#استاد_علّامه_ما
■زمانی که انسان صدای غیبی بشنود یا چیزی به قلبش الهام شود، اگر قلبش آرام و مطمئن باشد، نشانۀ این است که القائی رحمانی بوده است.
■همانطور که اضطراب و تشویش نشانۀ شیطانی بودن آن است و مانند آن است حالت شتاب زدگی و بی تابی و سبُک سَری و شبیهِ اینها.
«المیزان فی تفسیر القرآن» ج ۳ ص ۲۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●روزهای پايانی زندگی پيامبر صلی الله●■
■روزهای پایانی #ماه_صفر را می گذرانيم و در آستانه ی بیست و هشت و بیست و نهمين روز از ماه صفر قرار داریم؛ روز بیست وهشتم ماه صفر یادآور خاطره ي رحلت جانسوز رَحمَةُلِلعالمین، خاتَمالنَّبِیین، پیامبر بزرگوار اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم و شهادت مظلومانه ي سِبط اکبر آن حضرت، #امام_مجتبي عليه السّلام است و آخرین روز ماه صفر هم خاطره ي شهادت غریبانه ي علی ابن موسي الرّضا عليه السّلام را در دل و ذهن ها زنده می كند. #ماه_صفر، ماه مصیبت است و در پایان خودش مصائب عظیمی را یکجا جمع کرده است.
■رحلت پیغمبراکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم حادثه ي بی نظيري در تاریخ هستی است. گل سرسبد گلستان آفرینش، اشرف مخلوقات خدای عالم، در چنین ایّامی بهسوی جهان باقی و رفیق اعلی سفر فرمود. پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم تقریباً در یکسال آخر عمر شریفشان، بارها مسألهی نزدیک بودن رحلت خود را اعلام فرمودند. در حَجَّةُالوِداع که حدوداً دوماهونیم، سهماه قبل از رحلت آن بزرگوار انجام شد؛ صریحاً مسأله ي نزدیک بودن ارتحالشان را به آگاهی مردم رساندند. یک ماه به رحلت آن بزرگوار مانده بود که حضرت، اصحاب را در خانه جمع کردند و نگاهی به اصحاب انداختند؛ بعد چشمان پيامبراكرم صلّي الله عليه و آله وسلّم غرق در اشک شد و در حقّ اصحاب دعا کردند و فرمودند: «مَرْحَباً بِکُم» خدا به شما زندگی ببخشد؛ خدا شما را بیامرزد؛ خدا شما را در پناه خودش قرار دهد و حفظ کند؛ خدا به شما توفیق عطا کند؛ خدا به شما رزق و روزی عنایت کند و خدا شما را یاری دهد، نصرت کند و هدایت فرماید. بعد از دعاهای خیری که در حقّ اصحاب فرمودند؛ فرمودند: من شما را به تقوی و پرهیزکاری توصیه میکنم و همه ي شما را به خدا میسپارم؛ جمله ي آخر خبر سنگینی را همراه داشت. پیامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم از اصحاب خداحافظی میکنند؛ اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! مگر قرار است رحلت شما، چه زمانی اتّفاق بیفتد؟ چهزمانی این حادثه واقع خواهد شد؟ پیامبرکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: فراق و بازگشت به سوی خداوند بسیار نزدیک است.
■همینطور نقل شده است زمانیکه آیه ي «اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُم مَّيِّتُونَ» به پیغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم نازل شد؛ که میفرماید: ایپیامبر! تو میمیری؛ آنها هم خواهند مرد؛ پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: ای کاش میدانستم که مرگ من، چه موقع خواهد بود. تا اینکه سوره ي نصر بر پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم نازل شد.
ادامه دارد..
■●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●دلایل صلح امام حسن علیه السلام (قسمت ۱)●■
■امام مجتبی علیه السلام در زمانی بر سر کار آمدند و بار سنگین امامت بر دوش آن بزرگوار قرار گرفت، که دوران های تلخ چهار و نیم ساله ی حکومت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام زمینه ی بسیار نامساعدی برای خلافت امام مجتبی علیه السلام فراهم کرده بود.
☑️چگونگی شرایط حکومت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام
■امیرالمؤمنین علیه السلام که سردار رشید پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سپاه اسلام بودند؛ با آن همه افتخارات و آن همه تأکیدات و تأییداتی که از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم داشتند؛ در چهارسال و چندماهی که به قدرت ظاهری رسیدند، دیدیم که چه شد! هنوز اندک زمانی از بیعت با امیرالمؤمنین علیه السلام گذشته بود، که توطئه ی ماجرای جنگ جمل طرّاحی شد. عایشه که از دیرباز کینهی امیرالمؤمنین علیه السلام را در دل داشت، به میدان آمد و علی رغم اینکه قرآن کریم در سورهی احزاب به صراحت به زنان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم امر کرده است: «وَ قَرْنَ فِی بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْاُولىٰ» ای زنان پیغمبر! در خانههایتان قرار و آرام بگیرید و مثل زنان جاهلیت نخستین خودتان را در جامعه عرضه نکنید و به میدان جامعه نیایید. علیرغم این امر صریح قرآن کریم و علیرغم نهی هایی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به عایشه کردند (احادیث آن مفصّل است و اکنون نمی خواهیم وارد آن بحث شویم)؛ عایشه به میدان آمد و فتنه گری هایش را حول خونخواهی خون خلیفهی سوم سازماندهی کرد. بنیامیّه هم او را یاری می کردند. #طلحه و #زبیر هم که سابقهی شناخته شده و مثبتی در دوران پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم داشتند؛ به دلیل آلوده شدن به رفاه و اشرافیت، نمیتوانستند عدالت علوی را تحمّل کنند؛ که حضرت علی علیه السلام آنها را همسطح بقیّهی مردم تلقّی کنند. انتظار داشتند امیرالمؤمنین علیه السلام حکومت جایی را به آنجا بسپارند و رانتهایی در اختیارشان قرار دهند و چون امیرالمؤمنین علیه السلام اهل این کارها نبودند، آنها از حضرت امیرعلیه السلام بریدند. خدمت ایشان آمدند و گفتند ما میخواهیم عمره برویم. حضرت فرمودند: شما نمی خواهید عمره بروید؛ شما قصد فتنهگری دارید؛ ولی بروید؛ من جلویتان را نمیگیرم.
آنها رفتند و ماجرای جنگ جمل برپا شد؛ که در آن جنگ آنهمه مسلمان به شهادت رسید! پس از آن، زمینههای ماجرای جنگ صفیّن فراهم شد. فتنهگریها و تمرّدهای معاویه و خونی که در شهر کوفه به دل امیرالمؤمنين عليه السلام شد؛ این مردم بدعهد، سستبنیاد، بیاعتقاد، دنیاپرست، بیفهم و بدونشعور امیرالمؤمنین علیه السلام را چگونه تنها گذاشتند! چه خونی به دل امیرالمؤمنین علیه السلام کردند؛ که حضرت امیرعلیه السلام بارها می فرمودند (در نهج البلاغه موجود است؛ بروید ملاحظه کنید):«وَ اللهِ يُمِيتُ الْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِماعِ هـٰؤُلاءِ الْقَوْمِ عَلىٰ باطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ» به خدا قلب انسان میمیرد و کوه اندوه بر سر انسان فرود میآید، هنگامیکه می بیند آن قوم (اهل شام) دور باطل خودشان (معاویه) چگونه مجتمع و متّحدند و شما مردم کوفه دور حقّ خودتان چگونه متفرّقید!
■امیرالمؤمنین علیه السلام از ادّعاهای بدونعمل آنها رنج می بردند. می فرمودند: «يا اَشْباهَ الرِّجالِ وَ لا رِجالَ» ای نامردهایی که صورت ظاهر مردید؛ امّا فی الواقع نامردید! «يا اَشْباهَ الرِّجالِ وَ لا رِجالَ حُلُومُ الْاَطْفالِ» ای کسانی که عقلتان مثل عقل های بچّه ها است! «تَقُولُونَ فِی الْمَجالِسِ كَيْتَ وَ كَيْتَ فَاِذا جاءَ الْقِتالُ قُلْتُمْ حِيدِی حَيادِ»
در مجلس هایی که نشسته اید کلّی ادّعای دلاوری می کنید؛ می گویید: در میدان کارزار چنین و چنان می کنیم؛ ولی وقتی میدان جنگ پیش آمد، می گویید: الفرار الفرار و مرا در قتال تنها می گذارید! به هرحال خونی که به دل امیرالمؤمنین عليه السلام کردند! مکّاری معاویه از آن سو و از این طرف هم بلاهت مردم کوفه، زمینه های خاصّی است که وجود دارد.
ادامه دارد...
■استاد مهدی طیب■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■تمام ماسوا غرق م احمد هستند که حبیب خداست. اَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ، اَوسَطُنَا مُحَمَّدٌ، آخِرُنَا مُحَمَّدٌ، کُلنَُّا مُحَمَّدٌ. کُلُّنا گوشهاش شیعیان و محبّین را هم میگیرد. ما ظرفیم و آنها مظروفند؛ ظرفش هم محمّد است.
■انشاءالله محمّد و آل محمّد علیهم السّلام به دل ما پا بگذارند و خانه را صاحبخانه تصرّف کند. وقتی آنها بیایند، ما بر جا نمیمانیم.
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش هفتم2⃣ ● اختلاف در اين مسأله از ابتدا توأم با خلط و اشتباه بود
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش هشتم
● انحصار علم به تأويل در خداى سبحان ، منافاتى با اعطاء آن علم به بعضى افراد ندارد
پس باقى مى ماند انحصارى كه از جمله : ((و ما يعلم )) استفاده مى شود، كه هيچ چيزى نمى تواند ناقض آن شود، نه اين كه واو را عاطفه بگيريم ، و نه كلمه ((الا)) و نه هيچ چيز ديگر، پس آنچه اين آيه بر آن دلالت دارد اين است كه علم به تأويل منحصر در خدا و مختص به او است .
ليكن اين انحصار منافات ندارد با اين كه دليل ديگرى جداى از آيه مورد بحث ، دلالت كند بر اينكه خداى تعالى اين علم را كه مختص به خودش است به بعضى از افراد داده ، همچنان كه در نظاير اين علم هم آياتى داريم كه دلالت دارد بر اينكه مختص به خداست و در عين حال آياتى داريم كه مى گويد خدا اين علم را به غير خودش نيز داده ، مانند علم به غيب كه از يكسو مى فرمايد: ((قل لا يعلم من فى السموات و الارض الغيب الا اللّه )).
و نيز مى فرمايد: ((انما الغيب للّه )) و مى فرمايد: ((و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو)) كه همه اينها دلالت دارند بر اينكه تنها خداى تعالى علم غيب مى داند، و از سوى ديگر مى فرمايد: ((عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول ))،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 80
و در اين كلام خود، علم غيب را براى غير خود نيز اثبات كرده ، و آن غير، عبارت است از رسولى كه صلاحيت علم غيب را داشته باشد، و براى اين معنا نظاير ديگرى در قرآن هست (مثلا گرفتن جان مردگان را، از يكسو منحصر در خدا مى كند، و از سوى ديگر به ملائكه نسبت مى دهد ((مترجم ))) .
و اما جهت اول - كه گفتيم قرآن كريم علم تاءويل را تا حدودى براى غير خدا هم اثبات كرده است ، بيانش اين است كه آيات مربوط به تأويل همانطور كه خاطرنشان كرديم دلالت دارد بر اينكه تأويل عبارت است از امر خارجى ، كه نسبتش به مدلول آيه نسبت ممثل به مثل است .
پس امور خارجى نامبرده هر چند مدلول آيه نيستند، به اين معنا كه لفظ آيه دلالت بر آنامر خارجى ندارد، و ليكن از آن حكايت مى كند و آن امور محفوظ در الفاظ هستند، و آيات به نوعى از آن امور حكايت مى كند، نظير مثل معروف كه گفته اند: در تابستان شير را فاسد كردى و اين را به كسى مى گويند كه اسباب و مقدمات امرى را قبل از رسيدن وقت آن از دست داده باشد، چيزى كه از لفظ اين مثل استفاده مى شود اين است كه زنى در تابستان كارى كرده كه خودش يا حيوانش در زمستان شير ندهد، و اين مضمون با مواردى كه براى آن مثال مى زنيم تطبيق نمى كند، و در اين موارد هر چند شيرى و تابستانى در كار نيست ولى در عين حال وضع شنونده را در ذهن او ممثل و مجسم مى كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مظهر صفت خاصه رحمت حضرت حق تبارکوتعالی و «بِالْمُؤْمِنِینَ رَئُوفٌ رحِیمٌ؛ نسبت به مؤمنان بسیار مهربان و دلسوز» و آیینهدار جمال حق است که نور رحمت در او به ظهور پیوسته و از او به دیگران میتابد.
■●در محضر بهجت، ج١، ص٣٠٩●■
■بُکاء بر مصائب اهلالبیت علیهمالسلام و بهخصوص سیدالشهدا علیهالسلام شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبّی افضل از آن نیست! «بکاء مِن خَشیَةِ الله: گریه از ترس خداوند»، هم همین جور است، شاید افضل از آن نباشد!
■●نکتههای ناب، ص٦٣●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#المیزان | یک نکته ظریف از قول استادِ علامه در اثبات امامت
#در_قرآن_میخوانیم:
وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ
■[وقتی خدا ابراهیم را با حوادثی مهم امتحان کرد و وی را در امتحان موفق ساخت، فرمود: «من تو را راهبر مردم میکنم.» گفت: «و از بچهها و نسلم چطور؟» فرمود: «البته این جایگاه حساس به بدکارها نمیرسد و به معصومان، آری.»]
بقره:۱۲۴|ترجمه علی ملکی
#سیدّ_مفسران:
■«در اینجا بد نیست به یک سرگذشت اشاره کنم و آن این است که شخصى از یکى از اساتید ما پرسید: «به چه بیانى این آیه دلالت بر عصمت امام دارد؟ »
او در جواب فرمود: «مردم به حکم عقل از یکى از چهار قسم بیرون نیستند و قسم پنجمى هم براى این تقسیم نیست:
1️⃣ یا در تمامى عمر ظالمند
2⃣یا در تمامى عمر ظالم نیستند
3️⃣یا در اول عمر ظالم و در آخر توبه کارند
4️⃣ و یا بعکس در اول صالح و در آخر ظالمند.
■ابراهیم (علیهالسلام ) شأنش اجل از این است که از خداى تعالى درخواست کند که مقام امامت را به دسته اول و چهارم از ذریه اش بدهد. پس به طور قطع، دعاى ابراهیم شامل حال این دو دسته نیست.
باقى مىماند قسم دوم و سوم یعنى آنکسى که در تمامى عمرش ظلم نمیکند و آن کسی که اگر در اول عمر ظلم کرده در آخر توبه کرده است. از این دو قسم ، قسم دوم را خدا نفى کرده، باقى مى ماند یک قسم و آن کسى است که در تمامى عمرش هیچ ظلمى مرتکب نشده.
پس از چهار قسم بالا دو قسمش را ابراهیم از خدا نخواست و از دو قسمى که خواست یک قسمش مستجاب شد، و آن کسى است که در تمامى عمر معصوم باشد.
■●ترجمه المیزان، ج۱، ص۴۱۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#سِرّ_امامیه
#آیه_الله_حسن_زاده_آملی (حفظه الله):
■شبی در محضر انوار استاد علامه طباطبایی در قم تشریف داشتیم که روز قبلش در تهران با هانری کربن دانشمند فرانسوی جلسه مذاکره علمی داشتند، برای ما حکایت فرمود: در آن جلسه تهران مهمان بزرگواری داشتیم این مهمان فرانسوی و مسلمان و امامیه بوده است از زبان مترجمش اظهار داشت که مسلمانم و شیعه اثنی عشری هستم و به سر امامیه اعتقاد دارم.
#استاد_طباطبایی فرمودند: از ایشان پرسیدم که تبار و دودمان شما در پاریس از طایفه امامیه هستند؟ در جوابم گفت: خیر، من بوسیله مطالعه کتب ادیان و مذاهب و ملل و نحل و تحقیقات شخصی خودم به دین اسلام رسیدم و مسلمان شدم و از اسلام به امامیه و مذهب جعفری و حتی به سر امامیه هم معترف و معتقدم.
استاد طباطبایی فرمودند: از وی پرسیدم مقصودتان از سر امامیه چیست؟
در پاسخم گفت: #وجود_امام_زمان_مهدی_موعود (عجل الله).
■●گلی زواره، غلامرضا. جرعه های جانبخش: فرازهایی از زندگی علامه طباطبایی. موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور. ص۲۷۸●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □وقتی به شفا می رسد، شفا را به او اسناد می دهد، (یَشفین)،
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□حالا امام زین العابدین(علیهِ السّلام) وقتی آقای خودش را صدا می زند، معلوم می شود، موضوع این دعا، ربّ امام زین العابدین(علیهِ السّلام) است، موضوع مناجات شعبانیه، ربّ علیّ (علیهِ السّلام)است. موضوع دعای کمیل، ربّ علیّ (علیهِ السّلام) است یا ربّ جناب خضر علی نبّینا و آله و علیه السلام است. موضوع دعای سحر، ربّ امام باقر (علیهِ السّلام) است. حالا باید ببینیم از جدول این امام در پیشگاه ربّ خودش که او را به خود اسناد می دهد می فرماید: (ربّ من)، (اله من)، چه ها بر می خیرد؟(۷۸)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □حالا امام زین العابدین(علیهِ السّلام) وقتی آقای خودش را ص
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□می فرماید: (الهی، لاتودّبنی...) چون اله هرکسی، مودِّب آن کس هم هست و تادیب کننده ی اوست. و اوب را (ادب) می گویند: چون ادب مراعات کردن حّد هر شیئی است.(۷۹)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □می فرماید: (الهی، لاتودّبنی...) چون اله هرکسی، مودِّب آن
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□آن شیئی مودَّب است که در محدوده ی حدّ وجودی خودش قدم بردارد، می فرماید: (بارالها! ربّ من، من حرفی ندارم که در پیشگاه تو باید تادیب شوم، اما شما راه های تادیبی مختلفی داری، هم می توانی از راه نعمت هایت مرا تادیب کنی، و هم می توانی با اسمای حسنای ذاتی ات مرا تادیب کنی، با علمت، با حکمتت، با تدبیرت، و با بصیرتت مرا تادیب کنی، هم از اسمای فعلیه ات استفاده کنی و مرا در مقام عذاب تادیب کنی.(۸۰)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_ناب_پیرامون_حقیقت_نبوت_مطلقه قسمت4⃣ ■شما هرروز در نماز میگویید الحمدلله رب العالمین. ما
#نکاتی_ناب_پیرامون_حقیقت_نبوت_مطلقه
☑️قسمت5⃣
□امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود من ابوتراب هستم. ابوتراب یعنی چه؟ أب یعنی مربی و پرورش دهنده. من پرورش دهندهی خاک هستم، استعداد ها را من رشد میدهم. آدم و همهی موجودات ممکن الوجود هستند. باید یک مرجحی بیاید و او را از دایره امکان خارج کند و لباس وجود را به او بپوشاند. این نبی و ولی است. ولی کسی است که در عالم اسماء الله نبوت دارد. او به اسماء و صفات الهی انباء دارد. بالاتر از اینها، امیرالمؤمنین است که بر همهی این اسماء حسنی الهی ولایت دارد. لذا او بر مقام اسماء الله که فعلیت هستند ولایت دارد که این فعلیت الماء است. انسان کامل بر اسماء و صفات الهی ولایت دارد و این فعلیت است. او این فعلیت را بر خاک افاضه میکند و استعدادها را رشد میدهد و شکوفا میکند. آدم مخلوقی است که بین الماء و الطین است. این که حق متعال میفرماید «خمَّرتُ طینَةَ آدَمَ بِیَدَیَّ اربَعینَ صَباحاً» گل آدم را به دو دست خودم در چهل صبح که عدد کمال است تخمیر کردم، این صبح نه همین صبح ظاهری بلکه صبح ظهور و تجلی ولایت است. این روایت یعنی اینکه او متشکل از قابلیتی به نام خاک و یک فاعلیتی به نام آب است. از یک بُعدی به نام روح یا همان آب و از بُعد دیگری به نام جسم یا همان خاک اعنی فعلیت و استعداد برخوردار است.
□کمال بشر و انسان در این است که انسان، بین استعداد و فعلیت است. چون اینگونه است حالا میتواند رشد کند. فعلیتش را از کجا آورده است؟ از إنّا لِلّه. چون از إنّا لِلّه آمده، وَ إنّا إلَیهِ راجِعُون. انسان نمیتواند مجهول مطلق را طلب کند. پس ما چطور خدا را طلب میکنیم؟! چون برای ما مجهول مطلق نیست. وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي. حق متعال که به کل از ما جدا نیست. ما بودیم... حالا که بودیم، «كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ». این روایت بسیار لطیف است. بالاتر از این سخن این است که «كُنْتُ وَليّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ». یعنی من استعداد او را بر اساس آن فعلیتی که داشتم شکوفا کرده و به او کمال دادم. حال که من به او کمال دادم، او شد. همهی اینها دست پروردهی من پیغمبر هستند و من هم رَحْمَةً لِلعالَمينَ هستم. از تو حرکت و از نظام هستی برکت. اگر کسی به سمت من نمیآید، ضعف از من نیست بلکه از ضعف قابل است. من این استعداد را در تو قرار دادم. تو خاکی هستی و من ابوترابم! اگر این استعداد هایت را آنگونه که گفتم رشد بدهی به کمال میرسی و انسان رشد نمیکند مگر به همین استعداد ها.
□این خاک خیلی مهم است. محل هبوط من و شماست. چرا خدا اهبطوا را جمع بست؟! وقتی هست که به همهی ما میگوید إهْبِطُوا، یک وقت هم به ۳ نفر میگوید إهْبِطُوا. مثلا به حضرت آدم گفت إهْبِطُوا. خطاب در آنجا به ۳ نفر بود، آدم و حوا و شیطان. به شیطان از باب تنبیه گفت. چرا؟ چون جنس شیطان از آتش است، او را برای تنبیه به خاک فرستاد اما به آدم و حوا این خطاب را گفت و آنها را به اصل خودشان فرستاد، آنها را متوجه استعداد خودشان کرد. جنس اینها از همین خاک است. هر فرعی اصل خود را طالب است. من به شما گفتم از این شجره ممنوعه نخور، حال که از این شجره خوردی باید استعدادهای خودت را رشد بدهی. کجا؟! إهْبِطُوا إلی الْأرض. به سوی خاک هبوط کن. از آن استعداد استفاده کن و بالا بیا. اگر خدا به آدم و حوا میگفت إهْبِطُوا إلی النّار، یعنی مورد غضب خداوند بودیم. نار برای من و شما جهنم است. برای اجنه چطور؟! نه... بهشت اجنه با بهشت من و شما متفاوت است و از قضا آنجا آتش است...
#ح_م