eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■امام حسین علیه السّلام در آن فضای اختناق آنقدر شفّاف، حقّ و باطل را روشن و رسالت سنگین انسان‌های اهل ایمان را تبیین کردند که دیگر برای کسی عذر و بهانه‌ای نماند ... _حسینی @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ■یکی از معانی زیارت اربعین همین است که دوستِ حضرت اباعبدالله علیه السلام در این چهل روز با یاد و محبت و اشک ریختن برای حضرت چهله ای می نشیند و در این دوره حجب از دل او برطرف می شود و در نهایت او در اربعین به زیارت باطنی حضرت در آینۀ دل نائل می گردد. ■●استاد مهدی طيب _ جلسه ٣٠ ديماه ٨۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■سیر تمام ممکنات و موجودات من الامام الی الامام است لذا انسان کامل همه را به سوی خویش دعوت کرده است، «وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (شوری/۵۲) ■صراط مستقیم ولایت الهیه است و پیامبر خاتم همه را بدان صراط دعوت کرده است. داعی مدعو را به سوی خویش دعوت می‌کند و معنی ندارد به غیر خود دعوت کند مگر آنکه از غیر نیابت بگیرد. ■امام، مطلق موجودات خاصه انسانها را به سوی قله‌ای که خود بر آن ایستاده می‌خواند و آن طود اعظمی است که ورای آن عبادانی نیست مگر ذات غیبی. چون مبداء صدور همان کوه اعظم است و همه‌ی ممکنات چون سیل از او جاری شده‌اند صیرورت و غایت همه به همان سو می‌باشد فهم مبداء الوجود و غایته. ■امام اما احدی را به ذات غیبی دعوت نکرده است چون چنین دعوتی محال است، «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ» (آل‌عمران/۳۰) حق متعال به پیامبر خاتمش صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ» (قصص/۵۶)... تو نمی‌توانی هر کس را که دوست داری به ذات غیبی لابشرط مقسمی هدایت کنی اما به سبب مظهریت اسم جامع الله، هر که را بخواهی به مرتبه‌ی تعین اول و جلوات او دعوت کن. ■پیامبر صلی الله علیه و آله هم فرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» یعنی تعین اول اللهِ احد است لذا او همگان را به سوی حقیقت انسانی محمدیه صلی الله علیه و آله دعوت فرموده است. ■تعین اول یا صادر نخستین، جلوه‌ی اول ذات است و همه‌ی کثرات به سبب تجلی مقدس او در مرتبه‌ی واحدیت و الوهیت از وحدت صادر می‌شوند. «کُلُّکُمْ راعٍ، وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» ( بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸). این مسئولیت در قبال رعایا مظهریت امام مر اسم جامع راست که باذن الله ممکنات را ربوبیت می‌کند. ■پس اربعین حسینی که سیر من الحسین الی الحسین علیه السلام است ناظر به این معنای بلند است، فاغتنم. یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد اربعین ۱۴۴۲ ه ق  
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ▪️هرجا روی برگردانی از خودت، از خودبینی‌های خودت، همانجا وجه‌الله را خواهی دید... ▪️توجّه و فریب دنیا، این است که انسان آخرتش را به دنیا بفروشد، آنچه که جنایت بی‌نظیر در کل تاریخ را سبب شد دنیاپرستی و دنیاطلبی مردم بود... ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 25-19 آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم2⃣ ● بحث روايتى بنابراين حديث مورد بحث با احاديثى كه مى گ
● آيات 27 - 26، سوره آل عمران ، قسمت اول، بخش اول قُلِ اللَّهُمَّ مَلِك الْمُلْكِ تُؤْتى الْمُلْك مَن تَشاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْك مِمَّن تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشاءُ بِيَدِك الْخَيرُ إِنَّك عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ(26) تُولِجُ الَّيْلَ فى النَّهَارِ وَ تُولِجُ النَّهَارَ فى الَّيْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّت مِنَ الْحَىِّ وَ تَرْزُقُ مَن تَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ(27) ● ترجمه آیات بگو (اى پيامبر) بارالها اى خداى ملك هستى ، به هركس ‍ بخواهى ملك و سلطنت مى دهى و از هركس بخواهى مى گيرى و به هركس بخواهى عزت و اقتدار مى بخشى و هر كه را بخواهى خوار مى كنى ، خدايا هر خير و نيكوئى بدست تو است و تو بر هر چيزى توانائى (و من كه سراپا حاجتم ديگر چه بگويم ) (26) تو شب را در روز نهان سازى و روز را در شب فرو مى برى و زنده را از مرده و مرده را از زنده برانگيزى و به هركس بخواهى روزى بى حساب مى دهى (چون كسى از او طلبكار نيست تا بحساب طلبش روزيش ‍ دهد) (27). ● بیان آیات اين دو آيه خيلى با آيات قبل كه درباره اهل كتاب و مخصوصا يهود بود بی ارتباط نيست ، چون اين دو آيه مشتمل است بر تهديد يهود به عذاب دنيا و آخرت ، و يكى از عذابها همين است كه خدا ملك را از ايشان سلب كرد، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 201 و ذلت و مسكنت را تا روز قيامت بر آنان حتمى نمود، و نفسشان را قطع كرد، و استقلال در زندگى و سرورى را از ايشان سلب كرد. علاوه بر اينكه غرض اين سوره به بيانى كه در آغاز گذشت اين بود كه بفهماند خدا قائم بر خلق عالم و تدبير آن است ، پس مالك ملك او است ، و او است كه ملك را به هركس بخواهد مى دهد، هر كه را بخواهد عزت مى بخشد، و كوتاه سخن آنكه تنها كسى كه به هركس بخواهد خير دهد مى تواند بدهد او است ، و تنها او است كه ملك و عزت و هر چيز ديگر را از هركس بخواهد مى گيرد، پس مضمون دو آيه مورد بحث خارج از غرض سوره نيست . قُلِ اللَّهُمَّ مَلِك الْمُلْكِ در اين آيه خداوند رسول گرامى خود را امر مى كند به اينكه به خدائى پناهنده شود كه تمامى خيرها به طور مطلق به دست او است و قدرت مطلقه خاص او است ، تا از اين ادعاهاى موهومى كه در دل منافقين و متمردين از حق (از مشركين و اهل كتاب ) جوانه زده ، و در نتيجه گمراه و هلاك شده اند، نجات يابد، آرى اينان براى خود ملك و عزت فرض ‍ كردند، و خود را بى نياز از خدا پنداشتند، و خدا آن جناب و هركس ديگر را امر مى كند به اينكه نفس خود را در معرض افاضه خدا، كه مفوض هر خير و رازق بى حساب هر روزى خوار است قرار دهد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️به‌مناسبت شهادت حضرت زید فرزند امام سجاد علیه‌السلام(۳ صفر ۱۲۰ قمری) حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️منقول است که بعد از شهادت زید رحمه‌الله، خدا به هلاکت بنی‌امیه اذن داد. ▪️پس از شهادت زید، امام صادق علیه‌السلام درباره او فرمود: «رَحِمَ الله عَمی زَیداً! لَوْ ظَفَرَ، لَوَفی بِنا؛ خدا عمویم زید را رحمت کند! اگر پیروز می‌شد، قطعاً به ما وفا می کرد. ◾️وسائل الشیعه، جلد۱۵ص۲۷۱◾️ ▪️شخصی از حضرت آیت‌الله بهجت سؤال کرد: «آقا، من فرصت نمی‌کنم که هر روز این زیارت(عاشورا) را با صد لعن و صد سلام بخوانم، چه کنم؟» ▪️ایشان راه چاره‌ای به او نشان دادند و فرموند: «زیارت عاشورای مختصره» را بخوانید. [منظور زیارتی است که در فضیلت و ثواب مانند زیارت عاشورا است، ولی صد لعن و سلام را ندارد. این زیارت در مفاتیح‌الجنان، پس از زیارت عاشورا با نام «زیارت عاشورای غیرمعروفه» آمده است. ..] ◾️برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٢٢◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین   ☑️قسمت ۳۹ ▪️به هر طرف که بنگری تجلی انسان کامل است. فَأَيْنَمَا تُوَلُّ
  ☑️قسمت ۴۰ قَالَ سَیّد الکُونَین: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» ▪️حضرات اهل‌بیت علیهم السلام در مرتبه‌ی نورانیت خود با هم یکی هستند و نور واحد می‌باشند که این نور واحد از حق متعال مشتق شده‌ است. همچنین ایشان در عالم فعل و در مرتبه‌ی ظهور در عالم طبیعت نیز به حیث دارا بودن کمالات یک حقیقتند اما بر هرکدام از آن ذوات اقدس، برخی اسماء و صفات غالب است و بسته به آن صفت و مشخصه، ظهور متفاوتی دارند‌. ▪️می‌خواهیم به موضوع اشتقاق نور اهل‌بیت علیهم السلام از حق متعال بپردازیم. این نور واحد از ذات حق متعال و خدای نظام هستی که حقیقتی واحد است مشتق شده است. اشتقاق ادبی، نمودار و نمونه‌ای از این اشتقاق حقیقی است چون در سلسله‌ی طولی عالم وجود، در جمیع احکام، حقیقت و رقیقت از همدیگر حکایت می‌کنند، یعنی آنچه که در عالم طبیعت هست نمونه و نموداری از عالم حقیقت است. در اشتقاق ادبی نیز می‌بینیم که اسم و فعل مشتق از مصدر است. مصدر اصل است و اسم و فعل هرچه دارد از مصدر خودش دارد و از آن مشتق شده است. مثلا همین مصدر فعل که جزو اصلی ترین موضوعات در علم نحو است و بیشتر علما نیز همین را به عنوان مثال قرار می‌دهند‌. تعینات مختلفی از این فعل که مصدر است ظاهر شده است. از آن حیثی که این مصدرِ فعل، انجام دهنده است، به او فاعل می‌گویند، از آن حیثی که مورد فعل واقع می‌شود به او مفعول می‌گویند و... . ▪️به همین وزان، نظام هستی و عالم وجود یک خدایی دارد که این خدا مصدر و مبدأ همه‌ی امور است و از این مصدر، افعال و اسمائی صادر و مشتق شده است. بزرگترین اسمی که از حق متعال صادر شده، این نور واحد است و همه‌ی افعال و اسماء و سطور و کلمات وجودی از این اسم اعظم مشتق شده‌اند؛ «نَحنُ صَنائِعُ رَبُّنا وَ الخَلقُ مِن بَعدُ صَنائِعُنا». این حدیث را هم حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نامه‌ای که به معاویه نوشته‌اند بیان فرموده‌اند و هم در توقیع شریف حضرت بقیةالله الاعظم روحی فداه، این حدیث از ناحیه مقدسه حضرت صادر شده است. «نَحنُ صَنائِعُ رَبُّنا» یعنی ما از حق متعال مشتق شده‌ایم و «وَ الخَلقُ مِن بَعدُ صَنائِعُنا»، همه‌ی مخلوقات از ما اعنی از نور ما مشتق شده‌اند. شاعر می‌گوید مصدر به مثل هستی مطلق باشد عالم همه اسم و فعل مشتق باشد ▪️اگر بخواهیم مثل بزنیم، هستی مطلق و خلیفه‌ی هستی مطلق و نور واحد و نور ائمه‌ی اطهار علیهم السلام در مثل مصدر هستند و عالم و تمام مخلوقات فعل و اسم هستند که از این مصدر مشتق شده‌اند و شراشر وجودی آنها همان مصدر است و از خودشان هیچ ندارند. چون هیچ مثال خالی از مصدر نیست پس هرچه در او نظر کنی حق باشد ▪️در علم نحو نیز ریشه‌ی اسم و فعل به مصدر بازمی‌گردد، «كُلُّ شَيْءٍ يَرْجِعُ إلَي أصْلِه». تا مصدر واژه‌ای را نفهمی، معنای آن را نیز نمی‌فهمی، این مصدر است که معنا می‌دهد. عالم نیز همینگونه است، شراشر عالم وجود و معنای آن از حق متعال است. همه‌ی اسماء، کلمات، مخلوقات، مخلوقات عالم عِلوی، مخلوقات عالم سِفلی، ملائکةالله، اسماء و صفات حسنای الهی، همگی از حق متعال و از این نور واحد مشتق شده‌اند...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... #شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۹ ▪️این گاو متعلق
  ☑️قسمت ۱۰ ▪️«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً » (بقره/۶۷) ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﮔﻔﺖ:« ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ‌ﺩﻫﺪ ﮔﺎﻭی ﺭﺍ ﺫﺑﺢ ﻛﻨﻴﺪ». نکته‌ی لطیفی که در این آیه هست آن است که این‌جا قوم را به حضرت موسی نسبت داده‌است. من و شما قوم حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم هستیم. هر قومی به پیغمبر خودش مضاف است. حالا هر کدام از ما هم قومی داریم. اعضا و جوارح ما قوم ما هستند. خیال، وهم، نفس، عقل و تمام مراتب وجودی ما قوم ما هستند. لذا باید با قوم خودت مخاطبه داشته‌باشی. حضرت موسی در آیات متعددی با قوم خودش سخن می‌گوید. آیه ی مذکور از آن جمله است. جای دیگر می‌فرماید:« وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ» (مائده/۲۰) ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﮔﻔﺖ:« ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ! ﻧﻌﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ». و یا در جای دیگری می‌‌‌فرماید: «يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ» (مائده/۲۱) ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻣﻘﺪﺳﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﻣﻘﺮّﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺩﺭ‌ﺁﻳﻴﺪ. و هم چنین فرموده‌است: «قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» (اعراف/۱۲۸) ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﮔﻔﺖ:« ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ، ﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯﻳﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ می‌ﺑﺨﺸﺪ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﻧﻴﻚ، ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ». ▪️تو هم باید به قوم وجودی خودت بگویی که اسْتَعِینُوا باللهِ و اصْبِروُا. «وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» (اعراف/۱۴۲) ﻭ ﺑﺎ موسی سی ﺷﺐ ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻴﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻩ ﺷﺐ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩﻳﻢ، ﭘﺲ ﻣﻴﻌﺎﺩﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﭼﻬﻞ ﺷﺐ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ، ﻭ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﮔﻔﺖ:« ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﻮﻣﻢ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﺑﺮﺧﻴﺰ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺭﻭﺵ ﻣﻔﺴﺪﺍﻥ ﭘﻴﺮﻭی ﻣﻜﻦ». این قوم چیست؟؟ تمام وجود ماست. نباید اجازه دهیم قوم ما دچار فساد شود. قوم ما باید در مسیر اصلاح باشد. ▪️«أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً». این بقره باید ذبح شود. این بقره چیست؟ در قرآن بقره، گوساله ی سامری، شتر و سگ ذکر شده‌است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید که این حیوانات تمثلات ملکات اعمال شما هستند. خدا هر یک از این حیوانات را مظهر یکی از اعمال شما قرار داده‌است. ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی ازین خواب گران آن سخن های چو مار و کژدمت مار و کژدم گردد و گیرد دمت ▪️«وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» (تکویر/۵) ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ وحشی ﻣﺤﺸﻮﺭ ﺷﻮﻧﺪ. این آیه به حیوان ناطق برمی‌گردد. برخی از انسان ها هستند که وحشی محشور می‌شوند. به تعبیر حضرت امام اشترگاوپلنگ محشور می‌شوند. لذا هر کدام از این حیوانات مظهر اعمال ما هستند. این گوساله ی سامری مظهر نفس مسوله است. نفس اماره نفسی است که ما را به چیز بد دعوت می‌کند و ما می‌دانیم که آن بد است و به آن بدی علم داریم اما به سمت آن بدی می‌رویم. نفس مسوله نفسی است که تزئین می‌کند و عمل بد را خوب نشان می‌دهد. «قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي»(طه/۹۶) ﮔﻔﺖ:« ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭﻱ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪم ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﺸﺪﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺍﻧﺪﻛﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻧﻈﺮم ﺁﺭﺍﺳﺖ». وقتی حضرت موسی تعجیل کرد تا به کوه طور برود و مناجات بکند. خدا به حضرت موسی گفت که جناب موسی عجله کردی برگرد برو قومت گوساله پرست شده‌اند. برگشت و دید که این سامری گوساله‌ای درست کرده‌است از طلا که حرکاتی انجام می‌دهد و صداهایی از آن در‌می‌‌آید. از او پرسید که آخر این چیست؟ این‌جا سامری جواب می‌دهد که من چیزی را دیدم که دیگران ندیدند. و رد پای رسول(حضرت موسی و یا جبرئیل امین) را دیدم و از آن چیزی گرفتم و به این سازه ی خودم دمیدم و این حرکت کرد...
◾️شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش اوّل◾️ ☑️حقیقت و مراتب همراه بودن ▪️در این آیۀ شریفه، قرآن کریم سیمای پیروان حقیقی پیامبر اسلام را در تورات و انجیل ترسیم کرده است: ▪️محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿فتح-۲۹﴾ ▪️فرمود: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله » پیغمبر اسلام، رسول خداست. « وَالَّذِينَ مَعَهُ » و کسانی که با او هستند؛ معیّت حقیقت بسیار عمیقی است. همراه بودن و با کسی بودن مراتبی دارد؛ یک مرتبه این است که ظاهراً در کنار او باشد؛ مثل اصحاب رسول الله که در کنار پیامبر و مصاحب رسول الله بودند؛ امّا این اصحاب چقدر با پیغمبر بودند؟ تا کجای راه همراه پیامبر بودند؟ این قابل تأمّل است. ▪️همراه بودن مراتبی دارد. یک مرتبه‌اش، مرتبۀ ظاهری است؛ امّا افرادی سال‌ها در کنار پیامبر زندگی کردند؛ اصلاً پیغمبر را ندیدند، تجربه نکردند و حقیقت پیامبر را لمس نکردند؛ کسانی هم بودند که اصلاً پیامبر را صورت ظاهر ندیدند؛ مثل اویس قرنی؛ امّا یک لحظه از پیامبر جدا نبودند. پس معیّت معانی عمیق‌تری هم دارد. کسی که به حقیقت وجودی رسول الله نزدیک شود و کم کم در او فانی شود، یعنی با او همراه باشد و یک لحظه هم از او جدا نباشد. ▪️« والَّذِينَ مَعَهُ » کسانی که در همه ابعاد وجودشان با او هستند، در رفتارهای ظاهری، احساسات، اندیشه‌ها، خلقیّات، روحیّات، بینش، نگرش، ایمان و یقین خود، در مراتب مختلف وجودشان با او هستند. ▪️قرآن سه خصوصیّت را از تورات برای یاران رسول الله نقل کرده است... ادامه دارد . . . ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
● آيات 27 - 26، سوره آل عمران ، قسمت اول، بخش اول قُلِ اللَّهُمَّ مَلِك الْمُلْكِ تُؤْتى الْمُلْك
آیات 27-26، سوره آل عمران ، قسمت اول، بخش دوم قُلِ اللَّهُمَّ مَلِك الْمُلْكِ ● معناى كلمه ((ملك )) و اقسام آن كلمه ملك به كسره ميم معناى معروفى دارد كه معهود ذهن ما انسانها است ، و در اصل آن هيچ شكى نداريم ، تنها چيزى كه در معناى اين كلمه بايد از نظر دور نداشت ، اين است كه ملك دو جور است ، يكى حقيقى و ديگرى مجازى و اعتبارى . ملك حقيقى به معناى آن است كه مالك مثلا اگر انسان است بتواند در ملك خود به هر نحوى كه ممكن باشد تصرفى تكوينى كند، يعنى در هستى آن ملك تصرف نمايد، مثل اينكه او مى تواند در ديد چشم خود تصرف نموده يكجا آنرا بكار گيرد، و جائى ديگر از كارش بيندازد، و همچنين در دستش تصرف نموده ، دادوستد بكند، و يا ترك داد و ستد نمايد، و در زبانش و ساير اعضايش ، و در ملك به اين معنا رابطه اى بين مالك و ملك حقيقيش هست ، رابطه اى حقيقى كه به هيچ وجه قابل تغيير نيست . و نيز بنابراين معناى از ملك ، همواره ملك قائم به ملك خواهد بود، هيچ وقت ممكن نيست كه ملك از مالكش جدا و مستقل بشود، ((مثلا اگر فلان آقا مرد، زبانش همچنان جداى از او زنده بماند))، بلكه اگر اينگونه ملك از آدمى جدا بشود باطل و نابود مى گردد، مثل چشمى كه از انسانى در آورند، و يا دستى كه از او جدا كنند، ملك خداى تعالى نسبت به عالم از اين قبيل است ، خداى تعالى مالك تمامى اجزاء و شئون عالم است ، پس او مى تواند در همه اجزاى عالم به هر طورى كه بخواهد تصرف نمايد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 202 قسم دوم : ملك (بكسره ميم ) ملك اعتبارى و قراردادى است ، و آن عبارت است از اينكه اگر مالك را انسان فرض كنيم ، بتواند در چيزى كه ملك او است تصرفاتى كند، كه عقلا آن را قبول دارند، و خلاصه در چارچوب رابطه اى كه عقلا بين او و ملكش برقرار مى دانند هر قسم تصرفى كه مى خواهد بكند، تا به مقاصد اجتماعى خود نائل شود، و در حقيقت عقلا وقتى چنين ملكيتى را اعتبار كردند كه الگويش را از ملك حقيقى و آثار آن گرفتند، بعد چيزى شبيه به ملكيت در عالم وجود را در اجتماع برقرار ساختند، تا به اين وسيله از اعيان و كالاهائى كه بدان محتاجند استفاده اى معقول كنند، نظير همان استفاده اى كه مالك حقيقى ، از ملك حقيقى و تكوينيش مى كرد. تفاوتى كه بين ملك اعتبارى و ملك حقيقى هست يكى اين است كه ملك حقيقى جز با بطلان قابل تغيير نبود، (نمى شد من چشم خودم را در عين اينكه چشم من است از وجود خود بى نياز سازم ) ولى ملك اعتبارى از آنجائى كه قوامش به وضع و اعتبار است ، قابل تغيير و تحول هست ، ممكن است اين نوع ملك از مالكى به مالك ديگر منتقل شود، مثلا مالك اولى آن را به دومى بفروشد، و يا ببخشد و يا با ساير اسباب نقل ، منتقل سازد. تا اينجا آنچه گفتيم درباره ملك (بكسره ميم ) بود، اما ((ملك )) (به ضمه ميم ) هر چند كه آن نيز از سنخ ملك (به كسره ) است ، الا اينكه در اينجا مالكيت مربوط به چيزهائى است كه جماعتى از مردم آنرا مالكند، چون ملك به معناى پادشاهى است ، و پادشاه مالك چيزهائى است كه در ملك رعيت است ، او مى تواند در آنچه رعيت مالك است تصرف كند، بدون اينكه تصرفش معارض با تصرف رعايا باشد، و يا خواست رعيت معارض و مزاحم با خواستش باشد. پس ملك پادشاه ، در حقيقت ملكى است روى ملك ، كه در اصطلاح آن را ملك طولى مى ناميم ،مانند ملك مولى است نسبت به برده ، و نسبت به آنچه برده اش مالك است ، و به همين جهت ملك (بضمه ميم ) هم آن دو قسم را كه ما در ملك (بكسره ) ذكر كرديم ، خواهد داشت . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️پیام تسلیت فرزند معزز حضرت آیت‌الله بهجت (اعلی الله مقامه) به مناسبت ارتحال جانگداز علامه حسن زاده آملی (قدس سره)◾️ 🏴 انّا لِلهِ وَ اِنّا إلَیهِ راجِعون «إذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدّها شیء» 🏴 ▪️با تسلیت به حضرت بقیّةالله(ارواحنافداه)، عظّم الله اجورنا و اجورکم عروج ملکوتی استاد بزرگوار، علامه ذوفنون، آیت‌الله معظم، آقای حاج شیخ حسن حسن‎زاده آملی(اعلی الله مقامه)، ضایعه بزرگی به جامعه علمی و الهی شیعه، بلکه به اسلام وارد نمود. ▪️حضرت ایشان که فردی خودساخته بود، با کمترین امکانات مادی و فردی، با تلاش خستگی‎ناپذیر و پشتکار فراوان و نیز استفاده از محضر باقی‌مانده اساتید بزرگ در رشته‌های گوناگونِ علم و ادب، به کمال هر علم دست یافت و ممتاز گردید؛ آن‎چنان که تبدیل به فردی منحصربه‎فرد در فنون متعدد شد و در جامعیت علوم ظاهری و الهی و حوزوی و معقول و منقول، بی‎نظیر گردید. ▪️این مصیبت بزرگ را به همه خواص و اصحاب سِرّش و شاگردان و عشاق، و بیت معظم و سایر وابستگان و ارادتمندان تسلیت می‎گویم و از خداوند بزرگ، صبر جمیل برایشان خواهانم. ◾️مشهد مقدس اقل تلامذة الاستاذ قدس‎سره علی بهجت◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش اوّل◾️ ☑️حقیقت
◾️شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش دوّم◾️ ☑️ مقاوم و تسلیم ناپذیر ▪️می‌دانید که بشارت ظهور پیامبر اکرم در تورات و انجیل آمده است. قرآن کریم به صراحت فرمود: ▪️الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ حالا می فرماید: « وَالَّذِينَ مَعَهُ » ▪️ویژگی کسانی که با او هستند در تورات اینگونه ترسیم شده است: ▪️ : « أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ » ▪️در برابر کافران شدید و سازش ناپذیر هستند؛ مقاوم و تسلیم ناپذیرند؛ ستیزنده و جهادگرند. اوّلین ویژگی یاران پیغمبر و اوّلین آثار همراه بودن با پیامبر این است که انسان با ضدّ پیغمبر اسلام همراهی و هم‌دلی نداشته باشد؛ سازش، پذیرش، سکوت و مماشات نداشته باشد. لازمۀ اثبات نفی است؛ نفی‌یی که بر آن اثبات مقدّم نیز هست. ▪️جملۀ لا إِلَهَ إِلا اللَّه که پیغمبر اکرم فرمودند: « قُولُوا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ تُفْلِحُوا » قائل شوید به این حقیقت که جز الله هیچ معبود و الهی وجود ندارد؛ قُولُوا به معنی قائل شدن است نه اینکه فقط به زبان قُولُوا بگویید؛ با همه وجودتان قائل به این حقیقت باشید که الا إِلَهَ إِلا اللَّه. لا اله مقدّم بر الله است. اینجا هم در آیۀ شریفه موضع گیری در برابر مخالفان پیامبر اکرم و دشمنان و منکران رسول الله مقدّم بر دوستی با یاران پیغمبر آمده است؛ فرموده است: « وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ » اوّلین ویژگی کسانی که با رسول الله هستند این است که با کافران دشمن هستند و با آنان می‌ستیزند. در برابر کافران سکوت، تسلیم و بی تفاوتی پیشه نمی‌کنند؛ مستحکم و مقاوم در برابر آنها می‌ایستند. این اوّلین ویژگی، اگر بخواهیم خودمان را محک بزنیم که جزء « وَالَّذِينَ مَعَهُ » هستیم یا نه این ویژگی‌ها را در خودمان جستجو کنیم. ادامه دارد . . . ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei