه معاويه به مدينه آمد تا به هر زوري شده براي وليعهدي يزيد بيعت بگيرد، يك ملاقات با امام حسين عليه السلام دارد. ■در آن ملاقات به حضرت مي‌گويد: تو چرا با يزيد بيعت نمي‌كني؟ حتماً مي‌خواهي بگويي كه پدرت، مادرت، خودت از پدر و مادر و خود يزيد بهتري! به اين خاطر حاضر نيستي بيعت كني! بعد معاويه شروع مي‌كند به تجزيه و تحليل و مي‌گويد: اينكه بگويي مادرت از مادر يزيد بهتر است، این را حرفي ندارم، بله، چون مادر يزيد از قريش نبود و مادر تو از قريش بود. حالا خوب نگاه کنید! يعني فضيلت حضرت زهرا سلام الله علیها را در همین حد می‌داند! يعني بحث ملّي‌گرايي و ناسيوناليسم و قبيله‌گرايي! ■گفت: بله، اين را قبول دارم؛ بعد هم بسیار خب، دختر پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده؛ در این بحث ندارم که مادر تو بهتر بود؛ امّا اگر بگويي كه پدر تو بهتر از پدر يزيد يعني منِ معاويه است، اين حرف بي‌ربطی است! چرا؟ چون پدر تو با پدر جنگيد و خدا پدر يزيد را بر پدر تو غالب كرد و پدر تو از بين رفت و پدر يزيد باقي ماند؛ پس پدر يزيد كه منِ معاويه‌ام از علي بهتر است! ■و امّا اگر بگويي منِ حسين از يزيد بهترم، اين هم هيچ دليلي ندارد! امام حسين عليه السلام فرمودند: يعني تو مي‌گويي يزيد شراب‌خوار سگ‌باز ميمون‌باز از منِ حسين بهتر است؟! حالا خوب نگاه کنید! معاويه بلافاصله گفت: غيبت نكن! چرا غيبت مي‌كني؟ غيبت حرام است! چرا از پسرعمويت غيبت مي‌كني؟ حالا يزيد را هم مي‌گويد پسرعمويت! به‌خاطر اينكه ريشه‌ي آنها برمي‌گردد به يك جدّ؛ یعنی امیّه و هاشم [که فرزندان عبدمناف هستند.] گفت: چرا از پسرعمويت غيبت مي‌كني؟ غيبت حرام است! نباید غیبت کنی! ■ببینید اين تقدّس‌هايي كه گاهي دهان انسان را مي‌بندند براي گفتن يك‌سري حقايق و دفاع از حقايق. ببينيد معاويه چطور بازي درمي‌آورد. بعد ادامه داد: من هيچ‌وقت نديدم كه يزيد از تو غيبت كند و تو از يزيد غيبت مي‌كني. كسي كه غيبت نمي‌كند از كسي كه غيبت مي‌كند بهتر است؛ پس يزيد از تو بهتر است! اينها در تاريخ ثبت شده! قصّه نمی‌سازم. ■علي‌ايّ‌حال چگونه معاويه توانست به غرض خود برسد؟ ريشه‌ي آن را شايد بايد جزئي‌تر دنبال كرد. ادامه دارد... ۱۴۴۲ @mohamad_hosein_tabatabaei