🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#پرسش_و_پاسخ از آیتالله بهجت قدسسره
■ #سؤال: از محضرتان تقاضامندم دستورالعمل جامعی برای استفاده، ذکر فرمایید.
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
■بسمهتعالی، دستورالعمل جامع و مانع «یاد خداست» در حلال و حرام؛ یعنی همیشه.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●برشی از یک کتاب
#حر_در_دستگاه_اُمیه_چه_میکند؟●■
■حُرّ را در همه روایاتِ مربوط به واقعه کربلا با صفاتی چون صداقت ، شجاعت ، ادب و حفظ حرمت اهل بیت و مخصوصاً فاطمه زهرا ستوده اند ... و اصلاً وقایع کربلا خود شاهدی است بر آن که چراغ فطرتِ آزادگی و حق جویی هنوز در باطن حُرّ ، محجوبِ تیرگی گناه نکشته است و به خاموشی نگراییده . اما هنوز جای این پرسش باقی است که #انسانی_اینچنین را با دستگاه حکومتی ارباب جور چه کار ؟ چگونه می توان به منصبی که حُر در دارالاماره کوفه داشت راه یافت و باز آن چنان ماند که حُرّ مانده بود ؟
■ #آزادگی که با پذیرش ولایت ظالمان در یک جا جمع نمی شود ! آن چه حُرّ را در دستگاه بنی امیه نگه داشته است ، #غفلت است ... #غفلتی_پنهان . شاید تعبیر « غفلت در غفلت » بهتر باشد ، چرا که تنها راه خروج از این چاهِ غفلت آن است که انسان نسبت به غفلت خویش تذکر پیدا کند .
■●فتح خون ، مرتضی آوینی ، ص ۵۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۴) ■لذا امام حسین علیهالسلام به حضرت زینب سلام الله علی
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۵)
■عاشق چنان در معشوق فانی میشود که خود را نمیبیند تا الم حدید را حس کند. زینب آنجا حسین بود و حسین زینب بود.
●ترسم ای فصاد گر فصدم زنی
●تیغ را ناگاه بر لیلی زنی
●من کی ام؟ لیلی و لیلی کیست؟ من
●ما یکی روحیم اندر دو بدن
■خدا این گونه خودش را علنی کرد. امام حسین میخواست توحید را در عالم پخش و اسرار را هویدا کند. بدانید که زینب زینت افزای عشق است. زینب، زینت عشق است تا عشق را آشکار کند.
●خواست او خود را عیان و آشکار
●هم تو را بر ناقهی عریان سوار
■خدا خواست خودش را آشکار و عریان به همه نشان دهد به همین دلیل زینب کبری باید بر ناقهی عریان سوار شود.
●تا شود مفتوح راه معرفت
●بر همه خلقان ز آثار صفت
■اگر حضرت زینب آن مسئولیت سنگین را به عهده نمیگرفت، راه معرفت مسدود میشد، ما هیچ وقت حسین شناس نمیشدیم. ما همه حسین شناسی و دین داریمان را مدیون حضرت زینب کبری سلام الله علیها هستیم.
●پس تو را لازم بود بی معجری
●تا شود ظاهر کمال حیدری
●تا نگردد بسته بازویت به بند
●هم سر من بر سر نی تا بلند
●کنز مخفی کی شود ظاهر تمام
●پس ز سر رو بر اسیری سوی شام
●شو به شام و کوفه خواهر در به در
●تا که بشناسند خلقت سر به سر
●من بدون این اسیری گر شهید
●میشدم هم باز حق بد ناپدید
■حقیقتا کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود... امام حسین هم میفرماید اگر من شهید نشوم و تو اسیر، این کنز مخفی همچنان در مقام خفا باقی میماند. عشق مطلق در خفا باقی میماند و جمال خدا آشکار نمیشود.
●آن اسیری زین شهادت بس سر است
●در اسیری تو حق پیداتر است
■اسیری زینب از شهادت سر تر است وگرنه زینب هم دوست داشت مثل مادر و زن وهب یک شمشیری به او بخورد و به شهادت برسد. تحمل هم شهادت و هم اسارت خیلی سخت است. لذا وقتی از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میپرسند شما بر چه مصیبتی خون گریه میکنید؟ میفرمایند بر اسیری عمهام زینب کبری... یا وقتی حضرت سیدالساجدین میخواهد از کربلا تعریف کند میفرماید الشام الشام الشام...
●تا نگردی تو اسیر اندر دلی
●کی شود نور ولایت منجلی
■چرا به اسیری میروی؟ تا آن که دلها اسیر تو شوند و تا دلی اسیر زینب نشود، ولایت حسین در آن دل منجلی نمیشود. بی بی جان! ما می خواهیم شما در دل ما وارد شوید... «إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً» (نمل/۳۴) شما مالک الملک هستید، بر این قریهی وجود ما وارد شوید و همهی داشتههای ما را از بین ببرید و فقط خودتان باقی بمانید....
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■عرفات در حجّ شیعه، معرفت امام حسین علیه السّلام است و حج بدون درک و وقوف عرفات درست نیست.
■سالی یک بار عاشورا شیعیان را میمیراند و زنده میکند و مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا را عملی میکند.
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●صلوات عرشی جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت زین العابدین و سید الساجدین، مولانا علی بن الحسین علیهماالسلام●■
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلی آدمِ أهْلِ البَیتِ ، المُنَزّهِ عن کَیْت و ما کَیت ، روحِ جَسَد الإمامةِ ، شَمسِ الشّهامة ، مَضمونِ کِتابِ الإبداعِ ، حَلٍّ تَعْمیَة الإختِراعِ ، سِرِّ اللهِ فی الوُجودِ ، إنسانِ عَیْنِ الشُّهودِ ، خازِنِ کُنُوزِ الغَیبِ ، مَطلَعِ نورِ الإیمانِ ، کاشِفِ مستورِ العِرفانِ ، الحُجَّةِ القاطِعَة ، و الدُّرَّةِ اللّامِعَة ، ثَمَرةِ شَجَرةِ طوبی القُدسیّة ، أزل الغَیبِ و أبدِ الشّهادةِ ، السِّر الکُّلِّ فی سِرِّ العبادة ، وتَدِ الأوتادِ و زَیْنِ العبادِ ، إمام العالمین و مَجمعِ البَحرَین ،زَیْن العابدینَ علیِّ بن الحسین علیهِ السلام.
■تحیات عالیات بر آن پاکیزه فطرتِ قدس٘ حقیقت باد که خود اهل بیت را اوست آدم ابوالبشر و دامن قدسش منزه است از هرگونه شر. روح جسد امامت است و آفتاب ملک شهامت، مضمون کتاب ابداع و حل معمای اختراع. طبقهٔ زجاجیهٔ دیدهٔ نشأت شهود است و سر الهی در عالم وجود، نگهدار کنوز غیب است و مطلع نور ایمان و کاشف رموز عرفان. برهان قاطع است و دُرِّ لامع؛ ثمرهٔ قدسیهٔ شجرهٔ طوبی است. ازل الآزال عوالم غیب و ابدالآباد عوالم شهادت و سرّ مستتر بندگی و عبادت، وتد الاوتاد و زین العباد، امام العالمین و مجمع البحرین، علی بن الحسین علیه السلام.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●شهادت امام سجّاد علیهالسّلام و نقش ایشان بعد از واقعۀ عاشورا●■
■بعد از واقعۀ عاشورا، اختناق در اوج خود قرار گرفت. رژیم وحشی و سفّاکِ سرمست از بادۀ پیروزی، نفسها را در سینهها حبس کرد و تمام منافذی که برای تابیدن نور آگاهی بر اندیشه و دلهای انسانها وجود داشت، مسدود کرد. تمام تریبونها و منابر را در تیول خود گرفت و اجازۀ هیچگونه سخن گفتن از حقیقت اسلام و واقعیت نهضت اباعبدالله الحسین علیهالسّلام به احدی نداد.
■در این شرایط رسالت سنگین امام سجّاد علیه السّلام در ایفای نقش خطیر امامت ویژگی خاصی پیدا میکند.
■امام سجّاد علیهالسّلام در واقعۀ عاشورا ۲۲ ساله هستند که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان مسئولیت خطیر امامت بر دوش ایشان قرار میگیرد و این بار تا ۵۷ سالگی که در سال ۹۴ ه.ق با زهر ولید بن عبدالملک از خلفای مروانی به شهادت رسیدند، بر دوش ایشان است...
#دو_هدف_بزرگ_امام_سجّاد_علیهالسّلام:
■۱- احیای آموزههای حقیقی اسلام که حکومت شام کمر به محو و نابودی آن بسته بود. از زمان معاویه علیه الهاویه نقشۀ بسیار حساب شدهای برای ریشه کنی اسلام حقیقی طراحی شده بود و یزید هم همین برنامه را پیگیری کرد...
■کار دقیق و ظریف امام سجّاد علیهالسّلام تبیین آموزههای دین در قالب دعا و مناجات بود، امکان مجلس درس و وعظ و سخنرانی وجود نداشت...
■۲- جلوگیری از نابودی و مسخ شدن نهضت اباعبدالله علیهالسّلام و زنده نگه داشتن اهداف این نهضت در آن فضای اختناق و خشونت...
#استاد_مهدی_طیب
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#حديث
■امام حسين عليه السلام فرمودند: همانا عدّهاى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مىكنند كه آن يک معامله و تجارت خواهد بود و عدّهاى ديگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستايش مىكنند كه همانند عبادت و اطاعت نوكر از ارباب باشد و طائفهاى هم به عنوان شكر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستايش مىنمايند و اين نوع، عبادت آزادگان است كه بهترين عبادات مىباشد.
■إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبْيدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَ هِيَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ.
#یاعلی
■●تحف العقول، ص ١٧٧●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۵) ■عاشق چنان در معشوق فانی میشود که خود را نمیبیند تا
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۶)
■حضرت زینب سلام الله علیها اسیر شد. این که میگوید بی معجری و در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ، به این معنی نیست که کسی زینب را دید. شیخ هادی کاشف الغطا برای حضرت زینب شعری گفت.
●حاسرة الوجه بغیر برقع
●لا یستر غیر ساعد و اذرع
■یعنی چهرهی حضرت زینب آشکار شده بود و او چهرهاش را میپوشاند اما نه با چادر بلکه با دست و ساعد خودش. این شعر را نوشت و خوابید. صبح که از خواب بلند شد دید یک بیت اضافه شده است. به او القا کردند که این بیت را امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سروده است.
●و هی باستار من الانواری
●تحجبها عن اعین النظاری
■بله، چادر از سر زینب کشیدند اما او مستور در انوار الهی بود و چشم احدی بر زینب کبری نیفتاد. تا قبل از کربلا نه کسی زینب را دیده بود و نه صدایش را شنیده بود. او را طوری شب میبردند و میآوردند که سایه اش را هم کسی نبیند. این آل الله که غیرت مطلق هستند اجازه نمیدهند که کسی زینب را ببیند. در کربلا یک کاری کرده بودند حرف که میزد صدای علی بن ابی طالب شنیده میشد! زینب غیرت الله است! وقتی وارد مجلس یزید شد، تا یزید چشمش به زینب افتاد، چنان کبریایی خدا در زینب ظهور کرد که یزید گفت من هذه المتکبّرة؟! تکبر او مظهر کبریایی حق متعال بود. لذا حضرت زینب کربلا را کربلا کرده است. من، شما، شهدای کربلا و همهی شهدای عالم سر سفرهی زینب کبری نشستهایم. در این دهه هم اگر دقت کنید ورودیه، روضه حضرت زینب است. شب حضرت رقیه، روضه حضرت زینب است، شب چهارم روضه حضرت زینب است. شب حضرت علی اصغر امام حسین به زینب میفرماید: «نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ». در روضهی حضرت علی اکبر این زینب است که میرود تا علی اکبر را به خیمه برگرداند. برویم سراغ اباالفضل العباس هم این زینب است که میگوید عباس جان برادرم را یک وقت تنها نگذاری... روز عاشورا هم که همه زینب است و بعد عاشورا هم که زینب است. دیدید زینب هستی را از خودش پر کرده است؟! امام حسین به زینب فرمود بایست که تو اسیر شوی و وظیفهی مهمی داری. امام حسین فرمود زینب جان! بعد شهادت من شما باید با حق متعال عشق بازی کنی! همین که شهید شدم بدن مرا در آغوش بگیری و بگویی خدایا این قربانی کوچک را از ما بپذیر... وقتی هم که آقازادههای حضرت میخواستند به میدان بروند زینب کبری آماده شان کرد، لباس بر تنشان پوشاند، شانه بر سرشان زد، عطر به پیراهنشان زد و به حجلهی دامادی فرستاد. وقتی هم که این دو دردانه به شهادت رسیدند از خیمه بیرون نیامد. نه به این خاطر که نمیخواست شرمندگی امام حسین را ببیند بلکه این دو قربانی را مقابل اباعبدالله خیلی کوچک میدید. میگفت برادر من شرمندهام که بیشتر از این ندارم تا تقدیم شما بکنم...
#ح_م
■●مدرسۀ اباعبدالله علیه السّلام مدرسهای برای همۀ عمر●■
■مکتب اباعبدالله الحسین علیه السّلام مکتبی نیست كه فقط یك روز پاسخگوی بشر باشد و انسان بگوید من دراین مدرسه رفتم و فارغالتّحصیل شدم؛ همۀ عمرِ انسان را میتواند الگو دهد؛ همانطور كه شخصیّتهایی كه در واقعۀ عاشورا هستند، در مقاطع مختلفِ سنّی هستند؛ و این خیلی عجیب است.
■شاید یکی از پیامهایش همین باشد؛ یعنی از طفل شش ماهۀ اباعبدالله علیه السّلام كه الگوی كرامت و عظمت است تا پیرمردهایی مثل حبیب بن مظاهر، مثل مسلم بن عوسجه، مسیر زندگی انسان را نشان میدهند، یعنی در هر مقطع عمرت كه هستی میتوانی از اینها الگو بگیری.
■اگر طفل شیرخواری، اگر كودكی كم سنّ و سالی، اگر نوجوان تازه شکفتهای هستی، اگر جوان و برومندی هستی، اگر مرد یا زن كاملی هستی، اگر راه كهولت را در پیش گرفتهای، اگر پیر و مسن شدهای، در هر صورت و در هر مقطعی از مقاطع عمر، این مکتب، درسی برای تو دارد؛ این مدرسهای نیست كه برای مقطع سنّی خاصّی باشد.
■همۀ مدارسی كه بشر دارد اینگونه است كه افراد با مقطع سنّی خاصی در آنجا تحصیل میكنند و از آن مقطع سنّی كه گذشت، دیگر جایش در آن مدرسه نیست و باید بیرون بیاید؛ یا اگر به آن مقطع سنّی نرسیده، هنوز شرط ورود به مدرسه را ندارد؛ امّا مدرسۀ اباعبدالله الحسین علیه السّلام مدرسۀ همۀ عمر انسان است.
■کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورا، یعنی همه روزه سر كلاس امام حسین علیه السّلام بنشین.
■هر روز كه از خواب بیدار شدی، ببین امام حسین چه درسی و چه توصیههایی برایت دارد؛ روز به روزِ عمر ما، هر روزش باید روز حضور در مکتب اباعبدالله علیه السّلام باشد.
■انشاءالله خداوند این توفیق را نصیب همۀ ما بکند كه هر روز صبح كه انسان نمازش را خواند، یک سلامی خدمت حضرت بدهد و یادی از این حماسۀ عظیم کند؛ از این واقعۀ بزرگ و مکتب بزرگ.
■بنشیند برای خودش روضه بخواند؛ فقط یك دقیقه، نه خیلی طولانی؛ یک ذكر مصیبتی بکند؛ بگذارد چشمش به نم اشکی برای اباعبدالله علیه السّلام تر شود و روز را اینگونه شروع كند؛ آنوقت ببیند امام حسین علیه السّلام در طول روز به او چه یاد میدهد...
■●استاد مهدی طیّب۸۴/۱۱/۲۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۶) ■حضرت زینب سلام الله علیها اسیر شد. این که میگوید ب
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۷)
●چون قلم اندر نوشتن میشتافت
●چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
■هرچه از عشق بگویم، از عهدهی کار بر نمیآیم. عشق خیلی مقدس و رفیع است. کسی باید پیرامون عشق سخن بگوید که خود عاشق و متصل به حقیقت عشق باشد لذا چون به عشق آید خجل باشم از آن...
■خاصیت عشق این است که در دلی قرار نمیگیرد مگر آنکه غیر را از آن دل بزداید. عاشق باید اغیار را از دلش بیرون کند تا بتواند به مقام مقدس عشق نائل شود و با معشوق اتحاد وجودی پیدا کند. از این اتفاق به فنا تعبیر میشود. کار معشوق نیز همچون گیاه عشقه است. معشوق عاشق را در خودش فانی میکند چرا که میخواهد عاشق را به رنگ خودش درآورد. معشوق نگاه میکند و میبیند که عاشق، خالص نیست. چون خالص نیست، در دل او نمینشیند. میگوید من در قلبی مینشینم که غیر من در آنجا نباشد. چرا؟ چون غیور است. صفت عشق غیرت است.
●غیرتش غیر در جهان نگذاشت
●لاجرم عین جملهی اشیا شد
■خوب به این مطلب دقت کنید تا موحد شوید. خدا عشق بود، عاشق بود و معشوق بود. چون خدا عشق محض است غیرت دارد. در همین دنیا نیز خاصیت عشق مجازی این است. دیده میشود که شخصی عاشق دیگری میشود، اگر بفهمد پای کسی دیگر در میان است، تا مرز قتل نیز پیش میرود! مجاز اینگونه است، حقیقت هم همین است. حق متعال میفرماید که من عشق محض هستم و غیورم، دوست ندارم در عالم، کسی غیر مرا بپرستد و دوست داشته باشد؛ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» من جن و انس را خلق کردم که مرا عبادت کنند پس عبادت میکنند، جن و انس همه در حال عبادت خدا هستند بلکه بفرما «إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا» (مریم/۹۳)، همهی موجودات نظام هستی عبد خدا هستند. خدا میگوید چون من عشق مطلقم و غیور هستم و دوست ندارم کسی جز من پرستیده شود و دوست داشته شود، باید فکری کنم. باید کاری کنم که همهی موجودات، غیر مرا دوست نداشته باشند. باید چه کنم؟ باید در همهی اشیاء خودم ظهور کنم.
●غیرتش غیر در جهان نگذاشت
●لاجرم عین جملهی اشیا شد
■گفت من خودم را در همه چیز ظهور میدهم تا هرکس هرچیزی را دوست داشته باشد، در واقع مرا دوست داشته باشد ولو اینکه خودش نداند... آقایی، خانمی را دوست دارد، در واقع خدا را دوست دارد. شخصی به اصطلاح کبوتر باز است، این در واقع خدا را دوست دارد، خداباز است! هرکس به هرچیزی عشق میورزد در حقیقت دارد به خدا عشق میورزد. این را نیز در ابتدای قرآنش آورد تا خیال کل موحدین عالم راحت شود، کجا؟ در طلیعهی سورهی حمد فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ». الف و لام «الْحَمْدُ» دلالت بر این دارد که هرجا حمد و ستایشی هست، برای خداست. اینکه مثلا شما در منزل نشستهای و به جمال فرزندانت نگاه کنی و بگویی چقدر اینها زیبایند، در واقع داری میگویی خدایا چقدر تو زیبایی... هرجا هر چیز زیبایی دیدی، گلی زیبا دیدی یا منظرهای زیبا دیدی و لذت بردی در واقع داری از خدا لذت میبری. خدا غیور است و اینکار را کرد منتها تفاوت عارف با غافل یا عالِم با جاهل در توجه و فهم این معنا است، عارف میفهمد، امیرالمؤمنین علیه السلام چون موحد تام بود، فرمود: «ما رَاَيْتُ شَيْئاً اِلاّ وَ رَاَيْتُ اللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ وَ فیهِ». یا اینکه حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: ما رأیتُ الّا جمیلاً... او گفت که من در همه جا عشق دیدم، عشق در همه اشیاء ساری است. جناب باباطاهر عریان خوش گفت:
●به دریا بنگرم دریا تو بینم
●به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
●به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
●نشان از قامت رعنا تو بینم
■عارف این را میفهمد و جاهل نمیفهمد اما در نفس الامر و در واقع دارد خدا را پرستش میکند. قیامت یعنی همین، إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ. در قیامت، واقعیت آشکار میشود. واقعیت چیست؟ واقعیت یعنی
●غیرتش غیر در جهان نگذاشت
●لاجرم عین جملهی اشیا شد
مطلبی که عرض شد مطلبی بسیار سنگین و عمیق در توحید و توحد است...
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■ #عقل مرتب تعالی می یابد آن عقلی که مدام مذمت می شود عقل متوقف است جایی که عقل متوقف شد و بالاتر خود را ندید و فکر کرد به #کمال رسیده #مرگ عقل رسیده است و اینجاست که با عقل مقابله می کند اما وقتی به موقیت خود آگاه شد می داند که حد یقف ندارد و همواره در تعالی است.
■تعالی همان چیزی است که #عرفا به آن #سلوک می گویند سلوک یعنی راه رفتن و #سالک یعنی رونده سلوک،سلوک معرفتی است و راه رفتن در عالمی غیر از عالم و شهرهاست. در مسیر سلوک هرچه بالاتر می روی هی پرده ای برداشته و جهانی نمودار می شود،گشوده شدن جهان های متعالی یعنی باز شدن #افق ،افق در قرآن آمده و میگوید انسان دارای آفاق است.افق را وقتی نگاه می کنیم فکر می کنیم چند کیلومتر برویم به آن می رسیم اما هرچه راه می رویم راه گشوده تر می شود(این آفاق است)همین آفاق در نفس هم هست.
■اگر انسان افق خود را کشف کند و در راه افقش حرکت کند این راه تعالی است و این همان سلوک #عارفانه می باشد.اگر کسی ادعای عارفانه کند اما این مسئله را نداند دچار توهم است.سلوک راه رفتن با قدم عقل و قدم عشق است.و هو بالافق الاعلی(اعلی نامتناهی)یا همان #فنا فی الله است.
■حکیم دینانی■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●برشی از یک کتاب
#در_خویش_بنگر●■
■صحرای بلا به وسعت تاریخ است و کار به یک یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَکُم ختم نمی شود . اگر مرد میدانِ صداقتی ، نیک در خویش بنگر که تو را نیز با #مرگ اُنسی این گونه هست یا خیر ! اگر هست که هیچ ، تو نیز از قبله دارانِ دایره طوافی ، و اگر نه ... دیگر به جای آن که با زبان #زیارت_عاشورا بخوانی ، در خیل اصحاب آخرالزمانی حسین با #دل به زیارت عاشورا برو . ضحاک بن عبدالله مشرقی را که می شناسی ! عصر عاشورا از جبهه حق گریخت بعد از آن که صبح تا شام را در رکاب امام شمشیر زده بود . #خوف فرزندِ #شک است و شک زاییده #شرک و این هر سه ، خوف و شک و شرک ، راهزنان طریق حق اند ... که اگر با مرگ اُنس نگیری خوف راه تو را خواهد زد و #امام را در #صحرای_بلا رها خواهی کرد .
■●فتح خون ، مرتضی آوینی ، ص۸۴ و ۸۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#روز_اوّل_ماه_صفر
■روز ورود قافلۀ اسرا به شام، بعد از سه روز متوقف کردن آنها پشت دروازه شهر برای آذین بستن و جشن گرفتن به خاطر اسارت گرفتن خاندان اهل بیت پیامبر خدا ...
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●خاطره علامه طباطبایی از استاد عرفانش●■
■مرحوم آیت الله #انصاری میگفت: علامه طباطبایی قدسسره خودشان برای من تعریف کردند که شب جمعهای در مسجد سهله در نجف اشرف، بنده از دور مراقب آیت الله سیدعلی آقای قاضی قدسسره بودم که ایشان چه میکنند و چه حرکات و سکناتی دارند، دیدم آقای قاضی در تمام مقامات مسجد شریف سهله مشغول نماز و عبادت و قرائت قرآن و تهجد و نمازهای نافله و مستحبی هستند. من تعجب کردم که این پیرمرد از عبادت خسته نمیشود؟ تا اینکه نماز صبح را خواندند در حالیکه من هنوز خودم را به ایشان نشان نداده بودم. بعد از طلوع آفتاب مرحوم قاضی تعقیبات نماز صبح را انجام دادند و سپس از مسجد خارج شدند و آمدند بر روی میزهایی که در بیرون مسجد سهله قرار دارد، نشستند. ایشان آنجا مشغول چای خوردن شدند و در این لحظه من خودم را به ایشان نزدیک کردم، دیدم شروع کردند به خواندن شعر هاتف اصفهانی و دست خودشان را هم تکان میدادند که «یکی هست و نیست غیر او/ وحده لا اله الا هو». این شعر، حال آقای قاضی را منتقلب کرده بود و حال روحی ایشان جا آمده بود.
■●به نقل از: نویسنده کتاب گلشن شیدایی، محمد رضا رمزی اوحدی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#حديث
■امام حسين عليه السّلام فرمودند: شب را صبح کردم، در حالی که بالای سرم خداوند عالم و مقابلم آتش جهنم را دارم. مرگ در پی من است، حساب من در گرو عمل خود بوده، آنچه را که دوست دارم نمییابم و آنچه را که نمیخواهم نمیتوانم از خودم دور کنم. کارها در دست دیگری است؛ اگر او بخواهد عذابم میکند و اگر بخواهد میبخشد. چه کسی از من نیازمندتر است؟!
■اصْبَحْتُ وَلِی رَبٌّ فَوْقی وَالنَّارُ امامی وَ الْمَوْتُ یطْلُبُنی وَالْحِسابُ مُحْدِقٌ بی وَ انَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلی لا اجِدُ ما احِبُّ وَلا ادْفَعُ ما اکرَهُ وَالْامُورُ بِیدِ غَیری فَانْ شاءَ عَذَّبَنی وَانْ شاءَ عَفا عَنّی فَای فَقیرٍ افْقَرُ.
#یاعلی
■●من لا يحضره الفقيه، ج ٤، ص ٤٠٤●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#اربعینقدمیبسویظهور
●در این وادی حضور عافیت واماندگی دارد
●مده از کف به صد دست تصرف پایِ در گل را
#بیدلدهلوی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۷) ●چون قلم اندر نوشتن میشتافت ●چون به عشق آمد قلم بر خ
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۸)
■معشوق غیور است. اقتضاء غیرتش این است که عاشق به غیر او به کسی دل نبندد و نگاه نکند لذا اولین کاری که میکند، دستور میدهد که این غیر را از دلت بزدا؛ جاروب کن تو خانه سپس میهمان طلب؛ «القَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْكِنْ فِي حَرَمِ الله غيَرَ الله». غیر را در قلبت راه نده، اگر راه دادی من نمیآیم. آن دل یا جای من است یا جای غیر. البته به شما بگویم که غیری هم وجود ندارد، ما خودمان غیر را ساختیم! قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ؟! ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ که خودتان ﻣﻰﺗﺮﺍﺷﻴﺪ ﻣﻰﭘﺮﺳﺘﻴﺪ؟! ما اینهمه چیز تراشیدهایم. میگوید این فکرت را که غیر میبینی پاک کن. اگر دلت را پاک کنی خیالت راحت میشود و در همه جا چهرهی دل آرای حق متعال را میبینی.
■چرا اصلا عاشق باید به سمت معشوق برود؟! چون معشوق کمال مطلق است. معشوق علت است و ما معلولیم، معلول دوست دارد به علت و به کمال مطلق برسد، این ویژگی در فطرت همه موجودات قرار داده شده است. لذا خدا میگوید که ای جناب عاشق، اگر میخواهی سمت من بیایی، باید به غیر توجه نکنی. خدایا چه کنم که به غیر توجهی نکنم؟ میگوید که من تو را امتحان میکنم... چگونه؟ با بلا... من تو را با بلا امتحان میکنم...
●عشق از اول سرکش و خونی بود
●تا گریزد آنکه بیرونی بود
●این دل ای جان منبع درد و بلاست
●شاهد دل البلاء للولاست
■اعوذ بك من الکرب و البلاء... بلا قهر و جلال خداست تا اغیار را بسوزاند و تعلقات ما را از بین ببرد تا جا برای خودش باز شود.
●گر دلت را زین بلا نبود ولا
●کورکورانه مرو در کربلا
■کربلا وادی بلا است، میخواهد همهی عاشق هایی که آنجا هستند را بسوزاند و فقط حسین باقی بماند. جز حسین نباید در دل کسی باشد. اگر باشد، ولو اینکه آدم خوبی باشد، جایش کربلا نیست. بودند افرادی که بزرگ بودند. همین جناب طرماح همان کسی است که نامهی امیرالمؤمنین علیه السلام را برد و با معاویه آنچنان تند برخورد کرد اما در امتحان امام حسین رد شد. او شیعه بود و فرد مخلصی بود اما خلوص محض چیز دیگری است. گفت که من میآیم منتها بروم و این آذوقه را به عیالم بدهم و برگردم و برگشت اما دیگر کار از کار گذشته بود... هر چند جناب فاضل دربندی در یکی از کتب خود ایشان را جزو شهدای کربلا نام برده است، و ان شاء الله که ایشان جزو شهدای کربلا باشد اما اگر نباشد، بالاخره یک تعلقی بود به نام خانواده و آذوقه و اینها که همین تعلق کار دست او داد. در کربلا خالص ها را راه دادند. امام حسین علیه السلام فریاد هل من ناصر ینصرنی سر داد و خطاب او به همهی انسان ها بود اما لبیک گفتن کار هر اوباش نیست...
●این خرابات فنای است ای پسر
●عقل را نبود در این سر دم گذر
●چون روی غافل در این ره بی دلیل؟
●زانکه بال اندازد اینجا جبرئیل
●برکش از این سرزمین پای هوس
●نیست شاه و شیر را خویشی به کس
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■ماه محرّم طی شد. ماه صفر هم در حال طی شدن است. به خودمان برگردیم. کمی فکر کنیم. ببینیم توشهای که از این دو ماه میگیریم چیست؟ قبل از ماه محرّم چه کسی بودیم و در مکتب محرّم و صفر چه تحوّلی در ما اتّفاق افتاد؟
■وقایع را نقل کردن، مصائب را یادآوری کردن، اشک ماتم بر دیدگان جاری کردن، همۀ اینها بسیار ارزشمند است؛ امّا همۀ اینها مکتبی است که باید از ما انسان متعالی و حسینی بسازد...
#ویژه_روز_بزرگداشت_مولوی
■نظر علامه طباطبایی درباره #مولوی و #مثنوی_معنوی■
■پرسیدم: بهترین دیوانها و اشعار عرفانی کدام است؟
حضرت علامه (ره) فرمودند:
«دیوان ابن فارض در عربی، در فارسی دیوان حافظ به عنوان بهترین و از کتب شعری -به حساب- مثنوی مولوی. مثنوی در واقع «دیوان» نیست، کتابی است عرفانی. دیوان مولوی همان دیوان معروف به «دیوان شمس تبریزی»، است. کتاب مثنوی «دیوان» نیست، اخلاق است و عرفان. مثنوی، کتاب جالب است، مرحوم آقای قاضی، به مثنوی خیلی معتقد بود و مثل اینکه غالب ِجاهایش ا حفظ بود»
■●اقیانوس علم و معرفت در احوالات علامه سید محمدحسین طباطبائی، محمد کریم پارسا، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی، ۱۳۹۶»●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#به_مناسبت_بزرگداشت_حضرت_مولانا
■اگر #مولانا نیامده بود و این دفتر را نگذاشته بود بشریت چیزی کم داشت بشریت باید #زبان #فارسی یاد بگیرد و با زبان اصلی بخواند .
■ #مثنوی شش دفتر است به اینجا که رسید مولانا دیگه اشتر من خوابید اشتر #سلوک بود و داشت میرفت این مثنوی سلوک مولانا است فقط #شاعر نبوده میگوید : مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا /
پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا
■این سلوک است سوار بر اشتری بوده که به کعبه مقصود میرفته و دفتر هفتم را نمیگوید و سروده نمیشود یعنی میرسد به وادی #حیرت که حرف نیست
لفظ و گفت و صوت را بر هم زنم / لحظهای بی این سه با تو دم زنم. میرسد به جایی که حیرت است و سلوک است و #خاموش است و تخلص مولاناست سکوت یعنی چه تنها کسی میتواند #سکوت کند که حرفی برای گفتن داشته باشد دیوار و میز که حرفی ندارد سکوت ندارد یا نمیخواهی بگویی یا نمیتوانی بگویی بنا به مصلحت. خیلی حرفهای گفتنی دارد و رسید به جایی که نباید بگوید #علامه #محمد_تقی_جعفری در تفسیر گفته هر کتابی که میخواندم خسته میشدم اما #مثنوی_معنوی هر چه میخواندم به هیجان میآمدم.
■حکیم دکتر دینانی■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●برشی از یک کتاب
#مردِ_بوقلمون_صفت●■
■عجبا که در پنج قرن پیش یک مرد بوقلمون صفت که معلوم نیست شیعه است یا سنّی به نام ملاحسین کاشفی (کتابی می نویسد به نام روضه الشهداء) این مرد ، واعظ است و چون اهل سبزوار و بیهق بوده و آنجا مرکز تشیع بوده ، ذکر مصیبت هم می کرده است .
این مرد تا توانسته ساخته و پرداخته و حتی اسمهایی در این کتاب هست از اصحاب و از مخالفین که معلوم است #مجعول است و ظاهراً از خود ساخته . بعد این کتاب چون فارسی بوده به دست مرثیه خوان ها می افتد و سند و مدرک آنها می شود که این کتاب را از رو می خوانده اند و به همین مناسبت آنها را (روضه خوان) گفته اند ، و این کتاب بعد بجای همه کتاب های درست ، منبع و ماخد روضه های #دروغ شده است . این کتاب در اواخر قرن نهم یا دهم نوشته شده است زیرا ملاحسین کاشفی در ۹۱۰ وفات کرده است .
■●حماسه حسینی ، مرتضی مطهری ، ص ۶۰۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei