eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم2⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) اين كلام ظاهر در اين ا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم3⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) و اينكه فرمود: ((و كسى كه عقلش خدائى نباشد))، بهترين بيان است براى معناى رسوخ در علم ، براى اينكه هر مطلبى مادام كه بطور حقيقت و آنطور كه بايد، تعقل نشود درك آن خالى از احتمالات مخالف نيست ، وقتى جلو احتمالات بكلى مسدود مى شود كه آنطور كه بايد تعقل شود، و گرنه قلب آدمى در اعتراف به آن همواره مضطرب است ، ولى اگر تعقل آن تمام و كامل باشد، و در نتيجه احتمال خلاف در كار نيايد، در مرحله عمل هم ديگر خلاف آن را پيروى نمى كند، در نتيجه آنچه در قلب دارد همان خواهد بود كه به صورت عمل ظاهرى او جلوه مى كند، و آنچه مى گويد همان است كه در قلب دارد. و اينكه فرموده : ((احدى اين چنين نيست ...)) خواسته است علامت رسوخ در علم را بيان كند. و در كتاب درالمنثور آمده است كه ابن جرير و ابن ابى حاتم ، و طبرانى از انس ، و ابى امامه ، و وائله بن اسقف و ابى الدرداء روايت آورده اند، كه شخصى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 109 از راسخين در علم سؤ ال كرد، حضرت فرمود: ((كسانى هستند كه به سوگند خود پایبندند، و زبانى راستگو و قلبى مستقيم و استوار دارند، و نيز كسانى هستند كه عفت شكم و شهوت دارند، اينگونه افراد از راسخين در علمند)). مؤلف : ممكن است اين حديث را بنحوى توجيه كرد كه برگشتش به همان معناى حديث سابق شود. و در كافى از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: ((راسخين در علم كسانى هستند كه علمشان دچار اختلاف نمى شود)). مؤلف : اين حديث درست منطبق با آيه است ، براى اينكه در آيه ، ((رسوخ در علم )) در مقابل كسانى قرار گرفته كه در دلهايشان زيغ و انحراف هست ، و قهرا رسوخ در علم عبارت از همين مى شود كه علم دستخوش اختلاف و ترديد نگردد. و در ((درالمنثور)) است كه ابن ابى شيبه ، و احمد، و ترمذى ، و ابن جرير، و طبرانى ، و ابن مردويه ، از ام سلمه روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در دعاهايش بسيار مى گفت ((: ((اللّهم مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك )) روزى به ايشان عرض ‍ كردم : يا رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) مگر دلها زير و رو مى شوند؟ فرمود: ((بله ، خداى تعالى هيچ فردى از بنى آدم را نيافريده ، مگر آنكه دلش بين دو انگشت از انگشتان خدا قرار دارد، اگر او بخواهد دل استوار مى شود، و گرنه دچار زيغ و انحراف مى گردد (تا آخر حديث ))). مؤلف : اين معنا به چند طريق از عده اى از صحابه آن حضرت از قبيل جابر، و نواس بن شمعان ، و عبد اللّه بن عمر، و ابى هريره نقل شده ، و مشهور در اين باب مطلبى است كه در حديث نواس آمده ، كه فرمود: ((قلب آدميزاد بين دو انگشت از انگشتان رحمان قرار دارد، (بطورى كه يادم مى آيد) شريف رضى حديث را به اين عبارت در كتاب ((مجازات النبويه )) نقل كرده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 110 و از على (عليه السلام ) سؤال كردند: آيا از وحى چيزى نزد شما هست ؟ فرمود: ((نه ، به آن خدا كه دانه را مى شكافد و خلايق مى آفريند سوگند، بعد از وحى موهبتى كه هست اين است كه خداى تعالى به هركس از بندگانش كه بخواهد فهم در قرآنش را مى دهد)). مؤلف : اين حديث از احاديث برجسته است ، و كمترين چيزى را كه مى رساند اين است كه معارف صادره از مقام علمى آنجناب كه عقول را مدهوش و متحير كرده همه اش از قرآن گرفته شده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○خلوت کجاست؟○□ □خلوت این است که بری داخل خانه و درب را به روی خودت ببندی؟ بروی به گوشه‌ای؟ خیر اینها خلوت نیست؛ خلوت واقعی کجاست؟ خلوتِ واقعی درون انسان است. اگر حواس شما پرت باشد، هرچقدر هم در گوشه تاریکی باشی خلوت نیست. □خلوت آنگاه است که از تعلقات بریده باشی. از غیرِ حق پیراسته باشی. غیرِ حق را جارو کنی. ○داد جاروبی به دستم آن نگار ○گفت کز دریا برانگیزان غبار □همه را بریز دور و در خلوت با معشوق حقیقی باش. این خلوت می‌تواند در اتاق خلوت باشد یا حتی در میان جمع. کسی که اهل خلوت است در میان جمع هم خلوت خودش را دارد. البته خلوت هم همیشگی نیست چون خیلی سخت است. □هر انسانی باید خلوتی با خودش داشته باشد، اگر درونت پر از غیر شد، دیگر خلوت نیست. □دکتر ابراهیمی دینانی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□اصل تکوینی سیر تدریجی تربیت□ □به توصیه اکید و به کرات حضرت آیت‌الله صمدی آملی بنا بر اصول تربیتی خاندان وحی، والدین وظیفه تدارک فضای تشویق فرزندان بسوی انجام تکالیف شرعیّه را دارند. که مهیا کردن فضای سیر تدریجی از سوی والدین برای ورود فرزندان به فرآیند تشریع‌پذیری در روایات آمده است، □امام‌باقر(علیه السلام) در مجلسی درباره سن تشویق کودکان به نماز فرمایشاتی می‌فرمودند، در ضمن صحبت‌ها فرمودند: 《ما کودکان خود را وقتی پنج‌ساله هستند به نماز امر می‌کنیم ولی شما کودکان خود را وقتی هفت‌ساله شدند به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتی هفت‌ساله شدند به روزه وامی‌داریم، به‌اندازه‌ای که توان دارند؛ چه نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتی تشنگی و گرسنگی بر آن‌ها چیره شد، افطار می‌کنند تا اینکه به روزه عادت کنند و توان آن را بیابند. ولی شما کودکانتان را وقتی نه‌ساله شدند، به‌اندازه‌ای که توان دارند به روزه وادارید و وقتی تشنگی بر آنان چیره شد، افطار کنند》 □والدین باید برای فرزندان مراحل چندگانه سیر تدریجی ورود و تعالی به اعمال عبادی را فراهم آورند که به ترتیب شامل: □۱) : کودکان دو تا ۴ ساله که صرفا حرکات رکوع و سجود والدین را تقلید می‌کند. می‌توانید موقع قرائت اذان‌های چندگانه عزیزانتان را در آغوش پرمهر خویش بگیرید. بگذارید بهترین حالات خوش و مهربانی شما در لحظات به استقبال وضو، اذان، اقامه و نماز در چهره و رفتار شما با اهل منزل باشد ساعات عباداتان را به کهف و پناهگاه خوش عاطفی اهل منزل تبدیل کنید تا خُنکای نیسم روح‌بخش لحظات با خدا بودن را بچه‌ها از نوزادی در چهره پدر و مادرشان ببینند. □۲) : از ۵ تا سالگی در شکل بازی‌های کودکانه در هنگام وضو گرفتن، اذان گفتن و در شکل همراهی نمازهای دو رکعتی یا دعاهای کوتاه بعد نماز یا مسئولیت یادآوری وقت نماز، آوردن و مشارکت در آوردن و بردن قرآن‌ها در تلاوت وعده‌های روزانه و کتب ادعیه. بچه‌ها به راحتی می‌توانند اذکار و سوره‌های در نماز و ترتیب دقیق نمازهای پنج وعده را به خوبی یاد بگیرند. چنان چه به راحتی کلاسهای زبان خارجه و حفظ قرآن و چرتکه و ... را از ۵سالگی می‌آموزند □۳) : در این سن از ۷ سالگی فرزند در نمازهای واجب به مانند یک مکلف باید عمل نماید فقط با این تفاوت که اگر گاهی نماز اول وقت برایش مقدور نبود یا به هر دلیلی نمازی مثل نماز صبح او قضا شد قابل اغماض است. □۴) : تمام تلاش، لطافت، صبوری، وقت و پیگیری که در مراحل سیر تدریجی قبل در جان و روح فرزندانتان به مرور کاشته‌اید حالا در سن ۹ سالگی دختران ثمره خواهد داد و عبادت شرعی دیگر کُلفت و رنج و تکلیف و تحمیل دفعی و یکجا از بیرون نیست. او حجاب، نماز اول وقت، روزه و احساس مسئولیت و کمک به هم‌نوع را در طول سالهای قبل تدریجا رفتار نموده است. □البته سنینی که ما برای هر مرحله مطرح نمودیم یک قاعده و حالت کلی برای طبایع اکثر فرزندان است و گاه این سن شروع برای هر مرحله به نسبت طبایع فرزندان می‌تواند تفاوت داشته باشد. حتی برای فرزندان در یک خانه گاه این قواعد متفاوت است. هدف ما از تقسیم مراحل تشریع‌پذیری فرزندان این بود که به والدین محترم توجه بدهیم که نفس انسان دارای ویژگی تربیت‌پذیری تدریجی است و بایست کودکان را در چند مرحله تدریجی بسوی انجام اعمال عبادی سوق داد. چنان چه نظام طبیعت نیز برای خروج از کوران سرمای زمستان به هوای لطیف بهار در یک فرآیند و سیر تدریجی از سرمای شدید زمستان بسوی هوای لطیف بهار می‌رود. □امام صادق(علیه السلام) درباره روزه کوتاه‌مدت کودکان فرمودند: 《ما کودکان خود را در سحرگاهان بیدار می‌کنیم تا روزه بگیرند، اما در طول روز هر وقت خواستند می‌توانند افطار کنند.》 □ما نباید توقع داشته باشیم که بصورت آنی و دفعتا در سن ۱۵ سالگی فرزندمان را با حجم عظیمی از تکالیف شرعیه مواجه سازیم در حالی که هیچ مقدمه و سیر تدریجی تربیت تشریعی را در طول پانزده سال قبل روی نفس و فکر او اعمال ننموده باشیم. مثلا همین روزه نیم روز(کله کنجشکی) یکی از تدابیر این سیر تشریع‌پذیری تدریجی است. □امام صادق(علیه السلام) فرمودند: 《 ما اهل‌بیت فرزندانمان را در پنج سالگی به نماز گزاردن رهنمون می‌شویم، و شما فرزندانتان را در هفت سالگی به نماز هدایت کنید. همچنین ما فرزندانمان را در هفت سالگی - تا جایی که طاقت روزه دارند، تا نصف روز باشد یا بیشتر و یا کمتر - به روزه گرفتن تشویق می‌کنیم..؛ ولی شما فرزندانتان را در نه سالگی و به اندازه توانشان به روزه‌داری هدایت کنید، و چون تشنگی بر آنان غلبه کرد، روزه خود را افطار کنند》 @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □و برای این‌که اثر هر کس نمودار دارایی مؤثر هستند و زمین و آسما
□روی این سه تا دلیل خدایی که سازنده عالم است فرستنده قرآن هست سازنده آدم‌هاست، چون اثر او مؤدب ترین اثر هست، معلوم هست سازنده، مؤدب‌ترین شخص است، خب اگر مؤدب‌ترین شخص است این مؤدب‌ترین شخص پیغمبر را تربیت کرده که خودش فرمود و العَلَّمَ آدَمَ اَسماءَ کُلَّ‌ها اگر ایشان پیغمبر را معین کرد اون هم پیغمبر را معصومانه مودب کرد یعنی گفت من جوری او را ادب کرده ام که شما در حرف و در راه رفتن او در خوابیدن او در معاشرت او در زندگی او در زن و فرزند داشتن او در یک جایی که باید غضب بکند در یک جاهایی که باید اخلاق نشان بدهد در جاهایی که حتی باید بخندد یعنی شما الان میروید خندیدن را هم از پیغمبر یاد میگیرید.و صدای خنده ایشون به صورت قهقهه دربیاید این نشانه ادب هست هیچ‌گاه پیغمبر طوری نمی خندید که دندان های ضاحک حضرت نمایان بشود این دندان‌های دو طرف دندان‌های جلو را می گویند دندان‌های ضاحک، چرا؟ برای این‌که انسان وقتی که بیش از حد می‌خندد تا آن مقدار آن آخری دندان‌ها که ظاهر می شود آن دندان‌ها را می گویند دندان‌های خنده وقتی آدم خنده می‌کند و لذا می گویند پیغمبر طوری خنده می‌کرد که هرگز آن دندان‌ها ظاهر نشود این را ببینید ،بعد می‌گوییم آقا ما می‌خواهیم سنت پیغمبر را پیاده کنیم ،خوب چرا ؟(۳۸) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □روی این سه تا دلیل خدایی که سازنده عالم است فرستنده قرآن هست سا
□برای این‌که خدای پیغمبر مؤدب بود، این خدای مؤدب، پیغمبر را تعلیم داد پیغمبر به عنوان شاگرد مؤدب خدا در تمام شئونات زندگیش چون ایشان هر کاری را که انجام می‌دهد به بهترین نحو آن کار را انجام می‌دهد یعنی بهترین و ظرافت ترین عمل را پیغمبر انجام می‌دهد، و لذا هر طوری که ایشان عمل می کنند ما آنطور عمل می‌کنیم. الان این خودش برهان هست خدا مؤدب است خدا سازنده پیغمبر است خدا مؤدب پیغمبر است که دارد پیغمبر را تادیب می کند پیغمبر هم‌شاگردی است که در تمام شئون وجودیش به تأدیب حق مؤدب شد خوب اگر مؤدب شد پس ما روی همین برهان و همین دلیل هرچه که پیغمبر انجام می دهد می‌گوییم آقا این بهترین نحوه ی عمل هست، دیگه کسی نمی‌گوید که خوب آقا باشه پیغمبر خنده نمی‌کرد که دندان‌هایش ظاهر شود به ما چه ربطی دارد، من می‌خواهم خنده کنم ازآن سوال می کنیم آقا شما می‌خواهید بخندید آیا خود خنده کردن یک فعل هست یا نه یک کار هست یا نه؟ بله اگر کار هست هر چه کار با دقت انجام بشود بهتر است یا نه؟(۳۹) @mohamad_hosein_tabatabaei
| و در ((درالمنثور)) است كه ابن ابى شيبه ، و احمد، و ترمذى ، و ابن جرير، و طبرانى ، و ابن مردويه ، از ام سلمه روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در دعاهايش بسيار مى گفت ((: ((اللّهم مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك )) روزى به ايشان عرض ‍ كردم : يا رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) مگر دلها زير و رو مى شوند؟ □فرمود: ((بله ، خداى تعالى هيچ فردى از بنى آدم را نيافريده ، مگر آنكه دلش بين دو انگشت از انگشتان خدا قرار دارد، اگر او بخواهد دل استوار مى شود، و گرنه دچار زيغ و انحراف مى گردد. @mohamad_hosein_tabatabaei
| و از على (عليه السلام ) سؤال كردند: آيا از وحى چيزى نزد شما هست ؟ فرمود: ((نه ، به آن خدا كه دانه را مى شكافد و خلايق مى آفريند سوگند، بعد از وحى موهبتى كه هست اين است كه خداى تعالى به هركس از بندگانش كه بخواهد فهم در قرآنش را مى دهد)). @mohamad_hosein_tabatabaei
○تفاوت سالکِ مَجذوب و مَجذوبِ سالک ○ای خوش آن جَذبه که ناگاه رسد ○ناگهان بر دل آگاه رسد ○کار از جذبه بر می‌آید، اما باید با سلوک و ...، زمینه‌ی دریافتِ جَذبه را فراهم کرد... @mohamad_hosein_tabatabaei
○بیداری بین‌الطُّلوعین را از دست ندهید ○فوق‌العادگی تراکم ملائکۀ شب و روز ○فضای خارق‌العاده برای تجربه‌های معنوی و عرفانی ○سایه‌ای از حقیقت بین‌الطُّلوعینِ سیر باطنی سالک @mohamad_hosein_tabatabaei
به"آرامش"ڪه بـرســی "آرامش"وجودت را فرا میگیرد! نه به راحتی می‌رنجی و نه به آسانی می رنجانی "آرامـــش" سهم دل‌هایی ست ڪه نگاهشان به نگاه خداست ...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم3⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) و اينكه فرمود: ((و كس
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش سوم1⃣ ● روايتى در وصف قرآن و اينكه قرآن ظاهرى و باطنى دارد و در كافى از امام صادق از پدرش و از اجداد گراميش (عليهم السلام ) از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت شده كه فرمود: ((ايها الناس ‍ شما در خانه اى هدنه قرار داريد و در مسير مسافرتى هستيد، مسافرتى بس سريع ، و چگونه چنين نباشد، با اينكه شب و روز و خورشيد و ماه را مى بينيد كه هر تازه اى را كهنه مى كنند، و هر دورى را نزديك مى سازند، و هر آنچه را قبلا وعده اش داده شده محقق مى سازند. پس براى اين سفر دور توشه فراهم كنيد راوى مى گويد: در اين هنگام مقداد بن اسود برخاست و عرضه داشت : يا رسول اللّه خانه هدنه چه معنا دارد؟ فرمود: خانه اى كه بمحض رسيدن به آن بايد از آن كوچ كرد. پس هر گاه در زندگى دچار فتنه هايى شديد، كه چون شب تاريك پيش ‍ پاى زندگيتان را ظلمانى كرد، بر شما باد تمسك به قرآن ، كه بدرگاه خدا شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته مى شود، گفتار بهت آورى است منطقى ، كتابى است كه هركس آن را پيش رو قرار دهد، و بر طبق راهنمائى هاى او قدم بردارد، اين قرآن وى را بسوى بهشت راه مى نمايد، و كسى كه آنرا پشت سر بيندازد، باز همين قرآن از پشت سر او را بطرف دوزخ مى راند، و قرآن دليلى است كه به بهترين راه دلالت مى كند، كتابى است كه در آن حق از باطل جدا شده ، و از معارف حقه آنچه قبلا در عقل با نقل بدون بيان بوده بيان گشته ، و آنچه نبوده آورده شده ، قرآن فاصل و جدا ساز حق از باطل است ، نه شوخى ، كتابى است داراى ظاهرى و باطنى ، ظاهرش حكم ، و باطنش علم است ، ظاهرش ‍ بسيار زيبا و باطنش عميق است ، حدودى دارد، و حدودش نيز داراى حدودى است ، عجايب آن شمردنى و غرائبش كهنه شدنى نيست . در قرآن چراغهائى از هدايت ، و منارى از حكمت است ، براى هر نكته سنج عارف ، راهنماى معرفت است ، پس هر صاحب بصيرت را سزد كه براى درك معارف آن چشم بصيرت خود باز كند، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 111 و نكته سنجى را به نهايت رساند نجات دهنده هركسى است كه عملى نكوهيده داشته باشد و رهائى بخش هركسى است كه هيچ راه نجاتى ندارد. آرى تفكر، حيات قلب هر شخص آگاه و انديشمندى است مانند نورى كه در تاريكى راه گشاى انسان است پس بر شما باد به اخلاص ‍ داشتن و كم كردن توقع و انتظار. مؤلف : اين روايت را عياشى هم در تفسير خود آورده ، البته نه تا آخر، بلكه تا جمله : ((پس هر صاحب بصيرت را سزد كه براى درك ...)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □هرجا گرفتاری و بلایی و عذابی بر سر ما آمد، بدانیم جلوتر از آن، زمینه گره و گرفتاری و ابتلا را خود فراهم کرده‌ایم؛ □یا با ترک واجب، □و یا با ارتکاب کار حرام، □و یا ترک مستحبِ خیلی شدید و مؤکد، □و یا با انجام شبهات. □اگر ما الآن به‌حسب ظاهر همین که بدانیم تارک واجب یا فاعل حرام نیستیم، جا دارد کلاهمان را از شادمانی به هوا بیندازیم. □در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۵۸□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○باطن برزخی ما به چه صورتی است؟! ○□ □اگر آدمى می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد "بهيمه" است. □و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد "سبع" است. □و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد "شيطان" است. □و اگر می ‏خورد و می خوابد و شهوت به كار می ‏برد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده ‏اند "ملك" است. □و اگر علاوه بر مقام مَلَكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير الى اللّه و في اللّه گرايش دارد "انسان" است. □○ممدالهمم در شرح فصوص الحکم علامه حسن زاده املی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□..حقیقت خلوت ترک همه ی محسوسات و مألوفات جسمانی و قطع خاطرات وهمانی و خیالی است وگرنه اگر در خانه ی خالی باشد ، ولی قوّه ی وهم و خیال وی در کار باشند ، پس او هنوز در جدایی است نه در خلوت. □آنکه فرمود باید خاطرات قوه ی وهم و خیال منقطع شود ، یعنی باید این دو قوه تحت نظر عقل در آیند و مطابق بافرمان متوحّدانه ی او عمل نمایند که کلب معلم او باشند ، در غیر اینصورت ، کلب هراش را مانند که بهترین وقت پارس کردن آنها و به زحمت انداختن انسان ، همان وقتی است که شخص در خانه ی خالی قرار می گیرد در حالیکه غرض حاصله از خلوت ، باید اعراض از امور بدنیه و اتصال به مجردات نوریه باشد و بر همین اتصال است که لذات انسانی و الهی و ملکوتی مترتب می باشد. □○شرح قصیده ی ینبوع الحیوة|ص۱۵۹ ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □برای این‌که خدای پیغمبر مؤدب بود، این خدای مؤدب، پیغمبر را تعلی
□کاری که بادقت انجام بشود آن را می گویند کار ادب کار ادبانه ،خب اگر می‌خواهی خنده را بادقت انجام بدهی چجوری باید انجام بدهی مجبور هستی از کسی که مؤدب ترین خنده را در عالم می‌کند از او یاد بگیری و لذا می‌گویی آقا من حتی می‌خواهم خنده کردن را از پیغمبر را یاد بگیرم حتی می‌خواهم راه رفتن را از پیغمبر یاد بگیرم و لذا حضرت امیر سلام الله علیه در آن خطبه صد و هشتاد و پنج نهج‌البلاغه که راجع به خطبه متقین هست درحقیقت ادب متقین را در حرف زدن در خوردن در راه رفتن در معاشرت در دوست داشتن در تمام این امور جناب حضرت امیر بیان کرد یعنی می‌خواهد بیان کند که در تمام این امور اگر خواستید ادب پیدا بکنید ببینید که مؤدب‌ترین فرد این روش‌ها را دارد که حالا اگر از جناب امیرالمؤمنین بپرسیم که آقا شما که در خطبه متقین این‌طور راجع به متقین و اوصافش مطرح فرمودید می‌توانید لطف بفرمایید به ما نشان بدهید که فردی که این اوصاف را به بهترین صورت طرح کرده است و پیاده کرده است کی هست؟(۴۰) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □کاری که بادقت انجام بشود آن را می گویند کار ادب کار ادبانه ،خب
□ایشان کسی که به شما نشان می‌دهد پیامبر اکرم هست می‌فرماید پیامبر اکرم نگاه کنید که ببینید چه جوری انجام داد است شما همان‌طور انجام دهید برای این‌که پیغمبر مؤدبانه انجام می‌دهد این می‌شود طرافت العمل این می‌شود ادب و لذا هر کاری اگر به بهترین هیئت و به بهترین صورت انجام بگیرد آن را در اصطلاح قرآن ازآن تعبیر می‌کنند به ادب.(۴۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○بالاترین لذت، معرفت است○□ □عارف بزرگ جناب ابوسلیمان دارانی می‌گوید: اگر غافل‌ها و جاهل‌ها لذت و طعم آنچه عارف از معرفت می‌چشد را اگر می‌چشیدند، از حیرت میمردند؛ لذتی که هرگز قدرت چشیدن آن را ندارند. □عارف بزرگ جناب عین القضات همدانی هم در کتاب (شریف) تمهیدات حرف بسیار عجیبی می‌زند. می‌فرماید: که اگر صورت معرفت را بر دیواری تصویر کنند، هیچ کس آن تصویر را نبیند مگر اینکه از اشتیاق بمیرد؛ اینقدر لذت (معرفت) بالاست. □دکتر ابراهیمی دینانی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
| پس هر گاه در زندگى دچار فتنه هايى شديد، كه چون شب تاريك پيش ‍ پاى زندگيتان را ظلمانى كرد، بر شما باد ، كه بدرگاه خدا است كه شفاعتش پذيرفته مى شود، گفتار بهت آورى است ، كتابى است كه هركس آن را پيش رو قرار دهد، و بر طبق راهنمائى هاى او قدم بردارد، اين قرآن وى را بسوى راه مى نمايد، و كسى كه آنرا پشت سر بيندازد، باز همين قرآن از پشت سر او را بطرف مى راند، و قرآن است كه به بهترين راه دلالت مى كند، كتابى است كه در آن حق از باطل جدا شده ، و از آنچه قبلا در عقل با نقل بدون بيان بوده بيان گشته ، و آنچه نبوده آورده شده ، قرآن و است ، نه شوخى ، كتابى است داراى ظاهرى و باطنى ، ظاهرش ، و باطنش است ، ظاهرش ‍ بسيار زيبا و باطنش عميق است ، حدودى دارد، و حدودش نيز داراى حدودى است ، آن شمردنى و كهنه شدنى نيست . □در قرآن چراغهائى از ، و منارى از است ، براى هر نكته سنج عارف ، است ، پس هر صاحب بصيرت را سزد كه براى درك معارف آن خود باز كند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش سوم1⃣ ● روايتى در وصف قرآن و اينكه قرآن ظاهرى و باطنى دارد و در
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش سوم2⃣ ● روايتى در وصف قرآن و اينكه قرآن ظاهرى و باطنى دارد و نيز در كافى و تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آمده كه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نقل كرده اند كه فرمود: قرآن ، هدايتى است از تاريكى و ضلالت و روشنگر وادى جهالت و جبران كننده لغزشها، و از بين برنده تاريكى ها و سدى است در برابر هلاكت ها و آگاهى دهنده اى از كجروى ها و بيان كننده فتنه ها. و رساننده انسان ها از دنيا (در مسيرى مستقيم ) به سوى آخرت . و در قرآن كمال دين شما است ، و احدى نيست كه از قرآن رو برگرداند، مگر اينكه به سوى آتش برگردانيده شود. مؤلف : روايات در اين مضامين از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و ائمه اهل بيت آن جناب (عليهم السلام ) بسيار زياد است . و در تفسير عياشى از فضيل بن يسار روايت شده كه گفت : من از حضرت ابى جعفر (عليه السلام ) از معناى اين روايت سؤال كردم ، فرمود: ((هيچ آيه اى در قرآن نيست مگر آنكه ظاهرى و باطنى دارد، و هيچ حرفى نيست مگر آنكه حد و مرزى دارد، و براى هر حدى سرآغاز و مطلعى است )). پرسيدم : منظور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) از ظاهر و باطن قرآن چيست ؟ فرمود: ((منظور از ظاهر قرآن الفاظ نازل شده آنست ، و منظور از باطن قرآن معانى الفاظ است ، كه در مورد خبرهاى قرآن بعضى از آن معانى رخ داده ، و بعضى بعدا رخ مى دهد، و قرآن با گردش و جريان خورشيد و ماه جريان دارد، در هر چرخى كه آنها مى زنند، و حوادثى مى آورند، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 112 پيش گفته اى از قرآن محقق مى شود، همچنان كه خداى تعالى در اين مورد فرموده : ((و ما يعلم تأويله الا اللّه و الراسخون فى العلم )) و آن مائيم كه تأويل قرآن را مى دانيم . مؤلف : اين روايتى كه در ضمن حديث بالا از تفسير عياشى از فضيل بن يسار نقل كرديم ، همان مطلبى را افاده مى كند كه اهل سنت از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) با عباراتى مختلف نقل كرده اند و دو تا از آن عبارات را تفسير صافى نقل كرده است . يكى اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: ((قرآن ظاهر و باطنى و حدى و مطلعى دارد))، و در جمله دوم فرمود: ((قرآن ظاهر و باطنى دارد، باطنش هم باطنى دارد تا هفت باطن )). و اينكه فرمود: ((بعضى از آن معانى رخ داده و بعضى بعدا رخ مى دهد)) ظهور در اين دارد كه ضمير در آن به قرآن برگردد، از اين جهت كه مشتمل بر تنزيل و تأويل است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○نصایح آیت الله علامه حسن زاده آملی ○□ □يكى از مستحبات كه براى سالكين الى الله در حد وجوب است (البته نه واجب تكليفى ) نماز شب است ، نماز شب آب حيات است و دل شب ، ظلمات و استاد سلوك ، خضر اين راه كه اگر كسى از آب حيات نوشيد به سعادت جاويد و حيات ابدى مى رسد. □مرا در اين ظلمات آن كه راهنمايى كرد نماز نيمه شب بود و گريه سحرى امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايند: (( ليس من شيعتنا من لم يصل صلاه الليل )) كسى كه نماز شب نمى خواند از شيعيان واقعى نيست . (( عزيزان وقت نيست ... دير است !! به انتظار ننشينيد، انسان با ۴۰، ۵۰ سال عمر مى خواهد خودش را براى ابد بسازد، كم كم مزاج جواب مى كند، البته با مزاج مخالفت هم نكنيد، ثلث آخر شب بسيار خوب است . غذا هضم شده ، هوا لطيف گشته ، خلوت با شب داشته باشيد كه انس با عالم غيب و ملكوت ببار مى آيد )) . @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □ایشان کسی که به شما نشان می‌دهد پیامبر اکرم هست می‌فرماید پیامب
□حالا می آیید این را پیاده‌اش می‌کنید الان یک باغبان در حال ادب کردن باغ هست این درخت‌ها را ادب می‌کند این درختان را هرس می‌کند شاخه‌های اضافی‌شان را می‌کند اگر یک درختی تازه از کار درآمد و تازه از راه سردرآورد که دارد مزاحم درختان دیگر می شود او را از جای می‌کند و از این نقطه به نقطه ای دیگر می‌برد می‌گوید این‌جا که توداری درمی‌آیی این درآمدن تو، درآمدن مؤدبانه نیست، درست است تو داری در می‌آیی و رشد می‌کنی زحمت هم کشیدی اما این کار تو این عمل تو این فعل تو فعل مؤدبانه نیست تو را من باید از جا بکنم ببرم در یک نقطه دیگری از زمین که مزاحم دیگران نباشی تا رشد کنی.(۴۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □حالا می آیید این را پیاده‌اش می‌کنید الان یک باغبان در حال ادب
□کسی نگوید آقا من در اجتماع هر طوری که دلم می‌خواهد زندگی می‌کنم، عزیز دلم یک درخت اگر بخواهد در باغ شما مزاحم درخت دیگری بشود او را از جای می‌کنید یا اگر شاخه یک درخت بخواهند مزاحم درخت دیگر بشود که نگذارد بار آن درخت به ثمر بنشیند یک چاقو یا قیچی باغبانی تان را می‌گیرید و این شاخه هرس می‌کنید می‌گویید درخت می‌خواهم تو را ادبت کنم که تو، هم با این بی‌ادبی کار خودت را از بین می‌بری زحمت خودت را از بین مببری و این‌که اگر شاخت به درون درخت دیگر رفت هم زحمت تو هدر می رود هم زحمت آن درخت را هدر می دهی ولی اگر من تو را ادبت کنم هم ثمره تو بهترین ثمره می شود و هم ثمره آن درخت دیگر به ثمر می‌رسد به بهترین وجه و لذا اگر رفتید در یک باغی وارد شدید می‌گویید این باغ مال کیست باغبانش کیست می گویند فلانی است می‌گوییم این دیگه چه باغبانی هست که این درختان را ادب نکرده چرا درخت ها ادب ندارند؟ چرا هر جور شاخه سر درآورده‌اند ؟ چرا هر طوری که بخواهند بار می دهند؟ مگر این باغ صاحب ندارد؟(۴۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □کسی نگوید آقا من در اجتماع هر طوری که دلم می‌خواهد زندگی می‌کنم
□می‌گویند این دیگر چه صاحب و باغبانی هست که باغش این‌قدر بی‌ادب است؛ اما می روید یک باغ دیگر را می بینید می‌بینید تمام درخت‌ها همه روی برنامه و روی حساب پیاده شده است این‌جا می‌فرمایید که این درختان مؤدبند چون ادب کننده خوش دارند.تا این‌جا تعلیم فرمایش جناب علامه طباطبایی علیه رحمه هست .حالا برویم به طرف مسائل کربلا که هم قضایای ادب را با قضایای کربلا تطبیق کنیم.(۴۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
□⁠⁣⁣⁣جامعه‌ای که فلسفه ندارد، هرچه علم داشته باشد، ابله است. □خوشبخت جامعه‌ای است که بیش از آنچه می‌داند، می‌فهمد. بدبخت جامعه‌ای است که فقط می‌داند و نمی‌فهمد. □جامعه‌ای سعادتمند است که بیش از آنچه می‌داند، می‌فهمد. □دکتر ابراهیمی دینانی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
| و در تفسير عياشى از فضيل بن يسار روايت شده كه گفت : من از حضرت ابى جعفر (عليه السلام ) از معناى اين روايت سؤال كردم ، فرمود: ((هيچ آيه اى در قرآن نيست مگر آنكه دارد، و هيچ حرفى نيست مگر آنكه دارد، و براى هر حدى است )). پرسيدم : منظور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) از قرآن چيست ؟ فرمود: ((منظور از ظاهر قرآن نازل شده آنست ، و منظور از باطن قرآن است ، كه در مورد خبرهاى قرآن بعضى از آن معانى رخ داده ، و بعضى بعدا رخ مى دهد، و قرآن با گردش و جريان خورشيد و ماه جريان دارد، در هر چرخى كه آنها مى زنند، و حوادثى مى آورند، از قرآن محقق مى شود، همچنان كه خداى تعالى در اين مورد فرموده : ((و ما يعلم تأويله الا اللّه و الراسخون فى العلم )) و آن مائيم كه تأويل قرآن را مى دانيم . @mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□ □شما خودتان را کوچک نشمارید. هر چه که خود را کم‎ارزش دیدید، خدا قادر است شما را قیمتی کند. □ما مصنوع خدا و ائمّه علیهم السّلام هستیم. آنها به کار خودشان ایمان دارند، بیایید ما هم به خودمان ایمان بیاوریم. □به من می‎گوید دعا کن خدا ما را و اعمال ما را قبول کند. می‎گویم خودت قبول داری؟ محکم می‎گوید: نه. خودت باید قبول کنی، قبول تو شرط است. □جنین در رحم مادر وقتی چهار ماهه شد و روح در او دمیده شد، دیه‎اش ده برابر می‎شود. عبد در رحم دنیا هم ابتدا نماز می‎خواند و عبادت می‎کند تا اینکه محبّت امیرالمؤمنین علیه السّلام در او دمیده می‎شود. آن‌وقت شرافتش ده برابر می‎شود و خدا یک موی او را با همه‎ی عالم عوض نمی‎کند. □●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش سوم2⃣ ● روايتى در وصف قرآن و اينكه قرآن ظاهرى و باطنى دارد و ني
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش چهارم1⃣ ● انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق و بنابراين جمله ((و قرآن با گردش خورشيد و ماه جريان دارد)) نيز شامل تنزيل و تأويل هر دو مى شود، و در مورد تنزيل با مسأله ((جرى )) (كه در لسان اخبار اصطلاحى است براى تطبيق كليات قرآن با مصاديقى كه پيش مى آيد) منطبق مى شود نظير انطباقى كه آيه شريفه : ((ياايها الذين آمنوا اتقوا اللّه و كونوا مع الصادقين )) بر همه طوائف مؤمنين دارد، چه مؤمنين در عصر نزول آيه ، و چه آنها كه در اعصار بعد مى آيند، كه اين خود نوعى از انطباق است و نوع ديگرش كه دقيق تر از آنست ، انطباق آيات جهاد بر جهاد نفس ، و انطباق آيات منافقين بر فاسقان از مؤمنين است . و نوع سوم آن ، كه باز از نوع دوم دقيق تر است انطباق آيات منافقين و آيات مربوط به گنه كاران ، بر اهل مراقبت و اهل ذكر و حضور قلب است ، كه اگر احيانا در مراقبت و ذكر و حضورشان كوتاهى و يا سهل انگارى كنند در حقيقت نوعى نفاق و گناه مرتكب شده اند. و نوع چهارم كه از همه انواع انطباق دقيق تر ن ، انطباق همان آيات منافقين و مذنبين است بر اهل مراقبت وذكر و حضور، در قصور ذاتيشان از اداى حق ربوبيت . در اينجا دو نكته روشن شد يكى اينكه معانى قرآن كريم داراى مراتبى است كه بر حسب اختلاف مراتب و مقامات صاحبان آن معانى اش ‍ مختلف مى شود، و لذا مى بينيم دانشمندان اهل بحث ، از مقامات اهل ايمان و ولايت و از معانى اين عناوين مراتبى ذكر ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 113 كرده اند كه از آنچه ما ذكر كرديم نيز دقيق تر است . دوم اينكه ظاهر و باطن دو امر نسبى است ، به اين معنا كه هر ظاهرى نسبت به ظاهر خودش باطن ، و نسبت به باطن خود ظاهر است ، همچنان كه روايت زير نيز اين معنا را خاطر نشان مى سازد. در تفسير عياشى از جابر از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه وى گفت : از آنجناب از تفسير آياتى مى پرسيدم ، و آن جناب پاسخ مى داد، و وقتى دوباره از تفسير همان آيات مى پرسيدم پاسخى ديگر مى داد، عرضه داشتم : فدايت شوم شما در روزهاى قبل از اين سؤ ال من جوابى ديگر داده بوديد و امروز طورى ديگر جواب داديد، فرمود: ((اى جابر براى قرآن بطنى است ، و براى بطنش نيز بطنى ديگر است ، همچنان كه براى آن ظاهرى است ، و براى ظاهرش نيز ظاهرى ديگر)). اى جابر، ((هيچ علمى از علم تفسير قرآن ، از عقول مردم دورتر نيست . چون يك آيه قرآن ممكن است اولش درباره چيزى و وسطش درباره چيز ديگر، و آخرش درباره چيز سومى باشد، با اينكه يك كلام است ، و اول و وسط و آخرش متصل به هم است ، در عين حال بر چند وجه گردانده مى شود)). و باز در همان تفسير از همان جناب ، روايت آورده كه در حديثى فرمود: ((اگر بنا بود آيه اى كه درباره مردمى نازل شده با مردان آن مردم از بين برود، چيزى از قرآن باقى نمى ماند، و ليكن قرآن طورى است كه اولش (يعنى عصر نزولش ) و آخرش (يعنى اعصار بعدش ) تا زمانى كه آسمان و زمين برجاست را يك جور شامل مى شود، و براى هر قومى آيه اى است كه تلاوتش مى كنند، حال يا آيه از خير آنان خبر مى دهد و يا از شرشان )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس‌سره درخواست کردم: «یک ذکر خیلی بزرگ یادم بدهید.» □گفتند: ذکری یادتان بدهم که از جواهرهای همۀ کوه‌های دنیا و مروارید همه دریاها قیمتی‌تر باشد؟ □گفتم: بله! و منتظر یک ذکر عریض و طویل خاص بودم؛ که گفتند: ... ... ! □اگر بدانید در این استغفار چه گنج‌هایی نهفته است؛ روح را صیقل می‌دهد، راه‌ها باز می‌شود و حاجت‌ها برآورده می‌شوند.. □○به شیوه باران، ص۵٩ ( جلد سوم از مجموعه ۵ جلدی داستان هایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره)○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️صوم؛ ‌□حضرت آیت‌الله صمدی آملی(مدظله)□ □ابوطالب مکی(رحمةالله‌علیه) گوید: «خداوند متعال در قرآن فرموده است: 《اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ》 □و در تفاسیر آمده است که در این آیه به معنی است، و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را نامیده چه ، است از و هوس و نفس است به □و بعضی از علما گفته‌اند که غرض از در آیه مذکور است در دنیا ؛ چه روزه‌دار چون زاهد عابد است و است و است چه روزه را از باز می‌دارد. □رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: که خدای تعالی گفته است مربوط به خود اوست جز که من است و من آن را جزا می‌دهم؛ □و گفته‌اند هر عملی را جزایی است جز روزه را که آن را چه است □○قوت‌القلوب، ابوطالب‌مکی، ج۱، ص۷۳_۷۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □می‌گویند این دیگر چه صاحب و باغبانی هست که باغش این‌قدر بی‌اد
□اگرخراب کردی ما چی کارش کنیم حالا این هست که یک عارف هم دست تصرف به کار نمی‌گیرد بحثش بماند کار داریم.هر چیزی را قبل از اینکه انجام دهید سوال کنید. حتی در بین پیران ما در قدیم رسم بود می‌خواستند ترب بکارندمی‌رفتند از آخوند می‌پرسیدند آقا امروز ساعت خوبه،ساعت داره، ساعت چطوره؟ درست هم هست داخل تقویم نوشته که امروز کشاورزی نیک هست میگفت بله امروز ساعت داره بعد یه روز هم می‌گه امروز کشاورزی خوش نیست امروز ساعت نداره الان که آقایون مشغول سیم جین جار شدید دیگه الان می‌بینید که می‌روید از یک تقویم داری سوال می‌کنی که ما امروز می‌خواهیم برنج را به بعد ببریم به سیم جار ببریم یا نه ساعت دارد یا نه ؟خب چطور می‌شود آدم برای ترب کاشتن ساعت بگیرد اما برای فرزند کاشتن ساعت نمی‌گیرد ،حساب نمی‌کند یه سوال نمی‌کند این‌ها معلوم نیست روی ادب پیش نمی‌رود حالا عرائضی داریم که ان‌شاءالله شب‌های بعد تقدیم می‌داریم.(۴۵ الف) @mohamad_hosein_tabatabaei