eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت چهارم بخش ششم ⚫️ روایاتی در باره (( رزق )) و اینکه روزی هرکس مقدر است و
آیات 27-26 آل عمران، قسمت چهارم بخش هفتم ● بحث علمى در بعضى از بحث هاى گذشته اين معنا گذشت كه اعتبار اصل ملكيت از اعتبارات ضروريه اى است كه بشر در هيچ حالى از آن بى نياز نيست ، چه در حال فردى و چه در حال جمعى ، و ريشه اين اعتبار ملكيت بالاخره منتهى مى شود به اعتبار اختصاص . اين وضع ملك (بكسره ميم ) است ، و اما ملك (بضمه ميم ) كه به معناى سلطنت بر افرادى از انسانها است ، آن نيز از اعتبارات ضرورى است كه انسان از آن بى نياز نيست ، ليكن آن چيزى كه بشر در آغاز بدان نيازمند است ، همانا تشكيل اجتماع است ، اما اجتماع از جهت تاليف و بافت آن از اجزاى بسيار كه هر يك براى خود هدفى و اراده اى غير هدف و خواست ديگران دارد، نه اجتماع از جهت تك تك افراد آن ، براى اينكه تك تك افراد اجتماع خواسته اى متباين و مقاصدى مختلف دارند، افرادبه خاطر همين اختلافهايشان آبشان در يك جوى نمى رود، هر فردى مى خواهد آنچه در دست ديگران است بربايد، و بر سايرين غلبه كند، و بر حدود سايرين تجاوز نموده ، حقوق آنان را هضم كند و در نتيجه هرج و مرج پديد آورد، و اجتماعى را كه به منظور تامين سعادت زندگى تشكيل يافته وسيله بدبختى و هلاكت ساخته و دوا را درد بى درمان كند، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 227 و معلوم است كه اين خواست ، خواست يك فرد نيست ، همه همين را مى خواهند، و هيچ چاره اى براى رفع اين غائله نيست ، مگر اينكه اجتماع براى خود قوه اى غالب و قاهر فراهم كند تا ساير قوا را تحت الشعاع خود قرار داده و تمام افراد را تحت فرمان خود در آورد. و در نتيجه قواى سركش را كه مى خواهند بر ديگران تجاوز نمايند به حد وسط برگردانيده ، افراد ضعيف را نيز از مرحله ضعف نجات داده ، به حد وسط برساند، و سرانجام تمام قواى جامعه ازنظر قوت و ضعف برابر و نزديك به هم شوند، و آنگاه هر كدام از آن قوا را در جاى خاص خودش قرار داده ، هر صاحب حقى را به حقش برساند. و از آنجائى كه انسانيت در هيچ حالى و حتى در هيچ آنى از فكرديگران خالى نمى شود، و به بيانى كه گذشت هر انسانى همواره مى خواهد انسانهاى ديگر را به خدمت خود بگيرد، تاريخ هيچ اجتماعى را در اعصار گذشته سراغ ندارد كه خالى از مردانى خودكامه و مسلط بر ساير افراد آن جامعه باشد، تا آنجا كه افراد را به قيد بردگى خود كشيده ، جان و مال آنان را تملك كرده باشد بلكه تا آنجا كه وضع جوامع را نشان داده وجود چنين افرادى را بنام ملك (پادشاه ) ضبط كرده است ، و بعضى از فوائد بر وجود چنين افراد خودكامه و سركش مترتب مى شده ، هر چند كه خود آنان و درباريان و ياوران و لشكريانشان نيز افرادى طاغى و متجاوز از حق بودند، ولى اين فايده را داشته اند كه به منظور حفظ سلطنت و ملك خود همه افراد جامعه را در حال ذلت و استضعاف نگه بدارند تا كسى نيروى تجاوز به حقوق ديگران را نداشته باشد. چون اگر چنين افرادى در جامعه پيدا شوند امروز به حقوق مردم كوچه و بازار تجاوز مى كنند، و فردا به خود پادشاه ياغى گشته ، ملك و سلطنت را از چنگ او در مى آورند، همانطور كه خود پادشاه نيز سلطنت خود را از ديگران گرفت . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▪️هر چیز از حد میانه و وسط به طرف افراط یا تفریط تمایل پیدا کند، عکسِ نتیجه‌ی مطلوب را خواهد داشت؛ کل شَیءٍ جاوَزَ حَدهُ، إِنْقَلَبَ إِلی ضِدهِ (هر چیز از حدش بگذرد، به ضد آن تبدیل می‌گردد). ▪️بنابراین، میانه‌روی در غضب، شهوت، خواب، خوراک و هر کار دیگر، مُنجی و نافع است، و دو طرف زیاده و نقیصه‌ی آن مُضر و مُهْلِک! ▪️مگر امری که لا حَد لَهُ(حدی برای آن نیست) که ذکر و یاد خداست.[۱] [۱]( ر.ک: اصول کافی، ج‌۲، ص‌۴۹۸؛ وسائل‌الشیعة، ج‌۷، ص‌۱۵۴؛ عدةالداعی، ص۲۴۸). ◾️در محضر بهجت، ج١، ص٣٣◾️ ☑️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▪️این احساس لذت در ، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدمات در خود نماز. ▪️آن چه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. ▪️و معصیت، روح را مکدّر می کند و نورانیّت دل را می برد. ▪️و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند. ◾️برگی از دفتر آفتاب، ص۱۳۳◾️ ☑️حضرت آیت الله بهجت قدس سره: ▪️ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم، و برای هر خطا، زبان به بگشاییم، و اگر قابل جبران باشد کنیم. ◾️در محضر بهجت، ج١، ص٣٠٠◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین   ☑️قسمت ۴۷ ▪️این که در روایت داریم «کان الله و لم یکن معه شیء»، خدا بود
☑️قسمت ۴۸ ▪️جناب اسرافیل نعمت وجود را می‌دمد لذا به واسطه‌ی این نور واحد، خدا به همه‌ رزق داده است. این رزق، رزق وجود است. این نور خودش از حق متعال مشتق شده است و این اشتقاق ازلی و ابدی است لذا وقتی جناب کمیل از امیرالمؤمنین علیه‌السلام سوال کرد که ما الحقیقة؟ حضرت در پاسخ فرمود: «نُورٌ يَشْرُقُ مِنْ صُبْحِ الاْزَلِ، فَتَلُوحُ عَلَي‌ هَيَاكِل التَّوحِيد ءَاثَارُهُ». این حقیقت، منِ علی هستم چرا که وقتی کمیل سوال کرد، مولا در نهایت فرمود: «أَطْفِئ السِّرَاجَ فَقَدْ طَلَعَ الصُّبْحُ». این صبح طلوع کرده است و تو در کنار این حقیقت نشسته‌ای! حال از حقیقت سوال می‌کنی؟! زو قیامت را همی پرسیده‌اند ای قیامت تا قیامت راه چند؟! ▪️حقیقت علی علیه السلام است. در زیارت جامعه کبیره می‌فرماید ما حقیم، اصل حق و فرع حق ما هستیم. حق، نور ازلی الهی است؛ در تعریف ازل گفته‌اند الأزلي ما لا یکون مسبوقا بالعدم. یک حقیقت ازلی، حقیقتی است که هیچ زمانی معدوم نبوده است لذا در تعریفش گفته‌اند استمرار الوجود فی جانب الماضی، یعنی ازل هیچ وقت اول ندارد، نور اهل‌بیت علیهم السلام اول ندارد؛ «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يکونُ بَعْدَهُ». نور انسان کامل أزل الأبدیات و أبد الأزلیات است و قدیم است به قدم حق متعال! یک فرقی با حق متعال دارد و آن این است که آن اصل است و این ظهور آن اصل است اما آن خدا تا بوده این هم بوده است چون خدا بدون مظهر نمی‌شود؛ خدا در کمال مطلق است و اصلا خاصیت کمال مطلق ظهور است: پری رو تاب مستوری ندارد چو در بندی ز روزن سر برآرد ▪️چون خدا صمد است، او نور مطلق، کمال مطلق، جمال مطلق و جلال مطلق است لذا همواره در ظهور است. از آنجایی که این نور ازلی مسبوق به عدم نیست، علت نمی‌خواهد. او سایه‌ی خداست، علت و معلول این‌جا در کار نیست! او ظل الله است! چرا پیغمبر صلی الله علیه و آله سایه نداشت؟ سایه که دیگر سایه ندارد... «أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ» (فرقان/۴۵). او سایه‌ ایست که خدا فرمود: «نُورٌ يَشْرُقُ مِنْ صُبْحِ الاْزَلِ». چون بحث اشراق و ظهور است لذا صبح را آورده است، صبح یعنی ظهور... «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ». صبح یعنی مرتبه‌ی تجلی. این نور، نور ازلی است که بر تمامی هیاکل توحید اشراق کرده است. یعنی هر مخلوقی که ظهور حق متعال است به واسطه‌ی نور واحد انسان کامل به او اشراق می‌شود. خدا در قرآن می‌فرماید: «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا». همین را امام هادی علیه السلام در جامعه کبیره تفسیر می‌کند که «وَ أشْرَقَتِ الأْرْضُ بِنُورِكُمْ». لذا نور اهل‌بیت علیهم السلام رب ما است... «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ»، او مربی است و همه‌ی مخلوقات از این نور ازلی و ابدی ظهور کرده‌اند. عالم به واسطه‌ی این نور اشراق کرده است لذا می‌فرماید او مطلع انوار و مبدأ اشراق است، او شرقیِ شرقی است. «وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ»! ای پیغمبر! تو هرگز در جانب غربی نبودی چون نور ازلی و ابدی غروب برنمی‌دارد. نور پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ موقع مغرب ندارد و هیچ گاه به کتم عدم نخواهد رفت که امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها»، اگر حجت خدا نبود، مسلما زمین ساکنانش را فرو می‌برد. این نور همواره من الازل الی الابد در اشراق است: «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (صف/۸). کي شود دريا ز پوز سگ نجس کي شود خورشيد از پف منطمس
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره ☑️قسمت ۱۷ ▪️«ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ» (مؤمنون/ ۱۴) این مخلوق، انسان
  ☑️قسمت ۱۸ ▪️در داستان حضرت موسی با سحره مادامی که آن‌ها تحت تصرف خیال بودند، سمت فرعون بودند. همین که حضرت موسی عصای خودش را انداخت و همه‌ی آن طناب‌هایی را که مردم با تصرف خیالشان مار می‌دیدند خورد، آن‌ها بیدار شدند. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَ مُوسَىٰ» (طه/۷۰) فرعون آن ساحران را تهدید کرد که دست‌ها و پاهای شما را یکی از راست و یکی از چپ قطع می‌کنم. آن‌ها پاسخ دادند که: «قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَىٰ مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا» (طه/۷۲) ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻟﺎﻳﻞ روشنی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺑﺮ آن‌که ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ، ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻧﻤﻰﺩﻫﻴﻢ. ﭘﺲ ﻫﺮ ﺣﻜﻤﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻰﺗﻮﺍنی ﺻﺎﺩﺭ ﻛﻦ، ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﺪگی ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻰﺗﻮﺍنی ﺣﻜﻢ کنی. این ساحران قطعا اهل علم بودند. اگر علم نداشتند که دیگر نمی‌توانستند تصرف کنند. آنها علوم غریبه‌ای امثال علم کیمیا داشتند. گفتند که تو در دنیا می‌توانی فعلا بگویی: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ». البته در این دنیا هم موسی‌ای می‌آید و به قدرت تو پایان می‌دهد. تو می‌توانی در این دنیا ما را بکشی پس بکش. اما حیات حقیقی ما در دستان تو نیست. ▪️خدا به حضرت موسی دستور می‌دهد که این گاو را بکش و قسمتی از بدن آن را به آن مرده بزن تا او زنده شود. یعنی اگر ما نفس حیوانی‌مان را بکشیم، این نفس به هر مرده‌ای اصابت کند او را زنده می‌کند. عده‌ای پیش جناب شیخ عباس قمی آمدند و عرضه داشتند که فلانی مریض است. ایشان انگشتش را در لیوان کرد و هم زد. آن شخص از آن لیوان خورد و شفا پیدا کرد. این ظاهر است. وقتی تکه ای از گوشت آن گاو مرده را زنده می‌کند، آن‌وقت انگشت جناب شیخ عباس قمی که عمری برای امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام نوشته‌است و هزاران بار نفس خود را کشته است، مرده را زنده نمی‌کند؟ ▪️حضرت موسی و جناب یوشع بن نون به دنبال حضرت خضر می رفتند. یک ماهی سرخ شده همراه خود داشتند. ماهی کنایه از عقل است. در قرآن و روایات ما به ماهی اشاره شده‌ است. اول ما خلق الله الحوت. خدا کل نظام هستی را بر پشت حوت خلق کرده‌است. جناب حاج ملاهادی سبزواری در تفسیر این گفته‌اند که مراد از حوت، انسان کامل و امام است. دوازدهمین برج فلکی حوت است که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. تمام هستی بر مبنای اراده‌ی انسان کامل می‌چرخد. حضرت موسی و جناب یوشع به دنبال حضرت خضر بودند و آن ماهی را هم به عنوان غذا با خود برده ‌بودند‌. غذای انسان‌ معقولات است اما اگر صاحب عقلی همراه انسان نباشد تا با او مکالمه کند، منجمد می‌شود. امام جواد علیه‌السلام فرمودند بروید حلقه‌های درس تشکیل بدهید و با هم مباحثه کنید، عقلتان این‌گونه رشد می‌کند. انسانی که اهل عقل و فهم است همواره به دنبال کسی می‌گردد تا با او حرف بزند و مباحثه کند. اصلا معراج یعنی چه؟ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام می‌نشستند باهم حرف می‌زدند و در مراتب ولایت همدیگر غوطه‌ور می‌شدند. همین معراج است. حضرت موسی و جناب یوشع رفتند و آن محل ملاقات با حضرت خضر را رد کردند. حضرت موسی گفت من گرسنه‌ام، آن ماهی را بیاور. «فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا»(کهف/۶۱) حضرت یوشع پاسخ داد که آن ماهی وقتی به محل برخورد دو دریا رسید، زنده شد و در آب پرید و راه دریا گرفت. محل برخورد دو دریا محلی است که قرار است دریای خضر به دریای موسی برسد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️قسمت دوم ▪️فَوَعِزَّتِكَ ما أَجِدُ لِذُنُوبِى سِواكَ غافِراً، وَلَا أَرَىٰ لِكَسْرِى غَيْرَكَ جاب
☑️قسمت سوم ▪️فَإِنْ طَرَدْتَنِى مِنْ بابِكَ فَبِمَنْ أَلُوذُ ؟ وَإِنْ رَدَدْتَنِى عَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ أَعُوذُ ؟ فَوا أَسَفاهُ مِنْ خَجْلَتِى وَافْتِضاحِى، وَوا لَهْفاهُ مِنْ سُوءِ عَمَلِى وَاجْتِراحِى . ▪️اگر مرا از درگاهت برانی به که روی آورم؟ و اگر از آستانت بازم گردانی به که پناه برم؟ در این حال افسوس از شرمندگی و رسوایی‌ام و وای از نگرانی‌ام از زشتی کردار و مرتکب شدن گناهانم @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️محزون که شدی، استغفار کن...... ▪️حاج محمد اسماعيل دولابی: هر جا که غصّه‎دار شدی، استغفار کن. استغفار امان انسان است. به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده‎ای؛ اذیتت کرده‎اند؟ گناهی کرده‎ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه می‎دانند. شما می‎گویی چرا من درست کار نمی‎کنم، او خودش را گناه می‌داند. محزون که شدی، کن؛ چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را. استغفار غم‎ها را از بین می‎برد. همان‎طور که وقتی خطا می‎کنی، همه صدمه می‎خورند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می‎کنند، به همه ضرر می‎رسد، هم که می‎کنی، به همه‎ی ماسوای خودت نفع می‎رسانی. ◾️مصباح الهدی ص٢٦٧◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️کار از تو می‌رود مددی؛ ای دلیل راه - ۱ ▪️هر جا دیدی هر چه تقلّا کرده‎ای، کاری از تو بر نیامده است، حتّی یک رکعت نماز درست نتوانسته‎ای بخوانی، آنجا به موت نائل شده‎ای و عالم برزخ است. آنجا هر چه به عبد نشان می‎دهند، می‎گوید خدا از این بالاتر است و تسبیح می‎کند. ان‎شاء‎الله همه بیابیم که هیچ کاری از ما بر نمی‎آید و همه‎ی کارها را خدا می‎کند؛ فقط خدا.... کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه کانصاف می‌دهیم و زپای اوفتاده‌ایم ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️دختری غرق در جلال و جمال خدا◾️ ▪️برادر زاده ( (علیه السلام) ) گفت که من می خواهم با یکی از دخترانِ شما ازدواج کنم. فرمود: با نمی توانی ازدواج بکنی؛ (کان الغالب علیها الاستغراق فی الله)،* او همیشه غرق در جمال و جلال الهی است، او خانه دار نخواهد بود، تو با او نمی توانی زندگی کنی؛ اما با دختران دیگر من می توانی. چرا این حرف را زد؟ برای اینکه در کنار این حرف را فقط سکینه شنید که به من بگو هر وقت آب سرد نوشیدند، به نام من بنوشند. حضرت این فرمایش را فرمود، چرا دیگران نشنیدند؟! فقط سکینه؛ این روایت به منسوب است، او این حرف را گفته است.* این جمله را هم فرمود: اگر شهیدی، غریبی دیدید؛ برای او نکنید که سبک بشوید، برای من گریه کنید که هم ثواب می برید و هم تان برای او می ماند! ___________________________ * مقتل الحسین (ع) / صفحه ۲۵۷ و الکنی و الالقاب / جلد ۲ / صفحه ۴۲۴ * المصباح للکفعمی / صفحه ۷۴۱ و مستدرک الوسائل / جلد ۱۷ / صفحه ۲۶ ◾️همایش فرهنگ دفاعی _ امنیتی بر اساس آموزه های مهدوی _ قم ؛ ۱۳۹۷/۰۹/۲۹◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei