کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □برای اینکه به کمالاتِ انسانی برسیم که به تعبیر شریفِ حضرت آقا در پایانِ درس ش
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□اکثریت با #مرگ #طبیعی اخترامی متولْد می شوند و از اين عالَم بدر می روند كه البته اين تولّد هُنر نيست!
□آن تولّْدِ ثانی به این معنی كه بايد در #ملكوت آسمان و زمين وارد شود، این تولد (با #مرگ_اخترامی) معلوم نيست كه شامل آن حقيقت (تولد ثانی) بشود يا خير، امّا چشم باز می كند و می بيند عجب! آنچه را كه تا الان در اين رحِمِ طبيعت با آن خو كرده بود و با آن #حشر داشت و خيال می كرد كه زندگی انسانيِ اوست، در می يابد و مي چشد كه خير اينطور نبوده است و بايد از اينها بدر می آمد.
□حالا در #نشئه_طبيعت وقتی که هست و با آن خو کرده است و با #رذايل خو كرده است، حواسش نيست، گوش هم به حرفِ ديگران نمی دهد و خودش هم كه نيافته است تا از عادت بيرون رود، بعد وقتی به مرگِ طبيعی متعارف (در اثرِ تصادف يا بيماري و ...) از دنيا می رود، وقتی که از اینجا در رفت، می بيند كه #سقط شده است! حالا به فكرِ #تكامل خود می افتد كه چه كار كند تا به كمالاتِ وجودی برسد،
□به او گفته می شود #تكامل_برزخی داريم، باید تن به اين تكامل بدهی، اما آن تكامل سخت است، آن تكامل مشكل است که از آن به بعد تکامل برزخی افراد شروع می شود!
□تكامل برزخی مربوط به ناقصين ( یعنی آنهائی كه از نشئه طبيعت زاییده شده اند اما سقط شده اند؛ ناقص هستند و كمالاتِ وجودی ندارند؛ خودشان را خوب نساختند؛ جان را ضايع كردند) است و آنجا #متكامل می شوند.
□○شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_علی_صفایی_حائری:
■●دختر خوبم! نمىتوانم از اين همه آتش و فتنه و از اين همه دستهاى ظالم و خائن و از اين همه زمينههاى سنگين براى تو نگويم و تو را بگذارم كه با غريزه و با صفاى حس و احساس، گرفتار اين رذالتهاى پنهان و آشكار بشوى. پس اگر چه براى تو مبهم است، تحمل كن؛ كه آدمى مىتواند با علم و مشورت و با سنجش و دقّت و با حلم و شكيبايى ، خطرهاى كمين نشسته را بشناسد و دشمنهاى خود را رَصد كند و با آگاهى،به مبارزه برخيزد.
■●علم و اطّلاع را با #تجربه،با #عبرت،با #مشورت،با #فكر و با #مطالعه مىتوانى به دست بياورى و در هر كارى كندوكاو نمايى؛ كه هيچ گربهاى،بهخاطر خدا موش نمىگيرد و گوش نمىبرد.
■●خيلىها براى استعمار و براى بهرهبردارى از ملّتى،به بهداشت و مسكن و خوراك آنها مىرسند؛ امّا منافع آنها را براى خود مىبرند؛ كه خرسهاى بهرهمند از كندوى عسل،براى زنبورها، از دشتهاى گل و از سرزمينهاى سبز حكايت مىكنند؛ چون عسلهاى انباشته شده، سر از شكم آنها در مىآورد. فريب محبّتها را نخور؛ به ريشهها و انگيزهها و هدفهاى ديگران هم فكر كن و اينها را هم به سنجش بياور؛ كه اين تعقّل و سنجش انگيزهها و هدفها و شكلهاى عمل، مىتواند تو را از طعمهشدن و طعمهساختن نجات بدهد.
■● #نامه_های_بلوغ ص۱۶۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○و بدان #ای_نفس، که هر آنچه روش وی سوی بالا بود باید که سبک باشد و صافی و گزیده، تا در روش تیز بود تا انتها. ای نفس، بدان که اصناف شریف که از عالم خود بجهان طبع آیند برای آزمایش، چون آلات خود را کار فرمایند که بدان بچشیدنیها و دیدنیها و بوئیدنیها رسند، و در دهائی که دریابند، عالم خود را فراموش کنند و هر چه دران بود، و چنان پندارند که بجز از آنچه در حسّ یابند چیزی دگر نیست، پس یکبارگی جهان خود را فراموش کنند و یاد نتوانند کرد،
□○چون از یاد کردن و عقل دور شوند مردهشان گویند آنگه، و روان گردند با طبیعت کون و فساد؛ پس هر آنگه که بکونْ اول باز گردند، و بعضی از جهان خودشان یاد شود گویند زنده شدند پس از مردگی، وانگه در آویزند بدانچه یاد کردم، و روشنی آن باز جویند، و جملهٔ آن معانی را که فراموش کرده باشند باز میطلبند، و هر آنگه که بعضی از آن فراموش کرده ها را میدانند بینائیشان روشن میگردد و درستیشان نیرو میپذیرد، و بیماریشان کمتر میشود، تا که بدانند و دریابند ببصیرت عقل، که هر آنچه همی بینند در جهان حس همه خیالات چیزهاست، نه چیزها، و خیال چیز سایهٔ چیز بود بدرستی، بر روی زمین یا بر روی آب؛ و این حال که بیفتاد ایشان را از غفلت بود و بیخبری، و ازان افتاد که باشکال انواع بسته شدند، نه بانواع، تا جهان عقلشان فراموش شد در آغاز آمدن بجهان حسّ، و پس باندیشیدن این معانی درستیشان بود از بیماری غفلت، و دانائی پس از جهل، پس باز گردد روی آورده بکلی سوی معانی حقیقی و زندگی بیانجام.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○داستان طلبه ای که گرفتار مدعی دروغین عرفان شده بود...○□
#استاد_فاطمی_نيا:
□مجتهد و عالم بسيار بزرگي كه داراي علوم مختلف و تأليفات فراواني است ميفرمودند:
□طلبه اي گرفتار يكي از مدعيان دروغين عرفان شده بود كه به اين طلبه گفته بود اگر به دستورالعملي كه به تو ميدهم عمل كني شبحي برايت ظاهر ميشود كه بايد تمام دستوراتش را اطاعت كني!
□آن طلبه جوان ميگويد: اعمال و دستورات را انجام دادم و شبح ظاهر شد.
غالباً ما بين زمين و آسمان با فاصله دو سه متر از زمين ظاهر ميشد! ابتدا چند دستور العمل ساده داد، مثل اينكه فلان كار را بكن، فلان غذا را نخور، و من هم عمل كردم.
□فردا آمد گفت: امروز در اتاقي كه عيالت ميباشد نبايد بخوابي! قبول كردم.
چند شب گذشت، تا اين كه نصف شبي آمد و مرا بيدار كرد و گفت: بلند شو، با صداي بلند اذان بگو! گفتم: الان نيمه شب است! گفت هرچه ميگويم بايد اطاعت كني!
□بالاخره مشغول اذان شدم؛ كم كم همسايه ها بيدار شدند و آمدند اعتراض كردند كه الان چه وقت اذان گفتن است؟!
شبح آمد و در گوشم گفت: به فلاني بگو: چرا ديشب زنت را زدي؟! به فلان همسايه بگو: چرا فلان كار را كردي؟!
و همين طور چند مورد از اسرار مردم را بيان ميكرد و من هم ميگفتم.
آنها همگي شرمنده شدند و خيال كردند من از اولياء خدا هستم!
□كم كم در محل، وجهه و شهرتي پيدا كردم؛ با نظر خاصي به من نگاه ميكردند؛ من هم خوشم مي امد.
شبح باز آمد و گفت: ديدي چقدر خوب شد؛ پيش مردم منزلت هم پيدا كردي! بنابراين هرچه ميگويم بايد گوش كني!
□بالاخره ساختمان مرتفعي را به من نشان داد و گفت: خودت را از بالاي آن پايين بيانداز!
گفتم: اين خودكشي و حرام است ومن اطاعت نمی کنم !
یک نگاهی به من کرد و گفت: برو كه تو آدم بشو نيستی!
سپس از چشمم غايب شد و ديگر او را نديدم!
□در اينجا يك مطلبي را از سيد عالمي متذكر شدم كه گفته بود:
شيطان گاهي از انسان كاري را ميخواهد ولي خداوند هيچگاه از نقطه عصيان اطاعت نميشود.
«خداوند از راه گناه و معصيت، اطاعت نميشود».
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●ای طلبه ، ای عزیز ، ای دانشجوی روحانی ، ره چنان رو که رهروان رفتند ، هم درس و بحث متعارف باید و هم همت به ارتقاء و اعتلای به معارج قدس ربوبی.
#یاعلی
□●انسان در عرف عرفان
#علامه_حسنزاده●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□که گفته کشتی نوحی؟ تو مهربانتر از اویی
□که حـُـرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی
#قاسم_صرافان
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام 🏴
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی اُستادِ العالَمِ و سَنَدِ الوجودِ ، مُرتَقی المَعارِجِ و مُنتَهَی الصُّعُودِ ، البَحرِ المَوّاجِ الأزَلی ، و السِّراجِ الوَهّاجِ الأبَدی ، ناقِدِ خَزائِنِ المعارفِ و العلومِ ، مَحتدِ العقولِ و نهایة الفُهُومِ ، عالِمِ الأسماء ، دلیلِ طُرُق السَّماءِ ، الکَونِ الجامِعِ الحقیقی ، و العُروةِ الوُثقی الوَثیقی ، بَرزَخِ البرازخ و جامِعِ الأضداد ، نورِ اللهِ بِالهِدایة و الإرشاد ، المُستَمِعِ القرآنِ مِن قائِلِهِ ، الکاشِفِ لأسرارِهِ و مَسائِلِهِ ، مَطلَع شَمسِ الأبَدِ ، جَعفر بن محمَّد ، علیه صلوات الله المَلِکِ الأحَد
■امام به جهت مظهریت اسم «الرب» و اسم «المدبر» استاد عالم است، استاد کسی را گویند که شاگرد میپروراند و امر تعلیم او را تدبیر میکند، عالم امکانی هر لحظه در پروریدن و تدبیر است و حقیقتی ماورای عالم، این ربوبیت و تدبیر را بر عهده دارد. عالم شرح ربوبیت مربی و استاد خود است. امام به حیثیت باطنی و مقام نورانیت اش در رتبهی استادی عالم قرار دارد یعنی عالِم استاد عالَم است. اگر آگاهی و علم را از عالَم حذف کنیم عالم نه مردار بلکه هیچ خواهد بود لذا علم طارد عدم است و به هستی زینت تعین میدهد و دم به دم این تعینات را میپروراند.
■به حیث ظاهری هم در بین ائمه طاهرین علیهم السلام بیشترین شاگرد متعلق به این امام همام بود که بیش از چهارهزار نفر در محضر او خوشه چینی میکردند و در زمان امام صادق علیه السلام پایه های استوار علمی تشیع پی ریزی شد و معارف بلند اهلبیت علیهم السلام آشکار گردید از اینرو ایشان مشهور به رئیس مذهب گردید بطوری که مذهب شیعه به مذهب جعفری معروف شد.
■سَنَدِ الوجودِ؛ وجود مستند به موجود است یعنی اگر موجود نباشد وجود به منصه ظهور در نمیآید و اشرف موجودات انسان کامل است که مسمی به موجود مطلق بوده و به تعبیر شیوای شیخ محمود شبستری جهانی از وجودات مقید در این موجود مطلق مستغرق اند. شناخت وجود مطلق بدون شناخت موجود مطلق محال است لذا در شناخت توحید هماره شناخت موحد مطرح میگردد. توحید به موحد استناد داده میشود وگرنه در ابهام مطلق خواهد ماند و امر مبهم نمیتواند مورد پرستش و شناخت قرار گیرد.
■سند از اسماء الله است و خدا سند هر کسی است که سند ندارد؛ يا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ؛ هر موجودی استناد به اسم جامع الله دارد و در تمام مراتب وجودی متعلق به اوست لذا قرآن هر موجود از موجودات ارضی و سمائی را عبد معرفی میکند: إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا (مریم/۹۳)؛ پس هم موجودات عینی از باب ایجاد مستند به الله هستند و هم وجود مطلق از باب ظهور! اگر اسماءالله نبودند وجود از بساطت خود هرگز خارج نمیشد به همین دلیل امام که مظهر اتمّ الله است در فقرات بعدی صلوات به برزخ البرازخ معرفی شده است...
#ح_م
□●" همه شما فقیرید "●□
□فقیر یعنی آنکه خود را در برابر حق، مالک هیچ چیز نمی داند و معنی آن آیت الهی را که فرمود: " ای مردم همه شما فقیرید و غنی بالذات تنها خداست " دریافته است و بدین مسکینی مستحق زکات حسن آن جمال نامتناهی شده است:
□من اگر کامروا گشتم و خوشدل نه عجب
□مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
□نصاب حسن در حد کمال است
□زکاتم ده که مسکین و فقیرم
#حافظ
#و_به_تعبیر_زیباتر_مولانا:
□قماش هستی ما را به ناز خویش بسوز
□که آن زکات لطیفت نصیب مسکین است
□●برگرفته از کتاب " مقالات "
به قلم حسین الهی قمشه ای●□
@mohamad_hosein_tabatabaei