eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●آیت‌الله بهجت قدس سره : ویژه بزرگداشت ●□ □●روح عبادات، است و ولايت ولى الله [هم] ولايت الله است. ما با ائمه اثناعشر و انبيا و أوصيا كاری نداريم إلا [به‌خاطر] اينكه خدا با اينها كار دارد. □●دوستى خدا با دوستى اينهاست و امر خدا وقتی امتثال(اطاعت) مى شود که امر اینها امتثال شود؛ چون [خدا] اطاعت اينها را ایجاب كرده است... □●رحمت واسعه، ص٣۴●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●محبت و تبعیت از امیرالمؤمنین علیه‌السلام ویژه بزرگداشت ●□ : □در حدیث آمده است که: «لَوِ اجْتَمَعَ الناسُ عَلی حُب عَلِی بن أَبِی طالِبٍ، لَما خَلَقَ اللهُ النارَ؛ اگر همه مردم بر محبت علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام گِرد می‌آمدند، خداوند هرگز آتش جهنم را نمی‌آفرید». □و نیز آمده است: «وَلَوْ أَحَب أَهْلُ الأرْضِ عَلِیا کمَحَبةِ أَهْلِ السمآءِ، لَما عَذبَ اللهُ أَحَدا بِالنارَ؛ اگر ساکنان زمین مانند اهل آسمان، علی علیه‌السلام را دوست می‌داشتند، هیچ‌گاه خداوند کسی را با آتش جهنم عذاب نمی‌نمود». □هر چند حدیث به‌حسب ظاهر در مقام بیان مقام امیرالمؤمنین علیه‌السلام است، ولی محبت او موجب تبعیت از او، و تبعیت از او موجب دخول در جنت است. ولو همین محبت و تولی هم از اعظم واجبات، و سرچشمه هر خیر و سعادت است. □●در محضر بهجت، ج۲، ص۳۱۰●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○پاسخ اشکال در سند حدیث غدیر ویژه بزرگداشت ○□ : □○اهل تسنن می‌گویند: چون حدیث غدیر را بخاری نقل نکرده پس ثابت نیست. □○پاسخ ما این است که: مُسْلِم در صحیح خود آن را نقل کرده و افراد دیگر از عامه نیز در کتاب‌های خود آن را نقل نموده‌اند.٢ چگونه روایات را می‌بینیم و نمی‌بینیم و جمع بین نقیضین می‌کنیم؟! □○مگر در عمل به روایت در میان خودتان شرط است که حتماً باید مسلم و بخاری هر دو نقل کنند؟! آیا اگر مسلم به‌تنهایی روایتی را نقل کند، کفایت نمی‌کند؟! انصاف بدهید! □○چرا برای اثبات حدیث غدیر به نقل مسلم اکتفا نمی‌کنید، ولی برای رد آن به عدم نقل بخاری تمسک می‌کنید؟! □○ما آثار حق‌کشی را بعد از رحلت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هر روز می‌بینیم، وگرنه این همه جنگ و ظلم و تعدی نسبت به پیروان مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام چیست؟ هر روز حسین و یزیدی وجود دارد. □○در محضر بهجت، ج۲، ص۲۹۱○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○[پیوند بعثت و غدیر و یگانگی نوری پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السّلام ]○□ □در روز مبعث پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گفتیم که این روز بجهت شرافت بعثت بهترین روز و بهترین زمان می باشد و روایاتی در این زمینه ذکر کردیم. □و روز غدیر نسبت به این روز بمنزله آخرین جزء از علت تامه، بلکه بمنزله باطن یک چیز ظاهر و بمنزله روح نسبت به انسان است. زیرا تمام خیرها و سعادتهایی که در مبعث وجود دارد مشروط به ولایت امیر المؤمنین و فرزندان امامش می باشد. روایات زیادی از طریق شیعه و اهل سنت وارد شده است که نورهای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السّلام یکی بود تا اینکه در صلب عبد اللّه و أبو طالب از هم جدا گشتند. و خداوند ولایت آنان را بر همه مردم واجب نموده و این ولایت در روز غدیر آشکار شد. و بهمین جهت درباره آن در قرآن آمده است: «امروز دینتان را برایتان کامل و نعمتم را بر شما تکمیل و دین اسلام را برای شما انتخاب نمودم.» @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️یوم غدیر خمٍ افضل اعیاد امّتی◾️ ▪️عید فرصتی برای عود به خویشتن و بازگشت به خویشتن است. انسانی که در روزمرگی ها خود را فراموش می کند؛ و اسیر آمد و شدها ، داد و ستد ها، گفتگوها و فعالیت های روزمره ی زندگی مادی خویشتن می شود؛ و از خویشتن خویش غافل می شود؛ به فرصتی احتیاج برای برگشتن ، اندیشیدن و برای پرداختن به خود دارد. ▪️با توجه به این معنا از ،افضل اعیاد این امت،عید غدیر خم است. یعنی بزرگ ترین و مناسب ترین فرصت،مساعدترین شرایط برای بازگشت به خویشتن خویش،عید غدیر خم است. انسانی که خلیفة الله است؛ انسانی که تجلی گاه همه ی اسماء و صفات الهی است؛انسانی که همه ی علم و قدرت الهی در خمیره ی او به ودیعت نهاده شده است؛ امّا اکنون به از خودبیگانگی دچار و به حقارت مبتلا شده است؛ این انسان برای بازگشت به خودش، برای رسیدن به قله ی بلند خلیفة اللهی،برترین و مساعدترین فرصتی که در اختیار دارد؛ سرسپردن به آستان ولایت است. یعنی دست بیعت سپردن به ولی اعظم خدا است؛که انسان می تواند به خویشتن خویش برگردد. ▪️در مکتب عرفانی، سرسپردن و دست بیعت دادن به ولی، در مسیر سلوک جایگاه ویژه ای دارد. منتها از همین احادیث،این نکته را به خوبی می توان دریافت؛ که اگر انسان بخواهد عود به خود کند؛ به خویشتن خویش بازگردد؛ خود بیگانگی را بتواند ترک کند و به خودآگاهی منتقل شود؛ بتواند به تمامیت ظرفیت خودش دست پیدا کند؛و همه ی ظرفیت به ودیعت نهاده شده ی در خود را فعلیت بخشد؛ بهترین و سرنوشت سازترین زمان، فرصت بیعت با انسان کامل است؛ بیعت با ولی اعظم خداست. لذا عید غدیر خم،افضل اعیاد امت است. ▪️در ،انسان نفس خود را در راه عشق حق متعال قربانی می کند. در سرزمین منای عشق و آرزو، نفس خودش را، انیت ،انانیت ، خودبینی، خودپرستی و خودپسندی را ذبح می کند. در ،یک ماه دوره کنترل نفس را از طریق روزه و و از طریق پرداختن به عبادات طی می کند. این ها همه فرصت های خوبی هستند.در روز جمعه دست از کار و فعالیت و تلاش های مادی و دنیوی می کشد و فراغتی برای خودش تعبیه می کند.این ها همه فرصت های مناسبی برای بازگشت به خویشتن هستند.اما مناسب ترین و مؤثرترین فرصت، خم است. ◾️مهدی طیب - ۱۳۹۲/۸/۲ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○[پیوند بعثت و غدیر و یگانگی نوری پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السّلام ]○□ □در روز مبعث پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گفتیم که این روز بجهت شرافت بعثت بهترین روز و بهترین زمان می باشد و روایاتی در این زمینه ذکر کردیم. □و روز غدیر نسبت به این روز بمنزله آخرین جزء از علت تامه، بلکه بمنزله باطن یک چیز ظاهر و بمنزله روح نسبت به انسان است. زیرا تمام خیرها و سعادتهایی که در مبعث وجود دارد مشروط به ولایت امیر المؤمنین و فرزندان امامش می باشد. روایات زیادی از طریق شیعه و اهل سنت وارد شده است که نورهای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السّلام یکی بود تا اینکه در صلب عبد اللّه و أبو طالب از هم جدا گشتند. و خداوند ولایت آنان را بر همه مردم واجب نموده و این ولایت در روز غدیر آشکار شد. و بهمین جهت درباره آن در قرآن آمده است: «امروز دینتان را برایتان کامل و نعمتم را بر شما تکمیل و دین اسلام را برای شما انتخاب نمودم.» @mohamad_hosein_tabatabaei
1⃣ ☘ولایت، امر واحده☘ ☘«وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ» (قمر، ۵۰) ؛ امر مذکور در آیه، همان صادر اول اعنی تجلّی اعظم است که ساری در کلیه ی موجودات است. این امر که به تعبیری دیگر همان ولایت کبری الهیه است، مقام واحده اعنی وحدانیت می‌باشد؛ قال صاحب الأمر علی علیه‌السلام: «أنا أمرُ الله و الرُّوح». «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ» (کهف، ۱۱۰) ☘امر واحده همان إله واحد که قبله ی جمیع مخلوقات دون صادر اول است می‌باشد؛ «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ» (سبأ، ۴۶) اَیْ بولاية علوية. ☘مرتبه ی بشریت انسان کامل واصل به مقام صادر اول، مرتبه ی حقیقت روحانی انسانهاست لذا فرمود «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»؛ «کُم» اشاره به حقیقت نفسانی مردم دارد اعنی من در مرتبه ی بشریتم مثل مرتبه ی روحانیت شمایم. و اینکه؛ بر من وحی می‌شود که إله شما إله واحد است نه إله خود من، که خود صاحب مقام واحدیت هستم، بلکه إله حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله، إله احد و بلکه ذات احدی است. ☘واحدیت به معنای همان ولایت است که در آن موطن همه ی اسماء حسنای لایتناهی الهی ظهور دارند. در مقام احدیت، اسماء و صفات عین ذاتند لذا احد بحت بسیط محض است و ذات فوق احد است که آنجا اسماء و صفات ذوب در ذاتند یعنی ذات لا إسمَ لَه و لا رَسمَ لَه است. ☘اما احدیت، ظهور و تجلّی ظلّیه ذات غیب الغیوبی است که آنجا اسماء حسنا و صفات علیای الهی تجلی کرده‌اند اما به نحو اجمال و بسیط لذا احدیت علّت واحدیت است و واحدیت موطن تکثر علمی اسماء الله می‌باشد، لذا آنجا آغاز خلقت است و حجت که قبل الخلق و بعد الخلق و مع الخلق می‌باشد، مقام احدیت یا مقام واحدیت است که برزخ کبرای بین ذات و اسماء الله می‌باشد. واحدیت امر احدیت و ذات اقدس إله است لذا شاید ضمیر جمع «نا» مشیر بدان باشد و الله اعلم. ☘«تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» (قدر، ۴) ؛ ملائکه که اسماء الله هستند و روح که اعظم مخلوقات الهی است تنزلات امر ذات الوهی می‌باشند پس امر، اصل و امّ مطلق خلائق الهی است. ☘«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ ۚ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» . (دخان، ۳ و ۴) ‌ ‌‌ ☘کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۵۱☘
1⃣ ☘ولایت، امر واحده☘ ☘«وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ» (قمر، ۵۰) ؛ امر مذکور در آیه، همان صادر اول اعنی تجلّی اعظم است که ساری در کلیه ی موجودات است. این امر که به تعبیری دیگر همان ولایت کبری الهیه است، مقام واحده اعنی وحدانیت می‌باشد؛ قال صاحب الأمر علی علیه‌السلام: «أنا أمرُ الله و الرُّوح». «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ» (کهف، ۱۱۰) ☘امر واحده همان إله واحد که قبله ی جمیع مخلوقات دون صادر اول است می‌باشد؛ «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ» (سبأ، ۴۶) اَیْ بولاية علوية. ☘مرتبه ی بشریت انسان کامل واصل به مقام صادر اول، مرتبه ی حقیقت روحانی انسانهاست لذا فرمود «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»؛ «کُم» اشاره به حقیقت نفسانی مردم دارد اعنی من در مرتبه ی بشریتم مثل مرتبه ی روحانیت شمایم. و اینکه؛ بر من وحی می‌شود که إله شما إله واحد است نه إله خود من، که خود صاحب مقام واحدیت هستم، بلکه إله حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله، إله احد و بلکه ذات احدی است. ☘واحدیت به معنای همان ولایت است که در آن موطن همه ی اسماء حسنای لایتناهی الهی ظهور دارند. در مقام احدیت، اسماء و صفات عین ذاتند لذا احد بحت بسیط محض است و ذات فوق احد است که آنجا اسماء و صفات ذوب در ذاتند یعنی ذات لا إسمَ لَه و لا رَسمَ لَه است. ☘اما احدیت، ظهور و تجلّی ظلّیه ذات غیب الغیوبی است که آنجا اسماء حسنا و صفات علیای الهی تجلی کرده‌اند اما به نحو اجمال و بسیط لذا احدیت علّت واحدیت است و واحدیت موطن تکثر علمی اسماء الله می‌باشد، لذا آنجا آغاز خلقت است و حجت که قبل الخلق و بعد الخلق و مع الخلق می‌باشد، مقام احدیت یا مقام واحدیت است که برزخ کبرای بین ذات و اسماء الله می‌باشد. واحدیت امر احدیت و ذات اقدس إله است لذا شاید ضمیر جمع «نا» مشیر بدان باشد و الله اعلم. ☘«تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» (قدر، ۴) ؛ ملائکه که اسماء الله هستند و روح که اعظم مخلوقات الهی است تنزلات امر ذات الوهی می‌باشند پس امر، اصل و امّ مطلق خلائق الهی است. ☘«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ ۚ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» . (دخان، ۳ و ۴) ☘کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۵۱☘
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#چشمه‌_غدیر 1⃣ ☘ولایت، امر واحده☘ ☘«وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ» (قمر، ۵۰) ؛ امر مذکور در آ
2⃣ ☘ولایت مبارک است☘ ☘«إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ، فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (نمل، ۷ تا ۹) ☘مبارک است آنکه در آتش و آنکه در حول آتش است. آتش، آتش عشق بل خود حضرت عشق است و آنکه فی النّار است انسان کامل است که آتش عشق الهی است پس مَن فی النار هم، نار است لذا از آتش ندا برخاست: «إِنِّي أَنَا رَبُّكَ... إِنَّنِي أَنَا اللهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه، ۱۲ تا ۱۴) و فرمود: «أَنَا اللهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (نمل، ۹) ☘ربّ موسی، ولایت الهیه است که ممسوس فی ذات الله است و چون در آتش ذات احدی سوخته است، آتش شده اس و آتش مبارک‌ترین حقیقت هستی است و آنکه در اوست، یعنی حقیقت ولایت مطلقه ی ذات الوهی، به مبارکی او، مبارک ترین حقیقت وجود است و آنکه حول این عشق سوزان قرار گیرد به صبغه ی او در آید و اثر او را پذیرد و به مبارکی او باشد. «صِبْغَةَ اللهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَةً» (بقره، ۱۳۸) ☘این آتش که رب جمیع خلائق است، در سرّ همه انبیاء و مرسلین به ودیعه نهاده شده است و بلکه سرّ هستی است: «كُنْتَ‏ُ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و معی جَهراً»، از این رو حضرت عیسی بن مریم علیهماالسلام فرمود: «وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ» (مریم، ۳۱) ☘حول آتش، ظهور آتش است که به مبارکی مُظهر خود است. چون «كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ» (اسراء، ۸۴) ؛ ز نيكو هرچه صادرگشت نيكوست... ☘پس دریاب که همه‌ی موجودات مبارکند؛ «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور، ۳۵). واعلم «مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها» هی النار «وَ سُبْحانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ». یعنی حول نار، نار است به وجهی و غیر اوست به وجه دیگر (تشبیه و تنزیه). پس هرکس خود را بدین آتش افکند و بسوزد و عین او آتش شود، مبارک می‌گردد و آنانکه به حول و حلقه ی او درآیند به مبارکی او مبارک شوند چونان انبیاء و اولیاء الهی، همان مستان میخانه‌ای که در نار محبت نارالله سوختند و صاف و بی نقش شدند و قابل پذیرش نقوش گردیدند. چون به نور پیوستند خود نور شدند و به دیگران نور عطا کردند. ☘سلام و صلوات بی پایان خدا و رسولان و ملائکه و مؤمنین و مؤمنات و جمیع خلق بر مبارک ترین حقیقت بعد از ذات احدی، مجمع جمال و جمال جمیع و منشأ کمال و کمال نشئات، تنها عبد مطلق ذات احدی حضرت حجة بن الحسن العسکری، بقيةالله الاعظم روحی فداه و بر اوتاد و ابدال و صلحا و نجبا و نقبای مبارک حولِ حضرتش سلامی به جوامع سلام... ‌ ☘کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۹۶ و ۹۷☘
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#چشمه‌_غدیر 2⃣ ☘ولایت مبارک است☘ ☘«إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم
3⃣ ☘ولایت علویه، ربّ الانبیاء☘ ☘«فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ (قصص، ۲۴). ☘ربِّ حضرت موسی و جمیع انبیاء و مرسلین غیر از حضرت ختمی صلی الله علیه و آله، حقیقت خلافت کبرای الهی و ولایت کلیه ی شمسیه ی علویه و محمدیه صلی الله علیه و آله که همان «الظل» است، می‌باشد؛ «أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ» (فرقان، ۴۵) «والحقيقة المحمدية البیضاء ای الانسان الکامل هو ظل الله فی خلقه من خلقه». ☘این حقیقت نوریه، منبع و مصدر تمام خیرات و علوم و کمالات الهی می‌باشد و جمله ی خلائق فقیر به فیوضات او و بل اضافات اشراقیه ی او و عین الربط بدو می‌باشند و خود آن حقیقت برزخ بین ذات ربوبی و کلمات و آیات الهی است لذا حضرت موسی بدان حقیقت ظلّی که ظلّ ذات احدی است پناه برد و به او توجه نمود که او غوث اقطاب انسی و کهف نفوس قدسی است و مطابق با عین ثابته و از حصه ی وجودی‌اش از آن مقام ربوبی استدعای نزول خیر نمود. این استدعا توأم با ادب تمام می‌باشد بدان روی که عرضه نداشت که خدایا بر من خیر نازل کن بلکه فرمود: «رب من! همانا من فقیر محض به نزول خیرات تو هستم». ☘خدا در پاسخ تقاضای موسی او را همنشین پیامبر خود حضرت شعیب کرد. پس معلوم می‌شود آن خیر ربوبی، اولیای الهی هستند و جمیع اولیاء و انبیاء خدا خیراتی هستند که از حقیقت محمدیه و علویه صادر و نازل می‌شوند. ☘حضرت موسی در کوه طور و در وادی مقدس طوی نیز به واسطه ی همین خیر ربوبی مرزوق از کلام الهی بوده است لذا در روایت است که آن نور مقدسی که حضرت موسی در وادی طوی از درخت شهود فرمود و کلام خدا را از آن استماع کرد، نور یکی از شیعیان کروبی حضرت علی وصی علیه السلام بوده است و آن شیعه ی کروبی خیر تنزل یافته ی علی علیه‌السلام است! ‌ ☘کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۶۵ و ۶۶☘
☘تأمّلی در در زیارت امیرالمؤمنین عليه‌السّلام (بخش اول)☘ ☘پیشاپیش، عید سعید غدیر خم را به محضر حضرت بقیّة‌‌الله‌الأعظم‌أرواحُنا‌لِتُرابِ‌مَقدَمِهِ‌الفِداء  و دوستداران و سرسپردگان آستان ولایت علوی تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. امیدوارم خدای متعال عیدانه‌ی ما را در این عید عظیم، صدور امر فرج حجّت خدا، و نیز تشرّف ما و سرسپردن ما در جنبه‌ی ظاهری به محضر آن حضرت قرار دهد. اعمال روز عید غدیر متعدّد و فراوان است؛ اینکه انسان جشن بگیرد؛ وقتی به مؤمنین می‌رسد تبریک بگوید؛ شاکر باشد؛ و از خدا که نعمت ولایت را به او موهبت کرده است تشکّر کند. ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف حق ناگفته‌ی ما می‌شنود ☘ما مستحقّ این مقام نیستیم. الآن متوجّه چیزی که به ما عنایت شده است، نمی‌شویم. گرچه شعاع کوچکی از آن خورشید عظیم است؛ امّا این را که خود آن شعاع کوچک، چه عظمتی دارد، نمی‌شناسیم. ولی هرکس در حدّی که خدا به او معرفت داده، شاکر این نعمت باشد. لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ. اگر انسان شاکر باشد، خدا به سطح معرفت و شناخت او گسترش می‌دهد، وسعت می‌دهد؛ و راه او را به سمت شناخت بیشتر می‌گشاید. یکی از وظایف ما در روز عید غدیر خم، تشکّر است. ☘دو رکعت نماز خیلی ساده، قبل از نماز ظهر روز وارد شده است. در رکعت اوّل سوره‌ی حمد و سوره‌ی قدر، و در رکعت دوم سوره‌ی حمد و سوره‌ی قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ خوانده می‌شود و بعد از نماز، سر به سجده‌ی شکر می‌گذارد و صد بار می‌گوید: شُکْراً لِلّهِ، شُکْراً لِلّهِ، شُکْراً لِلّه؛ بعد سر از سجده بر می‌دارد و دو صفحه دعا می‌خواند که آن هم تشکّر همین نعمت ولایت است. اقرار به این است که: رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْاِیمانِ اَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَامَنّٰا. تشکّر از خداست برای نعمت توحید و نعمت نبوّت و نعمت ولایت. تشکّر از خدا و حمد و شکر او، یکی از آداب روز عید غدیر است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#چشمه‌_غدیر 3⃣ ☘ولایت علویه، ربّ الانبیاء☘ ☘«فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَ
4⃣ ☘امام، کون جامع☘ ☘«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده، ۵۵). ☘انسان کامل یعنی امام معصومِ دارای مقام ولایت مطلقه، کون جامع و مظهر اتمّ «لَايَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ» است. حضور در حضرتی از حضرات خمس او را از حضرت دیگر غافل نمی‌کند. هر چند شدّت حضورش در هر حضرت که اتمّ حضور است حافظ دیگر حضرات می‌باشد اما او خود حضرت جامع حضرات خمس است؛ یعنی در عین آن که در حضرت غیب مطلقه مستغرق و فانی است، در همان حال در حضرت غیب مضاف و شهادت مطلقه نیز حضور دارد و در تمام حضرات، حقیقتِ «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ» (يس، ۱۲) جاری است. از این رو استغراق در ذات حق متعال و توجّه تام به حضرتش در نماز او را از توجه به نشئه ی شهادت باز نمی‌دارد؛ و این توجه براساس اراده‌ی امام باذن الله تعالی صورت می‌پذیرد؛ «إنَّ الإمَامَ إذَا شاءَ اَنْ یَعْلَمَ اُعْلِمَ». ☘گاهی اراده می‌فرماید تمام عوالم وجودی در پیش او حاضر می‌شوند؛ «انا الذی نظرت فی عالم الملکوت فلم نجد غیری شیء و قد غاب، انا الذی اعلم ما یحدث آناً بعد آن و ساعة بعد ساعة؛ انا الذی اعلم خطرات القلوب و لمح العیون و ما تخفی الصدور، انا الذی اری اعمال العباد لایعزب عنّی شیء فی الارض و لا فی السماء»... و گاه بنا به مصالحی او خود چنین اراده‌ای را اراده نمی‌فرماید. گهی بر طارم اعلی نشینم گهی تا پشت پای خود نبینم ☘بیان دیگر آن که: توحید امام توحید ناب و مطلق صمدی قرآنی است. در این توحید، ذات اقدس اله حقیقتی جدای از مخلوقات و در کنار آنها نمی‌باشد بلکه «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ» (حديد، ۴). «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» (توحید، ۳)، در عین آنکه در مرتبه‌ی ذات، ذات اقدس احدیت هیچ کدام از صفات هیچ یک از مخلوقاتش را ندارد و حقیقتی بحت و لااسم و لارسم است، در همان حال در موطن ظهورش در صورت جمیع مخلوقاتش تجلّی فرموده است؛ «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» (شوري، ۱۱). لذا تمام عوالم وجودی شئون و رسول اویند و از باب «عَظِّمْ يَا مُحَمَّدُ اِسْمَائِي»، در تمام عوالم سؤال هر سائلی، سؤال و درخواست رسولان حق و بلکه سؤال و امر حق می‌باشد. «وَاللهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ» (صافات، ۹۶)؛ و «مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللهَ رَمَىٰ» (انفال، ۱۷)؛ «يَدُ اللهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» (فتح، ۱۰). ☘انسان کامل مستغرق در توحید صمدی، سؤال سائل در نماز را سؤال رسول حق دیده و با اجابت درخواست او امر حق را اجابت می‌نماید و این حقیقت تعظیم حق و اسماء اوست. چون او جلّ جلاله و عظم شأنه «الدَّانِی فِی عُلُوِّهِ، وَ الْعَالِی فِی دُنُوِّهِ» (صحیفه سجادیه، دعای ۴۷) می‌باشد و این نماز، نماز حقیقی است. نمازی که در آن حق با تمام شئونش تعظیم و تکریم می‌شود و در متن واقع ساری است نه نمازی که صرف توغل در الفاظ و یا نهایتاً اوهام و خیال مصلّی است که همه مخلوق خود نماز گزارند. و اینکه در نماز گاهاً طوری است که از نشئه ی شهادت منصرف می‌شود و یا نیزه از پای او بیرون می‌آورند معلوم او نمی‌شود و یا در جنگ از شدت غلبه ی عشق الم حدید و شمشیر را در نمی‌یابد، دو وجه می‌توان گفت؛ وجهی که گذشت اعنی اراده می‌نماید که در توجه تامّ به مراتب مافوق ظاهر باشد و وجه دیگر شدت استیلای نفس کلی ولوی امام بر مرتبه‌ی بدن طبیعی او است چون احکام بدن مادّی مقهور احکام نفس ناطقه ی اوست لذا بدن از روح تبعیت می‌نماید.‌ ‌‌ ☘کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۳۰ و ۳۱ ☘