eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش سوّم●■ ■●اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام در يوم‌التّرويه حسابشان
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش چهارم●■ ■حج يعنی قصد؛ «اَلحَجُّ قَصدٌ»، و حاجی يعنی كسی كه مقصدی دارد؛ مقصد حجّاج به طور معمول زيارت خانه‌ی خداست؛ حجّشان دو چيز لازم دارد؛ يكی معرفت و شناخت، ديگری عشق و شيدایی. ■در حجّ حسينی هم هر دوی اينها لازم است. حجّ اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام، هم عرفات و معرفت اباعبدالله عليه‌السّلام را لازم دارد، هم منای عشق و آرزو و دلدادگی و شيدايی اباعبدالله عليه‌السّلام را. ■حجّ حسينی با هيچ يک از اين دو به تنهايی كامل نيست. لذا كسانی كه درباره‌ی واقعه‌ی كربلا فقط به بحث‌های علمی پرداختند، از زوايای مختلف تاريخی، روايی، فلسفی، عقلی، اجتماعی، سياسی، انقلابی، از جنبه‌های مختلف واقعه‌ی كربلا را تجزيه و تحليل كردند، امّا شور و شيدايی در آنها نبود، ثمره كارشان چيزی نبود جز مشتی از حرف‌ها و واژه‌ها. ■كسانی هم كه فقط در شور و شيدايی بودند، فقط عاشق بودند، كارشان هيچ ثمری نداشت جز بر سر و سينه زدن و اشك ماتم ريختن. ■لذا شيعه‌ی راستين اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‌السّلام بايد از هر دو بُعد حجّ حسينی بهره گيرد؛ هم معرفت و شناخت، هم عشق و شيدايی. اين جمله‌ی معروف كه از روايتی از رسول اكرم صلّی الله عليه و آله وسلّم نقل شده است: ■«إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ»■ ■امام حسين عليه‌السّلام چراغ هدايت و كشتی نجات است، اشاره به همين دو بعد دارد. ■معرفت امام حسين عليه‌السّلام بُعدِ مصباح الهدايی حضرت است؛ چراغ هدايت است؛ به انسان بصيرت و بينش می‌بخشد؛ بيداری و آگاهی می‌بخشد؛ و عشق و دلدادگی به اباعبدالله عليه السّلام، بُعدِ سفينة النّجاتی اباعبدالله عليه‌السّلام است. ■آن عشق و شيدايی، آن شور و دلدادگی، كشتی پرخروشی است كه اقيانوس‌های عالم را می‌شكافد و به سوی خدای متعال حركت می‌كند. .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●عابس یکی از یاران اباعبدالله علیه‌السّلام، پیرمردی است که زمانی که به میدان رفت و دشمن جرأت نکرد در میدان رویارویی با او حاضر شود، زره را از تن بیرون آورد و وارد میدان جنگ شد. نقل شده است به او گفتند: ■●أَ جَنَنتَ؟ آیا دیوانه شده‌ای؟ گفت: جَنَّنی حُبُّ الحُسَینِ (علیه‌السّلام): این عشق حسین علیه‌السّلام است که مرا اینگونه دیوانه و شیفته کرده است. ☑️در حدیث آمده است: اِنَّ لِلحُسَینِ علیه‌السّلام مَحَبَّةٌ مَکنونَةٌ فی قُلوبِ اَولِیائِهِ: عشق اباعبدالله علیه‌السّلام گوهری پنهان در دل‌های دوستانش است. ■●این عشق که در قالب اشک و عزاداری و سوگواری برای آن حضرت ظاهر می‌شود، انگیزه‌ای برای پیمودن راه آن بزرگوار یعنی پیمودن راه عشق و عبودیّت حضرت حق تا آخرین قطره‌ی خون و تا آخرین نفس می‌باشد. ■●کرشمه حسن _ استاد مهدی طيب●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت سوم )●■ ■●نكته‌ی
■● (قسمت چهارم)●■ ■●معلوم نيست واقعا روز اوّل كه عمربن‌سعد به‌سمت كربلا حركت كرد قصد كشتن امام حسين عليه السلام را داشت؛ لذا ديديد يك مقدار هم اين دست و آن دست می‌كرد و دنبال راه حلّی بود كه بدون درگيری قضيّه را تمام كند؛ از امام حسين عليه السلام بيعت بگيرد و ماجرا تمام شود. و به‌دليل همين تعلّل‌ها شمربن‌ذی‌الجوشن که در كوفه پيش ابن‌زياد بود، (و مب‌دانيد ريشه‌ی شمر به خوارج هم برمی‌گردد و به جنايت‌های دوران اميرالمؤمنين علیه السلام.) ابن‌زياد را تحريك كرد و گفت: اين عمرسعد آدم جنگ نيست؛ ولذا ابن‌زياد یک نامه‌ به شمر داد براي عمرسعد؛ و يك نامه هم برای خود شمر. گفت: اوّل اين نامه را به عمر‌سعد بده، ببينیم عكس‌العملش چيست؟ اگر پيغام مرا در مورد جنگيدن و كشتن اباعبدالله نپذيرفت، نامه‌ی دوم ملاك عمل است. در نامه‌ی دوم نوشته بود كه شمر، عمرسعد را بكش و خودت فرمانده‌ی لشكر باش. ■●وقتی عمرسعد فهميد جريان اين‌طور است، چه کرد؟ امام حسين عليه السلام هم دوباره با او ملاقات كردند و به او اتمام حجّت مجدّد كردند. عمرسعد از سر شب تا صبحِ عاشورا در خيمه‌ی خود قدم می‌زد و خودش را بين بهشت و دوزخ میديد. ■●عين تعبيری كه راجع‌به رياحيیرضوان‌الله‌علیه داريم. حرّبن‌يزيد رياحی هم یک سردار لشكر است؛ او به‌دليل ايمانش می‌تواند دل بكند؛ از پست و مقام و موقعيّت فرماندهي لشكر و پاداش‌ها و جوايزی كه در صورت جنگيدن و پيروز شدن بر امام حسين برای او خواهد بود، بگذرد؛ امّا عمرسعد به‌دليل ، به‌دليل اينكه در وجود او قوی‌تر از ، در عين اينكه حقيقت مثل روز برايش روشن است، امّا بالاخره بعد از يك شب تا به صبح در ترديد به سر بردن تصميم خودش را می‌گيرد و صبح عاشورا به همه‌ي لشكر مي‌گويد كه همه‌ شاهد باشيد كه اوّلين تير را به‌سمت لشكر اباعبدالله من پرتاپ كردم. ■●پس مشكل دوم ضعف ايمان است. ضعف ایمان! اينكه محبّت دنيا در عمق جان اينها جا داشت. و اين دو عامل، عوامل اصلی چنين فاجعه‌اي به دست مردم كوفه است. البتّه فقط كوفيان نبودند؛ از بصره هم يك گروه نیروی نظامی رسید و به لشكر عمربن‌سعد ملحق شدند؛ حتّي از شام نيروهای كمكی آمد و يك لشكر عظيم رو در روي اباعبدالله الحسین علیه السلام تشكيل شد. ... ■● ۹۷●■
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● آيه 255 ، سوره بقره قسمت اول بخش سوم ● اقسام سه گانه زندگان و زندگانى در آيات قرآنى همانطور كه آيات فوق موجود زنده را سه قسمت مى كرد، آيات زير هم زندگى را چند قسمت مى كند: ((و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمانوابها)). ((ربنا امتنا اثنتين و احييتنا اثنتين )). كه دوبار زنده كردن در آيه ، شامل زندگى در برزخ و زندگى در آخرت مى شود و آيه قبلى هم از زندگى دنيا سخن مى گفت ، پس زندگى هم سه قسم است ، همان طور كه زندگان سه قسم هستند. و خداى سبحان با اينكه زندگى دنيا را زندگى دانسته ، ولى در عين حال در مواردى از كلامش آن را زندگى پست و خوار و غير قابل اعتنا دانسته ، از آن جمله فرموده : ((وما الحيوة الدنيا فى الاخرة الا متاع )). ((تبتغون عرض الحيوة الدنيا)). ((تريد زينة الحيوة الدنيا)). ((وما الحيوه الدنيا الا لعب و لهو)). ((وما الحيوه الدنيا الا متاع الغرور)). ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 503 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●دعایی برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم●■ : ■●چنانچه ابتدای صراط که بر روی جهنم است از همین دنیا باشد _ که چنین است _ با کم‌ترین غفلت، ولو یک آن و یک لحظه از آن می‌افتیم، و اگر افتادیم ممکن است تا به آخر برویم؛ لذا باید برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم این دعا را در زمان غیبت همه بخوانیم که: ■●«يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك؛ ای خدا، ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای زیر و رو کننده دل‌ها، قلب مرا بر دینت استوار و ثابت بدار». ■●وقت خواندن این دعا همین روزها می‌باشد. اگر این روزها این دعا را نخوانیم پس کی می‌خواهیم بخوانیم؟! ■●بهجت‌الدعا، ص٢۵۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●هر چیز که هست آنچنان می‌باید●■ ●گر چشم یقین تو نه کج مج باشد ●ترسا به کلیسا رود و حج باشد ●هر چیز که هست آنچنان می‌باید ●ابروی تو گر راست بود کج باشد» ■●این رباعی منسوب به خواجه نصیر طوسی است، ما آنچه می‌بینیم هست یا آنچه هست، می‌بینیم؟ خداوند تبارک و تعالی آنچه می‌بیند هست یا برعکس؟ آنچه می‌بیند هست، درست است او قبل خلق هم می‌دید که آفرید، همان وقت که نبود وقتی غیر از خدا چیزی نبود که ببینید ولی ما آنچه هست، می‌بینیم. آنجا یک است اینجا یک است، این خیلی مسئله مهمی است. ■●چه کسی می‌تواند از چیستی هستی بپرسد ولی از ارزش هستی نپرسد؟ چه کسی می‌تواند هستی خود را بفهمد که من هستم ولی نپرسد که چه هستم و چه باید باشم؟ هر کس می‌داند که هست این یقینی‌ترین علم است ولی نمی‌پرسد که چه باید باشد و گرفتاری ما همین است و تمام زندگی انسان از بدو تولد تا مرگ تعارض هستی و باید است. انسان هم هست و زندگی می‌کند و اگر نگوید که باید چه کار در فرهنگ بشری کنم ، حیوانی بیش نیست. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●ثواب نماز خود را به سیّدالشهدا (علیه السلام) هدیه کنیم●■ ■●مرحوم در کتاب جمال الاسبوع، از یکی از معصومین علیهم السلام روایت می کند که فرمود: ■●کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء بعد از او علیهم السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال (قبل از جان دادن) به او می گویند: ای فلانی، الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی. ■●راوی سؤال می کند: انسان چگونه می تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله قرار دهد و اگر امکان داشت علاوه بر ۵۰ رکعت نماز (نمازهای واجب و نافله آنها)، حتی اگر یک نماز دو رکعتی هم باشد، بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید. طریقه خواندن این نماز دو رکعتی بدین گونه است: ■●این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر آغاز کند و در رکعت دوم نیز قبل از قرائت حمد، یک یا سه یا هفت تکبیر بگوید. ■●در همه رکوع ها و سجده ها، بعد از ذکر تسبیح، سه بار بگوید: «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ» : ■«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْکَ السَّلَامُ، یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّی أَفْضَلَ التَّحِیَّهِ وَ السَّلَامِ»■ ■●پس اگر نماز را به حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام هدیه می کند، چنین بگوید: ■« اللَّهُمَ إِنَ هَاتَیْنِ الرَّکْعَتَیْنِ هَدِیَّهٌ مِنِّی إِلَى عَبْدِکَ وَ ابْنِ عَبْدِکَ، وَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ، سِبْطِ نَبِیِّکَ الطَّیِّبِ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ الرَّضِیِّ، الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمُجْتَبَى عَلَیهِ السَّلامُ. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّی، وَ أَبْلِغْهُ إِیَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِی عَلَیْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجَائِی فِیکَ وَ فِی نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِین».■ ■●(جمال الأسبوع، ص۱۶-۱۸)●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●شهادت امام سجّاد علیه‌السّلام و نقش ایشان بعد از واقعه‌ی عاشورا●■ ■●بعد از واقعه‌ی عاشورا، اختناق در اوج خود قرار گرفت. رژیم وحشی و سفّاکِ سرمست از باده‌ی پیروزی، نفس‌ها را در سینه‌ها حبس کرد و تمام منافذی که برای تابیدن نور آگاهی بر اندیشه و دل‌های انسان‌ها وجود داشت، مسدود کرد. تمام تریبون‌ها و منابر را در تیول خود گرفت و اجازه هیچگونه سخن گفتن از حقیقت اسلام و واقعیت نهضت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام به احدی نداد. ■●در این شرایط رسالت سنگین امام سجّاد علیه السّلام در ایفای نقش خطیر امامت ویژگی خاصی پیدا می‌کند. ■●امام سجّاد علیه‌السّلام در واقعه عاشورا ۲۲ ساله هستند که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان مسئولیت خطیر امامت بر دوش ایشان قرار می‌گیرد و این بار تا ۵۷ سالگی که در سال ۹۴ ه.ق با زهر ولید بن عبدالملک از خلفای مروانی به شهادت رسیدند، بر دوش ایشان است... ☑️دو هدف بزرگ امام سجّاد علیه‌السّلام: ■●۱- احیای آموزه‌های حقیقی اسلام که حکومت شام کمر به محو و نابودی آن بسته بود. از زمان معاویه علیه الهاویه نقشه‌ی بسیار حساب شده‌ای برای ریشه کنی اسلام حقیقی طراحی شده بود و یزید هم همین برنامه را پیگیری کرد... ■●کار دقیق و ظریف امام سجّاد علیه‌السّلام تبیین آموزه‌های دین در قالب دعا و مناجات بود، امکان مجلس درس و وعظ و سخنرانی وجود نداشت...‌ ■●۲- جلوگیری از نابودی و مسخ شدن نهضت اباعبدالله علیه‌السّلام و زنده نگه داشتن اهداف این نهضت در آن فضای اختناق و خشونت..‌‌. @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●چقدر پيروان خوبی برای مكتب امام سجاد عليه السلام هستيم●■‼️ ■امام سجّاد علیه السلام به پسرشان امام محمّدباقر علیه السلام فرمودند: ■«افْعَلِ الْخَيْرَ اِلىٰ كُلِّ مَنْ طَلَبَهُ مِنْكَ»■ ■هر کس از تو طلب و درخواستی کرد، تو به او خوبی و عطا کن؛ هرکس از تو خیری خواست، آن را برای او انجام بده. ■«فَاِنْ كانَ مِنْ اَهْلِهِ فَقَدْ اَصَبْتَ مَوْضِعَهُ»■ ■اگر او واقعاً اهل آن بود و مستحق بود، عطای تو در جایگاه مناسب خودش قرار گرفت و کار به جا انجام شد؛ یعنی اگر شخص نیازمندی بود که واقعاً راست می گفت و تو هم این خدمت را به او کردی و نیاز او را برآورده نمودی، عطای تو درست، به جا و مناسب انجام شد و از طرف دیگر ■«وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ بِاَهْلٍ كُنْتَ اَنْتَ اَهْلَهُ»■ ■اگر شخصی که درخواست و ابراز نیازی می کند اهل نبود، اهلیت نداشت و اصلاً دروغ می گفت؛ ولی اهلیت تو سر جای خود بود؛ تو سزاوار عطا، بخشش و کار خیر کردن بودی و آنچه را که شایسته و زیبنده ی تو بود، انجام دادی. تو ضرر نکردی. حتّی اگر او خلاف می گفت، اهلیت نداشت و سزاوار نبود، باز هم کار تو هدر نرفته است. ■«وَ اِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ اِلىٰ يَسارِكَ وَ اعْتَذَرَ اِلَيْكَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ»■ (۱) ■حضرت فرمودند: ای پسرم! اگر مردی سمت راست تو ایستاده بود؛ به تو دشنام داد و نسبت به تو هتّاکی کرد و آن شخص از سمت راست تو به سمت چپ تو آمد و از تو عذرخواهی کرد، عذر او را بپذیر و کینه ی او را به دل نگیر. حتّی اگر فاصله این قدر کم بود، نگو که من تو را می شناسم؛ یادم که نرفته است و هنوز در خاطرم هست که تو با من چه کردی. نه؛ حتّی اگر هنگامی که سمت راستت بود، به تو هتّاکی کرد و سمت چپ تو آمد و از تو عذرخواهی کرد، عذرخواهی او را قبول کن و عذر او را بپذیر. ■●در محضر استاد مهدی طیب ۸۷/۱۱/۰۳●■ ■●۱. کلینی، کافی، ج ۸، ص ۱۵۳ و حرّعاملی، وسائل الشّیعة، ج ۱۶، ص ۲۹۴ و ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص ۲۸۲.●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●در آغاز جوانی همراه پدرم عازم کربلا شدیم. از پل مسیّب که چهار فرسخی کربلا و روی فرات است، پیاده رد میشدیم. بارها را هم من برداشته بودم. صدای آب فرات گویا هنوز حسین حسین میکرد و فریاد العطش سر میداد. حالم چنان دگرگون بود که چند بار زمین خوردم، ولی نگذاشتم که پدرم متوجّه شود. ■●وقتی از کوچه پس کوچهها به طرف حرم رفتیم، به جایی رسیدیم که شنیدم میگویند اینجا تلّ زینبیّه است. تا این را شنیدم، حالم به شدّت دگرگون شد و از حال رفتم و نزدیک بود که به زمین بیفتم، ولی پدرم کمکم کرد و به دیوار تکیه دادم. ■●وقتی داشتیم به حرم حضرت ابوالفضل علیه السّلام مشرّف میشدیم، پدرم به من گفت که من از حضرت ابوالفضل علیه السّلام خجالت میکشم، چون در سفر اوّلم که تازه داماد شده بودم، وقتی زیارتنامه را خواندم، گوشهی رواق نشستم و بدون توجّه، کیسهی چپق نویی را که همراه داشتم، بیرون آوردم و چپق را چاق کردم و چند پُک زدم. خادم حضرت به طرفم آمد و گفت: عمو این‌جا و چپق؟ ■●تا این حرف را زد، من به خود آمدم و غرق در شرمندگی شدم و چپقم را خاموش کردم. از آن موقع تا حال من از حضرت ابوالفضل علیه السّلام شرمندهام. من به پدرم گفتم اینکه عیب نیست. اتفاقاً اگر جایی در کُرهی زمین برای چپق کشیدن مناسب باشد، همین خانهی حضرت ابوالفضل علیه السّلام است. دلنشینتر از اینجا کجا که آدم احساس راحتی کند و یک چپق دلچسب بکشد؟ این حرف را که پدرم شنید، سر حال شد و با هم به حرم حضرت مشرّف شدیم. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
#علامه_طباطبایی : ●روز قیامت از کتیبه ها ●و سیاهی های مجالس ●اباعبدالله الحسین علیه السلام ، ● #من_امید_شفاعت_دارم. #یاعلی @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ببخشید دوستان به فاصله آخرین پست تا الان نت نداشتم✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه 255، سوره بقره قسمت دوم بخش اول ● اوصاف زندگى دنيا در قرآن و اشاره به حيات جاودانى آخرت پس ملاحظه كرديد كه خدا زندگى دنيا را به اين اوصاف توصيف كرد و آن را متاع خوانده و متاع به معناى هر چيزى است كه خود آن هدف نباشد، بلكه وسيله اى براى رسيدن به هدف باشد، و آن را عرض خواند، و عرض چيزى است كه خودى نشان مى دهد و به زودى از بين مى رود، و آن را زينت خواند، و زينت به معناى زيبائى و جمالى است كه ضميمه چيز ديگرى شود، تا به خاطر زيبائيش ، آن چيز ديگر محبوب و جالب شود، در نتيجه آن كسى كه به طرف آن چيز جذب شده ، چيزى را خواسته كه در آن نيست ، و آنچه را كه در آن هست نخواسته ، و نيز آن را لهو خوانده ، و لهو عبارت است از كارهاى بيهوده اى كه آدمى را از كار واجبش باز بدارد، و نيز آن را لعب خوانده ، و لعب عبارت است از عملى كه به خاطر يك هدف خيالى و خالى از حقيقت انجام گيرد، و آن را متاع غرور خوانده ، و متاع غرور به معناى هر فريبنده اى است كه آدمى را گول بزند. آيه ديگرى جامع همه خصوصيات آيات بالا است ، و آن آيه اين است : ((و ما هذه الحيوة الدنيا الا لهو و لعب ، و ان الدار الاخرة لهى الحيوان لو كانوا يعلمون )) اين آيه شريفه مى خواهد حقيقت معناى زندگى ، يعنى كمال آن را از زندگى دنيا نفى نموده ، و آن حقيقت و كمال را براى زندگى آخرت اثبات كند، چون زندگى آخرت حياتى است كه بعد از آن مرگى نيست ، همچنان كه فرمود: ((امنين لا يذوقون فيها الموت الا الموته الاولى )) و نيز فرموده : ((لهم ما يشاؤن فيها و لدينا مزيد)) پس اهل آخرت ديگر دچار مرگ نمى شوند، و هيچ نقصى و كدورتى عيششان را مكدر نمى كند، ليكن صفت اول يعنى ايمنى ، از آثار حقيقى ، و خاص زندگى آخرت ، و از ضروريات آن است . پس زندگى اخروى ، زندگى حقيقى و بر طبق حقيقت است ، چون ممكن نيست مرگ بر آن عارض شود، بر خلاف حيات دنيا، اما خداى سبحان با اين حال در آيات بسيار زياد ديگرى فهمانده كه حيات حقيقى را او به آخرت داده و انسان را او به چنين حياتى زنده مى كند و زمام همه امور به دست او است پس حيات آخرت هم ملك خدا است نه اينكه خودش باشد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 504 و مسخر خدا است نه يله و رها، و خلاصه زندگى آخرت خاصيت مخصوص به خود را، از خدا دارد، نه از خودش . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■شهادت حضرت زین‌العابدین امام سجاد علیه‌السلام تسلیت باد.■ ■●بیان فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام، ادا‌کردن اجر رسالت است●■ : ■چه ذکر فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد و چه ذکر مصائب آن‌ها باشد؛ همۀ این‌ها اداکردن اجر رسالت است؛ تثبیت‌کردن مردم بر «قرآن» است. چرا؟ برای‌ اینکه در قرآن هست: «إلّا المَوَدَّة فِی القُرْبَی؛ از شما برای رسالت پاداشی نمی‌خواهم] مگر مودت و دوستی نزدیکانم» (شوری، ٢٣). ■اگر کسی بگوید: ما قرآن را می‌خواهیم و می‌گیریم، اما به اهل‌بیت کاری نداریم. چه کار داریم به اهل‌بیت؟! «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ» (کتاب خدا ما را بس است). می‌گوییم: کتاب الهی که در آن [إلاّ المَوَدَّةَ فِی القُرْبَی] هست، آن را می‌گویی؟! آیا می‌شود آن‌ ‌‌وقت بگوییم کاری به اهل‌بیت علیهم‌السلام نداریم؟! کتاب‌الله که در آن آیۀ «اَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکُم و اَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی؛ دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم» (مائده، ٣) هست، آن را می‌گویی؟! پس آیا می‌شود بدون اکمال و بدون ولایت اهل‌بیت؟! ■●رحمت واسعه، ص۲۸٠●■ @mohamad_hosein_tabatabaei