eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️نقل شده كه وقتى امام جواد علیه السلام بيمار مى شدند، اين دوبيتى را مى خواندند: ▪️«أنت أمرضتنی و انت طبيبى فتفضل بنظرة يا حبيبى»▪️ خدايا! تو مرا بيمار کردى و پزشک و درمانگر من هم فقط خودت هست، به یک نگاه و به يك گوشه چشمی به من تفضل كن اى محبوب و معشوق من! ▪️«واسقى من شراب و دى كاسا»▪️ از شراب محبت و عشق خودت يك پیاله به من بنوشان! ▪️«ثم زد فى حلاوة التقريب»▪️ آنگاه بر حلاوت نزديكى به خودت در وجود من بيفزا. ◾️استاد مهدی طیب، شرح مصباح الهدی، مبحث دنیا و آخرت۴◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
□ ○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها ○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش دوم ● بيان وجوه و احتمالاتى كه درباره مرجع ضميرها در آيه شريف
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش سوم ● معناى آيه شريفه در نتيجه در نتيجه معناى آيه اين مى شود كه ((هان اى مشركين ! اگر مردمى صاحب بصيرت باشيد، براى بيدار شدن و عبرت گرفتنتان كافى است ، كه بفهميد همواره غلبه با حق است ، و خدا با يارى خود هر كه را بخواهد تأييد نموده و پيروز مى گرداند)). پس پيروزى با خداست ، نه با مال و اولاد، و مؤ منين اگر در جنگ بدر پيروز شدند، با مال و اولاد نبود، براى اينكه مردمى اندك و فقير و ذليل بودند، و نفراتشان به يك سوم كفار نمى رسيد، و نيروى اندكشان قابل قياس با نيروى چند برابر كفار نبود، چرا كه كفار قريب به هزار نفر جنگجو بودند، همه داراى سلاح و مركب از اسب و شتر اموال و امكاناتى بى اندازه داشتند، ولى مسلمانان سيصد و سيزده نفر بودند، و همه آنان بيش از شش زره و هشت شمشير و دو اسب نداشتند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 145 با اين حال خداى تعالى ايشان رابر مشركين غلبه داد، و جمعيتى اندك و ضعيف را بر جمعيتى بسيار و نيرومند پيروز كرد، و عامل اين پيروزى آن بود كه مسلمانان را در چشم مشركين دو برابر نشان داد، علاوه بر آن ، فرشتگان را به كمك ايشان فرستاد، در نتيجه آن اسباب ظاهرى كه كفار مايه برترى خود مى دانستند سودى به حالشان نكرد، نه آن اموال ياريشان داد ونه اولاد و نه بسيارى جمعيت ، و نه نيروى مالى و جنگى . خداى تعالى عين مسأله مورد بحث را، يعنى مساءله عادت آل فرعون و امتهاى قبل از ايشان در تكذيب آيات خدا و هلاك شدنشان را در سوره انفال (آنجا كه داستان جنگ بدر را مى آورد) دو نوبت ذكر مى كند. و اينكه ملاحظه مى شود در موعظت كفار قريش ، ايشان را به ياد جنگ بدر مى اندازد، اشاره است به اينكه : مراد از غلبه كه آيات قبلى از آن سخن مى گفت غلبه جنگى ، يعنى كشتن و نابود كردن است . پس ‍ مى توان گفت كه آيات قصه بدر، تهديد به قتل نيز هست . فِئَةٌ تُقَتِلُ فى سبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرَى كافِرَةٌ ... مقتضاى مقابله اين بود كه در مقابل گروهى كه در راه خدا قتال مى كنند بفرمايد: ((و اخرى تقاتل فى سبيل الشيطان ))، و يا ((فى سبيل الطاغوت )) و يا عبارتى نظير آن ، ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: ((و اخرى كافره )) و اين بدان جهت است كه زمينه كلام مقايسه بين دو سبيل و راه نبود، تا در مقابل سبيل خدا سبيل طاغوت و يا شيطان را قرار دهد، بلكه زمينه بيان اين معنا بود كه ((كسى از خدا بى نياز نيست و سرانجام پيروزى از آن او است ))، پس در حقيقت ، مقابله بين ايمان به خدا و جهاد در راه او، و بين كفر به خداى تعالى است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻯ ﺑﮕﻮ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺬﻯ ﺍﺣﻴﺎﻧﻰ ﺑﻌﺪ ﻣﺎ ﺍﻣﺎﺗﻨﻰ ﻭ ﺍﻟﻴﻪ ﺍﻟﻨﺸﻮﺭ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️اعتدال و ميانه روي در امور عملي: ▪️حضرت آقا در بحث طهارت ظاهر فرموده‌اند: «طهارت اعضاء از اطلاق و رها کردن آنها در تصرفات خارج از دائرة اعتدال که به حسب شرع و عقل معلوم است». ▪️آن سير عملي که در امور انساني به عنوان معيار شناسانده شده، حد وسط در امور است که از آن تعبير به اعتدال و ميانه روي نيز مي‌کنند. افراط و تفريط، در تمامي امور مبعّدِ انسان از حقيقتي است که آدمي آن را به عنوان غايت و نهايت فعل خويش در نظر گرفته بود يعني  در امور روزانه نه افراط حق است و نه تفريط بلکه اعضا و جوارح انسان يک حدّ اعتدالي دارند که انسان بايد آن را مراعات کند، در غير اين صورت بي طهارت خواهد بود.  ☑️مثال ▪️اعتدال در امر کسب مال و منال براي آسايش اهل و عيال آن است که طبق فرمايش معصوم انسان روزش را به سه قسم تقسيم کرده و يک قسم آن را به کسب روزي مادي و مابقي را به اموري چون رسيدگي به همسر و فرزندان، تحقيق و تفحص علمي، تفکر در نظام احسن عالم، اظهار عبوديّت در پيشگاه حقيقت نظام هستي و استراحت اختصاص دهد و مراد از طهارت نيز رعايت همين حد اعتدال مذکور است. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شیعه در سیرش، دو روزش یکسان نیست و درجا نمی‎زند. حتّی اگر توی چاله هم بیفتد، نشانه‎ی راه رفتن اوست و الاّ اگر حرکت نمی‎کرد که در چاله نمی‎افتاد. این به چاله افتادن هم لازمه‎ی سیر اوست. ▪️اگر جلو نرفتی، بدان در موقف هستی و خدا می‎داند این موقف‎ها چقدر برای سالک مفید است. باید صبر کنی تا از آن رد شوی. استغفار کن تا از آن بگذری. امّا اگر داری می‎روی، صلوات بفرست. ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش سوم ● معناى آيه شريفه در نتيجه در نتيجه معناى آيه اين مى شو
آیات 18-10 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم ● معناى بصير و بصيرت در معارف الهى بنابراين كلمه ((بصر)) و كلمه ((بصيرت )) در مورد معارف الهى به نوعى از استعاره ، يك معنا را مى دهد. و نهايت درجه ظهور و روشنى آن معارف را مى رساند، و آيات كريمه قرآن در اين باب بسيار زياد است ، و آيه اى كه از همه بهتر به گفته ما دلالت دارد آيه شريفه : ((فانها لا تعمى الابصار و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور)) است ، كه به ما مى فهماند ديدگان در دلها قرار دارند، نه در سرها، و نيز آيه شريفه ((و لهم اعين لا يبصرون بها)) است كه با لحن شگفت انگيزى ، مى فرمايد: ((ايشان ديدگانى دارند كه با آن نمى بينند)) و باز آيه شريفه : ((و جعل على بصره غشاوة )) و آياتى ديگر از اين قبيل است . پس مراد از كلمه ((ابصار)) در آيه مورد بحث ، همان ديدگان ظاهرى است ، اما با اين ادعا كه چشم عبرت بين ، همين چشم ظاهرى است ، و در نتيجه تعبير آيه شريفه از باب استعاره به كنايه است ، حال چرا اينطوركرد؟ بدين جهت بود كه بفهماند معنا آنقدر ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 148 روشن است كه مى توان آنرا ديد و لمس كرد، و خصوصيت مورد، كه سخن از تصرف در چشمها دارد لطف اين كنايه را بيشتر مى سازد. از ظاهر جمله : ((ان فى ذلك ...)) بر مى آيد كه تتمه كلامى است كه خداى تعالى خطاب به پيامبر گراميش كرده ، نه اينكه تتمه كلام رسول خدا كه جمله : ((بگو كسانى كه كفر ورزيدند چنين و چنان )) باشد، به دليل كاف خطاب در ((ذلك )) كه متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، و اينكه در اين كلمه خطاب را متوجه شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) كرد اشاره است به اينكه سايرين فهمشان اندك ، و دلهاشان از عبرت گرفتن از اين عبرت ها كور است . زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُب الشهَوَتِ اين آيه و آيه بعديش به منزله بيان و شرح حقيقت حال مطلب قبلى است ، كه مى فرمود: ((ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئا...))، چون از اين آيه بر مى آيد كفار معتقد بوده اند كه مى توانند با اموال و اولاد، از خدا بى نياز شوند، و آيه شريفه بيان مى كند كه علت اين پندار فريب خوردن آنان در برابر تمايلات و لذائذ مادى است ، علت اين است كه از امور آخرت منقطع شده ، و رو به دنيا آوردند، از امور بسيار مهم بريده به امور مجازى پرداختند، امر بر آنان مشتبه شد و نفهميدند كه لذائذ مادى ، همه وسيله و متاع زندگى موقت در دنيا، و زندگى است ، كه خود مقدمه است ، براى رسيدن به آنچه نزد خدا است و آن عبارت است از حسن ماب و عاقبت نيكو. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️انسان با فقدان شفاء و اشارات شیخ الرئیس و شرح اشارات خواجه طوسی و فتوحات و فصوص شیخ اکبر محیی‌ الدین و شرح علامه قیصری در فصوص الحکم و مصباح الانس ابن‌فناری و اسفار صدرالمتالهین، در بیان معارف الهی کتاب و سنت احساس غربت و خلأ می‌کند. ◾️(هزار و یک کلمه، ج۳، ص۱۸۴)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️اگر کسی انسان کامل را نشناسد معرفتش به خدا کامل نیست ☑️حکیم دکتر دینانی @mohamad_hosein_tabatabaei
نقش تو در خیال و خیال از تو بی‌نصیب نام تو بر زبان و زبان از تو بی‌خبر جویندگان جوهر دریای کنه تو در وادی یقین و گمان از تو بی‌خبر @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم ● معناى بصير و بصيرت در معارف الهى بنابراين كلمه ((بصر)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم ● اموال و لذائذ اين دنيا وسائل در مقدّمه نيل به چيزى است كه نزد خدا است و خود مستقلا هدف نيستند نه تنها اين كفار در علاقمندى به دنيا مبتكر و اولين علاقمند به آن نيستند، بلكه اين شيفتگى از ناحيه ديگرى ناشى شده است ، و اين خدا است كه دلهاى ايشان را تسخير كرده ، و علاقه به اين امور مادى را غريره آن نموده ، تا زندگى دنيائى و زمينى آنان تامين شود، چون اگر غريره حب دنيا در انسان ، گذارده نشده بود، زندگى او در اين كره خاكى دوام نمى يافت ، كسى به دنبال توليد مثل نمى رفت ، و نسل بشر قطع مى شد، و حال آنكه خداى سبحان مقدر كرده كه بشر تا مدتى معين در زمين زندگى كند، چون در روز اول خلقت بشر به پدر بشر يعنى حضرت آدم فرمود: ((و لكم فى الارض مستقر و متاع الى حين )). و اگر چنين مقدر كرده كه علاقمند و دوستدار دنيا باشند براى اين بوده كه دنيا را وسيله زندگى آخرت خود كنند، واز متاع اين زندگى چيزهائى را كه به درد آن زندگيشان مى خورد برگيرند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 149 و خلاصه مطلب اينكه تقدير كرد تا به عنوان وسيله بدان بنگرند، نه به نظر استقلالى ، و به عبارت ديگر زندگى دنيا را وسيله زندگى آخرت قرار دهند، نه اينكه آن را هدف پنداشته و ماوراى آن را فراموش كنند، و يا راه را مقصد گرفته ، در عين اينكه مشغول رفتن به سوى پروردگار خويشند رفتن را مقصد بپندارند، همچنان كه قرآن كريم فرموده : ((انا جعلنا ما على الارض زينه لها لنبلوهم ايهم احسن عملا، و انا لجاعلون ما عليها صعيدا جرزا)). چيزى كه هست اين بى خبران غفلت زده ، اين وسائل ظاهرى الهى را كه مقدمات و وسائلى براى بدست آوردن رضوان اللّه هستند، امورى مستقل پنداشتند، و محبوب بالذات شمرده ، خيال كردند كه اين امور مادى مى تواند ايشان را از خداى سبحان بى نياز سازد، و به همين جهت دنيائى كه خلق شده تا نعمت و وسيله تقرب و پاداش اخروى آنان باشد، بر ايشان نقمت و عذاب شد، همچنان كه قرآن كريم فرمود: ((انما مثل الحيوة الدنيا كماء انزلناه من السماء، فاختلط به نبات الارض ، مما ياكل الناس و الانعام ، حتى اذا اخذت الارض زخرفها، و ازينت ، و ظن اهلها انهم قادرون عليها، آتيها امرنا ليلا او نهارا، فجعلناها حصيدا، كان لم تغن بالامس )) - تا آنجا كه فرمود: ((و يوم نحشرهم جميعا، ثم نقول للذين اشركوا مكانكم ، انتم و شركائكم ، فزيلنا بينهم )) - تا آنجا كه فرمود: ((و ردوا الى اللّه موليهم الحق ، و ضل عنهم ما كانوا يفترون )). كه اين آيات به مسأله حيات دنيا اشاره نموده و مى فرمايد امر حيات و زينت زندگى به ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 150 دست خداى تعالى است ، و به جز او هيچ ولى اى ندارد، و ليكن آدمیزاد به خاطر فريب زندگى ظاهرى از باطن آن كه همان آخرت است غافل مانده و مى پندارد كه امر زندگى به دست خود او است ، و او مى تواند امر زندگى را تدبير و تنظيم نمايد، به همين خاطر براى خود شركائى از قبيل اصنام ، و بتهائى نظير مال و اولاد و امثال آن اتخاذ مى كند، و خداى تعالى او را بر اشتباه و خطايش واقف مى سازد. روزى كه اين زينت ظاهرى دنيا از بين مى رود، و روابطى كه بين او و اصنام بود قطع مى گردد، در آن روز آدمى آنچه را شريك خدا مى پنداشت گم مى كند و آنچه را در زندگى خود مؤثر خيال مى كرد بى اثر مى يابد، و معنا و حقيقت علم و عملش را برايش روشن مى سازد، اين است معناى اينكه فرمود ((به سوى خدا، (مولاى حقيقيشان ) برمى گردند)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei