eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_ناب_پیرامون_حقیقت_نبوت_مطلقه قسمت1⃣ ■روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم وارد ش
قسمت2⃣ ■امتی که در عصر پیغمبر ما صلی الله علیه و آله و سلم بودند، به واسطه اینکه ایشان در صورت جسمیه هم ظاهر شد، بهترینِ امت‌ها هستند زیرا شما جسم این آقا را درک کردید؛ كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس (آل عمران/۱۱۰). حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله کسی است که در سرّ همه‌ی انبیاء وجود داشت و در ۱۷ ربیع‌الاول به جهر نیز آشکار شد. ایشان خطاب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود که یا علی! «كُنْتَ مَعَ الأنْبِياءِ سِرًّاً وَ مَعِي جَهْراً» شما این كُنْتَ را بگو كُنْتُ. صحیح است. با انبیاء دیگر در سر بودم و با خود در جهر. این که به امیرالمؤمنین علیه‌السلام این سخن را گفته [كُنْتَ...] معنایش این نیست که مقام امیرالمؤمنین از پیغمبر بالاتر باشد، نه! پیغمبر ما هم صاحب مقام ولایت مطلقه است و هم نبوت مطلقه!اول شخص پس از حق متعال در نظام وجود او است اما چون امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام کسی است که در همه‌ی مقامات با او اشتراک دارد؛ یا علی! إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَتَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ. مطلقا هرچه من می‌شنوم تو نیز می‌شنوی و آنچه که من می‌بینم تو هم می‌بینی. ■چون امیرالمؤمنین، منهای این مقام نبوت تشریعی، همه‌ی مقامات پیغمبر ما را دارد و در همه‌ی مقامات با پیغمبر ما اتحاد و اشتراک وجودی دارد، پیغمبر گفت که شما نفس و جان من هستید. من و علی از یک نور واحد هستیم. چون امیرالمؤمنین مظهر ولایت مطلقه‌ی پیغمبر است، ایشان می‌فرماید كُنْتَ. فرقی که ندارند! بحث جسم که نیست... و البته جسم اینها نیز حسابشان اندکی متفاوت است! ما که خیلی از ظواهر حضرات اهل‌بیت علیهم‌السلام اطلاع نداریم. جابر ابن عبدالله انصاری می‌گوید: نزد پیغمبر نشسته بودیم که امیرالمؤمنین بر ما وارد شد. نزدیک پیغمبر شد و با وی معانقه کرد تا اینکه علی به درون پیغمبر رفت و شخص واحدی شدند و ما فقط پیغمبر را دیدیم! هرچه دنبال امیرالمؤمنین گشتیم او را نیافتیم و بر تعجب ما افزوده شد. به پیغمبر عرض کردیم که آقاجان! ابن عمّ شما کجا رفت؟! چه اتفاقی برای او افتاد؟! پیغمبر فرمود آیا شما نشنیده‌اید که من و علی از یک نور واحد هستیم؟! می‌فرماید وقتی ایشان به من نزدیک شد، مشتاق به منزل اول شد... در منزل اول، ما یکی هستیم... آن منزل اول کجاست؟! اینجاست که «كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ» البته كُنْتُ وَلیّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ مقامش بالاتر از كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ است...
■در شبانه روز به‌خصوص در دل شب حداقل یک سجدۀ طولانی داشته باشید. ■هرگاه در سیر و سلوک دچار قبض‌های روحی شدید، از سجده بهره ببرید. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش ششم ●4 - آيا كسى جز خدا تأويل قرآن را مى داند؟ اين مسأله هم م
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش هفتم1⃣ ● اختلاف در اين مسأله از ابتدا توأم با خلط و اشتباه بوده و ادله طرفين قاصر استاثبات مدعاى آنها است آنچه لازم است كه يك دانشمند اهل تحقيق در اين مقام مورد توجه قرار دهد اينست كه اين مسأله از همان ابتدا كه مورد اختلاف قرار گرفته ، خالى از خلط و اشتباه نبوده ، يعنى بين مسأله رجوع متشابه به محكم (و يا به عبارت ديگر، بين مراد از متشابه ،) و مسأله تأويل ، خلط شده است . همان طور كه اين مطلب از ملاحظه موضوع بحثى كه عنوان كرديم و محل نزاع و مورد اختلاف را ذكر نموديم ، نيز، روشن مى شود. (آنچه طايفه اول براى راسخين در علم اثبات مى كنند غير آن چيزى است كه طايفه دوم انكارش مى كنند، طايفه اول مى گويند راسخين در علم با ارجاع متشابهات به محكمات مى توانند معناى متشابهات را بفهمند، و طايفه دوم مى گويند علم به متشابهات از علومى است كه خدا به خودش اختصاص داده ، نه آن ، منكر گفته اين است ، و نه اين منكر گفته او ((مترجم )))). و به همين جهت ما متعرض نقل ادله طرفين نشديم زيرا فايده اى در نقل آنها و اثبات و نفى شان نبود. و اما روايات طرفين بدان جهت كه مخالف ظاهر كتاب است دردى را براى هيچ يك دوا نمى كند، براى اينكه رواياتى كه علم به تأويل را براى راسخين در علم اثبات مى كند منظورش از تأويل ، معنايى است مرادف با لفظ متشابه ، و ما، در قرآن هيچ جايى تأويل به اين ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 77 معنا نداريم ، مانند روا يتى كه از طرق اهل سنت نقل شده از يكسو مى گويد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) دعا كرد به ابن عباس ، و عرضه داشت پروردگارا او را فقيه در دين كن ، و علم تأويلش بياموز. و نيز مى گويد ابن عباس خودش در حديثى ديگر گفته : من از راسخين در علمم ، و من تأويل قرآن را مى دانم . و از سوى ديگر روايتى ديگر مى گويد ابن عباس گفت : محكمات عبارتند از آيات ناسخه ، و متشابهات عبارتند از آيات منسوخه ، كه از مجموع آن دو دسته روايات برمى آيد كه ابن عباس معناى آيات محكمه را تأويل آيات متشابهه مى دانسته ، و اين همان است كه گفتيم تأويل به اين معنا در قرآن نداريم ، و منظور قرآن از تأويل چنين معنايى نيست . اما رواياتى كه طايفه دوم به آن استدلال كرده اند (يعنى رواياتى كه دلالت دارد بر اينكه غير خدا كسى تأويل متشابهات را نمى داند) مانند رواياتى كه مى گويد ابى بن كعب و ابن عباس آيه مورد بحث را به اين صورت قرائت مى كرده اند: ((و ما يعلم تأويله الا اللّه و يقول الراسخون فى العلم آمنا به ))، و نيز رواياتى كه مى گويد: ابن مسعود آيه را به صورت ((و ان تأويله الا عند اللّه و الراسخون فى العلم يقولون آمنا به )) قرائت كرده ، هيچ يك ازاين روايات چيزى را اثبات نمى كند، بدين دليل كه . اولا: اين دو قرائت حجيت ندارد. ثانيا: نهايت درجه دلالت آنها همين است كه آيه دلالت ندارد كه راسخين در علم نيز عالم به تأويل باشند، و دلالت نداشتن ، غير از دلالت داشتن بر عدم علم است ، كه طايفه دوم ادعايش را مى كنند، زيرا ممكن است دليل ديگرى پيدا شود و دلالت بر آن بكند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●نکته لطیف علامه طباطبایی در باب برون‌رفت از مشکلات●■ : ■یک لطیفه‌ای را در مورد «یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا» در تفسیر گرانسنگ المیزان علامه طباطبایی فرمودند که یک معنای ظاهری دارد: انسانی که می‌خواست دروغ بگوید کارش حل بشود، دروغ نمی‌گوید و خدا بدون دروغ کارش را حل می‌کند و به او نشان می‌دهد که دروغ هم نگویی یا مال حرام و شبهه‌ناک هم نخوری یا تسلیم دشمن هم نشوی مشکلت حل می‌شود و به مقصد هم می‌رسی. مشکلات فردی و اجتماعی هم حل می‌شود؛ اما معنی لطیف‌ترش این است که: ■ما بن‌بست‌هایی که می‌بینیم به دلیل شرک خودمان است. خدا می‌گوید: دروغ نگو! وقتی دروغ کار تو را می‌خواهد حل بکند آیا آنجا دروغ مشکلت را حل می‌کند یا آنجا هم خدا مشکل تو را حل می‌کند؟ به ما می‌گویند: حتی وقتی یک لیوان آب می‌خورید بسم الله الرحمن الرحیم بگویید و اگر نگوید غبار شرک بر دل می‌نشیند و مشرک می‌شوی؛ چون خیال کردی این لیوان آب عطش تو را برطرف می‌کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی لذا وقتی شخص می گوید‌: «یا ربّ»، اسم اعظم خودش را صدا می ز
□وقتی می گوید: «الهی» اسم اعظم خودش را صدا می زند و چون به خودش اسناد داد؛ «اله من» «آقای من»، «ربّ من»، حالا باید خودت را ببینی که کیستی؟ «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» این در مورد شیطان هم صادق است، شیطان هم کسی است که اگر خودش را خوب بشناسد، خدای خودش را هم می شناسد، که خودش را خوب شناخت و دید، یک موجودی است گمراه کننده، ربّ مربوط به جدول خودش را خوب شناخت و دید، یک موجودی است گمراه کننده، ربّ مربوط به جدول خودش را هم به ظاهر خوب شناخت، گفت: «رَبِّ بِما اَغوَیتَنی» امّا در مقام تادیب، ادب را مراعات نکرد، اگر چه به تعبیر قرآن، او هدایت می کند، «یَهدی مَن یَشاءُ» او اضلال می کند، «یُضِلُّ مَن یَشاءُ». اما اگر کسی با تقوا باشد، هرگز نقص ها را اسناد به حق متعال نمی دهد، نمی گوید تو مرا گمراهم کرده ای. به هدایت که می رسد، می‌گوید: تو مرا هدایت کردی، اما وقتی به ضلالت رسید، تقوا را مراعات می کند، و ضلالت را به خودش اسناد می دهد؛ «رَبَّنا ظَلَمنا اَنفُسَنا» این تقوای انسان کامل است. شیطان این تقوا را ندارد، وقتی با «رب» حرف می زند، به وفق بی ادبی خودش حرف می زند، رب را در جدول بی ادبی خودش مشاهده می کند و می گوید: «رَبِّ بِما اَغوَیتَنی...»؛ «پروردگار من!به سبب این که نو مرا گمراهم کرده ای...»(۷۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □وقتی می گوید: «الهی» اسم اعظم خودش را صدا می زند و چون به
□اما انسان کامل مودّب است به آداب الهیه نمی گوید: «ربّنا ظلمتَنا»، وقتی به علم می رسد، می گوید: «عَلَّمتَنا» تو ما را تعلیم نمودی وقتی به هدایت می رسد می گوید: «هَدَیتَنا» تو مرا هدایت کردی وقتی به اسم «ساقی» می رسد می‌گوید: تو مرا سیرابم کردی «یَسقینِ» وقتی به اسم‌ شریف «مطعم» می‌رسد می‌گوید: تو مرا اطعامم دادی، «هُوَ یُطعِمُنی»(۷۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □اما انسان کامل مودّب است به آداب الهیه نمی گوید: «ربّنا ظ
□وقتی به شفا می رسد، شفا را به او اسناد می دهد، (یَشفین)، اما وقتی به گمراهی می رسد، می گوید: (رَبَّنا ظَلَمنا اَنفُسَنا وَ اِن لَم تَغفِر لَنا وَ تَرحَمنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الخاسِرینَ) این روش تقوایی یک انسان الهی عرشی است.(۷۷) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش سوّم●■ ☑️کانون
■●شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش چهارم●■ ☑️ثمرۀ اخروی همراه رسول الله بودن ■در خصوصیات رفتاری‌شان همان سه ویژگی بود که در تورات نقل شد: « أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ » ■و ثمرۀ این‌گونه رفتار کردن؛ بالندگی و به اقتدار رسیدن امّت اسلامی و بی‌نیاز به اتّکا به احدی بر پای خویشتن ایستادن و قدرت پیدا کردن بود که در انجیل بیان کرد: « كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ ». ■امّا همراه رسول الله بودن چیست؟ « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا » خداوند به آن گروه از مؤمنان که عمل صالح انجام دهند، از پیروان رسول الله که ایمان می‌آورند و عمل صالح انجام می‌دهند وعدۀ « مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا » می‌دهد. ■وعدۀ مغفرت، بخشیده شدن خطاها، اشتباهات، نقص‌ها و ریشه کن شدن علل و عوامل گناه در وجودشان را می‌دهد. ■بین توّاب و رحیم بودن خدا با غفّاریت خدا فرق است. غفّاریت خدا تنها این نیست که آثار گناه را از بین ببرد؛ بلکه ریشه مولّد گناه را از وجود عبد می‌کَند. خدا اوّل وعدۀ مغفرت داد؛ دوّم « أَجْرًا عَظِيمًا » پاداش عظیمی که خدای متعال به آنها عنایت می‌کند؛ این اجر عظیم چیست؟ خدا می‌داند! ■چیزی که خداوند به آن عظیم می‌گوید، خیلی عظیم است! خداوند به هر چیزی عظیم نمی‌گوید. این اجر عظیم، این پاداش عظیم، رسیدن به مرتبۀ قرب الی الله، رسیدن به لقاء خدا و رسیدن به جوار قرب الهی است. رسیدن به مرتبه‌ای است که: « فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ » ■امیدواریم خدای متعال با همین آیۀ شریفه‌ای که عرض کردیم ما را واقعاً به حقیقت مبعث و به همراه بودن با رسول اللّه موفّق کند؛ به گونه‌ای که این خصوصیّات در رفتار و حالات ما متبلور شود. ■●استاد مهدی طیّب ۸۵/۰۶/۰۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ ■●عنایات اباعبدالله علیه السلام به مشتاقانی که به زیارت اربعین نرفتند(۲)●■ ■توفیق بزرگی بود، خی
‍ ‍ ■●عنایات اباعبدالله علیه السلام به مشتاقانی که به زیارت اربعین نرفتند(۳)●■ ■نکته ی دیگری هم که شاید باز خوب است به آن توجّه کنیم این است؛ که ببینید این زیارت ظاهری که ما از وطن خودمان حرکت می کنیم، راهی طی می کنیم و بالاخره به کربلای معلّی مشرّف می شویم و وارد حرم اباعبدالله عليه السّلام می شویم و در حرم آن حضرت عرض سلامی به محضر آن بزرگوار داریم، گرچه بسیار بزرگ است، بسیار عظیم است، بسیار گرانبهاست، امّا بدانیم، این مجاز است. این زیارت مجازی است. ■زیارت حقیقی دیدار خود اباعبدالله الحسین عليه السّلام است. حرم حضرت، در حقیقت، قلب مؤمن است. القلب حرم الله. قلب مؤمن حرم خدا و حرم اولیای خداست. فرمودند: فی قلوب من والاه قبره. قبر اباعبدالله در قلوب اهل ولایت است. در قلوب اهل محبّت است. زائر حقیقی زائری است که از مجاز عبور کند و به حقیقت راه پیدا کند. از این عالم ظاهر و عالم کثرت، توشه ای بگیرد برای اینکه به عالم حقیقت راه پیدا کند. برای اینکه خود اباعبدالله الحسین عليه السّلام را دیدار و ملاقات کند. عرض کردم این به معنای این نیست که خدایی ناکرده تشرّف به کربلای معلّی و حرم اباعبدالله عليه السّلام را کوچک بشماریم؛ بسیار عظیم است. امّا اعظم از این، دیدار خود اباعبدالله است؛ ملاقات و زیارت آن حضرت در حرم دل است. و حالا اگر اینگونه نگاه کنیم، ممکن است این تعبیر را هم کنیم؛ که خدای متعال برای اینکه ما را از قنطره و پل مجاز عبور دهد و به وادی حقیقت رهنمون شود، مانع این اشتغال ما به مجاز شد تا راه را باز کند و به ما به حقیقت نائل شویم؛ این هم یک تعبیر. ■همه ی اینها نشان می دهد که عطای بزرگی پشت این عدم موفقیّت برای تشرّف است در عین شور و علاقه و عشقی که به این تشرّف وجود دارد. و ان شاءالله خدای متعال توفیق دهد که انسان اهل غفلت نشود. غافل نشود. هیچ چیزی او را از مقصد غافل نکند. چه معصیت چه طاعت؛ غفلت موجب محرومیّت عظیم است. و غفلت در محضر بسیار خسارت بارتر از غفلت در غیبت است. در بحث زیارت عرض کردیم، در همین زیارت ظاهری که اگر زائر در حرم اهل بیت عليهم السّلام حواسش جای دیگری باشد، چقدر زشت است. حجّت خدا حواسشان به ماست و ما خدایی ناکرده در ذهن و فکرمان و دلمان، جای دیگری هستیم. قطعاً غفلت موجب محرومیّت خواهد شد؛ خدا نکند که محرومیّت ظاهری ما، اثر غفلت ما باشد. البته برای دوستان شایسته و وارسته ی ما غفلت از جنبه های ظاهری و دنیوی نیست که متاسفانه بعضاً وجود دارد که افراد برای تجارت، سیاحت، استراحت یا برای هر چیز دیگری به سفرهای زیارتی می روند، به حج می روند، به عمره می روند، اعتاب مقدّسه می روند، که آن دیگر خیلی خسارت است. آن غفلت در جنبه های دنیوی، و گاهی اوقات همانطور که عرض کردم، غفلت در جنبه های معنوی هم ممکن است برای زائری پیش بیاید و آن غفلت یقیناً خسارت بار است؛ یقیناً تبعات محرومیّت را در پی می آورد. ادامه دارد... ■●استاد مهدی طیب ۱۶ مهرماه ۱۳۹۹ - شب اربعین●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_ناب_پیرامون_حقیقت_نبوت_مطلقه قسمت2⃣ ■امتی که در عصر پیغمبر ما صلی الله علیه و آله و سلم ب
قسمت3⃣ ■«كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ» یعنی منِ پیغمبر در عوالم غیبی همچون عالم اسماء‌الله، عالم ملائکة الله و... نبی بودم. من حقیقت اسماء را به آنها انباء می‌کردم. امیرالمؤمنین چطور؟ ایشان هم ولایت دارند. منزل اول منزلی است که همه‌ی منازل نظام هستی بر آن مترتب هستند. این منزل، خورشیدی است که هر نوری در عالم، نورش را از این خورشید می‌گیرد. از حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء به شمس الشموس تعبیر می‌شود. اهل بیت علیهم السلام همگی شمس الشموس هستند منتها این امر در ایشان غلبه پیدا کرده است و ظهور و تجلی اش بیشتر بوده است. همه هستند و این امر در همه فعلیت پیدا کرده است اما غلبه اش در شخص ایشان بیشتر بوده است. شمس الشموس یعنی چه؟! یعنی هر شمسی که در عالم هست مندرج در نور این شمس است و فیض را از این خورشید می‌گیرد. همه‌ی انبیاء فیض را از پیغمبر ما می‌گیرند. چرا؟ چون او وجه‌الله است. □وجه‌الله یعنی چه؟ شخصی به نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و از ایشان پرسید وجه‌الله چیست؟ که قرآن می‌فرماید فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (بقره/۱۱۵). به هر طرف که رو کنید، شما وجه‌الله را در آن سو می‌بینید. حضرت آتشی روشن کرده بود. فرمود که وجه این آتش کجاست؟ همه طرفش وجه آتش است. لذا وجه‌الله کسی است که همه‌ی ابعاد وجود او نور است. پیغمبر ما صلی الله علیه و آله اینگونه است. لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّة. شرقی و غربی نیست، مطلع همه‌ی انوار است. مطلع الشمس و مطلع نور است. چون وجه‌الله اتمّ و مطلع انوار است لذا هر کسی که بخواهد نور بگیرد باید از او بگیرد. □إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/۱۰) موسی در حال گذر بود و از دور آتشی دید. به خانواده‌اش گفت که صبر کنید تا آتشی بیاورم تا به آن هدایت شویم. وقتی که به آتش رسید دید که این آتش می‌گوید إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي (طه/۱۴) این یک تمثل است. من خدا هستم! نه اینکه آتش یا درخت یا هرچیز دیگری خدا باشد بلکه این ندا از وجود هرچیزی بر می‌خیزد. این ولایت تامّه‌ی امیرالمؤمنین و پیامبر ما است که به هر پیغمبری خطاب می‌کند که إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْك. یا آنجا که حضرت موسی می‌گوید رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ (قصص/۲۴) همه‌ی این رب ها به حضرت ختمی مرتبت باز می‌گردد چون او رب تمام مخلوقات نظام هستی است. ما رب مطلق و رب مقید داریم. رب مقید عالَم که شما هر روز هم در قرآن می‌خوانید و باید به آن توجه داشته باشید، همین وجود ذی جود حضرت ختمی مرتب صلوات الله علیه و علی آله الطاهرین است.
| حضرت آدم (علیه السلام) چه مدت، میهمان بهشت خدا بود؟ ■مرحوم صدوق از امام باقر عليه‌السلام از پدران بزرگوارش، از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) روايت كرده كه فرمود: مكث آدم و حوا در بهشت از هنگامى كه وارد آن شدند تا ساعتى كه بيرون شدند تنها هفت ساعت از ايام دنيا بود و در همان‌روز كه اين جريان واقع شد، خدا از بهشتش بيرون كرد. ■●ترجمه الميزان ج۱، ص۲۲۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
از حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره ■ : اگر شخصى در کودکى ضررى به کسى رسانده باشد چه کند؟ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ضامن ضرر او است و بايد او را راضى کند. @mohamad_hosein_tabatabaei