کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیه (۵) سوره مسد□ □فى جيدها حبل من مسد□(۵) □كلمه (مسد) به معناى #طنابى است كه از #ليف_خرما ب
□بیان آیه (۵) سوره مسد□
□فى جيدها حبل من مسد□(۵)
□#توضيحى درباره اينكه #نفرين به ابولهب و اينكه فرمود: (سيصلى نارا...) #عدم اختيار ابولهب در جهنمى شدن را افاده نمى كند.
در #مجمع_البيان مى گويد: اگر كسى #سؤال كند بعد از اين نفرين كه خدا در حق ابولهب كرده، آيا جهنمى بودن او #جبرى نيست و آيا او باز هم مى توانسته #ايمان بياورد، و آيا اگر ايمان مى آورد نفرين خدا #تكذيب نمى شد؟
در #پاسخ مى گوييم: باز هم #ايمان آوردن، #تكليف ابولهب بوده، چون نفرين، تكليف #ثابت را بر نمى دارد، و نفرين خداى تعالى بر او در #حقيقت #تهديد او است، خواسته است بفرمايد اگر ايمان نياورى چنين و چنانت مى كنم.(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□خیلی مشکل است که انسان به #حقیقت_وجود برسد. معلوم است که هر چه می بینید همه، او می بینید؛ یعنی وقتی
□از حضرت امیرالمؤمنین پرسیدند که: وجود چیست؟ آقا فرمودند: غیر از #وجود چیست؟
□و در جای دیگر از ایشان پرسیدند: #حقیقت چیست؟ آقا فرمودند: شما را با حقیقت چه کار؟
□وجود، روشن ترین روشن هاست. که اگر کسی سوال کند وجود چیست؟ جواب این است ک شما بفرمایید غیر از وجود چیست؟ تا من بگویم وجود چیست؟
□آنجا که سوال کرد حقیقت چیست؟ آقا فرمود تو را با حقیقت چکار؟ معلوم است آن طور که می خواهی وجود را بیابی نمی توانی.
□آنچنان فیض وجود گسترده است که این الله، این ربّ، آنچنان که می گوییم « ألرحمن» است و #رحمت_واسعه دارد که حتی به نقیضش و آنچه که در مقابل وجود است یعنی #عدم، بها داده و عدم را که هیچ است نیز در ذهن ما موجود کرده، که الآن شما در ذهن خود، یک معنایی و یک چیزی به نام #نیستی را می فهمی.
□چقدر بزرگوار است که حتی به #نقیض خود میدان داد که بیاید در کشور وجود پا بگذارد. منتها عدم در متن حقیقت قدم نمی گذارد که یک جایی را پیدا کنی که آنجا هیچ باشد.
□هیچگاه انسان شعورش و ادراکش و فهمش به #عدم تعلق نمی گیرد.
□حتی عدم در ذهن ما هم مصداق نمی تواند داشته باشد.
□اگر بحثی از عدم پیش آید به طفیل وجود است و در مقام #لفظ آورده شده نه #حقیقت.
□شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی□(۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □●عمده این است که بیابیم که هستیم؟ و بعد می بینیم ک حقیقتی هستیم بسیار عجیب! ه
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□●مراد از بود، آن اصل وجود شیء است. و مراد از نُمود و نِمود، #آثار وجودی شیء است؛ که آنچه که در خارج هست، وجود است و نُمود وجود است و نیستی و عدم. نه وجود است و نه نمود وجود است.
□●به هرچه که اشاره می کنید، #هستی است. هرچه را کا نسبت به او اشاره می فرمایید، همه وجود هستند؛ همه هستی اند.
□●حالا یک چیز نشان بده و بگو این #عدم است. همانطور که « موجود » ها را نشان می دهی، حالا یک چیزی را هم اشاره بفرمایید بگویید این #هیچ است؛ آن، #معدوم است. نمی شود.
□●لذا در ظرف خارج،، یعنی در متن #نظام_هستی، چیزی به نام #نیستی نداریم.
□●این #ذهن است که نیستی و هیچ را اعتبار می کند. ذهن آن را درست می کند و می گوید این هست و آن نیست.
□●در متن خارج هرچه برویم وجود است.
□●ما در #خارج، و در متن کشور وجود، چیزی به نام #هیچی که از عالم و موجودات به در برویم و به یک چیزی برسیم که اسمش را هیچ بگذاریم؛ این معنا ندارد.
□●شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □●مراد از بود، آن اصل وجود شیء است. و مراد از نُمود و نِمود، #آثار وجودی شیء ا
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□ #متکلمین کسانی هستند که در #علم_کلام بحث می کنند و علم کلام هم علمی است که در مورد #اصول_دین از #توحید، #نبوت، #عدل، #امامت و #معاد بحث می کند.
□ #ثبوت یعنی وجود. وجود یعنی واقعیت. واقعیت یعنی هستی. هستی و واقعیت یعنی حقیقت. از آن طرف، #نفی یعنی #عدم. عدم یعنی نفی. دیگر معنا ندارد که بگوییم ثبوت و نفی مقابل هم اند. وجود و عدم مقابل هم نیستند.
□ #نظام_وجود، غیر متناهی است. عالم هرگز محدود به حدّی نمی شود.
□بلافاصله به ذهن می آید که اگر هرچه ادراک می کنیم هستی است؛ پس چطور حرف از عدم می زنید؟ پس معلوم می شود که #عدم را #ادراک می کنید. آنوقت عدم چجوری ادراک می شود؟ هرچه که ادراک می شود، #هستی است. عدم را هم که ادراک می کنیم؛ پس عدم، هستی است؟ این که #اجتماع_نقیضین می شود.
□عدم اگر ادراک می شود، به طفیل وجود است. ما فقط #معنا و #مفهومی از عدم می فهمیم. چیزی به نام عدم نداریم.
□همه، هستی است. هستی یعنی وجود. حقیقت. واقعیت. #حقیقت است که گرداننده ی نظام است.
□○شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei