eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○اعمال شب سیزدهم ماه رمضان○□ □اين شب، نخستين شب از ایام‌البيض (شب‌هاى روشن) است كه انجام سه عمل در آن وارد شده است: □○ ۱- غسل □○ ۲- چهار ركعت نماز (هر دو ركعت به يک سلام) كه در هر ركعت بخواند: ○سوره «حمد» ۱ مرتبه ○سوره «توحيد» ۲۵ مرتبه □○ ۳ـ دو ركعت نماز كه در شب سيزدهم ماه رجب و شعبان نيز خوانده مى‌شود و در هر ركعت بخواند: ○سوره «حمد» ○سوره «يس» ○سوره «ملک» ○سوره «توحيد» @mohamad_hosein_tabatabaei
□○نماز شب‌های سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رمضان○□ □مستحب است در هر يک از ماه‌های رجب و شعبان و رمضان، در شب سيزدهم دو ركعت نماز خوانده شود و در هر رکعت بخواند: □سوره «حمد» يک مرتبه □سوره «يس» يک مرتبه □سوره «تَبارَكَ المُلْک» يک مرتبه □سوره «توحید» یک مرتبه □در شب چهاردهم چهار ركعت به دو سلام به همين كيفيّت □درشب پانزدهم شش ركعت به سه سلام به همين كيفيّت □از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده است كه هر كه این نمازها را بخواند، جمیع فضيلت اين سه ماه را دريابد و جميع گناهانش غير از شرک آمرزيده شود. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●دعای مجیر در ایّام‌البیض ماه رمضان●□ □●کفعمی در بلدالامین و مصباح نقل کرده است: □●هر که در ایّام‌‌البیض ماه رمضان (روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم) دعای مجیر را بخواند، گناهانش آمرزیده شود. اگر چه به عدد دانه‌های باران و برگ درختان و ریگ بیابان باشد. □●اين دعا در بين دعاها از جايگاه بلندى برخوردار است و از حضرت رسول صلّى الله عليه و آله و سلّم روايت شده و دعايى است كه جبرئيل براى آن حضرت هنگامى كه در مقام ابراهيم مشغول نماز بودند آورد. و خواندن آن براى شفای بيمار، اداى دين، بی‌نيازى، توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●ماه رمضان؛ استاد علی صفایی حائری●■ ■بعضی وقت ها ابری می آید اما نمی بارد. فرصت ها را می دهند، اما ما بهره نمی گیریم . رمضان ها آمده و رفته، اما جز خیس خوردن چرک ها چیزی برایمان باقی نمانده است. در همین شب های ماه رمضان ، که ما دور هم می نشینیم و می گوییم ماه رمضان جدید آمد، باید مواظب باشیم و به خودمان فکر کنیم، ولی مانند کسی هستیم که به حمام آمده است، ولی نه برای تطهیر، که برای بازی. ■● ، ص۳۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 274-261 بقره قسمت سوم بخش دوم ● ترس از فقر بر اثر انفاق اعمال طيب و دلپسند، وسوسه شيطانى است الشيْطنُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكم بِالْفَحْشاءِ در اين آيه بر اين معنا احتجاج شده كه انتخاب مال خبيث براى انفاق ، خيرى براى انفاق گر ندارد، به خلاف انتخاب مال طيب كه خير انفاق گران در آن است . پس اينكه در آيه قبل مؤمنين را نهى كرد از اين كه مال خبيث را براى اين كار انتخاب كنند مصلحت خود آنان را در نظر گرفته ، همچنان كه در منهى عنه فساد ايشان است ، و در خوددارى از انفاق مال طيب هيچ انگيره اى ندارند جز اين فكر كه مضايقه در انفاق او چنين مالى را، مؤثر در بقا و قوام مال و ثروت است ، اين طرز فكر باعث مى شود كه دلها از اقدام به چنين انفاقى دريغ كنند، به خلاف مال خبيث كه چون قيمتى ندارد و انفاقش چيزى از ثروت آنان كم نمى كند لذا از انفاقش مضايقه نمى كنند، و اين يكى از وساوس شيطان است ، شيطانى كه دوستان خود را از فقر مى ترساند، با اينكه بذل و دادن انفاق در راه خدا و به دست آوردن خشنودى او عينا مانند بذل مال در يك معامله است ، كه به قول معروف : ((هر چه پول بدهى آش مى خورى ))، مالى را هم كه انسان در راه خدا مى دهد در برابر آن ، رضاى خدا را مى خرد، پس هم عوض ‍ دارد و هم بهره ، كه بيانش گذشت . علاوه بر اينكه آن كسى كه ((يغنى و يقنى - آدمى را بى نياز مى كند و فقير مى سازد)) خداى سبحان است ، نه مال ، همچنان كه قرآن كريم فرمود: ((و انه هو اغنى و اقنى )). و سخن كوتاه اينكه : خوددارى مردم از انفاق مال طيب از آنجا كه منشا آن ترس از فقر است و اين ترس خطاست ، لذا با جمله : ((الشيطان يعدكم الفقر))، خطا بودن آن را تنبيه كرد، چيزى كه هست در اين جمله سبب را جاى مسبب بكار برد، تا بفهماند كه اين خوف ، خوفى است مضر، براى اينكه شيطان آن را در دل مى اندازد، و شيطان جز به باطل و گمراهى امر نمى كند، حال يا اين است كه ابتدا و بدون واسطه امر مى كند، و يا با وسائطى كه به نظر مى رسد حق است ، ولى وقتى تحقيق مى كنى در آخر مى بينى كه از يك انگيره باطل و شيطانى سر درآورد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □○به‌گونه‌ای قرآن بخوان که چشم تو قرآن را ببیند، گوش تو قرآن را بشنود و قلب تو نسبت به معارف بلند او حضور داشته باشد. باید آن را از آفرینندۀ قرآن تلقی کند، که قرآن را خدا می‌گوید و تو شنونده قرآن هستی. @mohamad_hosein_tabatabaei
□گناه اعراض جوانان تحصیل کرده مسلمان ما از دین به گردن طرز تعلیم و تربیت فرهنگی و اولیای بی‌عنایت وظیفه‌نشناس فرهنگی ماست، نه به گردن قوانین دینی. □بررسی های اسلامی،ج۲،ص۳۰۳□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، مادام تا تو در این عالمی از دو حال بپرهیز، که آن حال جای هلاک نفوس است بدرستی، پس حذر نما و بر یک سو باش ازان چون ترس زدگان و بیم‌خوردگان، و آن دو چیز است: زن و شراب مست کننده. □○ ، هر آنکه شکار زنان شد چون مرغی بود در دست کودکی بی‌خرد، که کودک بوی بازی کند و خرم باشد، و مرغ هر لحظه مرگی می‌چشد، و انواع عذاب می‌کشد؛ و از شراب مست کننده حذر کن، که مثل نفس با مستی چون مثل کشتیی بود در موج دریائی بی‌بُن، که ملاح و مدبر و غمخوار درو نبود، و همچنین نفس که از خرد دور ماند طبیعت وی را می‌برد و می‌راند، بی‌آگهی و بی‌تربیت و نظام، تا آنگه که هلاک شود و بمیرد. □○ ، هر آن چیز که تو آن را دانسته باشی و باز فراموش کنی، بیقین دان که آن دانش از اصلی بیرون از ذات تو  آمد، که واسطه شد میان تو و میان دانستن آن چیز،و باز فراموش شدنش از تیرگی و ظلمت تن خاست و اختلاف و گرانی او، و کشیدنش مر ترا سوی خود، و بتضاد و مخالفتش مانع شدنش ترا از آن دانستن، تا تو آن را فراموش کنی، و نادان شوی مر آن چیز را که دانسته‌ای. و مثل آن چون مثل دیده بود و دیدن و ظلمت و نور، که دیده چون هوا تیره باشد نه بیند چیزها را، اگر چند چیزها حاضر وی باشند نزدیک، و از یافتن ایشان سست بود و ناتوان، و چون هوا روشن گردد یاری کند دیده را بریافتن دیدنیها و محسوسات وی، که پیش ازان از ادراک آن عاجز بود، و آن روشنی رانندهٔ دیده بود سوی مبصرات، و تمام کنندهٔ ادراک او، و بفعل آرندهٔ آنچه درو بود بقوت؛ پس مادام تا آن روشنی بود دیده بر بینائی خود باشد بفعل، و چون روشنی برود، و ظلمت و تیرگی باز آید، آن چیزهای دیده راباز نیابد، و اگر نور با او همیشه ماندی ادراک وی همیشه بودی. پس چون روشنست بر تو، ای نفس، که روشنی از خرد است و تیرگی از جسد، ترا چنان باید که بر فارقت جسد غمناک و اندوهگن نشوی، چون از جسد ترا زیانست و حجاب و تیرگی، بلکه چنان باید که مفارقت خرد اندُه بری و غم خوری، چون از خرد ترا همه نفع و فایده است و مدد و یاری بر یافتن چیزها. پس، ای نفس، آهنگ برگشتن کم و، فرو گذاشتن تن را و، دوری جستن از وی و، دشمن داشتن وی را، و از وی ترس و هراس گین باش و گریز جوی سوی عالم خرد، که اصل گوهر و منشأ تست و جای عزّ و شرف، تا بدان زنده مانی جاوید، و بسعادت تمام رسی. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○احوالات مرحوم آیت الله ملکی تبریزی رضوان الله علیه مدّظلّه العالی○□ □○خدمت حجة الاسلام و المسلمين حاج آقا سيد حسين فاطمى قمى مشرف شدم ... عرض كردم از مرحوم آقاى ملكى دستورالعملى به ما مرحمت بفرمائيد. □○گفت او خودش دستور العمل بود، شب كه مى شد ديوانه مى شد و در صحن خانه ديوانه وار قدم مى زد و مترنّم بود كه: ○گر بشكافند سراپاى من ○جز تو نيابند در اعضاى من □○آخرين حرفش در بيماريش اين بود كه گفت: «الله اكبر»، و جان تسليم كرد. □○«هزار و یک کلمه» ج ۳ ص ۱۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○خاطرات سید محمد علی الهی، برادرزاده علامه طباطبایی○□ □مرحوم علامه با پدرم در بقعه متبرکه سید حمزه (شادآباد تبریز) می‌نشستند و از روی خطوط اصیل نستعلیقی که بر در و دوار حرم نوشته شده، تمرین خطاطی می‌کردند □در تبریز، حجاب ممنوع بود، آقای طباطبایی، می‌رفت شادآباد تا خانواده آزاد رفت و آمد کنند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□خیلی مشکل است که انسان به #حقیقت_وجود برسد. معلوم است که هر چه می بینید همه، او می بینید؛ یعنی وقتی
□از حضرت امیرالمؤمنین پرسیدند که: وجود چیست؟ آقا فرمودند: غیر از چیست؟ □و در جای دیگر از ایشان پرسیدند: چیست؟ آقا فرمودند: شما را با حقیقت چه کار؟ □وجود، روشن ترین روشن هاست. که اگر کسی سوال کند وجود چیست؟ جواب این است ک شما بفرمایید غیر از وجود چیست؟ تا من بگویم وجود چیست؟ □آنجا که سوال کرد حقیقت چیست؟ آقا فرمود تو را با حقیقت چکار؟ معلوم است آن طور که می خواهی وجود را بیابی نمی توانی. □آنچنان فیض وجود گسترده است که این الله، این ربّ، آنچنان که می گوییم « ألرحمن» است و دارد که حتی به نقیضش و آنچه که در مقابل وجود است یعنی ، بها داده و عدم را که هیچ است نیز در ذهن ما موجود کرده، که الآن شما در ذهن خود، یک معنایی و یک چیزی به نام را می فهمی. □چقدر بزرگوار است که حتی به خود میدان داد که بیاید در کشور وجود پا بگذارد. منتها عدم در متن حقیقت قدم نمی گذارد که یک جایی را پیدا کنی که آنجا هیچ باشد. □هیچگاه انسان شعورش و ادراکش و فهمش به تعلق نمی گیرد. □حتی عدم در ذهن ما هم مصداق نمی تواند داشته باشد. □اگر بحثی از عدم پیش آید به طفیل وجود است و در مقام آورده شده نه . □شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی□(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□طیّ مراتب عبودیت در سِیرِ ماه مبارک رمضان□ □سالک در مسیر بندگی حدّاقل سه منزل را طی می‌کند: (متعبّد) صیام □کسی که با سختی و دشواری خود را وادار به عبادت می‌کند و هنوز حلاوت و طعم شیرین عبادت در کام او ظاهر نشده است. (عابد) صبر □کسی که با عبادت انس می‌گیرد و عبادت برای او روان و آسان می‌گردد. (عبد) سیاحت □کسی که در اثر مداومت، به عبودیت رسیده و عبد شده است و اقتضای وجودش عبادت است و عطر عبادت به‌طور طبیعی و بدون تقلّا از او ساطع می‌شود... □استاد مهدی طیب ۹۱/۰۵/۰۵□ @mohamad_hosein_tabatabaei